نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

مشخصات بلاگ
نــــــــــور

" سَلامٌ عَلَی إل یاسِین "

منتظر مأیوس نیست. منتظر از درد هجر میسوزد

اما بشوق وصال سر زنده و امیدوار است .

انتظار یعنی امید به فردا

فردای وصال ...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱۵ مطلب در تیر ۱۳۹۳ ثبت شده است

siqeYBQP_535.jpg


داستان جوان گناهکار

«ملا فتح‏ اللَّه کاشانى» در تفسیر منهج الصادقین، و «آیت اللَّه کلباسى» در
کتاب انیس اللیل نقل کرده ‏اند:
در زمان «مالک دینار» جوانى از زمره اهل معصیت و طغیان از دنیا رفت.
مردم به خاطر آلودگى او جنازه ‏اش را تجهیز نکردند، بلکه در مکان پستی
محلّ پر از زباله‏اى انداختند و رفتن .
شبانه در عالم رؤیا از جانب حق تعالى به مالک دینار گفتند: بدن بنده ما را بردار
و پس از غسل و کفن در گورستان صالحان و پاکان دفن کن. عرضه داشت: او از
 گروه فاسقان و بدکاران است، چگونه و با چه وسیله مقرّب درگاه احدیّت شد؟

جواب آمد: در وقت جان دادن با چشم گریان گفت:

یا مَنْ لَهُ الدُّنیا وَ الآخِرَةُ إرْحَمْ مَن لَیْسَ لَهُ الدُّنیا وَ الآخرَةُ.
اى که دنیا و آخرت از اوست، رحم کن به کسى که نه دنیا دارد نه آخرت.

مالک،کدام دردمند به درگاه ما آمد که دردش را درمان نکردیم؟ 
 و کدام حاجتمند به پیشگاه ما نالید که حاجتش را برنیاوردیم؟



 ای خـدا ...اگر کنار لحظه هایم تو را ندارم 
تو خــود در کنــار لحظه هایم بـــاش ...
آخــر مـن هر بار ، شبیه طفلــی که جـز آغوش مادر سرپناهی نـدارد ... 
بــاز به تو بر می گــردم ... 

الهی بحق رحمتک الواسعه ...
hijab-www.shabhayetanhayi.ir

چه استغفاری مانع نوشتن گناه می شود؟

امام صادق (ع) :

هرگاه بنده گناهى مرتکب شود ، از بامداد تا شب به او مهلت داده مى ‏شود .
 اگر آمرزش خواست ، آن گناه برایش نوشته نمى‏ شود .

الکافی : 2 / 437 / 1 منتخب میزان الحکمة : 428
fdffdcac3adc22cbab34429177813d23-425

عمرم همه را تباه کردم چه کنم
پرونده خود سیاه کردم چه کنم

تو عفو کنى از کرمت اما من
از این که تو را گناه کردم چه کنم

با من همه جا رفیق راهى یارب
از درد نگفته ام گواهی یارب

من عبد ذلیل و تو خداوند جلیل
از من آهى زتو نگاهى یارب

بگذشته گناهم از شماره یارب
جز عف تو نیست راه چاره یارب

من عبد فرارى تو ام یا الله
در باز کن آمدم دوباره یارب

در کوى تو رنج ره نیاید به حساب
جرم من رو سیه نیاید به حساب

سوگند به عفوت که گناه ثقلین
پیش کرمت گنه نیاید به حساب

عمرى به گناه پا فشردم یا رب
بار دل خود به دوش بردم یارب

تو ناز مرا کشیدى و من غافل
سیلی زهواى نفس خوردم یا رب ...

« سورۀ مبارکه بقره ، آیه 222 »

 

صدای قدم‌ های ماهِ خوبی‌ ها، دل ِ خاکی‌ام را آگاه ساخته است
که لحظه‌ی وداع نزدیک است.

لحظه‌ی وداع با ماه مهدی، با شعبان، و من در آخرین ثانیه این ماه 
به مناجات شعبانیه نشسته‌ام
 "و اسمَع دُعائی اِذا دَعَوتُک

پس از آن "
و اسمَع نِدائی اِذا دَعَوتُک من. "ذلک العشقِ" من، "لاریب فیه"، 
ای خدای عاشقی‌ام . من در آغوش مُهر دلدادگی‌ام.
و باران روزه‌داری‌ام 
"انتَ ربُّ العظیم

صبح دلدادگی‌ام را با آهنگ دل نواز
 "الّلهم اِنی اَسئَلُک مِن بَهائِک 
مأمن من تو هستی ای خدای دیدگانم و من، زیر چتر پروردگاریت، 
از باران غم، که در این زندان، بر سر و رویم می‌بارد ایمن شوم .

من، روزه‌ دار عاشقی‌ام.
تشنه‌ی دیدار توأم. نگاهم کن تا سیراب شوم. 
نگاهم را پذیرا باش که هر چه سفیر تو، قرآن را می‌نگرم سیر نمی‌ شوم.


عطر آش نذری همسایه و صدای ربّنای استاد، تمنای دلم را آشکارتر
ساخته است تا من عاشقانه‌تر به ختم شمیم عاشقی‌ام بپردازم
و آل عمراندلم را در عدد سی فریاد کنم.

"ربّنا لا تُزِغ قُلوبَنا بَعدَ اِذ هَدَیتَنا و هَب لَنا مِن لَدُنکَ رَحمَة اِنَّکَ انتَ الوهّاب
ای خدای آسمانیِ دلِ خاکی‌ ام"رُدَّ کُلَّ غَریب
منی که دَم عاشقی‌ات، گِل وجودم را بیدار ساخت، 
با نسیم نوازشتدوباره بیدارم ساز؛

ای کسی که "عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیر"ی .
بار الها، ببخشا که من ِ خاکی، آلوده‌ی دنیا گشته‌ام.

ای خدای شَهر ِ رمضان که "اَنزَلتَ فیه" کتاب جاویدان را،
"اِغفرلی تِلکَ الُذنوب العِظام" راکه کسی جز معبود دلم نمی‌بخشاید "یا علّام" .


فرشتگان بارگاهت در این قدر آسمانی، زمین را به قدر آورده‌اند
تا قدر دلتنگی‌ام را به مهدی‌ات بگویند و مهدی بداند که من، من ِ منتظِر، 
از انتظار خسته نمی‌شوم تا بیاید ... العَجَل العَجَل العَجَلَ

و من ضجّه می‌زنم "یا مُفیَّ العَهد
من ِ بارانی با آمدنش عافیت می‌یابم، بگو بیاید."اِنّا اَنزَلناه ُ فی لَیلَة القدر" 
قرآن در حضور ستارگان آسمانی می‌درخشد و من، دلم برای حضور مهدی می‌تپد.

"و ما اَدراک ما لَیلَةُ القدر" و کسی انتظارم را درک نمی‌کند
"لَیلَةُ القدرِ خیرٌ مِن اَلفِ شَهر" هزار ماه کم است بگو هزار سال
"تَنَزَّلُ الملئِکةُ و الرّوح"، تا درد انتظارِ مرا، به سویت آورند؟

من منتظرم! بگو بیاید.
"سلامٌ هیَ حتّی مَطلَع الفَجر" تا وقتی تو بیایی همه شب، 
شب ِ قدر من است و من تا صبح می‌گریم، تا صبح ناله می‌ کنم، تا صبح
می‌ خوانم سرود ِ زندگی بخش را: "اللّهم کُن لِوَلیّک َالحجَّةِ ابنِ الحَسَن". 


روزه‌دار، سالگرد عاشقیت، سالگرد روزه‌داریت مبارک باد!!!


یک بانوی مسلمان باید هفت خصوصیت داشته باشد:

siLshzed_535.jpg

7تیر، سال روز شهادت آیة الله دکتر سید محمد حسینی بهشتی، 1360.
به مسجدی در شهر بافق رفته بودم که این خاطره را برایم تعریف کردند: این مسجد، دو در دارد؛ یکی از پشت شبستان به خارج راه دارد و دیگری در ورودی عادی است. آقای بهشتی قبل از شهادت، به شهر ما سفر کرد تا در این مسجد، سخنرانی کند. منافقین هم از شهرهای دیگر با مینی بوس و دیگر وسایل نقلیه، برای به هم زدن جلسه و دادن شعار علیه شهید بهشتی، آمده بودند. خوشبختانه چون جمعیت داخل مسجد، مملو از طرفداران وی بود، نتوانستند جلسه سخنرانی را به هم بزنند. بعد از سخنرانی به وی اصرار کردیم از در پشت شبستان خارج شود تا منافقین نتوانند بیشتر از این علیه وی شعار دهند؛ ولی او به صورت جدی گفت: نه، اینها این همه راه را برای همین آمده اند که علیه من شعار بدهند؛ بگذارید چند مرگ بر بهشتی هم در حضور خود من بگویند.