نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

مشخصات بلاگ
نــــــــــور

" سَلامٌ عَلَی إل یاسِین "

منتظر مأیوس نیست. منتظر از درد هجر میسوزد

اما بشوق وصال سر زنده و امیدوار است .

انتظار یعنی امید به فردا

فردای وصال ...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱۲۷ مطلب با موضوع «کشکول» ثبت شده است

شهید «ایرج خرم‌جاه» پس از گذشت‌ 27 سال‌ از شهادت و در حالی که به مدت 4 سال به نام جعفر زمردیان یکی از اسرای ایران در عراق در گلزار شهدای همدان به خاک سپرده شده بود، شناسایی شده است.


به گزارش فارس به نقل از روابط عمومی اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان همدان، ایرج خرم‌جاه ششم بهمن‌ماه سال 1351 در روستای «سیبستان» از توابع استان البرز متولد  شد، او نخستین فرزند خانواده خرم‌جاه بود.

احسان‌الله خرم‌جاه پدر ایرج، فردی زحمتکش بود اما ایرج در سن پنج سالگی از نعمت پدر محروم شد.

ایرج پس از گذراندن دوران کودکی در روستای «پلک‌ردان» (از محله‌های شهر گلسار) به هیئت‌ مذهبی «پراچانی‌های» طالقان که سید بودند ملحق شد، تابستان‌ها را با کار در مشاغل مختلف همچون مکانیکی و شیشه‌بری، کمک خرج زندگی و خانواده بود و با اینکه سن کمی داشت از کار کردن خسته نمی‌شد.

مقاطع تحصیلی را یکی پس از دیگری طی کرد و تا سال دوم متوسطه ادامه تحصیل داد، در محافل انس با قرآن کریم هم شرکت می‌کرد به نحوی که در منطقه ساوجبلاغ در زمینه قرائت قرآن موفق به کسب مقام شد.

علاقه زیادی به بسیج داشت تا جایی که گاهی اوقات تا صبح در پایگاه بسیج فعالیت می‌کرد و به محض هجوم رژیم بعثی صدام به خاک ایران اسلامی، در حالی که فقط 14 سال داشت به فرمان امام خمینی (ره) به جبهه اعزام شد.

او حال و هوای حضور در جبهه را در سر می‌پروراند ولی با مخالفت خانواده مواجه شد چون علاوه بر سن کم، برادرش نیز هم‌زمان در جبهه حضور داشت و حضورش در خانواده گره‌گشا بود، با وجود مخالفت‌ها ایرج بر آن شد از طریق یگان های مستقر در قزوین اقدام به حضور در جبهه کند.

آنجا هم به علت سن کم از اعزام وی جلوگیری کردند، بار دوم از شهر «آبیک» اقدام کرد و باز هم به علت نداشتن شرایط سنی، از اعزام وی جلوگیری شد.

در نوبت سوم، اواخر سال 1364 بود که از «هشتگرد» اقدام به اعزام نمود، اما این بار نسبت به دفعات دیگر، یک فرق اساسی داشت و آن اینکه ایرج تاریخ تولدش را در کپی شناسنامه خود به سال 1347 تغییر داده بود و در نهایت موفق به اعزام شد، در نخستین اعزام در «لشکر10 حضرت سیدالشهدا(ع)»، با عنوان غواصِ گردان «فرات» در جزیره مجنون حضور پیدا کرد و آموزش‌های لازم را به صورت بسیجی در «امنوشه» و «سد دز» سپری کرد.

* مأموریت دیگر غواص فرات

در مرحله دوم و در تاریخ 21/07/1365 از منطقه کیم «ثارالله» به منطقه عملیاتی خرمشهر و از آنجا نیز به منطقه «شلمچه» اعزام شد و سرانجام دیماه 1365 در عملیات «کربلای 5» بر اثر تیر مستقیم در منطقه شلمچه، (جزیره ماهی) به شهادت نائل آمد.

بعد از شهادت ایرج، پیکرش حدود شش ماه میهمان معراج الشهدا بود تا برای مأموریتی دیگر راهی همدان شود، در این مدت مادر بی‌قرارش در انتظار رجعت فرزند خود به سر می‌برد.

در همین حال پیکرش به خاطر تشابه فراوان با محمد جواد زمردیان به خانواده زمردیان در همدان تحویل داده شد و این شهید به نام زمردیان به مدت 4 سال در گلزار شهدای همدان آرمیده بود تا محمد جواد از اسارت بازگشت و شهید خانواده زمردیان، گمنام از خانواده خود ماند.

بویِ خون می‌آید

به علی بگویید مسجد نرود

شما را به خدا بهانه‌ای جفت و جور کنید

چه می‌دانم!

بگویید در منزل بماند تا اهلِ منزل از فیضِ نمازِ جماعت محروم نمانند

یا روضهٔ پهلوی شکسته زهرا(س) را برایش بخوانید

بلکه در سوگِ مادر به گریه بنشیند

و یا بچهٔ یتیمی بیاورید تا جلوی علی(ع) به گریه و زاری بپردازد

علی(ع) یتیم‌نواز است

شاید به مسجد نرود

شاید فرقِ کعبه نشکافد

شاید...

شما را به خدا به در و دیوار بزنید برای نرفتن علی(ع) به محرابِ خون...
مقام معظم رهبری(مدظله العالی) می فرمایند:


من دو سه جمله از روایات نقل شده را به عنوان ذکر مصیبت بیان می کنم .لوط بن یحیی ابی مخنف می گوید:«فلما احسّ الأمام بالضّرب لم یتأوّه» یعنی وقتی در محراب بر فرق آن بزرگوار ضربه وارد شد و پیشانی حضرت را شکافت، هیچ آه و ناله یی نکردند. «وصبر واحتسب»؛ خودشان را حفظ کردند و صبر کردند.«ووقع علی وجه و لیس عنده احد»؛ حضرت با صورت روی زمین افتادند و اطراف ایشان کسی نبود؛ چون هنوز نماز شروع نشده بود، مسجد هم تاریک بود و مردم به طور متفرق در مسجد مشغول خواندن نافله بودند؛ بنابراین اولِ کار کسی نفهمید چه اتفاقی افتاده است. «قائلاً بسم الله و بالله و علی ملّه رسول الله».اولین جملاتی که حضرت بعد از ضربت خوردن بر زبان جاری کردند، جملاتی بود که در موارد دیگر هم به گوشمان رسیده است.بعد از این که سیدالشهداء (سلام الله علیه) ضربت خوردند و بر زمین افتادند، همین جملات از قول ایشان نقل شده است:«بسم الله و بالله و علی ملّه رسول الله»؛ به نام خدا و برای خدا و بر طریقه ی رسول خدا، حاصل زندگی را تقدیم این راه کردند. در ادامه، این جمله هم از امیرالمؤمنین نقل شده است که فرمود: «فزت و رب الکعبه»؛ به خدای کعبه رستگار شدم. در روایت دیگری آمده است که حضرت فرمود: «لمثل هذا فلیعمل العاملون»؛ یعنی انسان برای رسیدن به چنین سرانجامی هر چه عمل کند، زیادی عمل نکرده است؛ بنابراین برای چنین سرانجامی باید عمل کرد. این نشان می دهد که این روح مطهر و پاکیزه چطور متصل به عوالم ملکوت بوده است؛ حتی در همان وقتی که هنوز جسم او در این دنیا زنده بوده است.

