نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

مشخصات بلاگ
نــــــــــور

" سَلامٌ عَلَی إل یاسِین "

منتظر مأیوس نیست. منتظر از درد هجر میسوزد

اما بشوق وصال سر زنده و امیدوار است .

انتظار یعنی امید به فردا

فردای وصال ...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۲۷۴ مطلب با موضوع «گفتار دینی :: مقالات و گفتارها» ثبت شده است


به نماز نگو «کار» دارم ....!

به کارهات بگو «نماز» دارم.
---------------------------

اهمیت و فواید نماز اول وقت برای بدن انسان


پژوهش های علمی جدید ثابت کرده است که نماز اول وقت فواید بسیاری برای بدن انسان دارد که دلالت بر حکمت فرایض اسلامی و زنده بودن دین اسلام دارد و از جمله این موارد عبارت است از:



پوشش زن در اسلام به این معنا است که‌، زن در معاشرت با مردان بدن خود را بپوشاند و از جلوه‌گری و خودنمایی خودداری کند. بنابراین‌؛ لزوم حجاب از سوی اسلام در حقیقت برای حفظ کرامت زن است تا مورد بهره‌برداری هوسبازان‌، قرار نگیرد.
درست است که حجاب‌، در ظاهر محدودیت زن را نشان می‌دهد؛ اما واقع و روح مسئله‌، حکایت از محدودیت کامیابیها به محیط خانوادگی و همسران مشروع و همچنین سلامت جامعه و حفظ آن از لجنزار فساد است‌. به طور کلی‌؛ فلسفة حجاب از چهار جهت قابل بررسی است‌:


1 ـ آرامش روانی‌:
زیرا آزادی معاشرتهای بی‌بند و بار، هیجانها و التهابهای جنسی را زیاد می‌کند. از سوی دیگر، غریزه جنسی نیز غریزه‌ای نیرومند است که هر چه بیشتر اطاعت شود، سرکش‌تر می‌شود. افزون بر این‌، تقاضای نامحدود، خواه ناخواه انجام نشدنی است و دست نیافتن به آنها منجر به اختلالات روحی و روانی می‌شود. لذا اسلام راه فساد جامعه را از سرچشمه می‌بندد. یعنی نگاه که اولین واسطة ارتباط زن و مرد است‌، باید کنترل شود. به مرد می‌گوید:
 «قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ...»(1)

به زن هم می‌گوید:
«قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن‌ّ و یحفظن فروجهن‌ّ ... »(2)

یعنی زن و مرد نباید چشم چرانی کنند و نباید به قصد لذت به هم نگاه کنند، و یک وظیفه خاص نیز برای زن دارد؛ و آن این که خود را از مردان بیگانه بپوشاند.

2 ـ استحکام پیوند خانواده‌:
اختصاص یافتن استمتاعات و التذاذهای جنسی به محیط خانوادگی و در کادر ازدواج مشروع‌، پیوند زن و شوهر را محکم می‌سازد و به هر یک از طرفین این اعتماد را می‌دهد که او تنها کسی است که مورد عنایت و علاقه شریک زندگی خود قرار دارد. در حالی که در جوامع غربی و سیستم‌های آزاد؛ رقیب و مزاحم‌، امنیت خاطر زوجین را از بین می‌برد.

3 ـ استواری اجتماع‌:
ارتباط حساب نشده و بی‌بند و باری‌ها، نیروی کار و فعالیت اجتماع را ضعیف می‌کند. اسلام با فعالیتهای فرهنگی‌، اقتصادی‌، اجتماعی زن و تحصیل او مخالف نیست‌. ولی با آلوده کردن محیط کار و فساد مخالف است‌. لذا در اجتماعی که حریم بین زن و مرد رعایت نشود، رکود فعالیتهای اجتماعی و انحطاط اخلاقی خواهد بود.

4 ـ ارزش و احترام زن‌:
زن از نظر عاطفی و تأثیر پذیری‌، همیشه بر مرد تفوق دارد. لذا با رعایت حریم بین خود و مرد باعث حفط ارزش و موقعیت خویش می‌شود. اسلام تأکید دارد که هر اندازه زن متین‌تر و با وقارتر باشد، احترامش افزوده می‌شود

اهمیت چشم پوشی از نامحــــرم


قُلْ لِلْمُۆْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذٰلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ‌

به مردان با ایمان بگو: «دیده فرو نهند و پاکدامنى ورزند، که این براى آنان پاکیزه ‏تر است، زیرا خدا به آنچه مى‏ کنند آگاه است.»

                                                       سوره مبارکه نور – آیه۳۰


                  eyewatchlooksee


نگاه نکردن به نامحرم و حفظ چشم از گناه علاوه بر اینکه تاثیر زیادی بر بالا بردن شخصیت دارد و ارزش اجتماعی ما را بالا می برد فواید بیشمار دیگری نیز دارد :

اول ـ رهای قلب از حسرت. کسی که چشم خود را برای دیدن نامحرم آزاد می گذارد حسرتش ‏بیشتر می گردد، آنچه را چشم به قلب انتقال می دهد مضر واقع می شود، چون چشم چیز هایی را می ‏بیند که رسیدن به آن در مقدور شخص نیست، او نمی تواند صبر کند و این نهایت رنج است.

دوم ـ چشم پوشیدن از نامحرم قلب را نورانی و روشن می سازد و این درخشش در چشم، روی و ‏دیگر اعضای بدن نمایان می گردد، مثل این اینکه نگاه نداشتن چشم ظلمت و افسردگی در پی دارد. ‏

سوم ـ نگاه داشتن چشم باعث صحت فراست و حواست انسان می گردد.

وقتی که قلب انسان با نور صحت و فراست منور گردید، همانند آیینه ‏جلا دارد می گردد که در آن معلومات همانگونه ای که هست تجلی می کند.

چهارم ـ دروازه های علم و دانش برای این شخص باز می گردد، اسباب کسب علم و معرفت ‏برایش به آسانی مهیا می گردند، این خود به سبب منور بودن قلب است، وقتی دل روشن می شود ‏حقیقت اشیاء در آن دیده می شود و برایش به سرعت تمام، شناخت دست می دهد.

چشم پوشیدن از نامحرم قلب را نورانی و روشن می سازد و این درخشش در چشم، روی و ‏دیگر اعضای بدن نمایان می گردد، مثل این اینکه نگاه نداشتن چشم ظلمت و افسردگی در پی دارد.

این شناخت و ‏معرفت از یکی به دیگری رسوب می کند. کسی هم که چشم خود را کنترل نکرد ، قلبش مکدر و تاریک می شود و دروازه های علم و معرفت به رویش بسته می شوند.‏

پنجم ـ این عمل به قلب قوت، ثبات و شجاعت می بخشد، خداوند متعال قدرت بصیرت را با ‏قدرت حجت و استدلال همگام به او می بخشد.

امام حسن علیه السلام می فرماید : پیروان هوا و هوس کسانی هستند که؛ اگر قاطر ها آنها را پایمال کنند و زیر ‏پای اسب ها شوند، باز هم سایه ی معصیت در دلهایشان است، خداوند از این ابا می ورزد که کسی ‏را خوار و ذلیل کند مگر کسانی را که نا فرمانی او را می کنند.‏

ششم ـ این عمل یک خوشحالی روانی به قلب می دهد که از لذت نظر به نامحرم به مراتب ‏خوبتر و زیباتر است، چون این شخص با دشمن خود یعنی شیطان قهر نموده، شهوت خود را لبیک ‏نگفته و بر نفس خود غالب آمده است.

انسان وقتی به خاطر خدا از لذت های زود گذر چشم ‏می پوشد و شهوت خود را مهار می کند ، خداوند در عوض برایش خوشی ها و لذت های کامل تری را نصیب می گرداند.‏


عرب ها به ما آموختند یا غربی ها؟

بعضی ها چنان ادعای ایرانی بودنشان میشه که حد و مرزی نداره و رگ غیرتشون حسابی ورم می کنه که بیا و ببین. بیشتر این افراد هم تحت تأثیر شبکه های اجتماعی و شبکه های ماهواره ای فارسی زبان از کشور قرار می گیرند و بدون هیچ فکری شروع به بافتن اراجیفی می کنن که از این شبکه ها تو مغزشون فرو کردن.

به عنوان مثال می گن چرا نماز رو با زبان عربی بخونیم بیایم فارسی بخونیم. یعنی من میخوام بدونم این شخص از پیامبر(ص) و خداوند خیلی بیشتر می فهمه؟ خب اگه قرار بود قرآن رو فارسی بخونیم خدا بیکار بود بیاد آخرین پیامبر رو از عرب ها انتخاب کنه و قرآن رو به عربی بفرسته؟ مگه خداوند در قرآن نفرمود ما قرآن را عربی نازل کردیم تا در آن بیندیشید؟

یا مثلاً میگن که: عرب ها به ما آموختند که بجای خوراک بگویم غذا که خودشان به ادرار شتر می گویند. جالبه بدونید غِذاء در عربی به معنی خوراک است. جمع آن أغذیه می باشد. حال این مشکل از ماست که غِذا را غَذا تلفظ می کنیم.

یا میگن: عرب ها به ما آموختند برای شمارش خودمان از نفر استفاده کنیم که خودشان برای حیوانات به کار می بردند. جالبه بدونیم نفر به معنی دسته است. که در قرآن برای شمارش انسان و جن استفاده می شود. البته برای شمارش شتر نیز مورد استفاده قرار می گیرد.

یا مثال دیگه میگن: عرب ها به ما آموختند که به جای واق واق سگ بگوییم پارس که نام سرزمینمان است. اول اینکه عرب ها تو واژه هاشون اصلاً "پ" ندارن که بخوان "پارس" رو به ما یاد بدن!!!! همچنین واق کلمه عربی است به معنی نگهدارنده و فارس ها به صدای سگ "عو عو" می گفته اند. و البته یکی از معانی واژه ی پارس خبر کردن نیز هست.

یا باز میگن: عرب ها به ما آموختند بگوییم شاهنامه آخرش خوش است چون آخر شاهنامه ایرانی ها از عرب ها شکست خوردند. بهتره بدونیم اصلاً تو شاهنامه خبری از اعراب نیست که ایرانیان بخوان از ونا شکست بخرن!

نکته جالب تر قضیه اینجاست که بعضی ازین خانما که این حرف هارو تو شبکه های اجتماعی می نویسند عکس های لخت و بی حجاب خودشون رو گذاشتن و زیر اون عکس ها چندین عرب لایک زدن و کامنت به زبان عربی گذاشتن و لذت بردن از زن ایرانی و اون خانم هم ابراز خوشحالی کرده از این تعاریف عرب ها. عجب غیرتی ... جالبتر اینجاست که بیشتر همین افراد که از اعراب بدشون میاد برا گردش و تفریح و صفا سیتی میرن دبی. شاید دبی برا اروپا بوده ما خبر نداشتیم.

حالا اگر بخوایم واقعاً به عنوان یک ایرانی رگ غیرتمون باد کنه باید یه نگاهی به همین شبکه های تلویزیونی فارسی زبان خارج بندازیم که به ما ایرانی ها آموختند شما ایرانی ها مردمانی کچل،‌ با دماغ های گنده و بسیار آدم های چاغی هستید که ناتوانی جنسی دارید و به دنبال گرفتن یک هفته ای ویزای کانادا هستید که قبل از اون باید اعتیاد خودتون رو ترک کنید.

همین شبکه های ماهواره ای فارسی زبان خارج از کشور هستند که به خانواده های ما برهنه بودن رو آموختند. همینا هستند که به ناموس ما آموختند در کنار شوهرت دوست پسر هم داشته باش. همینا به جوونای ما آموختند احترام بزرگتر ها رو نگه نداریم. همینا به ما آموختند که چشمامون هیز باشه و به ناموس مردم نظر داشته باشیم و در برابر چشم هیزی دیگران به ناموسمون بی غیرت باشیم.

حالا بودجه این شبکه های ماهواره ای فارسی زبان خارج از کشور رو کی میده؟ درست متوجه شدین غربی ها. اونا به ما آموختند که ایرانی نباشیم نه عرب ها... تازه این عرب هایی که پیامبر هر 40 روز باهاشون سر جنگ داشت (عقلشون نمیرسه) چطور میتونن به ما که مهد فرهنگ و تمدن جهانی هستیم چیز یاد بدن؟

نمیخوام از اعراب دفاع کنم اما مشکل در اینجا اعراب نیستند مشکل دین اسلام هست. می خوان از این طریق به دین ما ضربه بزنن و کاری کنند که مردم با توجه به کینه ای که از اعراب دارند از اسلام دور شوند.

نماز شب پله‎ای برای صعود معنوی، نه نتیجه صعود معنوی

آیا گناه‎کاران می‎توانند اهل تهجد و نماز شب باشند و نماز شب برای آنها پله‎ای برای صعود معنوی باشد؟ یا نماز شب نتیجه صعود معنوی است؟


بسیاری از کسانی که موفق به تهجد شبانه نمی‎شوند، اگر علت را از آنها بپرسید، می‎گویند: این کارها لیاقت می‎خواهد و ما اهل گناهیم. اما آیا واقعا تنها دلیل، این است؟ و از آن‎طرف آیا هر کسی که به نماز شب موفق شد، قطعا دلیل پاکی وتقوای اوست؟

در جواب عرض می‎کنیم؛ همانطور که می دانید انسان از دو بخش جسم و روح تشکیل شده است واین دو بخش باهم ارتباط تنگاتنگی دارند و سلامت یا معیوب بودن هر کدام باعث سلامت یا عیب دیگری می‎گردد. لذا اگر کسی دستورات مربوط به سلامت جسمی (مانند: استفاده غذاهای متناسب با مزاج و خواب درست وبه موقع و...) را رعایت نکند، همانند کسی که گناه می‎کند، از توفیق شب زنده داری باز خواهد ماند.

دراین مطلب می خواهم کمی درباره خواب صحبت کنم.

بدون مقدمه، آیا می‎دانید اگر کسی در حالت مشغول بودن فکر بخوابد (که البته به این راحتی‎ها خوابش هم نمی‎گیرد)، در حال خواب هم مغزش در حال کار است و این خواب باعث رفع خستگی وی نخواهد شد؟

بنابراین اگر کسی در زمان خواب، ذهن خود را از افکار پراکنده خالی کند، اولا: زود خوابش خواهد برد و در نتیجه زودتر بیدار شده و توفیق نماز شب و نماز صبح اول وقت را پیدا خواهد کرد. و ثانیا: این خواب باعث رفع خستگی وایجاد نشاط و آرامش در او خواهد شد.

ضمنا آیا می‎دانید خواب اگر از اوائل شب به تأخیر بیفتد، به میزان تأخیرش از فایده چنین خوابی کاسته می‎شود؟

و آیا می‎دانید که خواب از جمله کارهایی است که نیاز به مقدمه چینی و به اصطلاح تشریفات دارد؟ درست مانند ورزش پرتحرک (البته به صورت معکوس، یعنی قبل از خواب باید فاصله‎ای بین خوردن و خواب ایجاد شده و همچنین از میزان فعالیت‎های پر تحرک کاسته شود و در مقابل برای ورزش پر تحرک باید ابتدا نرمش کرد و عضلات بدن را برای آن آماده نمود.)

بنابراین این جمله صحیح است که بگوییم: دنیا می‎خواهی، زود وخوب بخواب؛ و اگر آخرت هم می‎خواهی، زود و خوب بخواب.

امید به هدایت، تاکی؟

سوال: از نگاه قرآن کریم، تا چه زمانی امید، به هدایت انسان وجود دارد؛ به عبارت دیگر  تا کدام مرحله می توان  به هدایت شدن کسی امیدوار بود؟

کدام آیه قرآن درباره حجاب است؟

حجاب

دو آیه قرآن به صورت صریح بحث حجاب را مطرح کرده اند.

آیه 31 سوره نور و آیه 59 سوره احزاب به طور صریح به این بحث پرداخته اند:

نقش اخلاق در سیره عملی پیامبر اسلام (ص)

یکی از شاخصه های پر اهمیت در پیشرفت اسلام اخلاق نیک و کلام دلاویز و پرجاذبه پیامبر اکرم (ص) با انسان ها بود، این خلق نیکو تا بدان حدی بود که معروف شد سه چیز در پیشرفت اسلام نقش به سزایی داشت:

1- اخلاق پیامبر (ص)  2 - شمشیر و مجاهدات حضرت علی (ع)  3- انفاق ثروت حضرت خدیجه (س)

اهلبیت تنها باب‌الحوائج‌ هستند نه قاضی‌الحاجات


با اینکه معروف است که امام کاظم (علیه السلام) و حضرت علی اصغر و حضرت عباس (علیهم السلام) باب الحوائج ‏اند، لیکن برآورنده اصلی حاجت‏ ها و قاضی الحاجات خداوند متعال است.

پیامبران و ائمه و صلحا و شهدا قاضی الحاجات نیستند، ولی این بزرگواران به جهت نزدیکی به پیشگاه خداوند، اگر ما خدا را به حق ایشان بخوانیم و از خدا حاجت بخواهیم و یا از روح بلند این بزرگواران بخواهیم که برای ما دعا کنند و از خدا بخواهند حاجات ما روا شود، ممکن است و اشکالی ندارد.

این مطلب اختصاص به برخی از اولیای خدا ندارد. تمامی آن بزرگواران و ائمه دارای این مقام هستند حتی انسان می‏ تواند از روح پدر و مادر خود که فوت کرده‏ اند بخواهد که برایش دعا کنند.

در کتب روایی شیعه مطلبی از آن بزرگواران نقل نشده که صراحتاً دلالت کند بر این که بتوانیم حاجات خود را از امامان بخواهیم. در بحارالانوار بابی به عنوان "إنّ دُعَاءَ الأنْبِیَاءِ اسْتَجِیبَ بِالتَّوَسُّلِ وَ الْاِسْتِشْفَاعِ بِهِم صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ اَجْمَعِین" حدود شانزده روایت بدین مضمون نقل شده که می‏توانیم خدا را به حق این بزرگواران قسم بدهیم.[۱]

امّا این که بر سر زبان‏ها افتاده که حضرت ابوالفضل (علیه السلام) و علی اصغر (علیه السلام) و امام کاظم (علیه السلام) باب الحوائج هستند، در روایات چیزی در این باره نیامده و میان مردم مشهور شده است.

-------------------------------
۱. بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۳۱۹.

آیا القاب صدیق و فاروق به عمر وابوبکر داده شده است؟

( سلسله مباحث پاسخ به شبهات وهابیون و اهل سنت )


معروف و مشهور است که اهل سنت به عمر لقب فاروق و به ابوبکر لقب صدیق می دهند،در حالی که طبق کتب معروف مورد تاییدشان، این القاب مناسب شان این دو نفر نیست بلکه این القاب برای شخص دیگر ثابت شده است: