اهمیت و راههای حضور قلب در نماز
سؤال
مدتی است در موقع خواندن نماز حواسم پرت می شود و حضور قلب در نماز ندارم. لطفاً برای بر طرف شدن این مشکل و به دست آوردن حضور قلب در نماز، مرا راهنمایی کنید.
پاسخ
عدم حضور قلب در نماز، کم و بیش مشکل بیشتر افراد جامعه است و معمولاً مورد غفلت واقع می شود. دغدغه شما در برطرف کردن این مشکل را ارج می نهیم و نوعی لطف الاهی می دانیم.
ابتدا به اهمیت حضور قلب در نماز می پردازیم تا ارزش آن بیشتر آشکار شود.
ضرورت و اهمیت حضور قلب
بر اساس روایات متعدد، قبولی عبادات و خدمات اجتماعی انسان، مشروط به قبول شدن نماز است.1
از طرفی در روایات آمده است به همان اندازه ای که در نماز حضور قلب داری، نمازت قبول می شود.
امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید:
إِنَّمَا لِلْعَبْدِ مِنْ صَلَاتِهِ مَا أَقْبَلَ عَلَیهِ مِنْهَا بِقَلْبِهِ؛2
همانا برای بنده، آن مقداری از نماز [مفید] است که حضور قلب دارد.
و پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله می فرماید:
خداوند، نماز بنده ای را که قلبش با بدنش حاضر نباشد [حضور قلب نداشته باشد]، قبول نمی کند.3
در نتیجه حضور قلب در نماز، شرط قبولی نماز و همه اعمال انسان می باشد. از بحث قبولی اعمال هم که صرف نظر کنیم آثار و نتایج فراوانی که برای نماز گفته شده، متوقف بر داشتن حضور قلب است. نمازی که در آن حضور قلب نباشد یا بی نتیجه است یا کم ترین نتیجه را دارد.
اگر در قرآن کریم می فرماید: «إِنَّ الصَّلاه تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکر؛4 نماز انسان را از فحشا و منکر باز می دارد» همانا نمازی است که با حضور قلب خوانده شود و الا اگر بدون حضور قلب باشد به همان نسبت بازداری از فحشا و منکر به حداقل می رسد. یا اگر در منابع اسلامی آمده است: خداوند به نمازگزار توجه و عنایت خاص می کند5 یا نماز باعث نزول رحمت است6 یا باعث بخشش و پاک شدن گناهان می شود7 یا. .. این آثار و برکات، برای نمازی است که انسان در آن هنگام خود را در محضر الاهی ببیند و متوجه جلال و جمال او باشد.
حضرت امام خمینی قدس سره در این باره می فرماید:
کلید گنجینه اعمال و باب الابواب همه سعادات، حضور قلب است که با آن، باب سعادت بر انسان فتح می شود و بدون آن جمیع عبادات از درجه اعتبار ساقط می گردد.8
از این رو سزاوار است تا انسان برای به دست آوردن حضور قلب، ساعت ها وقت بگذارد و برای به دست آوردن آن تلاش مداوم داشته باشد. حضور قلبی که می توان گفت روح و جان نماز و همه اعمال انسان می باشد.
پراکندگی قوه خیال
یکی از عواملی که باعث تشتت در نماز و مانع حضور قلب می شود، حرکت های پراکنده و غیر هدفمند قوه خیال است. ویژگی اولیه قوه خیال انسان این است که بسیار پر تحرک و پر رفت و آمد است؛ به طوری که در یک دقیقه گاهی به موضوعات متعددی می پردازد؛ مانند پرنده ای که مرتب از شاخه ای به شاخه دیگر می پرد.
البته دست حکمت الهی چنین خاصیتی را برای او نهاده است و این خاصیت قوه خیال، دارای برکات زیادی است؛ از جمله خیلی از اختراعات و حدس های درست از همین قوه خیال آغاز شده است.
