نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

مشخصات بلاگ
نــــــــــور

" سَلامٌ عَلَی إل یاسِین "

منتظر مأیوس نیست. منتظر از درد هجر میسوزد

اما بشوق وصال سر زنده و امیدوار است .

انتظار یعنی امید به فردا

فردای وصال ...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

غریب سامرا

چهارشنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۲، ۱۰:۵۹ ب.ظ

تجلی یازدهم که بر طلوعی بی‏زوال تکیه دارد،
درد را چه عمیق درک کرده است،
تبسم قدسی لحظاتش، همه صبر بود
و اشک‏های هماره نیمه شب‏هایش،
تمام شوق وصال!

می ‏دید و می ‏نگریست که حقارت دنیا،
در تغافل مردم،
به ارزشی جدال برانگیز تبدیل شده است.

رنج می ‏برد از این که انسان،
آن سوی این هیچستان خاک را جست‏جو نمی ‏کند
و به فراتر از خود نمی‏ اندیشد!

مهربانی محض بود و صبر تمام!

زنجیرهای اسارت را بر دست و پای خود تحمل کرد
تا مردم، زمین‏ گیر نشوند؛
تا جهانی را از اسارت در خاک برهاند.

در موضع علم و مناظره،
مقتدرانه قد علم کرد تا انسان را
از جهالت دست و پاگیر خویش نجات دهد.

پایگاه‏های مردمی‏ اش،
گسترده ‏ترین مدرسه‏ های خودسازی و جامعه‏ پروری بود.
اما افسوس که کم بودند آنان که این را فهمیدند!

چه غریبانه گذشت!
زهد، کمترین محصول درخت ایمان اوست
و کرامت،
کوتاه‏ترین سایه شاخ و برگ‏ های عظمتش.

مدینه، از ربیع‏ الاول 231 هجری،
موازنه حضور او را در خاک دنبال می ‏کرد
و در جست‏جوی مجالی برای عرضه
حقیقت او به بیکرانه‏ ها بود.

تا آن‏که سامرا، بلوغ پذیرش او را در خود حس کرد
و چیزی نگذشت که امام،
به اتفاق پدر بزرگوارش، سکونت در آن دیار را برگزید.

اینک امامی 28 ساله،
در گوشه سامرا سر بر بالین شهادت می‏گذارد.

شش سال است که بار سهمگین ولایت را
بر شانه‏ های شکوه و استوار خویش حمل می‏کند.

نه... نه... نه بر شانه‏های خسته
و نه بر دوش زخمی خویش،
بلکه این رسالت آسمانی را در ژرفای باور
و در اعماق جان خویش، ثبت کرده است.

معتمد عباسی، تا لحظه ‏ای دیگر،
به خواسته بزرگ خود می‏رسد.

سال‏های اسارت و غم،
سال‏های غم و تنهایی
روزهای تنهایی و سکوت...

آه، چه غریبانه گذشت؛
چه معصومانه سپری شد!

رفت و فردا را به موعود(
عجل الله تعالی فرجه الشریف) سپرد

امام، دل به فردایی سپرده است

که موعودش علیه‏السلام ،
حقیقت دین را فریاد زند.

می‏رود و دنیا را با همه فرازها و نشیب‏هایش،
با همه پستی‏ها و بلندی‏هایش به او می‏سپارد.

به او می ‏سپارد، دردهای نهفته ‏ای را
که جز در و دیوارهای اتاق کوچکش در سامرا،
احدی تاب گفتنش را نداشت.

اسارت و سکوت حسنی علیه‏السلام
باز هم در قصه حماسی او رقم خورده است.

باشد تا خروش و فریاد حسینی‏اش،
نصیب فرزندش مهدی(عج) شود.



نظرات  (۱)

سالروز پرپر شدن یازدهمین گل بوستان امامت و ولایت تسلیت باد ✿};-

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی