نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

مشخصات بلاگ
نــــــــــور

" سَلامٌ عَلَی إل یاسِین "

منتظر مأیوس نیست. منتظر از درد هجر میسوزد

اما بشوق وصال سر زنده و امیدوار است .

انتظار یعنی امید به فردا

فردای وصال ...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱۲۹ مطلب با موضوع «گفتار دینی :: پاسخ به شبهات و سؤالات» ثبت شده است


چندین سال پیش یک دانشمند اروپایی غیر مسلمان تحقیقاتی را شامل یافتن بهترین روش برای خارج کردن امواج مغناطیسی که به بدن آسیب می رساند، انجام داد و به این نتیجه رسید که با گذاشتن پیشانی بیشتر از یک بار بر زمین، امواج الکترومغناطیس مضر تخلیه خواهد شد.

بدن شما به طور روزانه مقدار زیادی امواج الکترومغناطیس دریافت می کند. شما امواج الکترومغناطیس را از طریق تجهیزات الکتریکی از جمله موبایل، رایانه، تلویزیون و .... همچنین از طریق لامپ های روشن دریافت می‎کنید.

شما منبعی هستید که مقدار زیادی امواج الکترومغناطیس دریافت می کنید. به عبارت دیگر شما با امواج الکترومغناطیس شارژ می شوید. بدون اینکه بفهمید سردرد دارید و احساس ناراحتی می کنید،تنبلی در کار و درد در مکانهای مختلف.

را ه حل همه این ها چیست؟!

یک دانشمند غیر مسلمان (از اروپا) تحقیقاتی را شامل یافتن بهترین روش برای خارج کردن امواج مغناطیسی که به بدن آسیب می رساند انجام داد. با گذاشتن پیشانی تان بیشتر از یک بار بر زمین، امواج الکترومغناطیس مضر تخلیه خواهد شد؛ بنابراین سر را بر خاک بگذارید تا امواج تخلیه شود.

آنچه این تحقیق را بیشتر شگفت انگیز می کند:

بهترین راه که پیشانی تان را بر خاک بگذارید حالتی است که رو به مرکز زمین باشید؛ چرا که در این حالت امواج الکترومغناطیس بهتر تخلیه خواهد شد و بیشتر تعجب خواهید کرد وقتی بدانید، براساس اصول علمی ثابت شده که:

" مکه مرکز زمین است و کعبه درست مرکز زمین است."

بنابراین، سجده در نمازتان بهترین راه برای تخلیه سیگنال های مضر از بدن است.

مناظره ای جالب علامه سید شرف الدین عاملی باپادشاه عربستان:

توسل به پیامبر (صلی الله علیه واله)


آقای سید شرف ‏الدین (صاحب کتاب ارزشمند المراجعات)، در عصر حکومت «ملک عبدالعزیز» برای زیارت خانه خدا به مکه رفت. در عید قربان در کنار سایر علما به کاخ پادشاه سعودی دعوت شد، تا طبق معمول در عید قربان به او تبریک بگویند.
او به کاخ رفت، هنگامی که نوبت به او رسید، دست شاه را گرفت و هدیه‌ای به او داد، و آن هدیه یک قرآن بود که دارای جلدی پوستین بود.

شاه عربستان آن هدیه را گرفت و بوسید و به عنوان تعظیم و احترام، بر پیشانی خود گذاشت.
سید شرف الدین (از فرصت استفاده کرد) ناگهان گفت: «ای پادشاه! چرا این جلد را می‌بوسی و به آن تعظیم می‌کنی، با اینکه این جلد چیزی جز پوست بز نیست؟»

شاه گفت: «غرض من از بوسیدن جلد، قرآنی است که در داخل آن قرار دارد، نه خود جلد».
آقای شرف‏الدین، بی‌درنگ فرمود: «احسنت ای پادشاه! ما شیعیان نیز وقتی که پنجره یا در اتاق پیامبر(ص) را می‌بوسیم، می‌دانیم که آهن هیچ کاری نمی‌تواند بکند، ولی غرض ما آن کسی است که ماورای این آهن‌ها و چوب‌ها قرار دارد. ما می‌خواهیم رسول خدا(ص) را تعظیم و احترام کنیم، همان‌گونه که شما با بوسه زدن بر پوست بز می‌خواستی قرآن را تعظیم کنی که در درون آن پوست قرار دارد.»

حاضران تکبیر گفتند، و او را تصدیق کردند، در این هنگام ملک عبدالعزیز ناچار شد تا به حاجیان اجازه دهد که از آثار رسول خدا(ص) تبرک بجویند.
ولی ولیعهد او که بعد از او آمد، از قانون گذشته‌شان برگشت.

منبع : چهارده نور غریب

امیرمؤمنان علی(ع) پنج سال از زندگی پربار شصت و پنج ساله خود را در مقام خدمت مسلمین سپری کرد. پنج سالی که سراسر حادثه و درگیری بود. حوادث سهمناکی که جز علی(ع) تاب مقاومت در برابر آنها را نداشت. اما همانها سیمای پرصلابت علی(ع) را در هاله‌ای از مظلومیت قرار داد. مقام معظم رهبری در خطبه‌های نماز جمعه ماه مبارک رمضان با بررسی خصیصه دنیا‌پرستی اشاراتی به ابعاد مظلومیت امیرالمؤمنین(ع) و شکوه‌های آن حضرت داشتند. ایشان فرمودند: «این بلیّه (دنیاپرستی) موجب شده بود حق صریح، کسی مثل علی بن ابی طالب علیه‌السلام مورد خدشه و مناقشه قرار بگیرد. کسانی مقام او، معنویت او، سابقه او، صلاحیت‌های بی‌نظیر او را برای مدیریت جامعه اسلامی ندیده بگیرند و با او معارضه و مبارزه کنند. ... مناجاتها، شکوه‌ها و درددل‌های امیرالمؤمنین هم حقیقتاً گدازنده است. ... .»
همانطور که میدانیم شرک دو نوع است : شرک اکبر و شرک اصغر !


images.jpg

آهن ربا،براده ی آهن را هرجا باشد،به سمت خود میکشد.اگر پنبه را از کنار آهن ربا عبور بدهید،آهن ربا کششی نسبت به پنبه ندارد،اما اگر براده آهن را درون پنبه بگذارید،دراین حالت پنبه به سمت آهن ربا کشیده میشود.دراینجا خود پنبه جذب نمیشود،بلکه براده های آهنی که با خودآهن ربا هم جنس هستند،به سمت آن کشیده میشوند.
معصیت ها مثل آهن ربا و نان حرام مانند آهن است،وقتی که انسان گوشتش از حرام نروییده باشد،می تواند از کنار معصیت هابگذرد.امّا اگر لقمه ی حرامی خورد از کنار معصیت که میگذرد،مجذوب آن میشود؛
این خاصیّت درونیِ لقمه حرام است.لقمه اگر صد در صد حلال باشد و علاوه بر این اجرت طیب و طاهری در مقابل آن گرفته باشد(که البته این به ندرت پیدا میشود)از کنار عبادات که میگذرد، عبادات او را جذب میکنند،از کنار امام زاده که میگذرد به زیارت آن میل پیدا میکند.
نه تنها لقمه ی حلال،بلکه مسکن و لباس حلال هم به همین منوال است.در محلی هم که از راه حلال به دست آورده اید،نماز که فرا می رسد،نسبت به نماز شوق ورغبت پیدا می کنید،امّا اگر ملک غصبی باشد،در آن محل مثلاً غیبت مردم می شود و توان اجتناب از معصیت را نا خود آگاه از دست می دهید.

حلال و حرام وقتی با هم مخلوط شود،طاعت و معصیت هم،با هم مخلوط می شود .

siiXlon_497.jpg

بالاترین حسرت حرامخور در قیامت از چیست؟

امام على (ع) :
بزرگترین افسوس در روز قیامت ، افسوس مردى است که مالى را به ناروا گرد آورده و آن را براى کسى بر جاى گذاشته و او آن را در راه طاعت خداى سبحان خرج کرده باشد و بدان سبب به بهشت رود و او به دوزخ .

نهج البلاغة : الحکمة 429 منتخب میزان الحکمة : 154
مراتب ششگانه استغفار از زبان امام علی (ع)

استغفار

استغفار اگر با تصمیم بر ترک معصیت و ندامت از گناه باشد دوای گناهان است و آیات و روایات زیادی در این باره وارد شده که بیانگر جایگاه استغفار در زندگی مومن است.

غفران و مغفرت از جانب خداوند متعال، به این معنی است که بنده خود را از اینکه عذاب به او برسد، نگهداری کند و معنای استغفار آن است که انسان همان معنی را از پروردگار طلب کند و تنها با زبان نباشد، بلکه عملا نیز خواستار آن باشد. باید دانست که استغفار غیر توبه است، زیرا توبه عبارت از پشیمانی است، البته با تصمیم بر ترک و برگشت نکردن به گناه، اما استغفار طلب مغفرت است.

در آیات زیادی به موضوع استغفار اشاره کرده است. از جمله آیه ۳۳ سوره انفال می فرماید: و خداوند بنا ندارد ایشان را با اینکه تو در میانشان هستی و مادام که استغفار می کنند عذاب کند.

همچنین آیه ۵۲ سوره هود می فرماید: و ای قوم، از خدای خود آمرزش طلبید و به درگاه او توبه کنید تا از آسمان بر شما رحمت فراوان نازل گرداند و بر قوت و توانایی شما بیفزاید، و زنهار به نابکاری و عصیان روی مگردانید. و نیز آیه ۶۴ سوره نسا چنین فرموده؛ و اگر گنهکاران به سوی تو آیند، پس از خدا طلب آمرزش کنند و فرستاده خدا برایشان طلب مغفرت کند، هرآینه خدا را توبه پذیر مهربان خواهند یافت.

روایات هم در این زمینه بسیار می باشد. از پیامبر اکرم (ص) روایت شده که فرمود: برای هر دردی دوایی است و دوای گناهان استغفار است.۱ و نیز از آن حضرت نقل شده که فرمود: خوشا به حال کسی که روز قیامت در نامه عملش زیر هر گناهی”استغفرالله”بیابد.۲

از پیامبر (ص) روایت شده است: آیا به شما خبر ندهم از چیزی که اگرآن را به جا آورید، شیطان از شما دور خواهد شد، چنانکه مشرق از مغرب دور است، گفتند بفرمایید، فرمود؛ روزه صورت او را سیاه کند، و صدقه پشت او را بشکند، و دوستی در راه خدا و مواظبت بر عمل شایسته رگ پشت او را قطع نماید، و استغفار رگ دل او را می برد، و برای هر چیزی زکاتی است و زکات بدنها روزه است.

از حضرت علی(ع) روایت شده است: من در شگفتم از کسی که نا امید است در حالی که با او استغفار است.۳

مراتب اعلای استغفار در کتاب “فلاح السائل” نقل شده است. روزی امیرمومنان علی(ع) درمیان مهاجرین و انصار نشسته بود، که مردی ازآنها گفت؛ استغفرالله. حضرت به سویش التفاتی کرد، مانند شخص غضبناک و به او فرمود، وای بر تو! آیا می دانی استغفار چیست؟استغفار اسمی است که بر شش قسم واقع می شود. آنگاه حضرت فرمود؛استغفار بلندترین درجه است،که بر مجموع شش معنی واقع می شود: اول، پشیمانی برآنچه گذشت؛ دوم، تصمیم بر عدم بازگشت به طور دائم؛ سوم، حقوق مردم را ادا کنی تا خدا را خالص ملاقات نمایی که بر تو وِزْر و وبالی نباشد؛ چهارم، بپاداری هر واجبی را که آن را ضایع کردی پس حقش را ادا کنی؛ پنجم، گوشتی از حرام روئیده، آن را با اندوه آب نمایی که پوست به استخوان چسبید و میان آنها گوشت جدیدی روید؛ ششم، به بدن درد و زحمت بندگی را بچشانی، چنانکه به آن شیرینی معصیت را چشانیده ای، پس در این وقت می گویی؛استغفرالله.

در حقیقت اگر کسی که بخواهد از گناه فرار کند و نفس خود را با استغفار آزاد نماید و از حبس و زندان چاه معاصی نجات بخشد، باید چنانکه حضرت علی(ع) فرموده استغفار نماید، ولی اگر این مرتبه را تحصیل نکند لااقل مرتبه پایین تر را از دست ندهد که همان استغفار باشد.

البته لازم به تذکر است که استغفار نباید فقط لقلقه زبان باشد، بلکه باید حرکت لب و زبان باشد با تصمیم بر ترک معصیت و ندامت از عمل گناه. جابربن عبدالله می گوید رسول خدا(ص)فرمود؛ بیاموزید استغفار بزرگ را! آنگاه آن را بیان فرمود؛ اللهم انت ربی لا اله الا انت خلفتنی و انا عبدک و انا علی عهدک و ابوء بنعمتک علی و ابوء بنعمتک علی و ابوءُ لک بذنبی فاغفرلی إنه لا یغفر الذنوب الا انت.۵
———————-
۱- بحار، ج ۹۳ ، ص ۲۷۹

۲- بحار، ج ۹۳ ، ص ۲۸۰

۳- بحار، ج ۹۳ ، ۲۸۴

۴- بحار، ج ۹۳، ص ۲۸۵

۵- بحار، ج ۹۳، ص ۲۷۹

علت محرومیت از نماز شب

مردی از حضرت امیرالمؤمین علی (ع) پرسید: «یا أمیرَالْمُؤْمِنینَ، اِنّی قَدْ حُرِمْتُ الصَّلاةُ بِاللَّیْلِ؟ قالَ: فَقال أمیرُالمؤمنینَ (ع): أنْتَ رَجُلٌ قَدْ قَیَّدَتْکَ ذُنُوبُک».


 شاید کمتر مسلمانی را بتوان یافت که ادعّا کند: من آرزوی شب زنده‌داری و مناجات با خدا را ندارم. اگر در طول عمرش، حتّی یک شب هم، این توفیق عظیم را نیافته، اما این آرزو هرگز از دلش بیرون نرفته است.

