نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

مشخصات بلاگ
نــــــــــور

" سَلامٌ عَلَی إل یاسِین "

منتظر مأیوس نیست. منتظر از درد هجر میسوزد

اما بشوق وصال سر زنده و امیدوار است .

انتظار یعنی امید به فردا

فردای وصال ...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

خط مهدى (عج)

علامه حلی (رض) از فرط خستگى خواب بر وى غلبه کرد در این هنگام حضرت صاحب الامر (عج) حاضر شد و کتاب را برداشت و شروع به نوشتن آن نمود، وقتى که علامه از خواب بیدار شد تمام کتاب به کرامت حضرت مهدى (عج) نوشته شده بود

منبع : ذی طــــوی

در آن ایام، میان دانشمندان و مومنین چنین شایع شده بود که یکى از علماى اهل سنت که در بعضى از فنون علمى استاد علامه بود کتابى در رد مذهب شیعه نوشته و در گوشه و کنار و مجالس مختلف آن را براى مردم مى خواند و آنان را گمراه مى کند. و از ترس ‍ آنکه مبادا کسى از دانشمندان شیعه آنرا رد نماید، کتاب را براى نوشتن به کسى نمى داد.

علامه حلى پیوسته در صدد بود که آن کتاب را به دست آورد و مطالبش را رد نماید سرانجام رابطه و علاقه استاد و شاگردى را وسیله التماس عاریه کتاب مذکور نمود و چون آن شخص نخواست یکباره دست رد به در خواست وى بزند گفت: سوگند یاد کرده ام که این کتاب را بیش از یک شب نزد کسى نگذارم! علامه همین مقدار زمان را هم غنیمت دانست.

کتاب را گرفت و به خانه برد که در آن شب هر چه مقدور است از روى آن بنویسد! به نوشتن آن مشغول گشت تا آنکه شب به انتها رسید، از فرط خستگى خواب بر وى غلبه کرد در این هنگام حضرت صاحب الامر (عج) حاضر شد و کتاب را برداشت و شروع به نوشتن آن نمود، وقتى که علامه از خواب بیدار شد تمام کتاب به کرامت حضرت مهدى (عج) نوشته شده بود:

اى نور دلم! بندگى خلق روا نیـست

خواهم که به درگاه خدا، بنده بمانى

منبع : گلـــــباران

14 نمونه تفریح سالم در اسلام


http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/11/9/267234_456.jpg

تفریح و خوشحالی و شادابی، یکی از نیازهای اساسی انسان در زندگی روزمره است؛ همچنان که بدن انسان نیاز به مواد غذایی سالم دارد، روح و روان آدمی نیز این نیاز را دارد. در فرهنگ غنی اسلام که برگرفته از دو سرچشمه نورانی کتاب (قرآن) و اهل بیت (ع) است (1)، هر چند به طور صریح واژه «تفریحات سالم» نیامده ولی با دقت و بررسی آیات، روایات و دستور‌های اسلام در می‌یابیم که مجموعه دین برای زندگی با کرامت انسان (2) تدوین شده و کرامت انسان در گرو برخورداری از روح سالم و جسم سالم است.

شادی به صورت مطلق، خوب یا بد نیست؛ ‌بلکه در مورد خوب یا بد بودن شادی باید بر اساس ملاک‌های معین اخلاقی داوری و حکم نمود. بر این اساس، شادی به دو نوع پسندیده و کاذب تقسیم می‌شود.


شادی پسندیده

در بسیاری از موارد؛ اسلام درباره موضوعات مختلف نظر مطلق و قطعی صادر نکرده و تنها توضیحاتی پیرامون چگونگی و کیفیت آنها داده است. احساسات نیز به دلیل ماهیت متغیر خود جزو این دسته از موضوعات به حساب می‌آید. متغیر به این معنا است که ممکن است عاملی در فردی تنها باعث خوشحالی و لبخند شود اما در دیگری از حد اعتدال خارج شده به حرکات غیر معقول بینجامد که هر کس باید این‌گونه موارد را در خود شناسایی کرده و از آنها اجتناب کند.



