نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

مشخصات بلاگ
نــــــــــور

" سَلامٌ عَلَی إل یاسِین "

منتظر مأیوس نیست. منتظر از درد هجر میسوزد

اما بشوق وصال سر زنده و امیدوار است .

انتظار یعنی امید به فردا

فردای وصال ...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۶۰ مطلب با موضوع «سیاسی ، اعتقادی» ثبت شده است

اسرائیل مظلوم ترین کشور دنیا

فلسطین

مقدمه:

یکی از زیبا ترین ومهمترین آموزه‌های اسلامی دوری از ظلم و پایبندی به عدالت و اعتدال در رفتارهای اجتماعی و تعامل با دیگران است . در جایجای متون اسلامی مطالب بسیار مهمی در خصوص  عدالت دیده می شود. عدالت در آموزه‌های اسلامی به اندازه‌ای مهم ومورد تاکید است که حتی حقوق روشنی برای حیوانات بر دوش انسانهای مشخص شده است؛ از این رو انسانها حتی در برخورد با حیوانات مجاز به زیر پا گذاشتن این حقوق نیستند.

siLshzed_535.jpg

7تیر، سال روز شهادت آیة الله دکتر سید محمد حسینی بهشتی، 1360.
به مسجدی در شهر بافق رفته بودم که این خاطره را برایم تعریف کردند: این مسجد، دو در دارد؛ یکی از پشت شبستان به خارج راه دارد و دیگری در ورودی عادی است. آقای بهشتی قبل از شهادت، به شهر ما سفر کرد تا در این مسجد، سخنرانی کند. منافقین هم از شهرهای دیگر با مینی بوس و دیگر وسایل نقلیه، برای به هم زدن جلسه و دادن شعار علیه شهید بهشتی، آمده بودند. خوشبختانه چون جمعیت داخل مسجد، مملو از طرفداران وی بود، نتوانستند جلسه سخنرانی را به هم بزنند. بعد از سخنرانی به وی اصرار کردیم از در پشت شبستان خارج شود تا منافقین نتوانند بیشتر از این علیه وی شعار دهند؛ ولی او به صورت جدی گفت: نه، اینها این همه راه را برای همین آمده اند که علیه من شعار بدهند؛ بگذارید چند مرگ بر بهشتی هم در حضور خود من بگویند.

افشاگری نوه پادشاه عربستان

"ترکی بن بندر بن محمد بن عبدالرحمن آل سعود"، نوه پادشاه عربستان که از معارضان نظام آل سعود و ساکن پاریس است در جلسه هفتگی که با حضور جمعی از فرهنگیان، اندیشمندان، سیاستمداران و روزنامه نگاران برگزار شد اعتقادات وهابیت درباره تشیع را باطل خواند و به افشاگری علیه نظام آل سعود پرداخت و با بیان برتری تشیع بر وهابیت گفت: شیعیان با زیارت حسین (ع) به خدا تقرب می‌جویند در حالی که سلفی‌ها با قتل شیعیان به شیطان نزدیک می‌شوند، گرچه آنان اعتقاد دارند که در حال تقرب به خدا هستند.



ترکی بن بندر افزود: شیعیان مرتکب گناهی نمی‌شوند، ولی سلفی‌گرایان با قتل نفس که از گناه‌های کبیره است و اسلام به شدت نسبت به آن نهی می‌کند، مرتکب گناه می‌شوند. سلفی‌ها به هیچ وجه حق قتل پیروان اهل بیت(ع) را ندارند زیرا با آنان تنها در اندیشه اختلاف نظر دارند.

به گزارش جهان به نقل از رسا، عضو سابق وزارت کشور عربستان با اشاره به اینکه به دلیل انتقاد از پادشاه این کشور از سوی علمای درباری به کفر متهم شده است، تصریح کرد: در گذشته می‌شنیدم که شیعیان به دلیل رد خلافت ابی بکر، عمر و عثمان، کافر هستند در حالی که امروزه برای بنده ثابت شده است هر که با حاکم سیاسی مخالفت کند از سوی علمای درباری به کفر متهم می شود.

وی ادامه داد: ابی بکر، عمر و عثمان حاکمان سیاسی بودند و هر فردی حق دارد مخالفت خود را با آنان اعلام کند زیرا این اوج دموکراسی است. اطلاق کلمه رافضه علیه شیعیان نیز به دلیل همین مخالفت بوده است اما به نظر نمی‌رسد که شیعیان مرتکب اشتباهی شده باشند و با اشاره به وجود بخش ویژه‌ای به نام "روافض" در وزارت اطلاعات عربستان، اظهار داشت که این شعبه که بودجه آن برابر با بودجه کل تونس، اردن و یمن است وظیفه مخدوش ساختن مذهب تشیع را با استفاده از انتشار کتاب‌های سرشار از کذب در موسم حج و حتی دعوت به قتل شیعیان را دارد.

عضو سابق وزارت اطلاعات عربستان افزود: در آن زمان که عضو وزارت اطلاعات بودم این وزارت به یک روحانی شیعه لبنانی که مزدور آل سعود بود مبلغ ۷ میلیون دلار پرداخت کرد و در قبال آن از وی خواست که شبکه ماهواره‌ای و روزنامه افتتاح کند و طی آن به اعتقادات شیعیان توهین کرده، عزاداری حسینی را بدعت بخواند، عمر بن خطاب را از شهادت فاطمه زهرا (س) مبرا سازد، آیه "لا تقربوا الصلاة و انتم سکاری" را در حق علی‌بن ابی طالب (ع) جلوه دهد و ‌اشهد ان علیا ولی الله را از اذان حذف کند.

وی تأکید کرد: پس از مرگ آن روحانی نیز مزدوران جدیدی این راه را ادامه دادند و هم اکنون نیز شاهد اختصاص میلیون‌ها دلار برای مخدوش ساختن نام تشیع در عراق هستیم، ولی همه این تلاش‌ها بیهوده است و تنها افراد نادان از این برنامه ها حمایت می‌کنند و بنده در آینده‌ای نزدیک تابعیت فرانسه را دریافت می‌کنم و در انتخابات پارلمانی نامزد خواهم شد، زیرا عربستان کشوری عقب‌افتاده است که از سوی باندی اداره می‌شود که حاکمان آن به صورت ۲۴ ساعته به جز در زمان نماز مشغول شرب خمر هستند، اموال ملت را به سرقت می‌برند و این اموال را به زنان رقاص و مردان قاتل اهدا می‌کنند.

89857089403792570443.jpg


عرب ها به ما آموختند یا غربی ها؟

بعضی ها چنان ادعای ایرانی بودنشان میشه که حد و مرزی نداره و رگ غیرتشون حسابی ورم می کنه که بیا و ببین. بیشتر این افراد هم تحت تأثیر شبکه های اجتماعی و شبکه های ماهواره ای فارسی زبان از کشور قرار می گیرند و بدون هیچ فکری شروع به بافتن اراجیفی می کنن که از این شبکه ها تو مغزشون فرو کردن.

به عنوان مثال می گن چرا نماز رو با زبان عربی بخونیم بیایم فارسی بخونیم. یعنی من میخوام بدونم این شخص از پیامبر(ص) و خداوند خیلی بیشتر می فهمه؟ خب اگه قرار بود قرآن رو فارسی بخونیم خدا بیکار بود بیاد آخرین پیامبر رو از عرب ها انتخاب کنه و قرآن رو به عربی بفرسته؟ مگه خداوند در قرآن نفرمود ما قرآن را عربی نازل کردیم تا در آن بیندیشید؟

یا مثلاً میگن که: عرب ها به ما آموختند که بجای خوراک بگویم غذا که خودشان به ادرار شتر می گویند. جالبه بدونید غِذاء در عربی به معنی خوراک است. جمع آن أغذیه می باشد. حال این مشکل از ماست که غِذا را غَذا تلفظ می کنیم.

