نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

مشخصات بلاگ
نــــــــــور

" سَلامٌ عَلَی إل یاسِین "

منتظر مأیوس نیست. منتظر از درد هجر میسوزد

اما بشوق وصال سر زنده و امیدوار است .

انتظار یعنی امید به فردا

فردای وصال ...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱۳۴ مطلب با موضوع «گفتار دینی :: مواعظ و پندها» ثبت شده است

حضرت على(علیه السلام) مى فرمایند: «یَابْنَ آدَمَ، إذا رَأَیْتَ رَبَّکَ سُبحَانَهُ یُتابِعُ عَلَیْکَ نِعَمَهُ وَأَنْتَ تَعْصِیهِ فَاحْذَرْهُ اى فرزند آدم، هنگامى که ببینى پروردگارت پى در پى نعمت هایى را بر تو مى فرستد در حالى که تو معصیت او را مى کنى بترس (که مجازات سنگینى در انتظار توست)».(1)

آدمى را از نافرمانى خدا، در حالى که نعمتهاى الهى پیاپى به او مى‏رسد، به وسیله ترس از خدا برحذر داشته است، توضیح آن که چون سپاس دائمى زمینه‏ساز فزونى نعمت است، ناسپاسى در برابر نعمت، و نافرمانى خداوند که مستلزم ناسپاسى است، موجب فزونى نیافتن نعمت بلکه زمینه براى کاستى نعمت و نزول بلاست، چنان که خداى تعالى فرموده است:


"وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ[4]" ؛ (سوره ابراهیم 7) یعنى: اگر ناسپاسى کنید به عذاب سختى گرفتارتان مى‏کنیم .

و همین است جاى ترس از خدا. «واو»، در سخن امام: «و انت‏» واو حالیه است
در مقابل معاصى و گناهانى که بندگان انجام مى دهند، خداوند با انسان سه نوع معامله مى کند:

توکل بر خـــــدا


آتشی که نمى سوزاند" ابراهیم " را
و چاقویی که سر نمیبرد " اسماعیل " را
و دریایى که غرق نمی کند" موسى " را
کودکی که مادرش او را
به دست موجهاى " نیل " می سپارد...
تا برسد به خانه ی تشنه به خونش
و دیگری را برادرانش به چاه مى اندازند
سر از خانه ی عزیز مصر درمی آورد...

آیـا هـنـوز هـم نـیـامـوخـتـی ؟!
کـه اگـر هـمـه ی عـالـم
قـصـد ضـرر رسـانـدن بـه تـو را داشـتـه بـاشـنـد
و خـــدا نخـواهد " نــمــی تــوانــنــد "
پـس
به " تـدبـیـرش " اعتماد کن
به " حـکـمـتـش " دل بسپار
به او " تـوکـل " کن
و به سمت او " قــدمــی بـردار "
تـــا
آمدنش به سوى خود را به تماشا بنشینی . . . .

فردی خواست غلامی بخرد


نزد او آمد و گفت : تو را بخرم ؟


گفت : اگر بخواهی !


پرسید : خوراکت چیست :


گفت : هر چه بدهی !


و هر چه می پرسید جواب اینگونه می شنید .


گفت : ای غلام این چه نوع جواب دادن است ؟ !


غلام گفت : آقا عبد را با خواست چکار ؟


آن شخص دو دستی بر سر زد و گفت :


ای کاش در عمرم یک روز با مولای حقیقیم اینگونه بودم .

نماز، دو گروه را لعن می‌کند!

نماز

کسانی که نماز را در اول وقت نمی‌خوانند، نماز، آن‌ها را نفرین می‌کند و می‌گوید: خدا تو را ضایع و خراب کند، همان طور که تو مرا ضایع و خراب کردی.


دو گروه که نماز آن‌ها را لعن می‌کند!

چه تفاوتی است میان این دو نوع خون ریختن ؟


1381920_1411238382441861_1191085371_n.jpg


یکی خونی است که در راه امام حسین علیه السلام


و دفاع از دین و میهن اسلامی ریخته شده


و


دیگری خونی است که به اسم امام حسین (ع)


اما در حقیقت در جهت خدشه دار کردن


و منفور نشان دادن چهره شیعیان در جهان ریخته شده


خدایا به همه ما، مقدم بر شور حسینی ،

شعور حسینی عنایت بفرما

در هر مرتبه هستید، تقوا داشته باشید

در هر مرتبه هستید،تقوا داشته باشید
در هر حال با خدا باشید و خدا را فراموش نکنید تا اینکه خودمان ، خودمان را فراموش نکنیم .

انسان با غرایز و تمایلات نیرومند درونی و سرمایه‌های بیرونی و ابزاری که در اختیار دارد، با بهره‌گیری نامناسب و سوء استفاده از آن‌ها قادر است خود، انسان‌ها و موجودات دیگر جهان را به فساد و تباهی بکشاند. در منابع اسلامی واژه‌ی تقوا که به معنی حفظ و حراست است، فراوان آمده و خلاصه‌ی آن صیانت انسان از فساد و گناه است.

 

خداوند متعال در آیات متعددی با بیانات گوناگون، انسان را به تقوا فرامی‌خواند. گاهی با تشویق و وعده‌های ثواب اخروی و پاداش نیک دنیوی و گاهی با تهدید و ترساندن از عذاب، او را از مخالفت با خود برحذر می‌دارد و به اطاعت و تقوا دعوت می‌کند.

 

و لذا بی گمان تقوا به عنوان مهم ترین فضیلت دینی و انسانی در بسیاری از کتاب های اخلاقی و اجتماعی، مورد بحث و تحلیل قرار گرفته و ابعاد مختلف آن از سوی بزرگان بررسی و تبیین شده است.

آن چه مهم می نماید، شناخت این فضیلت انسانی و دینی نیست، بلکه ایجاد آن و بهره گیری از آثار و پیامدهای مثبت دنیوی و اخروی آن است. این مهم نیز جز با تحمل مشقات و سختی ها، امکان ناپذیر است.

 

و می توان بیان نمود که در بینش قرآنی، تقوا هم راه و هم روش و هم بینش و نیز عمل است. تقوا دارای مراتبی است که ارتباط تنگاتنگی با مراتب ایمانی دارد. هر چه ایمان شخص استوارتر می شود، تقوا در وی نمودارتر می گردد. از این رو می توان گفت که تقوا بازتاب بیرونی ایمان است که در حوزه های مختلف اخلاقی و فقهی و هنجاری خود را نشان می دهد.

بنابراین انسان باتقوا کسی است که افکار، کردار و گفتار خویش را با معیار عقل و شرع تنظیم کند و هیچ کاری را بدون مشورت آن دو انجام ندهد و فرمان آنها را نیز زیر پا نگذارد.

 

جایگاه تقوا در اخلاق اسلامی

در فرهنگ دینی، رکن اساسی اخلاق اسلامی تقواست و بدون آن، اخلاق و ایمان مفهومی ندارد همان طور که امیرمۆمنان ـ علیه السلام ـ فرمود:

«التَّقوی رَئیسُ الاَخلاقِ»[1]  و «لاینْفَع الایمانُ بِغیرِ تقوی»[2]

 

ارزندگی های دیگر تقوا عبارتند از:

1 . ملاک کرامت آدمی

درجه تقوا با درجات قرب الی الله و ارزشمندی انسان، نسبت مستقیم دارد و هر چه آدمی با تقواتر باشد به درگاه ربوبی نزدیکتر و از ارزش بیشتر برخوردار است. قرآن مجید بر این حقیقت، تصریح می کند:

«... انَّ اکرَمَکُم عندَ اللهِ اَتقیکُمْ اِنَّ اللهَ علیمٌ خَبیرٌ»[3]

گرامی ترین شما نزد خدا باتقواترین شماست، همانان خداوند بسیار دانا و آگاه است.

 

2 . معیار پذیرش اعمال

در دستگاه الهی، دو عنصر ارزشمند، معیار قبولی اعمال قرار می گیرد که عبارتند از اخلاص و تقوا. این دو اکسیر گرانبها با هر عملی همراه شوند آن را به درجه قبول می رسانند. و فقدان هر یک از آنها نیز، عمل را از درجه اعتبار ساقط می کند. گرچه از کمیّت قابل توجهی نیز برخوردار باشد. قرآن مجید، این نقش ارزنده تقوا را چنین بازگو می کند:

«... انَّما یَتَقَبَّلُ اللهُ مِنَ المُتَّقینَ»[4]

همانا خداوند (اعمال نیک و صالح را) تنها از باتقوایان می پذیرد.

 

همچنین عنصر تقوا سبب ارزشمندی مضاعف عمل صالح می گردد و اگر عمل، کم و کوچک هم باشد، آن را بزرگ و فراوان می کند، امام متقیان،‌ علی ـ علیه السلام ـ در این باره می فرماید:

«لا یَقِلُّ عَمَلٌ معَ التَّقوی و کیَفَ یَقِلُّ ما یُتَقَبَّلُ »[5]

هیچ عملی همراه با تقوا، اندک نیست، چگونه چیزی که قبول می شود، کم شمرده شود؟

 

یکی از یاران امام صادق ـ علیه السلام ـ به نام مفضّل بن عمر می گوید:

«خدمت امام صادق ـ علیه السلام ـ بودم، موضوع اعمال مطرح شد، من گفتم: عملم اندک و ضعیف است امام فرمود: خاموش باش و از خدا آمرزش بخواه! سپس فرمود: عمل اندک همراه با تقوا بهتر از عمل بسیاری است که خالی ازتقوا باشد. پرسیدم: چگونه؟ فرمود: آری! همانند مردی که به دیگران غذا می دهد، با همسایگانش مدارا می کند، درِ خانه اش به روی دیگران باز است ولی (با همه‌ این اعمال) چون درِ کار حرام به رویش باز شود، بدان درآید. این عمل (زیاد) بدون تقواست. اما مرد دیگری هیچ یک از اعمال یاد شده را انجام نمی دهد ولی اگر در برابر حرامی قرار بگیرد، آن را مرتکب نمی شود. (این هم عملِ کمِ باتقوا!)»[6]

 

در ادامه مقاله به ذکر نکاتی از آیت الله بهجت ره در مورد تقوا خواهیم پرداخت.

 

در هر مرتبه ای هستید ، تقوا را مراعات کنید

آیت الله بهجت خطاب به نوجوانانی که بعد از تشرف به زیارت امام رضا - علیه السلام- در مشهد خدمت ایشان رسیدند :

إنشاءالله مۆید ، مقبول الزیاره و محفوظ و معصوم از شرّ شیطانهای انس و جن و آفتهای دنیوی و اخروی و ظاهری و باطنی باشید.

در هر حال با خدا باشید و خدا را فراموش نکنید تا اینکه خودمان ، خودمان را فراموش نکنیم .

خداوند همیشه ، همه ی مردان و زنان مۆمن را موفق بدارد تا از صراط مستقیم به چپ و راست منحرف نشوند و از خداوند همیشه سعادت خودشان را بخواهند و تا ابد از شرّ و آفت شیطانهای انس و جن ، دوری کنند و به خدا و انبیاء او و اوصیای انبیاء و ملائکه ی مقرب ، نزدیک شوند .

 

هر کسی – با هر مرتبه ای که دارد – اگر از خداوند و انبیاء و راه انبیاء و اوصیاء دوری کند ، آخرش به همان اندازه ی دوری اش ، پشیمان خواهد شد و هر کس در هر مرتبه و هر جا و هر کاری باشد ، با نزدیک شدن به آنان، آخر کارش سعادت و خوشحالی است .

امید دارم خدا همه را در صراط مستقیم به گونه ای حفظ و تثبیت کند که گمراهان را بتوانیم به راه بیاوریم ، نه اینکه آنانی را که در راه مستقیم هستند ، گمراه کنیم . 


پی نوشت ها:

[1]شرح غررالحکم، ج 1، ص 194.

[2]همان، ج 6، ص 412.

[3]حجرات (49)، آیه 13.

[4]مائده (5)، آیه 27.

[5]نهج‌البلاغه، حکمت 91، ص 1129.

[6]اصول کافی، ج 2، ص 76.

مغازه ام سوخت ! ایمانم که نسوخت


مغازم ام سوخته

از مسافرت برگشت وقتی به خانه رسید فهمید که خانه و مغازه اش آتش گرفته و همه کالا های گران بهایش سوخته و خاکستر شده اند و خسارت بزرکی به او وارد شده است .
فکر می کنید او چه کرد؟!
آیا خدا را مقصر دانست و ملامت کرد؟ آیا نا امید و افسرده شد؟ و یا اشک ریخت ؟ او با لبخندی که بر لب داشت و دلی که سرشار از ایمان بود سر به سوی آسمان بلند کرد و گفت : "خدایا ! اکنون چه کنم؟

مرد تاجر پس از نابودی کسب پر رونق خود، تابلویی بر ویرانه های خانه و مغازه اش آویخت که روی آن نوشته بود : مغازه ام سوخت ! اما ایمانم نسوخته است ! فردا شروع به کار خواهم کرد!