شادی، در مجموع اگر کنترل شده در حد اعتدال منطقی و همراه با یاد خدا و سپاس باشد از نظر اسلام پسندیده است و آیات و روایات مختلف نوع پسندیده شادی را توصیه می‌کنند. اسلام دین مرزهاست؛ میان حق و باطل مرز باریکی است که تشخیص آن برای عقول ناقص ما دشوار و در برخی موارد ناممکن است پس اگر علم و آگاهی دینی را در امور خود دخیل کنیم رفتارها و اعمال ما نیز از حد اعتدال و مطلوب خارج نخواهد شد.


شادی کاذب

شادی‌هایی که همراه با نافرمانی خدا، آزار و اذیت دیگران، لهو و کارهای بیهوده و خطر آفرین هستند در زمره شادی‌های کاذب و ناپسند قرار می‌گیرند. اصولا شادی‌های کاذب، آنی، زودگذر و با نتایج ناخوشایند همراه هستند.

امیرمؤمنان، وضعیت غفلت زدگان دنیا را که به شادی‌های تخدیری روی آورده و به آن دل خوش کرده‌اند، ‌چنین توصیف می‌کنند: «چه بسیار تن‌های عزیز و خوش آب و رنگی که به کام زمین فرو رفته‌اند، حال آنکه در دنیا با ناز و نعمت تغذیه می‌شده‌اند و در دامن آبرو و شرف پرورش می‌یافته‌اند، ‌لحظه‌های اندوه‌گنانه‌شان را با تفریح درمان می‌کردند و هرگاه به مصیبتی دچار می‌آمدند به بی تفاوتی پناه می‌بردند تا مبادا لحظه خرمی زندگی و بازی پوچ و سرگرمی‌شان را از دست بدهند. آری، ‌درست در همان گرماگرم عیش و نوش و در فضای آن زندگی غفلت آلود که دنیا و عاشق ناز پرورده‌اش به هم لبخند می‌زنند ‌ناگهان روزگار با خار جان گزایش او را می‌گزد و در گردش روزان و شبان نیروهایش را در هم می‌شکند و هیولای مرگ از نزدیک بر او خیره می‌شود».

قرآن ‌ضمن ‌بیان ‌عذاب‌های ‌دوزخیان می‌‌فرماید: ذلکم بما کنتم تفرحون فی الأرض بغیر الحق و بما کنتم تمرحون (3)؛ این‌ به ‌خاطر آن‌ است‌ که ‌به ‌ناحق ‌در زمین ‌شادی‌ می‌کردید و از روی ‌غرور و مستی ‌به ‌خوشحالی ‌می‌پرداختید. جالب ‌این ‌که ‌در آخر آیه ‌می‌فرماید: «بما کنتم‌ تمرحون»؛ که ‌به ‌معنای ‌شادی ‌به ‌خاطر مطالب ‌بی‌اساس ‌یا شدت ‌فرح‌ آمده ‌است ‌و شدت فرح‌ معمولاً از گناه ‌و فساد سر در می‌آورد. بعضی‌ از شادی‌ها به ‌جهت ‌همراه‌ بودن ‌با فساد و گناه، سرانجام‌ به‌ ذلت‌ و رسوایی ‌شخص ‌می‌انجامد.


جایگاه شادی در اسلام

نوع نگاه و طرز تلقی امروزی ما انسان‌ها از شادی به گونه‌ای است که آن را نوعی تخدیر کننده برای رهایی و فراموش کردن فشارها و استرس روزانه می‌دانیم، ولی از نظر اسلام این‌چنین نیست و شادی قلب تپنده زندگی می‌باشد.




امام رضا (ع) می‌فرمایند: «اوقات روز شما 4 بخش باشد؛ بخشی برای تامین معاش، بخشی برای عبادت، بخشی برای معاشرت با برادران مورد اعتماد و کسانی که شما را به عیب هایتان واقف می‌سازند، بخشی را هم به تفریحات و لذایذ خود اختصاص دهید و از مسرت و شادی ساعات تفریح نیرو بگیرید و از این نیرو برای انجام وظائف استفاده کنید (4).

از این حدیث می‌توان به جایگاه شادی در اسلام و تاثیر مثبت و مفید آن بر سایر جنبه‌های زندگی پی برد. برخلاف نظر عده‌ای که اسلام را دین غم و اندوه می‌دانند اسلام دین سر زندگی و نشاط است و این نشاط در پیروان راستین این دین کاملا مشهود و هویدا است.


ادامــــــه مطــــــلب را ببیـــــــــــــــــنید


اثر دعای یک طلبه برای یک عارف

روزی «حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی(ره)» پس از پایان درس به همراه یکی از شاگردان خود به راه افتاد. سر راه، به حجره ی یکی از طلبه ها در مدرسه دارالشفا رفت. اندکی آنجا نشست، سپس برخاست و حجره را ترک کرد.


همراهش با دیدن این ماجرا با تعجب پرسید: «حاج میرزا! هدفتان از سر زدن به حجره این طلبه چه بود؟» میرزا در پاسخ فرمود: «شب گذشته هنگام سحر، فیض الهی شامل حالم شد و فهمیدم که از ناحیه ی خودم نیست. وقتی دقت کردم، پی بردم این طلبه در نماز شبش، در حال دعا کردن در حق من است و فیضی که به من رسیده، بر اثر دعای اوست. از این رو، برای سپاسگزاری به حجره اش رفتم.»



منبع:
۱. میراز جواد ملکی تبریزی، رساله لقاءالله.
۲. خانه خوبان، ش۳۳، ص۲۸. 
""خدایا "",

خطا از من است , میدانم

از من که سالهاست گفته ام

" ایاک نعبد"

اما به دیگران دل سپرده ام



از من که سالهاست گفته ام

" ایاک نستعین "


اما به دیگران تکیه کرده ام ...

اما تو رهایم نکن ...


ای کسانی که ایمان آورده اید!

اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، 

برای شما وسیله ای جهت جدا ساختن حق از باطل قرار می دهد

؛(روشن بینی خاصی که در پرتو آن،حق را از باطل خواهید شناخت؛) 

و گناهانتان را می پوشاند؛ 

و شما را می آمرزد؛ 

و خداوند صاحب فضل و بخشش عظیم است.  
                29  انفال


سخنان قصار امام علی (ع)

**در هنگام فتنه، همچون شتر نر دو ساله باش

که کوهان ندارد تا بر پشتش سوار شوند و پستان ندارد

تا شیرش را بدوشند.


**طمع کار خود را خوار می کند.


**در شگفت شوید از انسان که با دو قطعه چربی (چشم ها) می بیند،

با تکه ای گوشت (زبان) سخن می گوید،

با استخوانی (گوش ها) می شنود

و از سوراخی تنفس می کند.


**چون بر دشمن پیروز شدی ، عفو او را شکرانه پیروزیت قرار بده.


**آیا ندیدید کسانی را که آرزوهای دور و دراز داشتند و بناهای محکم

و استوار ساختند

و اموال بسیار اندوختند چگونه خانه هایشان گور شد

و آنچه جمع کرده بودند تباه گشت اموالشان به وارثان رسید

و همرانشان به دیگران.


**کسی که عملش سبب پیشرفتش نشود ، نسبش باعث

ترقی اش نمی شود.


**نیکوکار از کار نیک بهتر و بدکار از کار بد بدتر است.


**زبان عاقل پشت دل اوست و دل احمق پشت زبانش.


**اگر بر زبانت حاکم نباشی ، همچون درندگان تو را نابود می کند.



تمام عمر سعی بر این داشتم تا به ناموس مردم نگاه نیاندازم


زن زیبایی به عقد مرد زاهد و مومنی در آمد. مرد بسیار قانع بود و زن تحمل این همه ساده زیستی را نداشت. روزی تاب و توان زن به سر رسید و با عصبانیت رو به مرد گفت: حالا که به خواسته های من توجه نمی کنی، خود به کوچه و برزن می روم تا همگان بدانند که تو چه زنی داری و چگونه به او بی توجهی می کنی، من زر و زیور می خواهم! مرد در خانه را باز کرد و روبه زن می گوید: برو هر جا دلت می خواهد! زن با نا باوری از خانه خارج شد، زیبا و زیبنده! غروب به خانه آمد . مرد خندان گفت: خوب! شهر چه طور بود؟ رفتی؟ گشتی؟ چه سود که هیچ مردی تو را نگاه نکرد . زن متعجب گفت: تو از کجا می دانی؟ مرد جواب داد: و نیز می دانم در کوچه پسرکی چادرت را کشید! زن باز هم متعجب گفت : مگر مرا تعقیب کرده بودی؟ مرد به چشمان زن نگاه کرد و گفت: تمام عمر سعی بر این داشتم تا به ناموس مردم نگاه نیاندازم، مگر یکبار که در کودکی چادر زنی را کشیدم!

مردی نزد حکیمی رفت و پیش او از تنگدستی‌اش شکایت کرد.

حکیم از او پرسید: آیا دوست داشتی که نابینا بودی اما در عوض ده هزار درهم داشتی؟

مرد پاسخ داد: نه

آیا دوست داشتی گنگ و لال بودی اما در عوض ده هزار درهم داشتی؟

مرد پاسخ داد: نه

آیا دوست داشتی دو دست و پا نداشتی اما به جای آن ده هزار درهم داشتی؟

مرد پاسخ داد: نه

آیا خوب بود اگر دیوانه بودی و در عوض ده هزار درهم داشتی؟

مرد پاسخ داد: نه

حکیم گفت: آیا باز هم از مولا و پروردگارت شکایت میکنی در حالی که در عین فقر چهل هزار درهم داری؟

مرد پریشان خاطر دگرگون شد و خداوند را به جهت نعمت‌هایی که به او داده است شکر گفت.



احکام و آداب عقیقه

در دین مبین اسلام تولد فرزند دارای احکامی است که بعضی واجب و برخی مستحب می باشد. عمل به این احکام در زمینه سازی برای سلامت و تربیت معنوی فرزند نقش بسزایی دارد. موارد ذیل، بعضی از این احکام مستحب است

سید جعفر موسوی

در دین مبین اسلام تولد فرزند دارای احکامی است که بعضی واجب و برخی مستحب می باشد. عمل به این احکام در زمینه سازی برای سلامت و تربیت معنوی فرزند نقش بسزایی دارد. موارد ذیل، بعضی از این احکام مستحب است:
مستحب است کودک را پس از تولد در صورتی که ضرری متوجه او نشود، بشویند و نیز در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه بگویند و کام او را با آب فرات و تربت سید الشهداءعلیه السلام بردارند و برای او نام نیک انتخاب کنند که این از حقوق فرزند بر پدر می باشد، و بهترین اسمها اسمی است که متضمّن معنای عبودیت برای خداوند تعالی باشد، مثل: عبدالله، عبدالرحمن، عبدالرحیم و... و پس از آن اسماء انبیاء و ائمه علیهم السلام و از همه اسمها بهتر «محمد » است. (1)
[و برای دختر نیز مستحب است نامی مناسب و دارای معنای خوب، مثل: فاطمه، زهراء، زینب، خدیجه و... انتخاب کنند.] و از دیگر مستحبّات آن است که پس از ولادت طفل، ولیمه بدهند. (2)
یکی از مستحبات مؤکّد آن است که برای طفل عقیقه کنند. (3) کسانی که قدرت مالی ندارند، هر گاه توانستند آن را انجام دهند و اگر هیچ گاه نتوانستند عقیقه کنند، اشکالی ندارد. (4) و در استحباب عقیقه فرقی بین فرزند پسر و دختر و نوزاد اول و دوم و غیره نیست. (5)
در ارزش و اهمیت این عمل مستحب، همین بس که از امام صادق علیه السلام نقل شده است: «کُلُّ مَوْلُودٍ مُرْتَهَنٌ بِعَقِیقَتِهِ؛ (6) هر مولودی در گرو عقیقه خود است.» به عبارت دیگر، اگر عقیقه نکند، در معرض انواع بلاهاست. (7)
اما باید دانست که در عقیقه اموری است که توجه به آنها لازم می باشد؛ یا مراعات آنها اولی و مستحب است و یا اصل عقیقه بدون آنها محقق نمی شود، و آنها عبارت اند از:
1. عقیقه حتماً باید یکی از انعام ثلاثة باشد؛ یعنی یا از جنس گوسفند باشد که البته بز نیز در این باب با گوسفند یک جنس حساب می شود. و یا از جنس گاو باشد و یا از جنس شتر. (8)

