نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

مشخصات بلاگ
نــــــــــور

" سَلامٌ عَلَی إل یاسِین "

منتظر مأیوس نیست. منتظر از درد هجر میسوزد

اما بشوق وصال سر زنده و امیدوار است .

انتظار یعنی امید به فردا

فردای وصال ...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

تفاوت امام و ولی

دوشنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۶، ۱۱:۲۹ ب.ظ


فرق امامت و ولایت چیست؟

کلمه امام به معنای پیشوا است. کلمه پیشوا درست ترجمه کلمه امام در عربی است. خود کلمه امام یا پیشوا مفهوم مقدسی ندارد. پیشوا یعنی کسی که پیشرو است و عده ای تابع و پیرو او هستند، اعم از آنکه عادل و درست رو باشد و یا باطل و گمراه.[1]قرآن هم کلمه امام را در هر دو مورد به کار برده است. در یک جا می فرماید:

"وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یهْدُونَ بِأَمْرِنا"[2] "ما آنها را پیشوایان هادی به امر خودمان قرار دادیم".و در جای دیگر می فرماید:

"وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یدْعُونَ إِلَی النَّارِ"[3] "پیشوایانی که مردم را به سوی آتش می خوانند".

معنای اصطلاحی امام:

معنای اصطلاحی امام نزد علمای شیعه و سُنّی متفاوت است. بررسی ریشه ای این معنا و تفاوت آن را بعد از بررسی معنای ولایت خواهیم گفت. اما در اینجا معنای اصطلاحی امام را اجمالاً از دیدگاه اکثر علمای شیعه اشاره می کنیم:"امامت یعنی پیشوایی و زمامداری کلی در تمام امور دینی و دنیوی".[4]این پیشوایی در تمام امور، دارای شؤونی است که در بررسی معنای ولایت ذکر می شود. طبق عقیده شیعه دارا بودن این شؤون با عصمت همراه است و امام کسی است که از خصیصه عصمت برخوردار است.


معنای ولایت:

ولا، وَلایت، وِلایت از ماده "ولی" (واو، یاء، لام ) اشتقاق یافته است. معنای اصلی این کلمه همچنانکه راغب در "مُفرداتُ القُرآن"[5] گفته است، قرار گرفتن چیزی در کنار چیز دیگر است به نحوی که فاصله ای در کار نباشد به همین مناسبت طبعاً این کلمه در مورد قرب و نزدیکی به کار رفته است، اعم از قرب مکانی و قرب معنوی، و باز به همین مناسبت در مورد دوستی، یاری، تَصدّی امر، تسلط و معانی دیگر از این قبیل استعمال شده است چون در همه اینها نوعی مباشرت و اتصال وجود دارد.[6] راغب راجع به کلمه وِلایت می گوید:ولایت (به کسر واو) به معنی نصرت است و اما ولایت (به فتح واو) به معنی تَصدّی و صاحب اختیاری یک کار است و گفته شده است که معنی هر دو یکی است و حقیقت آن همان تَصدّی و صاحب اختیاری است.[7]


معنای اصطلاحی ولایت:

از نظر اسلام دو نوع ولاء وجود دارد: ولاء منفی و ولاء مثبت. یعنی مسلمانان از یک طرف مأمورند که نوعی ولاء را ترک کنند که از آن به ولاء منفی تعبیر می کنیم و نوع دیگر از ولاء را داشته باشند که آن را ولاء مثبت می نامیم. ولاء اثباتی نیز بر دو قسم است: ولاء عام و ولاء خاص. و ولاء خاص نیز اقسامی دارد همانند: ولاء زعامت دینی، ولاء زعامت اجتماعی، ولاء تصرف یا ولایت تکوینی.[8]


ولایت منفی:

همان طور که گفته شد «ولایتِ منفی» به معنی ترک کردن نوعی ولاء و دوستی است. مسلمانان علاوه بر اینکه باید با یکدیگر رابطه دوستی و محبت داشته باشند و به اصطلاح دارای ولایت مثبت باشند، در مقابلِ دشمنان و کفار باید به گونه ای دیگر رفتار کنند یعنی آن دوستی و محبتی را که مابین خود دارند نسبت به کفار نداشته باشند و البته این به معنای آن نیست که نسبت به کفار بغض و کینه داشته باشند.در مورد ولایت منفی قرآن می فرماید:"یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ تُلْقُونَ إِلَیهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ کَفَرُوا بِما جاءَکُمْ مِنَ الْحَقِّ"[9] "ای کسانی که ایمان آوردید، دشمن من و دشمنان خودتان را وَلی نگیرید که دوستی بر آنان افکنید و حال اینکه به حقی که شما را آمده است کافر شده اند".و این دشمنی به آن جهت است که:"إِنْ یثْقَفُوکُمْ یکُونُوا لَکُمْ أَعْداءً وَ یبْسُطُوا إِلَیکُمْ أَیدِیهُمْ وَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالسُّوءِ وَ وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ"[10]"اگر به شما دست یابند دشمنتان هستند و دست و زبانشان را به بدی به سوی شما می گشایند و دوست دارند کافر شوید".قرآن سِرِّ لزوم اجتناب و احتیاط از بیگانه را این می داند که آنها دوست دارند دیگران نیز به کیش آنها درآیند. و البته همین کفار اگر دشمنی نورزند اگر چه نباید به عنوان دوست و سرپرست مسلمانان باشند اما رابطه محبت با آنها نفی نشده است."لا ینْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ لَمْ یقاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیهِمْ إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُقْسِطینَ"[11] "خدا باز نمی دارد شما را از کسانی که با شما در دین مقاتله و جنگ نکردند و شما را از خانه هاتان بیرون نرانده اند که نیکی کنید نسبت به آنان و دادگری کنید همانا خدا دادگران را دوست دارد".در مورد ولایت اثباتی عام نیز که همان رابطه دوستی بین مسلمانان است در قرآن آمده است:"وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ ینْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ یطیعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِکَ سَیرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزیزٌ حَکیمٌ"[12]. مردان و زنان مؤمن بعضی وَلی بعضی دیگرند به معروف امر می کنند و از منکر باز می دارند.نماز را برپا می دارند و زکات را می پردازند و خدا و رسولش را اطاعت می کنند بزودی خدا آنان را مورد رحمت خویش قرار می دهد خداوند توانا و حکیم است.


ولایتِ خاص:

ولایتِ خاص یعنی ولایتی که اشخاص خاصی آن را دارا هستند و مربوط به رابطه عموم مسلمانان نیست. این ولایت را نیز در سه قسم بیان می کنیم: ولاء پیشوایی، مقام مرجعیت دینی، یعنی مقامی که دیگران باید از وَلی پیروی کنند و او را الگوی اعمال و رفتار دینی خویش قرار دهند و دستورات دینی را از او بیاموزند، به عبارت دیگر مقام زعامت دینی. ولاء زعامت، یعنی حق رهبری اجتماعی و سیاسی. اجتماع نیازمند رهبر است و آن کسی که باید زمام امور اجتماعی را بدست گیرد و شؤون اجتماعی مردم را اداره کند، وَلی امرِ مسلمین است. ولاء تصرف، یا ولاء معنوی، بالاترین مراحل ولایت است این ولایت نوعی اقتدار و تسلط فوق العاده تکوینی است. مقصود از ولایت تکوینی این است که انسان در اثر پیمودن صراط عبودیت به مقام قُرب الهی نائل گردد و اثر وصول به مقام قرب - البته در مراحل عالی آن - این است که معنویت انسانی که خود حقیقت و واقعیتی است، در وی متمرکز می شود و با داشتن آن معنویت قافله سالار معنویات مسلط بر ضمائر و شاهد بر اعمال و حجت زمان می شود. زمین هیچگاه از وَلیی که حامل چنین معنویتی باشد و به عبارت دیگر از انسان کامل خالی نیست.


رابطه امامت و ولایت:

گفتیم که امامت دارای شؤونی است، سه قسم ولایت خاص که گفتیم، شؤون امامت را تشکیل می دهند، یعنی امام کسی است که هم زعامت دینی و هم زعامت و رهبری اجتماعی را به عهده دارد و دارای ولایت تکوینی نیز هست. این اعتقاد، اعتقاد اکثریت شیعه در مورد امامت است. اما غیر شیعه بعضی از این شؤون را برای امام نمی پذیرند. اهل سنت تنها زمامداری و سرپرستی جامعه را از شؤون امام می داند و شأن دیگری را برای امام معتبر نمی دانند.نتیجه آنکه ولایت و امامت تفاوت واقعی ندارد و به اصطلاح تفاوت آنها اعتقادی است، امام همان وَلی است و تفاوت آن تنها در این است که ولایت شأن امامت است.[13]

پی نوشت ها

 [1] مرتضی مطهری، امامت و رهبری، ص 46، انتشارات صدرا.

[2] انبیاء / 73.

[3] قصص / 41.

[4] ابراهیم امینی، بررسی مسائل کلی امامت، ص 27، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی.

[5] مفردات القرآن، راغب اصفهانی، مادی ولی.

[6] مرتضی مطهری، ولاءها و ولایت ها، ص 13-15، انتشارات صدرا.

[7] مفردات القرآن، راغب اصفهانی، ماده ولی.

[8] مرتضی مطهری، ولاءها و ولایت ها، ص 16، انتشارات صدرا.

[9] الممتحنه / 1 و 2.

[10] الممتحنه / 1 و 2.

[11]الممتحنه / 8.

[12] توبه / 71.

[13] سایت اندیشوران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی