نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

مشخصات بلاگ
نــــــــــور

" سَلامٌ عَلَی إل یاسِین "

منتظر مأیوس نیست. منتظر از درد هجر میسوزد

اما بشوق وصال سر زنده و امیدوار است .

انتظار یعنی امید به فردا

فردای وصال ...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۲۴ مطلب در مهر ۱۳۹۲ ثبت شده است

اسرار وضو



ای کسانیکه ایمان بخدا آوردید، برخیزید از برای نماز و بشویید رویها، و دستها را تا مرفق و مسح کنید سر و پاها را تا دو کعب(9 مائده)

ای بپندار وجود آلوده، خود را پاک ساز
کاین طهارت سالک ره را، نمازی می کند.

تلخیص وضو، عبارت از دو شستن و دو مسح است.

وضو نیز که خود در جزو طهارت ظاهر است، دارای آداب ظاهریه و باطنیه می باشد، و در این هر دو نیز اسرار و رموزی نهفته است، که ما به لحاظ دوری جستن از اطاله کلام و خودداری از ایجاد ملال برای خوانندگان عزیز، بدون تفکیک آن دو، اجمالا بذکر بعضی از آن اسرار و رموز اکتفا می نماییم:

همین وضو، که عبارت از دو شستن و دو مسح است( و شاید برخی از عوام الناس بنظر ناچیزی بر آن بنگرند) با قطع نظر از ازاله چرک ظاهر و پلیدیهای جسمی که موجب حفظ بهداشت عمومی بدن است، دارای حکمتها، تذکرات، تنبیهات و بیدار باشهایی است که هر گاه فرد نمازگزار بدانها پی برده و همانطور که در اخبار ائمه اطهار علیهم السلام است و بوسیله علماء والامقام و حجج اسلام (کثر الله امثالهم و ایدهم بتاییداته) ترجمه و تلخیص گردیده و راه اجرای آنرا نموده اند معمول گردد، اصلاح باطن را متضمن بوده و بالفطره اصلاح نفس نیز بر آن مرتبت خواهد بود.

با رعایت آن آداب و اسرار، همینکه نمازگزار، دل از غیر خدا پاک ساخت، نیمی از عمل معرفتش کامل گشته و خود را با خدایتعالی مانوس می یابد، تدریجا بسیاری از حقایق را در باطن خود دریافته و در نیمه دیگر از عمل معرفت، نوبت بتابش انوار جلال عظمت الهی میرسد. 

                     ادامه مطلب را ببینید

شش قطعه ی زیبا از زیبا ترین پازل دنیا

قَالَ امامُ علیٌّ علیه السلام

«لَأَنْسُبَنَّ الْإِسْلَامَ نِسْبَةً لَمْ یَنْسُبْهَا أَحَدٌ قَبْلِی الْإِسْلَامُ هُوَ التَّسْلِیمُ

وَ التَّسْلِیمُ هُوَ الْیَقِینُ وَ الْیَقِینُ هُوَ التَّصْدِیقُ وَ التَّصْدِیقُ هُوَ الْإِقْرَارُ

وَ الْإِقْرَارُ هُوَ الْأَدَاءُ وَ الْأَدَاءُ هُوَ الْعَمَلُ[1]

اینک اسلام را چنان وصف نمایم که هیچکس پیش از من آن را وصف نکرده باشد: اسلام، تسلیم و سرسپردگى است، و تسلیم، یقین است، و یقین تصدیق است و تصدیق اعتراف است و اعتراف به جاى آوردن فرامین دین است و به جاى آوردن آن فرامین، عمل کردن است.»

حضرت علی (علیه السلام) در این حدیث نورانی شش مؤلفه ی اصلی را برای اسلام معرفی می فرمایند، به طوری که  این شش شاخصه، همانند حلقه های یک زنجیر به هم متصل می باشند. اگر کسی از این مؤلفه های به هم پیوسته بر خوردار نباشد، چه بسا در زمره ی مسلمانان واقعی قرار نداشته باشد.



به بهانه آغاز سال تحصیلی

این معلمان چقدر عزیزند! این شغل معلمى چقدر ارزشمند است! این مرتبه‏ تعلیم چه قدر والا و بلند است، که همه‏ ى انسانهاى فرزانه، انسانهاى بزرگ و برجسته، هرجایى که باشند، خود را پرورده ‏ى دست معلم می ‏دانند و سایه‏ ى معلم را بر سر خودشان حس می ‏کنند!


 ****

احترام به استاد، احترام به علم است.

****

تکریم نسبت به معلم و بزرگداشت او به معناى واقعى کلمه، آثار بسیار مثبتى را در فرهنگ جامعه و تعلیم و تربیت باقى می ‏گذارد.
****

امروز همه باید تکریم به معلمان را، در فضاى فرهنگى جامعه و در ذهن مردم بیش از پیش تشدید کنند.

****

شما معلمان و مربیان و نسل جوان هستید که فردا را می سازید و استکبار جهانى را مأیوس می ‏کنید و نقطه‏ امید روشن را ... در دل مستضعفان عالم زنده نگه می دارید.

****

شما معلمان هستید که فردا را می ‏سازید.

****

معلم با آموختن به یک انسان کلید بهره ‏بردارى از گنجینه‏ تمام نشدنى را به او می دهد.

****

معلم متحول کننده‏ ى جان لایعلم انسانها به روان عالم است.

****

 در منطق اسلام مسئله تعلیم و تربیت؛ به معنای زندگی بخشیدن به فرد و جامعه است؛ اما در نگاه تمدن مادی، معیار ارزش گذاری معلم؛ قابلیت تبدیل فعالیتهای او به پول است.

****

نگاه به معلم باید همان نگاه اسلامی باشد که در آن، متعلم در مقابل معلم در اوج ادب؛ سپاسگزاری و خضوع قرار داد و آحاد مردم نیز به معنای حقیقی برای معلم؛ احترام و ارزش قائلند.


غیبت ، حقّ الناس ، آبروی افراد

  غیبتحق الناس است زیرا آبروی خلق خدا را می برد


لذا ارزش آبروی هر کس = ارزش جان و مال او

 

تا صاحب حق راضی نشود خدا او را نمی بخشد و ای بسا غیبت می کند و دسترسی برای جلب رضایت طرف پیدا نمی کند و این بار گناه برای همیشه بر دوش او می ماند . آنها که غیبت را وسیله تفریح و سر گرمی مجالس خودشان قرار می دهند اگر در این عواقب بیندیشند ، قطعاً تجدید نظر خواهند کرد .


پیشگیری یا درمان غیبت :

غیبت مانند بسیارى از صفات رذیله و مذموم تدریجاً به صورت یک بیمارى روانى در مى آید به گونه اى که غیبت کننده از کار خود لذت مى برد و از این که پیوسته آبروى این و آن را بریزد احساس رضا و خشنودى مى کند و این یکى از مراحل بسیار خطرناک اخلاقى است .

اینجاست که غیبت کننده باید قبل از هر چیز به درمان انگیزه هاى درونى غیبت که در اعماق روح اوست و به این گناه دامن مى زند ، بپردازد . انگیزه هائى همچون بخل ، حسد ، کینه توزى ، عداوت و خودبرتربینى . باید از طریق خودسازى و تفکر در عواقب سوء این صفات زشت و نتایج شومى که ببار مى آورد و همچنین از طریق ریاضت نفس ، این آلودگی ها را از جان و دل شسته تا بتواند زبان را از آلودگى به غیبت باز دارد سپس در مقام توبه بر آید . در مجموع رعایت امور زیر برای پیشگیری یا درمان غیبت کار ساز است :

 

1- از آنجا که عوامل زیادی در بروز و ظهور این صفت زشت مؤثر بوده باید به سراغ آنها رفت . حسد ، کینه توزی ، انحصار طلبی ، انتقام جویی ، کبر و خود برتربینی از عوامل مهمی می باشد که آدمی را به سراغ غیبت می فرستد و تا اینها از وجود انسان ریشه کن نشود صفت رذیله غیبت هم ریشه کن نخواهد شد .

