نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

مشخصات بلاگ
نــــــــــور

" سَلامٌ عَلَی إل یاسِین "

منتظر مأیوس نیست. منتظر از درد هجر میسوزد

اما بشوق وصال سر زنده و امیدوار است .

انتظار یعنی امید به فردا

فردای وصال ...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۲۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهدا» ثبت شده است


رهبر معظم انقلاب


 در مراسم شب خاطره دفاع مقدس:


نگذارید حادثه دفاع مقدس فراموش شود


کسانی برای ضعیف کردن این حقیقت در زندگی و ذهن ما انگیزه دارند


همــان کســانی که برای کشــورهای اســـلامی برنامه ریزی می کنند


و به آنها ابلاغ میکنند و آنها هم قبول میکنند که مساله جهاد و شهادت


را از مجموعه کتابهای معارف دینی و مدارس و دانشگاه حذف کنند


همان انگیزه ها در داخل استمرار پیدا میکند


نباید غفلت کرد.



جملات قصار شهید آوینی

siLshzed_535.jpg

7تیر، سال روز شهادت آیة الله دکتر سید محمد حسینی بهشتی، 1360.
به مسجدی در شهر بافق رفته بودم که این خاطره را برایم تعریف کردند: این مسجد، دو در دارد؛ یکی از پشت شبستان به خارج راه دارد و دیگری در ورودی عادی است. آقای بهشتی قبل از شهادت، به شهر ما سفر کرد تا در این مسجد، سخنرانی کند. منافقین هم از شهرهای دیگر با مینی بوس و دیگر وسایل نقلیه، برای به هم زدن جلسه و دادن شعار علیه شهید بهشتی، آمده بودند. خوشبختانه چون جمعیت داخل مسجد، مملو از طرفداران وی بود، نتوانستند جلسه سخنرانی را به هم بزنند. بعد از سخنرانی به وی اصرار کردیم از در پشت شبستان خارج شود تا منافقین نتوانند بیشتر از این علیه وی شعار دهند؛ ولی او به صورت جدی گفت: نه، اینها این همه راه را برای همین آمده اند که علیه من شعار بدهند؛ بگذارید چند مرگ بر بهشتی هم در حضور خود من بگویند.

چه تفاوتی است میان این دو نوع خون ریختن ؟


1381920_1411238382441861_1191085371_n.jpg


یکی خونی است که در راه امام حسین علیه السلام


و دفاع از دین و میهن اسلامی ریخته شده


و


دیگری خونی است که به اسم امام حسین (ع)


اما در حقیقت در جهت خدشه دار کردن


و منفور نشان دادن چهره شیعیان در جهان ریخته شده


خدایا به همه ما، مقدم بر شور حسینی ،

شعور حسینی عنایت بفرما

شهید «ایرج خرم‌جاه» پس از گذشت‌ 27 سال‌ از شهادت و در حالی که به مدت 4 سال به نام جعفر زمردیان یکی از اسرای ایران در عراق در گلزار شهدای همدان به خاک سپرده شده بود، شناسایی شده است.


به گزارش فارس به نقل از روابط عمومی اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان همدان، ایرج خرم‌جاه ششم بهمن‌ماه سال 1351 در روستای «سیبستان» از توابع استان البرز متولد  شد، او نخستین فرزند خانواده خرم‌جاه بود.

احسان‌الله خرم‌جاه پدر ایرج، فردی زحمتکش بود اما ایرج در سن پنج سالگی از نعمت پدر محروم شد.

ایرج پس از گذراندن دوران کودکی در روستای «پلک‌ردان» (از محله‌های شهر گلسار) به هیئت‌ مذهبی «پراچانی‌های» طالقان که سید بودند ملحق شد، تابستان‌ها را با کار در مشاغل مختلف همچون مکانیکی و شیشه‌بری، کمک خرج زندگی و خانواده بود و با اینکه سن کمی داشت از کار کردن خسته نمی‌شد.

مقاطع تحصیلی را یکی پس از دیگری طی کرد و تا سال دوم متوسطه ادامه تحصیل داد، در محافل انس با قرآن کریم هم شرکت می‌کرد به نحوی که در منطقه ساوجبلاغ در زمینه قرائت قرآن موفق به کسب مقام شد.

علاقه زیادی به بسیج داشت تا جایی که گاهی اوقات تا صبح در پایگاه بسیج فعالیت می‌کرد و به محض هجوم رژیم بعثی صدام به خاک ایران اسلامی، در حالی که فقط 14 سال داشت به فرمان امام خمینی (ره) به جبهه اعزام شد.

او حال و هوای حضور در جبهه را در سر می‌پروراند ولی با مخالفت خانواده مواجه شد چون علاوه بر سن کم، برادرش نیز هم‌زمان در جبهه حضور داشت و حضورش در خانواده گره‌گشا بود، با وجود مخالفت‌ها ایرج بر آن شد از طریق یگان های مستقر در قزوین اقدام به حضور در جبهه کند.

آنجا هم به علت سن کم از اعزام وی جلوگیری کردند، بار دوم از شهر «آبیک» اقدام کرد و باز هم به علت نداشتن شرایط سنی، از اعزام وی جلوگیری شد.

در نوبت سوم، اواخر سال 1364 بود که از «هشتگرد» اقدام به اعزام نمود، اما این بار نسبت به دفعات دیگر، یک فرق اساسی داشت و آن اینکه ایرج تاریخ تولدش را در کپی شناسنامه خود به سال 1347 تغییر داده بود و در نهایت موفق به اعزام شد، در نخستین اعزام در «لشکر10 حضرت سیدالشهدا(ع)»، با عنوان غواصِ گردان «فرات» در جزیره مجنون حضور پیدا کرد و آموزش‌های لازم را به صورت بسیجی در «امنوشه» و «سد دز» سپری کرد.

* مأموریت دیگر غواص فرات

در مرحله دوم و در تاریخ 21/07/1365 از منطقه کیم «ثارالله» به منطقه عملیاتی خرمشهر و از آنجا نیز به منطقه «شلمچه» اعزام شد و سرانجام دیماه 1365 در عملیات «کربلای 5» بر اثر تیر مستقیم در منطقه شلمچه، (جزیره ماهی) به شهادت نائل آمد.

بعد از شهادت ایرج، پیکرش حدود شش ماه میهمان معراج الشهدا بود تا برای مأموریتی دیگر راهی همدان شود، در این مدت مادر بی‌قرارش در انتظار رجعت فرزند خود به سر می‌برد.

در همین حال پیکرش به خاطر تشابه فراوان با محمد جواد زمردیان به خانواده زمردیان در همدان تحویل داده شد و این شهید به نام زمردیان به مدت 4 سال در گلزار شهدای همدان آرمیده بود تا محمد جواد از اسارت بازگشت و شهید خانواده زمردیان، گمنام از خانواده خود ماند.

بیمارستان از مجروحین پر شده بود...

حال یکی خیلی بد بود...

رگ هایش پاره پاره شده بود و خونریزی شدیدی داشت.

وقتی دکتر این مجروح را دید به من گفت بیاورمش داخل اتاق عمل.

من آن زمان چادر به سر داشتم.

دکتر اشاره کرد که چادرم را در بیاورم تا راحت تر بتوانم مجروح را جابه جا کنم...

مجروح که چند دقیقه ای بود به هوش آمده بود به سختی گوشه چادرم را گرفت و بریده بریده و سخت گفت:

من دارم می روم تا تو چادرت را در نیاوری.ما برای این چادر داریم می رویم...

چادرم در مشتش بود که شهید شد.

از آن به بعد در بدترین و سخت ترین شرایط هم چادرم را کنار نگذاشتم...

راوی: خانم موسوی یکی از پرستاران دوران دفاع مقدس

http://net.rahian14.ir/i/attachments/1/1333203088805845_large.jpg


پدر کودک رو بغل کرد و تو آغوش گرفت
کودک هم می خواست پدر رو بلند کنه ولی نتونست

با خود گفت:

حتماً چند سال بعد می تونم 

بیست سال بعد پسر تونست پدر را بلند کنه

پدر سبک بود

سبکه سبک

به سبکی یک پلاک و چند تکه استخوان.....


20101219150405417_8.jpg
کوتاهترین وصیت‌نامه جنگ برای دانشجوی شهید "احمد رضا احدی" است.

بسم الله الرحمن الرحیم

فقط نگذارید حرف امام زمین بماند. همین!

و السلام




به بهانه سی امین سالگرد شهادت سردار شهید محمد بروجردی


شهید بروجردی با چه سلاحی وارد پایگاه ضدانقلاب شد

روستا پر از ضدانقلاب و مردمی بود که روستایشان پایگاه ضدانقلاب‌ شده بود و حالا به خاطر اختلافی که با بعضی از آنها پیدا کرده بودند، می‌خواستند به خیل پیشمرگان بپیوندند.

خبرگزاری فارس: شهید بروجردی با چه سلاحی وارد پایگاه ضدانقلاب شد

سردار شهید «محمد بروجردی» به سال 1333 در روستای «دره گرگ» از توابع شهرستان بروجرد به دنیا آمد؛ وی در دوران انقلاب اقداماتی از جمله مبارزه جدی و عملی علیه حضور آمریکا در کشور، خلع سلاح قرارگاه پلیس، حضور در عملیات نظامی 15 خرداد 1357، انفجار در نیروگاه برق و کاخ جوانان منطقه شوش، خلع سلاح کلانتری 14 در میدان خراسان و شرکت در آزادسازی پادگان جمشیدیه و رادیو تلویزیون را انجام داد.

شهید بروجردی در رابطه با اکثر این حرکت های انقلابی، مسئولیت شناسایی، جمع‌آوری اطلاعات و طرح‌ریزی عملیات را به عهده داشت و در آخرین عملیات از ناحیه پا مجروح شد.

نخستین روزهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، زمانی که عوامل داخلی ابرقدرت‌ها، فتنه و آشوب را در مناطق کردنشین به راه انداختند، با فرمان تاریخی حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر مقابله و سرکوب ضدانقلاب، عازم پاوه شد؛ حضور آن شهید در کردستان (که تا آخرین لحظات حیاتش ادامه داشت) منشأ خیرات و برکات زیادی شد. پس از تصویب طرح تشکیل سازمان پیشمرگان کُرد مسلمان، مسئولیت این کار به میرزا محمد سپرده شد.

اقدامات مؤثر این تشکیلات در کردستان، سازماندهی ضدانقلاب و نقشه‌های اجنبی‌پرستان را برهم زد و آرزوی ایجاد اسرائیل دوم در کردستان را در دل آمریکا و ایادیش دفن کرد و سرانجام این مسبح کردستان، در تاریخ اول خرداد 1362 در حالی که با عده‌ای دیگر از همرزمانش در مسیر جاده مهاباد، نقده حرکت می‌کردند بر اثر انفجار مین به شهادت رسید.

در سی‌امین سالگرد شهادت سردار شهید «محمد بروجردی» روایتی از همرزم این شهید را می‌خوانیم:

در جوانرود، منطقه‌ای بود به نام «زلان» که تا «قلقله» حدود 30 کیلومتر. تمام آن در دست ضدانقلابی‌ها بود. یکی از اهالی منطقه آمده بود و دنبال مسئولی می‌گشت و حرفی برای گفتن داشت و می‌گفت: «خیلی از مردم منطقه حاضر شده‌اند که پیشمرگ مسلمان شوند، حاضرند که با مسئولان صحبت کنند».

بروجردی فوراً چند نفر را برداشت و همراه او شد؛ با آن که منطقه خیلی خطرناک و در اختیار ضدانقلاب بود، بی‌هیچ امکانات نظامی و تنها با یک کُلت معمولی به آنجا رفت تا پای صحبت مردم بنشیند...

روستا پر از ضدانقلاب و مردمی بود که روستایشان پایگاه ضدانقلاب‌ شده بود و حالا به خاطر اختلافی که با بعضی از آنها پیدا کرده بودند، می‌خواستند به خیل پیشمرگان بپیوندند.

شهید بروجردی با سلاح عقیده و منطق وارد روستا شد؛ همه روستائیان و ضدانقلاب‌ دهانشان از شگفتی باز مانده بود.

ـ عجب آدمی! نگاش کن! چه جوری اومده.

ـ چه دلی داره، نه اسلحه‌ای نه چیزی...

حس اعتماد شهید بروجردی به مردم مسلمان کُرد، آنان را بر این باور رساند که او برای جنگیدن به کردستان نیامده است؛ به همین خاطر اکثر مردم با اولین برخورد سلاح بر زمین گذاشته و تسلیم شدند.

02.jpg
 سخنرانی منتشر نشده ی شهیدهمت در جمع رزمندگان لشکر 27 محمد

رسول الله (ص) در خاتمه ی عملیات والفجر:


در عملیات والفجر چهار، سرداران بزرگی را از دست دادیم. و بسیجیان گمنامی

که ما قادر به شناختشان نبودیم و فقط خدا توانست آنان را درک کند. این شهادتها

بایستی ما را در ادامه راه مصرتر و پافشرده تر کند.همه شما عزیزان معتقد به این

مطلب هستید که جهاد یکی از درهای بهشت است و قشنگ تر، مأنوس تر و زیباتر

از کلمه شهادت، در تاریخ نداریم. به همین مناسب است که وقتی به کلمه شهید

می رسیم، می بینیم که در روز قیامت و زمان بازخواست، خداوند چه احترامی بر

شهید می گذارد. بنابر روایات اولین قطره ی خون که بر زمین چکیده می شود،

تمامی گناهانش بخشیده می شود.