امام
علی علیه السلام ـ عند رُجُوعِهِ مِن صِفِّینَ و إشرافِهِ على القُبُورِ
بظاهِرِ الکُوفَةِ ـ : یا أهلَ الدِّیارِ المُوحِشَةِ ، و المَحالِّ
المُقفِرَةِ ، و القُبورِ المُظلِمَةِ ، یا أهلَ التُّربَةِ ، یا أهلَ
الغُربَةِ ، یا أهلَ الوَحدَةِ ، یا أهلَ الوَحشَةِ ، أنتُم لَنا فَرَطٌ
سابِقٌ ، و نَحنُ لَکُم تَبَعٌ لاحِقٌ ، أمّا الدُّورُ فَقَد سُکِنَتْ ، و
أمّا الأزواجُ فَقَد نُکِحَتْ ، و أمّا الأموالُ فَقَد قُسِمَتْ . هذا
خَبَرُ ما عِندَنا فَما خَبَرُ ما عِندَکُم ؟
ثُمَّ التَفَتَ إلى
أصحابِهِ ـ فقال :
أما لَو اُذِنَ لَهُم فی الکَلامِ لأَخبَرُوکُم أنَّ خَیرَ الزّادِ التَّقوى نهج البلاغه
ترجمه حدیث :
امام على علیه السلام در بازگشت از صفّین و هنگام نزدیک شدن به گورستان کوفه فرمود :
اى
خفتگان خانه هاى تنهایى، و جاهاى خشک و خالى، و گورهاى ظلمانى! اى خاک
نشینان، اى ساکنان دیار غربت، اى تنهاشدگان، اى بى همدمان! شما پیش از ما
رفتید و ما نیز در پى شما آمده به شما خواهیم پیوست . اما خانه هایتان!
دیگران در آن سکونت گزیدند؛ اما زنانتان! با دیگران ازدواج کردند و اما
اموال شما! در میان دیگران تقسیم شد! این خبرى است که ما داریم؛ حال شما چه
خبر دارید؟ امام سپس رو به یاران خود کرد و فرمود : بدانید که اینان اگر
اجازه سخن گفتن داشتند، به شما خبر مى دادند که : بهترین ره توشه، تقوا
است .
اثر دعای یک طلبه برای یک عارف
روزی «حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی(ره)» پس از
پایان درس به همراه یکی از شاگردان خود به راه افتاد. سر راه، به حجره ی
یکی از طلبه ها در مدرسه دارالشفا رفت. اندکی آنجا نشست، سپس برخاست و حجره
را ترک کرد.
آب شــــد شمع دلـــم در آرزوی انتــــــظار
در فراقش چون سـفال در کویر افتاده ای
آب خوردم جرعه جرعه از سبوی انتــظار
زورق چشــــــمان باز شـــــــرقی آواره ام
می نَوَردَد کوچه را در در جستجوی انتظار
از نگاه سبز هر گلدسته می بارد هنـــــوز
بــاز بـــــاران بـــا تـــــــــرانه از گلوی انتظار
شنبه ها یکشنبه ها قربانی آدیــــــــنه اند
جمعه جمعه می نشیــنم پیش روی انتظار
دیده می جوید تو را ای دیــــده ی نادیده ام
می رسد از کعـــــبه موعود بوی انتــــــظار
آبی دریای هستی قـــــطره ای از یاد تـــو
عشـــــق دارد آبرو از آبـــــــروی انتــــــظار
یکی از معجزات اسلام ، ذبح حیوانات است که هم جهت حلال شدن و هم جهت سلامت دام و هرچه بهداشتی تر شدن آن است.
شاید سوال کنید که جه معجزه ای در این وجود دارد !؟
وقتی در ذبح اسلامی رگ روی به گلو بریده شود ، مغز در آستانه اغماء میرود و دیگر احساس درد از حیوان از بین میرود !
شاید سوال کنید که چطور حیوان در حین ذبح شدن دست و با میزند ؟ آیا این نشانه درد نیست؟!
جواب : دست و پا زدن حیوان در حین بریده شدن رگ گلو نشانه درد نیست ، بلکه این رگ ارتباط غدایی بین مغز وخون است و با قطع شدن این ارتباط و کاهش غذا ، مغز به قلب دستور میدهد که هرچه سریعتر از تمام اعضاء برای او خون بفرستد ، قلب نیز با پمپ کردن خون از تمام اعضا ، آن عضو به دلیل اهمیت خون رسانی به مغز ، در اصل خود را فدای حیات مغز میکند و شروع به تشنج میکند و جالب اینجاست که خون از طریق همان رگ بریده شده از بدن خارج میشود و این باعث خروج مواد خونی و عدم لخته شدن خون در بافت ها میشود !
اما در کشور های غیر اسلامی ، او با ضربه ای حیوان را به حالت اغما میبرند که این باعث نیمه فعال ماندن گلبول های سفید و در نتیجه فعالیت میکروب ها و فاسد شدن بافت ها و به دلیل دیر خارج شدن خون لخته شده و خارج نمیشود که این میتواند منبع بزرگی برای رشد باکتری ها باشد.
سلام
سـاعتـش را :
بر امـام حسـین تنـظیـم نـمـوده ام ،
تـا بـا یاد مصـائبــ ایـشـان و حـوادثـــ عـاشـورایـش تـربیـتـــ پـیـدا کنـم .
دقـیقـه اش را :
بـر مـهـدی قـائـم تنـظیـم نـمـوده ام ،
تـا دقـایـق عمـرم بـی یـاد او نـگذرد ، شایـد کـ ه روزی سـربـازش شـوم .
ثـانیـ ه هـایـش را :
گـرد آن دوازده مـرواریـد مـی گـردانـم ،
تـا بـا نـور آنـان ظـلـمـت خـود را روشنـایـی بـخـشم .
منبع : کلوب امام رضا (ع) بنقل از عماریون
عَلِیُّ بنُ إِبرَاهِیمَ عَن أَبِیهِ عَنِ ابنِ أَبِی عُمَیرٍ عَن أَبِی أَیُّوبَ عَن مُحَمَّدِ بنِ مُسلِمٍ عَن أَحَدِهِمَا علیه السلام قَالَ مَا فِی المِیزَانِ شَیءٌ أَثقَلَ مِنَ الصَّلَاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ...
هشام بن سالم از امام صادق علیه السّلام روایت کرده است :
و در روایت دیگرى از امام صادق علیه السّلام است که فرمودند :