ایمانی که این گونه اثرات دارد به چه معنایی می باشد؟
 ایمان آن باور درونى است که هر شخص مؤمنى نسبت به خدا و معاد و نبوّت پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله دارد، همان گونه که در روایتی از امام رضا علیه السلام ایمان این گونه تعریف شده است: ایمان پیمانى قلبى است و تلفّظ زبانى و عمل با اعضا و جوارح«1»

بله زمانی ما می توانیم جهان را زیبا کنیم و پیام دوستی و محبت و عشق و از خودگذشتگی و آرامش و آسایش را به صورت عملی در جهان اجرا کنیم که دارای ایمان و عقیده محکم و استواری باشیم چون این ایمان به خدا است که انسان را به سوی اعمال زیبا و دوست داشتنی حرکت می دهد همان گونه که در روایتی از امام علی علیه السلام این گونه روایت شده است که حضرت فرمودند: ایمان و عمل همزاد یکدیگر و دو قلو هستند و همچون دو رفیقى هستند که از یکدیگر جدا نمى‏ شوند«2»

بنابراین معنى ندارد که انسان ایمان داشته باشد؛ ولى به دنبال آن عمل نباشد. اگر ایمان در پى خود عمل به همراه نداشته باشد، باید در آن ایمان شک و تردید کرد!

شخصى، که رابطه ایمان و عمل را نمى‏ دانست، خدمت امام صادق علیه السلام رسید و از آن حضرت پرسید: آیا ایمان ترکیبى از عقیده و عمل است، یا تنها عقیده است و اعمال جزء ایمان محسوب نمى‏شود؟ امام در جواب فرمود:ایمان تمامش عمل است نه این که شاخه‏ اى از آن عمل باشد.

پس اگر کسانی هستند که ادعای ایمان به خدا را دارند ولی اعمالشان خداپسند نیست باید در ایمانشان تجدید نظر کنند.

منابع:
1:الإِیمانُ عَقْدٌ بِالْقَلْبِ وَ لَفْظٌ بِاللِّسانِ وَ عَمَلٌ بِالْجَوارِح « میزان الحکمه، حدیث شماره 1263.»
2:  «الْایمانُ وَ الْعَمَلُ اخَوانِ تَوْأمانِ وَ رَفیقانِ لایَفْتَرِقان « غرر الحکم، جلد 2، صفحه 136، حدیث 2094»
3: الا تُخْبِرُنى عَنِ الْایمانِ، أقَوْلٌ هُوَ وَ عَمَلٌ، امْ قَوْلٌ بِلا عَمَلٍ؟ فقال علیه السلام الْایمانُ عَمَلٌ کُلُّه « سفینة البحار، جلد اوّل، صفحه 152.»

images.jpg

دعا بکن ولی اگر اجابت نشد باخدا دعوا نکن،میانه ات با او بهم نخورد

چون تو جاهلی و او عالم و خبیر.


وقتی به خدا بگویی خدایا من غیرازتو کسی را ندارم

خدا غیورست وخواسته ات را اجابت میکند.


اگرمیخواهید دعایتان گیرا شود دوستان و همسایگان

و اهل مملکت تان را جلو بیندازید و اول برای انها دعا کنید. 

                                                   حاج محمد اسماعیل دولابی

عبرت‏ها چقدر فراوانند و عبرت پذیران چه اندک!

                                      

جهانی‌که در آن زندگی می‌کنیم پُر است از عبرتها.
 راستی! عبرت به چه معناست؟

 عبرت از «عبور» گرفته شده و عبور یعنی گذشتن از چیزی به سوی دیگر، به اشک چشم هم «عَبْرَة» می‌گویند چون قطرات اشک از چشم عبور می‌کنند و کلمه‌ی «عبارت» را به این خاطر عبارت گفته‌اند که مطالب و مفاهیم را از کسی به دیگری انتقال می‌دهد و اصطلاح «تعبیر خواب» برای این است انسان را از ظاهر خواب به باطن خواب؛ منتقل می‌کند.

 به همین مناسبت، به پیشامدها و حوادثی که به انسان،‌ پند می‌دهد و انسان را از مطلبی به مطلب دیگری منتقل می‌کند «عبرت» گفته می‌شود[1].
 
 قرآن کریم هم انسانهایی را که آمادگی گرفتن درس عبرت را دارند، به عبرت‌گیری، تشویق می‌کند و می‌‌فرماید: «فَاعْتَبِرُوا یا أُولِی الْأَبْصار [حشر/2] پس اى صاحبان بصیرت؛ عبرت بگیرید».

