نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

مشخصات بلاگ
نــــــــــور

" سَلامٌ عَلَی إل یاسِین "

منتظر مأیوس نیست. منتظر از درد هجر میسوزد

اما بشوق وصال سر زنده و امیدوار است .

انتظار یعنی امید به فردا

فردای وصال ...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۲۴۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اخلاق» ثبت شده است

حضرت علی (علیه السلام)

با بیان این که سجده، دعا و تسبیح است،


مى فهماند که خود سجده هم یک نوع تسبیح و دعاست


و همان گونه که ذکرِ پس از نماز، مطلوب است،

سجده کردن هم کارى مستحب است;

زیرا غایت و هدف از دعا و تسبیح، خضوع و خشوع و تذلّل براى خداوند

متعال است،


و شکّى نیست


که این غایت، در سجده، به نحو اتمّ و اکمل است.




در تعبدیات، کوه کندטּ از ما نخواستـ ه اند،

سخت ترینش نماز شب خواندטּ است کـ ه در حقیقت،

تغییر وقت خواب است،

نـ ه اصل بـﮯ خوابـﮯ،

بلکـ ه نیم ساعت زودتر بخواب تا نیم ساعت زودتر بیدار شوﮯ!


(در محضر بهجت، ج2، ص170)

اسرار تسبیحات حضرت زهرا (علیهاالسلام)

 

اسرار تسبیحات حضرت زهرا (علیهاالسلام)

 

 

نجات از شقاوت

تسبیحات حضرت زهرا(علیهاالسلام) از آثار و برکات بسیارى برخوردار است که از جمله‏ى آنها نجات یافتن از شقاوت و بدبختى است. هر انسانى به تناسب بینش و نگرشى که به جهان هستى و وجود پرآشوب خود دارد به دنبال خوشبختى است، و به عبارتى دیگر یکى از مهمترین مسائلى که همه‏ى انسانها را آگاه یا ناآگاه به خود مشغول داشته است به طورى که کارهاى زندگى و برنامه‏هایشان را در جهت وصول به آن پى‏ریزى مى‏کنند، مسئله‏ى رسیدن به سعادت و گریز از شقاوت است.

 

منتهى از آنجایى که انسان اختیار دارد؛ راه خودش را باید آزادانه انتخاب کند. لذا انسان بعد از این که راه برایش نمایان شد، گاهى حسن انتخاب به خرج مى‏دهد و راه هدایت مى‏پیماید، و گاهى سوء انتخاب به خرج داده و راه ضلالت و گمراهى پیش مى‏گیرد. و این مسئله شقاوت و سوء عاقبت مسئله‏اى است که همه‏ى آنان که به خود آمده‏اند، از آن مى‏ترسند و آنها که بصیرت ندارند و در خواب غفلت عمر مى‏گذرانند از آن نیز به غفلت به سر مى‏برند.

 

لذا آن دسته که داراى بصیرت هستند، به لحاظ خوف از شقاوت همیشه دست به دعا و ذکر بلند مى‏کنند و با تضرع و اصرار از خداى خویش طلب دورى از شقاوت و رسیدن به سعادت مى‏نمایند. مداومت بر تسبیحات حضرت فاطمه(علیهاالسلام)، موجب محفوظ ماندن از شقاوت و بدبختى است.

 

از این رو شایسته نیست که از برکات و آثار آن غفلت نموده و در انجام آن کوتاهى و سستى نماییم. امام صادق(علیه‏السلام) در این رابطه مى‏فرماید: «یا ابا هارون، انا نامر صبیاننا بتسبیح فاطمه علیهاالسلام کما نامرهم بالصلاه، فالزمه، فانه لم یلزمه عبد فشقى»(1)؛ اى ابا هارون! ما بچه‏هاى خود را همانطور که به نماز امر مى‏کنیم به تسبیحات حضرت فاطمه(علیهاالسلام) نیز امر مى‏کنیم. تو نیز بر آن مداومت کن، زیرا هرگز به شقاوت نیفتاده است بنده‎ای که بر آن مداومت نموده است.


