انتظار در فرهنگ شیعه
انتظار فرج و ملاقات با حضرت ولی عصر در مبانی و فرهنگ شیعه
مجالس و محافل توسّل به حضرت ولیّ عصر بسیار خوب است؛ ولی توسّلی که مطلوب و منظور از آن حقّ و وصول به حقّ باشد؛ رفع حجب ظلمانی و نورانی باشد؛ کشف حقیقت ولایت و توحید باشد؛ حصول عرفان إلهی و فنآء در ذات اقدس او باشد. این مطلوب و پسندیده است.
و لذا انتظار فرج که حتّی در زمان خود أئمّه علیهم السّلام از بزرگترین و با فضیلتترین اعمال محسوب میشده است. همین بوده است.
توسّل به حقیقت ولایت آن حضرت برای کشف حجاب های طریق، از افضل اعمال است؛ زیرا توحید حقّ از افضل اعمال است. و انتظار ظهور خارجی آن حضرت نیز بواسطه مقدّمیّت بر ظهور باطنی و کشف ولایت آن حضرت همچنین مفید است؛ و انتظار ظهور خارجی بر این أصل محبوب و پسندیده است.
و امّا چنانچه فقطّ دنبال ظهور خارجی باشیم، بدون منظور و محتوای از آن حقیقت؛ در این صورت آن حضرت را به ثَمَنِ بَخْسی فروخته ایم؛ و در نتیجه خود ضرر بسیاری دیده ایم؛ زیرا مراد و مقصود، تشرّف به حضور طبیعی نیست؛ و گرنه بسیاری از افراد مردم در زمان حضور امامان به حضورشان میرسیده اند؛ و با آنها تکلّم و گفتگو داشتهاند؛ ولی از حقیقتشان بی بهره بوده اند.
اگر ما در مجالس توسّل، و یا در خلوت به اشتیاق لقای او بوده باشیم؛ و خداوند ما را هم نصیب فرماید، اگر در دلمان منظور و مقصود، لقای خدا و حقیقت ولایت نباشد، در این صورت به همان نحوی به خدمتش مشرّف میگردیم که مردم در زمان حضور امامان به خدمتشان مشرّف میشده اند؛ و این غَبْنی است و ضرری است بزرگ که با جِدّ و جَهد و با کَدّ و سعی ما به محضرش شرفیاب شویم، و مقصدی والاتر و بالاتر از دیدار ظاهری نداشته باشیم- که در حقیقت این دیدار برای رفع شکّ و شبهه از وجود آن حضرت و طول عمر است- یا آن حضرت را برای حوائج مادّیّه و یا رفع گرفتاریهای شخصی و یا عمومی استخدام کنیم؛ این امری است که بدون زحمت توسّل برای همه افراد زمان حضور امامان علیهم السَّلام حاصل بوده است.
ولی آنچه حقّاً ذی قیمت است، تشرّف به حقیقت و وصول به واقعیّت آنحضرت است، اشتیاق به دیدار و لقای اوست از جهت آیتیّت حضرت حقّ سبحانه و تعالی؛ این مهمّ است؛ و این از افضل اعمال است؛ و چنین انتظار فرجی زنده کننده دلها و راحت بخش روانهاست رَزَقَنَا اللَهُ وَ ایَّاکُمْ إنْشَاءَ اللَهُ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ.
دانستن زمان ظهور خارجی برای ما چه قیمتی دارد؟ و لذا در اخبار از تفحُّص و تجسُّس در این گونه امور نهی شده است.
شما فرض کنید: ما با علم جَفْر و رَمْل صحیح به دست آوردیم که ظهور آن حضرت در یک سال و دو ماه و سه روز دیگر خواهد بود. در این صورت چه میکنیم؟ وظیفه ما چیست؟ وظیفه ما تهذیب و تزکیه و آماده کردن نفس امارّه است برای قبول و فداکاری و ایثار.
ما همیشه مأمور بدین امور هستیم؛ و پیوسته باید در صدد تهذیب و تزکیه نفس و تطهیر خاطر برآئیم؛ چه ظهور آن حضرت در فلان وقت، مشخّص باشد و یا نباشد؛ و اگر در صدد برآمدیم موفّق به لقای حقیقی او خواهیم شد؛ و اگر در صدد نبودیم، لقای بدن عنصری و مادّی آن حضرت برای ما اثر بسیاری نخواهد داشت؛ و از این لقآء هم طَرْفی نخواهیم بست.
