نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

مشخصات بلاگ
نــــــــــور

" سَلامٌ عَلَی إل یاسِین "

منتظر مأیوس نیست. منتظر از درد هجر میسوزد

اما بشوق وصال سر زنده و امیدوار است .

انتظار یعنی امید به فردا

فردای وصال ...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۵۰۵ مطلب با موضوع «گفتار دینی» ثبت شده است

ولادت حضرت رضا, اس ام اس تبریک ولادت امام رضا

خوش آمدی رضا جان جانم فدا نمایم / تبریک من پذیــری باشد همین دوایم
از جان تو را بخوانم خوشبو شود دهانم / لطفی نما رضا جان تا من به کعبه آیم

 

اس ام اس مخصوص ولادت امام رضا, اس ام اس تولد امام رضا

 

حریمت قبله ی جانم/ بود حب تو ایمانم
تو را هر لحظه می خوانم/ رضا جانم، رضا جانم
منم مست ولای تو/ گدایم من گدای تو
نهادم سر به پای تو/ رضا جانم، رضا جانم
 میلاد نور مبارک

 

اس ام اس مخصوص ولادت امام رضا, اس ام اس تولد امام رضا

 

میلاد باسعادت شمس الشموس ، ثامن الحجج على بن موسى الرضا (ع) بر شما مبارک باد

 

اس ام اس مخصوص ولادت امام رضا, اس ام اس تولد امام رضا

 

کسى قدم به حرم ، بى مدد نخواهدزد ، بدون واسطه دم ازخدا نخواهدزد ، گداى کوى رضا شو ، که آن امام رئوف ، به سینه احدى دست رد نخواهدزد...
 بهترین شادباشها تقدیم به شمابه مناسبت میلاد امام رضا(ع)

 


شمس الشموس

هر شب


در خیال خویش

ضریحت را

با آب دیدگانم غبارروبى مى کنم

و با نسیم

کبوتران ضریحت را

در دیدگانم

مجسم مى کنم

و بر گنبد طلایى ضریح تو

طواف مى گذارم

چشم هایم؛ شیدا

...
براى یک لحظه

یک ثانیه

حضور صمیمى ات را

در ضریح ترسیم مى کند

و من

بى قرار مثل یک قطره حباب

رنگین ترین رؤیا

و مجنون ترین مجنون مى گردم

و از خطوط سبز تخیل

بر وادى عشق تو گام مى نهم


و در سفر به نزد تو

یا غریب الغربا

حکایت هاى خسته جانم را بازگو مى کنم

و کبوتر ذهنم را

از حرم تنگناى خویش

بر وادى عشق تو رهسپار مى گردانم


عبدالعزیز بن باز؛ دشمن امیرالمؤمنین (ع) و مفتی اعظم آتش افروزان وهابی

یکی از علمای وهابیت که نقش مهمی در احیای تفکرات، ابن­ تیمیه و شاگردش ابن قیم جوزیه و محمدبن عبدالوهاب داشته ، عبدالعزیز بن باز است که نزد وهابیان به مفتی اعظم مشهور است برای اینکه بیشتر با او آشنا شویم زندگی‌نامه، فعالیت‌ها، فتواها ‌و تفکرات او را مرور می­کنیم.

عبدالعزیز بن عبدالله بن عبدالرحمن بن محمد بن عبدالله بن باز در بیست و یکم نوامبر ۱۹۱۰ میلادی برابر با چهاردهم ذوالحجّه ۱۳۳۰هجری قمری در شهر ریاض عربستان سعودی به دنیا آمد. در سال ۱۹۱۳میلادی پدرش باز بن عبدالله و در سال ۱۹۲۱مادرش حفصه بنت سمیح درگذشت. در ۱۹۳۶ عبدالعزیز ابن باز بینایی خود را از دست داد.

 مهم‌ترین استادان او در اصول، فقه و ادبیات عرب، محمود بن ابراهیم بن عبدالطیف الشیخ، محمد بن عبدالطیف بن حسن الشیخ، سعد بن محمد بن عتیق القاضی، حامد بن فارص بودند. وی در محضر سعد بخاری تجوید قرآن را آموخت.
 

بن باز بعداز مدتی قرآن را حفظ کرده و نزد سعد وقاص بخاری، تجوید قرآن را آموخت و علوم شریعت را از مشاهیر علمای نجد مانند؛شیخ محمد بن عبدالطیف بن حسن الشیخ، شیخ صالح بن عبدالعزیز بن عبدالرحمن بن­حسین آل الشیخ، الشیخ سعد بن حمد آل الشیخ، فرا گرفت که بیشترین استفاده علمی را از محمود بن ابراهیم بن عبدالطیف الشیخ، برده است.

بن باز که صرف شاگردی نزد اساتید را یک نوع فریب نفس می‌دانست، عزم خود را راسخ کرده و تلاش تحقیقی خود را از مهمترین کتب اهل سنت با جدیت تمام ادامه داد تا اینکه در علوم شریعت، متن حدیث، سند و بحث توحید طبق شیوه سلف و فقه حنبلی به چنان نبوغی رسید که از مشهورترین علماء حنفی بشمار رفت.