یا میگن: عرب ها به ما آموختند برای شمارش خودمان از نفر استفاده کنیم که خودشان برای حیوانات به کار می بردند. جالبه بدونیم نفر به معنی دسته است. که در قرآن برای شمارش انسان و جن استفاده می شود. البته برای شمارش شتر نیز مورد استفاده قرار می گیرد.

یا مثال دیگه میگن: عرب ها به ما آموختند که به جای واق واق سگ بگوییم پارس که نام سرزمینمان است. اول اینکه عرب ها تو واژه هاشون اصلاً "پ" ندارن که بخوان "پارس" رو به ما یاد بدن!!!! همچنین واق کلمه عربی است به معنی نگهدارنده و فارس ها به صدای سگ "عو عو" می گفته اند. و البته یکی از معانی واژه ی پارس خبر کردن نیز هست.

یا باز میگن: عرب ها به ما آموختند بگوییم شاهنامه آخرش خوش است چون آخر شاهنامه ایرانی ها از عرب ها شکست خوردند. بهتره بدونیم اصلاً تو شاهنامه خبری از اعراب نیست که ایرانیان بخوان از ونا شکست بخرن!

نکته جالب تر قضیه اینجاست که بعضی ازین خانما که این حرف هارو تو شبکه های اجتماعی می نویسند عکس های لخت و بی حجاب خودشون رو گذاشتن و زیر اون عکس ها چندین عرب لایک زدن و کامنت به زبان عربی گذاشتن و لذت بردن از زن ایرانی و اون خانم هم ابراز خوشحالی کرده از این تعاریف عرب ها. عجب غیرتی ... جالبتر اینجاست که بیشتر همین افراد که از اعراب بدشون میاد برا گردش و تفریح و صفا سیتی میرن دبی. شاید دبی برا اروپا بوده ما خبر نداشتیم.

حالا اگر بخوایم واقعاً به عنوان یک ایرانی رگ غیرتمون باد کنه باید یه نگاهی به همین شبکه های تلویزیونی فارسی زبان خارج بندازیم که به ما ایرانی ها آموختند شما ایرانی ها مردمانی کچل،‌ با دماغ های گنده و بسیار آدم های چاغی هستید که ناتوانی جنسی دارید و به دنبال گرفتن یک هفته ای ویزای کانادا هستید که قبل از اون باید اعتیاد خودتون رو ترک کنید.

همین شبکه های ماهواره ای فارسی زبان خارج از کشور هستند که به خانواده های ما برهنه بودن رو آموختند. همینا هستند که به ناموس ما آموختند در کنار شوهرت دوست پسر هم داشته باش. همینا به جوونای ما آموختند احترام بزرگتر ها رو نگه نداریم. همینا به ما آموختند که چشمامون هیز باشه و به ناموس مردم نظر داشته باشیم و در برابر چشم هیزی دیگران به ناموسمون بی غیرت باشیم.

حالا بودجه این شبکه های ماهواره ای فارسی زبان خارج از کشور رو کی میده؟ درست متوجه شدین غربی ها. اونا به ما آموختند که ایرانی نباشیم نه عرب ها... تازه این عرب هایی که پیامبر هر 40 روز باهاشون سر جنگ داشت (عقلشون نمیرسه) چطور میتونن به ما که مهد فرهنگ و تمدن جهانی هستیم چیز یاد بدن؟

نمیخوام از اعراب دفاع کنم اما مشکل در اینجا اعراب نیستند مشکل دین اسلام هست. می خوان از این طریق به دین ما ضربه بزنن و کاری کنند که مردم با توجه به کینه ای که از اعراب دارند از اسلام دور شوند.