فلهذا میبینیم بسیاری از افرادی که اربعین ها در مسجد سَهْلَه و یا در مسجد کوفه و یا بعضی از اماکن متبرّکه دیگر برای زیارت آن حضرت مقیم بوده، و به زیارت هم نائل شده اند، چیز مهمّی از آن زیارت عائدشان نشده است.
و آنچه از همه ذکرش لازمتر است، آن است که: ظهور خارجی و عمومی آن حضرت هنوز واقع نشده است؛ و منوط و مربوط به اسباب و علائمی است که باید تحقّق پذیرد؛ ولی ظهور شخصی و باطنی برای افراد ممکن است؛ و به عبارت دیگر: راه وصول و تشرّف به خدمتش برای همه باز است، غایه الأمر نیاز به تهذیب اخلاق و تزکیه نفس دارد.
هر کس امروز در صدد لقای خدا باشد، و در راه مقصود به مجاهده پردازد؛ بدون شکّ ظهور شخصی و باطنی آن حضرت برای او خواهد شد؛ زیرا لقای حضرت حقّ بدون لقای آیتی و مرءآتی آن حضرت صورت نپذیرد.
امروزه راه تشرّف به حقیقت ولایت آن حضرت باز است؛ و مهمّ هم همین است؛ ولى نیاز به مجاهده با نفس امّاره، و تزکیه اخلاق و تطهیر باطن دارد؛ و محتاج به سیر و سلوک در راه عرفان و توحید حضرت حقّ است سبحانه و تعالى؛ خواه ظهور خارجى و عمومى آن حضرت نیز به زودى واقع گردد، یا واقع نگردد.
زیرا خداوند ظالم نیست؛ و منع فیض نمیکند؛ و راه وصول را براى افرادى که مشتاقند نبسته است.
این دَرْ پیوسته باز است؛ و دعوت محبّان و مشتاقان و عاشقان را لَبَّیْک میگوید.
بنابراین بر عاشقان جمال الهى و مشتاقان لِقاى حضرت او جَلَّ و عَلا، لازم است که با قدمهاى متین و استوار در راه سیر و سلوک عرفان حضرتش بکوشند؛ و با تهذیب و تزکیه، و مراقبه شدید، و اهتمام در وظائف إلهیّه، و تکالیف سبحانیّه، خود را به سر منزل مقصود نزدیک کنند، که خواهى نخواهى در این صورت از طلعت مُنیر امام زمان و قطب دائره امکان که وسیله فیض و واسطه رحمت رحمانیّه و رحیمیّه حقّ است بهرهمند و کامیاب میگردند؛ و از هر گونه راههاى استفاده براى تکمیل نفوس خود متمتّع میشوند؛ و از جمیع قابلیّتهاى خدادادى خود براى به فعلیّت در آوردن آنها براى وصول به منزل کمال بهره میگیرند.
در اینجا باید سه نکته را در نظر داشته باشیم:
نکته اوّل: غیبت آن حضرت از جانب ماست نه از جانب ایشان یعنى ما به واسطه گناه و انانیّت و استکبار، خود را از زیارتش محروم داشتهایم نه آنکه ایشان خود را مهجور و مختفى میدارند، و به عبارت دیگر او از ما غائب است و ما از او غائب نیستیم.
نکته دوّم: قدرت و علم و احاطه و سیطره آن حضرت به امور، متوقّف بر زمان ظهور نیست بطوریکه قبل از ظهور فاقد آن باشند و پس از ظهور واجد شوند؛ بلکه در هر دو حال هَیْمنه و سَیْطره و احاطه تکوینیّه که لازمه ولایت کلّیّه است با آن حضرت است؛ ولى قبل از ظهورْ این مطلب از انظار مردم و از ادراک عقول و نفوس پنهان است؛ و پس از ظهور آشکار میشود.
نکته سومّ: قدرت عملیّه و گسترش علمیّه و احاطه تکوینیّه آن حضرت به امور، منحصر در کارهاى خیر و بِرّ و احسانى که به نظر ما خیر است نیست؛ بلکه هیمنه و سَیْطره بر تمام امور است از خیرات و شرور؛ و به طور کلّى بر هر عمل و بر هر فعل و بر هر موجودى از موجودات؛ زیرا که بر اساس نظام کلّىِ عالم تکوین، عالم سراسر خیرات است و أبداً شرّى وجود ندارد، شرّ امر عَدَمى است و از خدا نیست و از ولىّ خدا هم نیست؛ و الشّرُّ لَیْسَ إلَیْکَ.
منبع: برگرفته و اقتباس از کتاب امام شناسی ج ۵ ص ۱۹۰