مکروه است والدین کودک و نیز کسانی که نان خور آنها حساب می شوند، از عقیقه مصرف کنند و این کراهت در مورد مادر شدیدتر است

2. مستحب است برای مولود پسر حیوانی نر و برای نوزاد دختر حیوان ماده عقیقه شود. (9) 

3. مستحب است عقیقه در هفتمین روز ولادت باشد؛ ولی اگر با عذر یا بدون عذر از روز هفتم تأخیر افتاد، استحباب آن ساقط نمی شود، حتی اگر کودک بمیرد، باز هم مستحب است برای او عقیقه کنند. (10) البته اگر قبل از زوال روز هفتم بمیرد، استحباب عقیقه ساقط می شود. (11) و اگر تا زمان بلوغ عقیقه نشد، مستحب است خودش برای خودش عقیقه کند. (12) یعنی تا وقتی طفل بالغ نشده، استحباب و سنت بودن عقیقه برای پدر طفل است و پس از بلوغ، بر خود فرزند سنت است که برای خودش عقیقه کند. (13)
بلکه اگر برای خودش در تمام مدت زندگی عقیقه نکرد، مستحب است برای او پس از مُردنش عقیقه کنند. (14)

شرائط عقیقه

4. گفته شده: مستحب است شرائط حیوانی که برای قربانی تهیه می کنند، در حیوانی که برای عقیقه در نظر می گیرند نیز جمع شده باشد؛ یعنی:
الف. حیوان سالم باشد.
ب. اگر شتر است، سنش کمتر از پنج سال نباشد.
ج. اگر گاو است، کمتر از دو سال نباشد.
د. اگر بز است، کمتر از یک سال کامل نباشد.
ه. اگر گوسفند است، کمتر از هفت ماه نباشد. (15)

موارد مصرف عقیقه

5. مستحب است که پا و ران حیوان عقیقه را به قابله بدهند؛ بلکه در بعضی اخبار وارد شده است که یک چهارم آن را و در بعضی دیگر وارد شده است که یک سوم عقیقه را به قابله بدهند. و اگر یک چهارم آن را که مشتمل بر پا و ران است، به وی بدهند، بعید نیست که به هر دو استحباب عمل کرده باشند. و اگر کودک هنکام ولادت قابله نداشته باشد، همان مقدار را به مادر کودک بدهند تا او آن مقدار را به هر کس که خواست، صدقه دهد. (16) و این صدقه اختصاص به فقراء ندارد، بلکه به هر کس دلش خواست، آن مقدار را می بخشد. (17) و اگر قابله مادر بزرگ پدری نوزاد باشد یا زنی باشد که نان خور پدر کودک است، چیزی از عقیقه اختصاص به او ندارد. (18)
6. مکروه است والدین کودک و نیز کسانی که نان خور آنها حساب می شوند، از عقیقه مصرف کنند و این کراهت در مورد مادر شدیدتر است. (19)
7. گوشت عقیقه را می توان خام بین مؤمنین تقسیم کرد و می توان پخت و تقسیم کرد و همچنین می توان پخت و مؤمنین را دعوت کرد تا مصرف کنند و حداقل دعوت شدگان دَه نفر باشند. [و اگر خواستند گوشت را پخته یا خام تقسیم کنند، باز هم حداقل بین دَه نفر تقسیم کنند.] البته اگر بیش از دَه نفر باشند، افضل است. (20)
8. دعوت شدگان یا کسانی که گوشت عقیقه بین آنها تقسیم می شود، فقط مؤمنین و اهل ولایت باشند. (21)
9. مستحب است کسانی که گوشت عقیقه را مصرف می کنند، پس از آن برای کودک دعا کنند. (22)
10. مکروه است که استخوانهای عقیقه شکسته شود، بلکه بهتر است آنها را از یکدیگر از سر مفاصل جدا کنند؛ به گونه ای که استخوانها نشکند. (23)
11. شرط نیست که حتماً پدر کودک برای او عقیقه کند، بلکه اگر دیگران نیز مثل مادر طفل یا پدر بزرگ یا عموی او برای او عقیقه کنند، خوب است. (24)

