نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

مشخصات بلاگ
نــــــــــور

" سَلامٌ عَلَی إل یاسِین "

منتظر مأیوس نیست. منتظر از درد هجر میسوزد

اما بشوق وصال سر زنده و امیدوار است .

انتظار یعنی امید به فردا

فردای وصال ...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۸۲ مطلب با موضوع «گفتار دینی :: فقه و فلسفه احکام» ثبت شده است


 چرا شیعیان با دست باز نماز می خوانند؟ پرسشی است که حضرت آیت الله العظمی سبحانی به ان در پایگاه خود پاسخ داده اند. متن پاسخ ایشان به این شرح است:

قرار دادن دست راست بر روی دست چپ در نماز (دست بسته نماز خواندن) از اموری است که استحباب آن بین فقهای سه مذهب از مذاهب چهارگانة اهل سنّت مشهور است:

حنفی‌ها می‌گویند:روی هم گذاشتن دست‌ها در نماز، سنّت است وواجب نیست، و برای مرد بهتر است که کف دست راستش را بر پشت دست چپ، زیر ناف قرار دهد، و زن دست‌ها را بر سینه‌اش بگذارد.

شافعی‌ها می‌گویند: گذاشتن دست روی یکدیگر، در نماز، برای مرد و زن سنّت است و بهتر است که کف دست راست را بر پشت دست چپ زیر سینه و بالای ناف به سمت چپ قرار دهد.

حنبلی‌ها می‌گویند: گذاشتن دست‌ها روی هم، سنّت است و بهتر است که کف دست راست را بر پشت دست چپ نهاده، زیر ناف قرار دهند.

فرقه مالکیّه بر خلاف سه مذهب فوق می‌گویند: آویختنِ دست‌ها در نمازهای واجب، مستحب است، قبل از مالکی‌ها نیز جماعتی همین قول را گفته‌اند که از آن جمله‌اند: عبداللّه بن زبیر، سعید بن مسیّب، سعید بن جبیر، عطاء، ابن جریح، نخعی، حسن بصری، ابن سیرین و جماعتی از فقها.

از امام اوزاعی منقول است که نمازگزار، بین آویختن دست‌ها یا روی هم قرار دادن آنها مخیر است.[1]

امّا مشهور بین شیعه امامیّه آن است که قرار دادن دست‌ها روی یکدیگر در نماز، حرام، و موجب بطلان نماز است و به ندرت از فقهای شیعه کسی قائل به کراهت شده، مانند ابو الصلاح حلبی در کافی.[2]

کیفیت نماز پیامبر(ص)


با این که به جز مالکی‌ها، مذاهب دیگر اهل سنّت، قرار دادن دست چپ بر دست راست در نماز را جایز شمرده‌اند و دربارة این مسأله سخن بسیار گفته‌اند، با این حال دلیل قانع کننده‌ای حتّی بر جواز آن ندارند،چه رسد بر استحباب. بلکه می‌توان ادّعا کرد که دلایلی بر خلاف ادعای آنان وجود دارد و روایاتی که از فریقین (شیعه و سنّی) بیانگر طریقه نماز گزاردن رسول اکرم(ص) است، از گذاشتن دست‌ها بر یکدیگر سخنی به میان نیاورده است و امکان ندارد که پیامبر (ص) امر مستحبّی را در طول حیات خود(یا بخشی از آن) ترک نماید. اکنون سه نمونه از این روایات، دو مورد از طریق اهل سنّت و دیگری از طریق شیعه امامیّه را ذکر می‌کنیم که هر دو روایت، چگونگی نماز پیامبر(ص) را بیان می‌کند و در هیچ‌یک کو‌چکترین اشاره‌ای به روی هم قرار دادن دست نشده، چه رسد به چگونگی آن:

الف: حدیث ابی حُمید ساعدی

حدیث ابی حُمید ساعدی را برخی از محدّثان (سنّی) روایت کرده‌اند و ما از کتاب سنن بیهقی نقل می‌کنیم که گفت: او رو به اصحاب پیامبر کرد و گفت: من داناترین شما به نماز رسول خدا (ص) هستم. گفتند: به چه سبب؟ زیرا تو نه بیش از ما پیرو آن حضرت بوده‌ای و نه افزونتر از ما مصاحبتش کرده‌ای. گفت: چرا، گفتند: پس (کیفیّت نماز آن حضرت را) بر ما عرضه کن. ابوحُمید گفت:

رسول خدا(ص) هرگاه می‌خواست به نماز بایستد، دست‌ها را تا برابر شانه‌هایش بالا می‌بُرد، سپس تکبیر می‌گفت و هنگامی که همه اعضایش به حال اعتدال در جای خود قرار می‌گرفت به قرائت می‌پرداخت، آنگاه تکبیر می‌گفت و دست‌ها را تا برابر شانه بالا می‌بُرد، پس از آن به رکوع می‌رفت و دو کف دست را بر زانوها می‌گذاشت و در حال اعتدال که نه سرش را بالا می‌گرفت و نه پایین می‌انداخت، رکوع را انجام می‌داد. سپس از رکوع سر بلند می‌کرد(می‌ایستاد) و می‌گفت: سمع اللّه لمن حمده. آنگاه دست‌ها را تا برابر شانه‌ها بالا می‌بُرد و تکبیر می‌گفت، سپس (برای سجده) متوجّه زمین شده و دست‌هایش را (در سجده) از پهلوهایش جدا می‌گرفت، آنگاه سر از سجده برمی‌داشت و پای چپش را خم می‌کرد و بر آن می‌نشست. انگشتان پاهایش را در سجده باز می‌نمود و سجده دوم را نیز همین‌گونه انجام می‌داد و پس از سجده، تکبیر می‌گفت، سپس پایش را خم کرده بر آن می‌نشست در حالی که هر عضوی به حال اعتدال قرار می‌گرفت. رکعت بعدی را هم به همین کیفیّت انجام می‌داد و پس از دو رکعت در حال قیام تکبیر می‌گفت و دست‌هایش را تا برابر شانه‌ها بالا می‌برد همانگونه که تکبیر افتتاحیّه را انجام می‌داد و در بقیّه نمازش نیز همین‌طور عمل می‌کرد تا به سجده آخر. پس از آن سلام می‌گفت، پای چپ را عقب قرار می‌داد و بر سمت چپ بر وَرِک[3] می‌نشست.

همه گفتند: ابوحمید راست گفت، رسول خدا(ص) بدین گونه نماز می‌گزارد.[4]

این بود حدیثی در مقام بیان کیفیّت نماز رسول خدا(ص) که از طریق اهل سنّت روایت شده که وجه دلالت آن را دانستیم. اکنون به حدیثی که شیعه امامیه روایت کرده توجه کنید:

ب: حدیث حمّاد بن عیسی

حمّاد بن عیسی از امام جعفر صادق (ع) روایت کرده که آن حضرت فرمود: چه قدر ناپسند است برای مردی که 60یا 70 سال از عمرش بگذرد و یک نماز با شرایط کامل انجام نداده باشد. حمّاد گفت: (از این سخن امام (ع)) در دلم احساس حقارت کردم و عرض کردم: فدایت شوم، نماز را (با شرایط کامل) به من تعلیم فرما.

پس ابوعبداللّه (ع) (جعفر بن محمّد‘) راست قامت رو به قبله ایستاد و دست‌هایش را با انگشتان بسته بر روی رانهایش انداخت و پاهایش را نزدیک به هم به فاصلة سه انگشت باز قرار داد و انگشتان پاهایش همه رو به قبله بود و آنها را از قبله منحرف نمی‌کرد و با خشوع و فروتنی تمام بود، پس تکبیر گفت و سوره حمد و قل هو اللّه احد را با ترتیل قرائت کرد، سپس به اندازه نفس کشیدنی در حال قیام صبر کرد و پس از آن تکبیر گفت در حالی که هنوز ایستاده بود، آنگاه به رکوع رفت و دو کف دستش را با انگشتان باز روی کاسه زانوهایش قرار داد و زانوها را به عقب داد تا پشتش صاف شد به طوری که اگر قطره‌ای آب یا روغن بر پشتش ریخته می‌شد به واسطه راست بودن پشتش به هیچ طرف مایل نمی‌گشت، امام گردنش را (در رکوع) راست گرفت و چشمانش را بست و سه مرتبه با ترتیل تسبیح (سبحان رَبّی العظیم وبحمده) گفت، سپس راست قامت ایستاد و چون کاملاً به حال قیام درآمد، گفت: «سمع اللّه لمن حمده» و بعد از آن در همان حال قیام، تکبیر گفت و دستها را تا مقابل صورت بالا آورد، و آنگاه به سجده رفت و دستهایش را قبل از زانوها بر زمین گذاشت و سه مرتبه گفت: سبحان ربّی الأعلى وبحمده، و (در سجده) عضوی از بدنش را بر عضو دیگر نگذاشت و بر هشت موضع سجده کرد: پیشانی، دو کف دست، دو کاسه زانو، دو انگشت ابهام پا، و بینی، ( گذاشتن هفت موضع در سجده بر زمین واجب و گذاشتن بینی بر خاک سنّت است که اِرغام نامیده می‌شود). سپس سر از سجده برداشت و هنگامی که راست نشست، تکبیر گفت و ساق پای چپ را خم کرده، روی آن نشست و پشت پای راستش را بر کف پای چپش گذاشت و گفت: «أستغفر اللّه ربّی و أتوب إلیه»، و در همان حال نشسته تکبیر گفت و بعد سجده دوم را مانند سجده اوّل بجا آورد و همان ذکر تسبیح را در سجده دوم نیز گفت و از عضوی از بدنش برای عضو دیگر در رکوع و سجود کمک نگرفت و در حال سجده دست‌هایش را به صورت بال از بدنش جدا گرفت و ذراعِ دستها را بر زمین نگذاشت و بدین ترتیب دو رکعت نماز بجا آورد .

سپس فرمود: ای حمّاد، این گونه نماز بخوان، و در نماز به هیچ سویی التفات مکن و با دست‌ها و انگشتانت بازی مکن و آب دهان به راست و چپ یا پیش رویت مینداز.[5]

چنان که ملاحظه می‌شود هر دو روایت در صدد بیان کیفیّت نماز واجب است و در هیچکدام کوچکترین اشاره‌ای به روی هم گذاشتن دست‌ها نشده است، زیرا اگر گرفتن دست سنّت بود، امام صادق (ع) در بیان خود آن را ترک نمی‌کرد و حال این که آن حضرت با عمل خود، نماز رسول خدا (ص) را برای ما مجسّم می‌کرد، چون او از پدرش امام باقر(ع) و امام باقر(ع) از پدرانش و آنها از امیرمؤمنان(ع) و او از رسول اعظم صلوات اللّه علیهم اجمعین گرفته‌اند. بنابراین، دست روی دست گذاشتن در نماز بدعت است؛ زیرا گرفتن دست در واقع داخل کردن چیزی است در شریعت که از شریعت نیست.

ج. آموزش نماز به کسی که نماز صحیح نمی‌خواند

در میان محدثان اهل سنت حدیثی است به نام «حدیث المسیء صلاتُه» یعنی حدیث کسی که نماز خود را صحیح نمی‌خواند، در این حدیث چنین آمده است:

ابوهریره می‌گوید: پیامبر وارد مسجد شد، مردی نیز وارد مسجد شد و نماز گزارد، سپس به حضور پیامبر آمد و سلام کرد. پیامبر سلام او را پاسخ گفت و فرمود: برگرد و دو مرتبه نماز بخوان، رفت و نماز گزارد و به سوی پیامبر بازگشت، پیامبر نیز فرمود: برگرد باز نماز بگزار، این کار سه بار تکرار شد، سرانجام آن مرد عرض کرد: سوگند به خدایی که تو را به حق مبعوث کرده است، من جز آنچه انجام می‌دهم، چیزی نمی‌دانم، چه بهتر که نماز را به من بیاموزی.

در این هنگام پیامبر فرمود: هرگاه به نماز ایستادی تکبیر بگو، سپس آنچه از آیات قرآن می‌دانی، بخوان، سپس رکوع کن به گونه‌ای که بدنت آرام گردد، آنگاه پیامبر دیگر اجزا و شروط نماز را به او می‌آموخت[6] و هیچ اشاره‌ای به گذاردن دست راست بر دست چپ نمی‌کند، در حالی که اگر این کار واجب و یا مستحب مؤکد بود، از گفتن آن خودداری نمی‌کرد.

نظر ائمّه اهل بیت(علیهم السلام)

با توجه به آنچه تاکنون گفته شد، روشن گردید که سنت بودن دست روی دست گذاشتن در نماز ثابت نشده است، بدین جهت می‌بینیم که ائمّه اهل بیت(علیهم السلام) از این عمل (گرفتن دست در نماز)، احتراز می‌کردند و آن را از افعال مجوس در مقابل پادشاه می‌دانستند.

محمّد بن مسلم از امام جعفر صادق یا امام محمّد باقر ‘روایت کرده، می‌گوید: به آن حضرت عرض کردم: حکم کسی که دستش را در نماز بر دست دیگر می‌گذارد، چیست؟ فرمود: این عمل، تکفیر است و نباید انجام شود.(تکفیر به معنی تعظیم در مقابل پادشاهان است).

زراره از حضرت امام محمّد باقر (ع) روایت کرده که فرمود: بر تو باد توجه به نماز، و در نماز تکفیر مکن(دستهایت را بر هم مگذار)، زیرا مجوس این عمل را انجام می‌دهند.

