نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

مشخصات بلاگ
نــــــــــور

" سَلامٌ عَلَی إل یاسِین "

منتظر مأیوس نیست. منتظر از درد هجر میسوزد

اما بشوق وصال سر زنده و امیدوار است .

انتظار یعنی امید به فردا

فردای وصال ...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۵۳ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۲ ثبت شده است


لزوم تحصیل حضور قلب:


الف) نماز بی حضور قلب، نماز حقیقی نیست و وقتی نماز از حقیقت و باطن خود جدا شود و به صورت یک عمل بی روح در آید، تمام ثمرات و فوایدی که در آیات و روایات، برای نماز آمده، در چنین نمازی وجود ندارد، چه بسا موجب دوری از خدا هم بشود. 


امام صادق می فرمایند:

«ان العَبدَ لَیرفَعُ مِن صَلاتِهِ نِصفُها اَو ثُلثُها اَو رُبعُها اَو خُمسُها وَ ما یرفَعُ لَه اِلّا ما اَقبَل عَلیه بِقَلبه:

همانا از نماز انسان، نصفش، ثلثش، ربعش یا خمسش بالا برده می شود و آن مقدار از نماز که توجه قلبی داشته باشد، بالا می رود.»



در روایت دیگری امام صادق می فرمایند:

«عَلَیکَ بِالاِقبالِ عَلی صَلاتِکَ فَانّما یحسَبُ لَکَ فیها ما اَقبَلَکَ عَلیه مِنها بِقَلبِکَ:

برتوست که توجه قلبی در نمازت داشته باشی، پس همانا محسوب می شود برایت از نمازت، آن مقداری که در قلبت، توجه به نماز داشتی.»




شهید مطهری درباره مرحوم آیت الله العظمی بروجردی می
گویند:
در
همین کسالت قلبی که ایشان پیدا کرده بودند که منتهی به فوت ایشان شد، ظاهرا سه چهار روز هم بیشتر طول نکشید؛ گفتند یک روزی ایشان در همان حال، خیلی متأثر بود و گفت که من خیلی ناراحتم از اینکه کاری نکرده ام و میروم.

آنهایی که دور و بری هستند خیال می کنند در این مسائل هم تملق گفتن خیلی خوب است می گویند: ای آقا، شما چه می فرمایید؟ شما الحمدلله این همه توفیق پیدا کردید، این همه خدمتها که شما کردید کی کرده؟! ای کاش ما هم مثل شما بودیم. شما که الحمدلله کارهایی که کردید خیلی درخشان است.


ایشان اعتنا نکرد به این حرفها و در جواب آنها این جمله را که حدیث است گفت: خلّص العمل فان الناقد بصیر بصیر (1) یعنی عمل را خالص بگردان که آن که نقد می کند، صرافی می کند و عمل را در محک می گذارد، او خیلی آگاه و بیناست، از زیر نظر او کوچکترین عمل مغشوشی بیرون نمی رود، یعنی چه می گویید ما کار کردیم؟! از کجا که این عملهای ما عملی باشد که واقعا خلوص داشته باشد؟ برای خدا بودنش را شما از کجا اینقدر تأمین می کنید؟ (2)


آیت الله صافی گلپایگانی نقل می کنند:

ایشان اگر درباره کسی سخن می گفت، هیچ گاه افراط و تفریط نمی کرد. هم خودش تملق نمی کرد و هم از تملق دیگران خوشش نمی آمد.


به عنوان مثال:

آقایی که فرد ملایی بود و در تعبیر خواب هم وارد، گفت: کسی خواب دیده است:

»تمام صفحات قرآن از بین رفته است و تنها یک صفحه مانده است«.

من تعبیر کرده ام:

«آن صفحه باقی مانده جناب عالی هستید!»

مرحوم آیت الله بروجردی، بسیار نارحت شدند، به طوری که با آن آقا دعوا کردند و فرمودند: «چرا این حرفها را میزنید؟»


یا شاعری درباره امیرالمؤمنین(علیه السلام) شعری گفته بود و چند بیتی هم درباره آیت الله بروجردی سروده بود؛ سروده اش را آورده بود خدمت ایشان. روش آیت الله بروجردی این بود که: به شاعرانی که برای ائمه (علیهم السلام) شعر میگفتند صله می دادند.

او خود نقل می‏کرد:

«اشعار را در محضر مرحوم آیة‏اللّه بروجردی خواندم، ولی علی‏رغم انتظار من، احساس کردم که ایشان سخت ناراحت شدند و من با خود گفتم: ما آمدیم ایشان را شاد کنیم قضیه به عکس شد.»


این آقا شعرش را که خواند، آیت الله بروجردی، به او صله ندادند. با این که برای امیرالمؤمنین(علیه السلام) شعر خوبی گفته بود. چند بار، خدمتشان عرض کردم: ایشان شعر خوبی گفته اند

.

آقا با عصبانیت، فرمود:

«این دروغها چیست که درباره من گفته است؟ کجا من گفتم اینها را بگوید؟»


عرض کردم: شما فقط برای شعر امیرالمؤمنین(علیه السلام) صله بدهید، چون انصافاً شعر خوبی است.


خلاصه با زحمت زیاد، ایشان را قانع کردیم که به این آقا هم صله ای بدهند. خیلی در این امور دقت داشتند که تعبیرها، هیچ وقت، خلاف واقع نباشد.


یادم هست: یک وقتی من و آقای اخوی، به همراه ایشان، در داخل حیاط نشسته بودیم. خدمتکار آمد گفت: عده ای از مردم آمده اند خدمت شما برسند.


آقا فرمودند: «من حال ندارم خسته ام.»


عرض کردم: بروند بگویند: آقا مسرور شدند و سلام رساندند. ولی الآن نمی توانند بیایند.

آقا فرمود: «مسرور نشدم که بگویند مسرور شدم!»

 

شخصی تقویمی چاپ می کند و عکس آن بزرگوار را روی جلد آن به چاپ می رساند. این شخص برای کاری خدمت آیت الله می رسد. گویا تقویم را به گونه ای در دست می گیرد یا صورتی پیش می آید که ایشان متوجه چاپ عکس خود، در تقویم می شوند. در این هنگام به آن شخص می فرمایند   :«خیال می کنی می توانی با این کارها مرا بازی بدهی؟ خیر این طور نیست.»


 آیت الله جعفر سبحانی نقل می کنند:

از خصوصیات اخلاقی ایشان این بود که: تظاهر به تقدس نمی کرد. یک بار ندیدم ایشان در جلسه ای بنشیند و تسبیح در دست بگیرد و ذکر بگوید.

البته مقصود این نیست که هر کس تسبیح در دست می گیرد و ذکر می گوید تظاهر به مقدسی می کند؛ زیرا ممکن است، خالصانه باشد. (3)


پاورقی: .........................................................

 (1) بحار، ج13، ص431 با اندکی اختلاف.

 (2) کتابخانه طهور.

 (3) سایت تبیان.

منبع: پایگاه اطلاع رسانی آیت الله بروجردی



شراب,خوردن شراب

 

علاوه بر آیات و روایات امروزه از نظر علمى نیز مضرات مصرف مواد الکلى به اثبات رسیده است. دانشمندان به این واقعیت اعتراف داشته‏اند که از جمله آثار زیان بخش شراب، پیامد سویى است که روى مغز و عقل مى‏گذارد و آن را از کار مى‏اندازد. روشن است که با از بین رفتن عقل، پرده شرم و حیا دریده مى‏شود. در نتیجه میدان به دست غرایز حیوانى مى‏افتد. انسان به صورت حیوانى وحشى و لجام گسیخته درمى‏آید.
نوشابه‏ هاى الکلى پس از استفاده سریعاً جذب خون مى‏شود . خون در مسیر خود مغز را بى نصیب نمى‏گذارد، در نتیجه عمل سلسله اعصاب رو به ضعف مى‏رود و خویشتن دارى که ارادى و منشأ شرم و حیا در انسان و مانع از بروز کارهاى زشت است، از دست مى‏رود.
همانطور که امام رضا علیه السلام فرمودند: خدا شراب را بدان جهت حرام کرد که مایه فساد و بازداشتن عقل از درک حقایق و از بین بردن شرم و حیا است.


مشروبات الکلى به پنج دلیل از محرّمات شمرده مى شود:


دلیل اول - کتاب (قرآن)
در قرآن کریم آیات فراوانى وجود دارد که حرمت مشروبات الکلى را به زبان کنایه و یا موردى بیان مى کند، ولى ما به صریح ترین آنها مى پردازیم:
1ـ «انّما الخمر و المیسر و الانصاب و الازلام رجس من عمل الشیطان فاجتنبوه لعلکم تفلحون؛ (مائده (5) آیه 90)
تحقیقاً شراب و انواع قمار و بت پرستى و یا سنگ هایى که براى قربانى نصب شده و چوبه هاى قرعه (براى کشف امور غیبى)، پلیدى از کارهاى شیطان است، از آن دورى گزینید، شاید رستگار شوید.»
«انما یرید الشّیطان ان یوقع بینکم العداوة و البغضاء فى الخمر و المیسر...؛ (مائده (5) آیه 91) شیطان مى خواهد کینه توزى و دشمنى را از طریق شراب و قمار در میان شما بیفکند و تضادهاى داخلى را تشدید نماید و شما را از یاد خدا و نماز باز دارد، آیا باز هم دست از آن بر نمى دارید.»
«یسئلونک عن الخمر و المیسر قل فیهما اثم کبیر و منافع للناس و اثمهما اکبر من نفعهما؛ (بقره (2) آیه 219)
تو را از شراب و قمار مى پرسند، بگو: در آن دو گناهى بزرگ است و سودهایى براى مردم و گناهشان از سودشان بیشتر است.»
به اجماع فقهاى شیعه و سنّى، شراب، نجس و حرمت آن محرز است. اکثر عالمان دینى مشروبات را حتى به نام دارو نیز تجویز نمى کنند، چرا که خداوند متعال شفایى در حرام قرار نداده است. تمام فقیهان اسلامى براى شراب خوار اجراى حد شرعى (هشتاد ضربه شلاق) را واجب نموده اند


دلیل دوم - احادیث نبوى و علوى (سنت)
در مجامع شیعه و سنّى، این حدیث معروف است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) ده گروه را لعنت کرده است که به گونه مستقیم یا غیر مستقیم در شراب سازى دخالت دارند: 1 - کسى که درخت انگور را به نیت شراب غرس کند؛ 2 - آن که بدین قصد از درخت تاک پاسدارى نماید؛ 3 - خریدار مشروبات؛ 4 - فروشنده آن؛ 5 - کسى که مى نوشد؛ 6 - کاسبى که از شراب فروشى پولى به دست مى آورد؛ 7 - فشار دهنده انگور به انگیزه ساختن شراب؛ 8 - افرادى که مشروبات را حمل و نقل مى کنند؛ 9 - تحویل گیرنده آن؛ 10 - ساقى یا کسى که شراب براى دیگرى مى برد. ( فروع کافى، چاپ جدید، ج 6، ص 430 – 429)
در اسلام هیچ گناهى تا این حد نکوهیده نشده است. پیامبر (صلی الله علیه و آله) به حضرت على (علیه السلام) فرمود: «اگر همه گناهان را در خانه اى جمع کنند، کلید آن شراب است.» ( وسائل الشیعه، ج 17، ص 271)
امام على (علیه السلام) مى فرماید: «خداوند شراب و مى گسارى را براى سلامت عقل حرام کرده است.» ( نهج البلاغه، حکمت 252)
امام صادق (علیه السلام) نیز فرمود: «اگر کسى دخترش را به شراب خوار بدهد مانند این است که او را در آتش انداخته است.» (وسائل الشیعه، ج 17، ص 249)
نوشاب‏ه هاى الکلى پس از استفاده سریعاً جذب خون مى‏شود . خون در مسیر خود مغز را بى نصیب نمى‏ گذارد، در نتیجه عمل سلسله اعصاب رو به ضعف مى ‏رود و خویشتن دارى که ارادى و منشأ شرم و حیا در انسان و مانع از بروز کارهاى زشت است، از دست مى‏ رود


دلیل سوم - عقل
برخى از عقلاى جهان به خصوص پزشکان متعهد بر اساس موازین عقلى و علمى و بلکه مشاهدات حسى معتقدند الکلِ مسکِر انسان را از حالت عادى خارج مى سازد و براى مدت زمانى او را در مستى و بى خبرى نگه مى دارد و در این حالت هرگونه عمل خطرناک و یا شرم آورى از وى امکان صدور مى یابد.


دلیل چهارم - اجماع
به اجماع فقهاى شیعه و سنّى، شراب، نجس و حرمت آن محرز است. اکثر عالمان دینى مشروبات را حتى به نام دارو نیز تجویز نمى کنند، چرا که خداوند متعال شفایى در حرام قرار نداده است. تمام فقیهان اسلامى براى شراب خوار اجراى حد شرعى (هشتاد ضربه شلاق) را واجب نموده اند.


دلیل پنجم - علوم طبیعى (علم پزشکى)
(منظور از علوم طبیعى، استنتاجاتى است که متفکران از آن دارند. هنگامى که علم خطرات و مضرّات شراب را کشف مى کند، عقل حرمت آن را اعلام مى دارد.)
از نظر علم پزشکى نیز حرمت شراب، محرز است، زیرا کتاب هاى متعددى درباره زیان هاى آن از سوى پزشکان دل سوز نوشته شده است.