دعای عقیقه

مستحب است هنگام کشتن عقیقه دعاهایی را که وارد شده است، بخوانند و از خداوند تعالی بخواهند که عقیقه را فدیه قرار دهد؛ یعنی گوشت آن در مقابل گوشت کسی که عقیقه برای اوست، استخوان در مقابل استخوان، پوست در مقابل پوست و مو در مقابل مو باشد.
برخی از دعاهایی که در این مورد نقل شده، عبارت است از:
الف. ابراهیم کرخی از امام صادق علیه السلام نقل کرده که آن حضرت فرمود: هنگامی که عقیقه کردی، بر عقیقه بگو: «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ اللَّهُمَّ عَقِیقَةٌ عَنْ فُلَانٍ لَحْمُهَا بِلَحْمِهِ وَ دَمُهَا بِدَمِهِ وَ عَظْمُهَا بِعَظْمِهِ اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ وِقَاءً لآِلِ مُحَمَّدٍصلی الله علیه وآله.» (25)

ب. همچنین امام صادق علیه السلام فرمود: وقتی که اراده کردی عقیقه را ذبح کنی، می گویی: «یا قَوْمِ إِنِّی بَرِی ءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِی لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ حَنِیفاً مُسْلِماً وَ مَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ إِنَّ صَلَاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیای وَ مَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ لَا شَرِیکَ لَهُ وَ بِذَلِکَ أُمِرْتُ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِینَ اللَّهُمَّ مِنْکَ وَ لَکَ بِسْمِ اللَّهِ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَقَبَّلْ مِنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ.» سپس مولود را نام می بری و حیوان را ذبح می کنی. (26)

ج. امام باقرعلیه السلام نیز فرمود: هنگام ذبح عقیقه بگو: «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ إِیمَاناً بِاللَّهِ وَ ثَنَاءً عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَ الْعِصْمَةُ لِأَمْرِهِ وَ الشُّکْرُ لِرِزْقِهِ وَ الْمَعْرِفَةُ بِفَضْلِهِ عَلَینَا أَهْلَ الْبَیتِ.» و اگر کودک پسر است بگو: «اللَّهُمَّ إِنَّکَ وَهَبْتَ لَنَا ذَکَراً وَ أَنْتَ أَعْلَمُ بِمَا وَهَبْتَ وَ مِنْکَ مَا أَعْطَیتَ وَ کُلَّمَا [کُلَّ ما] صَنَعْنَا فَتَقَبَّلْهُ مِنَّا عَلَی سُنَّتِکَ وَ سُنَّةِ نَبِیکَ صلی الله علیه وآله وَ اخْسَأْ عَنَّا الشَّیطَانَ الرَّجِیمَ لَکَ سُفِکَتِ الدِّمَاءُ لَا شَرِیکَ لَکَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ.» (27)

نکات مهم

1. عقیقه از قربانی مستحب بهتر و لازم تر است. (28) البته بعضی از فقهاء فرموده اند: «اگر کسی در روز عید قربان قربانی کند، به جای عقیقه محسوب می شود و کفایت می کند. (29)
2. صدقه دادن قیمت حیوانی که می خواهند عقیقه کنند، جایگزین عقیقه نمی شود و از آن کفایت نم ی کند؛ ((30) بلکه خوب است صبر کنند تا عقیقه میسّر شود. (31)



منبع : ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره84


منابع بحث را در ادامه مطلب ببینید


من نماز عشق خواندم با وضوی انتـــــظار


آب شــــد شمع دلـــم در آرزوی انتــــــظار



در فراقش چون سـفال در کویر افتاده ای


آب خوردم جرعه جرعه از سبوی انتــظار



زورق چشــــــمان باز شـــــــرقی آواره ام


می نَوَردَد کوچه را در در جستجوی انتظار



از نگاه سبز هر گلدسته می بارد هنـــــوز


بــاز بـــــاران بـــا تـــــــــرانه از گلوی انتظار



شنبه ها یکشنبه ها قربانی آدیــــــــنه اند


جمعه جمعه می نشیــنم پیش روی انتظار



دیده می جوید تو را ای دیــــده ی نادیده ام


می رسد از کعـــــبه موعود بوی انتــــــظار



آبی دریای هستی قـــــطره ای از یاد تـــو


عشـــــق دارد آبرو از آبـــــــروی انتــــــظار