البته لازم است که این قوه، تحت کنترل و در اختیار انسان باشد و قوه خیال باید مانند پرنده شکاری باشد که سراغ هر شکاری که صاحبش گفت برود، مأموریتش را انجام دهد و برگردد و کاملاً به فرمان صاحبش باشد. به تعبیر دیگر هر گاه انسان بخواهد بر روی مسأله ای خاص مدتی متمرکز شود، بتواند.
بنابراین، برای تحصیل حضور قلب، لازم است برای کنترل قوه خیال، مطالعه و تلاش ویژه ای صورت گیرد. به نظر می رسد رعایت مطالبی که در پاسخ سؤال در این شماره و شماره بعد می آید به کنترل این قوه کمک می کند.
در این شماره به عواملی که مانع به دست آوردن حضور قلب است، می پردازیم و به لطف خدا در شماره بعد به راهکارهایی که برای به دست آوردن حضور قلب وجود دارد خواهیم پرداخت.
این موانع را در سه حوزه می توان دسته بندی کرد: موانع شناختی، موانع روانی، موانع رفتاری.
موانع شناختی
1. جهل و نادانی
یکی از مهم ترین موانع حضور قلب، جهل ما می باشد. وقتی به خدایی که در مقابلش به نماز می ایستیم، شناخت لازم را نداریم، خیلی راحت از او دل بر می گردانیم. هنگامی که اهمیت و آثار بی شمار نماز را نمی دانیم، با سستی و کسالت با آن برخورد می کنیم. از آنجا که شناختی نسبت به خودمان و نیازمان به نماز نداریم؛ نماز را یک تکلیف مشقت آور می دانیم و نیز نسبت به اهمیت حضور قلب در نماز و راه های تحصیل آن اطلاع کافی نداریم؛ از این رو به این مشکل فرصت سوز عادت کرده، به تحصیل حضور قلب در نماز به عنوان یک امر ناممکن می نگریم و از تحصیل آن نا امید هستیم.
موانع روانی
2. حب و علاقه به دنیا و دنیاگرایی
معمولاً فکر و خیال انسان، دنبال شیء مورد علاقه اش است. پرنده خیال آدمی، روی شاخه ای می نشیند که از نگاه او دارای میوه ای جذاب باشد. حال اگر دنیا و مظاهر رنگارنگ و بی پایان آن مورد علاقه آدمی بود، پرنده خیال هم هر لحظه روی شاخه ای از دنیا می نشیند و به آن می پردازد؛ اما اگر انسان فقط به حضرت احدیت علاقه داشته باشد، خواه ناخواه دل و خیال هم فقط به او مشغول می شود؛ چنانچه حافظ می سراید:
در دلم نیست به غیر از الف قامت دوست چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
فردی که سر تا پا شیفته مظاهر دنیایی است، نباید از خود انتظار حضور قلب داشته باشد. در واقع حال این شخص مانند کسی است که بر خلاف جریان شدید آب رودخانه شنا می کند و می خواهد به مقصد برسد.
وقتی جهت شخصیت انسان به طرف دنیاست، به دست آوردن حضور قلب سخت می شود. تا وقتی تمام هم و غم انسان، به دست آوردن مال بیشتر یا شهرت و مقام بیشتر یا شهوترانی بیشتر است، پیدا کردن قلبی خلوت و متوجه به خداوند متعال و آخرت، امر ناممکنی است.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:
یا ابَاذَر! إِنَّ الدُّنْیا مَشْغَلَه لِلْقُلُوبِ وَ الْأَبْدَان؛9
همانا دنیا باعث مشغول شدن قلب ها و بدن ها می شود.
در روایات آمده است: محبت و علاقه به دنیا، ریشه همه خطاها و فتنه ها و رنج ها و آفات است. همانا دنیا فاسد کننده دین و یقین است و. ... 10
شیطان نیز هر موضوعی از دنیا را به ذهن انسان نمی اندازد؛ بلکه موضوعی را القا می کند که برای انسان، جالب و مهم است و می داند که اگر به یاد آن بیفتیم، دنبال آن را خواهیم گرفت. چنانچه از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است:
زمانی که بنده مشغول نماز می شود، شیطان پیش او می آید و می گوید: فلان مسأله و فلان چیز را به یاد بیاور و آن قدر این کار را تکرار می کند که آن شخص نمی داند چند رکعت از نمازش را خوانده است.11
برای برطرف شدن علاقه به دنیا، راهکارهای متعددی بیان شده است که مهم ترین آن ها تفکر، یاد مرگ و انس و خلوت با حضرت حق است. برای اطلاع بیشتر در این زمینه به کتب اخلاقی مراجعه کنید.
3. یأس و نا امیدی
یکی از عواملی که مانع به دست آمدن حضور قلب می شود، یأس و نا امیدی است. متأسفانه شیطان حتی در جامعه دینی و مذهبی ما چنین القا کرده است که تحصیل حضور قلب، امر ناممکن و محالی است و چاره ای هم برای آن نیست.
انسانی که از به دست آوردن چیزی نا امید باشد، برای تحصیل آن تلاش نمی کند و خود را با وضعیت موجود وفق می دهد؛ در حالی که یأس، اعظم بلاها12 مایه ناکامی13 و قاتل صاحب خود14 است. یأس، یکی از سپاهیان شیطان است.
اگر حضور قلب داشتن ممکن نبود، خداوند به آن امر نمی کرد و از طرفی از ما هم نخواسته اند به یک باره در همه نماز حضور قلب داشته باشیم؛ بلکه از ما خواسته اند به تدریج حضور قلب خود را در نماز بیشتر کنیم تا پس از مدتی در همه نماز غرق توجه به حضرت حق باشیم.
4. دل مشغولی های درونی
زمانی که درون انسان به چیزی مشغول است؛ مثلاً از چیزی می ترسد یا اضطراب دارد یا غمناک است یا به شدت شادمان است، در همه این حالات نمی تواند روی یک موضوع مشخص از جمله نماز متمرکز شود. تا وقتی که این احساسات و هیجانات در دورن انسان حکمرانی می کنند، آرامش لازم برای ورود در نماز فراهم نیست؛ لذا باید با فکر و تأمل و ذکر و استغفار و. .. این هیجانات را از خود دور کنیم، تا زمینه برای حضور قلب فراهم شود؛ چنانچه امام صادق علیه السلام می فرماید:
هنگامی که به در مسجد رسیدی، تا عبادت خدا را بکنی بدان که به درگاه پادشاه عظیمی رسیده ای و قلبت را از هرچه که مشغولت می کند و مانع و حجاب میان تو و پروردگارت هست، خالی کن؛ چرا که خداوند قبول نمی کند مگر عملی را که خالص تر و پاک تر باشد.15
5. بی علاقگی به نماز
چنانچه اشاره شد، عقربه دل انسان به سمت چیزی که دوست دارد، حرکت می کند و از آنچه دوست نمی دارد فاصله می گیرد. کسانی که به تعبیر قرآن، خواندن نماز برایشان سخت و بزرگ است16 هرگز دلشان با نماز همراهی نمی کند.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله قبل از رسیدن وقت نماز به شدت منتظر رسیدن وقت اذان و نماز بود و هنگامی که وقت نماز می رسید به مؤذن خود می فرمود: «ارحنا یا بلال؛17 [اذان را بگو و] ما را خوشحال کن».
لذا باید این بی علاقگی و بی میلی را از خود دور کنیم. ان شاءالله در شماره بعد بیشتر به این موضوع می پردازیم.
موانع رفتاری
1. گناه و پرداختن به امور لغو
بر اساس آیات و روایات فراوان، گناه و معصیت الهی باعث تیرگی و سخت شدن دل می شود. دلی که سخت شد دیگر نمی تواند به عالم بالا نظر داشته، در نماز حضور قلب داشته باشد. دلی می تواند به محضر الاهی راه پیدا کند و از همنشینی با او لذت ببرد که نورانی و لطیف باشد.
چنانچه عارف فرزانه حضرت آیت الله العظمی بهجت می فرماید:
این احساس لذت در نماز، یک رشته مقدمات خارج از نماز دارد و یک رشته مقدمات در خود نماز. آنچه پیش از نماز و در خارج نماز باید مورد ملاحظه باشد و عمل شود، این است که انسان گناه نکند و قلب را سیاه و دل را تیره نکند. معصیت، روح را مکدر می کند و نورانیت دل را می برد.18
یکی از عوامل حضور قلب این است که در تمام 24 ساعت باید حواس (گوش و چشم و. ..) خود را کنترل کنیم؛ زیرا برای تحصیل حضور قلب باید مقدماتی را فراهم کرد. باید در طول روز گوش، چشم و همچنین سایر اعضا و جوارح خود را کنترل کنیم و این، یکی از عوامل تحصیل حضور قلب است.19
همانطور که نماز باعث دوری از فحشا و منکر می شود، فحشا و منکر هم باعث دوری از حقیقت نماز می شود و این دو، رابطه متضاد با هم دارند. قلبی که لذت گناهان را چشیده باشد، مسموم و بیمار و مرده است و دل بیمار و مرده، حیات لازم جهت برقراری ارتباط با عالم غیب و درک محضر الهی را ندارد.
باید با آب توبه دل را شست و شو داد و با تمسک به ذکر خدا و استغفار و ترک معاصی، دل را از این مردگی نجات بخشید و آماده درک محضر الهی نمود.
هرزگی چشم: حواس ظاهری انسان، مجاری ورودی قوه خیال هستند. هرچه این ابزار را بیشتر به کار بگیریم، فعالیت قوه خیال هم زیاد می شود. در بین این حواس، چشم از اهمیت و تأثیر بیشتری برخوردار است.
نگاه های متعدد و غیر لازم و لغو موجب پراکندگی دل می شوند تا چه رسد به نگاه های حرام و شهوت آلود که تأثیرات ویران گر و فراوانی در تشتت خیال دارد. چشم چرانی، شنیدنی های غیر لازم و پرگویی و خنده های بیش از حد، قبل از این که ضرر به دیگران بزند، به خود شخص ضرر وارد می کند و باعث آشفتگی، اضطراب، بی حالی و رخوت نسبت به معنویات، به خصوص نماز می شود.
در روایتی حکایت شده خداوند متعال به حضرت داوود وحی نمود:
گاهی بنده من نماز می خواند و من آن نماز را به صورتش می زنم و میان خود و صدای او، مانع ایجاد می کنم و به صدای او توجه نمی کنم. آیا می دانی او چه بنده ای است؟ او بنده ای است که با چشم گناه آلود در حریم خصوصی مؤمنان زیاد نگاه می کند.20
2. عوامل خارجی
گاهی عوامل خارجی باعث عدم حضور قلب می شود؛ برای مثال، سر و صدا، رفت و آمد، گرمی و سردی هوا، لباس های تنگ، خارش بدن، احتیاج به دستشویی و.... برای این که بتوانیم راحت تر به حضور قلب در نماز برسیم، باید این موانع را برطرف کنیم و مقدمات را به گونه ای فراهم کنیم که این موانع و مشکلات نباشد.
3. خستگی و کسالت بدنی
با کمال تأسف عادت کرده ایم انرژی و قوای جسمی خود را بیشتر برای امور دنیا صرف کنیم؛ در حالی که وقتی انسان خسته و کسل است، هرگز میل به عبادات و امور معنوی ندارد. لازم است طوری برنامه ریزی کنیم که زمان نماز، انرژی و نشاط لازم را برای انجام این فریضه سرنوشت ساز داشته باشیم. با کمی استراحت یا استفاده از خوراکی های مناسب می توانیم نشاط از دست رفته را به خود برگردانیم. امام باقر علیه السلام می فرماید:
با بی حالی و خواب آلودگی و کاهلانه به نماز نایستید؛ چرا که این ها از علامات نفاق است. خداوند مؤمنان را نهی فرمود که به طرف نماز بروند؛ در حالی که مست هستند و منظور از مستی [یا یکی از مصادیق مستی] در اینجا خواب آلودگی است.21
4. فعالیت بیش از اندازه
برخی افراد چه بسا با نیت های خوب مثل خدمت به اجتماع یا تحصیل امکانات بیشتر برای خانواده یا به دست آوردن مدارج عالی علمی در کوتاه ترین زمان یا تبلیغ دین در بیشتر حد ممکن و... آنچنان وقت خود را پر می کنند که احساس می کنند فرصت پرداختن به نماز با مقدمات و شرایطش را ندارند. این ها افرادی هستند که شیطان به سبب شناختی که از آن ها دارد، با گناه و معصیت از خدا دورشان نکرده است؛ بلکه با عناوین و نیت های خوب از اصل و حقیقت دورشان می کند، تا آنجا که با دوری از نماز با حضور قلب، حاضر به ارتکاب گناه هم می شوند.
در حالی که هر چیزی حد و اندازه خود را دارد. روایات و آیات متعددی هشدار می دهند که هیچ چیز نباید جای عبادت و خلوت با خدا را بگیرد و خلوت و انس با یاد خدا را عامل موفقیت و برکت در کارهای دیگر می دانند. برخی روایات بیان می کنند که روزت را به چند قسمت تقسیم کن و یک قسمت مهم و قابل توجه آن را به عبادت خدا اختصاص بده و. ...
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امامان معصوم: هیچ گاه به بهانه خدمت به خلق و. .. از نماز و عبادات طولانی و مستمر خود کم نکردند.
این حالت، جز فریب و دسیسه شیطان و نفس، چیز دیگری نیست و چه بسا به فساد و تباهی انسان منجر شود.
پی نوشت ها:
1. کافی، کلینی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365 ش، ج 3، ص 268؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، مؤسسه الوفاء بیروت – لبنان، 1404 ق، ج 7، ص 267؛ فلاح السائل، سید بن طاووس، قم، دفتر تبلیغات، ص 127.
2. وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، قم، مؤسسه آل البیت، 1409 ق، ج 5، ص 477؛ خصال، شیخ صدوق، قم، جامعه مدرسین، 1403ق، ج 2، ص 612.
3. بحارالانوار، ج 17، ص 105؛ المحاسن، احمد بن محمد بن خالد برقی، قم، دارالکتب الاسلامیه، 1371 ق،ج 1، ص 260.
4. سوره عنکبوت: 45.
5. بحارالانوار، ج 81، ص 221.
6. وسائل الشیعه، ج 5، ص 296.
7. بحارالانوار، ج 81، ص 261.
8. آداب الصلوه، امام خمینی، مقاله اول، فصل دهم.
9. بحارالانوار، ج 74، ص 82.
10. ر.ک: میزان الحکمه، ج 4، ص 80، باب 1229، حب الدنیا رأس کل خطیئه.
11. بحارالانوار، ج 81، ص 259.
12. قال علی 7: اعظم البلاء انقطاء الرجاء، غررالحکم، عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی، قم، دفتر تبلیغات، 1366 ش، ح 2860.
13. قال علی 7: قتل القنوط صاحبه، غررالحکم، ح 6731.
14. قال علی 7: کل قانط آیسٌ، غررالحکم، ح 6842.
15. مصباح الشریعه، امام صادق علیه السلام، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، 1400ق، ص 130.
16. واستعینوا بالصبر و الصلوه و انها لکبیره الا علی الخاشعین. سوره بقره: 45.
17. بحارالانوار، ج 79، ص 193.
18. برگی از دفتر آفتاب، ص 133.
19. همان، ص 139.
20. بحارالانوار، ج 14، ص 42.
21. همان، ج 81، ص 231.