عوامل فروپاشی حکومت ها از دیدگاه علی (ع)
عواملی فروپاشی حکومت ها چیست؟
از دیدگاه امام علی(ع) چه چیزهایی باعث میشود تا دولتها و حکومتها فرو بپاشند؟
در مجموعه سخنان امام علی(ع) مواردی را میتوان یافت که در آنها به عوامل فروپاشی حکومتها پرداخته شده است که در این نوشتار به برخی از آنها اشاره میشود:
۱. ستمگرى و خونریزى ناروا
امام علی(ع) ظلم و ستم را از اساسیترین عوامل سقوط و تباهى دولتها و
جوامع بشری معرفى میکند و سرنوشت محتوم ستمکاران را نابودى، و از دست
رفتن قدرت استبدادی آنها میداند؛ آنحضرت در سخنانی میفرمایند:
«بدترینِ حکمرانان، کسانیاند که بر شهروندان خود، ستم روا دارند».[۱]
«کسی که بر شهروندان خویش ستم ورزد، مخالفان خود را یارى رسانده است».[۲]
«کسی که با شهروندان خویش با ستم رفتار کند، خداوند، دولتش را نابود میکند و نابودى و هلاکت او را سریع سازد».[۳]
«هیچ پادشاهى نیست که خداوند، به وى نیرو و نعمت ارزانى دارد و او آنرا در
ستم بر بندگان، به کار گیرد؛ مگر آنکه بر خداوند است که آنرا از او باز
ستاند. نمیبینى که خداوند فرموده است: “در حقیقتْ خداوند، حال قومى را
تغییر نمیدهد تا آنان حال خود را تغییر دهند”[۴]».[۵]
امام على(ع) در سفارشنامهاش به مالک اشتر میفرماید: «بپرهیز از خونها و
ریختن آنها به ناروا؛ چرا که چیزى مانند ریختن خون به ناحق، کیفر را نزدیک
نسازد و گناه را بزرگ نگردانَد و نعمت را نَبَرد و رشته عمر را پاره
نسازد، و خداوندِ سبحان، در روز رستاخیز، آغاز کننده داورى بین بندگان در
خونهایى است که از یکدیگر ریختهاند. چرا که در آن، قصاص باشد؛ و اگر دچار
خطا گشتى و تازیانه یا شمشیر یا دستت، در کیفر، زیادهروى کرد یا به مشت
زدن و یا بیشتر از آن، [ناخواسته] مرتکب قتلى شدى، گردنکشى و غرور قدرت
نباید تو را وا دارد که خود را برتر دانى و خونبهاى کشته شده را به
خانوادهاش نرسانى».[۶]
۲. تدبیر نادرست
دولتمردان باید مدبّر و عاقبت اندیش باشند و رفتارهای سیاسی و اجتماعیشان
با احاطه بر اوضاع و احوال و تحلیل درست از حوادث آینده باشد. بر اساس این
ویژگى هیچگاه آنها منفعلانه تابع و دنبالهرو حوادث نمیشوند تا به هلاکت
برسند، بلکه به صورت فعال، حوادث را رصد کرده و تصمیم مناسب را اتخاذ
میکنند
امام على(ع) در سخنانی میفرماید:
«تدبیر نادرست، سبب هلاکت گردد».[۷]
«آفت پیشوایان، سستى و ناتوانىِ سیاسى است».[۸]
«کسی که تدبیرش [از جامعه] عقب افتد، نابودیاش جلو افتد».[۹]
۳. خودکامگى و امتیازخواهی
خودکامگی و امتیازخواهى حاکمان و اطرافیان و حامیان آنها یکى از آفات مهم
هر حکومتی است، البته در امورى که همه مردم باید در آن یکسان باشند، و آنها
بیش از حق خود سهمخواهى میکنند؛ چیزى که افکار عمومى را بر ضد آنها
میشوراند. این همان چیزى است که در زمان ما به عنوان رانتخوارى (امتیاز
ویژه طلبیدن) مشهور شده است!
امام على(ع)، مالک اشتر را از این کار به شدت برحذر میدارد و میفرماید:
«بپرهیز از امتیازخواهى در آنچه مردم، در آن یکساناند؛ و بپرهیز از غفلت
در آنچه بدان توجّه شود، از آنچه در دیدهها نمایان است؛ چرا که آنچه به
ناروا گرفته باشى، به دیگران برگردد و به زودى، پرده کارها از پیش دیدهات
برداشته شود و داد ستمدیده را از تو بستانند».[۱۰]
همچنین آنحضرت درباره عثمان فرمود: «در سخنی کوتاه، روش او را براى شما
بگویم: او به استبداد و خودکامگى فرمان میداد و این، سبب تباهى کارها
شد».[۱۱]
۴. به کار گماردن فرومایگان و کنار گذاشتن نخبگان
امام على(ع) میفرماید:
«چهار چیز نشانگر رو به زوال بودن حکومتها است: ضایع کردن اصول [و
مبانى]، چنگ زدن به فروع، به کار گماردن فرومایگان، و کنار گذاردن
نُخبگان».[۱۲]
«نابودى دولتها در به کار گماردن مردمانِ پست است».[۱۳]
۵. اطاعت نکردن از رهبر و حاکم جامعه
عوامل گذشته ناشی از سوء عملکرد حاکمان بود، اما در جامعهای که حاکمان
شایستهای نیز دارد، ممکن است فروپاشی رخ دهد که عامل این فروپاشی خود مردم
و نیز مدیران میانی میباشند. به عنوان نمونه با آنکه نقش یک رهبر شایسته،
تدبیر در اداره حکومت، برقراری عدالت، جلوگیری از پراکندگی و تشتت افراد
جامعه و ایجاد وحدت میان آنها در صورت بروز هرگونه اختلاف و … است، اما اگر
اوامر و توصیههای چنین رهبری مورد توجه قرار نگیرد، عملاً نمیتوان به
دوام چنین حکومتی نیز امیدوار بود. امام علی(ع) میفرماید: «جایگاه رهبر
چونان ریسمانی محکم است که مهرهها را متحد ساخته و به هم پیوند میدهد.
اگر این رشته از هم بگسلد، مهرهها پراکنده و هرکدام به سویی خواهند افتاد و
هرگز جمع آوری نخواهند شد».[۱۴]
رهبر و حاکم یک جامعه؛ چونان محور آسیاب میباشد که همواره افراد به دور او
در گردش منظم هستند، به طوری که نبایستی هریک از مدار خود انحراف یابد که
زیربنای آن فرو ریزد؛ امام علی(ع) به این حقیقت اینگونه اشاره میفرماید:
«من چونان محور سنگ آسیاب باید بر جای خود استوار بمانم تا همه امور کشور،
پیرامون من و به وسیله من به گردش درآید، اگر من از محور خود دور شوم، مدار
آن بلرزد و سنگ زیرین آن فرو ریزد».[۱۵]
پی نوشتها :
[۱]. تمیمی
آمدی، عبد الواحد بن محمد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، محقق: درایتی،
مصطفی، ص ۴۱۰، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۶ش.
[۲]. همان، ص ۵۸۱.
[۳]. همان، ص ۶۳۴.
[۴]. رعد، ۱۱.
[۵]. دیلمی، حسن بن محمد، ارشاد القلوب إلی الصواب، ج ۱، ص ۶۸، قم، الشریف الرضی، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
[۶]. سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، محقق، صبحی صالح، ص ۴۴۳، قم، هجرت، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
[۷]. غرر الحکم و درر الکلم، ص ۳۹۹.
[۸]. همان، ص ۲۷۹.
[۹]. همان، ص ۵۹۳.
[۱۰]. نهج البلاغه، ص ۴۴۴.
[۱۱]. همان، ص ۷۳.
[۱۲]. همان، ص ۸۰۰.
[۱۳]. همان، ص ۳۹۲.
[۱۴]. نهج البلاغه، ص ۲۰۳.
[۱۵]. همان، ص ۱۷۵ – ۱۷۶.