نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

مشخصات بلاگ
نــــــــــور

" سَلامٌ عَلَی إل یاسِین "

منتظر مأیوس نیست. منتظر از درد هجر میسوزد

اما بشوق وصال سر زنده و امیدوار است .

انتظار یعنی امید به فردا

فردای وصال ...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱۴۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مناسبتها» ثبت شده است

آینه رسول و مسأله تولید علم

از جمله ارزشمندترین فعالیتهای انسانی، مسأله تولید علم می باشد اگر امروز در تاریخ نامی از ارسطو و افلاطون می یابیم و از ابن سینا به بزرگی یاد می نماییم و نام خواجه نصیر را مایه افتخار خود می دانیم و خلاصه دانشمندان از هر قوم و ملتی که باشند در نزد هر قوم و ملتی دارای ارزش و احترامند و با وجود اینکه تعصبات قومی و مذهبی و قبیلگی بین افراد بشر موج می زند اما همگی بر احترام به دانشمند متفق اند و دعوا را بر سر این می برند که فلان دانشمند اهل کدام قوم و ملت یا آیین بود و اصل این که آن دانشمند مورد احترام می باشد مورد اختلاف نیست.

همه این امور معلول این مسأله هستند که علم دارای ارزش ذاتی می باشد بلکه تمامی کمالاتی را که برای انسان متصور است را نیز می توان به علم ارجاع داد بلکه برخی از دانشمندان علم کلام تمامی کمالات خداوند را به علم او ارجاع می داده اند و می گفته اند اراده خدا همان علم اوست و هر فعلی را که خداوند انجام می دهد با علم خود انجام می دهد، با علم می آفریند، با علم زنده می کند، با علم شفا می دهد و با علم می میراند!

در حدیثی از امیر المۆمنین علی علیه السلام در همین رابطه می خوانیم:

« العلم سلطان من وجده صال به و من لم یجده صیل علیه » (1)

یعنی علم پادشاه است یا اینکه علم قدرت است هر کس که آن را یافت صولت و شوکت و قدرت خواهد داشت و هر کس نداشت، دیگرانی که دارای علم هستند بر او سلطه پیدا خواهند کرد!


شرح ماجرای ازدواج علی(ع) و فاطمه(س) از زبان امام رضا(ع)

حضرت رضا(ع) فرمود: پدرم از پدرش جعفر بن محمّد و آن حضرت از پدر خود از جدّ بزرگوار خویش(ع) نقل فرمود که:

حضرت على(ع) فرمود: تصمیم به ازدواج گرفتم، ولى جرأت نمى‌کردم، این‌ مطلب را به حضرت رسول(ص) عرض کنم و مدتى این موضوع شب و روز در فکرم بود تا اینکه روزى بر حضرت رسول(ص) وارد شدم و آن حضرت‌ فرمودند: اى علی!

عرض کردم: بفرمایید اى رسول خدا!

فرمود: آیا میل و رغبتى به ازدواج دارى؟

عرض کردم: رسول خدا خود داناتر است -و گمان بردم ‌حضرت یکى از زنان قریش را به عقد من درآورند- و من از اینکه فرصت ازدواج‌ با فاطمه را از دست دهم، نگران بودم و متوجّه نشدم که چه شد که حضرت مرا صدا زدند و در خانه ام‌سلمه به خدمتشان رسیدم.

وقتى به من نگاه کردند، چهره‌شان درخشید، تبسّمى فرموده به گونه‌اى که سفیدى دندان‌هایشان را که ‌مى‌درخشید دیدم، حضرت به من فرمودند: اى على! مژده! چرا که خداوند مسأله ازدواج تو را که فکر مرا مشغول کرده بود، خود به عهده گرفت.

گفتم: قضیه چیست یا رسول اللّٰه!؟

حضرت فرمودند: جبرئیل با سنبل و قرنفل بهشتى‌ نزد من آمد و آن‌ها را به من داد، من آن دو را گرفتم و بوییدم و گفتم: اى جبرئیل! این سنبل و قرنفل را به چه مناسبت آورده‌اى؟

او گفت: خداوند تبارک و تعالى‌ ملائکه ساکن بهشت و نیز سایر ساکنین آن را امر فرموده که تمام بهشت‌ها را با تمام درخت‌ها و رودخانه‌ها و میوه‌ها و قصرهایش آذین بندند و به بادهاى‌ بهشتى دستور داده تا با بوى انواع عطر بوزند و حورالعین را به خواندن‌ سوره‌هاى «طه»، «طس»، «شورى» و سوره‌هایى که با «طسم» شروع‌ مى‌شود امر فرمود و به یک منادى دستور داد که چنین جار بزند:

اى ملائکه من و اى ساکنین بهشت من! شاهد باشید که فاطمه دختر محمّد را به عقد على بن ابى‌طالب در آوردم و به این کار راضى و خشنودم، این دو از یک دیگرند.

سپس ‌خداوند تبارک و تعالى به ملکى از ملائکه بهشت به نام راحیل - که در بلاغت‌ هیچ یک از ملائکه به پاى او نمى‌رسند- امر فرمود که خطبه بخواند، او نیز خطبه‌اى خواند که اهل آسمان و زمین چنین خطبه‌اى نیاورده بودند،

سپس به ‌یک منادى دستور داد تا چنین جار بزند:

اى ملائکه من و اى ساکنین بهشت من! به على بن ابى‌طالب حبیب محمّد و فاطمه دختر محمّد تبریک بگویید، چه‌ اینکه من براى آنان خیر و برکت قرار دادم.

راحیل گفت: برکت تو بر آن دو بیشتر از آنچه ما در بهشت و منزلت براى آنان مشاهده کردیم نیست؟

خداوند فرمود: اى ‌راحیل! از جمله برکت من بر آن دو این است که آنان را بر محبّت خودم، با هم‌ همراه مى‌کنم و حجّت خود بر مردم قرارشان مى‌دهم و قسم به عزّت و جلالم ‌که از آن دو، نسل و فرزندانى به وجود خواهم آورد که در زمین گنجینه‌داران و معادن حکمت خود قرارشان خواهم داد، بعد از پیامبران، آنان را حجّت بر مردم قرار مى‌دهم.

پس مژده بده اى علىّ! که من نیز، همچون خداى رحمان، دخترم فاطمه را به ازدواج تو درآوردم و آنچه را که خداوند براى او پسندید، من نیز پسندیدم.

حال دست همسر خود را بگیر که تو از من نسبت به او سزاوارترى، جبرئیل ‌به من خبر داد که بهشت و اهل آن، مشتاق شما دو نفرند و اگر خداوند تبارک ‌و تعالى نمى‌خواست از نسل شما حجّتى بر خلق برگزیند، خواسته بهشت و اهل بهشت را در مورد شما دو نفر اجابت مى‌فرمود، پس تو چه خوب برادر و چه خوب داماد و چه خوب همدمى هستى و رضایت خدا براى تو کافى است و از رضایت هر کس دیگر بهتر است.

حضرت على(ع) گفت: «رَبِّ أَوْزِعْنِی‌أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ اَلَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَ‌»؛ پروردگارا! مرا بر آن دار که شکر نعمتى که‌ به من دادى، به جاى آرم، حضرت رسول(ص) نیز آمین گفتند.

                                                             منبع: عیون اخبار الرضا(ع)

دردا که گشت با من، بیگانه یار جانی

با دست خود مرا کشت، لب تشنه در جوانی

من از نفس فتادم، بر خاک رخ نهادم

او می‌زند به مرگم، لبخند شادمانی

ای بلبلان بنالید ای لاله‌ها بریزید

شد باغبان دل را گلزار جان خزائی

غم‌‌ها بدل نهفتم، در دم بکس نگفتم

بردم بگور با خود صد غصة نهانی

لب تشنه‌ام ثوابی، ای امّ فضل آبی

بالله این نباشد، پاداش مهربانی

بر دیده‌ام ستاره، در سینه‌ام شراره

با قلب پاره پاره، رفتم ز دار فانی

عمرم چو عمر یک آه، کوتاه بود کوتاه

شد اول حیاتم پایان زندگانی

دردا که رفتم از حال از بس زدم پر و بال

در لانه اوفتادم از فرط ناتوانی

گوئید تشنه جان داد، خاموش شد ز فریاد

از این غریب تنها، پرسند اگر نشانی

جانم به لب رسیده «میثم» بگو که دیده؟

مرغی به لانه این سان افتد ز نغمه خوانیimages?q=tbn:ANd9GcTT-AC3As6WEOGBeTm_k89

قمر در عقرب چه روزی است؟!


قمر در عقرب سال 1392 شمسی


همانطورکه می دانید قمر یا همان ماه تقریبا هر 2 روز و نیم یکبار در طول چرخش 1 ماهه تقریبی خود به یکی از صور فلکی حمل و ثور و جوزا و سرطان و اسد و سنبله و میزان و عقرب و قوس و جدی و دلو و حوت که اینها برابرند با همان ماه فروردین تا اسفند شمسی خودمان وارد می شود.
تمام قدما و حکما بالاتفاق بر این موضع اجماع دارند که بخاطر تاثیرات ناگهانی و قدرتمند ماه در زمانیکه قمر در صورت فلکی عقرب قرار دارد نبایست بکارهای اساسی چون ازدواج – مسافرت – اعمال جراحی و شروع کارهای مهم پرداخت و فقط کشاورزی و آبیاری در این زمان سودمند است.همه باور دارند که ماه بر جزر و مد اقیانوسها – باز و بسته شدن صدفها چه تاثیری دارد .هر مامور پلیسی میتواند بشما بگوید که اداره پلیس در شبهایی که قرص ماه کامل است دچار چه مشکلاتی میباشد و حتی در آسایشگاههای بیماران روانی نیز در بدر کامل ماه نا آرامیها بیش از زمانهای دیگر است.شاید یکی از دلایل سفارش اسلام به روزه گرفتن در اول و وسط و آخر ماه قمری این باشد چرا که روزه آب بدن را کاهش داده و بدن انسان نیز که حدود 85٪ مواد تشکیل دهنده اش آب است کمتر تحت تاثیرات ماه قرار میگیرد تاثیراتی که بر روی آب اقیانوسها و دریاها نیز میگذارد.بقراط حکیم همو که پزشکان قسم نامه اش را میخوانند میگوید کسی که بدون در نظر گرفتن حرکت و چرخش ستارگان و سیارات به حرفه طبابت میپردازد فردی ابله است!!!!!و در ادامه هشدار داده که : هرگز آن قسمت از بدن را که قمر از علامت فلکی آن در حال عبور است با آهن (چاقو و تیغ جراحی و ....) لمس نکنید!!!!! شاید با مواردی از این دست زیاد برخورد کرده باشید که دکتر پس از عمل جراحی بسیار با قاطعیت میگوید که عمل با موفقیت انجام پذیرفت اما پس از چند روز بیمار میمیرد. یا فرد یک جراحی کوچک مثلا در آوردن یک خال گوشتی انجام داده اما 6 ماه است که دستش به عفونت و ناراحتی این موضع بند شده است. یادتان باشد اولا ازآنجاکه قمر در هر صورت فلکی 2 روز و نیم بیشتر نیست پس نیازی به عقب انداختن طولانی نوبت عمل نیست و ثانیا کسانی نیز که اینهارا خرافات میپندارند بهتر است لااقل با احتیاط بیشتری عمل نمایند چون اگر چنین چیزی باشد که پس آسیب نمی بینند و اگر نباشد نیز چیزی را ازدست نخواهند داد. پس سعی کنید کلا در مواقع قمر در عقرب از انجام امور مهم و جراحی خودداری کنید ودیگر اینکه بر اساس نرم افزارهای نجوم و یا تقویمهای نجومی که در بازار یافت می شود براساس نکات مهم زیراگر خدای ناکرده نیاز به جراحی داشتید حتما موقعیت نجومی قمر در هرکدام از بروج 12گانه را  مد نظرتان قرار دهید.