فعالیت‌های مهمّ بن باز
 بن باز دارای مسئولیت ها و مناصب حکومتی مختلفی بوده است که برخی از آنان عبارتنند از :

  •  قضاوت در منطقه «الخرج » به مدت 14 سال و چند ماه بین سالهای 1357تا 1371ق که زمان تعیین وی به قضاوت جمادی الاخر سال 1357ق بوده است.
  •  تدریس در دانشکده و آکادمی علوم ریاض از سال 1372ق تا سال 1380ق در علوم فقه توحید وحدیث .
  •  نایب رئیس دانشگاه اسلامی مدینه منوره از سال 1381ق تا سال 1390ق
  •  ریاست دانشگاه اسلامی مدینه از سال 1390ق تا 1395ق بعد از وفات رئیس دانشگاه شیخ محمد بن ابراهیم آل الشیخ در رمضان 1389 ق
  •  رئیس کل ادارات پِژوهشهای علمی وفتوا و تبلیغ و ارشاد توسط حکم پادشاه در تاریخ 14/10/1395 ق که این منصب تا سال 1414 ق ادامه داشت. گفتنی است که این منصب هم رتبه ی وزیر است.
  •  مفتی اعظم عربستان و رئیس هئیت بزرگان علماء اسلامی و رئیس اداره پِژهشهای زیادی را هم در مجالس علمی و اسلامی دیگری داشته است که عبارتند از:

 رئیس هئیت بزرگان علمای اسلامی (هئیت کبار العلماء):
 این هیئت عالی ترین هسته صدور فتوا در عربستان سعودی محسوب می گردد. این هیئت متشکل از 20عالم دینی است که پیرو مذهب حنبلی با قرائت ابن تیمیه و محمد ابن عبدالوهاب می باشند این تشکل دارای سوابقی دیرینه است پس از آن که دولت سوم سعودی که توسط عبدالعزیز بن عبدالرحمان الفصیل آل سعود تشکیل شد هیئت کبار علما از نظر اداری و فنی گسترش یافته و تشکیلات آن در داخل و خارج از کشور قوت یافت .

 در سال 1391ق شیخ ابراهیم بن محمد آل شیخ به ریاست هیئت فوق الذکر منصوب گردیده و این هسته به «ادارات تحقیقات علمی و الافتاء»تغییر نام یافت . شیخ محمد بن آل ابراهیم آل شیخ در سال 1395ق به عنوان «وزیر عدل»منصوب گردید.

 در سال 1395ق شیخ عبدالعزیز بن عبدالله بن باز به ریاست تشکلات فوق الذکر منصوب و هسته مزبور به «دبیر خانه ادارات تحقیقات علمی و فتوا و تبلیغات و ارشاد »تغییر نام نهاد.

                                                نامه امام رضا علیه السلام به عبدالعظیم حسنی

                         افسران - نامه امام رضا به عبدالعظیم حسنی - بسیار پر کاربرد برای امروز ما

                                                                                    منبع : قرآن و اهلبیت (ع)


حضرت عبدالعظیم (علیه السلام) روایت می کند، مولایم امام رضا (علیه السلام)، برای من پیام فرستاد و فرمود: سلام مرا به دوستانم برسان و به آنان بگو، راهی را برای نفوذ و تسلط شیطان بر خود باز نگذارند، آنان را به راست­گوئی در سخن و ادای امانت وادار کن و همچنین به آنان دستور بده، در مسائل پوچ و بیهوده بحث و جدال را ترک نموده و سکوت اختیار کنند و باز به آنان دستور بده، به سوی هم روی آورند، با هم معاشرت کنند و به دیدار یک­دیگر رفته، ارتباط برقرار نمایند؛ زیرا این عمل موجب تقرب و محبوبیت نزد من می گردد!

ای عبدالعظیم! دوستان و یاران من نباید، وقت خود را صرف مخالفت و سرکوبی هم­دیگر نمایند. من با خود عهد کرده ام، هر کس مرتکب این­گونه اعمال مخرب و هستی سوز شود، و حتی یکی از دوستان مرا مورد خشم و ناراحتی قرار دهد، از خدا بخواهم، او را در دنیا گرفتار سخت ترین عذاب­ها کند و در آخرت نیز از زیانکاران باشد!

این مطلب را هم، برای آنان توضیح بده که، خداوند نیکوکاران آنها را آمرزیده و از بدکاران آنها هم در گذشته است، مگر کسانی که شرک آورده یا موجب تجاوز و اذیت به یکی از اولیاء و دوستان من شده، یا عداوت و کینه آنان را در دل داشته باشند؛ زیرا چنین گناهانی را پروردگار نمی آمرزد، مگر این­که از کار زشت خود بازگشت واقعی نمایند و آن را جبران کنند، وگرنه روح ایمان از قلب آنان می رود و از دایره ولایت ما خارج می شود و از آن بهره ای نخواهد برد، و بدان­که من، از آثار شوم چنین گناهان و لغزش­های خطرناکی به خدا پناه می برم

هدایت و ضلالت اختیاری است
 

سوال: آیا اینطور نیست که خداوند هرکه را بخواهد هدایت کرده و هرکه را بخواهد گمراه می‌کند؟ طبق آیه 26 سوره مبارکه ی بقره : اعوذ به الله من الشیطان الرجیم إِنَّ اللَّهَ لاَ یَسْتَحْیِی أَن یَضْرِبَ مَثَلاً مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُواْ فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِینَ کَفَرُواْ فَیَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَـذَا مَثَلاً یُضِلُّ بِهِ کَثِیراً وَیَهْدِی بِهِ کَثِیراً وَمَا یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِینَ .



 
همه کسانی که پیش از ظهور قائم علیه السلام آمده و رفته اند بر نمی گرند، بلکه گروهی از آن ها بر می گردند، چنان که قرآن کریم می فرماید:
(و یوم نحشر من کل امه فوجا) (1)
روزی که از هر امتی گروهی را بر می انگیزیم.
امام صادق علیه السلام در این رابطه می فرمایند:
و ان الرجعه لیست بعامه وهی خاصه لا یرجع الا من محض الایمان محضا او محض الشرک محضا.(2)
از بررسی احادیث استفاده می شود که رجعت اختصاص به خلفای جور و اصحاب جمل، صفین و نهروان ندارد، بلکه همه کسانی که به اهل بیت عصمت و طهارت علیه السلام ستم کرده اند بر می گردند و انتقام از آن ها گرفته می شود. چنان که امام صادق علیه السلام می فرماید:
هنگامی که قائم ما قیام کند، همه کسانی که مومنان را آزار کرده اند، بر می گردند و مومنان از آن ها انتقام می گیرند. (3)
در ذیل آیه 47 سوه طور آمده است:
همه آنان که به آل محمد علیه السلام ستم کرده اند، در رجعت بر می گردند و انتقام از آن ها گرفته می شود.(4)

آیا رجعت اختیاری است؟

ناگفته پیداست افرادی که برای انتقام یا تنبیه رجعت می کنند، هرگز به میل و اراده خود برنمی گردند، بلکه به مصداق «کافر به جهنم نمی رود، او را کشان کشان می برند»، آن ها نیز ناگزیر تن به رجعت می دهند، که این برای آن ها بسیار ذلت بار و سخت است.

رجعت پیامبران علیه السلام

(و اخذ الله میثاق النبیین لما آتیتکم من کتاب و حکمته ثم جاء کم رسول مصدق لما معکم لتومنن به و لتنصرنه) (5)
و - به خاطر بیاورید - هنگامی را که خداوند از پیامبران، پیمان گرفت که هرگاه به شما کتاب و حکمتی دادم، سپس فرستاده ای آمد که آنچه را با شماست تصدیق کرد، البته به او ایمان بیاورید و حتماً یاریش کنید.
طبق روایاتی که در تفسیر آیه فوق از معصومین علیه السلام رسیده است، همه پیامبران در رجعت بر می گردند. اینک به چند نمونه از این روایات اشاره می کنیم:
1- به خدا سوگند از زمان حضرت آدم تا رسول اکرم صلی الله علیه و آله پیامبری مبعوث نشده، جز این که خداوند آن ها را باز می گرداند، تا در برابر علی بن ابی طالب علیه السلام شمشیر بزنند. (6)
2- خداوند همه ی پیامبران و مومنان را برای یاری امیرمؤمنان علیه السلام گرد می آورد.
در آن روز علیّ بن ابی طالب علیه السلام پرچم رسول اکرم صلی الله علیه و آله را دست می گیرد و امیرِ همة مخلوقات می شود. همه در زیر پرچم او قرار می گیرند و او بر تمامی آن ها فرمانروایی می کند.(7)
3- در آن روز رسول اکرم صلی الله علیه و آله پرچم را به دست امیرمؤمنان علیه السلام می دهند و ایشان بر همه ی مخلوقات فرمان می رانند.(8)
4- در آن روز خداوند همه پیامبران را از حضرت آدم تا رسول اکرم صلی الله علیه و آله بر می انگیزد تا همه در برابر من شمشیر بزنند و گردن گردنکشان را از انس و جن بزنند. (9)
5- این آیه (آیه 81 مبارکه آل عمران) در رجعت تحقق خواهد یافت. (10)

رجعت حضرت اسماعیل علی نبینا و آله و علیه السلام

در میان پیامبران عظیم الشانی که نامشان در قرآن کریم آمده است، دو تن «اسماعیل» نام دارند؛ یکی پسر حضرت ابراهیم علیه السلام قهرمان توحید، و دیگری ملقب به «صادق الوعد» است که قرآن کریم در سوره ی مریم از او به این عنوان یاد کرده می فرماید:
(اذکرو فی الکتاب اسماعیل انه کان صادق الوعد و کان رسولا نبیا) (11)
در کتاب، اسماعیل را یاد کن که صادق الوعد، و از پیامبران مرسل بود.
در روایات تصریح شده که او غیر از اسماعیل پسر حضرت ابراهیم علیه السلام است. او پسر «حزقیل» بوده که به سوی قوم خود مبعوث شد و قومش او را تکذیب کرده، گرفتند و پوست سر و صورتش را کندند. آنگاه فرشته عذاب آمد که قومش را عذاب کند. از او پرسید: آن ها را چگونه عذاب کنم؟ اسماعیل گفت: من نیازی به عذاب آن ها ندارم. خدای تبارک و تعالی و به او وحی کرد: ای اسماعیل! چه حاجتی داری؟ عرض کرد:
خداوندا! تو برای ربوبیت خود، رسالت محمد صلی الله علیه و آله و ولایت اهل بیتش پیمان گرفته ای، و برگزیدگان بندگانت را آگاه ساخته ای که امت او با امام حسین علیه السلام چگونه رفتار خواهند کرد. خداوندا! تو امام حسین علیه السلام را وعده کرده ای که به دنیا رجعت دهی، تا شخصاً از قاتلینش انتقام بگیرد. حاجت من این است که مرا نیز در رجعت باز گردانی، تا شخصاً از کسانی که با من چنین رفتار کرده اند انتقام بگیرم. خداوند اسماعیل بن حزقیل را وعده داد که همراه امام حسین علیه السلام رجعت کند. (12)

