بیاییم
ما هم دعای عهد و پیمان با امام زمان مان را بخوانیم. هر سپیده زمزمه کنیم
که «خدایا در این صبح و ایام زندگیم، دوباره عهد، پیمان و بیعتی ابدی و
پایدار با او (عج) می بندم: «اللَّهُمَّ إِنِّی أُجَدِّدُ لَهُ فِی
صَبِیحَةِ یَوْمِی هَذَا وَ مَا عِشْتُ مِنْ أَیَّامِی عَهْداً وَ عَقْداً
وَ بَیْعَةً لَهُ فِی عُنُقِی لَا أَحُولُ عَنْهَا وَ لَا أَزُولُ
أَبَداً». خداوندا! مرا را از انصار او، از یاورانش، از مدافعانش و از
شتابندگان در برآوردن خواسته هایش، و از فرمانبران اوامر وی و پشتیبانانش
بگردان! درست است که ما پشت سر هم این عبارات را می خوانیم؛ اما، هر کدام
از آنها، نه خان، که یک خوان تقرب است و تنعم از آن، سالها زمان می برد:
«اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ الذَّابِّینَ
عَنْهُ وَ الْمُسَارِعِینَ إِلَیْهِ فِی قَضَاءِ حَوَائِجِهِ وَ
الْمُمْتَثِلِینَ لِأَوَامِرِهِ وَ الْمُحَامِینَ عَنْهُ». زاد المعاد -
مفتاح الجنان، ص ۳۰۲.
چهار مرتبه اطاعت از ولیّ امر؛ بالاترین مرتبه: «وَ السَّابِقِینَ إِلَى»
در
مراتب پیروان ولیّ امر، کمینه، چهار مرتبه را می توان بیان کرد: آ. عمل به
«امر» ولیّ امر؛ ب. عمل به «اَماره یا همان اشاره» ایشان. ج. عمل به
«اراده و نیت» ایشان؛ د. پیشی گرفتن از دیگران در عمل به اراده ایشان؛
نمونه ای تاریخی از عدم پیروی از اراده و منویات پیامبر و تبعات آن:
پیامبر
خدا (ص) هنگام فتح مکه، اعلام عفو و امن عمومی کرد و تنها چهار نفر را
استثناء کرد و فرمود: این چهار نفر حتی اگر به پرده کعبه هم آویخته بودند،
بکشید! از آن جمله، عبد الله بن ابی سرح مرتد و مفتری بود. در فتح مکه،
عثمان (برادر شیری/ مادری) وی، او را در خانه خویش پنهان کرد. سپس او را
برای امان گرفتن و بیعت با رسول خدا (ص) برد؛ پیامبر (ص) سه بار از دست
دادن برای بیعت با وی خوداری کرد تا در این مدت کسی او را بکشد، اما چنین
نشد و در مرتبه چهارم، پیامبر (ص) بیعت او را پذیرفت. پس از بیرون رفتن
عثمان، حضرت فرمود: آیا در میان شما یک مرد با بصیرت نبود تا این خبیث را
بکشد؟ از بیعت با او خودداری کردم تا شاید یکى از شما او را بکشد! بی بصیرت
ها گفتند: آنچه دردل تو بود را درنیافتیم! نمی شد با چشم اشاره ای بکنی؟۱
وقتی
این فرازهای شگرف دعا در تبیین مراحل چندگانه اطاعت از ولیّ امر طی شود،
نوبت به درخواست مقام اطاعت از اراده و سپس شهادت می رسد: «وَ
السَّابِقِینَ إِلَى إِرَادَتِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْهِ».
اگر می خواهیم به مقامت شهادت برسیم، باید مراتب چهارگانه پیروی از ولیّ
امر را از همین حالا تمرین کنیم. چنین نیست که وقتی در محضر حضرت بقیت الله
هر روز توفیق دعا و ادعای «عمل به اشاره یا عمل به اراده» بکنیم و ایشان
به ما نفهماند که تنها با دعا و ادعای نمی توان امام زمان را یاری کرد. در
همین راستا حاشیه دیدار نائب امام زمان در ۱۹دی ۹۲ با مردم قم بیدارگر است:
یک
نفر به رهبرمان می گوید: «از تو به یک اشارت از ما به سر دویدن» و امام
خامنه ای می گوید: کار از اشاره گذشته است! دل انسان خیلی می گیرد! یعنی ما
نه اهل شهادت هستیم، نه اهل پیشی گرفتن در عمل به اراده و منویات رهبری،
نه اهل عمل به اشاره و به اماره ایشان، و حتی نه اهل عمل به امر ایشان! ما
با خودمان چه می کنیم؟! «أبکی لظلمة قبری! ابکی لضیق لحدی، أبکی لسؤال نکیر
و منکر».
۳. یک امر رهبری برای کسانی که در سطح «ممتثلین لأوامره» و در هوای رجعت اند
امام
خامنه ای در سخنان حرم رضوی در نوروز ۹۳: «نمی گوییم خرید جنس خارجی حرام
است، امّا عرض می کنیم خرید جنس داخلی یک ضرورت برای مقاومسازی اقتصاد است
و بر روی همه چیز این کشور تأثیر می گذارد. باید به این توجّه کرد؛ این
نقش همه مردم است. البتّه در اینجا هم مثل خیلی جاهای دیگر، مسئولیّت
مسئولان و مدیران کشور از دیگران بیشتر است».
در این سخن، هم امر
هست، هم اماره و اشاره و هم اراده و البته ظرفیت برای تمرین «والسابقین الی
ارادته» هم فراهم است. ما مرد کدام مرتبه ایم؟ امر یا اماره و اشاره یا
ارده یا مسابقه در عمل به اراده؟ روشن است که نویسنده بسیار گزاف گفته است
اگر حتی خود را کاملاً اهل عمل به امر نائب امام زمان بداند؛ اما در این
کشور آسمانی، همواره کسانی بوده اند که اشک شوق ولیّ فقیه را در آورده اند و
حتی رشک آنها بوده اند.
------------------------------------------------------ 1.
دلائلالنبوة، ج ۵، ص ۶۳. نقل سبل الهدى، ج ۱۰، ص ۴۱۷: «رسول الله (ص)
یوم الفتح، أمّن النّاس إلا أربعة نفر منهم عبد الله بن أبی سرح، فاختبأ
عند عثمان بن عفّان، فلما دعا رسول الله صلّى الله علیه و سلم النّاس إلى
البیعة جاء به عثمان فقال: یا رسول الله، بایع عبد الله، فرفع رسول الله
صلّى الله علیه و سلم رأسه، فنظر إلیه ثلاثا کلّ ذلک یأبى، فبایعه بعد ثلاث
ثم أقبل على أصحابه فقال: أما منکم رجل رشید یقوم إلى هذا الخبیث؟ إنّی
کففت یدی عن بیعته لتقتله، قالوا: ما درینا یا رسول الله ما فی نفسک، هلّا
أومأت بعینیک؟».
پاسخ:
تشکر . با اجازه در وبلاگم استفاده میکنم .
باز هم منتظر حضورتان هستم .
ارسال نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
هر سپیده، دعای عهد ما را می خواند
بیاییم ما هم دعای عهد و پیمان با امام زمان مان را بخوانیم. هر سپیده زمزمه کنیم که «خدایا در این صبح و ایام زندگیم، دوباره عهد، پیمان و بیعتی ابدی و پایدار با او (عج) می بندم: «اللَّهُمَّ إِنِّی أُجَدِّدُ لَهُ فِی صَبِیحَةِ یَوْمِی هَذَا وَ مَا عِشْتُ مِنْ أَیَّامِی عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فِی عُنُقِی لَا أَحُولُ عَنْهَا وَ لَا أَزُولُ أَبَداً». خداوندا! مرا را از انصار او، از یاورانش، از مدافعانش و از شتابندگان در برآوردن خواسته هایش، و از فرمانبران اوامر وی و پشتیبانانش بگردان! درست است که ما پشت سر هم این عبارات را می خوانیم؛ اما، هر کدام از آنها، نه خان، که یک خوان تقرب است و تنعم از آن، سالها زمان می برد: «اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ الذَّابِّینَ عَنْهُ وَ الْمُسَارِعِینَ إِلَیْهِ فِی قَضَاءِ حَوَائِجِهِ وَ الْمُمْتَثِلِینَ لِأَوَامِرِهِ وَ الْمُحَامِینَ عَنْهُ». زاد المعاد - مفتاح الجنان، ص ۳۰۲.
چهار مرتبه اطاعت از ولیّ امر؛ بالاترین مرتبه: «وَ السَّابِقِینَ إِلَى»
در مراتب پیروان ولیّ امر، کمینه، چهار مرتبه را می توان بیان کرد: آ. عمل به «امر» ولیّ امر؛ ب. عمل به «اَماره یا همان اشاره» ایشان. ج. عمل به «اراده و نیت» ایشان؛ د. پیشی گرفتن از دیگران در عمل به اراده ایشان؛ نمونه ای تاریخی از عدم پیروی از اراده و منویات پیامبر و تبعات آن:
پیامبر خدا (ص) هنگام فتح مکه، اعلام عفو و امن عمومی کرد و تنها چهار نفر را استثناء کرد و فرمود: این چهار نفر حتی اگر به پرده کعبه هم آویخته بودند، بکشید! از آن جمله، عبد الله بن ابی سرح مرتد و مفتری بود. در فتح مکه، عثمان (برادر شیری/ مادری) وی، او را در خانه خویش پنهان کرد. سپس او را برای امان گرفتن و بیعت با رسول خدا (ص) برد؛ پیامبر (ص) سه بار از دست دادن برای بیعت با وی خوداری کرد تا در این مدت کسی او را بکشد، اما چنین نشد و در مرتبه چهارم، پیامبر (ص) بیعت او را پذیرفت. پس از بیرون رفتن عثمان، حضرت فرمود: آیا در میان شما یک مرد با بصیرت نبود تا این خبیث را بکشد؟ از بیعت با او خودداری کردم تا شاید یکى از شما او را بکشد! بی بصیرت ها گفتند: آنچه دردل تو بود را درنیافتیم! نمی شد با چشم اشاره ای بکنی؟۱
وقتی این فرازهای شگرف دعا در تبیین مراحل چندگانه اطاعت از ولیّ امر طی شود، نوبت به درخواست مقام اطاعت از اراده و سپس شهادت می رسد: «وَ السَّابِقِینَ إِلَى إِرَادَتِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْهِ». اگر می خواهیم به مقامت شهادت برسیم، باید مراتب چهارگانه پیروی از ولیّ امر را از همین حالا تمرین کنیم. چنین نیست که وقتی در محضر حضرت بقیت الله هر روز توفیق دعا و ادعای «عمل به اشاره یا عمل به اراده» بکنیم و ایشان به ما نفهماند که تنها با دعا و ادعای نمی توان امام زمان را یاری کرد. در همین راستا حاشیه دیدار نائب امام زمان در ۱۹دی ۹۲ با مردم قم بیدارگر است:
یک نفر به رهبرمان می گوید: «از تو به یک اشارت از ما به سر دویدن» و امام خامنه ای می گوید: کار از اشاره گذشته است! دل انسان خیلی می گیرد! یعنی ما نه اهل شهادت هستیم، نه اهل پیشی گرفتن در عمل به اراده و منویات رهبری، نه اهل عمل به اشاره و به اماره ایشان، و حتی نه اهل عمل به امر ایشان! ما با خودمان چه می کنیم؟! «أبکی لظلمة قبری! ابکی لضیق لحدی، أبکی لسؤال نکیر و منکر».
۳. یک امر رهبری برای کسانی که در سطح «ممتثلین لأوامره» و در هوای رجعت اند
امام خامنه ای در سخنان حرم رضوی در نوروز ۹۳: «نمی گوییم خرید جنس خارجی حرام است، امّا عرض می کنیم خرید جنس داخلی یک ضرورت برای مقاومسازی اقتصاد است و بر روی همه چیز این کشور تأثیر می گذارد. باید به این توجّه کرد؛ این نقش همه مردم است. البتّه در اینجا هم مثل خیلی جاهای دیگر، مسئولیّت مسئولان و مدیران کشور از دیگران بیشتر است».
در این سخن، هم امر هست، هم اماره و اشاره و هم اراده و البته ظرفیت برای تمرین «والسابقین الی ارادته» هم فراهم است. ما مرد کدام مرتبه ایم؟ امر یا اماره و اشاره یا ارده یا مسابقه در عمل به اراده؟ روشن است که نویسنده بسیار گزاف گفته است اگر حتی خود را کاملاً اهل عمل به امر نائب امام زمان بداند؛ اما در این کشور آسمانی، همواره کسانی بوده اند که اشک شوق ولیّ فقیه را در آورده اند و حتی رشک آنها بوده اند.
------------------------------------------------------
1. دلائلالنبوة، ج ۵، ص ۶۳. نقل سبل الهدى، ج ۱۰، ص ۴۱۷: «رسول الله (ص) یوم الفتح، أمّن النّاس إلا أربعة نفر منهم عبد الله بن أبی سرح، فاختبأ عند عثمان بن عفّان، فلما دعا رسول الله صلّى الله علیه و سلم النّاس إلى البیعة جاء به عثمان فقال: یا رسول الله، بایع عبد الله، فرفع رسول الله صلّى الله علیه و سلم رأسه، فنظر إلیه ثلاثا کلّ ذلک یأبى، فبایعه بعد ثلاث ثم أقبل على أصحابه فقال: أما منکم رجل رشید یقوم إلى هذا الخبیث؟ إنّی کففت یدی عن بیعته لتقتله، قالوا: ما درینا یا رسول الله ما فی نفسک، هلّا أومأت بعینیک؟».