ادامه مطلب را ببینید



به بهانه آغاز سال تحصیلی

این معلمان چقدر عزیزند! این شغل معلمى چقدر ارزشمند است! این مرتبه‏ تعلیم چه قدر والا و بلند است، که همه‏ ى انسانهاى فرزانه، انسانهاى بزرگ و برجسته، هرجایى که باشند، خود را پرورده ‏ى دست معلم می ‏دانند و سایه‏ ى معلم را بر سر خودشان حس می ‏کنند!


 ****

احترام به استاد، احترام به علم است.

****

تکریم نسبت به معلم و بزرگداشت او به معناى واقعى کلمه، آثار بسیار مثبتى را در فرهنگ جامعه و تعلیم و تربیت باقى می ‏گذارد.
****

امروز همه باید تکریم به معلمان را، در فضاى فرهنگى جامعه و در ذهن مردم بیش از پیش تشدید کنند.

****

شما معلمان و مربیان و نسل جوان هستید که فردا را می سازید و استکبار جهانى را مأیوس می ‏کنید و نقطه‏ امید روشن را ... در دل مستضعفان عالم زنده نگه می دارید.

****

شما معلمان هستید که فردا را می ‏سازید.

****

معلم با آموختن به یک انسان کلید بهره ‏بردارى از گنجینه‏ تمام نشدنى را به او می دهد.

****

معلم متحول کننده‏ ى جان لایعلم انسانها به روان عالم است.

****

 در منطق اسلام مسئله تعلیم و تربیت؛ به معنای زندگی بخشیدن به فرد و جامعه است؛ اما در نگاه تمدن مادی، معیار ارزش گذاری معلم؛ قابلیت تبدیل فعالیتهای او به پول است.

****

نگاه به معلم باید همان نگاه اسلامی باشد که در آن، متعلم در مقابل معلم در اوج ادب؛ سپاسگزاری و خضوع قرار داد و آحاد مردم نیز به معنای حقیقی برای معلم؛ احترام و ارزش قائلند.


آغـــــــــاز هفته دفـــــــــــــاع مقـــــــــدس گــــــــــرامی باد.


سراپا اگر زرد و پژمرده ایم           ولی دل به پاییز نسپرده ایم

چو گلدان خالی، لب پنجره         پر از خاطرات ترک خورده ایم

اگر داغ دل بود، ما دیده ایم         اگر خون دل بود، ما خورده ایم

اگر دل دلیل است، آورده ایم       اگر داغ شرط است، ما برده ایم

گواهی بخواهید، اینک گواه:     همین زخمهایی که نشمرده ایم!


42339381584086460870.jpg

ولادت حضرت رضا, اس ام اس تبریک ولادت امام رضا

خوش آمدی رضا جان جانم فدا نمایم / تبریک من پذیــری باشد همین دوایم
از جان تو را بخوانم خوشبو شود دهانم / لطفی نما رضا جان تا من به کعبه آیم

 

اس ام اس مخصوص ولادت امام رضا, اس ام اس تولد امام رضا

 

حریمت قبله ی جانم/ بود حب تو ایمانم
تو را هر لحظه می خوانم/ رضا جانم، رضا جانم
منم مست ولای تو/ گدایم من گدای تو
نهادم سر به پای تو/ رضا جانم، رضا جانم
 میلاد نور مبارک

 

اس ام اس مخصوص ولادت امام رضا, اس ام اس تولد امام رضا

 

میلاد باسعادت شمس الشموس ، ثامن الحجج على بن موسى الرضا (ع) بر شما مبارک باد

 

اس ام اس مخصوص ولادت امام رضا, اس ام اس تولد امام رضا

 

کسى قدم به حرم ، بى مدد نخواهدزد ، بدون واسطه دم ازخدا نخواهدزد ، گداى کوى رضا شو ، که آن امام رئوف ، به سینه احدى دست رد نخواهدزد...
 بهترین شادباشها تقدیم به شمابه مناسبت میلاد امام رضا(ع)

