نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

مشخصات بلاگ
نــــــــــور

" سَلامٌ عَلَی إل یاسِین "

منتظر مأیوس نیست. منتظر از درد هجر میسوزد

اما بشوق وصال سر زنده و امیدوار است .

انتظار یعنی امید به فردا

فردای وصال ...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

تصاویری از خیبر ، چاه امام علی (ع) و محراب شهادت امام علی (ع)




دور نمای قلعه خیبر


مسجد امام علی (ع) در خیبر


در ورودی قلعه خیبر

 منازل یهودیان در درون قلعه

گروه ایران
فارس www.iranfars.ir

چاه خانه ی امام علی (ع)


گروه ایران
فارس www.iranfars.ir

محراب و مقتل امام علی (ع)



خدای خوبم

شـــــــــــرمــــــــنده ام

از تو خجالت می کشم چرا که همه اش : 

تنها که می شوم? ازتو همدم می خواهم. 
 
مریض که می شوم? ازتو شفا می خواهم. 

گم که می شوم? ازتو راه می خواهم. 
 
فقیر که می شوم? ازتو پول می خواهم. 

آواره که می شوم? ازتو سکون می خواهم. 

گناه که می کنم? ازتو بخشش می خواهم.
 
گمراه که می شوم? ازتو هدایت می خواهم. 

گرسنه که می شوم? ازتو غذا می خواهم. 

ناامید که می شوم? ازتو کمک می خواهم. 

اسیر که می شوم? ازتو نجات می خواهم. 

نمی دانم همه این ها را به چه قیمتی ازتومی خواهم !


مخلص قهر نمی‌کند. مخلص باختن ندارد. مخلص عقده‌ای نمی‌شود. مخلص راضی است. مخلص تسلیم است. «صِبْغَةَ اللَّه‏» رنگ خدایی کردن. مخلص همه چیزها را خوب می‌بیند. دل به خدا بسته، می‌گوید: لابد خدا اینطور می‌خواهد. تسلیم خداست.هرچه باشد راضی‌ام. گیر نمی‌دهد. مخلص گیر خودش نیست.
او باید به من سلام کند. چه خبر است؟ پیغمبر به بچه‌ها سلام می‌کرد. این کیه که حالا باید به شما سلام کند؟ گیر کرده، می‌گوید: چون او باید سلام کند، پس حالا که سلام نکرده پس اهانت کرده، من هم به او محل نمی‌گذارم، حرف هم بزند جوابش را نمی‌دهم.





***********************************************

«وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَة» (بقره/138)، «صبغ» با (ص) و (غ) یعنی رنگرزی. صباغ یعنی رنگرز. رنگ خدا، رنگ الهی، «صِبْغَةَ اللَّه‏» (بقره/138) یعنی رنگ‌آمیزی الهی. اگر کسی نیتش خوب باشد، اصلاً شکست ندارد. شما نیتت این است که صله رحم بروی. می‌روی در خانه‌ی عمه، عمو، خاله، دایی، خواهر، برادر، بستگان. در را می‌زنی و می‌بینی که ایشان نیستند. کاش نیامده بودیم. وقت ما تلف شد. آن اجری که با ملاقات عمه و خاله داشتی، آن اجر را به شما می‌دهند. آدم خوش نیت سوخت ندارد.

**************


********


حضرت علی (علیه السلام)

با بیان این که سجده، دعا و تسبیح است،


مى فهماند که خود سجده هم یک نوع تسبیح و دعاست


و همان گونه که ذکرِ پس از نماز، مطلوب است،

سجده کردن هم کارى مستحب است;

زیرا غایت و هدف از دعا و تسبیح، خضوع و خشوع و تذلّل براى خداوند

متعال است،


و شکّى نیست


که این غایت، در سجده، به نحو اتمّ و اکمل است.


یا رب زغمش تا چند اشـــــــکم ز بصر آید

بنشســته سر راهش ، شاید  ز سفر آید


تا چند بنالم زار  شب تا سحر از هـــجرش

کوکب شِمُرم هر شب ، شاید که سحر آید


هر دم که رخش بینم خواهم دگرش دیدن

بازش نــگرم شــــــــــاید یک بــــــار دگر آید

 از دیده نـــــــهان امــــــا اندر دل من جایش

 او را طلـــــبم هر شب شـــــــاید که ز در آید


با کس نتوانم گفت من راز درون خـــــــویش

کز درد غم هـــــجرش دل را چه به ســــر آید


می سوزم و می ســــــــازم از درد فراق اما

تیر غم او بر دل افـــــــزون ز شَـــــــــــمَر آید

"حیران" به فغان تا کی با محنت و غم همدم

یارب نظری کان شاه از پــــــرده بــــــدر آیــــد


دعای مولای عصر

n247_d8afd8b9d8a7db8c20d9.jpg


.

