زندانی مظلوم بغداد
در انبوه اندوه مظلومی
ای امام! ای کاظم!
سلام بر تو و سلام بر کاظمین!
سلام بر تو که پناه درماندگانی و سلام بر نام متبرّک تو
که در انبوه اندوه مظلومی ات، صبوری ام می بخشد.
ای رداپوش محنت و ای جرعه نوش جام بلا!
دنیا هنوز زود است که مسیر کهکشان عصمت تو را مرور کند.
دنیا در جهل مرکب زیسته است؛ در ظلمت محض زندگی
و تو در فهم روزگار هارون زده نمی گنجی.
ای خورشید مظلوم!
دنیا از درک نام تو عقیم است.
یا باب الحوائج!
بگذار چتر هزار پاره اندوهم را بر سر این دلِ به سوگ
نشسته بگشایم تا جان در طراوت یادت جلا گیرد و
پنجره بهاری شهود به رویم آغوش باز کند.
تو معجزه روشن ایمان در سرزمین یخبندان هارونی هستی
که شعله عاطفه معنوی را در دل مشتاقان روشن نگاه داشته ای.
تو نگهبان هویت سبز بهاری در پاییزترین فصل تاریخ.
ای خوب! وقتی داغ تو در تقویم نشست، زمینیان و
آسمانیان،غمگنانه ترین آواز را مرثیه کردند.
ای اسوه صبوری و دلداری!
ما هنوز چشم به شعاع دست های رهبری تو
دوخته ایم تا در تاریکی ها، بی روشنایی هدایت نماییم.
اینک در داغ دوری تو این دل کبود را بر سر دست گرفته ایم
و نمی دانیم بر دامان کدام عاطفه بنشانیم.
تنها یاد توست که عاشقان اندوهناکت را قرار می بخشد.
ای قرار دل های بی قرار! ای یار!
ای امام! ای کاظم!
سلام بر تو و سلام بر کاظمین!