 


شمس الشموس

هر شب


در خیال خویش

ضریحت را

با آب دیدگانم غبارروبى مى کنم

و با نسیم

کبوتران ضریحت را

در دیدگانم

مجسم مى کنم

و بر گنبد طلایى ضریح تو

طواف مى گذارم

چشم هایم؛ شیدا

...
براى یک لحظه

یک ثانیه

حضور صمیمى ات را

در ضریح ترسیم مى کند

و من

بى قرار مثل یک قطره حباب

رنگین ترین رؤیا

و مجنون ترین مجنون مى گردم

و از خطوط سبز تخیل

بر وادى عشق تو گام مى نهم


و در سفر به نزد تو

یا غریب الغربا

حکایت هاى خسته جانم را بازگو مى کنم

و کبوتر ذهنم را

از حرم تنگناى خویش

بر وادى عشق تو رهسپار مى گردانم

از آنجا که فاطمه معصومه علیها السلام از خاندانی است که در زیارت جامعه خطاب به ایشان آمده است: ((عادتکم الاحسان و سجیتکم الکرم))[1] کرامات و عنایات آستان مقدسش بسیار فراوان و شامل حال خاص و عام بوده است: از بزرگانی همچون ملاصدرا و آیت الله بروجردی گرفته تا آن مسلمان عاشقی که از دور افتاده ترین کشور اسلامی به عشق زیارت و به امید عنایت به حریم قدس او راه یافته, همگی را مورد لطف و عنایت کریمانه خود قرار داده است; ولی با کمال تاسف این کرامات تا کنون ثبت و ضبط نشده است, ما هم نمونه هایی برگزیده از کرامات آن حضرت را در اینجا میآوریم; به امید آن که مجموع کرامات آن حضرت در کتاب مستقل گردآوری شود.


ـ کراماتی به نقل از آیت الله العظمی اراکی(ره)

ایشان درباره خودشان فرمودند: دستم باد می کرد و پوست آن ترک بر می داشت به طوری که نمی توانستم وضو بگیرم و ناچار بودم برای نماز تیمم کنم و معالجات هم بی اثر بود تا اینکه به حضرت معصومه(س) متوسل شدم و به من الهام شد که دسکش به دست کنم, همین کار را کردم, دستم خوب شد.

ایشان فرمودند: آقا حسن احتشام (فرزند مرحوم سید جعفر احتشام که هر دو از منبریهای قم بودند) نقل می کرد از شیخ ابراهیم صاحب الزمانی تبریزی (که مرد با اخلاصی بود) که من شبی در خواب دیدم به حرم مشرف شدم خواستم وارد شوم گفتند حرم قرق است برای اینکه فاطمه زهرا(ع)و حضرت معصومه(ع)در سر ضریح خلوت کرده اند و کسی را راه نمی دهند. من گفتم: مادرم سیده است و من محرم هستم, به من اجازه دادند, رفتم دیدم که بله این دو نشسته اند و در بالای ضریح با هم صحبت می کنند از جمله صحبتها این بود که حضرت معصومه(س) به حضرت زهرا(ع) عرض کرد: حاج سید جعفر احتشام برای من مدحی گفته است و ظاهرا آن مدح را برای حضرت می خواند.

شیخ ابراهیم این خواب را در جلسه دوره ای اهل منبر که حاج سید جعفر احتشام هم در آن حضور داشت نقل می کند; حاج احتشام می گوید: از آن شعرها چیزی یادت هست؟

گفت: بله در آخر آن شعر داشت (دخت موسی بن جعفر) تا این را گفت, حاج احتشام شروع کرد به گریه کردن و گفت: بله توی اشعار من این کلمه است.

«حاج سید جعفر احتشام منبری با حالی بود و موقع روضه خواندن خودش هم گریه می کرد و بکاء بود و بسیار گریه می کرد».

آقا حسن احتشام فرزند ایشان می گوید به ایشان گفتیم شما در آخر شعرتان یک تخلصی داشته باشید مانند سایر شعرا, قبول نکرد تا با اصرار این شعر را گفت:

ای فاطمه بجان عزیز برادرت بر احتشام نما قصر اخضری

ایشان گفت: قصر اخضر را لطف کردند. گفتم چطور؟ گفت: همـــانجــا کــه آقای مرعشی(ره) سجاده می انداختند, آنجا را گچ کاری کردند و سنگ مرمر سبز رنگ, و قبر حاج احتشام در همان قسمت از مسجد بالاسر است (این بود قصر اخضری که به ایشان عطا شد).

آقای حاج شیخ حسن علی تهرانی(ره) (جد مادری آقای مروارید) که از علماء بزرگ و شاگردان فاضل میرزای شیرازی محسوب می شوند و حدود 50 سال درنجف به تحصیل علوم اشتغال داشتند, ایشان برادری داشت به نام حاج حسین علی شال فروش که از تجار بازار بوده در تمام مدتی که حاج شیخ مشغول تحصیل بودند ایشان ماهی 50 تومان به او شهریه می داد تا اینکه برادر تاجر فوت می کند و جنازه او را به قم حمل می کنند و در آنجا دفن می نمایند.

حاج شیخ علی (که در اواخر عمر در مشهد ساکن بودند) تلگرافی از فوت برادر مطلع می شود, به حرم مشرف شده و به حضرت رضا عرض می کنند: من خدمت برادرم را یکبار هم نتوانستم جبران نمایم جز همین که بیایم اینجا و از شما خواهش کنم که به خواهرتان حضرت معصومه(س) سفارش ایشان را بفرمایید: تاکمک کاری, بکند از برادرم.

همان شب یکی از تجار که از قضیه اطلاع نداشت خواب می بیند که به حرم حضرت معصومه(س) مشرف شده و آنجا می گویند: که حضرت رضا علیه السلام هم به قم تشریف آوردند: یکی جهت زیارت خواهرشان, و یکی جهت سفارش برادر حاج شیخ حسنعلی به حضرت معصومه(س).

او معنای خواب را نمی فهمد و آن را با حاج شیخ حسنعلی در میان می گذارد و ایشان می فرمایند: همان شب که شما خواب دیدی من (در رابطه با برادرم) به حضرت رضا متوسل شدم و این خواب شما درست است.

مرحوم آقا سید محمد تقی خوانساری پس از شنیدن این خواب فرمود: از این خواب استفاده می شود که قم در حریم حضرت معصومه(س) است; باید حضرت امام رضا(ع) به قم تشریف فرما شوند و سفارش برادر حاج شیخ حسنعلی را به حضرت بفرمایند والا خود حضرت امام رضا(ع) مستقیما در کار مداخله نمی کند چون این در محدوده حضرت معصومه است و مداخله در این محیط نمی شود.


ـ جلال و جبروت فاطمه زهرا علیها السلام

آقای شیخ عبد الله موسیانی(ایشان از شاگردان آیت الله مرعشی(ره) بودند)نقل فرمودند به این که حضرت آیت الله مرعشی نجفی به طلاب می فرمود: علت آمدن من به قم این بود که پدرم سید محمود مرعشی نجفی (که از زهاد و عباد معروف بود) چهل شب در حرم حضرت امیر علیه السلام بیتوته نمود که آن حضرت را ببنید, شبی در (حال مکاشفه) حضرت را دیده بود که به ایشان می فرماید: سید محمود چه می خواهی؟ عرض می کند: می خواهم بدانم قبر فاطمه زهراء علیها السلام کجاست؟ تا آن را زیارت کنم.

حضرت فرموده بود: من که نمی توانم «بر خلاف وصیت آن حضرت», قبر او رامعلوم کنم. عرض کرد: پس من هنگام زیارت چکنم؟ حضرت فرمود: خدا جلال و جبروت حضرت فاطمه علیها السلام را به فاطمه علیها السلام عنایت فرموده است, هر کس بخواهد ثواب زیارت حضرت زهرا علیها السلام را درک کند به زیارت فاطمه معصومه علیها السلام برود.

آیت الله مرعشی می فرمودند: پدرم مرا سفارش می کرد که من قادر به زیارت ایشان نیستم اما تو به زیارت آن حضرت برو, لذا من به خاطر همین سفارش, برای زیارت فاطمه معصومه علیها السلام و ثامن الائمه علیها السلام آمدم و به اصرار موسس حوزه علمیه قم, حضرت آیت الله حائری در قم ماندگار شدم.

آیت الله مرعشی در آن زمان فرمودند: شصت سال است که هر روز من اول زائـــر حضرتم.


ـ عنایت حضرت به زوار مرقدش

آقای شیخ عبد الله موسیانی نقل کردند از حضرت آیت الله مرعشی نجفی: که شب زمستانی بود که من دچار بی خوابی شدم; خواستم حرم بروم, دیدم بی موقع است, آمدم خوابیدم و دست خود را زیر سرم گذاشتم که اگر خوابم برد خواب نمانم, در عالم خواب دیدم خانمی وارد اطاق شد «که قیافه او را به خوبی دیدم ولی آن را توصیف نمی کنم» به من فرمود: سید شهاب! بلند شو و به حرم برو; عده ای از زوار من پشت در حرم از سرما هلاک می شوند, آنها را نجات بده.

ایشان می فرمایند: من به طرف حرم راه افتادم, دیدم پشت در شمالی حرم (طرف میدان آستانه)عده ای زوار اهل پاکستان یا هندوستان(با آن لباسهای مخصوص خودشان) در اثر سردی هوا پشت در حرم دارند به خود میلرزند, در را زدم, حاج آقا حبیب (که جزء خدام حضرت بود) با اصرار من در را باز کرد, من از مقابل و آنها هم پشت سر من وارد حرم شدند وآنها در کنار ضریح آن حضرت مشغول زیارت و عرض ادب بودند; من هم آب خواستم و برای نماز شب و تهجد وضو ساختم.


ـ عنایت حضرت به زائر برادر

آقای شیخ عبد الله موسیانی نقل می کند: که ما عازم مشهد مقدس بودیم در حالی که در آنجا به جهت جمعیت زیاد زوار, منزل به سختی پیدا می شد. من با اطلاع از این جهت به حرم حضرت معصومه علیها السلام مشرف شدم و خیلی خودمانی گفتم: بی بی جان ما عازم زیارت برادر شماییم, خودتان عنایتی بفرمایید. ما عازم مشهد شدیم,دیدیم منزل بسیار کمیاب است نزدیک حرم از تاکسی پیاده شدیم, ناگهان دیدم جوانی از داخل کوچه به طرف من آمد و به من گفت: منزل می خواهید؟ گفتم: بله, گفت دنبال من بیا با او رفتم مرا داخل خانه اش برد, اطاف بزرگ و خوبی را به ما داد, ما وقتی در آنجا مشغول جابجایی وسایل بودیم, خانم ایشان ما را برای نهار دعوت کرد, بعد از تشرف به حرم و زیارت و نماز, نهار را با آنها خوردیم.

صبح روز بعد, خانم از ما سوال کرد: شما چند روز در اینجا هستید؟ گفتم ده روز. گفت ما به تهران می رویم, این کلید خانه, هر وقت که خواستید بروید, کلیدرا بدهید به همسایه ما آقای رضوی (یا رضوانی).

گفتم کرایه منزل چه می شود؟ گفت ما صحبت آن را کرده ایم.

ما خیال کردیم مقصود ایشان صحبت درباره کرایه است با آقایی که بنا شد کلید را به او بدهیم. چند روزی گذشت کسی آمد در خانه و گفت: من رضوی (یا رضوانی) هستم, شما هر وقت که خواستید به قم بروید, کلید را پشت آینه داخل اطاق بگذارید و در منزل را ببندید و بروید.

