نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

مشخصات بلاگ
نــــــــــور

" سَلامٌ عَلَی إل یاسِین "

منتظر مأیوس نیست. منتظر از درد هجر میسوزد

اما بشوق وصال سر زنده و امیدوار است .

انتظار یعنی امید به فردا

فردای وصال ...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۳۷۵ مطلب با موضوع «نگارستان» ثبت شده است


خبرگزاری فارس: علامه طباطبایی: یاد ندارم شب‌های رمضان را خوابیده باشم

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، علامه طباطبایی (رحمة الله علیه) ماه مبارک رمضان تا صبح بیدار بودند؛ مقید بودند دعای سحر را با افراد خانواده بخوانند و پیش از ماه رمضان از همسایه‌ها اجازه می‌گرفتند که اگر برای سحر خواب ماندند آنها را بیدار کنند.


مرحوم علامه طباطبایی(ره) در درس تفسیرشان فرموده بودند که من در طول عمرم تا به حال به یاد ندارم که شب‌های ماه رمضان را خوابیده باشم. نقل است علامه هنگام افطار پیاده به حرم حضرت معصومه(س) مشرف می‏شد سپس به خانه می‏رفت و افطار می‌کرد.

علامه حسن زاده آملی می‌نویسد: وقتی به حضور شریف علامه طباطبایی (ره) تشرف حاصل کرده بودم و عرض حاجت نمودم، ایشان فرمود: «آقا دعای سحر حضرت امام باقر(ع) را فراموش مکن که در آن جمال و جلال و عظمت و نور و رحمت و علم و شرف است و حرفی از حور و غلمان نیست. اگر بهشت شیرین است، بهشت آفرین شیرین‌تر است».

یکی از فضلا می‏گفت، به مرحوم آیت‌الله شهید مطهری عرض کردم که شما فوق‏العاده از علامه طباطبایی تجلیل می‏کنید. تعبیر «روحی فداه» را درباره ایشان به کار می‏برید، این همه تجلیل به خاطر چیست؟

ایشان فرمود: من فیلسوف و عارف، بسیار دیده‏ام و احترام مخصوص من به ایشان، نه به خاطر این است که او یک فیلسوف است، بلکه به این جهت است که او عاشق و دل‏باخته اهل بیت (ع) است.

علامه روزه‌اش را با بوسه بر ضریح حضرت معصومه افطار می‌کرد

علامه طباطبایی قدس‏سره در ماه رمضان، روزه خود را با بوسه بر ضریح مقدس حضرت معصومه (س) افطار می‏کرد. ابتدا پیاده به حرم مطهر مشرّف می‏شد و ضریح مقدس را می‏بوسید. سپس به خانه می‏رفت و غذا می‏خورد. ایشان شب‌های ماه مبارک در جاهایی که مجالس روضه بود شرکت می‌کرد و گاهی با تمام وجود گریه می‌کرد به طوری که بدنش می‌لرزید.

علامه طباطبایی شب‌های رمضان مطالعه و دعا می‌کرد

علامه طباطبایی در مراتب عرفان و سیر و سلوک معنوی مراحلی را پیموده بود. اهل ذکر و مناجات بود. در بین راه که او را می‌دیدند غالبا ذکر خدا را بر لب داشت. شاگردانشان نقل می‌کنند که در جلساتی که در محضر ایشان بودند، وقتی جلسه به سکوت می‌کشید، دیده می‌شد که لب‌های استاد به ذکر خدا حرکت می‌کرد. به نوافل مقیّد بود و حتی گاهی دیده می‌شد که در بین راه مشغول خواندن نمازهای نافله است.

شب‌های ماه رمضان تا صبح بیدار بود، مقداری مطالعه می‌کرد و بقیه را به دعا و قرائت قرآن و نماز و اذکار مشغول بود. در قم هفته‌ای حداقل یک بار به حرم حضرت معصومه (س)  مشرف می‌شد و یا در ایام تابستان غالباً به زیارت حضرت رضا (ع) می‌شتافت. شب‌ها به حرم مطهر مشرف می‌شد و در بالای سر می‌نشست و با حال خضوع به زیارت و دعا می‌پرداخت.

فائده روزه تقواست

علامه در تفسیر سه آیه 183 تا 185 سوره بقره «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»، «أَیَّامًا مَّعْدُودَاتٍ فَمَن کَانَ مِنکُم مَّرِیضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَیَّامٍ أُخَرَ وَعَلَى الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فِدْیَةٌ طَعَامُ مِسْکِینٍ فَمَن تَطَوَّعَ خَیْرًا فَهُوَ خَیْرٌ ...»و «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِیَ أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ...»

در «المیزان» مطرح کرده که این سه آیه با یکدیگر نازل شده و منظور همان شهر رمضان است. ایشان در بیان فایده روزه و اینکه نفع آن عاید خود انسان می‌شود می‌گوید: روزه اطاعتی است که فایده‌اش به خود انسان باز می‌گردد،  فائده روزه تقوا است و آن خود سودی است که عایده خود انسان می‌شود و فائده داشتن تقوا مطلبى است که احدى در آن شک ندارد، چون هر انسانى به فطرت خود این معنا را درک مى‌کند که اگر بخواهد به عالم طهارت و رفعت متصل شود و به مقام بلند کمال و روحانیت ارتقاء یابد، اولین چیزى که لازم است بدان ملتزم شود این است که از افسار گسیختگى خود جلوگیرى کند، و بدون هیچ قید و شرطى سرگرم لذت‌هاى جسمى و شهوات بدنى نباشد، و خود را بزرگتر از آن بداند که زندگى مادى را هدف بپندارد و سخن کوتاه آنکه از هر چیزى که او را از پروردگار تبارک و تعالى مشغول سازد بپرهیزد.

به تعبیر ایشان، تقوا تنها از راه روزه و خوددارى از شهوات بدست مى‌آید، و نزدیک‌ترین راه و مؤثرترین رژیم معنوى و عمومى‌ترین آن بطوریکه همه مردم در همه اعصار بتوانند از آن بهره‌مند شوند و نیز هم اهل آخرت از آن رژیم سود ببرد، عبارت است از خوددارى از شهوتى که همه مردم در همه اعصار مبتلاى بدانند و این ورزش را تمرین نمایند، به تدریج نیروى خویشتن‌دارى از گناهان در آنان قوت مى‌گیرد و به تدریج بر اراده خود مسلط مى‌شوند، آن وقت در برابر هر گناهى عنان اختیار از کف نمى‌دهند، و نیز در تقرب به خداى سبحان دچار سستى نمى‌گردند، چون پر واضح است کسى که خدا را در دعوتش به اجتناب از خوردن و نوشیدن که امرى مباح است اجابت مى‌کند، قهرا در اجابت دعوت به اجتناب از گناهان و نافرمانى‌ها شنواتر و مطیع‌تر خواهد بود.

بنابراین به نظر علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، روزه در اسلام معامله و مبادله نیست، براى اینکه خداى عزوجل بزرگتر از آن است که در حقش فقر و احتیاج و یا تأثر و اذیت تصور شود و خداى سبحان برى از هر نقص است ، پس هر اثر خوبى که عبادت‌ها داشته باشد، حال هر عبادتى که باشد تنها عاید خود عبد مى‌شود، نه خداى تعالى و تقدس، همچنانکه اثر سوء گناهان نیز هر چه باشد به خود بندگان برمى‌گردد.

منبع : پایگاه اطلاع رسانی حوزه


تعریف اصطلاحات:

وقت فضیلت: قسمتی از وقت نماز است که نماز در آن وقت دارای فضلیت است و خارج از آن وقت، فضیلت وارد شده را ندارد؛ مثل اول وقت.

وقت اختصاصی: قسمتی از وقت نماز است که مختص به همان نماز است که اگر در آن وقت مخصوص، عمدا نماز واجب ترتیبی دیگری خوانده شود؛ نماز باطل است. مثلا در نماز ترتیبی ظهر و عصر و مغرب و عشا، که اگر هر کدام در وقت اختصاصی دیگری خوانده شود؛ نماز باطل است. پس اگر فردی در آخر وقتِ نماز ظهر و عصر(نزدیک مغرب)، فقط به اندازه یک نماز چهار رکعتی وقت دارد؛ باید نماز عصر بخواند، هر چند که نماز ظهر را نخوانده باشد.[1]

اول وقت: لحظات آغازین انجام تکالیف با وقت معین، است. ادای نماز در اول وقت، مستحب مؤکد و تأخیر آن از اول وقت جز در مواردی مثل نماز جماعت و غیره، که تأخیر افضل است، مکروه می باشد.

آخر وقت: لحظات پایانی زمان انجام تکالیف دارای وقت معین، است. با درک آخر وقت نمازهای یومیه، حتی به اندازۀ یک رکعت، نماز به نیت اداء، گزارده می شود.

نماز صبح

وقت فضیلت نماز صبح: وقت فضیلت نماز صبح از اذان صبح تا بیست و یک دقیقه بعد از اذان صبح ادامه دارد.

نماز ظهر

وقت اختصاصی نماز ظهر: از اول اذان ظهر به مقدار یک نماز چهار رکعتی برای غیر مسافر و یک نماز دو رکعتی برای مسافر، وقت اختصاصی نماز ظهر می باشد. در این زمان خواندن نماز عصر جایز نیست.

وقت فضیلت نماز ظهر: وقت فضیلت نماز ظهر از اذان ظهر تا یک ساعت و چهل دقیقه بعد از اذان ظهر ادامه دارد.

نماز عصر

وقت اختصاصی نماز عصر: در آخر وقت نماز عصر، نزدیک به مغرب، به مقدار خواندن یک نماز چهار رکعتی برای غیر مسافر و یک نماز دو رکعتی برای مسافر، وقت اخصاصی نماز عصر می باشد. در این زمان خواندن نماز ظهر جایز نیست.

وقت فضیلت نماز عصر: وقت فضیلت نماز عصر دو ساعت و پنجاه دقیقه بعد از اذان ظهر شروع می شود و تا چهل و دو دقیقه ادامه دارد.

نماز مغرب

وقت اختصاصی نماز مغرب: از اول وقت مغرب به مقدار خواندن یک نماز سه رکعتی، وقت اختصاصی نماز مغرب است. خواندن نماز عشاء در این زمان مخصوص جایز نیست.

وقت فضیلت نماز مغرب: وقت فضیلت نماز مغرب از اذان مغرب تا پنجاه و یک دقیقه ادامه دارد.

نماز عشا

وقت اختصاصی نماز عشا: به اندازه خواندن یک نماز چهار رکعتی برای غیر مسافر و یک نماز دو رکعتی برای مسافر در آخر وقت نماز عشا(نصف شب)، وقت اختصاصی نماز عشا است.[2]

وقت فضیلت نماز عشا: وقت فضیلت نماز عشا، پنجاه و یک دقیقه بعد از اذان مغرب شروع می شود و تا سه ساعت و ده دقیقه ادامه دارد.

 


منابع:

1. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام.

2. تحریر الوسیله، حضرت امام خمینی(ره).

3. توضیح المسائل، آیت الله مکارم شیرازی.

4. نرم افزار نجوم اسلامی، مرکز مطالعات و پژوهش های فلکی – نجومی، وابسته به دفتر حضرت آیت الله سیستانی.

 

پی نوشت:


 

[1] البته «اگر کسی اشتباهاً نماز ظهر یا عصر را در وقت مخصوص دیگری بخواند، نمازش صحیح است».

[2] یاد آوری دو نکته در این باره لازم است:

اول: هر گاه انسان عمداً نماز عشا را تا نصف شب نخواند، وقت آن گذشته و باید قضا کند، امّا اگر به واسطه عذری نخوانده باشد، باید تا قبل از نماز صبح به جا آورد و نماز او ادا است.(توضیح المسائل آیت الله مکارم، مسأله 680)

دوم: برای محاسبه نصف شب بنابر احتیاط از اول غروب آفتاب تا اذان صبح محاسبه می شوند. وسط این زمان، نیمه شب می باشد. (توضیح المسائل آیت الله مکارم، مسأله 679)

آیا می دانید که : ماه رمضان تنها ماهی است که در قرآن از آن به عظمت یاد شده است ( سوره  بقره – 185 ) ؟

آیا می دانید که : نزول دفعی قرآن در ماه مبارک رمضان بوده است ( سوره بقره – 185 ) ؟

آیا می دانید که :  تلاوت یک آیه قرآن در ماه رمضان ثواب ختم تمام قرآن را دارد ( خطبه شعبانیه ) ؟

آیا می دانید که :  نفس کشیدن در ماه رمضان تسبح خداست . یعنی به ازای هر نفس کشیدن ، یک " سبحان الله " در نامه عمل ما نوشته میشود ( خطبه شعبانیه ) ؟

آیا می دانید که :  خواب روزه دار عبادت است ( خطبه شعبانیه ) ؟

آیا می دانید که :  غیبت کردن ، روزۀ انسان را بی ارزش می کند ؟

آیا می دانید که :  شب قدر که بیشتر از هزار ماه ( تقریبا عمر یک انسان ) فضیلت دارد ، در ماه رمضان واقع شده است ( سورۀ بقره – 185 )

آیا می دانید که :  ماه رمضان ، ماه مهمـــانی خداست ( خطبۀ شعبانیه ) ؟

آیا می دانید که :  مناجات ابو حمزۀ ثمالی که یکی از گنجینه های عرفانی شیعه است ، در ماه رمضان خوانده می شود ؟

آیا می دانید که : هر روز ماه مبارک رمضان ، یک دعای کوتاه مخصوص به خود دارد ؟

آیا می دانید که :  اگر انسان عمدا و بدون دلیل موجه شرعی روزه نگیرد ، به ازای هر روز باید شصت روز روزه کفاره یا معادل آن را بگیرد ؟

آیا می دانید که :  اگر روزه دار چیزی را به دروغ ( حتی شوخی ) به خدا ، پیامبر و معصومین ( ع) نسبت بدهد ، روزه اش باطل می شود و علاوه بر آن کفاره ی جمع دارد ؟

تذکر : بنابر این جا دارد مواظب پیامک های خود باشیم تا طنزهایی که خدا و معصومین را به طنز می گیرد ، حداقل در زمان روزه داری نخوانیم و به دیگران ارسال نکنیم .


                                               

در دنیای امروز عده‌ی زیادی دچار ضعف ایمان شده‌اند و خدا را در زندگی خود کمرنگ کرده‌اند، اما اسلام توصیه به توکل و قوت می‌کند، چرا که خداوند قادر و قهار است. حضرت علی می‌فرمایند: «اصل قوت و نیروی دل توکل بر خداست.


شاید بارها در محاوره‌ها شنیده باشید «توکل بر خدا!» توکل بر خدا؛ یعنی،کار خود را به خدا سپردن و البته برای رسیدن به هدف نیز تلاش کردن. اسلام انسان‌ها را به توکل و واگذار کردن امور به او سفارش کرده است.

 

 

در قرآن آمده است: «هر کس بر خدا توکل کند، خدا او را کفایت می‌کند.»(طلاق 65)

حضرت علی در تعریف توکل می‌فرمایند: «توکل عبارت است از این که: «آدمی به نیرو و توان خود تکیه نکند و از چنین حالتی بیزار باشد.» (میزان الحکمه ری‌شهری ج4ص3657)

یکی از صفات انسان‌های با ایمان توکل و سپردن امور بر خداوند است، اما باید توجه داشت که انسان باید اعتماد به نفس نیز داشته باشد و برای اهداف خود برنامه‌ریزی و سپس امور خود را به خدا واگذار کند؛ می‌فرماید: «اگر اهل ایمانید، فقط بر خدا توکل کنید.» (مائده 23) و یا در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: «هر که بر خدا توکل کند، به راستی خدا عزیز و حکیم است.»

انسان مضطرب باید در تمامی موارد: ازدواج، یافتن شغل مناسب و یا همسر دلخواه و شایسته بر خدا توکل کند و اعتماد کردن به غیر از خدا را جز پشیمانی سودی ندارد. انسان‌هایی که توکل می‌کنند، بی‌نیاز می‌شوند، چرا که خداوند نیاز آن‌ها را رفع می‌کند.

« أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ »: آیا خداوند برای بنده‌اش کافی نیست؟! (زمر 36)

 

ایمان و توکل

ایمان و توکل با یکدیگر رابطه‌ی مستقیم دارد؛ هر کس ایمان دارد، توکل هم دارد و انسان مؤمن معتقد است که خداوند خالق تمام پدیده‌هاست و او بهترین وکیل است. امام رضا علیه السلام می‌فرمایند: «ایمان بر 4 رکن استوار است: توکل بر خدا، رضا بر قضای الهی، تسلیم امر خدا بودن و واگذاری امور به خود.» و یا امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: «هر کس 3 چیز به او داده شود سه چیز از وی دریغ نشود: هر که به او دعا عطا شود، اجابت هم داده می‌شود و هر کس به او شکر داده شود، کفایت هم داده می‌شود.» (میزان الحکمه ج4ح3656)

انسانی که بر خداوند توکل دارد، در برابر دشواری‌ها مقاوم‌تر است و بهتر دوام می‌آورد انسان امروز غرق در دنیای مشکلات است و اگر احساس وابستگی به نیروی قدرتمند را نداشته باشد، بدون تردید دچار مشکلات و بیماری‌های فراوانی می‌شود. حضرت علی در حدیثی می‌فرمایند: «کسی که بر خدا توکل کند، امور دشوار بر او آسان می‌شود و استقامت در امور برایش راحت می‌شوند

ستون‌های اصلی توکل

توکل دو رکن دارد: اول: نیرومندی یقین، دوم: قوت قلب.

حضرت علی علیه السلام می‌فرمایند: «توکل از نیرومندی قوت است.» (شرح فارسی غررالحکم و در الکلم ج1ص184)

متأسفانه، در دنیای امروز عده‌ی زیادی دچار ضعف ایمان شده‌اند و خدا را در زندگی خود کمرنگ کرده‌اند، اما اسلام توصیه به توکل و قوت می‌کند، چرا که خداوند قادر و قهار است. حضرت علی علیه السلام می‌فرمایند: «اصل قوت و نیروی دل توکل بر خداست.» (محمد خوانساری، شرح غررالحکم ج2ص488)

انسان برای رسیدن به سعادت و خوشبختی باید تمام امور خود را به خدا واگذار کند و البته از اسباب طبیعت و تلاش خود نیز یاری بگیرد.

 

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان نوشته‌اند: «حقیقت امر این است که نفوذ اراده‌ی آدمی و دستیابی او به مقصود در عالم ماده در گرو دو دسته از اسباب است: 1-اسباب طبیعی 2-اسباب روحی و انسان آنگاه که بخواهد در کار مهمی وارد شود و اسباب طبیعی مورد نیاز را فراهم سازد، چیزی میان او مقصودش جز اختلال اسباب روحی مانند ضعف و سستی اراده و ترس و اندوه سبکسری تمایلات سرکش و سفاهت و سوء ظن و غیر آن مایل و مانع نمی‌شود. این‌ها امور مهم عمومی است و هنگامی که بر خدا توکل کند، اراده‌ی او چنان نیرومند می‌گردد که هیچ سببی از اسباب روحی و ناسازگار نمی‌تواند بر آن غلبه نماید و این خود دستیابی به هدف و سعادت و خوشبختی است.» (محمد حسین طباطبایی المیزان ج4ص67)

 

نتایج توکل در زندگی بشر

توکل اثرات زیادی در زندگی بشر دارد که از جمله‌ی آن می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

کفایت الهی

هر کس به خداوند توکل کند، خداوند برایش کفایت‌کننده است و روزی و تأمین زندگی و آینده‌اش با خداست. پیامبر می‌فرمایند: «کسی که بر خدا توکل کند، خدا هزینه‌ی زندگی‌اش را کفایت می‌کند و او را از آنجا که گمان ندارد روزی می‌دهد.» (میزان الحکمه، ری شهری: ج4ح3661)

 

البته همان‌گونه که گفته شد توکل کردن همراه با تقواست و انسانی که حدود الهی را رعایت نمی‌کند و به مسائل شرعی و اخلاقی پایبند نیست، نمی‌تواند به یاری خداوند نیز امید داشته باشد.

در قرآن آمده است: «هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می‌کند و او را از جایی که گمان نمی‌کند روزی می‌دهد و هر کس بر خدا توکل کند، امورش را کفایت می‌کند.» (طلاق 3و2)

پس باید انسان مؤمن نگران چیزی نباشد و ترس از آینده و حسرت گذشته را نداشته باشد، چرا که خداوند ضمانت امور او را بر عهده گرفته است.

امام رضا می‌فرمایند: «ایمان بر 4 رکن استوار است: توکل بر خدا، رضا بر قضای الهی، تسلیم امر خدا بودن و واگذاری امور به خود

 

عزّت و محبوبیت نزد خدا

انسانی که خداوند را وکیل خود می‌داند نزد خداوند بسیار عزیز و محترم است و خداوند او را دوست دارد در قرآن آمده است: «... هنگامی که تصمیم گرفتی، (قاطع باش) بر خداوند توکل کن، خداوند متوکلان را دوست دارد.» (آل عمران 159)

 

افزایش استقامت در برابر سختی‌ها

انسانی که بر خداوند توکل دارد، در برابر دشواری‌ها مقاوم‌تر است و بهتر دوام می‌آورد انسان امروز غرق در دنیای مشکلات است و اگر احساس وابستگی به نیروی قدرتمند را نداشته باشد، بدون تردید دچار مشکلات و بیماری‌های فراوانی می‌شود. حضرت علی علیه السلام در حدیثی می‌فرمایند: «کسی که بر خدا توکل کند، امور دشوار بر او آسان می‌شود و استقامت در امور برایش راحت می‌شوند.» (میزان الحکمه ری شهری ج4ص3659)

 

پیروزی بر دشمنان

بشر همواره دشمنان زیادی داشته است که در طول اعصار مختلف متفاوت بوده است: بیماری، فقر، گرسنگی و .... اما مهم‌ترین دشمن بشر هوای نفس اوست

انسان‌هایی که بر خدا توکل دارند، همیشه با تکیه بر این قدرت پیروزند. در سوره‌ی آل عمران آیه 160 آمده: «اگر خداوند شما را یاری کند، هیچ کس بر شما پیروز نخواهد شد و اگر دست از یاری شما بردارد، کیست که بعد از او شما را یاری کند و مؤمنان تنها باید بر خدا توکل کنند

 

غلبه بر شیطان

انسان متوکل بر شیطان و هواهای نفسانی غلبه دارد و می‌تواند نفس خود را آرام کند و برشیطان پیروز شود. شیطان دشمن قسم خورده‌ی انسان است و همیشه و در همه حال قصد فریب انسان را دارد. .... بر کسانی که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکل می‌کنند، تسلطی ندارد. (عباس محدث قمی، سفینه البحار: ج2ص638)

 

برخورداری از بهترین وکیل

هر گاه در زندگی به مشکلی برمی‌خوریم و هیچ راهی برای گشایش آن پیدا نمی‌کنیم، به ‌خصوص در امور حقوقی احتیاج به وکیل و مشاوره داریم، خداوند بهترین وکیل و دلسوز ترین و حکیم‌ترین وکیل است که انسان را در مشکلات یاری می‌کند و بهترین راه را به او نشان می‌دهد و «هر کس بر خدا توکل کند، بداند که به‌راستی خداوند شکست ناپذیر حکیم است.» (انفال 49)


انسان متوکل بر شیطان و هواهای نفسانی غلبه دارد و می‌تواند نفس خود را آرام کند و برشیطان پیروز شود. شیطان دشمن قسم خورده‌ی انسان است و همیشه و در همه حال قصد فریب انسان را دارد. .... بر کسانی که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکل می‌کنند، تسلطی ندارد

 

اما همانطور که در ابتدا گفته شد، توکل با تنبلی و سستی مغایرت دارد و انسان باید از نعمت عقل و درایت نیز بهره بجوید.


برای مثال عده‌ای به سراغ کار نمی‌روند و انتظار دارند کار به سراغ آن‌ها بیاید. چنین افرادی متوکل نیستند، بلکه ملعون اند.


در حدیثی آمده است: «کسی که بار زندگی خود را بر دوش مردم بگذارد، ملعون است.» (بحارالانوار ج74ص140)


اهل توکل خصوصیات و ویژگی خاصی دارند و آن ویژگی مجاهدت و تلاش است. انسان‌هایی که همه چیز را راحت می‌خواهند، نمی‌توانند انسان‌های توکل کننده‌ای باشند.


سوره‌ی مائده آیات 20 تا 24 می‌فرماید: «و یاد کن زمانی را که موسی به قوم خود گفت: قوم من، نعمت خدا را بر خود یاد کنید، آنگاه که در میان شما پیامبرانی قرار داد و شما را پادشاهی ساخت و آنچه را که به هیچ کس نداده بود به شما داد.»

 


 

«ای قوم من، به سرزمینی مقدس که خداوند برای شما مقدر داشته است درآیید و به عقب بازنگردید که زیانکار خواهید شد.»

 


 

گفتند: «ای موسی، در آنجا مردمی زورمندند و تا آنان از آنجا بیرون نروند، ما هرگز وارد آن نمی‌شویم، پس اگر از آنجا بیرون بروند، ما وارد خواهیم شد.»


دو مرد (زمره‌ی کسانی که از خدا) می‌ترسیدند و خدا به آن‌ها نعمت داده بود گفتند: از آن درد از برایشان بتازید و وارد شوید که اگر از آن در درآمدید پیروز می‌شوید و اگر مؤمنید بر خدا توکل کنید، پس از آن که موسی از مصر بیرون آمد از قوم خود خواست وارد سرزمین مقدس شوند، به آنان گفت: نعمت‌های بی‌مانند را که خدای متعال ارزانی داشت به یاد آورند و آنان را به 3 دسته تقسیم کرد:


1- از میان آنان پیامبران الهی چون ابراهیم، اسحاق، یعقوب، یوسف، موسی و هارون را برانگیخت.


2- آنان که از نعمت استقلال برخوردار کرد و از یوغ فراعنه و استبداد سیاسی و دینی آنان بیرون آورد و در فضای دل‌انگیز توحید که در زمان حضرت موسی از آن بهره‌امند بودند، قرار داد.


3- عنایات خود را شامل حال آنان کرد.

اما نصیحت اثری نکرد و آن‌ها سستی کردند. دو تن از میان پیروان آن حضرت که خدا ترس و اهل توکل بودند به ترغیب جهادگریزان پرداختند و از پیروزی سخن به میان آوردند و آنان را به توکل بر خدا فراخواندند، اما سخنان آنان هم در آن مردمان سست‌عنصر و فاقد ایمان راستین و توکل اثر نبخشید و با بی‌شرمی برای چندمین بار اعلام داشتند که تا آن قوم جبار در سرزمین مقدس حضور دارد، هرگز پا به آن سرزمین نخواهند گذاشت. «تو و خدایت بروید و با آنان بجنگید، ما همین جا می‌مانیم.» (محمد حسین طباطبایی، المیزان: ج5.صص300-292)

چیستی توکل(ادامه از ارکان توکل)

توکل چیست ؟

 

توکل به معنای اعتماد وقتی گفته می شود: توکلت علی الله به معنای این است که به خداوند در هر امری اطمینان و اعتماد می کنم. (المصباح ج ۱ و ۲ ص ۶۷۰ ذیل واژه وکل)


در آیات قرآن برای تأکید بر مسئله توکل به خدا در امور و اعتماد و تکیه زدن به او، از واژگان دیگری چون «تفویض» و «حسبی» نیز استفاده شده است، معنای آن این است که من کارهای خویش را به خدا واگذار می کنم و یا او در کارها مرا کفایت می کند و نیازی نیست که جز به قدرت و قوت او به کسی و چیز دیگری تکیه و اعتماد کنم و با این توکل و تفویض، خودم با اراده و پشتکار و همت خود کارهای خویش را پیش می برم. به این معنا که فاعل کار خود خواهم بود و از نیرو و قوتی که خداوند به من داده است بهره مند می شوم.

 

آثار اعتماد به نفس و توکل قرآنی و ویژگی متوکلان

اعتماد به نفس و توکل به معنا و مفهوم قرآنی برخلاف مفهوم غربی و اومانیستی آن آثار و برکات فراوانی دارد که می توان به آرامش روحی و روانی شخص اشاره کرد (آل عمران آیه ۱۷۲ و ۱۷۳).


از دیگر آثار آن می توان به افزایش انگیزه و حرکت و تحرک اشاره کرد؛ زیرا شخصی که خداوند خالق و پروردگار هستی را به عنوان تکیه گاه و پشتوانه خویش می بیند، بی هیچ ترسی از آینده و نرسیدن به مقصد و مقصود و اندوهی از گذشته گام برمی دارد و می داند که به هدف خواهد رسید و اگر به ظاهر به امری نرسید در حقیقت به چیز دیگری دست یافته که از مقصد و مقصود مهم تر است و آن ارتباط تنگاتنگ با خدا و تقرب و نزدیکی به اوست.


از این رو اشخاص متوکل، دارای اعتماد به نفس بیشتر برای اقدام و کار هستند و هرگز خسته نمی شوند و از راهی که می روند باز نمی گردند و کوتاه نمی آیند. (اعراف آیه ۸۸ و ۸۹ و یونس آیه ۸۴ و ۸۶)


بنابراین استقامت و پایداری در برابر مخالفت ها و سختی ها امری طبیعی در این دسته از انسان هاست. از صفات ایشان می توان به پایداری اشاره کرد به گونه ای که در برابر شکست ها کوتاه نمی آیند و هرگاه دچار شکستی شدند با گام های استوارتر حرکت خویش را از سر می گیرند. (آل عمران آیه ۱۲۱ و ۱۲۲ و ۱۷۲ و ۱۷۳)


آنان در کارهای خویش از امدادهای غیبی خداوند بهره مند می شوند و خداوند از جایی که امید و روزنه ای به آن نبود به ایشان یاری می رساند.(آل عمران آیه ۱۶۰ و مائده آیه ۱۱ و انفال آیه ۶۲ و ۶۴)انسان متوکل از فضل خدا و محبت او بهره مند می شود (آل عمران آیه ۱۵۹) و چون کارهایش مبتنی بر خلوص و اخلاص و وجه الهی است، رضایت و خشنودی خدا را نیز به دست می آورد (آل عمران آیه ۱۷۳ و ۱۷۴) و در هر حال، پیروزی از آن او خواهد بود، چه به ظاهر شکست بخورد و چه پیروز شود چون به رضای او عمل کرده است و لذا موفق و پیروز خواهد بود. (آل عمران آیه ۱۲۲ و ۱۲۳ و انفال آیه ۴۸ و ۴۹)


از دیگر آثار توکل و اعتماد به نفس اسلامی و قرآنی می توان به شجاعت و شهامت در برابر مخالفان و دشمنان (یونس آیه ۷۱ و ۸۳)، صبر در برابر شکست ها و اذیت و آزارها و مقاومت ها (ابراهیم آیه ۱۲ و نحل آیه ۴۱ و ۴۲)، سلامت روحی و روانی و جانی در دنیا و آخرت (آل عمران آیه ۱۷۳ و ۱۷۴) و برخورداری از روحیه بالا (آل عمران آیه ۱۲۲) اشاره کرد زیرا خداوند را کفیل خود می داند و همه امور خویش از ریز و درشت را به او تفویض و واگذار کرده است. (آل عمران آیه ۱۷۳) این گونه است که در پناه خداوند از مصونیت خاصی برخوردار می شود و هرگز آسیبی از سوی دشمان انسی و جنی به وی نمی رسد و از ضرر و زیان و آسیب های شیطان در امان و محفوظ می ماند. (حجر آیه ۶۵ و نحل آیه ۹۸ و ۹۹)


به هر حال اعتماد به نفس قرآنی هماهنگی و ارتباط تنگاتنگی با مسئله توکل و مقوله اعتماد به خدا و تکیه بر او دارد و نمی توان مسئله اعتماد به نفس را در اسلام و قرآن از توکل و اعتماد به خدا جدا دانست؛ زیرا باور به جداسازی چیزی جز کفر و شرک نیست.

منبع : جام نیوز

دشمنی وهابیت با اهل بیت (ع)

یک مفتی وهابی به نام ابوالبراء به تازگی بر صفحه ی شخصی اینترنتی خود نوشته است: فرزندان خود را با اسماء شیعی مانند حسین و علی و زهرا نامگذاری نکنید زیرا منجر به فرقه گرایی می شود!!!

 

شخصی به نام حسین در سوالی از وی می پرسد: ای شیخ من این موضوع را نمی دانستم خواهش می کنم شما از سوی خود اسمی را به من پیشنهاد دهید قبل از اینکه گریه سر دهم. ابوالبراء در جوابش می گوید: یک تاء به اول نام خود اضافه کن تا حسین تبدیل به تحسین شود.

 

گفتنی است وهابیون با ادعای انتساب خود به اهل تسنن سعی دارند تا وانمود کرده از مسلمانان می باشند این در حالی است که حب اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین در بین اهل تسنن امری بدیهی است که با نامگذاری فرزندان خود به نام اهل بیت(ع) این امر به اثبات رسانده اند و این دسته از فتاوا نشان دهنده دشمنی آنان با اهل بیت سلام الله علیهم اجمعین می باشد.

 




مأخذ : نغمه های عاشقی در بهار ظهور

شعر از شکوفه


تـو  روشنتـر  ز نـور ِ  ماه   و  مهــری      


ســراســر رازی  و افســون  و سحـری       


ز  تـو   قـلبـم   قــرار  و  صبــر  گیــرد       


ز  تـو  جـان  رنگ  خوشبختی  پـذیـرد       


 بــرایـم   بهتــریـن   یـار   و   رفـیـقـی        


مـرا  در  رنج   و  سختـی هـا   شفیقـی       


تـو  را  دارم  چـه  غـم  دارم  خـُدایـا ؟       


ز  احسـانت  چـه  کـم   دارم   خـُدایـا ؟       


مـرا  سـرشــار  از  احســاس  کــردی        


دلـم خـوشبـو چـو عطــر یـاس  کـردی        


 مـرا  از  دست ِ  نفـس   دادی  رهـایـی         


 فکنـدی  بیـن  مـا   از  مهــر  جـُـدایی         


چــراغـی  از  خـِـرَد  در  ســر  نهـادی        

     

رهـی  از  معــرفت  بـر  مـن  گشــادی        


 ز  نــورت  راه ِ مـن  روشـن  نمـودی         


بـه هـر جــا  رهنمـای مـن  تـو بـودی        


زبـانـم  را  تـو  کــردی  نغمـه  پـرداز         


نهـادی  در  دل ِ مـن  شـــوق ِ  پـرواز        


دَمــادَم   نـام ِ  خــوبـت  بـر  لب ِ مـن        


شـده  ذکــر  همـه  روز  و  شب  مـن        


 تـو را  گـویـد  شکــوفـه حَمـد ِ بسیـار        


 ز تـو  یـاری  بخـواهـد  در همـه  کــار        

 

35365946877286818480.gif

سحرگاه شعبانست وزیبایی های جمکران

 

بازآهنگ تودارم تادل سرگشته ام با التماس داغ اشک هایم آرام گیرد وهاله نور سهم دل خسته ام باشد

باران به نیایش آمده وغزلناک ترین قصیده را می سراید.رویای شیرین شاپرک سرشار از زندگی است

برکه تنهایی می خشکد وموج شادی برآن خیمه می زند.لبخندبرنگاه ها اریکه زده است

آیه های عشق بی تابانه درانتظارند تاباطلوع گل نرگس زمزمه خدایی سردهند

گویازمین وزمان تفسیر این جمله گشته اند که

و نیافریدم آسمان بنا شده

و نه زمین گسترده

ونه ماه تابان ونه مهردرخشان ونه فلک چرخان ونه دریای روان ونه کشتی درجریان را

مگربرای خاطر شما ومحبت ودوستی شما ...وبه راستی سعادتمند شدندشیعیان دردرنیا وآخرت.

همگان به انتظار آفتاب عالمتاب و پایان شب هجران نشسته اند. همه یک تن شده اند٬لبریز ازلطافت

 

رایحه ظهوررا می شود حس کرد

.... صبح نزدیک است

 

 

یک پیشنهـــــاد به عاشـــقان امام زمان :



در روایات آمده است که هر کس چهل بامداد دعای عهد را بخواند

در زمان ظهور انشاء الله جزء یاران آن حضرت خواهد بود .

از فردا تا پایان ماه رمضان و عید فطر

دقیقا 40 بامداد مانده است .

بهترین زمان برای خواندن دعای عهد همین فرصت است

چون سحر گاهان ماه رمضان و لیالی قدر را شامل میشود .

پس :

بیاییم از فردا بامداد دعای عهد را زمزمه کنیم

اللهم عجل لولیک الفرج و وفقنا لمرضاته



به آقای کوثری گفتند:

آقا روضه نخوان قلب امام ناراحت است،

می‌خواست بلند شود برود ، حضرت امام فرمودند:

آقای کوثری روضه نخواندی،

گفت حالا بعداً انشاءالله

چرا؟ مگر شما نیامدی روضه بخوانی؟

گفت چرا آمدم ولی گفتند حالا قلب شما ناراحت است،

فرمود آقای کوثری روضه بخوان

روضه زنگ دلِ من است

حرکت قلبِ من است،

می‌خواهی قلبم از کار بیافتد؟