 

کفعمى در مصباح فرموده این دعاء حضرت مهدى صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِ است .


*اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفیقَ الطّاعَةِ وَ بُعْدَ الْمَعْصِیَةِ
خدایا روزى ما کن توفیق اطاعت و دورى از گناه

*وَ صِدْقَ النِّیَّةِ وَ عِرْفانَ الْحُرْمَةِ وَ اَکْرِمْنا بِالْهُدى وَالاِْسْتِقامَةِ وَسَدِّدْ
و صدق و صفاى در نیت و شناختن آنچه حرمتش لازم است و گرامى دار ما را به وسیله هدایت شدن و استقامت و استوار کن

*اَلْسِنَتَنا بِالصَّوابِ وَالْحِکْمَةِ وَامْلاَْ قُلُوبَنا بِالْعِلْمِ وَالْمَعْرِفَةِ وَ طَهِّرْ
زبان‌هاى ما را به درستگویى و حکمت و لبریز کن دل‌هاى ما را از دانش و معرفت و پاک کن

*بُطُونَنا مِنَ الْحَرامِ وَالشُّبْهَةِ وَاکْفُفْ اَیْدِیَنا عَنِ الظُّلْمِ وَالسَّرِقَةِ
اندرون ما را از غذاهاى حرام و شبهه ناک و بازدار دست‌هاى ما را از ستم و دزدى

*وَاغْضُضْ اَبْصارَنا عَنِ الْفُجُورِ وَالْخِیانَةِ وَاسْدُدْ اَسْماعَنا عَنِ اللَّغْوِ
و بپوشان چشمان ما را از هرزگى و خیانت و ببند گوش‌هاى ما را از شنیدن سخنان بیهوده

*وَالْغیبَةِ وَ تَفَضَّلْ عَلى عُلَماَّئِنا بِالزُّهْدِ وَالنَّصیحَةِ وَ عَلَى الْمُتَعَلِّمینَ
و غیبت و تفضل فرما بر علماى ما به پارسایى و خیرخواهى کردن و بر دانش آموزان

*بِالْجُهْدِ وَالرَّغْبَةِ وَ عَلَى الْمُسْتَمِعینَ بِالاِْتِّباعِ وَالْمَوْعِظَةِ وَ عَلى
به کوشش داشتن و شوق و بر شنوندگان به پیروى کردن و پند گرفتن و بر

*مَرْضَى الْمُسْلِمینَ بِالشِّفاَّءِ وَالرّاحَةِ وَ عَلى مَوْتاهُمْ بِالرَّاْفَةِ
بیماران مسلمان به بهبودى یافتن و آسودگى و بر مردگان آنها به عطوفت

*وَالرَّحْمَةِ وَ عَلى مَشایِخِنا بِالْوَقارِ وَالسَّکینَةِ وَ عَلَى الشَّبابِ
و مهربانى کردن و بر پیرانمان به وقار و سنگینى و بر جوانان

*بِالاِْنابَةِ وَالتَّوْبَةِ وَ عَلَى النِّساَّءِ بِالْحَیاَّءِ وَالْعِفَّةِ وَ عَلَى الاْغْنِیاَّءِ
به بازگشت و توبه و بر زنان به شرم و عفت و بر توانگران

*بِالتَّواضُعِ وَالسَّعَةِ وَ عَلَى الْفُقَراَّءِ بِالصَّبْرِ وَالْقَناعَةِ وَ عَلَى الْغُزاةِ
به فروتنى و بخشش کردن و بر مستمندان به شکیبایى و قناعت و بر پیکار کنندگان

*بِالنَّصْرِ وَالْغَلَبَةِ وَ عَلَى الاُْسَراَّءِ بِالْخَلاصِ وَالرّاحَةِ وَ عَلَى الاُْمَراَّءِ
به یارى و پیروزى و بر اسیران به رهایى یافتن و آسودگى و بر زمامداران

*بِالْعَدْلِ وَالشَّفَقَةِ وَ عَلَى الرَّعِیَّةِ بِالاِْنْصافِ وَ حُسْنِ السّیرَةِ وَ بارِکْ
به عدالت داشتن و دلسوزى و بر ملت به انصاف و خوش رفتارى و برکت ده

*لِلْحُجّاجِ وَالزُّوّارِ فِى الزّادِ وَالنَّفَقَةِ وَاقْضِ ما اَوْجَبْتَ عَلَیْهِمْ مِنَ
براى حاجیان و زائران در توشه و خرجى و به انجام رسان آنچه را بر ایشان واجب کردى از

*الْحَجِّ وَالْعُمْرَةِ بِفَضْلِکَ وَ رَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ .
اعمال حج و عمره به وسیله فضل و رحمت خودت اى مهربان‌ترین مهربانان...


........................

*اللهم عجل لولیک الفرج*




اول کـ ه رفتـ ه بودیم گفتند کسـﮯ حق ورزش کردטּ نداره


یـ ه روز یکـﮯ از بچـ ه ها رفت ورزش کرد


مامور عراقـﮯ تا دید اومد


در حالـﮯ کـ ه خودکار و کاغذ دستش بود


براﮯ نوشتـטּ اسم دوستموטּ جلو آمد و گفت :


مااسمک؟ اسمت چیـ ه؟



رفیقموטּ هم کـ ه شوخ بود برگشت گفت :


گچ پژ .


باور نمـﮯ کنید تا چند دقیقـ ه اوטּ مامور عراقـﮯ هر کارﮯ کرد


ایـטּ اسم رو تلفظ کنـ ه نتونست


ول کرد گذاشت و رفت و ما همینطور مـﮯ خندیدیم.




در تعبدیات، کوه کندטּ از ما نخواستـ ه اند،

سخت ترینش نماز شب خواندטּ است کـ ه در حقیقت،

تغییر وقت خواب است،

نـ ه اصل بـﮯ خوابـﮯ،

بلکـ ه نیم ساعت زودتر بخواب تا نیم ساعت زودتر بیدار شوﮯ!


(در محضر بهجت، ج2، ص170)

پر کن دوباره کیل مرا ایهاالعزیز !

رو از من شکسته بر مگردان ایهاالعزیز !

چیزی که از بزرگی تو کم نمی شود

این کاسه را " فاوف لنا ... " ایهاالعزیز !

خالی تر از دو دست من این چشم خالی است

محتاج یک نگاه تو یــــا ایها العـــــزیز . . .



آفرینش جن,جن

 

 منبع : سایت بیتوته


از دیرباز ذهن بشر به وجود پدیده‌ای به نام «جن» آشنا بوده است. در قرآن کریم و روایات معصومان – (ع) – به آفرینش جن تصریح  شده است. فیلسوفان و متکلمان اسلامی نیز درباره‌ی این آفریده‌ی الهی به بحث و گفتگو پرداخته‌اند؛ اکثریت آن‌ها جن را موجودی آتشین که به هر شکل ممکن می‌تواند در آید معرفی کرده‌اند، اما در این میان فیلسوفانی همچون ملاصدرا (ره) با نگاه دیگری به مسأله نگریسته، دست به تأویل برده است. از نظر ایشان حقیقت «جن» با آنچه در ذهن ما است تفاوت دارد. از برآیند مطالبی که در مورد «جن» گفته شده می‌توان دریافت که جن نیز همانند انسان دارای نفس ناطقه است و از اینرو در زمره‌ی نفوس که خود یکی از اقسام جوهر است قرار می‌گیرد.

 

دیباچه

جن یا پری از جمله مواردی است که در قرآن کریم به آفرینش آن تصریح شده است (وَ خَلَقَ الْجَانَّ مِن مَّارِجٍ مِّن نَّارٍ - الرحمن، 15) . جن پیش از انسان آفریده شده وَ الجَْانَّ خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ مِن نَّارِ السَّمُومِ - حجر، 27 و خداوند در آفرینش آن هدفمند بوده است (وَ مَا خَلَقْتُ الجِْنَّ وَ الْانسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ - ذاریات، 56 ) . جنیان همانند انسان، مکلّف به تکالیف دینی‌اند و در روز قیامت از اعمال آن‌ها سؤال می‌شود (یَامَعْشرََ الجِْن وَ الْانسِ أَ لَمْ یَأْتِکُمْ رُسُلٌ مِّنکُمْ یَقُصُّونَ عَلَیْکُمْ ءَایَاتیِ- انعام، 130 ) و چنانچه از دستورات الهی سرپیچی کنند به عذاب دوزخ گرفتار شده، وارد جهنم می‌شوند (قَالَ ادْخُلُواْ فیِ أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِکُم مِّنَ الْجِن وَ الْانسِ فیِ النَّارِ - اعراف، 38 ) .این‌ها همه آیاتی است که به آفرینش جن تصریح کرده و از اینرو جای هیچ شک و شبهه‌ای درباره‌ی اصل آفرینش این پدیده‌ی الهی باقی نگذاشته است. آنچه جای بحث و گفتگو هنوز در مورد آن باز است چیستی این پدیده و چگونگی زندگی آن است. ما در این مقاله پس از بررسی واژه جن، به اثبات آن از نظر قرآن و روایات پرداخته، ماهیت و جایگاه وجودی آن را در نظام هستی مشخص می‌کنیم. از دیرباز وجود پدیده‌ای به نام جن در میان بشر پذیرفته شده است و آدمیان گاه از وجود موجوداتی سخن به میان می‌آوردند که غیبی و نامحسوس‌اند و چه بسا برای آزار و اذیت انسان‌ها به شیطنت می‌پردازند. داستان‌های فراوانی از دیده شدن آن‌ها و رویارویی آن‌ها با انسان گفته شده است که هم پذیرش آن‌ها بدون سند و مدرک دور از خرد است و هم ردّ آن‌ها بدون دلیل علمی کار درستی نیست؛ از این رو در رویارویی با این همه داستان و روایت بهتر است از هرگونه قضاوتی در مورد آن‌ها خودداری کنیم و به دامان قرآن و پیشوایان دینی چنگ بزنیم. این کار به ما کمک می‌کند تا با بهره‌مندی از زلال معرفت آن‌ها اذهان خویش را به نور هدایت روشن کرده، از سپردن زمام دل خویش به داستان‌ها و افسانه‌هایی که تشخیص درستی یا نادرستی آن‌ها از توان ما خارج است خودداری کنیم. در میان این همه داستان و افسانه تنها منبعی که به ما کمک می‌کند تا با اطمینان کامل در مورد این پدیده به تحقیق و جستجو بپردازیم قرآن – کلام خدا – و پیرو آن کلام برگزیدگان او است زیرا هر دو دسته از داستان سرایی و افسانه سازی به دور بوده‌اند.

 

بررسی واژه‌ی «جن»

 

جن کلمه‌ای است عربی از ماده (ج ن ن) که به معادل فارسی آن پری گفته می‌شود (1) . این واژه اسم جمع است به معنای موجود نامرئی، چه نیک و چه بد (2) .جن نوعی از انواع عالم است که آن را به این خاطر جن گویند که از چشم‌ها پوشیده است. آن‌ها خود را از انسان‌ها مخفی می‌کنند و به همین خاطر دیده نمی‌شوند (3) .از نظر راغب اصفهانی، اصل جن مخفی بودن شیء از حواس است و به همین خاطر قلب را «جنان» می‌گویند زیرا از حواس مخفی است. جن بنا بر یک وجه، به انواع روحانی غیر از انسان گفته می‌شود که از حواس ما پوشیده هستند. گفته می‌شود که بنا بر این وجه ملائکه و شیاطین داخل در جن هستند پس همه‌ی ملائکه جن هستند ولی هر جنی ملک نیست [عموم و خصوص مطلق]. گفته شده است که اشیاء روحانی بر سه دسته‌اند: 1- اخیار که همان ملائکه هستند. 2- اشرار که همان شیاطین هستند. 3- اوساط که هم خوب دارند و هم بد، و این دسته همان جن هستند (4). بنابراین از مجموع کتاب‌های لغت چنین برداشت می‌شود که واژه‌ی جن از ریشه‌ی (ج ن ن) به معنای ستر و پوشانیدن گرفته شده است. عرب در جاهای دیگری نیز از اصل این واژه بهره برده است؛ به عنوان مثال جنین را از آن جهت که در زیر پرده‌ی شکم پنهان است جنین می‌نامند، و به بستانی که دارای درختان فراوان است و زمین آن وسیله‌ی درختان پوشیده می‌شود جنّت گفته می‌شود (5) .

ادامه مطلب را ببینید