«ثم صاح و قال قتلنی اللعین»؛ بعد از آن که حضرت این مناجات را کردند، فریاد کشیدند تا مردم متوجه باشند و نگذارند قاتل بگریزد. «فلما سمع النّاس الضّجّه»؛مردم وقتی صدای امیرالمؤمنین را شنیدند،«ثار الیه کل من کان فی المسجد»؛ همه به طرف محراب مسجد ریختند، اما نمی دانستند چه اتفاقی افتاده است و باید چه کار کنند. «ثم احاطوا بأمیرالمؤمنین»؛ بعد آمدند اطراف امیرالمؤمنین جمع شدند.«و هم یشید رأسه بمئزره والدّم یجری علی وجهه ولحیته»؛ وقتی مردم جمع شدند، دیدند حضرت در همان حال ضعف و در حالی که فرقشان شکافته است، دارند با دستمالی زخم خود را می بندند و خون بر صورت و محاسن آن بزرگوار جاری است. «وقد خضبت بدمائه»؛ محاسن آن حضرت که سفید بود، با خون آن بزرگوار رنگین شده بود. «و هو یقول هذا ما وعد الله و رسوله و صدق الله و رسوله»؛ این همان وعده ی خدای متعال و پیغمبر اوست، و خدای متعال و پیغمبرش راست گفتند و وعده ی آنها تحقق پیدا کرد.

عارف واصل مرحوم میرزا جواد ملکی تبریزی می فرماید: مرا شیخی بود بزرگوار عامل عارف کامل که مانند او را در مراتبی که گفته شد ندیده ام، از او پرسیدیم که در اصلاح و جلب معارف چه عملی را به تجربه رسانده است؟
او گفت: من عملی را در این که گفتی مؤثر ندیدم مگر اینکه در هر شبانه روز یک بار بر سجده طولانی مداومت شود و در آن سجده بگوید«لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین» و به هنگام گفتن ذکر خود را در زندان طبیعت، زندانی و به زنجیرهای اخلاق رذیله بسته ببیند، آنگاه اقرار کند که پروردگار اینکار را تو بر من نکردی و تو بر من ستم روا نداشتی، بلکه این من بودم که بر خود ستم کردم و خود را به اینجا انداختم.
از آداب سجده این است که وقتی که بخواهیم به سجده برویم اول با زانوها به طرف زمین خم شویم و بعد دستها را پیش از زانوها بر زمین بگذاریم این عملی است که مرحوم علامه طباطبائی (ره)از پیامبر اکرم(ص) نقل می کند.
-------

منبع: نکته های نابی از نماز،ص۲۵۵

8b50c9c80c4d752c18cbe07641741a4d-425

ای فرزند آدم!

درشگفتم چگونه تو با دیگران انس می گیری

و به دیگران دل می بندی

در حالیکه می دانی تنها خواهی مُرد

و می دانی تنها در قبر خواهی خفت

و تنها در پیشگاه من خواهی ایستاد

و تنها حساب پس خواهی داد...

آیا اندیشیده ای چقدر تنها خواهی بود؟

ساعتی؟ روزی؟ ماهی ؟ سالی؟ چند هزار سال؟ چند میلیون سال؟

با خودت فکر کن و بیاندیش...

هر قدر که قرار است پس از مرگ با من باشی

در دنیا با من انس بگیر...

اگر لحظه ای لحظه ای... و اگر همیشه همیشه

« حدیث قدسی»

بی رحم ترین دشمنم آمد به جِدالم 
ایکاش که میسوخت دلِ نفس به حالم
من را به زمین می زند این نفس ستمگر
با تیر جَفایی که رها کرد به بالم
می ترسـم اَز این کـبـر و غُـرورِ دلِ غافل
مانع بِشَـود از سَـفرِِ رو به کمالم
اِی کـاش کـه درنـیـمه ی ایـن مـاهِ مُـبارک 
تقدیر شَــوَد لَحـظـه ی مـطـلوبِ وصالم
ای یارِ سـفر کرده کجایی که قـریب است
غِـفلت بِشَـوَد در همه ی عـمر وَبالم

بهلول

گویند بهلول در اطراف قصر مدائن بود و با بچه ها مشغول بازی بود.

هارون الرشید که عازم حج بود از آنجا گذر کرد .

وقتی بهلول را دید گفت ای بهلول مرا موعظه کن.

بهلول گفت : از سرنوشت حاکمان گذشته عبرت بگیر .

هارون پرسید چطور ؟

بهلول اشاره ای به قصر کسری ( ایوان مدائن )  کرد و گفت : هذه قصــــورهم

یعنی این قصرهایشان

و سپس اشاره ای به قبرستان قدیمی کرد و گفت : و هذه قبورهم !

یعنی : و  این هم قبرهایشان !

هارون بسیار منقلب شد و گفت : چکار کنم که نجات یابم ؟

بهلول گفت : خودت را به قرآن عرضه کن و ببین چه وضعی داری !

پرسید به کجای قرآن ؟

گفت : به این آیه " ان الابرار لفی نعیم و ان الفجار لفی جحیم "   

سوره إنفطار – 14

هارون آشفته حال جدا شد و بهلول به بازیش ادامه داد .

ابلیس بر حضرت عیسی (علیه السلام} آشکار شد و گفت:

تو نبودی که می گفتی جز آنچه خدا مقرّرت کرده است بر تو نرسد ؟

فرمود : بلی .

گفت : پس خویشتن را از قله این کوه فرو انداز اگر مقرّرت باشد که به سلامت مانی !

فرمود : خداوند را رسد که بندگان را آزماید نه بندگان را که خداوند را آزمایند !



پرسش یک ایرانی قرضاوی را مات کرد

یوسف قرضاوی

 به گزارش رهروان ولایت به نقل از العالم، یک هموطن در تماس با برنامه زنده الشریعة و الحیاة شبکه الجزیره، پرسشی را خطاب به یوسف قرضاوی مفتی مصری الاصل قطری مطرح کرد و شیخ هم برای فرار از پرسشی که نه او و نه هیچ یک از مفتیان درباری جهان عرب پاسخی برای آن ندارند، خود را به نادانی زد و گفت: سوال را نفهمیدم!

شخصی به نام فؤاد محمد از ایران، خطاب به میهمان الجزیره این پرسش را مطرح کرد که "با توجه به این که اسلام، شرب خمر و فساد و دیکتاتوری و فتنه گری را حرام کرده، نظر شما در مورد حاکمانی همچون امیر قطر و پادشاه سعودی که به نام اسلام حکومت می کنند و این کارها را انجام می دهند، چیست؟"

مجری برنامه نیز پرسش مذکور را با حذف اسامی و با دقت و شمرده شمرده، تکرار کرد و منتظر پاسخ شد اما قرضاوی خود را به نفهمیدن زد و گفت: سوال را نفهمیدم!

آیا می دانید که : روزه باعث سلامتی می شود ( صوموا تصحـــوا ) ؟

آیا می دانید که : اگر روزه برای سلامتی کسی ضرر داشته باشد ، روزه گرفتنش گناه و روزه اش باطل است ؟

آیا می دانید که : نفس روزه دار تسبح خدا و خوابش عبادت است ؟

آیا می دانید که : غیبت کردن ، روزه را باطل نمی کند اما آنرا فاسد و بی ارزش می کند ؟

آیا می دانید که : روزه دار باید قبل از شروع اذان صبح امساک کند ( دست بکشد ) و به محض شروع اذان مغرب می تواند افطار نماید ؟

آیا می دانید که : هدف اصلی از تشریع روزه ، کسب تقوی است نه رژیم غذایی ؟

آیا می دانید که : روزه دارای سه مرحله است ( روزۀ شکم روزۀ اعضا و جوارح روزۀ قلب ) ؟

آیا می دانید که : بالاترین و ارزشمندترین مرتبه روزه ، روزۀ قلب انسان است ؟

آیا می دانید که : روزه غیر از اسلام ، در ادیان قبلی هم واجب بوده است ؟

آیا می دانید که : با یک ماه روزه داری ، معدۀ انسان بکلی لایروبی و پاکسازی می شود ؟

آیا می دانید که : بهتر است در طول سال ، علاوه بر ماه رمضان ، در هفته دو روز ( دوشنبه و پنجشنبه ) و یا حداقل در ماه سه روز روزه بگیریم ؟

آیا می دانید که : هم دعای روزه دار مستجاب است و هم ملائکه خدا برایش دعا می کنند ؟