گویند : دو نفر با هم همسفر بودند. در حین سفر در
بیابان یکی از
آن دو ،خشمگین شد و دیگری را سیلی محکمی زد .
فرد مضروب بی آنکه واکنشی نشان دهد ، نشست و روی
شنهای
بیابان نوشت : همسفرم فلانی مرا سیلی زد.
آنـــان همــــچنان به مسیر خود ادامه دادند تا به کنار
رودخــانه ای
رسیدند .
فردی که سیلی خورده بود ، پایش لغزید و در
رودخانه افتاد .
همسفرش دست او را گرفت و از غرق شدن نجات داد.
آن فرد ، این بار بر روی سنگی حکاکی کرد و نوشت : داشتم غرق
میشدم . همسفرم فلانی دستم را گرفت و جانم را نجات داد .
همســــفرش با تعـجب پرسید : چرا وقتی تو را سیلی زدم
بر روی
شنها نوشتی اما حالا که نجاتت دادم بر روی سنگ حک کردی ؟
او پاسخ داد : دوست من ! خوبی را باید بر دل حک
کنیم تا بماند
اما بدی را باید بر شن ها بنویسیم تا وقتی نسیمی آمد ،
آثار آن را
محو کند !
نکته : متأسفانه بسیاری از افراد بدی ها را بر دل
حک می کنند و خوبی ها را به باد فراموشی می سپارند . چه زیباست خوبیها را در دلمان
جاودانه کنیم و بدیها را از یاد ببریم تا همیشه روحی آسوده و دلی با صفا داشته
باشیـــــــــــــــــم .