نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

مشخصات بلاگ
نــــــــــور

" سَلامٌ عَلَی إل یاسِین "

منتظر مأیوس نیست. منتظر از درد هجر میسوزد

اما بشوق وصال سر زنده و امیدوار است .

انتظار یعنی امید به فردا

فردای وصال ...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱۲۷ مطلب با موضوع «کشکول» ثبت شده است

آیا می دانید که : ماه رمضان تنها ماهی است که در قرآن از آن به عظمت یاد شده است ( سوره  بقره – 185 ) ؟

آیا می دانید که : نزول دفعی قرآن در ماه مبارک رمضان بوده است ( سوره بقره – 185 ) ؟

آیا می دانید که :  تلاوت یک آیه قرآن در ماه رمضان ثواب ختم تمام قرآن را دارد ( خطبه شعبانیه ) ؟

آیا می دانید که :  نفس کشیدن در ماه رمضان تسبح خداست . یعنی به ازای هر نفس کشیدن ، یک " سبحان الله " در نامه عمل ما نوشته میشود ( خطبه شعبانیه ) ؟

آیا می دانید که :  خواب روزه دار عبادت است ( خطبه شعبانیه ) ؟

آیا می دانید که :  غیبت کردن ، روزۀ انسان را بی ارزش می کند ؟

آیا می دانید که :  شب قدر که بیشتر از هزار ماه ( تقریبا عمر یک انسان ) فضیلت دارد ، در ماه رمضان واقع شده است ( سورۀ بقره – 185 )

آیا می دانید که :  ماه رمضان ، ماه مهمـــانی خداست ( خطبۀ شعبانیه ) ؟

آیا می دانید که :  مناجات ابو حمزۀ ثمالی که یکی از گنجینه های عرفانی شیعه است ، در ماه رمضان خوانده می شود ؟

آیا می دانید که : هر روز ماه مبارک رمضان ، یک دعای کوتاه مخصوص به خود دارد ؟

آیا می دانید که :  اگر انسان عمدا و بدون دلیل موجه شرعی روزه نگیرد ، به ازای هر روز باید شصت روز روزه کفاره یا معادل آن را بگیرد ؟

آیا می دانید که :  اگر روزه دار چیزی را به دروغ ( حتی شوخی ) به خدا ، پیامبر و معصومین ( ع) نسبت بدهد ، روزه اش باطل می شود و علاوه بر آن کفاره ی جمع دارد ؟

تذکر : بنابر این جا دارد مواظب پیامک های خود باشیم تا طنزهایی که خدا و معصومین را به طنز می گیرد ، حداقل در زمان روزه داری نخوانیم و به دیگران ارسال نکنیم .

چند نوع گوشی داریم ؟


%D9%88%D8%B6%D9%88%DB%8C_%D8%AF%DB%8C%D8


بطور کلی سه مدل گوشی بیشتر نداریم :

1- گوشی که خالی از عکس ، کلیپ و اس ام اس های مبتذل است ( گوشی مومن)

2گوشی که پر از عکس و کلیپ و اس ام اس مبتذل است. ( گوشی کافر)

3 گوشی که هم عکس ، فیلم و اس ام اس مبتذل دارد و هم مداحی و قرآن و ( گوشی منافق)

 گوشی مومن که موجب هدایتش میشه یا حد اقل موجب گمراهیش نمیشه

گوشی کافر اون رو به گراهی و ظلالت میکشونه و آخرتش رو تباه میکنه

گوشی منافق در دنیا و اخرت صاحبش را خار و ذلیل میکنه و موجب جاودانی اون در عذاب میشه .

نکته جالب :

این که گوشی منافق که هم عکس ، فیلم و اس ام اس مبتذل دارد و هم مداحی و قرآن و...وضعش از کافر بدتر است

چون در سوره بقره وقتی خداوند شروع به تعریف کافر و منافق میکنه دو آیه در تعریف و نکوهش کافر اومده (آیات 6 و 7)

ولی در تعریف و نکوهش منافق که بعد از همین آیات است بیش از 10 آیه (آیات 8 تا 20) و یا به این دلیل که کافر یک رو هست و میگه با خدا کاری نداریم و بردگی شیطان رو به بندگی خدا ترجیح میدیم

ولی منافق به مومن میگه با شما هستم و به کافر هم میگه با شما هستم .

فرض کنید به محضر امام زمان(عج)، – همانی که منتظر ظهورش هستید رسیده‎اید و امام قصد بررسی گوشی موبایل شما را دارند.

آیا به راحتی و بدون دلهره گوشی موبایل را تقدیم ایشان می‎کنید؟

و یا با ترس و دلهره که نکند امام آن فیلم غیراخلاقی را ببیند، نکند آن عکس را ببیند،

قضاوت با شماست

«امینه اسلمی» روزنامه‌نگار جوان و مسیحی متعصبی بود که در کنار تحصیل به تبلیغ مسیحیت اشتغال داشت و معتقد بود که اسلام دینی ساختگی و مسلمان‌ها افرادی عقب مانده هستند اما یک اشتباه کامپیوتر دانشگاه، مسیر زندگی او را کاملا تغییر داد

امینه اسلمی

 







داستانی بسیار شگفت از مسلمان شدن یک زن مسیحی

اشتباه کامپیوتر
همه داستان از وقتی شروع شد که برای اولین بار در دانشگاه برای ثبت‌نام از کامپیوتر استفاده کردند. امینه در آن زمان تازه دوران دبیرستان را تمام کرده و به عنوان یک دانش‌آموز بسیار موفق از چندین پیشنهاد بورس تحصیلی برخوردار شده بود. او همزمان با آغاز تحصیل به روزنامه‌نگاری در یک نشریه ایالتی کلرادو می‌پرداخت و در عین حال به خاطر تعصب شدید مذهبی خود به فعالیت‌های تبلیغی مسیحی نیز مشغول بود.

 وی در زندگی خانوادگی خود نیز مشکلی نداشت و همه چیز خیلی عادی پیش می‌رفت تا اینکه هنگام ثبت نام و اخذ واحدهای ترم جدید توسط کامپیوتر یک واحد درسی او به اشتباه ثبت شد و او به دلیل مسافرت به اوکلاهاما با دو هفته تاخیر از موضوع مطلع شد و وقتی با نگرانی و ناراحتی به اداره آموزش دانشگاه مراجعه کرد فهمید که تنها راه باقی‌مانده شرکت در کلاسی است که غالب حاضران آن را مسلمانان عرب تشکیل می‌دهند. او در شرایط بسیار سختی قرار گرفته بود، از یک طرف از همراهی با عرب‌های مسلمان که آنها را به استهزاء «شتر سوار» می‌نامید به شدت نفرت داشت و از طرف دیگر در صورت انصراف از بورس تحصیلی محروم می‌شد.

 دو شبانه‌روز با ناراحتی و اضطراب فکر کرد و در نهایت کلمات شمرده شوهرش توانست او را قانع کند: «شاید اراده خداوند تو را برای یک ماموریت برگزیده باشد، ‌برو و آنها را به مسیحیت دعوت کن!» و بدین ترتیب او با انگیزه ایجاد تغییر در دانشجویان مسلمان به دانشگاه برگشت. حق با شوهرش بود زیرا خداوند از میان میلیون‌ها نفر امینه را انتخاب کرده بود اما نه برای تغییر دادن بلکه برای تغییر یافتن. 
 

ماموریت تبلیغی!
او کار خود را از همان روزهای نخست شروع کرد و با هر بهانه‌ای به گفت‌وگو با دانشجویان مسلمان می‌پرداخت و از آنها می‌خواست که با تبعیت از مسیح خود را نجات دهند و برای آنها شرح می‌داد که چگونه مسیح خود را فدا کرده تا آنان را نجات دهد. وی می‌گوید: «آنها با احترام و ادب به حرف‌هایم گوش می‌دادند ولی به هیچ وجه در باره تغییر دین خود کوتاه نمی‌آمدند و تسلیم نمی‌شدند، برای همین راه دیگری به ذهنم رسید و تصمیم گرفتم از طریق کتاب‌های خودشان باطل بودن عقایدشان را ثابت کنم و از یکی از دوستانم خواستم تا یک نسخه قرآن و کتاب‌هایی اسلامی برایم تهیه کند، می‌خواستم به آنها نشان دهم که دینشان باطل است و پیامبرشان فرستاده خدا نیست.»

 وی قرائت قرآن کریم را آغاز کرد و تمام آن را به همراه دو کتابی که دوستش داده بود، خواند و به مرور چنان در مطالعه غرق شد که در فاصله یک سال و نیم ۱۵ کتاب اسلامی را مطالعه کرد ودوباره به قرائت کامل قرآن پرداخت و هر چیزی که به نظر می‌رسید بتواند بهانه‌ای برای ایراد و اشکال باشد، یادداشت می‌کرد اما به مرور دچار تردید و ابهام و پرسش‌های بیشتر می‌شد. بی‌آنکه بخواهد ذهنش با موضوعاتی درگیر شده بود که تصورشان را هم نمی‌کرد.

 آرام آرام تغییراتی در رفتارش پیدا شد، بیشتر فکر می‌کرد و همیشه در حال مطالعه بود، به بارها نمی‌رفت و مشروبات الکلی را کنار گذاشته بود، گوشت خوک نمی‌خورد و سعی می‌کرد در مهمانی‌های مختلط شرکت نکند. این تغییرات طوری بود که شوهرش را به شک و تردید دچار کرد: «شوهرم فکر می‌کرد من با مرد دیگری رابطه دارم زیرا نمی‌توانست بپذیرد که این همه تغییر بدون آن رخ بدهد!» ولی در نهایت شوهرش امیدوار بود آشفتگی فکری همسرش بعد از مدتی پایان یابد. او درباره این مرحله می‌گوید: «خودم اصلا فکر نمی‌کردم با مطالعه اسلام اتفاق خاصی رخ بدهد و حتى سبک زندگی روزمره‌ام تغییر کند و در آن زمان حتى تصورش را هم نمی‌کردم که به زودی با بال‌هایی از آرامش قلبی و ایمان باطنی در آسمان سعادت اعتقاد اسلامی پرواز خواهم کرد.»

 اتفاقات تازه رخ می‌دهد
با وجود همه این تغییرات او همچنان کاملا مسیحی بود تا اینکه یک روز چند نفر مسلمان به سراغش آمدند: «در خانه را که باز کردم دیدم چند نفر مسلمان عرب روبه‌رویم ایستاده‌اند، گفتند: ما انتظار این را داشتیم که شما مسلمان شوید! گفتم: ولی من مسیحی هستم و هیچ تصمیمی برای تغییر دین خود ندارم! با این حال نشستیم به صحبت کردن و هر چه من سؤال کردم آنها با اطمینان و تسلط پاسخ دادند. به هیچ وجه حرف‌های عجیب من درباره قرآن را مسخره نکردند و از انتقادهای تند من به اسلام ناراحت و عصبانی نشدند. آنها می‌گفتند که معرفت، گمشده مؤمن است و سؤال یکی از راه‌های رسیدن به معرفت است. وقتی آنها رفتند احساس می‌کردم دارد در درونم چیزی رخ می‌دهد.»

 بعد از آن، ارتباط او با مسلمان‌ها بیشتر شد و هر بار سؤالات جدیدی می‌پرسید و موضوعات تازه‌ای را مطرح می‌کرد تا روزی که در ۲۱ می‌۱۹۷۷ در مقابل یک روحانی مسلمان این کلمات را بر زبان جاری کرد: «اشهد آن لا إله إلا‌الله و اشهد آن محمدا رسول‌الله.»

 تغییر دین مساله ساده‌ای نیست و کسانی که اسلام را انتخاب می‌کنند معمولا با مشکلات فراوانی روبه‌رو می‌شوند. مسلمان شدن ممکن است به سرعت به طرد شدن از سوی خانواده و دوستان منجر شود یا فشارهای شدیدی برای بازگشتن آنها از عقیده‌شان آغاز شود. معمولا مسلمان شدن مشکلات اقتصادی فراوان هم به دنبال دارد که کمترین آنها از دست دادن شغل و مسکن است. هر چند بعضی از این افراد می‌توانند خانواده و شغل و روابط خود را حفظ کنند ولی چند دهه پیش از این اسلام به شکل گسترده شناخته شده نبود و مخصوصا در مورد زن‌ها مشکلات بسیار شدید‌تری وجود داشت.

 اما با این حال مشکلات و گرفتاری‌هایی که در پی انتخاب اسلام برای امینه به وجود آمد برای کمتر کسی رخ می‌دهد و کمتر کسی می‌تواند در مقابل چنین مشکلاتی مقاومت کند ولیکن او با توکل به خدا و حفظ روحیه مثبت‌اندیشی و امیدواری خود توانست پایداری خود را ثابت کند.

ادامه مطلب را ببینید

به عقیده من، مذهب تشیع تنها مذهبی است که رابطه هدایت الهی را میان خدا و خلق برای همیشه نگه داشته، پیوسته ولایت را زنده و پا برجا می‌دارد... به اعتقاد من، تمامی ادیان حقیقتی را دنبال می‌نمایند؛ اما تنها مذهب تشیع است که به این حقیقت لباس دوام و استمرار پوشانیده و معتقد است که این ویژگی میان عالم انسانی و الوهی برای همیشه باقی است. این نظر من است؛ آیا شما نیز این گونه فکر می‌کنید... من به خاطر بحث درباره شیعه و رسیدن به حقایق این مذهب، نزدیک بود پست تحقیقاتی خود را در دانشگاه سوربن از دست بدهم.

برای خدا یا برای دنیا؟!

در میان بنی اسرائیل عابدی بود. وی را گفتند:« فلان جا درختی است و قومی آن را می پرستند» عابد خشمگین شد، برخاست و تبر بر دوش نهاد تا آن درخت را برکند. ابلیس به صورت پیری ظاهر الصلاح، بر مسیر او مجسم شد، و گفت:« ای عابد، برگرد و به عبادت خود مشغول باش!» عابد گفت:« نه، بریدن درخت اولویت دارد» مشاجره بالا گرفت و درگیر شدند.

عابد بر ابلیس غالب آمد و وی را بر زمین کوفت و بر سینه اش نشست. ابلیس در این میان گفت:

«دست بدار تا سخنی بگویم، تو که پیامبر نیستی و خدا بر این کار تو را مامور ننموده است، به خانه برگرد، تا هر روز دو دینار زیر بالش تو نهم؛ با یکی معاش کن و دیگری را انفاق نما و این بهتر و صوابتر از کندن آن درخت است»؛ عابد با خود گفت :« راست می گوید، یکی از آن به صدقه دهم و آن دیگر هم به معاش صرف کنم» و برگشت.

بامداد دیگر روز، دو دینار دید و بر گرفت. روز دوم دو دینار دید و برگرفت. روز سوم هیچ نبود. خشمگین شد و تبر برگرفت. باز در همان نقطه، ابلیس پیش آمد و گفت:«کجا؟» عابد گفت:«تا آن درخت برکنم»؛ گفت«دروغ است، به خدا هرگز نتوانی کند» در جنگ آمدند. ابلیس عابد را بیفکند چون گنجشکی در دست! عابد گفت: « دست بدار تا برگردم. اما بگو چرا بار اول بر تو پیروز آمدم و اینک، در چنگ تو حقیر شدم؟»

ابلیس گفت:« آن وقت تو برای خدا خشمگین بودی و خدا مرا مسخر تو کرد، که هرکس کار برای خدا کند، مرا بر او غلبه نباشد؛ ولی این بار برای دنیا و دینار خشمگین شدی، پس مغلوب من گشتی»


بزرگی میگفت :

آدم همانطور که صورت ظاهری داره صورت باطنی هم داره .

صورت باطنی هم مثل صورت ظاهری زشت و زیبا داره .

بعضی ها صورت باطنی شون شکل گرگه چون خیلی حرص میزنند

بعضی ها خوک هستند اونایی که خیلی هوسرانند

بعضی ها میمون هستند چون همیشه فقط نقش بازی میکنند

بعضی ها پلنگ هستند . اونایی که درنده و بی رحم هستند

اما عده ای فرشته اند. اونایی که پاک و مهربونند .


روز قیامت هم آدما با همین قیافه باطنی


محشور میشن نه با قیافه ظاهری .


پس بیایم فرشته باشیم .


پاک و مهربان و باصداقت ...



اسلام جعلی ساخت انگلـــــیس ،

منادی و مبلغ اسلام آمریــــکایی ،

شجره خبـــــــیثه وهـــــــــــابیت ،


بقیة الله ! آجرک الله

امروز در ســــــــوریه

تخریب مرقد منور صحابی وفادار رسول الله (ص)

و یار وفادار امیر المؤمنین علی (ع)

توسط نوادگــــان خبیث خوارج و اصحاب جهل

و عنــــاد و نفاق شجره خبیثه وهابیت ،

مظاهر اسلام آمریکــــایی




و اما افتخاری دیگر برای شیعیان علی (ع) :

جنازه حجر بن عدی هنوز تازه بود و توسط اشرار ربوده شد .

آیا این نشانه حقانیت مکتب نـــورانی اهل بیــــــت (ع)

نیست ؟؟؟





روزی استاد را در مسجد کوفه در محراب امیرالمومنین (علیه السلام) دیدم

که در سجده است؛ گوش فرا دادم،

شنیدم چیزى مى‏فرماید که برایم مفهوم نیست

بعد از مناجات از او پرسیدم: آقا، در سجده چه مى‏فرمودید؟

فرمود: خداوند به تازگى فرزندى به ما عطا کرده،

اسم وى را حسن گذاشته‏ایم،

اختیار وى آن است که ما اختیار کنیم. غذا مى‏دهیم، مى‏خورد،

او را مى‏خوابانیم، مى‏خوابد و هکذا،

من از خدا مى‏خواستم که خداوند مرا مثل حسن نماید.


"احوالات آیت الله پهلوانی تهرانی به نقل از شاگردشان آقای بروجردی"

مردی ثروتمند وجود داشت که همیشه پر از اضطراب و دلواپسی بود. با اینکه از همه ثروتهای دنیا بهره مند بود، هیچ گاه شاد نبود. او خدمتکاری داشت که ایمان درونش موج می زد. روزی خدمتکار وقتی دید مرد تا حد مرگ نگران است به او گفت:
" ارباب، آیا حقیقت دارد که خداوند پیش از بدنیا آمدن شما ، جهان را اداره می کرد؟ "
او پاسخ داد: "بله"
 خدمتکار پرسید: ....
"آیا درست است که خداوند پس از آنکه شما دنیا را ترک کردید آن را همچنان اداره می کند؟"
ارباب دوباره پاسخ داد: "بله"
خدمتکار گفت:
"پس چطور است به خدا اجازه بدهید وقتی هم که شما در این دنیا هستید او آن را ادره کند ... "


به او اعتماد کن ، وقتی تردیدهای تیره به تو هجوم می آورند
به او اعتماد کن ، وقتی که نیرویت کم است
به او اعتماد کن ، زیرا وقتی به سادگی به او اعتماد کنی
اعتمادت بزرگترین سرمایه توست ...

اعتماد به خدا    www.ma3ta.com