نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

مشخصات بلاگ
نــــــــــور

" سَلامٌ عَلَی إل یاسِین "

منتظر مأیوس نیست. منتظر از درد هجر میسوزد

اما بشوق وصال سر زنده و امیدوار است .

انتظار یعنی امید به فردا

فردای وصال ...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۲۶ مطلب با موضوع «گفتار دینی :: سخنان بزرگان» ثبت شده است


اثبات خداوند توسط پروفسور مایکل پریزنگر( آیا خداناباوران!! پاسخی دارند؟) :

در دنیا هرکس از روش های متفاوتی برای پیدا کردن جواب که آیا خدا وجود دارد یا خیر و اگر وجود دارد چطور با ما ارتباط برقرار می کند و سایر سوالات می گردند که اینبار یک پروفسور اعصاب به نام مایکل پریزنگر کانادایی جوابی برای آن در حیطه علمی خود پیدا کرده است؛ و جالب است نظرات، تحقیقات آنان را مشاهده کنیم که در ادامه مطلب یکی از آنان را که بسیار جالب نیز است برای شما عزیزان بیان خواهم کرد. پروفسور پریزنگر متخصص علوم عصب شناسی می باشد ایشون در دو زمینه اعصاب معنوی و فراروانشناسی صاحب نام و متخصص است و بیش از ۲۰۰ مقاله در این زمینه به چاپ رسانده است و بعنوان بهترین محقق و استاد و جایزه برتر جامعه پزشکان اسیب های مغزی در سال های ۱۹۸۹، ۲۰۰۱ و ۲۰۰۷ دریافت نمود. یکی از بزرگترین کارهای ایشون که در جهان صدا کرد اثبات خداوند ، دعا و حس ایجاد شده بعد از آن است! ایشون این فعالیت رو از سال ۱۹۸۰ میلادی شروع کرد و در سال ۲۰۰۴ آزمایش نهایی را به انجام رساند و نتایج آن موفقیت آمیز بود؛ سوزان بلکمور و ریچارد داوکینز افرادی بودند که ایشون رو در این زمینه یاری میکردند. به گفته این عصب شناس در لوب گیجگاهی سمت راست انسان یک میدان مغناطیسی ضعیفی وجود دارد؛ از دید ایشون این مکان مانند یک رادیو عمل می کند که فرکانس های خاصی رو دریافت می کنند برای مثال وقتی شما دنبال فرکانس بر روی رادیو می گردید صداهای خش خشی ر ا می شنوید و وقتی به فرکانس مورد نظر برسید صدای واضحه ای رو می شنوید و این صداوی واضح همان خداوند است؛ توجه داشته باشید منظور از صدا تشبیه گوینده رادیو می باشد در اصل منظور همان حس ایجاد شده است. [۱,۲,۳] پروفسور پریزنگر تصمیم به ساخت یک کلاهی کرد که بتواند فرکانس های شبیه به فرکانس خدا را به مغز برساند و حسی که انسان بعداز دریافت ان فرکانس بدست میابد را بیابد؛ این کلاه با نام “کلاه خدا” ثبت شد و ایشون در یک آزامایشی که بر روی دختری بنام دومنیکا انجام داد؛ دومنیکا دانشجوی رشته پرستاری بود که اصلا به دین اعتقاد نداشت و خیلی کنجکاو بود به همین علت تصمیم گرفت به صورت داوطلبانه در این آزمایش شرکت کند. بعد از اتمام این ازمایش پرفسور پریزنگر از دومنیکا می پرسد چه حسی داشتی چه اتفاقی افتاد؟ و او در جواب می گوید: “یک حس عالی رو تجربه کردم حس کردم در آسمان شناور بودم و شخصی آنجا بود که انگار صورت نداشت و مراقب من بود احساس آرامش بخشی داشتم احساس امنیت خیلی جالب بود دوست دارم دوباره تجربه کنم!!!” نتایج این آزمایش در سایر آزمایشات دیگر نیز یکسان بود؛ به گفته پرفسور پریزنگر در زمان دعا کردن نیز همینطور است البته با این تفاوت که در آن زمان فرکانس های دقیق خدایی به ما انسان ها می رسد نه یک سری فرکانس های خش خشی! و به همین علت است افرادی که به دین اعتقاد دارند و به راز و نیاز و دعا کردن با خدای خود می پردازند احساس آرامش، امنیت و …. می کنند!!! و ایشون افزود افرادی که بهشون الهام می شود نیز از این طریق می باشد مانند پیامبران که در کتب دینی مشاهده می کنیم. این اثبات بازده بسیار بالایی داشت طوری که مردم رو به خود جذب کرد و باعث شد آن در برنامه های تلویزیونی و مستندی پخش شود [۴,۵،۶،۷،۸،۹]



جوانے نزد شیخ حسنعلے نخودکے آمد و گفت :

سـ ه قفل در زندگے ام وجود دارد و سـ ه کلید از شما مےخواهم.


قفل اول اینست کــ ه دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم.
قفل دوم اینکــ ه دوست دارم کارم برکت داشته باشد.
قفل سوم اینکــ ه دوست دارم عاقبت بخیر شوم.


شیخ فرمود :

براے قفل اول نمازت را اول وقت بخوان.
براے قفل دوم نمازت را اول وقت بخوان.
براے قفل سوم نمازت را اول وقت بخوان.


جوان عرض کرد: سـ ه قفل با یک کلید ؟!

شیخ فرمود : نماز اول وقت « شاه کلید » است !
وسوسه شیطان را چگونه درمان کنیم؟

در وادی کمال و صعود، خطرهای بسیاری در کمین نشسته و شیاطین بسیاری دل به گمراهی ما بسته‌اند؛ و اما تمسک به معانی بلند آموزه‌های دینی و تلمذ در پیشگاه بزرگان و علماء چراغ راهی است تا راه را گم نکنیم. ....

آیت‌الله حق‌شناس طهرانی

 آنچه در ذیل می‌خوانید، سخنان مرحوم آیت‌الله حق‌شناس طهرانی در خصوص وسوسه‌های شیطانی و آثار نماز شب است که تقدیم می‌شود.

کوتاه گفته های آیت الله بهجت در باره امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف


*ما در دریای زندگی در معرض غرق شدن هستیم؛ دستگیری ولیّ خدا لازم است تا سالم به مقصد برسیم. باید به ولیّ عصر (عج) استغاثه کنیم که مسیر را روشن سازد و ما را تا مقصد، همراه خود ببرد.

* دعای تعجیل فَرج، دوای دردهای ما است.

* با وجود اعتقاد داشتن به رئیسی که عینُ الله الناظره است، آیا می توانیم از نظر الهی فرار کنیم و یا خود را پنهان کنیم؛ و هر کاری را که خواستیم، انجام دهیم؟! چه پاسخی خواهیم داد؟!

* علایمی حتمیّه و غیر حتمیّه برای ظهور آن حضرت ذکر کرده اند. ولی اگر خبر دهند فردا ظهور می کند، هیچ استبعاد ندارد! لازمه این مطلب آن است که در بعضی علایم، بَداء صورت می گیرد و بعضی دیگر از علایم حتمی هم، مقارن با ظهور آن حضرت اتفاق می افتد.

* انتظار ظهور و فرج امام زمان (عج)، با اذیّت دوستان آن حضرت، سازگار نیست!

* مهمتر از دعا برای تعجیل فرج حضرت مهدی (عج)، دعا برای بقای ایمان و ثبات قدم در عقیده و عدم انکار حضرت تا ظهور او می باشد.

* افسوس که همه برای برآورده شدن حاجت شخصی خود به مسجد جمکران می روند، و نمی دانند که خود آن حضرت چه التماس دعایی از آنها دارد که برای تعجیل فَرَج او دعا کنند!

* قلبها از ایمان و نور معرفت خشکیده است. قلب آباد به ایمان و یاد خدا پیدا کنید، تا برای شما امضا کنیم که امام زمان (عج) آن جا هست!

* اشخاصی را می خواهند که تنها برای آن حضرت باشند. کسانی منتظر فرج هستند که برای خدا و در راه خدا منتظر آن حضرت باشند، نه برای برآوردن حاجات شخصی خود!

* چه قدر بگوییم که حضرت صاحب (عج) در دل هر شیعه ای یک مسجد دارد!

* هر کس که برای حاجتی به مکان مقدّسی مانند مسجد جمکران می رود، باید که اعظم حاجت نزد آن واسطه فیض، یعنی فرجِ خود آن حضرت را از خدا بخواهد.

*حضرت غائب (عج) دارای بالاترین علوم است؛ و اسم اعظم بیش از همه در نزد خود آن حضرت است. با این همه، به هر کس که در خواب یا بیداری به حضورش مشرّف شده، فرموده است: برای من دعا کنید!

* راه خلاص از گرفتاری ها، منحصر است به دعا کردن در خلوات برای فرج ولیّ عصر (عج)؛ نه دعای همیشگی و لقلقه زبان... بلکه دعای با خلوص و صدق نیّت و همراه با توبه

مناظره ای جالب علامه سید شرف الدین عاملی باپادشاه عربستان:

توسل به پیامبر (صلی الله علیه واله)


آقای سید شرف ‏الدین (صاحب کتاب ارزشمند المراجعات)، در عصر حکومت «ملک عبدالعزیز» برای زیارت خانه خدا به مکه رفت. در عید قربان در کنار سایر علما به کاخ پادشاه سعودی دعوت شد، تا طبق معمول در عید قربان به او تبریک بگویند.
او به کاخ رفت، هنگامی که نوبت به او رسید، دست شاه را گرفت و هدیه‌ای به او داد، و آن هدیه یک قرآن بود که دارای جلدی پوستین بود.

شاه عربستان آن هدیه را گرفت و بوسید و به عنوان تعظیم و احترام، بر پیشانی خود گذاشت.
سید شرف الدین (از فرصت استفاده کرد) ناگهان گفت: «ای پادشاه! چرا این جلد را می‌بوسی و به آن تعظیم می‌کنی، با اینکه این جلد چیزی جز پوست بز نیست؟»

شاه گفت: «غرض من از بوسیدن جلد، قرآنی است که در داخل آن قرار دارد، نه خود جلد».
آقای شرف‏الدین، بی‌درنگ فرمود: «احسنت ای پادشاه! ما شیعیان نیز وقتی که پنجره یا در اتاق پیامبر(ص) را می‌بوسیم، می‌دانیم که آهن هیچ کاری نمی‌تواند بکند، ولی غرض ما آن کسی است که ماورای این آهن‌ها و چوب‌ها قرار دارد. ما می‌خواهیم رسول خدا(ص) را تعظیم و احترام کنیم، همان‌گونه که شما با بوسه زدن بر پوست بز می‌خواستی قرآن را تعظیم کنی که در درون آن پوست قرار دارد.»

حاضران تکبیر گفتند، و او را تصدیق کردند، در این هنگام ملک عبدالعزیز ناچار شد تا به حاجیان اجازه دهد که از آثار رسول خدا(ص) تبرک بجویند.
ولی ولیعهد او که بعد از او آمد، از قانون گذشته‌شان برگشت.
5p0jqzhh5eveijt67lqn.jpg

وَ چقدر سَخت است که این عزیزترین عید را بدون آن عزیزترین غایب از نظر بگذرانیم

اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِک اَلفَرَج


آیا راهى به سوى تو هست که ملاقات شوى؟...

اگر تلف شدن من در رسیدن به تو باشد، در آن شتاب کن فداى تو شوم.

و به هرچه بخواهى در راه عشق خودت مرا آزمایش کن که آنچه را که رضاى تو در آن است انتخاب مى‏کنم.

قسم به جمال خودت که از او پوشیده‏اى و جلال خودت که او را سرگردان ساخته‏اى و در کوى تو عذاب را شربت گوارا مى داند.

دل من آب شد پس به او اجازه بده که تو را آرزو کند، در این قلب نیم رمقى براى امید و تمناى تو هست.

بنابراین درخواست برقرارى دولت کریمه حضرت مهدى ارواحنا له الفداء بهترین پاداش و عیدى است که مى‏توان در روز عید فطر از خداوند متعال آن را درخواست نمود.

سیدبن طاووس در ضمن اعمال روز عید از امام باقرعلیه السلام نقل مى‏کند: هنگامى که از منزل خارج شده و به سوى نماز عید مى‏روى دعاى اللّهم من تهیّأ را مى‏خوانى و هنگامى که به نام مبارک حضرت صاحب الزمان ارواحنا له الفداء رسیدى با آرزوى تحقق وعده الهى و استقرار حکومت عدل مهدوى ارواحنا له الفداء مى‏گویى: «اللّهم افتح لنا فتحاً یسیراً و انصره نصراً عزیزاً...اللّهم انّا نرغب الیک فى دولةٍ کریمةٍ تعزّ بها الاسلام و اهله و تذّلّ بها النّفاق و اهله...؛»


خداوندا براى ما فتح آسان عنایت فرما و آن حضرت را با نصرتى عزتبخش یارى نما،

پروردگارا! ما خواهان ایجاد دولت کریمه‏اى هستیم که با آن به اسلام و مسلمانان عزت بخشیده

و جبهه نفاق و اهلش را به خاک مذلّت بنشانى. (اقبال الاعمال، ج 1، ص 476.)





عید است و دلم خانه ویرانه، بیا

این خانه تکانـــدیم ز بیگانه، بیا


یک مـــــاه تمـــام میهمانت بودیم

یک روز به مهمانی این خانه بیا


عید بر شما مبارک

mci5e1jovhl4hen9rncc.jpg

لیلة القدر و ماه رمضان در الهی نامه علامه حسن زاده آملی


الهى ماه مبارک را حرام کردم که نه قدر روزه را دانستم و نه قدر قدر را، نه قرآن خواندم و نه سحر داشتم و نه سهر، در لیلة الجوائز جز شرمسارى چه مى برم خوشا بحال صائم که له فرحتان حین یفطر و حین یلقى ربه بدا به حالم که لى حزنتان، بار آلها آهم جهنم سوز است.

الهى واى بر آنکه در شب قدر فرشته بر او فرود نیامده با دیو همدم و همنشین گردد.

الهى شکرت که مجاز را قنطره حقیقت گردانیدى تا از لیلة القدر زمانى زمینى به لیلة القدر آسمانى رسیدم . الهى شکرت که در این شب مبارک به لیلة القدر رسیدم.

سفارشات علامه در ماه مبارک رمضان

هم اکنون در پی تحصیل کمال بوده باشید تا آتیه ای سعادتمند داشته باشید زیرا که باور کرده اید هر چیز تا به کمال نرسیده است قدر و قیمت ندارد. باید از همسالان و همزادان خود که شب و روز را به بیکاری و ولگردی و هرزگی به سر می برند، سخت دوری گزینید که رهزن شمایند.

این گروه روی سعادت را نخواهند دید چند روزی در مقام خیال به تازگی رنگ و رخسار خود سرگرم و به پوشاک های گوناگون بوقلمونی وطاووسی دل خوشند و به زودی نه آن را دارند نه این را نه کمالی تحصیل کرده اند که بدان دل گرم باشند، ناچارا باید بعدا تن به گدایی دهند و یا به دزدی و دیگر بیچارگی ها مزاحم اجتماع باشند و زندگی را بگذرانند.

با آنان همنشین نشوید که به شما بگویم نطفه و مربی و اجتماع و معاشر از اصولی اند که در سعادت وشقاوت انسانی دخلی بسزا دارند... .

باید دوستانم از روش نابخردان همواره دوری گزینند و بدانند که اکثر بزرگسالان عصر ما به حدبلوغ نرسیده اند و در راه آن نیستند که هر روزشان بهتر از روز پیش باشد.

siqeYBQP_535.jpg


داستان جوان گناهکار

«ملا فتح‏ اللَّه کاشانى» در تفسیر منهج الصادقین، و «آیت اللَّه کلباسى» در
کتاب انیس اللیل نقل کرده ‏اند:
در زمان «مالک دینار» جوانى از زمره اهل معصیت و طغیان از دنیا رفت.
مردم به خاطر آلودگى او جنازه ‏اش را تجهیز نکردند، بلکه در مکان پستی
محلّ پر از زباله‏اى انداختند و رفتن .
شبانه در عالم رؤیا از جانب حق تعالى به مالک دینار گفتند: بدن بنده ما را بردار
و پس از غسل و کفن در گورستان صالحان و پاکان دفن کن. عرضه داشت: او از
 گروه فاسقان و بدکاران است، چگونه و با چه وسیله مقرّب درگاه احدیّت شد؟

جواب آمد: در وقت جان دادن با چشم گریان گفت:

یا مَنْ لَهُ الدُّنیا وَ الآخِرَةُ إرْحَمْ مَن لَیْسَ لَهُ الدُّنیا وَ الآخرَةُ.
اى که دنیا و آخرت از اوست، رحم کن به کسى که نه دنیا دارد نه آخرت.

مالک،کدام دردمند به درگاه ما آمد که دردش را درمان نکردیم؟ 
 و کدام حاجتمند به پیشگاه ما نالید که حاجتش را برنیاوردیم؟



 ای خـدا ...اگر کنار لحظه هایم تو را ندارم 
تو خــود در کنــار لحظه هایم بـــاش ...
آخــر مـن هر بار ، شبیه طفلــی که جـز آغوش مادر سرپناهی نـدارد ... 
بــاز به تو بر می گــردم ... 

الهی بحق رحمتک الواسعه ...