نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

مشخصات بلاگ
نــــــــــور

" سَلامٌ عَلَی إل یاسِین "

منتظر مأیوس نیست. منتظر از درد هجر میسوزد

اما بشوق وصال سر زنده و امیدوار است .

انتظار یعنی امید به فردا

فردای وصال ...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱۳۴ مطلب با موضوع «گفتار دینی :: مواعظ و پندها» ثبت شده است

emam.jpg

امام  خمینی ( ره ) در سال 42 فرمودند :


من پانزده خرداد را برای همیشه عزای عمومی اعلام میکنم

در شعر خود هم فرمودند :

سالها میگذرد حادثه ها می آید ...
انتظار فرج از نیمه خرداد کشم ...

و در آستانه پانزده خرداد
به ملکوت اعلی پیوست !!!

آیا همه اینها اتفاقی بود ؟؟؟

امام موسی کاظم علیه السلام:

در دین خدا، دنبال فهم عمیق باشید؛

زیرا فهم عمیق در دین، کلید بصیرت و کمال عبادت

و سبب تحصیل مقام های والا و مراتب شکوهمند

در امور دین و دنیاست.

و برتری فقیه بر عابد، مانند آفتاب است بر کواکب،

و کسی که در دینش فهم ِعمیق نجوید،

خداوند هیچ عملی را از او نپسندد



ضمن گرامیداشت یاد . خاطره امام خمینی ( ره )

و شهدای عزیزیوم الله پانزده  خرداد


شهادت باب الحوائج موسی بن جعفر (ع)


بر سلاله پاکش و فرزندان بزرگوارش

امام علی بن موسی الرضـــــا (ع)

فـــــــــــاطمه معـــــــــصومه (س)

و احـــــــمد بن موسی ( شاهچراغ )

و شما دوستداران اهلبیت (ع)


                تسلیت باد

تاثیر نماز در سبک زندگی

در روایتی از امام علی علیه السلام نقل شده که فرمود: مؤمن باید شبانه روز خود را به سه قسم تقسیم کند، زمانى براى نیایش و عبادت پروردگار، و زمانى براى تأمین هزینه زندگى، و زمانى براى واداشتن نفس به لذّت‏هایى که حلال و مایه زیبایى است. خردمند را نشاید جز آن که در پى سه چیز حرکت کند: کسب حلال براى تأمین زندگى، یا گام نهادن در راه آخرت، یا به دست آوردن لذّت‏هاى حلال. (1) در این مقاله به همه‌ جنبه‌ها و روش‌های موجود در زندگی یک فرد مسلمان نمی پردازیم بلکه تنها به یکی از مسایلی که در زندگی هر مسلمانی وجود دارد، اشاره می نماییم و تاثیر آن را به طور اجمالی و با نگاهی گذرا مرور می کنیم. در این نوشتار کوتاه، به بخش عبادت و نیایش (که مطابق روایت نقل شده، یکی از اوقات سه گانه زندگی اهل ایمان است) اشاره می کنیم و مشخصا به این موضوع می پردازیم که عبادتی مانند نماز چه مقدار می تواند در سبک زندگی دینی ما تاثیر داشته باشد.

اصلاح زندگی در پرتو نماز
ما وقتی به شرایط مقدماتی و درونی نماز نگاه کنیم، می بینیم که آن شرایط به گونه ای برنامه ریزی و چیدمان شده که شعاع تاثیرش، تمام زندگی نمازگزار را تحت تاثیر قرار می دهد. از جمله شرایط نماز مقدماتی و درونی نماز، رعایت اخلاص، پاک بودن و مباح بودن لباس و مکان نماز و بسیاری از آداب دیگر است. رعایت مجموع شرایط مقدماتی و محتوایی نماز، به زندگی یک فرد مسلمان جلوه ای ویژه می بخشد و سبک زندگی اش را به طور خاص و ویژه ای تغییر می دهد.