گفتیم: کرایه چه می شود؟ گفت درباره کرایه با من صحبتی نکردند. ده روز ما تمام شد, خواستیم برگردیم, دیدیم بلیط ماشین را باید چند روز پیش تهیه می کردیم و الان تهیه بلیط امکان ندارد, خیلی ناراحت بودیم که من از صاحب ماشینی(که در نزدیک منزل ما, ماشین خودش را پارک می کرد و در مسیر ((تهران - مشهد)) مسافر جا به جا می کرد) خواستم ما را هم با خودش تا تهران ببرد. او گفت: من فردا حرکت نمی کنم ولی فردا شما را به قم می فرستم; فردا ما را تا گاراژ ماشین برد و رفت به مسوول دفتر گفت: اینها از ما هستند و می خواهندبه قم بروند, او هم موافقت کرد و در بهترین جای ماشین به ما تعداد صندلی مورد نیازمان را داد و ناباورانه ((حضرت معصومه)) وسیله برگشت مان را هم مانند ((منزل در مشهد))فراهم کرد.

------------------------------------------------------------------

پی نوشت :

[1] . علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 102، ص 132


قبور ائمه در بقیع


اشاره: هشتم شوال یادآور یکی از حوادث تلخ تاریخ است. در چنین روزی در سال 1344 ه.ق فرقه جعلی وهابیت در اقدامی خلاف شرع و مذهب همه مسلمانان، قبور فرزندان پیامبر در بقیع را به دلایل واهی تخریب کرد و داغی بر قلوب دوستداران فرزندان رسول خدا (ص) گذاشت. در هشتاد وهفتمین سالگرد این حادثه غمبار سخن چند تن از علمای بزرگ شیعه را در مورد این حرکت وحشیانه و این فرقه ضاله از نظر می گذرانیم.



مقام معظم رهبری:
وهابیت مثل اسرائیل

مردم را به دستهایی که امروز وحدت را می شکنند، توجه بدهید. با مردم هم صریح حرف بزنید. امروز، آن دستی که آمریکا علیه وحدت تجهیز کرده ، عبارت از همین دست پلید وهابیت است . این را صریح به مردم بیان کنید؛ پرده پوشی نکنید. از اول ، وهابیت را برای ضربه زدن به وحدت اسلام و ایجاد پایگاهی ـ مثل اسرائیل ـ در بین جامعه مسلمانها به وجود آوردند. همچنان که اسرائیل را برای این که پایگاهی علیه اسلام درست کنند، به وجود آوردند، حکومت وهابیت و این روسای نجد را به وجود آوردند تا داخل جامعه اسلامی ، مرکز امنی داشته باشند که به خودشان وابسته باشد و می بینید هم که وابسته اند. این ، همان ریشه وهابیت است که امروز ثمره پلید و خبیثه خودش را نشان می دهد.
وهابیت ، بر مبنای ایجاد اختلاف بین مسلمین به وجود آمده است . همین الان ما اطلاع داریم و می شناسیم که علمای حنابله غیر وهابی در عربستان سعودی ، دلشان از این وهابیها خون است . اینها حنابله ای هستند که وهابی نشدند. فقه ، همان فقه و مبنای فقهی ، همان مبنای فقه حنبلی است ؛ اما موازین و اصول وهابیت را قبول نکردند. اینها غالباً هم مطرودند؛ یعنی عموماً این افراد، داخل در حکومت هم نیستند. نه افتایی ، نه امامتی و نه هیچ منصب دیگر هم در اختیارشان قرار نمی گیرد. تعداد این افراد هم زیاد است .
اینها در ولادت رسول اکرم (ص) مولودیه می خوانند. در نظر سعودیها، خواندن مولودیه و امثال آن حرام است! نباید به پیامبر(ص ) «سیدنا رسول الله» گفت! نباید قبر پیامبر(ص ) را بوسید؛ چون حرام است! طبیعی است که این حکومت ، دشمن اسلام است .



آیت الله العظمی سبحانی:
عاشورای دوم