اسلام، دین فرصتهای بی پایان
استغفار به معنای طلب آمرزش از خداوند مهربان، همانند توبه از ویژگی های مهم شرایع مختلف الهی و آموزه های وحیانی کتاب های آسمانی به ویژه آموزه های وحیانی قرآن است. اسلام به انسان این امید را می دهد که در هر حالت و زمانی می توان به سوی خداوند بازگشت و هر آن چیزی را که از میان برده دوباره بازسازی کرد و این گونه نیست که همه راه ها به روی شخص بسته باشد، بلکه اگر همه راه ها بر روی آدمی بسته باشد، راه توبه و بازگشت بر او باز است و انسان تا دم آخر از هر گناه و خطای کوچک و بزرگ می تواند رهایی بجوید به جز آن که مرگ را در پیش چشم خویش دیده و فرشته مرگ جانش را در قبض گرفته باشد؛ تنها در این زمان است که دیگر توبه و استغفار تأثیری نخواهد داشت.
بنابراین اموری در اسلام مورد تأکید و توجه قرار گرفته است که به آدمی فرصت های مکرر می دهد تا خود را در مسیر کمالی قرار دهد و حتی اگر صدها بار توبه شکسته می تواند به سوی خداوند باز آید و خود را چنان بسازد که شایسته انسانیت است. از این رو دین اسلام را می توان دین فرصت های بی پایان به بشر دانست. انسان در چنین بینش و نگرشی هرگز دغدغه یاس و نومیدی ندارد، بلکه یاس و نومیدی از رحمت گسترده خداوندی به عنوان گناه بزرگ مورد سرزنش و نکوهش قرار گرفته است.
بسیاری از مردم باتوجه به این که راهی برای توبه و بازگشت در برخی از کارها نیست و خود را در آخر خط می بینند، اگر در حالتی قرار نگیرند که دست به خودکشی نزنند دست کم گرفتار افسردگی و یاس و سرخوردگی می شوند. افرادی را می شناسید که می گویند گناهانی را مرتکب شده اند که دیگر نمی توانند به سوی دین و ایمان بازگردند و دست خویش را به سوی خداوند دراز کنند. این افراد از آن جایی که خداوند را حداکثر موجودی در حد و اندازه های انسان های بسیار خوب قرار می دهند بر این باورند که خداوند نیز در نهایت به عنوان بهترین و مهربان ترین موجود خشمگین می شود و اجازه هرگونه بازگشتی را از شخص می گیرد؛ در حالی که این گونه بینش و نگرش نسبت به خداوند، نادرست و برخلاف آموزه های وحیانی است.
خداوند در تمام دوره زمانی که از آن به عمر شخص یاد می شود می کوشد تا به او فرصت های بی نهایت مکرر بدهد تا به سوی کمال مطلق راه خویش را بجوید و خود را در این مسیر کمالی عبودیت قرار دهد. از اشتباهات و خطاهای عمدی و غیرعمدی او می گذرد و اجازه نمی دهد تا شخص در هیچ مرحله و مرتبه ای به نومیدی و یاس از بازگشت دچار شود.
بنابراین انسان آزاد و مختار است و می تواند تا آخرین دم نیز راه خویش را انتخاب کند و از مسیر گمراهی و ضلالت جدا و در مسیر صراط مستقیم انسانیت و عبودیت قرار گیرد.
کارکردهای استغفار
آیات بسیاری از قرآن بر این نکته تاکید می ورزند که خداوند هیچ کوچک و بزرگ و خرد و کلانی را بی حساب و کتاب نمی گذارد. از جمله این آیات می توان به آیات ۷ و ۸ سوره زلزال اشاره کرد که می فرماید:فمن یعمل متقال ذره خیرا یره و من یعمل مثقال ذره شراً یره؛ هر کسی اندازه وزن ذره ای کار خیر و نیک و یا بد انجام دهد آن را در قیامت می بیند؛ و یا آیه ۶۱سوره یونس که خداوند در آن تاکید می کند:
«خداوند بر هر عملی شاهد و آگاه است وکوچک ترین امری در هستی نیست که برخدا مخفی و نهان باشد و درکتاب مبین نباشد» و هم چنین درآیه ۴۷ سوره انبیاء و نیز ۱۶ سوره لقمان و آیات دیگر که از آگاهی و بازخواست کوچک ترین اعمال ریز و درشت بندگان سخن می گوید؛ همه این آیات بیانگر آن است که چیزی خارج ازکتاب مبین نیست و بر نویسندگان نامه اعمال از رقیب عتید (ق آیه ۱۸) امری پوشیده نمی باشد.
اگر این گونه است که همه چیز از خرد وکلان در قیامت آورده و بنده نسبت به آن بازخواست می شود، پس نقش و کارکرد استغفار در این میان چیست ؟
پرسش دیگر آن که اگر هر کاری دارای تبعات و آثاری است که برخی از آنها آثار تکوینی و برخی دیگر آثار تشریعی می باشد، انسان چگونه می تواند از آثار طبیعی و تکوینی امری در امان بماند؟ مثلا اگر شخصی به صورت خطایی شرابی بنوشد بی گمان حتی اگر گناهی را مرتکب نشده باشد ولی به طور طبیعی مست می شود و نمی تواند از اثر طبیعی آن خود را برهاند. بنابر این شخص چگونه با استغفار می تواند از آثار و پیامدهای طبیعی وگناه و خطا در امان بماند؟
در پاسخ به پرسش نخست باید گفت آیاتی که مطرح شده و یا می شود نسبت به آخرت است. به این معنا که اگر شخص تا زمانی که در دنیاست توبه نکند و با کارهای خوب و اعمال نیک، کارهای بد و زشت خویش را نپوشاند می بایست پاسخ گوی آن اعمال ریز و درشتی باشد که توبه و استغفار نکرده و آن را به حال خویش رها کرده است.
بنابراین از مهم ترین کارکردهای استغفار پوشاندن گناهان ریز و درشتی است که شخص مرتکب می شود. خداوند در آیات بسیاری چون آیه ۵۸ سوره بقره و ۱۳۵ سوره آل عمران و آیه ۶۴ و آیه ۱۱۰ سوره نساء به این کارکرد و اثر استغفار اشاره می کند و با تأکید بر غفوریت خود می کوشد تا بندگانش را به استغفار دایمی تشویق نماید.
خداوند در آیه ۱۳۵ سوره آل عمران می فرماید کسی که کاری زشت نسبت به مردم انجام دهد و یا در حق خویش ظلم و ستم روا دارد می تواند با یاد کرد خدا و جایگاه وی از کار خویش استغفار و طلب آمرزش نماید.
تأکید بر ذکر الله پس از هر گناهی از آن روست که شخص با یاد خداوند به عظمت و جایگاه وی آگاه می شود و این که چگونه احساسات درونی و بیرونی و یا وسوسه های شیطانی به وی این جسارت را بخشیده تا در پیشگاه خداوند گناهی را مرتکب شود و اکنون شرمنده از وی و این که او خداوندی غفور است می تواند با استغفارجویی، به خود او پناه برد و از آن رحمت خداوندی بهره مند شود.
استغفار در مفهوم و کاربردهای قرآنی، به عنوان بازدارنده و پوشنده، عمل می کند. به این معنا که اگر برای عملی تبعات و آثار سوئی باشد، هنگام استغفار، به شخص این فرصت داده می شود تا گناه او مخفی و نهان شود و آثار خود را به سرعت نشان ندهد و یا آثار و تبعات آن دفع گردد.
ادامه مطلب را ببینید