السلام علیک یا صریع الدمعة العبری.
السلام علیک یا مذیب الکبد الحری.
السلام علیک یا صریع العبره السابکة وقرین المصیبة الراتبه.
دیدگانت پر اشک، لبانت خشکیده،
سینه ات گداخته، قلبت شعلهور،
روحت پرتلاطم، لیکن مهار نفست برمشت.
سرود ایمان بر لب، نوای توحید در کام،
یاد خدا در دل، دستار پیامبر بر سر،
کهنهپیرهن امانت مادر بر تن، بزم اشکواره در پیش.
ای حسین، ای رازدار منزل وحی؛
غم سرای خیمه هایت، سوزش قلب زنانت،
گریهنوباوگانت، آه و سوز خواهرانت،
العطش از دخترانت، عالمی را اشک ریزان میکند!
ای حسین ای رهنمای راه ایمان،
ای حسین ای جرعه نوش جام یزدان،
کوفیانبد صفت، نامردمان بی مروت،
گران بی فتوت، حیا از مادرت زهرا س نکردند!
ای حسین جان ای خون یزدان!
واژگان در چکامة شور تو ناتوان،
شعر گویان در ستایش صبر تو حیران،
و ادیبان دربیان ایثار تو سرگردان.
یا حسین! نیایت به شهادت پذیری ات جان یافت،
زکریا(ع) به غم آمیخته بانامت ره جست،
فطرس به برکت گاهواره تو بال یافت.
گویی که در قربانگاه زمینِ
آرزوحاجیان قربانی به یاد تو کنند؛
و گویی احرام به تن داران
در سرزمین عرفات دنبال راه توروند
که تو فرزند مکه و بطحایی،
فرزند زمزم و صفایی، پور حل و منایی.
گرگان بیشة شهوت،
پارگان تنت را تن پاره کردند،
روبهان مرغزار حیله دعوتنامهها را به شمشیر باز کردند
و حرامیان بستر کفر دست پلید خویش را
برای بیعت بهسوی تو گشودند
که چه نیک فرمودی:
«ان الدعی بن الدعی قد رکز بین اثنتین بین السله والذله
و هیهات منا الذلة یابیاللّه ورسوله والمؤمنون وحجور طابت
وطهرت وانوف حمیة ونفوس ابیه من ان توثر طاعةاللئام علی مصارع الکرام
آگاه باشید که زنازاده ی پسر زنازاده، مرا بین دو چیز قرار داده است؛
کشته شدن یا تسلیم شدن با ذلت و خواری، لیکن ذلت از ما دور است،
خدا راضی نیست که ما ذلیلانه تسلیم شویم و پیغمبر خدا،مؤمنان
و دامن های پاک و پاکیزه ای که در آن پرورش یافته ایم
و آن مردانی که از تن دادن به زیربار ستم منزه اند، راضی نیستند
که ما اطاعت افراد پست را بر قتلگاه کریمان و بزرگواران برگزینیم
محمدبن طاوس، لهوف،ص 86