نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

مشخصات بلاگ
نــــــــــور

" سَلامٌ عَلَی إل یاسِین "

منتظر مأیوس نیست. منتظر از درد هجر میسوزد

اما بشوق وصال سر زنده و امیدوار است .

انتظار یعنی امید به فردا

فردای وصال ...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۴۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سیاسی» ثبت شده است

ده دلیل تاریخی برای بی اعتمادی به آمریــــکا


مقام معظم رهبری در مراسم تحلیف و اعطای سردوشی دانشجویان دانشگاه های افسری ارتش جمهوری اسلامی ایران فرمودند؛ «ما به امریکایی ها بدبینیم و هیچ اعتمادی به آنان نداریم، دولت آمریکا غیرقابل اعتماد و خودبرتربین و غیرمنطقی و عهدشکن است و دولتی در تصرف شبکه صهیونیسم بین المللی است که به خاطر صهیونیستها مجبور است با رژیم غاصب مماشات کنند و نرمش نشان دهند... ما از تحرک دیپلماسی دولت حمایت می کنیم و به تلاش دیپلماسی اهمیت میدهیم و از آنچه در سفر اخیر بود حمایت می کنیم البته برخی از آنچه در سفر نیویورک پیش آمد به نظر ما بجا نبود لکن ما به هیئت دیپلماسی دولت خدمتگزار خوشبین هستیم ولی به آمریکاییها بدبینیم. دولت آمریکا غیرقابل اعتماد و خودبرتربین و عهدشکن است.»

اما دلیل این بی اعتمادی چیست و ریشه های تاریخی آن کدام است؟ پاسخ این سوال را باید در رفتار آمریکا با ایران طی چند دهه اخیر جست وجو کرد.

مسئله فروش زمین‌های فلسطین به یهودیان

در سال 1881م، در جریان ترور الکساندر دوم، تزار روس، یهودیان به قتل تزار متهّم شده و در روسیه و اروپای شرقی، تحت اذّیت و آزار فراوان قرار گرفتند. این فشارها باعث مهاجرت بسیاری از یهودیان به مناطق غربی اروپا گردید. دسته‌های پراکنده و اندکی از ایشان نیز به فلسطین کوچ کردند. از سوی دیگر نخستین تبلیغات صهیونیستی در ضرورت مهاجرت یهودیان به فلسطین و استقرار در آن سرزمین که یک چندی ساز شده بود، موجب شد تا گروه‌های کوچکی از این طایفه نیز، بدون نظم و سازمان‌دهی ویژه‌ای به سرزمین فلسطین وارد شوند. این مهاجران، هر کدام قطعاتی زمین کشاورزی را خریده و در کنار یکدیگر به کشت و زرع گروهی پرداختند. آنان در واقع هسته‌ی اولیه‌ی فعالیت‌های تعاونی و اشتراکی یهودی را که بعدها «کیبوتص» نامیده شد، بنیاد نهادند.(1)

از سال 1897، پس از تشکیل نخستین کنفرانس‌های صهیونیستی، این مهاجرت‌ها شتاب و نظم بیش‌تری به خود گرفت و خاندان ثروتمند روچیلد و دیگر سرمایه‌داران یهود، حمایت و پشتیبانی مالی این مهاجرت‌ها و خرید زمین برای یهودیان مهاجر به فلسطین را بر عهده گرفتند.
در پاسخ به مصوّبات کنفرانس بال، «محمد طاهر حسینی (مفتی بیت‌المقدّس در آن زمان)، ریاست هیئتی محلّی را جهت رویارویی توطئه اسکان یهودیان به عهده گرفت. به گواهی اسناد و مدارک تاریخی، مساعی هیئت مذکور، سرانجام از دست‌اندازی‌های فزاینده‌ی یهودیان به زمین‌های مزروعی جدید، جلوگیری نمود.»(2)
اجمالاً تا اواخر سده‌ی نوزدهم، مهاجرت‌های پراکنده و محدود یهودیان به فلسطین، و خرید قطعاتی از اراضی زراعی آن، به منظور اشتغال به امر کشاورزی و امرار معاش، حساسیّت و نگرانی اعراب را به طور جدّی برنمی‌انگیخت، و این یهودیان نیز مانند دیگر یهودیان بومی فلسطین، در کنار مسیحیان و مسلمانان از یک زندگی مسالمت‌آمیز برخوردار بودند.
اما از سال‌های آغازین سده‌ی بیستم که این مهاجرت‌ها آهنگی سریع، گسترده و سازمان یافته به خود گرفت، این امر حالت و وضعیّت دیگری پیدا کرد و رفته‌رفته فلسطینیان با نظر شک وحیرت بدان نگریستند و کم و بیش مخالفت‌ها و عکس‌العمل‌هایی را موجب شد.
در همین دوره «سیّد محمد رشید رضا (از شاگردان شیخ محمد عبده و سیّد جمال‌الدین افغانی) که ساکن مصر بود، نقش بزرگی را در افشای ماهیّت واقعی مهاجرت یهودیان ایفا کرد. وی در نشریّه‌ی المنار (یکی از نمودهای بیداری اسلامی در آن دوران)، برای نخستین بار ندای مقابله با خطر صهیونیسم را سر داد».(3)
با صدور اعلامیه‌ی بالفور، یهودیان برای اجرای مقاصد صهیونیستی خویش، پشتوانه‌ای مطمئن و نیرومند یافتند. از این رو، با امید و هیجانی توصیف‌ناپذیر، موجی از فعالیت و تحرّک را در امر مهاجرت به فلسطین و خرید زمین‌ها را آغاز کردند.(4) «تراست‌های (اسکان یهودیان در فلسطین) وابسته به بانک برادران روچیلد و دیگر بانک‌ها، توانستند پهنه‌های گسترده‌ای از زمین‌های کشاورزی و بارور فلسطین را از چنگ مالکان آن بربایند و برزگران عرب را با زور از آن برانند. برای پیش‌گیری از زمین بازی و فروختن دیگر باره‌ی زمین‌های غصب شده به عرب‌ها، نمایندگی یهودی، (صندوق قومی کلیمیان) را برای خریدن زمین با پول گردآوری شده از یهودیان بیرون فلسطین، بنیاد نهاد. زمین‌هایی را که با پول صندوق قومی، می‌خریدند، نمی‌شد فروخت؛ زیرا به گونه‌ی اجاره، برای مدتی میان 35 تا 49 سال به مهاجران یهودی واگذار می‌شد». (5)
هم‌چنان که خریداری املاک از سوی (این) صندوق... افزایش می‌یافت، صندوق تلاش می‌کرد قطعات مجاور یکدیگر را انتخاب کند تا هسته‌ی جغرافیایی ایجاد یک کشور به وجود آید. در طول دهه ی 1930م، صندوق ملی یهود، زمین‌هایی در ناحیه‌ی «حیفا» در طول جاده‌ی تل‌ آویو- اورشلیم، در ناحیه‌ی تل آویو و در «جلیل» خریداری کرد. آژانس یهود در زمین‌های خریداری شده، تأسیساتی که آن‌ها را «سدّ چوبی و برج مراقبت» می‌خواند، بنا کرد. این استحکامات به منظور استقرار یک کشور بنا شده بود و در مناطقی قرار داشت که یهودیان قبلاً در آن جا زندگی نکرده بودند.(6)
یهودیان برای به دست آوردن اراضی فلسطین، سه سازمان مستقل تأسیس کردند:
1. جمعیّت یهودی عمران فلسطین (بیکا) که با کمک‌های بارون ادموند روچیلد، تشکیل شد.
2. جمعیّت سرمایه‌گذاران یهود (کارن کایمت(7)) که تا سال 1944م، 86 هزار هکتار زمین به دست آورد و حکومت سرپرست هم مقدار قابل توجّهی از اراضی دولتی را به آنان واگذار کرد.
3. سازمان (کارن‌ هایسود) در سال 1931م تأسیس شد و وام‌های درازمدت با بهره‌ی اندک در اختیار کشاورزان یهود قرار می‌داد.(8)
فروشندگان این زمین‌ها، بیش‌تر از میان گروه‌های زیر بودند:
1. مالکان غایب (غیر مقیم در کشور) که بیش‌تر از خانواده‌های فئودال لبنانی بودند.
2. دولت عثمانی، بدین شکل که زمین‌های کشاورزانی را که قادر به پرداخت مالیات خود نبودند، ضبط می‌کرد و از طریق مزایده‌ی علنی می‌فروخت.
3. مالکان فلسطینی که بیش‌ترشان از خانواده‌های مسیحی بودند.(9)
گروه دیگری از مردم که زمین‌های خود را به یهودیان واگذار می‌کردند، عده‌ای از اراذل و اوباش فلسطینی بودند که در آن روزها به دلیل رواج فرهنگ مادی غرب و گسترش بی‌بند‌وباری‌های اخلاقی، تن به فساد و فحشا سپرده بودند و برای تأمین هزینه‌های هرزگی و عیّاشی، خویشتن را نیازمند پول می‌دیدند. 

 یهودیت، دین یا نژاده
واژه «یهودی» مشترک لفظی میان دو معناست:
الف) پیروِ «دین یهود».
ب) وابسته به «نژاد یهود».(1)
توجّه به این تقسیم از آن جهت ضروری است که باید حریم پیروان آیین موسوی را از آن چه دامن یک مشت نژاد پرستان تنگ نظر و مدّعی یهودیت را آلوده است، مبرّا سازیم.
سران صهیونسیم، همواره از «یهودیت» به عنوان یک ابزار، برای تحقّق اهداف نژاد پرستانه خویش بهره برده و حتّی گاه از اظهار الحاد و بی دینی نیز ابایی نداشته اند.
ماکس نور داو از برجسته ترین چهره های نژاد پرست صهیونسیم، و دوست بسیار نزدیک هرتزل، با سخنان قاطع و صریح خود، تأکید کرده است:
یهودیت، دین نیست، بلکه تنها مسئله ی خون و نژاد است.(2)
وی که آشکارا به کفر تظاهر می کرد، تورات را به عنوان یک فلسفه، کودکانه خواند و به عنوان یک نظام اخلاقی، چِندش آور شمرد و کتاب دولت یهودی هرتزل را هم سنگ کتاب مقدّس قرار داد.
لویس براندیس رهبر صهیونیست های آمریکا، در سخنرانی خود به سال 1915/ م اظهار داشت:
یهودیت، مسئله تعلّق خونی است.(3)
خود هرتزل، بنیان گذار صهیونیسم سیاسی نیز، به حاخام بزرگ پاریس، آشکارا اعلام کرد:
من در طرح خود، هرگز از هیچ کدام از تعالیم دینی فرمان نمی برم.
و در پاسخ به این پرسش که رابطه ات با تورات چگونه استه گفت: «من اندیشمندی آزادم».
هم چنان که مصوّبات نخستین کنفرانس صهیونسیتی (بال- 1897/م) به ریاست تئودور هرتزل، نیز فاقد هر گونه اشاره به دیانت یهودی بود.
ولادیمیر ژابوتنسکی (1880-1940/ م)، چهره سرشناس دیگر صهیونیسم، می گفت:
من بنّایی هستم که در ساخت مبعد جدید برای پروردگارم که نامش ملت یهود است، شرکت کرده ام.(4)
این گونه اظهارات آشکار ملحدانه را در بیانات دیگر رهبران سیاسی صهیونیسم، هم چون پینسکر، کلاتزکین، حاییم و ایزمن، ناحوم گلدمن، بن گوریون و... به فراوانی می توان یافت.
به همین دلیل است که آحاد هاعام معلّم روحی وایزمن، گفته است:
بیش تر شخصیّت های بزرگ ما که به لحاظ تحصیلات علمی و جایگاه اجتماعی، شایسته ی زمامداری در دولت یهودند، واقعاً از روح دیانت یهودی بی بهره اند.(5)
لائیک بودن دولت مردان رژیم صهیونیستی، موجب شده است که وابستگی نژادی در نظر آنان، بسی مهم تر از اعتقادات دینی رقم بخورد. از نگاه این نژاد پرستان، یک یهودی هر قدر که از اصل دیانت یهود فاصله بگیرد، هرگز از قالب یهودی بودن خود خارج نمی شود.
دیوید دیوک عضو اسبق کنگره ی آمریکا، در این مورد می نویسد:
شرط پذیرش مهاجر یهودی به اسرائیل، داشتن التزام دینی و باورهای یهودی نیست. مهاجر می تواند بی دین و یا مثلاً رسماً کمونیست باشد. این ها مهم نیست، تنها باید معلوم باشد که او از تیره ی یهودیان است.(6)
دیوک در جای دیگری از کتاب خود می گوید:
دست کم یهودیان و اسرائیلیان، اعتقادی به خدا ندارند (و بی دینند).(7)
این مدّعیان یهودیت، «آیین یهود» و «زبان عبری» را تنها به عنوان حلق? الوصل و عامل وحدت میان یهودیان سراسر جهان برگزیده اند.
در توضیح جمله ی اخیر باید گفت:

امروز در ادامه بررسی صلاحیت وزرا ، آقای پزشکیان بعنوان موافق وزیر پیشنهادی


علوم ( آقای میلی منفرد ) پشت تریبون رفت . مطالب او خارج از عرف موافق و


مخالف حرف زدن بود . همه را به اصطلاح نصیحت کرد !!!


نقش یک پدر دلسوز و خیر اندیش !!!


از قرآن و تاریخ اسلام و رحمت پیامبر و گذشت علی و .... همه و همه را گفت


تا بگوید فتنه را بی خیال . گذشته گذشت !!!


جالب تر اینکه برای تبرئه فتنه گران حتی گزینشی به فرمایشات رهبری هم استناد کرد !!!


عجبا ! کلمة حق یراد بها الباطل ... حالا هم تکرار میشود !


او گفت گذشته را نبش قبر  نکنیم ... گذشت و رفت !!!


اما کاش آقای نماینده کمی صداقت بخرج میداد و مثلا صادقانه میگفت : جریان


فتنه بزرگ ترین اقدام دشمن برای براندازی بود ...


کاش میگفت که علی (ع) خشن ترین و سخت ترین برخورد را با فتنه گران نهروان داشت...


کاش میگفت که فتنه گرانی که پا روی خون شهدا گذاشتند


و حتی حرمت امام حسین را نگه نداشتند ، اگر غیرت و صداقت دارند


از پیشگاه ملت و رهبری عذر خواهی کنند...

کاش آقای پزشکیان بیش تر از آنکه بخواهد پیروان ولایت را موعظه کند ،


رفقای فتنه گر خودش را نصیحت میکرد ...


تا ما تصور نکنیم دارد از دین استفاده ابزاری و تفسیر به رای میکند...


آقای پزشکیان ! این " گلچین جهت دار  " جنابعالی بدترین جفا به دین و اهل بیت است .


این دقیقا همان شیوه منافقین صدر اسلام است که نه خود را بر دین ، بلکه دین را بر


رفتار خود تطبیق میدهند.


این پیامبر و قرآنی که اینقدر با آب و تاب آموزه های شان را مصادره به مطلوب میکردی


این سال های اخیر نیامدند . از قبل بودند


زمان فتنه هم همین آموزه ها وجود داشت

کاش دوستان فتنه گرت را نصیحت میکردی که دل رهبری را خون نکنند ،

خون شهدا را لگد مال نکنند ، به دروغ کشته سازی نکنند ، حرمت عاشورا

و امام حسین را نشکنند ... تا ما سخنان امروزت را بحساب دلسوزیت میگذاشتیم

نه توجیه و عوام فریبی


کاش همین امروز با همان صراحتی که دلسوزان نظام و رهبری را نصیحت میکردی

که همه چیز را فراموش کنند دوســـــتان بـــد پیشینه ات را نصیحت میکردی که به

وابستگی شان به اجانب اقرار کنند...


کاش لا اقل اینقدر انصاف داشتی که مواضع و دیدگاه های جناحی و گروهیت را لباس

دین نمی پوشاندی ...


و اگر نبود فرمایشات عمارگونه و صریح " آقای کریمی قدوسی " نماینده با بصیرت

مشهد مقدس شاید بعضی ساده لوحان ، جفنگ هایت را دلسوزی و دغدغه دینی

می انگاشتند .


آری !

آقای کریمی قدوسی امروز نقاب از چهره نفاق و فتنه برداشت ...


و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون


یک شیخ وهابی عربستانی در سخنان توهین آمیز با اشاره به کشتار حوله درسوریه گفت که ما وهابی ها به کشتار کودکان شیعه افتخار می کنیم! بنابر گزارش الجوار، تروریستهای وهابی با حمایت عربستان و قطر و ارسال سلاح و پول به آنها دست به کشتار مردم می زنند و شبکه های هوادار آنها همچون الجزیره و العربیه از آنان دفاع می کنند.

به گزارش «شیعه نیوز» ، دکتر«علی الربیعی» شیخ وهابی سعودی در تویتر به کشتار حوله اشاره کرد و گفت: به قتل کودکان در سوریه و عراق افتخار می کنیم.وی در ادامه بی حرمتی خود، کشتار کودکان را به مثابه غزوه دانست.

این شیخ وهابی اظهار داشت: آمریکا به یک سرباز آمریکایی که دهها کودک را کشته بود، افتخار کرد، پس چرا ما به به کشتار کودکان شیعه افتخار نکنیم!

وی ادامه داد: ما وهابی ها به غزوه حوله که در آن کودکان علوی و شیعه در سوریه کشته شدند، افتخار می کنیم!

افسران - به کشتار شیعیان افتخار میکنیم...

sigd3D_535.jpg

اگــر در امتــحــان جغــرافــی پــرسیــدنــد ؛ کــوفــه کجــاســت ؟

بگــو ؛ کــوفــه جــا نیــســت ؛ کــوفــه زمــان اســت . . .

کــوفــــه سیــاهــچــــال تــاریــخ اســت کــه دنــیــــا پــرستــــان آلــوده بــه روزمــره­ گــی در آن خــواهنــــد پــوسیــــد . . .

و بنــویــس ؛ مــا اهــل کــوفــــه نیــســتیــــم ؛ عــلــــی تـنــــهـا بـمــــانــد .
پیشگویی آخرالزمانی خانم سفیر!!!

سفیر آمریکا در قاهره : مصری ها باید بردگان یهود شوند

این جنگ همان آرماگـــدون خواهد بود !!!


سفیر آمریکا در قاهره، در اظهاراتی کاملاً صهیونیستی و جالب، ادعای مالکیت مصر برای ملت برگزیده یهود(!) را مطرح کرد و گفت، مصری‌ ها باید بردگان یهود شوند و بازگشت یهودیان از تمامی مناطق جهان در سال ۲۰۱۳ صورت خواهد گرفت.

وی در این سخنان ادعا کرد، بازگشت یهودیان از تمامی مناطق جهان به سرزمین موعود (!) از نیل تا فرات، نزدیک است و در سال ۲۰۱۳ صورت خواهد گرفت.

به گزارش سرویس وبگردی پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، "آن پترسون"، سفیر آمریکا در قاهره، در گفتگو با یک رسانه صهیونیستی، اظهارات عجیبی درباره جایگاه مصر در طرح از نیل تا فرات سرزمین موعود (!) صهیونیست‌ ها مطرح کرده است.


               مصری ها بردگان یهود
پترسون با افتخار گفت، نقش محوری و مهمی در روند تحقق پیش‌ بینی‌ ها برای «ملت برگزیده خدا»! ایفا کرده است. مصری‌ ها نیز هرگز مانع از بازگشت یهودیان به این کشور نمی‌ شوند؛ بلکه به آنها متوسل می شوند تا به مصر بازگردند و آنها را از فقر و گرسنگی نجات دهند، چرا که مصر به زودی و احتمالاً در همین امسال (میلادی) اعلام ورشکستگی خواهد کرد.

وی در این گفتگو با اشاره به احتمال جنگ آینده گفت، اسرائیل تحریک‌ ها و تجاوزها و تهدیدهای فراوانی را متحمل شده و صبرش طولانی نخواهد شد و سال ۲۰۱۳ میلادی که چهلمین سالروز شکست اکتبر ۱۹۷۳ میلادی است، فرا رسیده است.

وی تأکید کرد در اوضاعی که اسرائیل مجبور به مقابله نظامی شود، در آن تردید نخواهد کرد و این جنگ، همان جنگ آرماگدون خواهد بود که آمریکا و انگلیس و ناتو و تمامی «کشورهای حامی صلح»(!) برای دادن حقوق صاحبان حق به آنها، وارد عمل خواهند شد، یهودیان دیگر اجازه تکرار هولوکاست را علیه خود در منطقه نخواهند داد.

وی با توهین به قومیت عربی و امت اسلامی گفت: از آنجا که اعراب و مسلمانان طبیعت خشنی دارند و مایل به وحشی‌گری و تروریسم هستند (!)، به علت اینکه یهودیان از آنها پیشرفته‌ تر و ثروتمندتر هستد، به آنها حمله خواهند کرد، به همین علت این درگیری برای بقا خواهد بود و بقا نیز به طبع برای گروه قوی‌ تر، رقم خواهد خورد.

پترسون با اشاره به تجربه خود در مصر گفت که خوشحال است که به این کشور آمده و طرحی را که خواهر بزرگ تر وی، مارگارت اسکوبی، سفیر سابق آمریکا در مصر، آغاز کرده بود پیگیری می‌ کند؛ تا زمانی که هدف یکی باشد و اخلاص در کار باشد، اسامی اهمیت زیادی ندارد.

وی گفت، در کنار دیوار ندبه قسم خورده که حق یهود را به آنها بازگرداند و انتقام آواره کردن آنها در کشورهای جهان را بگیرد و نزدیکان و خانواده‌های آنها به زودی به مصر و کشورهای عربی باز خواهند گشت تا خانواده‌هایشان را تکمیل کنند و خانواده‌ها یکدیگر را ببینند و بعد از صدها سال بار دیگر جمع آنها جمع شود.


وی با ادعای مالکیت بخش‌ هایی از مصر برای یهودیان گفت، اسنادی در اختیار دارد که مالکیت یهودی بر طرح های مصر را نشان می‌ دهد که آنها ایجاد کردند، اما جمال عبدالناصر، با وحشیگری، تمام آنها را از مصر اخراج کرده و اموالشان را مصادره کرد.

وی افزود: اسناد ثابت می کند، دارایی‌ های یهودیان در مصر سبب می‌ شود آنها به این کشور بازگردند و ثابت می‌ کند آنها مالک اصلی مصر هستند و موضوع آن چیزی نیست که فرعون‌ ها آن را تحریف کردند؛ چرا که این یهودیان بودند که اهرام‌ها را بنا کردند، اما مصری‌ ها و عرب‌ ها به سرقت عادت دارند؛ همان طور که کانال سوئز را سرقت کردند و انقلاب ۱۹۵۲ را برای سرقت اموال یهود بنا نهادند.


سفیر آمریکا در ادامه اظهارات کاملا صهیونیستی خود مدعی شد، خسارت‌ هایی که مصری‌ ها باید بپردازند، بیش از توان آنهاست و سبب ورشکستگی آنها خواهد شد و آنها در بازپرداخت وام های بانک جهانی و بانک مرکزی، ناتوان خواهند ماند؛ مصری‌ ها الان هم هیچ چیز در مصر ندارند و باید یا بندگی اربابان یهود خود را که ملت برگزیده خدا هستند، بپذیرند یا اینکه از این کشور خارج شده و در جستجوی کشور جایگزینی برای خود باشند.

پترسون گفت، شورای امنیت نیز از حق یهودیان در بازگشت به سرزمین موعود از نیل تا فرات در مقابل بازگشت آوارگان فلسطینی به غزه و سینا و کرانه باختری و اردن حمایت می‌ کند و این تصمیمی اجباری خواهد بود و در صورت رد آن از سوی مصری‌ها و عرب ها، با آنها اعلام جنگ خواهد شد.


 منبع : سایت شبکه خبر

- آغاز عملیات مرصاد؛ شکست پیچیده‌ترین ترفند دشمن و منافقین.

- رژیم عراق با به کارگیری گسترده سلاح‌های شیمیایی در جبهه‌های جنگ و موشکباران شهرها، توانست شرایط جنگ را به نفع خود تغییر دهد. این در حالی بود که کارشناسان نظامی و سیاسی ایران، سرگرم بررسی و پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت ملل متحد بودند و سرانجام این قطعنامه در تاریخ 27/4/1367 از سوی جمهوری اسلامی ایران پذیرفته شد.

چهار روز پس از پذیرش قطعنامه سازمان ملل، قوای رژیم بغداد در 31/4/1367 به منظور تصرف بخش‌های از ایران، تجاوز گسترده‌ای را آغاز کردند؛ ولی با ایستادگی رزمندگان ایران بخش وسیعی از مناطق جنوبی کشور از خطر سقوط نجات یافت. همچنین ارتش عراق در جبهه‌های میانی نیز دست به تحریکاتی زد، که تا حدی می‌توانست برای تمامیت ارضی و استقلال کشور ما خطری جای به‌شمار آید. هدف دشمن در جبهه میانی، زمینه‌سازی برای هجوم سازمان مجاهدین خلق یا همان منافقین بود.

در این جبهه، ارتش عراق با حمله به خطوط پدافندی خود، آنها را سرگرم کرده بود تا نیروی منافقین بتوانند پس از شکسته شدن خط به وسیله ارتش عراق، از نقطه دیگری حرکت خود را آغاز کنند. به این ترتیب، نیروهای منافقین پس از تصرف جبهه نیروهای ایرانی در منطقه سر پل ذهاب به دست ارتش عراق، بدون آن‌که روبه‌رو باشند، سوار بر خودروهای خود، به سوی کرمانشاه حرکت کردند و تا تنگه "چهارزبر" پیش آمدند. این حرکت سریع و حساب شده دشمن، طراحان جنگ و رزمندگان را عافلگیر کرد. به محض رسیدن خبر هجوم منافقین و ارتش عراق به شهرهای مختلف کشور، خیل عظیمی از نیروهای داوطلب به سوی جبهه‌ها روانه شدند. همین امر، محاسبات دشمن را در تصرف بخشی از کشور ایران برهم زد.

در حالی‌که هنوز حملات ارتش عراق در جنوب کشور قطعی نشده بود، بخشی از نیروهای رزمنده جنوب، راهی غرب کشور شدند تا همراه مردم بسیج شوند و تحت عنوان عملیات "مرصاد"به سرکوب حملات عراق و منافقین بپردازند.

عملیات مرصاد روز 3 / 5 / 1367  با رمز "یا صاحب‌الزمان(عجل‌الله تعالی وجه‌الشریف) ادرکنی" برای مقابله با حرکت منافقین و بازپس‌گیری اشغال شده انجام گرفت.

در این عملیات که با فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و با پشتیبانی هوانیروز ارتش اجرا شد، رزمندگان از سه محور چهارزبر، جاده قلاجه و جاده اسلام‌‌آباد ـ پل‌دختر وارد عمل شدند و نیروهای ضد انقلاب را تا پشت نوار مرزی عقب راند؛ اما قوای ارتش عراق، ارتفاعات مرزی را همچنان در اشغال خود نگه داشتند. در عملیات مرصاد، بیش از 120 دستگاه تانک، 400 دستگاه نفربر، 240 قبضه خمپاره‌انداز 60 و 80 میلیمتری و 30 عراده توپ 106 میلیمتری دشمن منهدم شدند. همچنین بیش از 20 تیپ مشترک منافقین و ارتش عراق متلاشی شد و تعداد کشته و زخمی‌های دشمن از مرز 4800 تن گذشت. در این عملیات، نزدیک به 1000 قبضه آر.پی.جی7، 700 قبضه تیربار کلاشینکوف، ده‌ها دستگاه خودرو، ده‌ها دستگاه تانک و نفربر، تعدادی تجهیزات پیشرفته الکترونیکی و مخابراتی و مقادیری اسناد درون گروهی منافقین به دست رزمندگان ایران افتاد.


منبع : جام نیوز

دشمنی وهابیت با اهل بیت (ع)

یک مفتی وهابی به نام ابوالبراء به تازگی بر صفحه ی شخصی اینترنتی خود نوشته است: فرزندان خود را با اسماء شیعی مانند حسین و علی و زهرا نامگذاری نکنید زیرا منجر به فرقه گرایی می شود!!!

 

شخصی به نام حسین در سوالی از وی می پرسد: ای شیخ من این موضوع را نمی دانستم خواهش می کنم شما از سوی خود اسمی را به من پیشنهاد دهید قبل از اینکه گریه سر دهم. ابوالبراء در جوابش می گوید: یک تاء به اول نام خود اضافه کن تا حسین تبدیل به تحسین شود.

 

گفتنی است وهابیون با ادعای انتساب خود به اهل تسنن سعی دارند تا وانمود کرده از مسلمانان می باشند این در حالی است که حب اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین در بین اهل تسنن امری بدیهی است که با نامگذاری فرزندان خود به نام اهل بیت(ع) این امر به اثبات رسانده اند و این دسته از فتاوا نشان دهنده دشمنی آنان با اهل بیت سلام الله علیهم اجمعین می باشد.

 


فلسفه حجاب

با توجه به مطالب گذشته مشخص شد که فلسفه حجاب و پوشش زن در اسلام چیزی فراتر و بالاتر از ریاضت و رهبانیت مرد، حس حسادت مرد، حقیر بودن زن، عدم امنیت اجتماعی و ... می باشد. شاید برخی از این موارد را بتوان تا حدودی دارای تاثیر در تشریع حجاب دانست، امّا این  عقیده در نگاه اجمالی و اولیه به نظر می رسد و با تأمل و دقت نظر در وضع قانون حجاب و روایات معصومین علیهم السلام، امر دیگری نمایان می شود و آن " بالا بردن ارزش و جایگاه زن " است.
زن بنابر وضعیت فیزیولوژیکی که نسبت به مرد دارد، در می یابد که از لحاظ جمسی یارای مقابله با مرد را ندارد و اگر بخواهد در عرصه ی خانه و اجتماع با مرد زور آزمایی نماید، از عهده ی او بر نمی آید و قطعا شکست خواهد خورد. امّا یک نکته ی دیگری در اینجا مشخص و واضح است و آن اینکه مرد یک نقطه ی ضعف بزرگی دارد که خداوند در وجود او نهاده است و او را از این طریق وابسته و محتاج زن کرده است! عشق و عاطفه ای که خداوند در مرد قرار داده است با معشوقیت زن ارضاء و کامل می شود.
وقتی که زن مقام و موقع خود را در برابر مرد یافت و نقطه ضعف مرد را در برابر خود دانست، همانطور که برای به زانو در آوردن مرد، متوسل به زیور و خودآرائی و تجمل می شود تا مرد تصاحب کند ، از سوی دیگرمتوسل به دور نگهداشتن خود از دسترس مرد نیز می شود. زنان دریافته اند که نباید خود را رایگان و در دسترس قرار دهند بلکه باید آتش عشق و طلب مرد را تیزتر کنند و در نتیجه مقام و موقع خود را بالا ببرند .
مولوی ، عارف نازک اندیش و دوربین خودمان مثلی بسیار عالی در این زمینه می آورد ، اول درباره تسلط معنوی زن بر مرد می گوید :

زین للناس حق آراسته است

زانچه حق آراست چون تانند رست

چون پی یسکن الیهاش آفرید

کی تواند آدم از حوا برید

رستم زال ار بود ، وز حمزه بیش

هست در فرمان اسیر زال خویش

آنکه عالم مست گفتارش بدی

کلمینی یا حمیرا می زدی

آنگاه راجع به تأثیر حریم و حائل میان زن و مرد در افزایش قدرت و محبوبیت زن و در بالا بردن مقام او و در گداختن مرد در آتش عشق و سوز ، مثلی لطیف می آورد : آنها را به آب و آتش تشبیه می کند ، می گوید مثل مرد مثل آب است و مثل زن مثل آتش ، اگر حائل از میان آب و آتش برداشته شود آب بر آتش غلبه می کند و آنرا خاموش می سازد ، اما اگر حائل و حاجبی میان آن دو برقرار گردد مثل اینکه آب را در دیگی قرار دهند و آتش در زیر آن دیگ روشن کنند ، آنوقت است که آتش آب را تحت تأثیر خود قرار می دهد ، اندک اندک او را گرم می کند و احیانا جوشش و غلیان در او به وجود می آورد ، تا آنجا که سراسر وجود او را تبدیل به بخار می سازد . می گوید :
آب غالب شد بر آتش از لهیب

زآتش او جوشد چو باشد در " حجیب "

چونکه دیگی حایل آمد آن دو را

نیست کرد آن آب را کردش هوا {1}

 ادامه مطلب را ببینید