تمرین اخلاص به برکت نماز
در سراسر نماز، قصد قربت شرط صحیح بودن آن است، و اگر حتی بخش کوچکی از آن را براى غیر خدا انجام دهیم نماز باطل مى شود. یکی از شرایط صحت نماز آن است که انسان در نماز هیچ گونه قصد غیرخدایى نداشته باشد و این قصد قربت از لحظه ورود به نماز تا پایان آن همچنان ادامه یابد. ناگفته پیداست که انسان در لا به لاى این همه زرق و برق زمینی و جاذبه هاى دنیوی، اگر هر روز بتواند از همه چیز دل تهى کند و ریسمان معنوى روح خود را با ذات مقدّس اله گره بزند و چنان با او خلوت کند که راه نفوذ غیر را ببندد، چنین کسی به آسانی می تواند در دیگر امور زندگی اش هم در مسیر رضایت او قدم بردارد و تمام کارهای دیگر زندگی اش را برای او جهت گیری نماید .ما در نماز با گفتن «ایّاک نعبد و ایّاک نستعین» به عبودیّت و بندگى خالصانه خداوند اعتراف مى کنیم و توفیق دوام این اخلاص را از او مسئلت مى نماییم .

دوری از گناهان به برکت نماز
هرجا نماز پایگاه داشته باشد، شیطان بساط خود را جمع مى کند و هرکجا رشته نماز پاره شود، همه کمالات دیگر هم متفرق مى شوند. قرآن مى فرماید: «وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ» (عنکبوت/45)؛ و نماز را برپا دار، که نماز (انسان را) از زشتی ها و گناه باز مى‏دارد. نمازگزار نمى تواند در وقت نماز سستی نماید، لباس و مکانش حرام باشد، بدنش ناپاک و لقمه اش آلوده باشد؛ او به خاطر صحیح بودن نمازش، مجبور است یک سرى مراقبت ها از خود داشته باشد؛ ارتباطی که انسان از طریق نماز با خداوند متعال برقرار می کند، روحی قدسى به انسان مى بخشد که از ارتکاب آلودگى ها شرم داشته باشد. کجا دیده اید کسى از مسجد به سمت قمارخانه یا مراکز فساد برود؟ کجا دیده اید کسى از خانه خدا بیرون آید و براى دزدى وسایل مردم، پا به خانه آنها بگذارد؟ نمازگزار، به طور طبیعی به سمت نیکی ها و دوری از بدی ها پیش می رود. اگر نماز ضایع شد، به دنبال آن، هر گونه فساد و پیروى از انواع شهوات رخ می نماید. قرآن مى فرماید: «...فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَوات‏...» (مریم/59)؛ ...بعد از آنان، فرزندان ناشایسته‏اى روى کار آمدند که نماز را تباه کردند، و از شهوات پیروى نمودند...

نظافت و تمیزی در پرتو نماز
هر مسلمانی دست کم در سه نوبت، با شستن دست و صورت وضو می گیرد و لباس تمیز می پوشد و این عمل را در هر روز چندین مرتبه براى انجام نماز تکرار مى نماید. به طور طبیعی، تداوم این روحیه، چنین فردی را به نظافت و تمیزی پیوسته سوق می دهد و از نجاسات و سایر آلودگی ها به دور می دارد. نمازگزارى که مى داند استفاده از عطر و مسواک برای هر وعده نماز، چه مقدار در افزایش ثواب نمازش تاثیر دارد، به معطر نمودن و مسواک زدن برای هر وعده نماز ترغیب می شود و سایر جنبه های ظاهری اش را نیز متناسب با این نظافت و تمیزی، سامان می بخشد.

اقتصاد سالم در پرتو نماز
در نماز باید لباس و مکان و آبى که براى غسل و وضو و نماز استفاده مى شود، مباح و حلال باشد و اگر از طریق نامشروع یا غصبی تهیه شده باشد، نماز باطل می شود، لذا به طور طبیعی نمازگزار مجبور می شود برای صحت نمازش، درآمدی مشروع و حلال داشته باشد و در همه معاملات، حقوق دیگران را به طور کامل مراعات نماید. تاثیر فوق العاده ای که این بخش در سلامت اقتصاد جامعه می گذارد، غیر قابل انکار است.

قطعا مسایل پرشماری در باب تاثیر نماز در زندگی افراد می توان نگاشت و قصد ما در اینجا، تنها اشاره ای کوتاه و گذرا به این موضوع بود. بدون تردید اگر نمازمان اصلاح شود، بسیاری از معضلات و مشکلات زندگی مان به خاطر جهت گیری صحیح در همه مسایل، حل خواهد شد. اگر معضلات و گره های کوری در زندگی مان وجود دارد، باید ببینیم کجای نمازمان می لنگد، همان را اصلاح کنیم و ایمان داشته باشیم که به برکت اصلاح این امانت بزرگ، سایر مشکلات زندگی مان نیز حل خواهد شد. حضرت آیت الله بهجت رحمة الله علیه می‌فرمود: کسی که در راه راست گام برمی‌دارد باید نمازش از ماه پیش بهتر باشد.(2)  

============

پی نوشت

1.نهج البلاغه، ص 545

2. نقل به معنا، بنده خودم از فرزند ایشان شنیدم که ملاک پیشترفت معنوی تحول در نماز است.

نویسنده: سید سجاد هاشمی

در محضر بهجة العرفاء


13910907000605_PhotoA.jpg

حضرت آیت الله بهجت رحمه الله علیه می‌فرمایند: "خدا نکند انسان معصیت کند و اگر کرد، خدا نکند معصیت اجتماعی بکند و اگر کرد خدا رحم بکند که اضلال مردم در آن باشد."

و نیز فرمودند:
"در قیامت که نامه عمل را به دست انسان می‌دهند، در نامه بعضی‌ها نوشته شده که فلان فرد را تو کشته‌ای. می‌گوید: خدایا، من کی او را کشتم؟ من کجا قاتل بودم؟ من اصلا خبر ندارم که قاتلش چه کسی است. در جواب می‌گویند: در فلان مجلس فلان کلمه را گفتی، این کلمه نقل شد به مجلس دیگری و از آن‌جا دوباره به مجلس دیگر که قاتل در آن مجلس بود، رسید و او این را شنید و رفت او را کشت و تو سبب این قتل شدی. این جور سببیت است که انسان باید احتیاط کند و حواسش را جمع کند. آیا کسی می‌تواند متوجه باشد که این کلمه‌اش به ده واسطه خرابکاری نکند؟ قهرا باید هر کاری که بالفعل برای خودش جایز می‌داند با طلب توفیق از خدا و طلب نجات از خدا آن را انجام دهد تا عواقبش چیزی نشود که برایش مسئولیت بیاورد."

باری تقوای در رفتار و گفتار، تقوای در خانواده و جامعه، تقوای علمی و عملی، اخلاقی و معنوی حد و مرز ندارد و رعایت تقوا و ترک گناه در هیچ مرحله‌ای از انسان ساقط نیست بلکه برای هر کسی در شان و مرتبه خودش لازم است و چنین است که آیت الله بهجت می‌فرمایند: "ترک معصیت در اعتقادات و اعمال و نماز اول وقت کافی و وافی است برای وصول به مقامات عالیه اگر چه هزار سال باشد."

02.jpg
 سخنرانی منتشر نشده ی شهیدهمت در جمع رزمندگان لشکر 27 محمد

رسول الله (ص) در خاتمه ی عملیات والفجر:


در عملیات والفجر چهار، سرداران بزرگی را از دست دادیم. و بسیجیان گمنامی

که ما قادر به شناختشان نبودیم و فقط خدا توانست آنان را درک کند. این شهادتها

بایستی ما را در ادامه راه مصرتر و پافشرده تر کند.همه شما عزیزان معتقد به این

مطلب هستید که جهاد یکی از درهای بهشت است و قشنگ تر، مأنوس تر و زیباتر

از کلمه شهادت، در تاریخ نداریم. به همین مناسب است که وقتی به کلمه شهید

می رسیم، می بینیم که در روز قیامت و زمان بازخواست، خداوند چه احترامی بر

شهید می گذارد. بنابر روایات اولین قطره ی خون که بر زمین چکیده می شود،

تمامی گناهانش بخشیده می شود.

کارهایی که منجر به نابودی اعمال نیک می شود.

نابودی اعمال


« یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ لا تُبْطِلُوا أَعْمالَکُمْ [محمد : 33  ]

اى مؤمنان! از خداوند فرمانبردارى کنید و از پیامبر فرمان برید و کردارهایتان را تباه نگردانید»

بدون شک هر انسانی بر اساس فطریات درونی خود، دوست دارد که خود را به خداوند متعال نزدیک کند. و این حس در همه ی انسانها، در هر دین ومذهبی وجود دارد. وآن دسته ایی از مردم هم که  با انجام معاصی واعمال ناشایست از خدای خود دور شده اند، به خاطر این بوده که اینگونه اشخاص در  اثر  غفلت جهل و نادانی وارد این عرصه شده اند.

 فراموش نکنیم که در درجه ی اول، آنچه که  برای پروردگار عالم مهم وحائز اهمیت است، خلوص ونیتی است که در اعمال و رفتار  ما وجود دارد، لذا برای خشنود کردن خدای سبحان ورسیدن به قرب حضرتش، جنس عمل ومقدار عمل خیلی مهم نیست، بلکه هر اندازه که اعمال نیک ما رنگ وصبغه ی الهی داشته باشند، مسلما به همان اندازه هم ما را به سمت خداوند متعال بالا خواهند برد.

چه بسا در طول عمر خود، برای تقرب جستن به درگاه حق، اعمال نیک وخداپسندانه ایی انجام داده باشیم، ولی در اثر بی تقوایی و حسادت به دیگران و غفلت و جهل دینی،  آن اعمال را ضایع وتباه کرده باشیم. که در این صورت نه تنها به قرب الهی نرسیده ایم،  بلکه بین خود وخدای خود،  فاصله  هم ایجاد کرده ایم.

ادامه مطلب را ببینید

در آسمان کردستان بودیم و سوار بر هلی کوپتر

دیدم شهید صیاد مدام به ساعتشان نگاه می کردند

علت را پرسیدم ، گفتند: وقت نماز است

و همان لحظه به خلبان اشاره کردند که همین جا فرود بیا

تا نمازمان را اول وقت بخوانیم

خلبان گفت: این منطقه زیاد امن نیست

اگر صلاح می دانید تا رسیدن به مقصد صبر کنیم

شهید صیاد گفتند: هیچ اشکالی ندارد!

ما باید همین جا نمازمان را بخوانیم

خلبان اطاعت کرد و هلی کوپتر نشست

با آب قمقمه ای که داشتند وضو گرفتیم

و نماز را به امامت ایشان اقامه کردیم...


... وقتی طلبه های شیراز از آیت الله بهاءالدینی درس اخلاق خواستند

ایشان فرمودند: بروید از صیاد شیرازی درس زندگی بگیرید

اگر صیاد شیرازی شدید ، هم دنیا را دارید و هم آخرت را...

مراقبت یعنی کشیک نفس کشیدن

allameh03.jpg

 

علامه طباطبائی(ره) می فرمود:

«در شب و روز زمانی را برای حسابرسی خود قرار بدهید و ببینید که این بیست و چهار ساعت چگونه بر شما گذشته، اهل محاسبه باشید، همانطور که یک بازرگان، یک کاسب، دخل و خرج خود و صادرات و واردات خود را حساب می کند، شما ببینید در شبانه روزی که بر شما گذشته چه چیزی اندوخته اید، چه گفته اید، یک یک رفتار و گفتارتان را حساب برسید، از نادرستی ها استغفار کنید و سعی کنید تکرار نشود و برای آنچه شایسته و صالح و به فرمان حاکم عقل بود خدا را شاکر باشید، تا به تدریج برای شما تخلق به اخلاق ربوبی ملکه بشود.»

آیت الله استاد حسن زاده آملی می فرماید:

یکی از کلمات قصار علامه طباطبایی، این بود که:

«ما کاری مهم تر از خودسازی نداریم.»

البته این نه به این معناست که انسان همه کارها و وظایفش را کنار بگذارد و برود یک گوشه ای مشغول خودسازی شود، بلکه خودسازی اصلی در اجتماع بودن و به وظایف خود عمل کردن و گناه نکردن است.

علامه می فرماید:

 «تخم سعادت، مراقبت است. مراقبت یعنی کشیک نفس کشیدن. یعنی حریم دل را پاسبانی کردن. یعنی سر را از تصرفات شیطانی حفظ داشتن. پاسبان حرم دل بودن. این تخم سعادت را باید در مزرعه دل کاشت و بعد به اعمال صالحه و آداب و دستورات قرآنی ، این نهال سعادت را پروراند.»

 اواخر عمر مبارکشان دائم می فرمودند:

«توجه! توجه!» و این، فراتر از «تذکر» و «تفکر» است.

 علامه می فرمودند:

 «بزرگترین (و سخت ترین) ریاضت ها، همین دینداری است.»

 در روایتی از حضرت امیر(ع) هست که می فرماید:

 «الشریعه ریاضه النفس:

 آیین اسلام و احکام آن، ریاضت و ورزیدگی نفس می آورد.»

 از خود بطلب هر آنچه خواهی!

 آیت الله حسن زاده به نقل از علامه می فرمود:

 «ما سرانجام هر چه را در «خارج» می جستیم، در «درون» یافتیم.»

بیرون ز تو نیست هر چه در عالم هست از خود بطلب هر آنچه خواهی، که تویی

گریه نبیّ مکرّم (ص)برای شرک امّت

عرض کردیم دلیل این که اولیاء ما در دل شب، گریه می‌کنند و ناله و فغان دارند، برای این است که نکند عمل آن‌ها بوی ریا بدهد. آن‌ها، هم برای عمل خودشان گریه می‌کنند و هم مثل نبیّ مکرّم(صلّی اللّه علیه وآله وسلّم) برای عمل امّت گریه می‌کنند. می‌ترسند، وحشت دارند که نکند ولو به ذرّه‌ای در عمل آن‌ها، ریا باشد.

روایت عجیبی وجود دارد که پیغمبر اکرم، خاتم رسل، حضرت محمّد مصطفی(صلّی اللّه علیه وآله وسلّم) به خاطر همین مسئله گریه می‌کنند. «وقد رَآهُ شَدَّادُ بنُ أوسٍ یَبکى رَسُولَ اللّه(صلّی اللّه علیه وآله وسلّم) فَسَألَهُ عمّا یُبکِیهِ؛ قال: إنّى تَخَوَّفتُ علی اُمَّتِى الشِّرکَ»  شدّادبن‌أوس نقل می‌کند: پیغمبر اکرم(صلّی اللّه علیه وآله وسلّم) را دیدم که گریه می‌کند. در حال گریه کردن سؤال کردم و خدمت حضرتش عرضه داشتم: آقا جان! چرا گریه می‌کنید؟ «فَسَألَهُ عمّا یُبکِیهِ»، فرمودند: من خوف دارم از این که امّتم به شرک دچار شوند، «قال: إنّى تَخَوَّفتُ علی اُمَّتِى الشِّرکَ».

پیامبری که آمده است همه را به وحدانیّت دعوت کند، «قُولوا : لا إلهَ إلاّ اللّه ُ تُفلِحوا»، برای شرک امّت گریه می‌کند! این شرک چیست که پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) گریه می‌کنند؟

حضرت در ادامه فرمودند: «أما إنّهُم لا یَعبُدُونَ صَنَماً ولا شَمساً ولا قَمَراً» آن‌ها بت یا خورشید و یا ماه را عبادت نمی‌کنند، صورت ظاهر این است که دیگر دست از شرک برداشتند، وحدانیّت حضرت حقّ را اعلان می‌کنند و خدا را عبادت می‌کنند.

پس چرا پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) گریه می‌کنند و می‌فرمایند: خوف دارم بر امّتم از شرک. نگرانی پیامبر(صلّی اللّه علیه وآله وسلّم) چیست؟ خودشان که فرمودند: آن‌ها بت‌پرست و یا خورشید و ماه‌پرست نیستند، پس چیست؟

فرمودند: «ولکنّهُم یُراؤونَ بأعمالِهِم». آن‌چه که عامل شده است پیغمبر(صلّی اللّه علیه وآله وسلّم) گریه کنند، اشک بریزند و برای امّت ناراحت باشند، این است که آن‌ها اعمال خود را ریاکارانه برای دیگران انجام  می‌دهند و این عمل ریاکارانه باعث شود خدای ناکرده تمام اعمال تباه شود.

اولیاء و انبیاء، به خصوص خاتم رسل(صلّی اللّه علیه وآله وسلّم)، دلسوز امّت هستند. مگر نفرمود: «لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ أَلاَّ یَکُونُوا مُؤْمِنین»، وقتی کسی دلسوز امّت هست، دلش هم می‌سوزد که نکند امّت اعمالشان را بیهوده از دست بدهند و آن‌ها را به باد دهند. برای همین اشک می‌ریزند. این حال اولیاء و انبیاء است، ترس دارند. پیامبر عظیم‌الشّأن(صلّی اللّه علیه وآله وسلّم) ترس دارند بر امّت که نکند عمل ریاکارانه انجام دهند. اولیاء خدا هم همین حال را دارند و حتّی خصّیصین، عرفا و عبّاد دائم در اضطراب و ناله هستند، دل شب گریه می‌کنند که نکند هم عمل خودشان، هم عمل محبّین آل‌الله باطل شود.

ادامه مطلب را ببینید

برای خدا یا برای دنیا؟!

در میان بنی اسرائیل عابدی بود. وی را گفتند:« فلان جا درختی است و قومی آن را می پرستند» عابد خشمگین شد، برخاست و تبر بر دوش نهاد تا آن درخت را برکند. ابلیس به صورت پیری ظاهر الصلاح، بر مسیر او مجسم شد، و گفت:« ای عابد، برگرد و به عبادت خود مشغول باش!» عابد گفت:« نه، بریدن درخت اولویت دارد» مشاجره بالا گرفت و درگیر شدند.

عابد بر ابلیس غالب آمد و وی را بر زمین کوفت و بر سینه اش نشست. ابلیس در این میان گفت:

«دست بدار تا سخنی بگویم، تو که پیامبر نیستی و خدا بر این کار تو را مامور ننموده است، به خانه برگرد، تا هر روز دو دینار زیر بالش تو نهم؛ با یکی معاش کن و دیگری را انفاق نما و این بهتر و صوابتر از کندن آن درخت است»؛ عابد با خود گفت :« راست می گوید، یکی از آن به صدقه دهم و آن دیگر هم به معاش صرف کنم» و برگشت.

بامداد دیگر روز، دو دینار دید و بر گرفت. روز دوم دو دینار دید و برگرفت. روز سوم هیچ نبود. خشمگین شد و تبر برگرفت. باز در همان نقطه، ابلیس پیش آمد و گفت:«کجا؟» عابد گفت:«تا آن درخت برکنم»؛ گفت«دروغ است، به خدا هرگز نتوانی کند» در جنگ آمدند. ابلیس عابد را بیفکند چون گنجشکی در دست! عابد گفت: « دست بدار تا برگردم. اما بگو چرا بار اول بر تو پیروز آمدم و اینک، در چنگ تو حقیر شدم؟»

ابلیس گفت:« آن وقت تو برای خدا خشمگین بودی و خدا مرا مسخر تو کرد، که هرکس کار برای خدا کند، مرا بر او غلبه نباشد؛ ولی این بار برای دنیا و دینار خشمگین شدی، پس مغلوب من گشتی»