نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

مشخصات بلاگ
نــــــــــور

" سَلامٌ عَلَی إل یاسِین "

منتظر مأیوس نیست. منتظر از درد هجر میسوزد

اما بشوق وصال سر زنده و امیدوار است .

انتظار یعنی امید به فردا

فردای وصال ...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱۲۷ مطلب با موضوع «کشکول» ثبت شده است

حضرت علی میفرمایند :
سه چیز است که هرکس آن مراعات کند پشیمان نشود:
خود داری از عجله .مشورت کردن وتوکل برخداوند در هنگام تصمیم گیری .

=======================================

روزی حضرت سلیمان (ع ) در کنار دریا نشسته بود،نگاهش به مورچه ای افتاد که دانه گندمی را باخود به طرف دریا حمل می کرد.

حضرت سلیمان (ع) همچنان به او نگاه می کرد که دید او نزدیک آب رسید. در همان لحظه قورباغه ای سرش را از آب دریا بیرون آورد و دهانش را گشود.مورچه به داخل دهان او وارد شد و قورباغه به درون آب رفت.حضرت سلیمان ع مدتی در این مورد به فکر فرو رفت و شگفت زده فکر می کرد.ناگاه دید آن قورباغه سرش را از آب بیرون آورد و دهانش را گشود.آن مورچه آز دهان او بیرون آمد، ولی دانه ی گندم را همراه خود نداشت.حضرت سلیمان(ع) آن مورچه را طلبید و سرگذشت او را پرسید.مورچه گفت : ای پیامبر خدا در قعر این دریا سنگی تو خالی وجود دارد و کرمی در درون آن زندگی می کند.خداوند آن را در آنجا آفرید او نمی تواند از آنجا خارج شود و من روزی او را حمل می کنم.خداوند این قورباغه را مامور کرده مرا درون آب دریا به سوی آن کرم حمل کرده و ببرد.این قورباغه مرا به کنار سوراخی که در آن سنگ است می برد و دهانش را به درگاه آن سوراخ می گذارد
من از دهان او بیرون آمده و خود را به آن کرم می رسانم و دانه گندم 
را نزد او می گذارم و سپس باز می گردم و به دهان همان قورباغه که 
در انتظار من است وارد می شود او در میان آب شنا کرده مرا به
بیرون آب دریامی آورد و دهانش را باز می کند و من از دهان او 
خارج میشوم.حضرت سلیمان ع به مورچه گفت :وقتی که دانه گندم را برای آن کرم میبری آیا سخنی از او شنیده ای ؟مورچه گفت آری او می گوید :ای خدایی که رزق و روزی مرا درون این سنگ در قعر این دریا فراموش نمی کنی رحمتت را نسبت به بندگان با ایمانت فراموش نکن

آثار باور نکردنی وضو :

==============

پزشکان تحقیق کرده اند که ۳۰درصد اکسیژن از راه پوست جذب شده و گاز کربنیک دفع می شه.لذا شست و شوی پوست بدن خصوصا آنهایی که در معرض هوا و گردوغبار قرار دارند(دست و صورت)موجب می شه تا اعمال حیاتی تعرق و تنفس جلدی به خوبی صورت بگیره و میکروبها و آلودگی ها را از بین ببره واز تجمع میکروبها و انگل ها که موجب بروز بیماریهای جلدی میشه جلوگیری کنه.چون صورت و دست و پاها بیشترین تماس رو با آلودگی ها داره لذا فلسفه عمل وضو وانتخاب این اعضا شاید اشاره به همون جنبه بهداشتی بودن و مراقبت وپاکیزگی هست و جلوگیری از آلودگی..!