 

2- توجه به پیامد های سوء معنوی و مادی ، فردی و اجتماعی که هر گاه انسان به این نکات توجه کند که غیبت او را از چشم مردم می اندازد ، به عنوان فردی خائن و حق نشناس و ضعیف و ناتوان در جامعه معرفی می کند ، پیوند اعتماد و اطمینان را در جامعه متزلزل می سازد قطعاً تجدید نظر خواهد کرد .

3- غیبت کننده باید به این حقیقت توجه کند که غیبت کردن یکی از نشانه های بارز ضعف و ناتوانی و فقدان شخصیت و عقده خود کم بینی است و او با غیبت کردن این صفات درونی خود را آشکار می سازد و پیش از آنکه شخصیت اجتماعی طرف را بشکند ، شخصیت خود را در هم می کوبد .

 

۴- برای ترک غیبت مخصوصاً در مورد کسانی که غیبت برای آنها به صورت یک عادت در آمده قبل از هر چیز مراقبت شدید و نظارت اکید بر زبان است ، پرهیز از معاشرت با دوستانی که او را به غیبت تشویق می کنند ، ترک مجالسی که مهیا برای غیبت است ، کلیه اموری که وسوسه غیبت در او ایجاد می کند . یکی از انگیزه های غیبت ، تبرئه خویشتن است مثلاً می گوید اگر من مرتکب گناه شدم فلان کس که از من بهتر است همین عمل و یا عملی بدتر از کار من را انجام داده است .

 

در حدیثی از امام علی (ع) آمده است :

« ما عمر مجلس بالغیبه الا خرب من الدین »

« مجلسی به وسیله غیبت آباد نشد مگر این که از نظر دین خراب گشت »

 

خداوند سبحان در قرآن کریم می فرماید :

« و لا یغتب بعضکم بعضا أیحب أحدکم أن یأکل لحم أخیه میتا فکرهتموه

و اتقوا الله إن الله تواب رحیم  »

 

« و هیچیک از شما دیگرى را غیبت نکند ، آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ به یقین همه شما از این امر کراهت دارید تقواى الهى پیشه کنید که خداوند توبه پذیر و مهربان است . »

(سوره مبارکه حجرات ، آیه 12)

 

از آنجا که ممکن است افرادى که آلوده به بعضى از گناهان ظن و گمان بد و تجسس و عیبجویی و غیبت می باشند با شنیدن این آیات متنبه شوند و در صدد جبران بر آیند ، در پایان آیه راه را به روى آنها گشوده و مى فرماید : « تقواى الهى پیشه کنید و از خدا بترسید که خداوند توبه پذیر و مهربان است . » نخست باید روح تقوا و خدا ترسى زنده شود و به دنبال آن توبه از گناه صورت گیرد تا لطف و رحمت الهى شامل حال آنها شود .

 

کفاره غیبت :

پیامبر خدا (ص) فرمودند :

« تَستَغفِرُ اللَّهَ لِمَنِ اغتَبتَهُ کلَّما ذَکرتَهُ »

« کفّاره اش این است که هر گاه به یاد کسى که از او غیبت کرده اى افتادى ، از خداوند برایش آمرزش بخواهى »

 

« إذا اغتابَ أحَدُکم أخاهُ فلْیَستَغفِرِ اللَّهَ فإنَّها کفّارَةٌ لَهُ »

« هر گاه یکى از شما غیبت برادرش را کرد ، از خداوند آمرزش بطلبد زیرا این کفّاره گناه اوست »

 

« مَن تَطَوَّلَ على أخِیهِ فی غِیبةٍ سَمِعَها فیهِ فی مَجلِسٍ فَرَدَّها عَنهُ رَدَّ اللَّهُ عَنهُ ألفَ بابٍ مِن السُّوءِ فی الدنیا و الآخِرَةِ »

 

« هر کس در مجلسى بشنود که از برادرش غیبت مى شود و آن را از او دفع کند ، خداوند هزار باب بدى را در دنیا و آخرت از او دفع کند »