نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

مشخصات بلاگ
نــــــــــور

" سَلامٌ عَلَی إل یاسِین "

منتظر مأیوس نیست. منتظر از درد هجر میسوزد

اما بشوق وصال سر زنده و امیدوار است .

انتظار یعنی امید به فردا

فردای وصال ...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۲۷۴ مطلب با موضوع «گفتار دینی :: مقالات و گفتارها» ثبت شده است


زن و شوهری که با هم ازدواج می‌کنند، به سه روش می‌توانند با همدیگر رفتار کنند.

یک روش ترس است؛ به این صورت که نُطُق همدیگر را بکشند. 

آن مثل معروف که گربه را دم حجله می‌کشند، یعنی یا مرد یا زن چنان با همسرش رفتار کند که اگر درخواستش را انجام نداد، زندگی را برایش جهنم ‌می‌کند. این یک روش ارتباط است. 
گرچه این روش می‌تواند موثر باشد ولی برخوردها بر فرضی هم که درست بشود، تصنعی است. یعنی این زن بر فرضی که درست بشود و آن کار اشتباه‌ را نکند یا این مرد درست شود، واقعا درست نشده است، بلکه از روی ترس است. 
 
رسول خدا(ص) فرمودند: آگاه باشید که شرورترین افراد امت من، کسانی هستند که از ترس آزارشان مورد تکریم قرار می‌گیرند. آگاه باشید هرکس به خاطر ایمنی از شرش مورد تکریم قرار گیرد، از من نیست. 
 
روش دیگر ارتباط زن و شوهر طمع است. خانم یا آقا به گونه‌ای روش برخوردشان را از اول زندگی‌شان قرار بدهند که آقا به خانم نشان بدهد که هر وقت خانم خوبی بودی، یک هدیه‌ی حسابی برایت می‌گیرم. یا حالا که دختر خوبی بودی تو را به مسافرت می‌برم. آن خانم خوبی کند به طمع این که یک لباس خوب گیرش بیاید. یا خانم با آقا این جور برخورد کندکه اگر همیشه دست پر در خانه بیایی، آن‌وقت فضای خانه هم برای شما دلنشین می‌شود. این هم رابطه بر مبنای طمع است.
 
در فرهنگ اهل بیت نه اجازه داده‌اند رابطه زن و شوهر بر مبنای ترس باشد، نه بر مبنای طمع. نه تنها زن و شوهر، دوستان هم همینطور است.
 
دوستانی که از هم بترسند، یا به هم طمع داشته باشند، دوست نیستند. مصداق قربون بند کیفتم تا پول داری رفیقتم. نه تنها با دوستان، بلکه با خود اهل بیت نیز همین‌طور!
 
بعضی عراقی‌‌ها با حضرت ابوالفضل(ع) رابطه دارند، ولی رابطه‌شان بر اساس ترس است، نه از روی طمع . رابطه‌ی بعضی از ما با اهل بیت از روی طمع است.
 
حضرت امیر(ع) می‌گویند: گروهی خدا را به امید بخشش پرستش کردند که این پرستش تجار است و گروهی او را از روی ترس عبادت کردند که این عبادت بردگان است.
 
1374948908558321_orig.jpg

ائمه نمی‌خواستند که در ارتباط با خدا، همسر، دوست، فرزند و انسان‌های دیگر مبنای ما ترس یا طمع باشد، بلکه در ارتباط، مبنای حیا و محبت را ملاک قرار داده‌اند. 
نه محبت تنها و نه حیای تنها. البته محبت اگر واقعی بود، حیا هم در آن هست.
 اگر محبت حقیقی بود، غیر ممکن است در آن حیا نباشد. 
این حب‌های ظاهری است که از حیا خالی است.

 

صدای قدم‌ های ماهِ خوبی‌ ها، دل ِ خاکی‌ام را آگاه ساخته است
که لحظه‌ی وداع نزدیک است.

لحظه‌ی وداع با ماه مهدی، با شعبان، و من در آخرین ثانیه این ماه 
به مناجات شعبانیه نشسته‌ام
 "و اسمَع دُعائی اِذا دَعَوتُک

پس از آن "
و اسمَع نِدائی اِذا دَعَوتُک من. "ذلک العشقِ" من، "لاریب فیه"، 
ای خدای عاشقی‌ام . من در آغوش مُهر دلدادگی‌ام.
و باران روزه‌داری‌ام 
"انتَ ربُّ العظیم

صبح دلدادگی‌ام را با آهنگ دل نواز
 "الّلهم اِنی اَسئَلُک مِن بَهائِک 
مأمن من تو هستی ای خدای دیدگانم و من، زیر چتر پروردگاریت، 
از باران غم، که در این زندان، بر سر و رویم می‌بارد ایمن شوم .

من، روزه‌ دار عاشقی‌ام.
تشنه‌ی دیدار توأم. نگاهم کن تا سیراب شوم. 
نگاهم را پذیرا باش که هر چه سفیر تو، قرآن را می‌نگرم سیر نمی‌ شوم.


عطر آش نذری همسایه و صدای ربّنای استاد، تمنای دلم را آشکارتر
ساخته است تا من عاشقانه‌تر به ختم شمیم عاشقی‌ام بپردازم
و آل عمراندلم را در عدد سی فریاد کنم.

"ربّنا لا تُزِغ قُلوبَنا بَعدَ اِذ هَدَیتَنا و هَب لَنا مِن لَدُنکَ رَحمَة اِنَّکَ انتَ الوهّاب
ای خدای آسمانیِ دلِ خاکی‌ ام"رُدَّ کُلَّ غَریب
منی که دَم عاشقی‌ات، گِل وجودم را بیدار ساخت، 
با نسیم نوازشتدوباره بیدارم ساز؛

ای کسی که "عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیر"ی .
بار الها، ببخشا که من ِ خاکی، آلوده‌ی دنیا گشته‌ام.

ای خدای شَهر ِ رمضان که "اَنزَلتَ فیه" کتاب جاویدان را،
"اِغفرلی تِلکَ الُذنوب العِظام" راکه کسی جز معبود دلم نمی‌بخشاید "یا علّام" .


فرشتگان بارگاهت در این قدر آسمانی، زمین را به قدر آورده‌اند
تا قدر دلتنگی‌ام را به مهدی‌ات بگویند و مهدی بداند که من، من ِ منتظِر، 
از انتظار خسته نمی‌شوم تا بیاید ... العَجَل العَجَل العَجَلَ

و من ضجّه می‌زنم "یا مُفیَّ العَهد
من ِ بارانی با آمدنش عافیت می‌یابم، بگو بیاید."اِنّا اَنزَلناه ُ فی لَیلَة القدر" 
قرآن در حضور ستارگان آسمانی می‌درخشد و من، دلم برای حضور مهدی می‌تپد.

"و ما اَدراک ما لَیلَةُ القدر" و کسی انتظارم را درک نمی‌کند
"لَیلَةُ القدرِ خیرٌ مِن اَلفِ شَهر" هزار ماه کم است بگو هزار سال
"تَنَزَّلُ الملئِکةُ و الرّوح"، تا درد انتظارِ مرا، به سویت آورند؟

من منتظرم! بگو بیاید.
"سلامٌ هیَ حتّی مَطلَع الفَجر" تا وقتی تو بیایی همه شب، 
شب ِ قدر من است و من تا صبح می‌گریم، تا صبح ناله می‌ کنم، تا صبح
می‌ خوانم سرود ِ زندگی بخش را: "اللّهم کُن لِوَلیّک َالحجَّةِ ابنِ الحَسَن". 


روزه‌دار، سالگرد عاشقیت، سالگرد روزه‌داریت مبارک باد!!!


یک بانوی مسلمان باید هفت خصوصیت داشته باشد:

آیا کسی که دین ندارد، اخلاق هم ندارد ؟


پیوند اخلاق و دین، پیوندی مستحکم است. اخلاق، سبب گام نهادن در راه دین داری می شود، چرا که انسان با اخلاق، ناسپاسی نکرده و از کسی که در حق او لطفی نموده تشکر می کند و با این روحیه نمی تواند در مقابل کسی که تمام وجوداش از اوست و زندگی اش پر از نعمت های اوست، بی تفاوت بماند. و به پرستش او روی می آورد. همچنان که دین پایه های اخلاق را مستحکم کرده و آن را رشد داده، و ضمانت بقایش را تضمین می کند.


با این حال، عده ای سعی می کنند قلمرو دین و اخلاق را از یکدیگر جدا کنند. چرا که از دین روی تافته اند، اما برای زندگی روزمره دنیایی خود، محتاج رعایت حداقل های اخلاقی هستند.


چون قطعا با مکانیزم های حقوقی و جزائی، نمی توان تمام آنچه در جامعه نیاز است، را تامین کنیم. در بعضی عرصه ها، مجالی  برای مکانیزم های حقوقی و جزائی نیست. (مثل حسن معاشرت و رفتار محترمانه و مودبانه، نسبت به عموم شهروندان.) و در بعضی عرصه ها که مکانیزم های حقوقی و جزائی وجود دارند، به دلیل نقص ها و ناتوانی هایشان از اخلاق کمک می گیرند. مثل آنکه اگر اکثریت جامعه دزدی را زشت ندانند، قطعا قانون نمی تواند از حریم شخصی اموال افراد صیانت کند و ...


به همین دلیل شاهدیم که جامعه بی ایمان نیز، حداقل هایی از اخلاق را لازم می شمرد و سعی در حفظ آن دارد. هر چند در این راه معضلات خاص خود را دارد. مثل آنکه دایره قوانین حقوقی و جزائی این گونه جوامع، تا حداکثر ممکن گسترده می شود. در حالی که در جوامع انسانی، نباید قوه قهریه عامل تعیین کننده حداکثری باشد. بلکه باید جامعه به گونه ای رشد بیابد که اکثر امور آن، با اراده و اختیار انسانی افراد و حسن انتخابشان به سامان برسد.


همچنان که در این جوامع، ناکارآمدی سیستم های قضائی، با پوشش کاملی از جانب سیستم های اخلاقی درمان نمی شوند. و اخلاق در این جوامع، هرگز نمی تواند به میزان رشد و بالندگی اش در جوامع دینی برسد. و بدون دین، حقیقتا نمی توان انگیزه هایی استوار برای حفظ اخلاق بنا نهاد.


البته این تلقی به وجود آمده است که در کشورهای غربی، اخلاقی بهتر از اخلاق در جوامع ما وجود دارد. در حالی که این مساله جای تامل بیشتری دارد.


مسائلی نظیر رانندگی بهتر و مراعات قوانین، اصولا با مکانیزم های پیشرفته نظارتی به وجود آمده اند و نمی توان آن را در حیطه اخلاق به شمار آورد. و برای فهم دقیق تر اخلاق در جوامع غربی، می توانیم به مسائلی نظیر نوع روابط خانوادگی آنها، میزان حمایت و مساعدت آنها به یکدیگر و ... نگاه کنیم که در این عرصه ها بدون جبر قانونی، هرگز نظیر آنچه در جوامع ما وجود دارد، در آنجا دیده نمی شود.

علائم جاده زندگی زناشویی!


در پیوند زناشویی، شما نه زن هستید، نه شوهر! بلکه عشقی هستید میان دو انسان. عشقی که برای تداوم آن، باید به علائمی توجه داشت.


علائم

در محضر استاد مجتهدی تهرانی


 عقربی که در قیامت پنج نفر را می خورد

پیامبر(ص) فرمودند: «در روز قیامت، از داخل جهنم عقربی خارج می شود که سر آن عقرب در آسمان هفتم است و دمش در ته زمین و دهانش هم از مشرق تا مغرب است. آن عقرب می گوید: آنهایی که با خدا و پیامبرش جنگ داشتند کجا هستند؟»

کتاب خطی «جواهرالاخبار» حدیثی برایتان می خوانم تا انشاء الله بانی پیدا شود و این کتاب را چاپ کند. پیامبرخدا(ص) فرمودند: «در روز قیامت، از داخل جهنم عقربی خارج می شود که سر آن عقرب در آسمان هفتم است و دمش در ته زمین و دهانش هم از مشرق تا مغرب است. آن عقرب می گوید: این من حارب الله و رسوله؟ آنهایی که با خدا و پیامبر خدا جنگ داشتند کجا هستند؟»

جبرئیل فرود می آید و می پرسد: چه کسانی را می خواهی؟ مقصودت از کسانی که با خدا و پیامبر خدا در جنگ بودند چه کسانی است؟

اثبات شهادت حضرت صدیقه شهیده زهرا مرضیه ( سلام الله علیها )

ظلم و ستم در حق تنها بازماندة رسول خدا، حضرت زهرا سلام الله علیها و شهادت آن بانوی یگانه، حقیقتی غیر قابل انکار و از مسلّمات تاریخ اسلام است. به گونه ای که هیچ فردی را یارای انکار و رد آن نیست، چرا که مورخان و محدثان عامه و خاصه علارغم فشارها و محدودیت هایی که در طول تاریخ همواره متوجه ایشان بوده است، باز هم به گونه های مختلف و بیان های گوناگون به آن پرداخته اند به طوری که هر انسان محقق و بدون تعصب با مراجعه به مصادرِ متقن و منابعِ دست اول مسلمانان، اعم از شیعه و سنی آن را خواهد یافت.
در این مختصر برآنیم تا با آوردن چند نمونه از تصریحات علما و بزرگان اهل سنت، از هر گونه استبعاد و رد کردن این وقایع تلخ تاریخی، و هرگونه شبه افکنی در میان جوانان جلوگیری کنیم.
به امیــد ظهور و فــرج هر چــه زودتـر منـتقــم اهل بیــت عصـــمت و طـهارت،
حضــرت حجه ابن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف.

ابومحمد عبدالله بن مسلم بن قتیبه دینوری (معروف به ابن قُتَیبَة)

روز طبیعت در شب شهادت؛

  حریم حرم عشق را یادمان نرود!



  در این روزها که عید به پایان می رسد و در آستانه شهادت بانوی دو عالم هستیم و روز طبیعت یا همان سیزده به در معروف و مأنوس ایرانیان مسلمان، بجاست که حریم حرمت این ایام را در ذهن و دلمان زنده نگهداریم و یادمان باشد که زهرای اطهر بهاران عمرش را تقدیم عظمت اسلام و حرمت ولایت نمود. 

 

خبرگزاری حوزه/ مردمان مسلمان ایران زمین هماره میراث دار یاد و خاطره ائمه اطهار و اهل بیت عصمت و طهارت(ع) بوده اند و عشق و دلدادگی شان به آن ذوات مقدس و ستاره های فروزان آسمان زبانزد خاص وعام بوده است.

امسال ایام نوروز با روزهای داغدار و جانگداز فاطمیه توأمان همزمان گشته بود.

موجودات فضایی در آموزه‌های وحیانی

مطلبی که از دیر باز ذهن بشر را به خود مشغول داشته این است که آیا غیر از کره زمین در کرات و آسمان‌های دیگر نیز موجودات زنده‌ای یافت می‌شوند، البته با توجه به وسعت و عظمت جهان آفرینش که همه دانشمندان در برابر آن کاملا شگفت زده هستند، با همه تحقیقات انجام شده از بزرگی و وسعت و تعداد کهکشان‏ها و ستارگان و کرات، هنوز اطلاعات دقیقی در دست ندارند.

برای مثال در کهکشان ما که یکی از میلیون‌ها کهکشان شناخته شده‌‍ است، بیش از 150000 میلیون ستاره ثابت شمرده شده که میان آن‏ها تعداد قابل توجهی ستاره شبیه خورشید ما وجود دارد. بنابراین با توجه به عظمت عالم آفرینش، بعید است که حیات و زیست، مخصوص کره ما باشد و کرات دیگر از موجودات زنده، بی بهره باشند.

کما اینکه خداوند متعال در قرآن مجید با بیانی روشن به موجودات زنده در آسمان‏ها تصریح می‏کند و در توصیف قدرت خدا در آیه 29 سوره شوری می‏‌فرماید: "و از آیات او است آفرینش آسمان‏ها و زمین و آن چه از جنبندگان در آن‏ها گسترش داده است".

همچنین در آیه93 سوره مریم با صراحت می‌فرماید: "تمام کسانی که در آسمان‏ها و زمین‏ها می‏باشند، بنده او هستند".

بعد از این مطلب، در آیه 94 همین سوره فرموده‌ است: "خداوند همه آن‏ها را شمارش کرده و به دقت شمرده‌ است".

پس در نتیجه کاملاً منطقی و طبیعی است که فرد موحد و خداشناس که آفرینش تمام جهان را از روی حکمت خداوندی دانسته و بر این اساس حیات و زیست را تنها مخصوص کره زمین نداند؛ چون کاملاً بعید به نظر می‏رسد که در میلیاردها ستاره هیچ کدام جز کره زمین مسکونی نباشد و همه حکم بیابان‏های خشک و خالی و خاموش را داشته باشند و موجود زنده‏‌ای، مطلقاً در هیچ یک دیده نشود.

ولیکن برخی کیهان شناسان، احتمال وجود حیات در دیگر سیارات منظومه شمسی را بسیار ضعیف می‌دانند، چون اعتقاد دارند عطارد و زهره بسیار سوزان و خفه کننده و مریخ سرد و مشتری و زحل در "امونیک" و "متان" غوطه‏‌ورند، ولیکن احتمال دارد این نوع داوری‏ها درباره کرات منظومه شمسی نیز چندان منطقی نباشد، چون ممکن است اگر خود را در یکی از این سیارات قرار دهیم، درباره زمین می‏گوییم: زمین از گاز کشنده، اکسیژن احاطه شده است و نمی‏توانیم بفهمیم که چگونه ساختمان بدن انسان با اکسیژن سازگاری دارد.

کاملاً مشخص است که علم تجربی نمی‏‌تواند در مورد وجود موجودات زنده در آسمان‏ها و کرات دیگر نظر قطعی و یقینی اظهار نماید، هرچند که ممکن است در آینده نتایج بهتری بدست آید چون که دانش‌‏های بشری در حال پیشرفت و تغییر و تکامل دائمی است.

ولیکن از متون دینی و آموزه‌های وحیانی از جمله آیات قرآن می‏‌توان استنباط کرد که موجودات دیگر در آسمان‏ها و چه بسا در کرات دیگر وجود دارند، امّا این که همانند انسان‏ها باشند و یا حتی موجودات دارای شعور باشند و خلاصه اینکه نوع و کیفیت آنها برای ما معلوم نیست، هرچند که وجود آنها از نظر آموزه‌های وحیانی قطعی است کما اینکه پژوهش‌های تجربی و علمی نمی‌‏تواند وجود آن را نفی کند.

ایرانیان چگونه شیعه شدند؟

 پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) درآخرین حج خود در منطقه ای به نام جحفه، پسرعموی خویش علی ابن ابی طالب (علیه السلام) را به دستور قرآن، پس از خود بر مسلمین ولایت داد، ولی بعد از وفات پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) عده‌ای از اصحاب ایشان در محلی بنام سقیفه بنی ساعد جمع شده و برای جانشینی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به بحث نشستند، این درحالی بود که علی ابن ابی طالب (علیه السلام) و عده‌ای از اصحاب در میان غم و اندوه وصف ناشدنی در منزل عایشه گرد آمده بودند و تدارک خاک سپاری آن حضرت را می‌دادند.

طی سقیفه بنی ساعد ابوبکر به عنوان خلیفه انتخاب گردید و علی ابن ابی طالب (علیه السلام) نیز با آن که می‌دانست حقش پایمال شده ولی به خاطر مصالح اسلام سکوت کرد و با ابوبکر بیعت نمود، ولی عده‌ای از یاران پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) که خلافت ابوبکر را قبول نداشتند، علی ابن ابی طالب (علیه السلام) را خلیفه اول و امام برحق می‌دانستند این عده را شیعه می‌نامند.
 شیعه در لغت به معنای پیرو است. به نقل از بزرگان شیعه و سنی برای اولین بار لفظ شیعه برای پیراوان حضرت علی (علیه السلام) توسط خود پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) صورت گرفته است. خوارزمی که از مشهورترین مفسرین اهل است در فصل نهم کتاب "مناقب" خود به سند جابر بن عبدالله می‌نویسند: در خدمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بودیم که علی (علیه السلام) رو به ما آمد. حضرت فرمود: «قَدْ اَتَاکُمْ اَخِی – رو به شما آمد برادر من». آنگاه دست علی (علیه السلام) را گرفت و رو به کعبه نمود و فرمود: قسم به کسی که جانم در دست اوست، این (علی علیه السلام) و شیعان او در روز قیامت رستگارانند. [1]

اسلام در ایران

سابقه دین اسلام در سرزمین ایران به عصر حیات پیامبر اکرم (صلی علیه و آله وسلم) و نامه آن حضرت به «خسرو پرویز» شاه ایران بر می‌گردد؛ و ورود رسمی این دین به این سرزمین، در سال 16 هجری و در زمان حکومت «عمر بن خطاب» خلیفه دوم می‌باشد که ایران در آن زمان به دست ایشان فتح شده است.

تشیع در ایران

اما سؤال اساسی این است که به رغم ورود اسلام به ایران در دوره خلفا و همچنین به رغم آنکه ایرانیان قرون اولیه، اکثراً از اهل سنت بودند، چگونه شد که هم اینک شاهد اکثریت ایرانیان شیعی هستیم؟