امام صادق(علیه‏السلام) در این رابطه مى‏فرماید: اى ابا هارون! ما بچه‏هاى خود را همانطور که به نماز امر مى‏کنیم به تسبیحات حضرت فاطمه(علیهاالسلام) نیز امر مى‏کنیم. تو نیز بر آن مداومت کن، زیرا هرگز به شقاوت نیفتاده است بنده‎ای که بر آن مداومت نموده است.

 

و نیز از این حدیث شریف استفاده مى‏شود که شایسته است والدین محترم، تسبیحات حضرت زهرا (علیهاالسلام) را مانند نماز به فرزندانشان تعلیم کنند، باشد که مشمول این حدیث گردند.

 

ادامه مطلب را ببینــــــــــید




حدیثی که بر سنگ قبر شرق شناس آلمانی نقش بسته است!!

بر روی سنگ قبر آنه ماری شیمل ( Annemarie Schimmel ) با خط زیبای نستعلیق این کلمات نورانی از امیر المؤمنین علی ع نقش بسته است که:



( الناس نیام فاذا ماتوا انتبهوا. مردم خوابند و وقتی می میرند بیدار خواهند شد )



آنه ماری شیمل یکی از معدود مستشرقانی بود که بسیاری از وجوه تاریخ اسلام را با انصاف نگریسته است به گونه ای که برخی او را عاشق جهان اسلام تلقی می کنند. عاشقی که هزینه عشق خود به جهان اسلام را نیز پرداخته است.

سائل از گوشه‌ی مسجد برخاست ، پرسید:
 یا علی ، به من بگو واجب کدام است ؟ واجب تر کدام است ؟ 
نزدیک کدام است ؟ نزدیک تر کدام است ؟ 
عجیب کدام است ؟ عجیب تر کدام است ؟ 
مشکل کدام است ؟ مشکل تر کدام است ؟


امیرالمومنین (ع) در پاسخ فرمود:
واجب ، ترک گناه است و واجب‌ تر از آن توبه‌ی از گناه است.
نزدیک ، قیامت است و نزدیک تر از آن مرگ است.
عجیب ، بی‌وفایی دنیاست و عجیب تر از آن دل بستن 
به این دنیای بی‌وفاست.
مشکل ، سرازیر قبر شدن است و مشکل تر از آن 
با دست خالی سرازیر قبر شدن است.

سخن امام علی(ع) درباره اهل قبور



امام علی علیه ‏السلام ـ عند رُجُوعِهِ مِن صِفِّینَ و إشرافِهِ على القُبُورِ بظاهِرِ الکُوفَةِ ـ : یا أهلَ الدِّیارِ المُوحِشَةِ ، و المَحالِّ المُقفِرَةِ ، و القُبورِ المُظلِمَةِ ، یا أهلَ التُّربَةِ ، یا أهلَ الغُربَةِ ، یا أهلَ الوَحدَةِ ، یا أهلَ الوَحشَةِ ، أنتُم لَنا فَرَطٌ سابِقٌ ، و نَحنُ لَکُم تَبَعٌ لاحِقٌ ، أمّا الدُّورُ فَقَد سُکِنَتْ ، و أمّا الأزواجُ فَقَد نُکِحَتْ ، و أمّا الأموالُ فَقَد قُسِمَتْ . هذا خَبَرُ ما عِندَنا فَما خَبَرُ ما عِندَکُم ؟

ثُمَّ التَفَتَ إلى أصحابِهِ ـ فقال :

أما لَو اُذِنَ لَهُم فی الکَلامِ لأَخبَرُوکُم أنَّ خَیرَ الزّادِ التَّقوى   نهج البلاغه


ترجمه حدیث :

امام على علیه ‏السلام در بازگشت از صفّین و هنگام نزدیک شدن به گورستان کوفه فرمود :


اى ‏خفتگان خانه‏ هاى تنهایى، و جاهاى خشک و خالى، و گورهاى ظلمانى! اى خاک ‏نشینان، اى ساکنان دیار غربت، اى تنهاشدگان، اى بى همدمان! شما پیش از ما رفتید و ما نیز در پى شما آمده به شما خواهیم پیوست . اما خانه‏ هایتان! دیگران در آن سکونت گزیدند؛ اما زنانتان! با دیگران ازدواج کردند و اما اموال شما! در میان دیگران تقسیم شد! این خبرى است که ما داریم؛ حال شما چه خبر دارید؟ امام سپس رو به یاران خود کرد و فرمود : بدانید که اینان اگر اجازه سخن گفتن داشتند، به شما خبر مى‏ دادند که : بهترین ره توشه، تقوا است .

726_small.jpg

مرحوم آیت الله العظمی اراکی می فرمودند: 
مرحوم آخوند ملا محمد کبیر، قطعه زمینی در اطراف سلطان آباد اراک داشتند که در آن، زراعت می کرد و نان سال اهل و عیال خود را از آن زمین به دست می آورد. 
یک وقت که حاصل زمین را خرمن کرده بود ودر دشت، خرمن های دیگری نیز وجود داشت، کسی عمداً یا سهواً آتش روشن می کند، باد می وزد و آتش به خرمن ها می افتد و خرمن ها یکی پس از دیگری در آتش می سوزد. 
شخصی نزد مرحوم آخوند کبیر می رود و می گوید: چرا نشسته ای! نزدیک است خرمن شما آتش بگیرد. 
آخوند کبیر تا این سخن را می شنود عبا و عمامه اش را می پوشد و قرآن به دست بر سر خرمن می رود و رو به آتش می ایستد و خطاب به آن می گوید: 
ای آتش! این نان اهل و عیال من است، تو را به این قرآن قسم می دهم این خرمن را نسوزانی . 

در حالی که تمام خرمن های دیگر خاکستر شده بود این یک خرمن سالم ماند! هر کس می آمد و می دید، انگشت حیرت به دندان می گزید و متحیر می شد که چطور این خرمن سالم مانده است. 
این بزرگواران تربیت شده و درس گرفته از مکتب حضرت ابراهیم علیه السلام هستند که چون خداوند به آتش امر کرد: {یا نار کونی برداً و سلاماً علی ابراهیم}، آموخته اند که هر چیزی ممکن است به امر خداوند و به اذن او انجام گیرد.
بزرگان دین نیز هنگام مشکلات، با توجه به آیات قرآن و زندگی معصومین علیهم السلام، مصائب را از خود دور یا تحمل آن را به خود شیرین می کردند!
یا رب این آتش که در جان من است / سرد کن آن سان که کردی بر خلیل

جراحی بدون بی هوشی !

آورده اند: 
مرحوم آیت الله العظمی سید احمد خوانساری بیماری زخم معده داشتند که احتیاج به عمل جراحی داشت، از طرفی ایشان سالخورده و از لحاظ جسمی ناتوان بودند و تحمل جراحی بدون بیهوشی نیز ممکن نبود.

پیش از آن که عمل جراحی آغاز شود، ایشان اجازه بی هوش کردن را به پزشک ندادند [چون به نظر ایشان در وضعیت بی هوشی، تقلید مقلدینشان دچار اشکال می شد] از این رو به پزشکان معالج فرمودند: 
هر گاه من مشغول قرائت سوره مبارکه انعام شدم، شما مشغول عمل شوید من توجه ام به قرآن است و در این صورت هیچ مشکلی پیش نمی آید. [ایشان آن چنان به قرآن توجه پیدا میکردند که احساس درد نمی کردند.] همان طور هم شد و با تمام شدن عمل جراحی، قرائت سوره مبارکه انعام نیز به پایان رسید!


خط مهدى (عج)

علامه حلی (رض) از فرط خستگى خواب بر وى غلبه کرد در این هنگام حضرت صاحب الامر (عج) حاضر شد و کتاب را برداشت و شروع به نوشتن آن نمود، وقتى که علامه از خواب بیدار شد تمام کتاب به کرامت حضرت مهدى (عج) نوشته شده بود

منبع : ذی طــــوی

در آن ایام، میان دانشمندان و مومنین چنین شایع شده بود که یکى از علماى اهل سنت که در بعضى از فنون علمى استاد علامه بود کتابى در رد مذهب شیعه نوشته و در گوشه و کنار و مجالس مختلف آن را براى مردم مى خواند و آنان را گمراه مى کند. و از ترس ‍ آنکه مبادا کسى از دانشمندان شیعه آنرا رد نماید، کتاب را براى نوشتن به کسى نمى داد.

علامه حلى پیوسته در صدد بود که آن کتاب را به دست آورد و مطالبش را رد نماید سرانجام رابطه و علاقه استاد و شاگردى را وسیله التماس عاریه کتاب مذکور نمود و چون آن شخص نخواست یکباره دست رد به در خواست وى بزند گفت: سوگند یاد کرده ام که این کتاب را بیش از یک شب نزد کسى نگذارم! علامه همین مقدار زمان را هم غنیمت دانست.

کتاب را گرفت و به خانه برد که در آن شب هر چه مقدور است از روى آن بنویسد! به نوشتن آن مشغول گشت تا آنکه شب به انتها رسید، از فرط خستگى خواب بر وى غلبه کرد در این هنگام حضرت صاحب الامر (عج) حاضر شد و کتاب را برداشت و شروع به نوشتن آن نمود، وقتى که علامه از خواب بیدار شد تمام کتاب به کرامت حضرت مهدى (عج) نوشته شده بود:

اى نور دلم! بندگى خلق روا نیـست

خواهم که به درگاه خدا، بنده بمانى

منبع : گلـــــباران

14 نمونه تفریح سالم در اسلام


http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/11/9/267234_456.jpg

تفریح و خوشحالی و شادابی، یکی از نیازهای اساسی انسان در زندگی روزمره است؛ همچنان که بدن انسان نیاز به مواد غذایی سالم دارد، روح و روان آدمی نیز این نیاز را دارد. در فرهنگ غنی اسلام که برگرفته از دو سرچشمه نورانی کتاب (قرآن) و اهل بیت (ع) است (1)، هر چند به طور صریح واژه «تفریحات سالم» نیامده ولی با دقت و بررسی آیات، روایات و دستور‌های اسلام در می‌یابیم که مجموعه دین برای زندگی با کرامت انسان (2) تدوین شده و کرامت انسان در گرو برخورداری از روح سالم و جسم سالم است.

شادی به صورت مطلق، خوب یا بد نیست؛ ‌بلکه در مورد خوب یا بد بودن شادی باید بر اساس ملاک‌های معین اخلاقی داوری و حکم نمود. بر این اساس، شادی به دو نوع پسندیده و کاذب تقسیم می‌شود.


شادی پسندیده

در بسیاری از موارد؛ اسلام درباره موضوعات مختلف نظر مطلق و قطعی صادر نکرده و تنها توضیحاتی پیرامون چگونگی و کیفیت آنها داده است. احساسات نیز به دلیل ماهیت متغیر خود جزو این دسته از موضوعات به حساب می‌آید. متغیر به این معنا است که ممکن است عاملی در فردی تنها باعث خوشحالی و لبخند شود اما در دیگری از حد اعتدال خارج شده به حرکات غیر معقول بینجامد که هر کس باید این‌گونه موارد را در خود شناسایی کرده و از آنها اجتناب کند.



شادی، در مجموع اگر کنترل شده در حد اعتدال منطقی و همراه با یاد خدا و سپاس باشد از نظر اسلام پسندیده است و آیات و روایات مختلف نوع پسندیده شادی را توصیه می‌کنند. اسلام دین مرزهاست؛ میان حق و باطل مرز باریکی است که تشخیص آن برای عقول ناقص ما دشوار و در برخی موارد ناممکن است پس اگر علم و آگاهی دینی را در امور خود دخیل کنیم رفتارها و اعمال ما نیز از حد اعتدال و مطلوب خارج نخواهد شد.


شادی کاذب

شادی‌هایی که همراه با نافرمانی خدا، آزار و اذیت دیگران، لهو و کارهای بیهوده و خطر آفرین هستند در زمره شادی‌های کاذب و ناپسند قرار می‌گیرند. اصولا شادی‌های کاذب، آنی، زودگذر و با نتایج ناخوشایند همراه هستند.

امیرمؤمنان، وضعیت غفلت زدگان دنیا را که به شادی‌های تخدیری روی آورده و به آن دل خوش کرده‌اند، ‌چنین توصیف می‌کنند: «چه بسیار تن‌های عزیز و خوش آب و رنگی که به کام زمین فرو رفته‌اند، حال آنکه در دنیا با ناز و نعمت تغذیه می‌شده‌اند و در دامن آبرو و شرف پرورش می‌یافته‌اند، ‌لحظه‌های اندوه‌گنانه‌شان را با تفریح درمان می‌کردند و هرگاه به مصیبتی دچار می‌آمدند به بی تفاوتی پناه می‌بردند تا مبادا لحظه خرمی زندگی و بازی پوچ و سرگرمی‌شان را از دست بدهند. آری، ‌درست در همان گرماگرم عیش و نوش و در فضای آن زندگی غفلت آلود که دنیا و عاشق ناز پرورده‌اش به هم لبخند می‌زنند ‌ناگهان روزگار با خار جان گزایش او را می‌گزد و در گردش روزان و شبان نیروهایش را در هم می‌شکند و هیولای مرگ از نزدیک بر او خیره می‌شود».

قرآن ‌ضمن ‌بیان ‌عذاب‌های ‌دوزخیان می‌‌فرماید: ذلکم بما کنتم تفرحون فی الأرض بغیر الحق و بما کنتم تمرحون (3)؛ این‌ به ‌خاطر آن‌ است‌ که ‌به ‌ناحق ‌در زمین ‌شادی‌ می‌کردید و از روی ‌غرور و مستی ‌به ‌خوشحالی ‌می‌پرداختید. جالب ‌این ‌که ‌در آخر آیه ‌می‌فرماید: «بما کنتم‌ تمرحون»؛ که ‌به ‌معنای ‌شادی ‌به ‌خاطر مطالب ‌بی‌اساس ‌یا شدت ‌فرح‌ آمده ‌است ‌و شدت فرح‌ معمولاً از گناه ‌و فساد سر در می‌آورد. بعضی‌ از شادی‌ها به ‌جهت ‌همراه‌ بودن ‌با فساد و گناه، سرانجام‌ به‌ ذلت‌ و رسوایی ‌شخص ‌می‌انجامد.


جایگاه شادی در اسلام

نوع نگاه و طرز تلقی امروزی ما انسان‌ها از شادی به گونه‌ای است که آن را نوعی تخدیر کننده برای رهایی و فراموش کردن فشارها و استرس روزانه می‌دانیم، ولی از نظر اسلام این‌چنین نیست و شادی قلب تپنده زندگی می‌باشد.




امام رضا (ع) می‌فرمایند: «اوقات روز شما 4 بخش باشد؛ بخشی برای تامین معاش، بخشی برای عبادت، بخشی برای معاشرت با برادران مورد اعتماد و کسانی که شما را به عیب هایتان واقف می‌سازند، بخشی را هم به تفریحات و لذایذ خود اختصاص دهید و از مسرت و شادی ساعات تفریح نیرو بگیرید و از این نیرو برای انجام وظائف استفاده کنید (4).

از این حدیث می‌توان به جایگاه شادی در اسلام و تاثیر مثبت و مفید آن بر سایر جنبه‌های زندگی پی برد. برخلاف نظر عده‌ای که اسلام را دین غم و اندوه می‌دانند اسلام دین سر زندگی و نشاط است و این نشاط در پیروان راستین این دین کاملا مشهود و هویدا است.


ادامــــــه مطــــــلب را ببیـــــــــــــــــنید