خرقه ی آتشین
کمیل بن زیاد نخعی نیمه شبی همراه حضرت علی علیه السلام از مسحد کوفه خارج شدند در تاریکی شب از کوچه های کوفه عبور می کردند تا به خانه ای رسیدند از آن خانه صدای تلاوت قرآن به گوش می رسید، معلوم بود مرد پارسایی از بستر راحت برخاسته و باصدایی دانشین و پرشور قرآن می خواند آن چنان که گریه و بغض گلویش را گرفته بود کمیل سخت تحت تأثیر آن صدا قرار گرفت

آن مرد این آیه را می خواند:

(أ مَّن هُوَ قانِتٌ اناءَ اللَّیلِ ساجِداً وَ قائِماً یَحذَرُ الاخِرَةَ وَ یَرجُوا رَحمَةَ رَبِّهِ قُل هَل یَستَوی الَذینَ یَعلَمُونَ وَ الَّذینَ لایَعلَمُونَ إنَّما یَتذَکَّرُ أُولُوا الألباب)

{آیا کسانی که در زیورهای دنیا غرق هستند بهترند} یا آن کسی که در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قیام، از عذاب آخرت می ترسد و به رحمت پروردگارش امیدوار است؟! بگو آیا کسانی که می دانند یکسان هستند؟! تنها خردمندان متذکر می شوند.

وقتی کمیل این آیه را با آن صدای پرسوز می شنید، چنان دگرگون شد که با خود گفت: ای کاش مویی بر بدن این قاری می شدم و صدای قرآن او را می شنیدم! حضرت علی علیه السلام از دگرگونی حال کمیل به خاطر آن صدای پرسوز و گداز آکاه شد و به او فرمود:

ای کمیل! صدای پراندوه این قاری تو را حیران و شگفت زده نکند؛ چرا که او از دوزخیان است و بعد از مدتی راز این سخن را به تو خواهم گفت. این سخن مولا، کمیل را از دو جهت شگفت زده کرد؛ یکی این که حضرت از دگرگونی درونی کمیل خبر داد و دیگر این که او را از دوزخی بودن آن خواننده ی قرآن باخبر کرد. مدتی گذشت تا این که جنگ نهروان پیش آمد.

در این جنگ کسانی که با قرآن سر و کار داشتند علی علیه السلام را کافر خواندند و با او به جنگ برخاستند. کمیل چون سربازی جانباز همراه علی علیه السلام بود و علی که شمشیرش از خون آن کوردلان مقدس مآب سیراب شده بود، متوجه کمیل شد، ناگهان نوک شمشیرش را بر سر یکی از هلاک شدگان فرود آورد و فرمود: ای کمیل! آن کسی که در آن نیمه شب قرآن را با آن سوز و گداز می خواند همین شخص است. کمیل سخت تکان خورد و به اشتباه خویش پی برد و دانست که نباید ظاهر افراد او را گول بزند. او در حالی که بسیار ناراحت بود، خود را روی قدم های بارک حضرت انداخت و از خدا طلب آمرزش کرد .

نقد صوفی نه همه صافی و بی غش باشد
ای بسا خـــرقه که مســـتوجب آتش باشد .





من به ولایت فقیه کار دارم، در ایران ولی فقیه عادل است

و ولی فقیه عادل متصل به معصوم است و حرف او برای ما حجت است.

“وثیق البطاط” رهبر جیش المختار در عراق است که مدتی پیش به مقر منافقین در عراق (لیبرتى) حمله کرده است.
 

چند روز قبل از حمله در یک مصاحبه تلویزیونی رسما اعلام می کند:

 

خدا رحمت کند حضرت امام خمینی و نگه دارد رهبر ایران را آیت الله خامنه ای و خدا لعنت کند صدام را.

 

مجری ناراحت شده، مى گوید: در جنگ ایران و عراق بسیاری از بچه های عراقی یتیم شدند و بی پدر!

 

سید جواب می دهد: خب شدند که شدند! جنگ است دیگر! تقصیر صدام بود که جنگ را آغاز کرد.
 

مجری: این همه بچه یتیم شد!

 

سید: تقصیر صدام بود.

 

(بعد از کلی جر و بحث…)

 

مجری: اصلا به این کارها کار نداریم گذشته را کار نداریم به الان کار داریم

اگر همین الان بین عراق با ایران جنگ بشود، شما طرف چه کسی را میگیری، ایران یا عراق؟

 

سید مختار: به صراحت میگویم که طرف ایران را می گیرم.

 

مجری: مگر نوری مالکی مشکل دارد؟

 

سید: نه من به نوری مالکی کاری ندارم من به ولایت فقیه کار دارم، در ایران ولی فقیه عادل است

و ولی فقیه عادل متصل به معصوم است و حرف او برای ما حجت است.

 

مجری: خب در عراق هم مرجعیت هم هست!

 

سید: نه، ولایت فقیه فقط در ایران است و ولایت فقیه بالاتر از مرجعیت است و حرف او از نظر سیاسی حجت است.

 

این کلیپ زیبا را حتما دانلود کنید:

 

۱۰٫۵ مگابایت
دانلود کلیپ تصویری
[لینک مستقیم]

جاماندگان از کاروان حسینی و مهدوی

اشاره: یکی از عبرتهای مهم قیام امام حسین ع نگاه به افرادی است که از همراهی امام خود در روزهای قیام علیه ناراستی ها بازماندند. نگاه به شخصیت، فکر و عمل این گروه به عنوان نمونه ای کاربردی، دامنه همراهی با امام زمان در هر عصر را مشخص می­کند

و آفات و عواملی که مانع از همراهی با امام به ویژه در روزهای سخت می­گردد، نمودار می­سازد. کم نبوده اند کسانی که در طول تاریخ دم از دفاع از حق می زدند ولی در زمانه حساس امتحان جای خالی کرده­اند و هریک به دلیلی حق را تنها گذاشته ­اند. مساله از آنجا اهمیتش در این دوران افزون می­گردد که بدانیم امام عصر ع قرار است قیامی سراسری و عمومی علیه همه ناراستی ها و ستمهای عالم برپا کند و در این راه به یارانی مؤمن و استوار نیاز دارد که ذره ای در فکر و عمل از امام خود فاصله نگیرند. این قیام از لحاظ وسعت و هدف، بسیار عظیم و سنگین است و به این دلیل پایداری و آمادگی فوق العاده می طلبد.


آنان که امام را یاری نکردند :

با نگاه به حوادث و وقایع سال 60 و 61 هجری به افراد و جریاناتی بر می خوریم که گرچه در صف مخالفان و دشمنان امام حسین ع نبودند و بر ایشان شمشیر نکشیدند، اما در زمان قیام حسینی و در آن هنگامه تنهایی امام، به یاریشان نشتافتند و ایشان را تنها گذاردند. شاید بتوان این افراد را به گروه های زیر تقسیم نمود:

1-   گروهی که عدم همراهی ایشان با امام ناشی از عدم شناخت شخص و یا شخصیت امام بود. شاید بسیاری از مسلمانان آن روزگار به ویژه کسانی که از مرکز مذهبی اسلام (حجاز) دور بودند، به دلیل جهل اطلاعاتی و نیز تبلیغات مسموم اموی از جایگاه شخصی امام حسین ع و اهل بیت پیامبر واقف نبودند. بسیاری دیگر نیز اگرچه امام ع را نواده پیامبر ص می دانستند ولی مقام امامت و  ولایت برای ایشان قایل نبودند و ایشان را تنها در حد اهل بیت پیامبر ص و یکی از صحابه قبول داشتند.

2-   گروهی که امام را از نظر شخصی و شخصیتی می شناختند اما دلایلی دیگر مانع از همراهی ایشان با امام بود. این افراد که برخی از خواص و شخصیتهای معروف آن روزگار نیز از جمله ایشان بودند، به واسطه برخی عوامل در آن برهه حساس از یاری امام شانه خالی کردند. شاید بتوان اهم دلایل این عدم همراهی را در موارد زیر خلاصه نمود: