در محضر استاد (1)
جمعه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۱، ۱۱:۳۱ ق.ظ
مخلص
قهر نمیکند. مخلص باختن ندارد. مخلص عقدهای نمیشود. مخلص راضی است.
مخلص تسلیم است. «صِبْغَةَ اللَّه» رنگ خدایی کردن. مخلص همه چیزها را خوب
میبیند. دل به خدا بسته، میگوید: لابد خدا اینطور میخواهد. تسلیم
خداست.هرچه باشد راضیام. گیر نمیدهد. مخلص گیر خودش نیست.
او باید به من سلام کند. چه خبر است؟ پیغمبر به بچهها سلام میکرد. این کیه که حالا باید به شما سلام کند؟ گیر کرده، میگوید: چون او باید سلام کند، پس حالا که سلام نکرده پس اهانت کرده، من هم به او محل نمیگذارم، حرف هم بزند جوابش را نمیدهم.
***********************************************
«وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَة» (بقره/138)، «صبغ» با (ص) و (غ) یعنی رنگرزی. صباغ یعنی رنگرز. رنگ خدا، رنگ الهی، «صِبْغَةَ اللَّه» (بقره/138) یعنی رنگآمیزی الهی. اگر کسی نیتش خوب باشد، اصلاً شکست ندارد. شما نیتت این است که صله رحم بروی. میروی در خانهی عمه، عمو، خاله، دایی، خواهر، برادر، بستگان. در را میزنی و میبینی که ایشان نیستند. کاش نیامده بودیم. وقت ما تلف شد. آن اجری که با ملاقات عمه و خاله داشتی، آن اجر را به شما میدهند. آدم خوش نیت سوخت ندارد.
**************
********
او باید به من سلام کند. چه خبر است؟ پیغمبر به بچهها سلام میکرد. این کیه که حالا باید به شما سلام کند؟ گیر کرده، میگوید: چون او باید سلام کند، پس حالا که سلام نکرده پس اهانت کرده، من هم به او محل نمیگذارم، حرف هم بزند جوابش را نمیدهم.
***********************************************
«وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَة» (بقره/138)، «صبغ» با (ص) و (غ) یعنی رنگرزی. صباغ یعنی رنگرز. رنگ خدا، رنگ الهی، «صِبْغَةَ اللَّه» (بقره/138) یعنی رنگآمیزی الهی. اگر کسی نیتش خوب باشد، اصلاً شکست ندارد. شما نیتت این است که صله رحم بروی. میروی در خانهی عمه، عمو، خاله، دایی، خواهر، برادر، بستگان. در را میزنی و میبینی که ایشان نیستند. کاش نیامده بودیم. وقت ما تلف شد. آن اجری که با ملاقات عمه و خاله داشتی، آن اجر را به شما میدهند. آدم خوش نیت سوخت ندارد.
**************
********