 عبرت گرفتن نوعی عبادت است چرا که امام صادق علیه السلام می‌فرماید:‌ «کَانَ أَکْثَرُ عِبَادَةِ أَبِی ذَرٍّ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَیْهِ خَصْلَتَیْنِ التَّفَکُّرَ وَ الِاعْتِبَار [2] بیشترین عبادت ابى ذر- رحمت خدا بر او باد- تفکر و عبرت گرفتن بود».
 
 عبرت‌گرفتن، می‌تواند انسان را از بدعاقبتی حفظ کند؛ مثلاً عاقبت شاهان و ظالمین تاریخ را مشاهده کند و عبرت بگیرد و اگر به مقامی رسید مراقب باشد که به زیردستان خود ستم نکند که چنان عاقبتی را پیدا نکند.

 اما عبرت‌گیرنده‌ها کم هستند با وجود اینکه عبرتها بسیارند و این فرمایش امام علی علیه السلام است که: «مَا أَکْثَرَ الْعِبَرَ وَ أَقَلَّ الِاعْتِبَار [3] عبرت‏ها چقدر فراوانند و عبرت پذیران چه اندک!».

 بعضی از عبرتها در دنیای خارجی است اما بعضی از آنها هم در وجود خود ماست و انسان، هر روز با آن سر و کار دارد ولی از آن غافل است؛ که به یکی از آنها اشاره می‌شود:

 عبرت از آنچه که از انسان، خارج می‌شود
 در روایت است که یکی از اصحاب امام صادق علیه السلام از ایشان پرسید که: چرا وقتیکه شخصی برای قضای حاجت؛ می‌رود به پایین خود و آنچه از او خارج می‌شود می‌نگرد؟ امام علیه السلام فرمود: «إنَّهُ لَیسَ أحَدٌ یُرِیدُ ذَلِکَ إلَّا وَکَّلَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ بِهِ مَلِکاً یَأخُذُ بِعُنُقِهِ، لِیَرِیَهُ مَا یُخرَجُ مِنهُ، أحَلالٌ أو حَرَامٌ؟ [4] همانا کسی نیست که اراده آن (قضای حاجت) را داشته باشد مگر اینکه خداوند، فرشته‌ای را بر او موکّل می‌فرماید تا گردن او را بگیرد تا بنگرد به آنچه از او خارج می‌شود که آیا حلال است یا حرام؟».

 و در روایتی دیگر از آن حضرت است که: «إِنَّهُ لَیْسَ فِی الْأَرْضِ آدَمِیٌّ إِلَّا وَ مَعَهُ مَلَکَانِ مُوَکَّلَانِ بِهِ فَإِذَا کَانَ عَلَى تِلْکَ الْحَالِ ثَنَیَا بِرَقَبَتِهِ ثُمَّ قَالا یَا ابْنَ آدَمَ انْظُرْ إِلَى مَا کُنْتَ تَکْدَحُ لَهُ فِی الدُّنْیَا إِلَى مَا هُوَ صَائِر [5] با هر انسانی در زمین دو فرشته مأمور هستند که وقتی بر آن حال (قضای حاجت) است گردن او را پایین می‌آورند سپس می‌گویند: ای آدمى‏‌زاده! بنگر که آنچه برایش در این جهان رنج میکشیدی چه گردیده است».

 بنابراین پدیده های عالم که قابلیت عبرت گیری را داشته باشند؛ فراوانند، برخی درونی و برخی بیرونی هستند، اما هر پدیده‌ای می‌تواند نشانه‌ای از خداوند باشد و پیامی داشته باشد و مایه‌ی عبرت شود.
 به فرموده‌ی امام علی علیه السلام اگر انسان عبرت بگیرد به سوی راه درست کشیده می‌شود [6] همچنین فرمود: «هرکس عبرت گرفتن او بسیار باشد، لغزش او کم خواهد شد [7]».

 -----------------------------------------------------------------------

منابع:
 [1]. با استفاده از تفسیر نمونه، ج‏23، ص491
 [2]. الخصال، ج1، ص42
 [3]. نهج‌البلاغه، حکمت297
 [4]. وسائل الشیعة، ج1، ص334
 [5]. اصول کافی، ج‏3، ص70
 [6]. غرر‌الحکم، ص472
 [7]. همان