جالبه به این مطلب هم توجه کنید…

شیوه انجام وضو نوعی ماساژوموجب تسریع گردش خون است زیرا که وقتی مقداری آب سرد بر اعضای وضو میریزیم قهرا آن عضو سرد شده وجریان خون باسرعت وشدت بیشتری به سوی آن قسمت حرکت می کنه وبرای حفظ ۳۷درجه حرارت طبیعی بدن وجبران حرارت از دست رفته کلیه اعضای وضو تا به حالت طبیعی خود برگردند دستگاه گردش خون به فعالیت سریع خود مشغول اند.
در تعریف انواع ماساژها چه آنکه با دست یا پارچه یا حوله وروی پوست بدن کشیدن دارای فواید بسیار است.همانطوریکه امروزبا ماساژقلب احیا انجام میشود و بیمار به زندگی بر میگردد و امروزه فواید ماساژزسوئدی(شستن با آب سرد ودست کشیدن بر آن موضع) بسیار اهمیت دارد وتمام اعصاب را به کار می اندازد.
پیامبر فرمودند:
برای فرونشاندن خشم وضو بگیرید.

شستشوی با آب تکرار واستمرار آن در شرع تاکید شده نه تنها خاصیت تمیز کردن داره بلکه آب سرد که اکسیژن بیشتری دارد معالجه قوی ومدافعه موثری علیه میکروبها هست وشاید بتوان گفت حکمت آینکه سفارش شده که بگذارند آب وضو روی صورت و دست مانده وبه حال خود خشک شود از همین راه باشدو شاید هم برای ازبین رفتن حالت خواب آلودگی وایجاد نشاط.

امام رضا میفرمایند:به علاوه در وضو،ازبین رفتن کسالت و طرد خواب آلودگی و(ایجاد نشاط) است.
 این هم حدیث زیباییست…
حضرت علی (ع) میفرمایند:
من وضو گرفتن را در زمستان بیشتر از تابستان دوست دارم.
وقتی این حدیث رو میخونم یاد صحبت پدرم میفتم که همیشه میگن ما جوان بودیم یخ حوض میشکوندیم وضو میگرفتیم..
حالا ما… وقتی میخوایم وضو بگیریم اول آب رو گرم میکنیم بعد وضو میگیریم ویادمون میره که وضو با آب سرد ثواب بیشتری داره.البته این عمل بیشتر برای نماز صبح صدق میکنه مؤدب.
بگذریم…حالا جالب تر از همه این مطالب اینه که چیزی که خدا قرن ها پیش دستور انجام دادنش رو داده به تازگی پزشکان دارن به فوایدش پی میبرن!
پس ما نباید هرچیزی رو که حکمتش رو نمیدونستیم رو زیر سوال ببریم!حتما حکمتی دارد و ما از آن بی خبریم.
یادتون باشه که ما بنده ایم و باید اطاعت کنیم….طبق آیه شریف >اطیعوالله واطیعوالرسول …






 منبع : سایت ذی طوی / داستان راستان

شاید کسی گمان نمی برد که آن دوستی بریده شود و آن دو رفیق که همیشه ملازم یکدیگر بودند، روزی از هم جدا شوند. مردم یکی از آنها را بیش از آن اندازه که به نام اصلی خودش بشناسند به نام دوست و رفیقش ‍ می شناختند. معمولاً وقتی که می خواستند از او یاد کنند، توجه به نام اصلیش نداشتند و می گفتند: رفیق ....
آری او به نام رفیق امام صادق معروف شده بود، ولی در آن روز که مثل همیشه با یکدیگر بودند و با هم داخل بازار کفشدوزها شدند، آیا کسی گمان می کرد که پیش از آنکه آنها از بازار بیرون بیایند، رشته دوستیشان برای همیشه بریده شود؟!
در آن روز او مانند همیشه همراه امام بود و با هم داخل بازار کفشدوزها شدند. غلام سیاه پوستش هم در آن روز با او بود و از پشت سرش حرکت می کرد. در وسط بازار، ناگهان به پشت سر نگاه کرد، غلام را ندید. بعد از چند قدم دیگر، دو مرتبه سر را به عقب برگرداند، باز هم غلام را ندید. سومین بار به پشت سر نگاه کرد، هنوز هم از غلام که سرگرم تماشای اطراف شده و از ارباب خود دور افتاده بود خبری نبود. برای مرتبه چهارم که سر خود را به عقب برگرداند، غلام را دید، با خشم به وی گفت :مادر فلان! کجا بودی؟!!.
تا این جمله از دهانش خارج شد، امام صادق به علامت تعجب، دست خود را بلند کرد و محکم به پیشانی خویش زد و فرمود:سُبْحانَ اللّه ! به مادرش دشنام می دهی؟ به مادرش نسبت کار ناروا می دهی؟! من خیال می کردم تو مردی باتقوا و پرهیزگاری . معلوم شد در تو، ورع و تقوایی وجود ندارد .
یابن رسول الله! این غلام اصلاً سندی است و مادرش هم از اهل سند است. خودت می دانی که آنها مسلمان نیستند. مادر این غلام یک زن مسلمان نبوده که من به او تهمت ناروا زده باشم!
مادرش کافر بوده که بوده . هر قومی سنتی و قانوی در امر ازدواج دارند. وقتی طبق همان سنت و قانونی رفتار کنند، عملشان زنا نیست و فرزندانشان زنازاده محسوب نمی شود.
امام بعد از این بیان به او فرمود:دیگر از من دور شو.
بعد از آن، دیگر کسی ندید که امام صادق با او راه برود تا مرگ بین آنها جدایی کامل انداخت.




عارفی را گفتند : دنیا را چگونه می بینی؟


گفت : آنچنان که بدون رضایت من، برگی از درخت نمی افتد !


گفتند : مگر تو خدایی ؟


گفت : نه، راضی ام به رضای خدا ...

یک کوزه‌ی سفالی، گلدان خانه‌ام شد


قولی به دانه داد و، با خاک هم ‌قسم شد


بگذشت روزگاری، بشکفت غنچه‌ی گل


با لحن تلخ او ‌گفت : «گلدان ِ زشت ِ اُمُّل!!»


کوزه دلش ترک خورد،‌ آرام گریه سرداد


دستش پر از تمنا، خاکش پر از غم و داد


آرام گفت ای گل: روزی که دانه بودی


قنداقه‌ات دلم بود! مهمان خانه بودی


کم‌کم شدی تو غنچه، اندام تو وَرَم کرد


بلبل نظاره گر بود،‌ چشم تو باورم کرد


در فصل سخت گرما، قلبم خنک برایت


هم‌بازی تو بودم، چون قاصدک برایت


اکنون که ناز داری، با من ببین چه کردی؟


حرف از وفا نداری، تلخی و تند و سردی


روزی رسد دوباره، فصل خزان گلی جان!


داغ تو را نبینم! خواهی تو شد هراسان


آن روز من دوباره، چشم انتظار هستم


خواهی تو دید چون خار، همواره یار هستم


گل خنده کرد و با مشت! یک ضربه زد به گلدان


گلدان شکست و گُل شد، پژمرده کنج ایوان


چون کوزه داغ گل دید، آهی کشید و جان داد


با اینکه نوجوان بود، مردانگی نشان داد. . .


گل با همه جمالش، محتاج کوزه‌ی زشت!


گل در بهار پژمرد، می‌بُرد آنچه را کِشت


عَلِیُّ بنُ إِبرَاهِیمَ عَن أَبِیهِ عَنِ ابنِ أَبِی عُمَیرٍ عَن أَبِی أَیُّوبَ عَن مُحَمَّدِ بنِ مُسلِمٍ عَن أَحَدِهِمَا علیه السلام قَالَ مَا فِی المِیزَانِ شَیءٌ أَثقَلَ مِنَ الصَّلَاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ...

    در ترازوى خدا چیزى سنگین تر از صلوات بر محمد و آل محمد نیست ...
الکافی ج2 ص494

    هشام بن سالم از امام صادق علیه السّلام روایت کرده است :

   عَلِیُّ بنُ إِبرَاهِیم عَن أَبِیه عَنِ ابنِ أَبِی عُمَیرٍ عَن هِشَامِ بنِ سَالِمٍ عَن أَبِی عَبدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ لَا یَزَالُ الدُّعَاءُ مَحجُوباً حَتَّى یُصَلَّى عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
    تا زمانى که صلوات بر محمد و آل محمد فرستاده نشود ، دعا پشت حجاب خواهد ماند .
الکافی ج2 ص491

    و در روایت دیگرى از امام صادق علیه السّلام است که فرمودند :

   وَعَن عَلِیِّ بنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابنِ جُمهُورٍ عَن أَبِیهِ عَن رِجَالِهِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبدِ اللَّهِ علیه السلام مَن کَانَت لَهُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ حَاجَةٌ فَلیَبدَأ بِالصَّلَاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ ثُمَّ یَسأَلُ حَاجَتَهُ ثُمَّ یَختِمُ بِالصَّلَاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ أَکرَمُ مِن أَن یَقبَلَ الطَّرَفَینِ وَیَدَعَ الوَسَطَ إِذَا کَانَتِ الصَّلَاةُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ لَا تُحجَبُ عَنه
    کسى که به درگاه خدا حاجتى دارد ، باید ابتدا بر محمد و آل محمد صلوات فرستاده ، سپس حاجت خود را بخواهد و دعاى خود را با صلوات بر محمّد و آل محمد به پایان برساند ، چون خداى متعال کریم تر از این است که ابتدا و انتهاى دعا را پذیرفته و وسط آن را رها کند ، زیرا چیزى مانع از اجابت صلوات بر محمد و آل محمد نمى شود .
                                        وسائل الشیعة ج7 ص95







محمّد وارث پیغمـــــــــــــبران است

 

هم او سلطانِ شهرِ دلبران است

 

به حق فرمـــــــــــــود حق لایزالی

 

محــــــــمّد علت خلقِ جهان است



 

به نام خدا


من می‌خواهم در آینده شهـــــید بشوم.


 برای این که معلم  جلوی خنده‌اش را بگیـــــره...


پرید وسط حرف مهدی و گفت: ببین مهدی جان!


موضوع انشاء این بود که در آینده می‌خواهید چه کاره بشین.


باید در مورد یه شغل یا یه کار توضیح می دادی.


مثلاً، پدر خودت چه کارست؟


آقا اجازه! شهید شده...

..


بابای این بچه واسه ارامش امروز من و شما شهید شد!!!!!


ایا حق این بچه رو ادا کردیم؟؟؟؟؟


"خواهرم حجابت ...برادرم نگاهت"

..

تقدیم به شما که خودتون گل هستید


 

بمناسبت آغاز امامت حضرت مهدی (عج)

 

اللهم عجل لولیک الفرج

 

من گلی دارم که دنیا را گلستان میکند ...

 

و روزی خواهد آمد

 عکس متحرک از گل  و دسته گلهای زیبا-www.jazzaab.ir

نمیخوای برا سلامتی آقا

 یه صلوات هدیه کنی ؟

 

یه سوال : شما نماز میخونید ؟


اینجور جاها چطور ؟!!!



سنگر خوب و قشنگی داشتیم ....

ا
چه شکوهمند است این نماز !
بیاد نماز ظهر عاشورا در کربلا ...


بر خدا سجده کن تا بندۀ غیر خدا نشوی ...!!!

چه آرامشی در نماز دارد این نوجوان بسیجی ... !!!

این یعنی الهی هب لی کمال الإنقطاع الیک ...



نماز نشانه حکومت صالحان است ...   امام خامنه ای

الذین ان مکنِّاهم فی الأرض أقاموا الصلوة     قرآن کریم

ربنا أفرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا 
وانصرنا علی القوم الکافرین ...



چه دلنشین است نجوا با کسی که حتی در دشوارترین شرائط هم با ماست ... !!!
ایاک نعبد و ایاک نستعین . این است رمز پیروزی ما ...
و اینانند فرزندان روح الله
 
عشق آموختگان مکتب حسین

ای فرشتگان ! این است راز خلقت انسان 

انّی اعلم ما لا تعلمون ...

و این قصه ادامه دارد ... قصه عشق به خدا