نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

مشخصات بلاگ
نــــــــــور

" سَلامٌ عَلَی إل یاسِین "

منتظر مأیوس نیست. منتظر از درد هجر میسوزد

اما بشوق وصال سر زنده و امیدوار است .

انتظار یعنی امید به فردا

فردای وصال ...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

چگونه دوستی انتخاب کنیم ؟

جمعه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۶، ۱۱:۳۳ ق.ظ

انتخاب دوست در مسیر زندگی از مهم ترین مسائل برای هر شخص است و نقش او مانند یک معلمی است که هر لحظه افکارش بر ما تاثیر می گذارد پس در انتخاب دوست دقت کافی داشته باشیم تا مسیر زندگی صحیح را به ما نشان دهد، اگر زندگی بزرگان و اشخاص موفق را بیشتر مطالعه کنید، در می یابیم که همیشه رد پای یک دوست خوب در ساحل هستی آنها بوده است. بیایید همین امروز تکلیف دوستان خود را روشن سازیم.با صداقت و آگاهی کامل دوست انتخاب کنیم و سعی کنیم اوقات فراغت خود را در کنار کسی سپری سازیم که از وجود آن ها استفاده مثبت برده باشیم و آنها بتوانند راهی درست برای شما نشان دهند.

فراموش نکنیم بعد از پدر و مادر و معلم، دوست یگانه سازنده و پروش دهنده ی جان و تن ماست و نقش مهمی در زندگی و حتی سرنوشت ما بازی می کنند. با بودن در کنار دوستان خوب ، احساس آرامش می کنیم و همواره در مسیری درست گام برمی داریم.پس دوستان خوب و واقعی سرمایه های باارزشی هستند، از طرف دیگر اگر دوستان خوبی داریم سعی کنیم دوستی هایمان را حفظ کنیم و به دلیل اختلاف نظرهای بی اهمیت و بی ارزش، ارتباط خود را با آنان قطع نکنیم.


انتخاب دوست از دیدگاه قرآن

در قرآن، به ناپسندی همنشینی با بدان و آثار سوء و عواقب وخیم آن، تصریح شده است. تعبیرهای قرآن هشدار قاطعی به مسلمانان است که مراقب ارتباطات خود باشند و از مجازات سخت و آثار شوم همنشینی با بدان و دوستی با منحرفان بپرهیزند.

قرآن دربارۀ کارهای (دشمنان خدا)، میفرماید:

(وَ قَیَّضْنا لَهُمْ قُرَناءَ فَزَیَّنُوا لَهُمْ مابَیْنَ أَیدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ و حَقَّ عَلَیهِمُ الْقَوْلُ)؛[۱]

ما برای آنان هم‎نشینانی قرار دادیم که زشتی‎ها را از پیش رو و پشت سر آنان در نظرشان جلوه دادند و فرمان الهی (عذاب) دربارۀ آنان تحقّق یافت.

بنابراین آیه، انسان‎هایی که از مکتب پیامبران دور هستند، بر اثر انحراف فکر و عمل، به دوستان ناباب و بدسیرت گرفتار می‎شوند و آن دوستان، کارهای زشت را به عنوان کارهای نیک در نظر آنان جلوه می‎دهند و در نتیجه، موجب نکبت و عذاب الهی برای آنان خواهند گردید.

در قرآن، به یکی از علل دوزخی شدن بعضی از انسان‎ها اشاره شده است که در جواب این سؤال که چرا دوزخی شدید؟ می‎گویند:

(وَ کُنّا نَخُوضُ مَعَ الخائِضِینَ)؛[۲]

و پیوسته با اهل باطل، همنشین و هم صدا بودیم.

در قرآن، خداوند پیامبرش را از دوستی و همنشینی با منحرفان برحذر داشت و فرمود:

(وَ إذا رَأیْتَ الَّذِینَ یَخُوضُونَ فِی آیاتِنا فَأعْرِضْ عَنْهُمْ)؛[۳]

هرگاه کسانی را دیدی که آیات ما را به تمسخر می‎گیرند، از آنان روی بگردان.

دو نفر مشرک به نامهای عَقَبه و اُبَّی با هم دوست شدند. عَقَبه اسلام را پذیرفت، دوستش به او اعتراض کرد و در اغوای او کوشید، به گونهای که عقبه به کفر و شرک بازگشت و در جنگ بدر به لشکر کفر پیوست و به دست لشکر اسلام کشته شد!

قرآن مجازات و عاقبت شوم اخروی عَقَبه را که بر اثر دوستی با نااهل گرفتار آن میشود، چنین بیان می‎کند:

(وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظّالِمُ عَلی یَدَیْهِ یَقُولُ یا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلاً * یا وَیْلَتا لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذُ فُلاناً خَلِیلاً * لَقَدْ أَظَلَّنِی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إذْ جائَنِی وَ کانَ الشَّیْطانُ لِلإنْسانِ خَذُولاً)؛[۴]

و (به خاطر بیاورید!) روزی که ستمکار دست خود را (از شدّت حسرت) به دندان می‎گزد و می‎گوید: ای کاش با رسول (خدا) راهی برگزیده بودم * ای وای بر من کاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نکرده بودم * او مرا از یادآوری (حقّ) گمراه ساخت. بعد از آن که یاد حقّ به سراغ من آمد و شیطان همیشه خوارکنندۀ انسان بوده است.

انتخاب دوست از نظر روایات

یکی از اموری که در گفتار پیامبر(ص) و امامان(ع) بسیار مطرح شده و با تعبیرات متعدد به آن تأکید فرمودهاند دقّت و احتیاط در انتخاب دوست است.[۵]

در این جا نظر شما را به چند نمونه از سفارش‎های آن بزرگواران جلب می‎کنیم:

۱ـ رسول اکرم(ص) فرمود:

اَلْمَرْءُ عَلی دِینِ خَلِیلِه و قَریِنِهِ؛[۶]

انسان بر دین دوست و همنشین خود است.

این سخن، نقش زیاد هم‎نشین بد را در انحراف انسان به روشنی بیان می‎کند.

۲ـ امیر مؤمنان علی(ع) فرمود:

مَنْ کانَ یُؤْمِنُ بِاللهِ وَالْیَوْمِ اْلآخِرِ فَلا یَقُومُ مَکانَ رَیْبَۀٍ؛[۷]

کسی که به خدا و روز قیامت اعتقاد دارد؛ در مکانی که موجب تهمت است نمی‎نشیند.

۳ـ امام سجّاد(ع) به فرزندانش فرمود:

جالِسُوا أَهْلَ الدِّینِ وَالْمَعْرِفَۀِ، فَإنْ لَمْ تَقْدِرُوا عَلَیْهِمْ فَالْوَحْدَۀُ آنَسُ و أَسْلَمُ؛[۸]

با صاحبان دین و معرفت هم‎نشین شوید. اگر چنین افرادی را نتوانستید بیابید، اُنس گرفتن به تنهایی بهتر و برای سلامتی دین انسان، شایسته‎تر است.

۴ـ امیر مؤمنان علی(ع) فرمود:

صُحْبَۀُ اْلأَشْرارِ تَکْسِبُ الشَّرَّ کَالرِّیحِ إذا مَرَّتْ بِالنَّتِنِ حَمَلَتْ نَتْنَاً؛[۹]

همنشینی با بدان، موجب کسب بدی می‎شود؛ مانند بادی که هرگاه به چیز گندیده بورزد، بوی بد را با خود حمل خواهد کرد.

۵ـ نیز فرمود:

لَیْسَ شَیْءٌ أَدْعی لِخَیْرٍ وَ أَنْجی مِنْ شَرٍّ مِنْ صُحْبَۀِ اْلأَخْیارِ؛[۱۰]

هیچ چیزی مانند هم‎نشینی با نیکان، انسان را به سوی نیکی جلب نمیکند و از بدی نجات نمی‎دهد.

