دلیل شیعه بر عصمت انبیاء
دلیل عصمت انبیاء الهی چیست؟
یکی از خصوصیات مهم انبیاء عظام «عصمت» است. عصمت دارای مراتبی است؛ مرتبه اول آن عصمت از خطا و اشتباه در دریافت و ابلاغ وحی است؛ مرتبه دوم آن، عصمت از گناه و معصیت است؛ مرتبه سوم آن، عصمت از خطا و اشتباه در امور عادی زندگی است. شیعه بالاتفاق معتقد است جمیع انبیاء از ابتدای تولد تا پایان زندگی خود، معصوم بوده و دارای همه مراتب عصمت هستند و هرگز هیچ گناه، خطا یا اشتباهی از آنان صادر نمیشود.
اما دلیل شیعه بر این مدعا چیست؟
به طور کلی دو دلیل عمده بر عصمت انبیاء وجود دارد:
۱. اطمینان کامل به انبیاء: هدف خداوند متعال از ارسال رسل این است که مردم به سخنان آنها گوش داده و هدایت شوند، لذا خداوند متعال برای رسیدن به این هدف، باید جمیع شرایط لازم را به وجود آورده و موانع را از سر راه بردارد؛ یکی از موانع مهم این است که مردم نسبت به پیامبر خود اطمینان کافی و صددرصدی نداشته باشند، به عبارت دیگر هر گاه مردم به پیامبر خود اطمینان کامل نداشته باشند و در او احتمال دروغ یا خطا دهند، هرگز سخنان او را با جان و دل نمیپذیرند و از وی اطاعت تام ندارند. هم چنین اگر بدانند یا احتمال دهند او خود، به آنچه میگوید عمل نمیکند و مرتکب گناه میشود، هرگز به او اعتماد نکرده و سخنان او را اطاعت نخواهند کرد.
این مطلب چون به خداوند متعال مربوط میشود، نقض غرض حساب شده و هدف خداوند متعال را زیر سوال میبرد، چرا که هدف این بود که مردم با اعتماد کردن به پیامبر خود، سخنان او را، سخن خداوند متعال دانسته و به آنها عمل کنند. اما زمانیکه خداوند متعال پیامبری بفرستد و او معصوم نباشد، چون احتمال خطا در او هست، هرگز چنین اطمینانی به او حاصل نمیشود و در نتیجه مردم سخن او را سخن خداوند سبحان تلقی نکرده و به آن عمل نمیکنند. بنابراین خداوند حکیم خود، کاری کرده است که مردم به پیامبر اعتماد کامل نداشته باشند، و با این کار هدف خود را نقض میکند، و حال آنکه مولای حکیم هرگز نقض غرض نمیکند. خواجه نصیرالدین طوسی (رحمه الله علیه) در این باره مینویسد: «و یجب فی النّبیّ العصمة، لیحصل الوثوق، فیحصل الغرض».(۱)
بنابراین با توجه به اینکه مولای حکیم هرگز هدف خود را نقض نمیکند و این کار خلاف حکمت است، باید فرستاده خود را از هرگونه خطا و اشتباه و گناهی مصون بدارد تا مردم عادی نیز به وی اطمینان کامل کرده و سخنان او را بدون چون و چرا اطاعت کرده و راه سعادت و خوشبختی را در پیش گیرند.
۲. وجوب متابعت از نبی: هم عقل میگوید باید از پیامبر الهی تبعیت کرد و هم شرع؛ عقل حکم میکند چون او سفیر الهی است و از جانب خداوند متعال آمده است، در همه کارها باید از او تبعیت کرد، هم در گفتار و هم در کردار، یعنی اگر پیامبری عملی انجام داد مانند گفتار ایشان، باید او را اطاعت کرد و همان عمل را انجام داد؛ قرآن نیز به این مساله اشاره داشته و میفرماید:
«قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ(آل عمران-۳۱): بگو: «اگر خدا را دوست میدارید، از من پیروى کنید! تا خدا (نیز) شما را دوست بدارد، و گناهان شما را ببخشد، و خدا آمرزنده و مهربان است».
حال با این اوصاف اگر پیامبری معصیت کرده یا خطایی مرتکب شود، اطاعت و پیروی از او لازم است؛ و بر اثر این اطاعت، انسان دچار نابودی و عصیان و شقاوت اخروی خواهد بود؛ بنابراین انسانها دچار سردرگمی شده و در عمل حیران میشوند که آیا از پیامبر اطاعت کنند یا خیر؟ و نتیجه آنکه اگر انبیاء عصمت نداشته باشند، انسانها دچار سردرگمی و حیران میشوند و نمیتوانند به او اقتدا کنند.(۲)
در نتیجه: چون مردم میبایست به پیامبر خود اعتماد تام و کاملی داشته باشند و او در زندگی آنان سرمشق بوده و اطاعت از وی لازم بود، عقل بشری حکم میکند برای این کار و جلوگیری از سلب اعتماد مردم، پیامبر باید معصوم باشد.
پی نوشت :
(۱). تجرید الاعتقاد، ص ۲۱۳.
۲. کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص: ۳۴۹.