صدوق به سندی از امیر مؤمنان علی (ع) روایت کرده که آن حضرت فرمود: مسلمان دستهایش را در نماز جمع نمی‌کند و در حالی که در مقابل خدای عزّ وجلّ ایستاده است، تشبّه به اهل کفر (یعنی مجوس) نمی‌ورزد.[7]

در خاتمه یادآوری می‌کنیم که آقای دکتر علی سالوس بعد از نقل نظریات و فتاوای فقهای شیعه و سنّی، (در مورد نهادن دست‌ها بر یکدیگر در حال نماز) به کسانی که دست روی دست گذاشتن را حرام می‌دانند حمله کرده و می‌گوید: «کسانی که قائل به حرمت و مبطل بودن این عمل هستند یا تنها آن را حرام می‌دانند، به واسطه تعصب مذهبی، بین مسلمین اختلاف و تفرقه ایجاد می‌کنند».[8]

جا دارد از ایشان پرسیده شود: اگر تلاش و بررسی وتحقیق در کتاب و سنّت، شیعه را به این نتیجه رسانده که گرفتن دست در نماز، امری است که بعد از نبی اکرم(ص) پیدا شده و مردم در زمان خلفا به آن امر می‌شدند، گناه شیعه چیست؟ و در این صورت هر کس گمان کند که آن عمل جزئی از نماز است چه واجب باشد یا مستحب، تحقیقاً در دین امری را بدعت نهاده که از دین نیست. آیا جزای کسی که در کتاب و سنّت اجتهاد و تحقیق نماید این است که با تیر اتّهام به تعصّب مذهبی و ایجاد اختلاف، مورد هدف قرار گیرد؟

اگر این اتّهام بجا باشد، آیا امام مالک را نیز می‌توان این گونه متّهم کرد؟ زیرا او گرفتن دست را مطلقاً، یا در نمازِ واجب، مکروه می‌داند. آیا می‌توان امام دارالهجره را  به تعصّب مذهبی و ایجاد خلاف متّهم کرد؟

به چه دلیل دست بسته نماز خواندن را نشانه تعصّب مذهبی و میل به اختلاف بین مسلمین نمی‌دانید؟ قضاوت با شماست.


--------------------------------------------------------------------------------

[1] .  محمّد جواد مغنیه: الفقه علی المذاهب الخمسه، ص 110، وملاحظه شود «رسالة مختصرة السدل» ا از دکتر عبدالحمید، ص 5.

[2] .  محمد حسن نجفی، جواهر الکلام:11/15ـ16.

[3] .  تورک عبارت است از این که انسان در حال نشستن بر روی پای چپ بنشیند، وروی پای راست را بر کف پای چپ قرار دهد.

[4] .  سنن بیهقی:2/72، 73، 101، 102; سنن أبی داود:1/194، باب افتتاح الصّلاة، حدیث 730ـ736; سنن ترمذی:2/98، باب صفة الصّلاة.

[5] .  شیخ حرّ عاملی: وسائل الشیعه، 4، باب 1 از ابواب افعال نماز، حدیث 1، و باب 17،

حدیث 1و2.

[6] .  صحیح بخاری، ج1، ص 189، شماره 793; صحیح مسلم:2/11.

[7] .  شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعه:4، باب 15 از ابواب قواطع الصّلاة، حدیث 1، 2و 7.

[8] .  فقه الشیعة الإمامیه ومواضع الخلاف بینه و بین المذاهب الأربعه:183.

پرسش یک ایرانی قرضاوی را مات کرد

یوسف قرضاوی

 به گزارش رهروان ولایت به نقل از العالم، یک هموطن در تماس با برنامه زنده الشریعة و الحیاة شبکه الجزیره، پرسشی را خطاب به یوسف قرضاوی مفتی مصری الاصل قطری مطرح کرد و شیخ هم برای فرار از پرسشی که نه او و نه هیچ یک از مفتیان درباری جهان عرب پاسخی برای آن ندارند، خود را به نادانی زد و گفت: سوال را نفهمیدم!

شخصی به نام فؤاد محمد از ایران، خطاب به میهمان الجزیره این پرسش را مطرح کرد که "با توجه به این که اسلام، شرب خمر و فساد و دیکتاتوری و فتنه گری را حرام کرده، نظر شما در مورد حاکمانی همچون امیر قطر و پادشاه سعودی که به نام اسلام حکومت می کنند و این کارها را انجام می دهند، چیست؟"

مجری برنامه نیز پرسش مذکور را با حذف اسامی و با دقت و شمرده شمرده، تکرار کرد و منتظر پاسخ شد اما قرضاوی خود را به نفهمیدن زد و گفت: سوال را نفهمیدم!

باطل شدن روزه در صورت آب خوردن برای کسانی که تشنگی شدید دارند

اب خوردن روزه دار

چند روزی است که در فضای مجازی فتوایی  مبنی بر عدم باطل شدن روزه در صورت آب خوردن برای کسانی که تشنگی شدید دارند جنجال به پا کرده است، همه می دانیم که که بحث های عمیق فقهی کار اشخاص معمولی نیست و باید آن را به اهل فن آن یعنی مراجع بسپارند. در این مطلب قصد داریم تا نظر مراجع  بزرگوار تقلید را ذکر کنیم تا هر کسی تمسک به نظر مرجع خویش کند.


حضرات آیات امام خمینی، گلپایگانی، صافی، تبریزی، بهجت، فاضل: اگر روزه دار به قدرى تشنه شود که بترسد از تشنگى بمیرد«تبریزی: یا به مرض مبتلا شود»، مى‏ تواند«گلپایگانی، صافی: واجب است» به‏ اندازه‏ اى که از مردن نجات پیدا کند«تبریزی: به اندازه ای که از خوف نجات پیدا کند» آب بیاشامد، ولى روزه او باطل مى ‏شود«بهجت: اما در ماه رمضان تا مغرب از سایر مفطرات اجتناب کند». و اگر ماه رمضان باشد، باید در بقیه روز از بجا آوردن کارى که روزه را باطل مى‏ کند،خوددارى نماید«فاضل: قضای آن را هم بگیرد».[1]


آیت الله سیستانی: اگر روزه‏دار بقدرى تشنه شود که بترسد از تشنگى بمیرد، یا به او ضررى برسد، یا آنکه به سختى بیفتد که نمى‏ تواند آن را تحمل کند، مى‏ تواند به اندازه‏اى که ترس از این امور بر طرف شود آب بیاشامد، بلکه در فرض ترس از مرگ و مانند آن واجب است ولى روزه او باطل مى‏ شود. و اگر ماه رمضان باشد، باید  بنابر احتیاط لازم ـ بیشتر از آن نیاشامد ، و در بقیه روز از انجام کارى که روزه را باطل مى‏ کند خوددارى نماید.[2]


آیت الله مکارم شیرازی: اگر روزه دار به اندازه اى تشنه شود که طاقت تحمّل آن را ندارد و یا ترس بیمارى و تلف داشته باشد، مى تواند به اندازه ضرورت آب بنوشد، ولى روزه او باطل مى شود و اگر ماه رمضان باشد باید بقیّه روز را امساک کند.[3]


پی نوشت:

1: برگرفته از رساله سیزده مرجع مسئله 1581

2: برگرفته از رساله معظم له مسئله 1561

3: برگرفته از رساله معظم له مسئله
منبع : پایگاه اطلاع رسانی حوزه


تعریف اصطلاحات:

وقت فضیلت: قسمتی از وقت نماز است که نماز در آن وقت دارای فضلیت است و خارج از آن وقت، فضیلت وارد شده را ندارد؛ مثل اول وقت.

وقت اختصاصی: قسمتی از وقت نماز است که مختص به همان نماز است که اگر در آن وقت مخصوص، عمدا نماز واجب ترتیبی دیگری خوانده شود؛ نماز باطل است. مثلا در نماز ترتیبی ظهر و عصر و مغرب و عشا، که اگر هر کدام در وقت اختصاصی دیگری خوانده شود؛ نماز باطل است. پس اگر فردی در آخر وقتِ نماز ظهر و عصر(نزدیک مغرب)، فقط به اندازه یک نماز چهار رکعتی وقت دارد؛ باید نماز عصر بخواند، هر چند که نماز ظهر را نخوانده باشد.[1]

اول وقت: لحظات آغازین انجام تکالیف با وقت معین، است. ادای نماز در اول وقت، مستحب مؤکد و تأخیر آن از اول وقت جز در مواردی مثل نماز جماعت و غیره، که تأخیر افضل است، مکروه می باشد.

آخر وقت: لحظات پایانی زمان انجام تکالیف دارای وقت معین، است. با درک آخر وقت نمازهای یومیه، حتی به اندازۀ یک رکعت، نماز به نیت اداء، گزارده می شود.

نماز صبح

وقت فضیلت نماز صبح: وقت فضیلت نماز صبح از اذان صبح تا بیست و یک دقیقه بعد از اذان صبح ادامه دارد.

نماز ظهر

وقت اختصاصی نماز ظهر: از اول اذان ظهر به مقدار یک نماز چهار رکعتی برای غیر مسافر و یک نماز دو رکعتی برای مسافر، وقت اختصاصی نماز ظهر می باشد. در این زمان خواندن نماز عصر جایز نیست.

وقت فضیلت نماز ظهر: وقت فضیلت نماز ظهر از اذان ظهر تا یک ساعت و چهل دقیقه بعد از اذان ظهر ادامه دارد.

نماز عصر

وقت اختصاصی نماز عصر: در آخر وقت نماز عصر، نزدیک به مغرب، به مقدار خواندن یک نماز چهار رکعتی برای غیر مسافر و یک نماز دو رکعتی برای مسافر، وقت اخصاصی نماز عصر می باشد. در این زمان خواندن نماز ظهر جایز نیست.

وقت فضیلت نماز عصر: وقت فضیلت نماز عصر دو ساعت و پنجاه دقیقه بعد از اذان ظهر شروع می شود و تا چهل و دو دقیقه ادامه دارد.

نماز مغرب

وقت اختصاصی نماز مغرب: از اول وقت مغرب به مقدار خواندن یک نماز سه رکعتی، وقت اختصاصی نماز مغرب است. خواندن نماز عشاء در این زمان مخصوص جایز نیست.

وقت فضیلت نماز مغرب: وقت فضیلت نماز مغرب از اذان مغرب تا پنجاه و یک دقیقه ادامه دارد.

نماز عشا

وقت اختصاصی نماز عشا: به اندازه خواندن یک نماز چهار رکعتی برای غیر مسافر و یک نماز دو رکعتی برای مسافر در آخر وقت نماز عشا(نصف شب)، وقت اختصاصی نماز عشا است.[2]

وقت فضیلت نماز عشا: وقت فضیلت نماز عشا، پنجاه و یک دقیقه بعد از اذان مغرب شروع می شود و تا سه ساعت و ده دقیقه ادامه دارد.

 


منابع:

1. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام.

2. تحریر الوسیله، حضرت امام خمینی(ره).

3. توضیح المسائل، آیت الله مکارم شیرازی.

4. نرم افزار نجوم اسلامی، مرکز مطالعات و پژوهش های فلکی – نجومی، وابسته به دفتر حضرت آیت الله سیستانی.

 

پی نوشت:


 

[1] البته «اگر کسی اشتباهاً نماز ظهر یا عصر را در وقت مخصوص دیگری بخواند، نمازش صحیح است».

[2] یاد آوری دو نکته در این باره لازم است:

اول: هر گاه انسان عمداً نماز عشا را تا نصف شب نخواند، وقت آن گذشته و باید قضا کند، امّا اگر به واسطه عذری نخوانده باشد، باید تا قبل از نماز صبح به جا آورد و نماز او ادا است.(توضیح المسائل آیت الله مکارم، مسأله 680)

دوم: برای محاسبه نصف شب بنابر احتیاط از اول غروب آفتاب تا اذان صبح محاسبه می شوند. وسط این زمان، نیمه شب می باشد. (توضیح المسائل آیت الله مکارم، مسأله 679)


نوشتاری از آیت الله صافی در باب حکمت های اجتماعی روزه 

پایگاه اطلاع رسانی حوزه نت

مقدمه:

چنان چه می دانیم روزه دارای فواید، حکمت ها، مصالح روانی و اخلاقی، جسمی، اجتماعی، اقتصادی، بهداشتی، درمانی و حتی سیاسی است و باید در هر یک از این فواید جداگانه و مستقل به بحث پرداخت و تذکر و توجه به این فواید یقین مسلمان را به دین اسلام، زیاد و اطمینانشان را به حکمت خدا در تشریع این فریضه بزرگ قوی تر می سازد.

در این مجال، می خواهیم برخی از حکمت های اجتماعی روزه را یادآور شویم تا در روشنایی آن به اوضاع اجتماعی کنونی نیز توجه کنیم و از ماه رمضان و آیین روزه داری برای اصلاح وضع اجتماعی خود کمک بگیریم.

قوی کردن اراده اجتماعی

1. یکی از فواید اجتماعی روزه این است که روزه، اراده اجتماع را قوی و همت جامعه را بلند و بر هواها و امیال و شهوات، حاکم و مسلط می سازد.

کسی که توانست مدت 14 ساعت کمتر یا بیشتر در شدت گرما، طعام و غذا را ترک و زحمت و رنج تشنگی را تحمل کرده و از لذایذ جنسی خودداری کند، می تواند برای خاطر مصالح بزرگ اجتماعی و برای حفظ شرف و آبروی خود و جامعه نیز شکیبایی ورزد و زحمات و دشواری ها و ناراحتی ها را برای نیل به مقاصد عالی اجتماعی متحمل شود.

بدیهی است هر اجتماعی که بخواهد در راه ترقی قدم به جلو بردارد و با حرکات و نهضت های مترقیانه به پیش رود، به قوت اراده، عزم آهنین و همت بلند نیاز دارد؛ قوت و همتی که او را به اقدامات بزرگ و نهضت های خطیر برانگیزد و از تصور شکست و ضعف و عقب نشینی در برابر عوامل مأیوس کننده و مخرب مصون بدارد.

یگانه چیزی که سبب امتیاز افراد و اجتماعات از یکدیگر و باعث پیروزی و غلبه آن ها بر مشکلات است، قوت اراده و عزم سخت است که هر ملتی از آن بیشتر برخوردار باشد، بیشتر می تواند با مشکلات و مصایب دست و پنجه نرم کند و مصالح عالی عمومی را با بذل مصالح و منافع شخصی و ترک هواهای نفسانی بازخرید کند.

نقش روزه و تأثیر آن در تکمیل و تقویت اراده، بسیار مهم است؛ زیرا روزه تمرین صبر و خویشتن داری و قوت اراده و ایجادکننده عزم محکم به واسطه ترک لذایذ حلال، و سبب صبر و شکیبایی در ترک لذایذ حرام است.

تذکر و یاد کردن حال فقرا

2. یکی دیگر از فواید اجتماعی روزه، تذکر و یاد کردن حال فقرا و طبقه محروم و توجه به شرافت نفس و علو طبع بینوایان صابر و شکیبا است.

اگر روزه دار متمکن و توانگر فقط در ماه رمضان به صبر و شکیبایی می پردازد و از خوردن غذاهای لذیذ و اعمال غریزه جنسی خودداری می کند، فقیر و محروم صابر و با ایمان، علاوه بر اجرای برنامه ماه رمضان در دوره سال بر محرومیت هایی که دارد صبر می کند و از حدود شرع تجاوز نکرده و زبان به شکایت از خدا نمی گشاید و به مال کسی چشم طمع ندوخته و به اغنیا و ثروتمندان حسد نمی ورزد.

پس روزه دار توانگر و فهیم در می یابد که چه بسا این دسته از فقرا و محرومین مؤمن به واسطه صبر بر محرومیت ها در قوت اراده و شرافت طبع و بلندی همت بر او فضیلت داشته باشند؛ زیرا هر چه کام گیری های نفسانی بیشتر باشد و طبع معتاد به هواپرستی و مشغول به التذاذات جسمانی شد، مقاومت در برابر آن دشوارتر و اراده ضعیف تر و توانایی انسان به تحمل مشکلات و سختی ها و اقدام به اعمال نیک و بزرگ کمتر می شود.

چنانچه در تاریخ بزرگان دیده شده و به تجربه نیز ثابت گردیده، در خاندان هایی که با ناز و نعمت فراوان خو گرفته باشند افراد برجسته، با همت، شجاع و با اراده کمتر پیدا شده و در خانواده هایی که با اختیار یا بدون اختیار به ترک لذایذ و بی اعتنایی به امور مادی و تن پروری مبادرت شده، نوابغ و مردان باشخصیت و با اراده بیشتر ظهور کرده اند.

پس روزه دار هم به عزت نفس و شرافت فقرای فاضل آگاه گشته و هم از سختی و رنج آن طبقه محروم اجتماع، خبردار می شود و به فکر کمک به آنها می افتد.

در حدیث است که «حمزة بن محمد» به حضرت امام حسن عسکری علیه السلام نوشت: چرا خدا روزه را واجب فرموده؟

پاسخ رسید: «لِیَجِدَ الغَنِی مضَضَ الجُوعِ فَیَحنُو عَلَی الفَقِیر» برای اینکه توانگر درد گرسنگی را بیابد و به فقیر عطوفت کند.

از حضرت صادق (ع) روایت است که فرمود: «اِنما فَرَضَ اللهُ الصیامَ لِیَستَوِی بِه الغُنِی وَالفَقِیر الحدیث»

خداوند روزه را واجب گردانید تا به وسیله آن غنی و فقیر مساوی شوند.

درک حقیقت آزادی و حریت

3. از دیگر فواید روزه آن است که روزه دار، حقیقت آزادی و حریت را درک می کند و روزه او را از عبادت، شهوات، عادات و پرستش هوای نفس آزاد می سازد و روح او را ارتقا داده و فکرش را روشن می کند و در پیکر اجتماع روح آزادی می دمد و همه را به خضوع در پیشگاه آفریدگار ـ که جز او کسی سزاوار پرستش نبوده و هر مخلوقی از قید رقیت و عبودیت او بیرون نیست ـ رهبری کرده و از بشرپرستی و کرنش و تعظیم در برابر صاحبان قدرت های مادی و ستمگران باز می دارد.

روزه دار مؤمن و خداشناس آزاد واقعی است؛ آزادی که کامل ترین معانی و مفاهیم آزادی را درک کرده است. کسانی که آزادی را به ترک وظایف و التزامات شرعی و عقلی و هوس رانی و شهوت پرستی می دانند، بنده شهوات و عادات و اسیر هوای نفس هستند. چنین کسانی مؤمنان را مسخره می کنند در حالی که خودشان در پرستش هوا و شهوات و لذات خسیسه طوق عبودیت به گردن انداخته و مصداق این کلام معجزه نظام الهی هستند:

«اَفَرَأَیتَ مَنِ اتَخَذَ اِلهَهُ هَواهُ»، آیا آن کس که هوای {نفس} خود را معبود خویش گرفته است دیدی؟

آن هنگام که هوای نفس مطاع و معبود شد، استبدادش از استبداد هر سلطان مستبد خطرناک تر است و اگر از استبداد هوای نفس پیروی شد، خطرش زوال شخصیت، شرف و حیثیت است و آن کسانی که پیروی از پلیدی های نفس و شهوت پرستی و سرپیچی از اوامر شرع را آزادی می دانند، علاوه بر آن که معنای آزادی را نفهمیده اند، در پلیدترین قید و بندها مقید و بسته هستند و تا این قیود، صفات ذمیمه از قبیل حرص و آز، حب دنیا، تجملات و جاه و ریاست و... را پاره نکرده و به جهان آزادِ خداپرستی و صف آزادمردان موحد منتقل نشده و اعلان آزادی بشر را در تعالیم اسلام نخوانند، از نعمت آزادی بهره ای نمیبرند.

ابن خضرویه می گوید: «فِی الُحریَةِ تَمامُ العُبُودِیة، وَفِی تَحقِیقِ العُبُودِیةِ تَمامُ الحُریَة» در آزادی حقیقی تمام عبودیت و پرستش خدا، و در پرستش خدا تمام آزادی درج است.

آزادی، رهایی از بندهای پرستش غیر خدا، قیود و اخلاق زشت و عادات ناپسند است و اعتماد و اتکای به خدا و بندگی خالص و حقیقت عبودیت خدا، آزادی از قید بندگی و اسارت دیگران است.

تمرین اخلاص و پاکی نیت

4. روزه، تمرین اخلاص و پاکی نیت و تنزه از ریا و اجتناب از شهرت طلبی و مدح و ثنای خلق است. این عیوب و آفات در امور نیک دیگر بیشتر وارد می شود؛ ولی روزه دار برای ریاکاری ناچار به حفظ رژیم روزه و امساک از مفطرات نیست؛ زیرا ممکن است در خلوت از مفطرات امساک نکند و خود را روزه دار معرفی کند.

پس اگر شخصی در تمام مدت روز و در خلوت و جلوت، پنهان و آشکار روزه دار بود، علامت پاکی نیت و صدق باطل و اخلاص او است و فایده آن، تمرین و تربیت نفس بر خلوص نیت و طهارت مقصد و پرهیز از حب شهرت و عوام فریبی و حب جاه و کسب اعتبار در بین مردم است.

هر مقدار اجتماع از آفات عوام فریبی و حب شهرت و جاه و مقام پاک شود، واقعیات و حقایق، میزان سنجش کارها معلوم می شود و اشتباه کاری ها از بین می رود و بزرگ ترین خطری که حیات زعما و رهبران ملل و حتی حکما و دانشمندان را تهدید می کند، همین عوام فریبی و حب جاه و شهرت است که به واسطه آن اعمال از مسیر حقیقت پرستی و واقع بینی منحرف شده و اجتماع در اشتباه می افتد و علت عمده شکست بسیاری از نهضت ها و قیام ها و حرکات اصلاحی، عدم خلوص نیت از ابتدا و یا آلوده شدن نیات در میانه راه و وسط کار به این آفات است و هر چه اجتماع انسانی از این آفات تطهیر شده و سران و رهبران از حب مدح و سپاس پاک باشند و مدح و سپاس، وسیله تقرب به آنها نباشد و مبالغه و گزافه گویی و نیایش و تواضع نسبت به آن ها از بین برود چنین جامعه ای به سوی ترقی واقعی خود بهتر قدم بر می دارد. از این جهت در اسلام به اخلاص در نیت، و توحید در عبادت، اهمیت بسیار داده شده است.

قرآن مجید می فرماید: «وَمَآ اُمِرُوا إِلا لِیَعْبُدُوا اللهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدین»

و فرمان نیافته بودند جز اینکه خدا را بپرستند و در حالی که به توحید گراییده اند.

معنای خالص قرار دادن دین برای خدا این است که انسان ها اعمال و رفتارهایی که جنبه معنوی و وجهه ربوبی داشته و نمایش پرستش و حاکی از حسن ضمیر و صفای باطن است، فقط برای خدا به جای آورند و در برنامه های بازرگانی و روابط اجتماعی، سیاسی و نظامی فقط به احکام خدا ملتزم باشند و از غرور و حب جاه و جنبه های شخصی، خود را پاک کرده و از التزام به آن چه بیرون از احکام خدا و حدود شرع است پرهیز کنند و در هر کار و عمل و هر حرکت، رضای خدا را شرط بدانند.

در روزه و برنامه های ماه رمضان، درس این معانی و آموزش این حقایق عالی و این حکمت های بزرگ نهفته است و به قدری این عبادت از ریا دور است که خدا آن را برای خود و مخصوص خود معرفی فرموده است با اینکه تمام عبادات باید برای خدا انجام شود.

از حضرت امام صادق (ع) روایت شده است که خداوند تبارک و تعالی می فرماید: «اَلصومُ لِی وَاَنا اجزِی عَلَیه»

حصول ملکه حسن خلق و عفو و گذشت

5. یکی دیگر از فواید اجتماعی روزه حصول ملکه حسن خلق و عفو و گذشت و دوری از کینه توزی، تندخویی، بدزبانی، ستیزه جویی، غیبت و دشنام است؛ زیرا از جمله تعالیمی که به طور مؤکد به روزه دار داده شده این است که مواظب چشم و زبان و گوش خویش باشد و اگر از کسی نادانی و بی ادبی دید یا دشنام و سخن زشتی شنید به او پاسخ ندهد.

در حدیث است که حضرت ابی عبدالله (ع) فرمود: «اِذا صُمتَ فَلیَصُم سَمعُکَ وَبَصَرُکَ وَشَعرُکَ وَعَددَ اَشیاءَ غَیرَ هذا" وَقَال: "لا یَکُونَن یَومُ صَومِکَ کَیَوْمِ فطرِکَ»

وقتی روزه می گیری باید گوش تو و چشم تو و موی تو روزه بگیرد و چیزهای دیگر را شمرد و فرمود: البته روز تو مثل روزی که روزه نیستی، نباشد.

و از رسول خدا (ص) روایت است که فرمود: «ما مِن عَبد صائِم یَشتِمُ فَیَقُولُ: اِنی صائِمٌ سَلامٌ علَیکَ لااَشتِمُکَ کَما تَشتِمُنِی الا قالَ الرب تَعالی: اِستجارَ عَبدِی بِالصومِ مِن شَر عَبدِی قَد اَجرتُهُ النارَ»

بنده روزه داری نیست که به او دشنام داده شود و او به دشنام دهنده بگوید: من روزه هستم. سلام بر تو! من دشنام نمی دهم؛ چنان چه تو دشنام می دهی؛ مگر این که پروردگار تعالی می فرماید: بنده من به وسیله روزه از شر بنده] به من [پناه جست. من به تحقیق او را از {شر} آتش پناه دادم.

ذکر فواید و حکمت های اجتماعی روزه نشان می دهد که روزه یک کلاس تربیتی، اجتماعی و عملی و تعلیم سلوک و معاشرت هر چه بهتر و منزه تر و انسانی تر است. از این رو در صدر اسلام اجتماع اسلامی از حیث سلوک اجتماعی و معاشرت افراد با یکدیگر و روابط آن ها با هم راقی ترینِ اجتماعات بود و مدرسه عبادات اسلام، از جمله کلاس «روزه» مسلمانان را شایسته آن کرد که رسالت اسلام را به دنیا ابلاغ کنند و از ثمرات اخلاقی و برکات درس های آن جهانیان را به حقیقت اسلام متوجه سازند.

این معانی بلند را در ضمن ادای مسلمانان صدر اسلام، عبادات و برنامه های نماز، روزه، حج و... فرا گرفته و در پیاده کردن آن می کوشیدند.

اکنون نیز ماه رمضان این آثار را داراست و طبق آمارهایی که داده می شود از میزان و تعداد جرایم و جنایات در این ماه کم می شود.

مسلمان در وضع اجتماعی کنونی به تلمذ در مدرسه عالی روزه ماه مبارک بیش از گذشته احتیاج دارند و هتک حرمت این ماه با افطار روزه، مبارزه با این مدرسه تربیتی اسلامی و مخالفت با تهذیب نفوس و تزکیه اخلاق و تکامل و ترقی جامعه بوده و معاندت با خدا و اهانت و استخفاف فرمان خالق جهان و جهانیان است.

آیا می دانید که : روزه باعث سلامتی می شود ( صوموا تصحـــوا ) ؟

آیا می دانید که : اگر روزه برای سلامتی کسی ضرر داشته باشد ، روزه گرفتنش گناه و روزه اش باطل است ؟

آیا می دانید که : نفس روزه دار تسبح خدا و خوابش عبادت است ؟

آیا می دانید که : غیبت کردن ، روزه را باطل نمی کند اما آنرا فاسد و بی ارزش می کند ؟

آیا می دانید که : روزه دار باید قبل از شروع اذان صبح امساک کند ( دست بکشد ) و به محض شروع اذان مغرب می تواند افطار نماید ؟

آیا می دانید که : هدف اصلی از تشریع روزه ، کسب تقوی است نه رژیم غذایی ؟

آیا می دانید که : روزه دارای سه مرحله است ( روزۀ شکم روزۀ اعضا و جوارح روزۀ قلب ) ؟

آیا می دانید که : بالاترین و ارزشمندترین مرتبه روزه ، روزۀ قلب انسان است ؟

آیا می دانید که : روزه غیر از اسلام ، در ادیان قبلی هم واجب بوده است ؟

آیا می دانید که : با یک ماه روزه داری ، معدۀ انسان بکلی لایروبی و پاکسازی می شود ؟

آیا می دانید که : بهتر است در طول سال ، علاوه بر ماه رمضان ، در هفته دو روز ( دوشنبه و پنجشنبه ) و یا حداقل در ماه سه روز روزه بگیریم ؟

آیا می دانید که : هم دعای روزه دار مستجاب است و هم ملائکه خدا برایش دعا می کنند ؟

بیمارستان از مجروحین پر شده بود...

حال یکی خیلی بد بود...

رگ هایش پاره پاره شده بود و خونریزی شدیدی داشت.

وقتی دکتر این مجروح را دید به من گفت بیاورمش داخل اتاق عمل.

من آن زمان چادر به سر داشتم.

دکتر اشاره کرد که چادرم را در بیاورم تا راحت تر بتوانم مجروح را جابه جا کنم...

مجروح که چند دقیقه ای بود به هوش آمده بود به سختی گوشه چادرم را گرفت و بریده بریده و سخت گفت:

من دارم می روم تا تو چادرت را در نیاوری.ما برای این چادر داریم می رویم...

چادرم در مشتش بود که شهید شد.

از آن به بعد در بدترین و سخت ترین شرایط هم چادرم را کنار نگذاشتم...

راوی: خانم موسوی یکی از پرستاران دوران دفاع مقدس

http://net.rahian14.ir/i/attachments/1/1333203088805845_large.jpg


فلسفه حجاب

با توجه به مطالب گذشته مشخص شد که فلسفه حجاب و پوشش زن در اسلام چیزی فراتر و بالاتر از ریاضت و رهبانیت مرد، حس حسادت مرد، حقیر بودن زن، عدم امنیت اجتماعی و ... می باشد. شاید برخی از این موارد را بتوان تا حدودی دارای تاثیر در تشریع حجاب دانست، امّا این  عقیده در نگاه اجمالی و اولیه به نظر می رسد و با تأمل و دقت نظر در وضع قانون حجاب و روایات معصومین علیهم السلام، امر دیگری نمایان می شود و آن " بالا بردن ارزش و جایگاه زن " است.
زن بنابر وضعیت فیزیولوژیکی که نسبت به مرد دارد، در می یابد که از لحاظ جمسی یارای مقابله با مرد را ندارد و اگر بخواهد در عرصه ی خانه و اجتماع با مرد زور آزمایی نماید، از عهده ی او بر نمی آید و قطعا شکست خواهد خورد. امّا یک نکته ی دیگری در اینجا مشخص و واضح است و آن اینکه مرد یک نقطه ی ضعف بزرگی دارد که خداوند در وجود او نهاده است و او را از این طریق وابسته و محتاج زن کرده است! عشق و عاطفه ای که خداوند در مرد قرار داده است با معشوقیت زن ارضاء و کامل می شود.
وقتی که زن مقام و موقع خود را در برابر مرد یافت و نقطه ضعف مرد را در برابر خود دانست، همانطور که برای به زانو در آوردن مرد، متوسل به زیور و خودآرائی و تجمل می شود تا مرد تصاحب کند ، از سوی دیگرمتوسل به دور نگهداشتن خود از دسترس مرد نیز می شود. زنان دریافته اند که نباید خود را رایگان و در دسترس قرار دهند بلکه باید آتش عشق و طلب مرد را تیزتر کنند و در نتیجه مقام و موقع خود را بالا ببرند .
مولوی ، عارف نازک اندیش و دوربین خودمان مثلی بسیار عالی در این زمینه می آورد ، اول درباره تسلط معنوی زن بر مرد می گوید :

زین للناس حق آراسته است

زانچه حق آراست چون تانند رست

چون پی یسکن الیهاش آفرید

کی تواند آدم از حوا برید

رستم زال ار بود ، وز حمزه بیش

هست در فرمان اسیر زال خویش

آنکه عالم مست گفتارش بدی

کلمینی یا حمیرا می زدی

آنگاه راجع به تأثیر حریم و حائل میان زن و مرد در افزایش قدرت و محبوبیت زن و در بالا بردن مقام او و در گداختن مرد در آتش عشق و سوز ، مثلی لطیف می آورد : آنها را به آب و آتش تشبیه می کند ، می گوید مثل مرد مثل آب است و مثل زن مثل آتش ، اگر حائل از میان آب و آتش برداشته شود آب بر آتش غلبه می کند و آنرا خاموش می سازد ، اما اگر حائل و حاجبی میان آن دو برقرار گردد مثل اینکه آب را در دیگی قرار دهند و آتش در زیر آن دیگ روشن کنند ، آنوقت است که آتش آب را تحت تأثیر خود قرار می دهد ، اندک اندک او را گرم می کند و احیانا جوشش و غلیان در او به وجود می آورد ، تا آنجا که سراسر وجود او را تبدیل به بخار می سازد . می گوید :
آب غالب شد بر آتش از لهیب

زآتش او جوشد چو باشد در " حجیب "

چونکه دیگی حایل آمد آن دو را

نیست کرد آن آب را کردش هوا {1}

 ادامه مطلب را ببینید

سوال: 
گرفتن جا در مسجد برای نماز، در حالی که برخی نمازگزاران جا ندارند حکمش چیست؟


√ پاسخ:
گرفتن جا در مسجد برای نماز خواندن اشکال ندارد. ولی پس از شروع نماز جاهای گرفته شده بی اثر می شود.

تاثیر نماز در سبک زندگی

در روایتی از امام علی علیه السلام نقل شده که فرمود: مؤمن باید شبانه روز خود را به سه قسم تقسیم کند، زمانى براى نیایش و عبادت پروردگار، و زمانى براى تأمین هزینه زندگى، و زمانى براى واداشتن نفس به لذّت‏هایى که حلال و مایه زیبایى است. خردمند را نشاید جز آن که در پى سه چیز حرکت کند: کسب حلال براى تأمین زندگى، یا گام نهادن در راه آخرت، یا به دست آوردن لذّت‏هاى حلال. (1) در این مقاله به همه‌ جنبه‌ها و روش‌های موجود در زندگی یک فرد مسلمان نمی پردازیم بلکه تنها به یکی از مسایلی که در زندگی هر مسلمانی وجود دارد، اشاره می نماییم و تاثیر آن را به طور اجمالی و با نگاهی گذرا مرور می کنیم. در این نوشتار کوتاه، به بخش عبادت و نیایش (که مطابق روایت نقل شده، یکی از اوقات سه گانه زندگی اهل ایمان است) اشاره می کنیم و مشخصا به این موضوع می پردازیم که عبادتی مانند نماز چه مقدار می تواند در سبک زندگی دینی ما تاثیر داشته باشد.

اصلاح زندگی در پرتو نماز
ما وقتی به شرایط مقدماتی و درونی نماز نگاه کنیم، می بینیم که آن شرایط به گونه ای برنامه ریزی و چیدمان شده که شعاع تاثیرش، تمام زندگی نمازگزار را تحت تاثیر قرار می دهد. از جمله شرایط نماز مقدماتی و درونی نماز، رعایت اخلاص، پاک بودن و مباح بودن لباس و مکان نماز و بسیاری از آداب دیگر است. رعایت مجموع شرایط مقدماتی و محتوایی نماز، به زندگی یک فرد مسلمان جلوه ای ویژه می بخشد و سبک زندگی اش را به طور خاص و ویژه ای تغییر می دهد.

تمرین اخلاص به برکت نماز
در سراسر نماز، قصد قربت شرط صحیح بودن آن است، و اگر حتی بخش کوچکی از آن را براى غیر خدا انجام دهیم نماز باطل مى شود. یکی از شرایط صحت نماز آن است که انسان در نماز هیچ گونه قصد غیرخدایى نداشته باشد و این قصد قربت از لحظه ورود به نماز تا پایان آن همچنان ادامه یابد. ناگفته پیداست که انسان در لا به لاى این همه زرق و برق زمینی و جاذبه هاى دنیوی، اگر هر روز بتواند از همه چیز دل تهى کند و ریسمان معنوى روح خود را با ذات مقدّس اله گره بزند و چنان با او خلوت کند که راه نفوذ غیر را ببندد، چنین کسی به آسانی می تواند در دیگر امور زندگی اش هم در مسیر رضایت او قدم بردارد و تمام کارهای دیگر زندگی اش را برای او جهت گیری نماید .ما در نماز با گفتن «ایّاک نعبد و ایّاک نستعین» به عبودیّت و بندگى خالصانه خداوند اعتراف مى کنیم و توفیق دوام این اخلاص را از او مسئلت مى نماییم .

دوری از گناهان به برکت نماز
هرجا نماز پایگاه داشته باشد، شیطان بساط خود را جمع مى کند و هرکجا رشته نماز پاره شود، همه کمالات دیگر هم متفرق مى شوند. قرآن مى فرماید: «وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ» (عنکبوت/45)؛ و نماز را برپا دار، که نماز (انسان را) از زشتی ها و گناه باز مى‏دارد. نمازگزار نمى تواند در وقت نماز سستی نماید، لباس و مکانش حرام باشد، بدنش ناپاک و لقمه اش آلوده باشد؛ او به خاطر صحیح بودن نمازش، مجبور است یک سرى مراقبت ها از خود داشته باشد؛ ارتباطی که انسان از طریق نماز با خداوند متعال برقرار می کند، روحی قدسى به انسان مى بخشد که از ارتکاب آلودگى ها شرم داشته باشد. کجا دیده اید کسى از مسجد به سمت قمارخانه یا مراکز فساد برود؟ کجا دیده اید کسى از خانه خدا بیرون آید و براى دزدى وسایل مردم، پا به خانه آنها بگذارد؟ نمازگزار، به طور طبیعی به سمت نیکی ها و دوری از بدی ها پیش می رود. اگر نماز ضایع شد، به دنبال آن، هر گونه فساد و پیروى از انواع شهوات رخ می نماید. قرآن مى فرماید: «...فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَوات‏...» (مریم/59)؛ ...بعد از آنان، فرزندان ناشایسته‏اى روى کار آمدند که نماز را تباه کردند، و از شهوات پیروى نمودند...

نظافت و تمیزی در پرتو نماز
هر مسلمانی دست کم در سه نوبت، با شستن دست و صورت وضو می گیرد و لباس تمیز می پوشد و این عمل را در هر روز چندین مرتبه براى انجام نماز تکرار مى نماید. به طور طبیعی، تداوم این روحیه، چنین فردی را به نظافت و تمیزی پیوسته سوق می دهد و از نجاسات و سایر آلودگی ها به دور می دارد. نمازگزارى که مى داند استفاده از عطر و مسواک برای هر وعده نماز، چه مقدار در افزایش ثواب نمازش تاثیر دارد، به معطر نمودن و مسواک زدن برای هر وعده نماز ترغیب می شود و سایر جنبه های ظاهری اش را نیز متناسب با این نظافت و تمیزی، سامان می بخشد.

اقتصاد سالم در پرتو نماز
در نماز باید لباس و مکان و آبى که براى غسل و وضو و نماز استفاده مى شود، مباح و حلال باشد و اگر از طریق نامشروع یا غصبی تهیه شده باشد، نماز باطل می شود، لذا به طور طبیعی نمازگزار مجبور می شود برای صحت نمازش، درآمدی مشروع و حلال داشته باشد و در همه معاملات، حقوق دیگران را به طور کامل مراعات نماید. تاثیر فوق العاده ای که این بخش در سلامت اقتصاد جامعه می گذارد، غیر قابل انکار است.

قطعا مسایل پرشماری در باب تاثیر نماز در زندگی افراد می توان نگاشت و قصد ما در اینجا، تنها اشاره ای کوتاه و گذرا به این موضوع بود. بدون تردید اگر نمازمان اصلاح شود، بسیاری از معضلات و مشکلات زندگی مان به خاطر جهت گیری صحیح در همه مسایل، حل خواهد شد. اگر معضلات و گره های کوری در زندگی مان وجود دارد، باید ببینیم کجای نمازمان می لنگد، همان را اصلاح کنیم و ایمان داشته باشیم که به برکت اصلاح این امانت بزرگ، سایر مشکلات زندگی مان نیز حل خواهد شد. حضرت آیت الله بهجت رحمة الله علیه می‌فرمود: کسی که در راه راست گام برمی‌دارد باید نمازش از ماه پیش بهتر باشد.(2)  

============

پی نوشت

1.نهج البلاغه، ص 545

2. نقل به معنا، بنده خودم از فرزند ایشان شنیدم که ملاک پیشترفت معنوی تحول در نماز است.

نویسنده: سید سجاد هاشمی