۶ـ امام صادق(ع) از رسول خدا(ص) نقل می‎کند:

أَحْکَمُ النّاسِ مَنْ فَرَّ مِنْ جُهّالِ النّاسِ؛[۱۱]

استوارترین انسان‎ها، کسی است که از انسان‎های نادان بگریزد.

۷ـ امام جواد(ع) فرمود:

إِیّاکَ و مُصاحَبَۀَ الشَّرِیرِ، فَإِنَّهُ کَالسَّیْفِ الْمَسْلُولِ، یَحْسُنُ مَنْظَرُهُ و یَقْبُجُ أَثَرُهُ؛[۱۲]

از هم‎نشینی با زشت کار دوری کن، زیرا او همانند شمشیر برهنه و تیز، جلوه‎ای نیکو و تأثیری زشت دارد.

۸ ـ امیر مؤمنان در وصیّت خود به امام حسن(ع) فرمود:

یا بُنَیَّ إِیّاکَ وَ مُصادَقَۀَ اْلأحْمَقِ؛ فَإِنَّهُ یُریدُ أَنْ یَنْفَعَکَ فَیَضُرُّکَ، و إِیّاکَ و مُصادَقَۀَ الْبَخِیلِ، فَإِنَّهُ یَقْعُدُ عَنْکَ أَحْوَجَ ما تَکُونُ إِلَیْهِ، و إیّاکَ و مُصادَقَۀَ الْفاجِرِ، فَإِنَّهُ یَبِیعُکَ بِالتّافِهِ، و إِیّاکَ وَ مُصادَقَۀَ الْکَذّابِ، فَإِنَّهُ کَالسَّرابِ، یُقَرِّبُ عَلَیْکَ الْبَعِیدَ، و یُبَعِّدُ عَلَیْکَ الْقَرِیبَ؛[۱۳]

پسرم! از دوستی با احمق بپرهیز؛ چرا که می‎خواهد به تو منفعت برساند ولی زیان می‎رساند و از دوستی با بخیل حذر کن؛ زیرا او هنگام شدیدترین حاجت، تو را رها می‎کند و از دوستی با انسان فاسق دوری کن؛ زیرا او تو را به بهای اندکی می‎فروشد و از همنشینی با دروغگو بپرهیز؛ زیر او مثل سراب است، دور را در نظر تو نزدیک و نزدیک را در نظر تو دور می‎نماید.

از بررسی روایات دربارۀ انتخاب دوستان صالح و دوری از دوستی با افراد ناباب، چنین به دست می‎آید:

دوستانی انتخاب کنید که ایثارگر با مال و جان، راست‎گو، صاحب دین و معرفت، امین و خائف از خدا، سودمند برای علم و دین باشند.

در این جا به دو روایت اشاره میکنیم:

امیر مؤمنان علی(ع) فرمود:

عَلَیْکَ بِإِخْوانِ الصِّدْقِ، فَأَکْثِرْ مِن اِکْتِسابِهِمْ، فَإِنَّهُمْ عُدَّۀٌ عِنْدَالرَّخاءِ و جُنَّۀٌ عِنْدَالْبَلاءِ؛[۱۴]

بر تو باد هم‎نشینی با برادران راستین! و در تحصیل این گونه دوستان، بسیار بکوش؛ چه آن که آنان هنگام آسودگی، نیرو و حامی، و هنگام بلا، سپر می‎باشند.

شخصی از رسول خدا(ص) پرسید: همنشینان نیک چه کسانی هستند؟ پیامبر(ص) در پاسخ فرمود:

مَنْ ذَکَّرَکُمْ بِاللهِ رُؤْیَتُهُ، و زادکُمْ فِی عِلْمِکُمْ مَنْطِقُهُ، و ذَکَّرَکُمْ بِاْلآخِرَۀِ عَمَلُهُ؛[۱۵]

آن کس که دیدارش شما را به یاد خدا بیندازد و منطق و گفتارش بر علم شما بیفزاید و عملش آخرت را به یاد شما بیاورد.

نمـــــونه‎ها

پیامبر(ص) و امامان(ع) در مورد هم‎نشین و انتخاب دوست، بسیار محتاط و حسّاس بودند. در این مورد به نمونههایی از موضع‎گیری آنان توجّه کنید:

نمونه اوّل

پیامبر(ص) با افراد پاک و باایمانی، مانند سلمان، بلال حبشی، عَمّار، خَبّاب و صُهَیب هم‎نشینی می‎کرد و آنان همواره به عنوان دوست، در محضر آن حضرت بودند.

گروهی از سران مشرکین قریش نزد پیامبر(ص) آمده و گفتند:

ای محمّد! آیا به مصاحبت با این گونه افراد خشنود شده‎ای و توقّع داری ما از آنان پیروی کنیم و در کنار آنان بیاییم؟! اگر آنان را از خود دور سازی، شاید نزد تو آییم و از تو پیروی کنیم و به عنوان دوستان تو، در کنارت باشیم.

در این هنگام، آیه نازل شد و سخن آنان را مردود اعلام نمود و روش پیامبر(ص) را تأیید و تثبیت کرد:

(وَ لا تَطْرُدِ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداۀِ وَالْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجهَهُ)؛ [۱۶]

و کسانی را که صبح و شام خدا را می‎خوانند و جز ذات پاک او نظری ندارند، از خود دور مکن.

نمونه دوم

نجاشیِ شاعر، یکی از دوستان و طرفداران امیر مؤمنان علی(ع) بود و با اشعارش سپاه امیر مؤمنان(ع) را بر ضدّ معاویه تحریک می‎کرد. او در ماه رمضان شراب خورد و شرابخواریش ثابت شد. علی(ع) با دست خودش هشتاد تازیانه به او زد، سپس او را یک شب زندانی کرد. روز بعد دستور داد او را آوردند و بیست تازیانه دیگر هم به او زد.

نجاشی عرض کرد: ای امیر مؤمنان! هشتاد تازیانه به جهت شراب‎خواری، به من زدی، پس این بیست تازیانۀ دیگر برای چیست؟!

امیر مؤمنان(ع) در پاسخ فرمود:

هذا لِتَجَرِّیکَ عَلی شُرْبِ الْخَمْرِ فِی شَهرِ رَمَضانٍ؛ [۱۷]

این بیست تازیانه به علّت جرأت و گستاخی تو به شراب خواری، در ماه رمضان است.

نجاشی به شام گریخت و به معاویه پیوست. بعضی به علی(ع) گفتند: با دادن پول و مماشات با این گونه افراد، آنان را برای خود نگهدار، نگذار به دشمن بپیوندند. در پاسخ فرمود:

ما کُنْتُ مُتَخِذُّ الْمُضَلِّینَ عَضُداً؛

من گمراهان را یاور خود قرار نمی‎دهم.

نمونه سوم

ابوهاشم جعفری، یکی از شیعیان برجسته بود. امام هادی(ع) روزی از روی اعتراض به او فرمود: «چرا با عبدالرّحمن بن یعقوب همنشین می‎شوی؟!»

ابوهاشم عرض کرد: او دایی من است.

امام هادی(ع) فرمود: «عقیده او درباره صفات خدا، باطل است و در این باره سخن نادرست می‎گوید». و در ادامه فرمود:

فَإِمّا جَلَسْتَ مَعَهُ وَ تَرَکْتَنا و إِمّا جَلَسْتَ مَعَنا و تَرَکْتَهُ؛[۱۸]

یا با او بنشین و ما را ترک کن و یا با ما بنشین و او را ترک کن.

ابوهاشم عرض کرد: او هر عقیده‎ای دارد برای خودش است، من که عقیده درستی دارم عقیده باطل او چه زیانی به من می‎رساند؟!

امام(ع) فرمود: «آیا از این نمیترسی که عذابی به سویش بیاید و تو را نیز به جهت نزدیک شدن به او فراگیرد؟!».

نمونه چهارم

امام صادق(ع) دوستی داشت که همواره در محضر آن حضرت بود. روزی آن دوست به غلامش گفت: ای زنازاده! کجا بودی؟!

امام صادق(ع) این دشنام را از او شنید، بسیار ناراحت شد؛ دستش را محکم بر پیشانی خود زد و فرمود:

سُبْحانَ الله! آیا نسبت ناروا به مادرش میدهی؟ من تو را با تقوا میدانستم، ولی اکنون میبینم تقوایی نداری.

دوست امام عرض کرد: فدایت شوم! مادر این غلام از اهالی سِنْد (از سرزمین هند) و بتپرست است. (بنابراین، دادن این نسبت به او اشکالی ندارد.)

امام صادق(ع) فرمود: «آیا نمیدانی که هر امّتی بین خود قانون ازدواج دارند؟ از من دور شو».

پس از این حادثه، هرگز دیده نشده که امام صادق(ع) با آن شخص، رفت و آمد داشته باشد.[۱۹]

نمونه پنجم

زید بن محمود بن موسی بن جعفر، برادر زادۀ حضرت رضا(ع)، معروف به «زیدالنّار»، ادّعای امامت میکرد و عدّهای دور او جمع شده بودند. حضرت رضا(ع) موضعگیری سختی در برابر او نمود تا آن جا که در روایت آمده:

وَ حَلَفَ أَنْ لایُکَلِّمَهُ أَبَداً ما عاشَ؛[۲۰]

حضرت رضا(ع) سوگند یاد کرد تا زنده است با زید سخن نگوید.

روزی زید بن موسی به محضر امام رضا(ع) آمد و سلام کرد. اما جواب سلام او را نداد. زید گفت: من پسرِ پدرت هستم، جواب سلام مرا نمی‎دهی؟! امام رضا(ع) در پاسخ، به او فرمود:

أَنْتَ أَخِی ما أَطَعْتَ اللهَ؛ فَإِذا عَصَیْتَ اللهَ لا إِخاءَ بَیْنِی و بَیْنَکَ؛[۲۱]

تو برادرم هستی؛ مادام که خدا را اطاعت کنی. پس هرگاه نافرمانی خدا کنی، بین من و تو برادری وجود ندارد.


پی‌نوشت‌ها

[۱] - فصّلت (۴۱) آیه ۲۵.

[۲] - مدّثّر (۷۴) آیه ۴۵.

[۳] - انعام (۶) آیه ۶۸.

[۴] - فرقان (۲۵) آیات ۲۷ـ۲۹.

[۵] - اصول کافی، ج ۲، ص ۳۷۴.

[۶] - در ج ۷۴ بحارالأنوار، از صفحۀ ۱۵۴ـ۲۷۴، روایات بسیاری در این مورد نقل شده است.

[۷] - همان، ص ۳۷۹.

[۸] - همان، ص ۱۹۶.

[۹] - غررالحکم.

[۱۰] - همان.

[۱۱] - بحارالأنوار، ج ۷۴، ص ۱۹۰.

[۱۲] - همان، ص ۱۹۸.

[۱۳] - نهجالبلاغه، حکمت ۳۸.

[۱۴] - بحارالأنوار، ج ۷۴، ص ۱۸۷.

[۱۵] - همان، ص ۱۸۶.

[۱۶] - تفسیر الدّر المنثور و مجمع البیان، ذیل آیۀ ۵۲ انعام (۶) و بحارالأنوار، ج ۷۴، ص ۱۸۳.

[۱۷] - فروع کافی، ج ۷، ص ۲۱۶.

[۱۸] - اصول کافی، ج ۲، ص ۲۷۴ـ۲۷۵.

[۱۹] - وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۳۳۱.

[۲۰] - عیون اخبارالرضا، ج ۲، ص ۲۳۳.

[۲۱] - بحارالأنوار، ج ۴۹، ص ۲۱۴ و ۲۲۱. شبیه ای موضوع بین امام رضا(ع) و عمویش، محمد بن جعفر رخ داد. عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۲۰۴.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی