خاک کربلا
يكشنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۰:۳۰ ب.ظ
ز خاک ِکربلا یک مُشـت روزی
رسید از دست زوّاری به دستم
بدو گفتم که ای خاک ِ شفابخش
چرا اینگونه از بوی ِ تو مستم؟
چرا مجذوب بویت هست عالم؟
چرا من این همه دل بر تو بستم؟
برای لحظه ای بوییدن تــو
به پای کاروان ها من نشستم
بگفتا اعتبارم از حسین است..
که من ارباب ِخود را می پَرستم
اگرچه خاکم و در زیر پایت
ولیکن از پلیدی ها بِجستـم
(کمال همنشین برمن اثر کرد
وگرنه من همان خاکم که هستم) (شعراز بهلول حبیبی زنجانی)