رجعت حضرت عیسی علی نبینا و آله و علیه السلام

مسئله فروش زمین‌های فلسطین به یهودیان

در سال 1881م، در جریان ترور الکساندر دوم، تزار روس، یهودیان به قتل تزار متهّم شده و در روسیه و اروپای شرقی، تحت اذّیت و آزار فراوان قرار گرفتند. این فشارها باعث مهاجرت بسیاری از یهودیان به مناطق غربی اروپا گردید. دسته‌های پراکنده و اندکی از ایشان نیز به فلسطین کوچ کردند. از سوی دیگر نخستین تبلیغات صهیونیستی در ضرورت مهاجرت یهودیان به فلسطین و استقرار در آن سرزمین که یک چندی ساز شده بود، موجب شد تا گروه‌های کوچکی از این طایفه نیز، بدون نظم و سازمان‌دهی ویژه‌ای به سرزمین فلسطین وارد شوند. این مهاجران، هر کدام قطعاتی زمین کشاورزی را خریده و در کنار یکدیگر به کشت و زرع گروهی پرداختند. آنان در واقع هسته‌ی اولیه‌ی فعالیت‌های تعاونی و اشتراکی یهودی را که بعدها «کیبوتص» نامیده شد، بنیاد نهادند.(1)

از سال 1897، پس از تشکیل نخستین کنفرانس‌های صهیونیستی، این مهاجرت‌ها شتاب و نظم بیش‌تری به خود گرفت و خاندان ثروتمند روچیلد و دیگر سرمایه‌داران یهود، حمایت و پشتیبانی مالی این مهاجرت‌ها و خرید زمین برای یهودیان مهاجر به فلسطین را بر عهده گرفتند.
در پاسخ به مصوّبات کنفرانس بال، «محمد طاهر حسینی (مفتی بیت‌المقدّس در آن زمان)، ریاست هیئتی محلّی را جهت رویارویی توطئه اسکان یهودیان به عهده گرفت. به گواهی اسناد و مدارک تاریخی، مساعی هیئت مذکور، سرانجام از دست‌اندازی‌های فزاینده‌ی یهودیان به زمین‌های مزروعی جدید، جلوگیری نمود.»(2)
اجمالاً تا اواخر سده‌ی نوزدهم، مهاجرت‌های پراکنده و محدود یهودیان به فلسطین، و خرید قطعاتی از اراضی زراعی آن، به منظور اشتغال به امر کشاورزی و امرار معاش، حساسیّت و نگرانی اعراب را به طور جدّی برنمی‌انگیخت، و این یهودیان نیز مانند دیگر یهودیان بومی فلسطین، در کنار مسیحیان و مسلمانان از یک زندگی مسالمت‌آمیز برخوردار بودند.
اما از سال‌های آغازین سده‌ی بیستم که این مهاجرت‌ها آهنگی سریع، گسترده و سازمان یافته به خود گرفت، این امر حالت و وضعیّت دیگری پیدا کرد و رفته‌رفته فلسطینیان با نظر شک وحیرت بدان نگریستند و کم و بیش مخالفت‌ها و عکس‌العمل‌هایی را موجب شد.
در همین دوره «سیّد محمد رشید رضا (از شاگردان شیخ محمد عبده و سیّد جمال‌الدین افغانی) که ساکن مصر بود، نقش بزرگی را در افشای ماهیّت واقعی مهاجرت یهودیان ایفا کرد. وی در نشریّه‌ی المنار (یکی از نمودهای بیداری اسلامی در آن دوران)، برای نخستین بار ندای مقابله با خطر صهیونیسم را سر داد».(3)
با صدور اعلامیه‌ی بالفور، یهودیان برای اجرای مقاصد صهیونیستی خویش، پشتوانه‌ای مطمئن و نیرومند یافتند. از این رو، با امید و هیجانی توصیف‌ناپذیر، موجی از فعالیت و تحرّک را در امر مهاجرت به فلسطین و خرید زمین‌ها را آغاز کردند.(4) «تراست‌های (اسکان یهودیان در فلسطین) وابسته به بانک برادران روچیلد و دیگر بانک‌ها، توانستند پهنه‌های گسترده‌ای از زمین‌های کشاورزی و بارور فلسطین را از چنگ مالکان آن بربایند و برزگران عرب را با زور از آن برانند. برای پیش‌گیری از زمین بازی و فروختن دیگر باره‌ی زمین‌های غصب شده به عرب‌ها، نمایندگی یهودی، (صندوق قومی کلیمیان) را برای خریدن زمین با پول گردآوری شده از یهودیان بیرون فلسطین، بنیاد نهاد. زمین‌هایی را که با پول صندوق قومی، می‌خریدند، نمی‌شد فروخت؛ زیرا به گونه‌ی اجاره، برای مدتی میان 35 تا 49 سال به مهاجران یهودی واگذار می‌شد». (5)
هم‌چنان که خریداری املاک از سوی (این) صندوق... افزایش می‌یافت، صندوق تلاش می‌کرد قطعات مجاور یکدیگر را انتخاب کند تا هسته‌ی جغرافیایی ایجاد یک کشور به وجود آید. در طول دهه ی 1930م، صندوق ملی یهود، زمین‌هایی در ناحیه‌ی «حیفا» در طول جاده‌ی تل‌ آویو- اورشلیم، در ناحیه‌ی تل آویو و در «جلیل» خریداری کرد. آژانس یهود در زمین‌های خریداری شده، تأسیساتی که آن‌ها را «سدّ چوبی و برج مراقبت» می‌خواند، بنا کرد. این استحکامات به منظور استقرار یک کشور بنا شده بود و در مناطقی قرار داشت که یهودیان قبلاً در آن جا زندگی نکرده بودند.(6)
یهودیان برای به دست آوردن اراضی فلسطین، سه سازمان مستقل تأسیس کردند:
1. جمعیّت یهودی عمران فلسطین (بیکا) که با کمک‌های بارون ادموند روچیلد، تشکیل شد.
2. جمعیّت سرمایه‌گذاران یهود (کارن کایمت(7)) که تا سال 1944م، 86 هزار هکتار زمین به دست آورد و حکومت سرپرست هم مقدار قابل توجّهی از اراضی دولتی را به آنان واگذار کرد.
3. سازمان (کارن‌ هایسود) در سال 1931م تأسیس شد و وام‌های درازمدت با بهره‌ی اندک در اختیار کشاورزان یهود قرار می‌داد.(8)
فروشندگان این زمین‌ها، بیش‌تر از میان گروه‌های زیر بودند:
1. مالکان غایب (غیر مقیم در کشور) که بیش‌تر از خانواده‌های فئودال لبنانی بودند.
2. دولت عثمانی، بدین شکل که زمین‌های کشاورزانی را که قادر به پرداخت مالیات خود نبودند، ضبط می‌کرد و از طریق مزایده‌ی علنی می‌فروخت.
3. مالکان فلسطینی که بیش‌ترشان از خانواده‌های مسیحی بودند.(9)
گروه دیگری از مردم که زمین‌های خود را به یهودیان واگذار می‌کردند، عده‌ای از اراذل و اوباش فلسطینی بودند که در آن روزها به دلیل رواج فرهنگ مادی غرب و گسترش بی‌بند‌وباری‌های اخلاقی، تن به فساد و فحشا سپرده بودند و برای تأمین هزینه‌های هرزگی و عیّاشی، خویشتن را نیازمند پول می‌دیدند. 

هـــوای زنــدگـی طـــ ـ ـــوفـــ ـ ـــانـــ ـ ـــی شـده استـ... 

"کــشــتــی" ای مــی خـواهــم بـرایرهـــــــایـــی... 

قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:

إن الحسین (علیه السلام) مصباح الهدی و السفینة النجاة . 

همانا حسین (علیه السلام) چراغ هدایت و کشتی نجات است.

از آنجا که فاطمه معصومه علیها السلام از خاندانی است که در زیارت جامعه خطاب به ایشان آمده است: ((عادتکم الاحسان و سجیتکم الکرم))[1] کرامات و عنایات آستان مقدسش بسیار فراوان و شامل حال خاص و عام بوده است: از بزرگانی همچون ملاصدرا و آیت الله بروجردی گرفته تا آن مسلمان عاشقی که از دور افتاده ترین کشور اسلامی به عشق زیارت و به امید عنایت به حریم قدس او راه یافته, همگی را مورد لطف و عنایت کریمانه خود قرار داده است; ولی با کمال تاسف این کرامات تا کنون ثبت و ضبط نشده است, ما هم نمونه هایی برگزیده از کرامات آن حضرت را در اینجا میآوریم; به امید آن که مجموع کرامات آن حضرت در کتاب مستقل گردآوری شود.


ـ کراماتی به نقل از آیت الله العظمی اراکی(ره)

ایشان درباره خودشان فرمودند: دستم باد می کرد و پوست آن ترک بر می داشت به طوری که نمی توانستم وضو بگیرم و ناچار بودم برای نماز تیمم کنم و معالجات هم بی اثر بود تا اینکه به حضرت معصومه(س) متوسل شدم و به من الهام شد که دسکش به دست کنم, همین کار را کردم, دستم خوب شد.

ایشان فرمودند: آقا حسن احتشام (فرزند مرحوم سید جعفر احتشام که هر دو از منبریهای قم بودند) نقل می کرد از شیخ ابراهیم صاحب الزمانی تبریزی (که مرد با اخلاصی بود) که من شبی در خواب دیدم به حرم مشرف شدم خواستم وارد شوم گفتند حرم قرق است برای اینکه فاطمه زهرا(ع)و حضرت معصومه(ع)در سر ضریح خلوت کرده اند و کسی را راه نمی دهند. من گفتم: مادرم سیده است و من محرم هستم, به من اجازه دادند, رفتم دیدم که بله این دو نشسته اند و در بالای ضریح با هم صحبت می کنند از جمله صحبتها این بود که حضرت معصومه(س) به حضرت زهرا(ع) عرض کرد: حاج سید جعفر احتشام برای من مدحی گفته است و ظاهرا آن مدح را برای حضرت می خواند.

شیخ ابراهیم این خواب را در جلسه دوره ای اهل منبر که حاج سید جعفر احتشام هم در آن حضور داشت نقل می کند; حاج احتشام می گوید: از آن شعرها چیزی یادت هست؟

گفت: بله در آخر آن شعر داشت (دخت موسی بن جعفر) تا این را گفت, حاج احتشام شروع کرد به گریه کردن و گفت: بله توی اشعار من این کلمه است.

«حاج سید جعفر احتشام منبری با حالی بود و موقع روضه خواندن خودش هم گریه می کرد و بکاء بود و بسیار گریه می کرد».

آقا حسن احتشام فرزند ایشان می گوید به ایشان گفتیم شما در آخر شعرتان یک تخلصی داشته باشید مانند سایر شعرا, قبول نکرد تا با اصرار این شعر را گفت:

ای فاطمه بجان عزیز برادرت بر احتشام نما قصر اخضری

ایشان گفت: قصر اخضر را لطف کردند. گفتم چطور؟ گفت: همـــانجــا کــه آقای مرعشی(ره) سجاده می انداختند, آنجا را گچ کاری کردند و سنگ مرمر سبز رنگ, و قبر حاج احتشام در همان قسمت از مسجد بالاسر است (این بود قصر اخضری که به ایشان عطا شد).

آقای حاج شیخ حسن علی تهرانی(ره) (جد مادری آقای مروارید) که از علماء بزرگ و شاگردان فاضل میرزای شیرازی محسوب می شوند و حدود 50 سال درنجف به تحصیل علوم اشتغال داشتند, ایشان برادری داشت به نام حاج حسین علی شال فروش که از تجار بازار بوده در تمام مدتی که حاج شیخ مشغول تحصیل بودند ایشان ماهی 50 تومان به او شهریه می داد تا اینکه برادر تاجر فوت می کند و جنازه او را به قم حمل می کنند و در آنجا دفن می نمایند.

حاج شیخ علی (که در اواخر عمر در مشهد ساکن بودند) تلگرافی از فوت برادر مطلع می شود, به حرم مشرف شده و به حضرت رضا عرض می کنند: من خدمت برادرم را یکبار هم نتوانستم جبران نمایم جز همین که بیایم اینجا و از شما خواهش کنم که به خواهرتان حضرت معصومه(س) سفارش ایشان را بفرمایید: تاکمک کاری, بکند از برادرم.

همان شب یکی از تجار که از قضیه اطلاع نداشت خواب می بیند که به حرم حضرت معصومه(س) مشرف شده و آنجا می گویند: که حضرت رضا علیه السلام هم به قم تشریف آوردند: یکی جهت زیارت خواهرشان, و یکی جهت سفارش برادر حاج شیخ حسنعلی به حضرت معصومه(س).

او معنای خواب را نمی فهمد و آن را با حاج شیخ حسنعلی در میان می گذارد و ایشان می فرمایند: همان شب که شما خواب دیدی من (در رابطه با برادرم) به حضرت رضا متوسل شدم و این خواب شما درست است.

مرحوم آقا سید محمد تقی خوانساری پس از شنیدن این خواب فرمود: از این خواب استفاده می شود که قم در حریم حضرت معصومه(س) است; باید حضرت امام رضا(ع) به قم تشریف فرما شوند و سفارش برادر حاج شیخ حسنعلی را به حضرت بفرمایند والا خود حضرت امام رضا(ع) مستقیما در کار مداخله نمی کند چون این در محدوده حضرت معصومه است و مداخله در این محیط نمی شود.


ـ جلال و جبروت فاطمه زهرا علیها السلام

آقای شیخ عبد الله موسیانی(ایشان از شاگردان آیت الله مرعشی(ره) بودند)نقل فرمودند به این که حضرت آیت الله مرعشی نجفی به طلاب می فرمود: علت آمدن من به قم این بود که پدرم سید محمود مرعشی نجفی (که از زهاد و عباد معروف بود) چهل شب در حرم حضرت امیر علیه السلام بیتوته نمود که آن حضرت را ببنید, شبی در (حال مکاشفه) حضرت را دیده بود که به ایشان می فرماید: سید محمود چه می خواهی؟ عرض می کند: می خواهم بدانم قبر فاطمه زهراء علیها السلام کجاست؟ تا آن را زیارت کنم.

حضرت فرموده بود: من که نمی توانم «بر خلاف وصیت آن حضرت», قبر او رامعلوم کنم. عرض کرد: پس من هنگام زیارت چکنم؟ حضرت فرمود: خدا جلال و جبروت حضرت فاطمه علیها السلام را به فاطمه علیها السلام عنایت فرموده است, هر کس بخواهد ثواب زیارت حضرت زهرا علیها السلام را درک کند به زیارت فاطمه معصومه علیها السلام برود.

آیت الله مرعشی می فرمودند: پدرم مرا سفارش می کرد که من قادر به زیارت ایشان نیستم اما تو به زیارت آن حضرت برو, لذا من به خاطر همین سفارش, برای زیارت فاطمه معصومه علیها السلام و ثامن الائمه علیها السلام آمدم و به اصرار موسس حوزه علمیه قم, حضرت آیت الله حائری در قم ماندگار شدم.

آیت الله مرعشی در آن زمان فرمودند: شصت سال است که هر روز من اول زائـــر حضرتم.


ـ عنایت حضرت به زوار مرقدش

آقای شیخ عبد الله موسیانی نقل کردند از حضرت آیت الله مرعشی نجفی: که شب زمستانی بود که من دچار بی خوابی شدم; خواستم حرم بروم, دیدم بی موقع است, آمدم خوابیدم و دست خود را زیر سرم گذاشتم که اگر خوابم برد خواب نمانم, در عالم خواب دیدم خانمی وارد اطاق شد «که قیافه او را به خوبی دیدم ولی آن را توصیف نمی کنم» به من فرمود: سید شهاب! بلند شو و به حرم برو; عده ای از زوار من پشت در حرم از سرما هلاک می شوند, آنها را نجات بده.

ایشان می فرمایند: من به طرف حرم راه افتادم, دیدم پشت در شمالی حرم (طرف میدان آستانه)عده ای زوار اهل پاکستان یا هندوستان(با آن لباسهای مخصوص خودشان) در اثر سردی هوا پشت در حرم دارند به خود میلرزند, در را زدم, حاج آقا حبیب (که جزء خدام حضرت بود) با اصرار من در را باز کرد, من از مقابل و آنها هم پشت سر من وارد حرم شدند وآنها در کنار ضریح آن حضرت مشغول زیارت و عرض ادب بودند; من هم آب خواستم و برای نماز شب و تهجد وضو ساختم.


ـ عنایت حضرت به زائر برادر

آقای شیخ عبد الله موسیانی نقل می کند: که ما عازم مشهد مقدس بودیم در حالی که در آنجا به جهت جمعیت زیاد زوار, منزل به سختی پیدا می شد. من با اطلاع از این جهت به حرم حضرت معصومه علیها السلام مشرف شدم و خیلی خودمانی گفتم: بی بی جان ما عازم زیارت برادر شماییم, خودتان عنایتی بفرمایید. ما عازم مشهد شدیم,دیدیم منزل بسیار کمیاب است نزدیک حرم از تاکسی پیاده شدیم, ناگهان دیدم جوانی از داخل کوچه به طرف من آمد و به من گفت: منزل می خواهید؟ گفتم: بله, گفت دنبال من بیا با او رفتم مرا داخل خانه اش برد, اطاف بزرگ و خوبی را به ما داد, ما وقتی در آنجا مشغول جابجایی وسایل بودیم, خانم ایشان ما را برای نهار دعوت کرد, بعد از تشرف به حرم و زیارت و نماز, نهار را با آنها خوردیم.

صبح روز بعد, خانم از ما سوال کرد: شما چند روز در اینجا هستید؟ گفتم ده روز. گفت ما به تهران می رویم, این کلید خانه, هر وقت که خواستید بروید, کلیدرا بدهید به همسایه ما آقای رضوی (یا رضوانی).

گفتم کرایه منزل چه می شود؟ گفت ما صحبت آن را کرده ایم.

ما خیال کردیم مقصود ایشان صحبت درباره کرایه است با آقایی که بنا شد کلید را به او بدهیم. چند روزی گذشت کسی آمد در خانه و گفت: من رضوی (یا رضوانی) هستم, شما هر وقت که خواستید به قم بروید, کلید را پشت آینه داخل اطاق بگذارید و در منزل را ببندید و بروید.

گفتیم: کرایه چه می شود؟ گفت درباره کرایه با من صحبتی نکردند. ده روز ما تمام شد, خواستیم برگردیم, دیدیم بلیط ماشین را باید چند روز پیش تهیه می کردیم و الان تهیه بلیط امکان ندارد, خیلی ناراحت بودیم که من از صاحب ماشینی(که در نزدیک منزل ما, ماشین خودش را پارک می کرد و در مسیر ((تهران - مشهد)) مسافر جا به جا می کرد) خواستم ما را هم با خودش تا تهران ببرد. او گفت: من فردا حرکت نمی کنم ولی فردا شما را به قم می فرستم; فردا ما را تا گاراژ ماشین برد و رفت به مسوول دفتر گفت: اینها از ما هستند و می خواهندبه قم بروند, او هم موافقت کرد و در بهترین جای ماشین به ما تعداد صندلی مورد نیازمان را داد و ناباورانه ((حضرت معصومه)) وسیله برگشت مان را هم مانند ((منزل در مشهد))فراهم کرد.

------------------------------------------------------------------

پی نوشت :

[1] . علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 102، ص 132


سابقه تشیع درمعتبر ترین، کتب اهل سنت و شیعه 


در قرآن کریم بدترین و بهترین مخلوقات این‌گونه بیان شده‌اند: «إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ وَ الْمُشْرِکینَ فی‏ نارِ جَهَنَّمَ خالِدینَ فیها أُولئِکَ هُمْ شَرُّ الْبَرِیَّةِ، إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ»؛[ بینه، 6- 7] کافران از اهل کتاب و مشرکان در آتش دوزخ‌اند، جاودانه در آن می‌مانند آنها بدترین مخلوقات‌اند! (امّا) کسانى که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، بهترین مخلوقات خدایند.

در آیه 7 سوره «بینه» آمده است، خداى متعال مى فرماید: «کسانى که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، آنها بهترین مخلوقات خدا هستند» (إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ). 

تعبیر «أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ» به خوبى نشان مى دهد: انسان هاى مۆمن و صالح العمل، حتى از فرشتگان، برتر و بالاترند; چرا که آیه مطلق است، و هیچ استثنائى در آن نیست، آیات دیگر قرآن نیز گواه بر این معنى مى باشد، مانند آیات سجود فرشتگان بر آدم، و آیه: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَم». (اسراء، آیه 70)

در روایات فراوانى که از طرق اهل سنت و منابع معروف آنها، و همچنین در منابع معروف شیعه نقل شده، آیه أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ: «آنها بهترین مخلوقات خدا هستند» به على (علیه السلام) و پیروان او تفسیر شده است. (تفسیر نمونه، جلد 27، صفحه 231)

ابن‏ عدی از ابن ‏عباس روایت کرده که گفت: چون آیه خیرالبریّه نازل شد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به علی فرمود: اینان تو هستی و شیعیان تو که در روز قیامت خشنود و پسندیده‏ اند. (تفسیر درّ المنثور 6 / 379..)

و ابن‏ مردویه از علی علیه السلام آورده ‏است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: آیا این آیه را نشنیده‏ای: انّ‏الذین‏آمنوا... آنان تو و شیعیان تو هستند. (تفسیر درّ المنثور 6 / 379..)

«حاکم حسکانى نیشابورى» از دانشمندان معروف اهل سنت در قرن پنجم هجرى، این روایات را در کتاب معروفش «شواهد التنزیل» با اسناد مختلف نقل مى کند، تعداد آن بیش از بیست روایت است، که به عنوان نمونه چند روایت را از نظر مى گذارنیم:

«جابر» مى گوید: خداوند آیه «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ» را نازل فرمود و از آن به بعد، هنگامى که على(علیه السلام)مى آمد، یاران محمّد(صلى الله علیه وآله)مى گفتند: بهترین مخلوق خدا بعد از رسول اللّه آمد»!

1 ـ «ابن عباس» مى گوید: هنگامى که آیه «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ» نازل شد، پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله) به على (علیه السلام) فرمود: هُوَ أَنْتَ وَ شِیعَتُکَ تَأْتِی أَنْتَ وَ شِیعَتُکَ یَوْمَ الْقِیامَةِ راضِیْنَ مَرْضِیِّینَ، وَ یَأْتِی عَدُوُّکَ غَضْباناً مُقْمَحِین:

«منظور از این آیه، تو و شیعیانت هستید که در روز قیامت وارد عرصه محشر مى شوید، در حالى که هم شما از خدا راضى و هم خدا از شما راضى است و دشمنت خشمگین وارد محشر مى شود و به زور به جهنم مى رود» (در بعضى از نسخه هاى حدیث «مُقْمَحِیْن» آمده است که به معنى بالا نگاه داشتن سر به وسیله غل و زنجیر مى باشد).

2 ـ در حدیث دیگرى از «ابو برزه» آمده است: وقتى پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله) این آیه را قرائت کرد، فرمود: هُمْ أَنْتَ وَ شِیْعَتُکَ یا عَلِىُّ، وَ مِیْعادُ ما بَیْنِى وَ بَیْنَکَ الحَوْضُ: «آنها تو و شیعیانت هستید، اى على! و وعده من و شما کنار حوض کوثر است»!.

3 ـ در حدیث دیگرى از «جابر بن عبداللّه انصارى» آمده است: ما خدمت پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله) کنار خانه خدا نشسته بودیم، على (علیه السلام) به سوى ما آمد، هنگامى که چشم پیامبر (صلى الله علیه وآله) به او افتاد فرمود: قَدْ أَتاکُمْ أَخِى: «برادرم به سراغ شما مى آید» آن گاه رو به کعبه کرده، گفت: وَ رَبِّ هذِهِ الْبُنْیَةِ! اِنَّ هذا وَ شِیْعَتِهُ هُمُ الْفائِزُونَ یَوْمَ الْقِیامَةِ: «به خداى این کعبه قسم، که این مرد و شیعیانش در قیامت رستگارانند» سپس رو به سوى ما کرد و افزود:

امام علی

«به خدا سوگند او قبل از همه شما به خدا ایمان آورد، و قیام او به فرمان خدا بیش از همه شما است، وفایش به عهد الهى از همه بیشتر، قضاوتش به حکم اللّه افزون تر، و مساواتش در تقسیم (بیت المال) از همه زیادتر، عدالتش درباره رعیت از همه فزون تر، و مقامش نزد خداوند از همه بالاتر است.

«جابر» مى گوید: خداوند آیه «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ» را نازل فرمود و از آن به بعد، هنگامى که على(علیه السلام)مى آمد، یاران محمّد(صلى الله علیه وآله)مى گفتند: بهترین مخلوق خدا بعد از رسول اللّه آمد»!

نزول این آیه، در کنار خانه کعبه، منافات با «مدنى» بودن سوره ندارد، زیرا ممکن است از قبیل نزول مجدد، و یا تطبیق بوده باشد، به علاوه، بعید نیست نزول این آیات در سفرهائى که پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله) از «مدینه» به «مکّه» آمده است واقع شده باشد، به خصوص این که: راوى روایت «جابر بن عبداللّه انصارى» است که در «مدینه» به حضرت ملحق شد، و اطلاق «مدنى» بر این گونه آیات بعید نیست.

بعضى از این احادیث را «ابن حجر» در کتاب «صواعق» آورده و بعضى را «محمّد شبلنجى» در «نور الابصار».

«جلال الدین سیوطى» در «درّ المنثور» نیز قسمت عمده روایت اخیر را از «ابن عساکر» از «جابر بن عبداللّه» نقل کرده است.

ابن‏ عدی از ابن ‏عباس روایت کرده که گفت: چون آیه خیرالبریّه نازل شد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به علی فرمود: اینان تو هستی و شیعیان تو که در روز قیامت خشنود و پسندید ه‏اند

4 ـ در «درّ المنثور» از «ابن عباس» نقل شده: وقتى آیه «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ» نازل شد، پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله) به على (علیه السلام) فرمود: هُوَ أَنْتَ وَ شِیْعَتُکَ یَوْمَ الْقِیامَةِ راضِیْنَ مَرْضِیِّیْنَ: «منظور تو و شیعیان تو در قیامت مى باشید، که هم شما از خدا خشنود هستید و هم خدا از شما خشنود»!

5 ـ نامبرده در حدیث دیگرى از «ابن مردویه» از على (علیه السلام) نقل مى کند: پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله) به من فرمود: «آیا این سخن خدا را نشنیده اى که مى فرماید:

«کسانى که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند، بهترین مخلوقاتند»؟ این تو و شیعیانت هستید، و وعده گاه من و شما، کنار حوض کوثر است، هنگامى که من براى حساب امت ها مى آیم، شما دعوت مى شوید، در حالى که پیشانى سفید و شناخته شده اید».

بسیارى دیگر از دانشمندان اهل سنت نیز، همین مضمون را در کتب خود نقل کرده اند، از جمله «خطیب خوارزمى» در «مناقب»، «ابو نعیم اصفهانى» در «کفایة الخصام»، «علامه طبرى» در «تفسیر معروفش»، «ابن صباغ مالکى» در «فصول المهمه»، «علامه شوکانى» در «فتح الغدیر»، «شیخ سلیمان قندوزى» در «ینابیع المودة» و «آلوسى» در «روح المعانى» ذیل آیات مورد بحث و جمعى دیگر.

کوتاه سخن این که: حدیث فوق از احادیث بسیار معروف و مشهور است، که از سوى غالب دانشمندان و علماى اسلام پذیرفته شده، و این فضیلتى است بزرگ و بى نظیر براى على (علیه السلام) و پیروانش.