آنهایی که اهل مطالعه و یا شرکت در جلسات مذهبی هستند، همواره خوانده و یا شنیده‌اند که شب زنده ‌داری و راز و نیاز با آفریدگار بی‌همتا، نشأت و حلاوتی پایدار دارد. امّا بسیاری از آنها نیز این توفیق معنوی را نیافته و یا کمتر یافته‌اند. راستی علّت این محرومیّت بزرگ در چیست؟

 

hijab-www.shabhayetanhayi.ir

چه استغفاری مانع نوشتن گناه می شود؟

امام صادق (ع) :

هرگاه بنده گناهى مرتکب شود ، از بامداد تا شب به او مهلت داده مى ‏شود .
 اگر آمرزش خواست ، آن گناه برایش نوشته نمى‏ شود .

الکافی : 2 / 437 / 1 منتخب میزان الحکمة : 428
fdffdcac3adc22cbab34429177813d23-425

عمرم همه را تباه کردم چه کنم
پرونده خود سیاه کردم چه کنم

تو عفو کنى از کرمت اما من
از این که تو را گناه کردم چه کنم

با من همه جا رفیق راهى یارب
از درد نگفته ام گواهی یارب

من عبد ذلیل و تو خداوند جلیل
از من آهى زتو نگاهى یارب

بگذشته گناهم از شماره یارب
جز عف تو نیست راه چاره یارب

من عبد فرارى تو ام یا الله
در باز کن آمدم دوباره یارب

در کوى تو رنج ره نیاید به حساب
جرم من رو سیه نیاید به حساب

سوگند به عفوت که گناه ثقلین
پیش کرمت گنه نیاید به حساب

عمرى به گناه پا فشردم یا رب
بار دل خود به دوش بردم یارب

تو ناز مرا کشیدى و من غافل
سیلی زهواى نفس خوردم یا رب ...

« سورۀ مبارکه بقره ، آیه 222 »



حجاب یعنی به جای شخص، شخصیت را دیدن.

حجاب یعنی به همه ی نا محرمان و ظاهر بینان "نه" گفتن.

حجاب آوای ملکوتی جمال طلبی معنوی زن است.

حجاب تلالو شبنم بر چهره ی زیبای گل است.

حجاب تضمینی برای تداوم خط زیبای شرافت است.

حجاب تداوم بخش آیه های مهربانی متقابل همسران است.

حجاب بوته ی خوشبوی گل عفاف است.

 حجاب سپری است قوی در برابر شمشیرهای تهاجم فرهنگی.

 حجاب سند اطاعت از فرمانده هستی است.

حجاب زنجیری گران بر دستهای دیو گناه است.

حجاب گامهای بلند انسان در کوچه های معانی است.

 وقتی مروارید زیبایی هایت را به صدف حجاب و عفاف می سپاری، خدا تو را آبی می کند. آنقدر آبی که آسمان به تو رشک می برد

حجاب، سپری در برابر رهزنان گوهر عفاف است و موجب کمانه کردن تیر زهرآلود چشم ناپاکان.

آیا کسی که دین ندارد، اخلاق هم ندارد ؟


پیوند اخلاق و دین، پیوندی مستحکم است. اخلاق، سبب گام نهادن در راه دین داری می شود، چرا که انسان با اخلاق، ناسپاسی نکرده و از کسی که در حق او لطفی نموده تشکر می کند و با این روحیه نمی تواند در مقابل کسی که تمام وجوداش از اوست و زندگی اش پر از نعمت های اوست، بی تفاوت بماند. و به پرستش او روی می آورد. همچنان که دین پایه های اخلاق را مستحکم کرده و آن را رشد داده، و ضمانت بقایش را تضمین می کند.


با این حال، عده ای سعی می کنند قلمرو دین و اخلاق را از یکدیگر جدا کنند. چرا که از دین روی تافته اند، اما برای زندگی روزمره دنیایی خود، محتاج رعایت حداقل های اخلاقی هستند.


چون قطعا با مکانیزم های حقوقی و جزائی، نمی توان تمام آنچه در جامعه نیاز است، را تامین کنیم. در بعضی عرصه ها، مجالی  برای مکانیزم های حقوقی و جزائی نیست. (مثل حسن معاشرت و رفتار محترمانه و مودبانه، نسبت به عموم شهروندان.) و در بعضی عرصه ها که مکانیزم های حقوقی و جزائی وجود دارند، به دلیل نقص ها و ناتوانی هایشان از اخلاق کمک می گیرند. مثل آنکه اگر اکثریت جامعه دزدی را زشت ندانند، قطعا قانون نمی تواند از حریم شخصی اموال افراد صیانت کند و ...


به همین دلیل شاهدیم که جامعه بی ایمان نیز، حداقل هایی از اخلاق را لازم می شمرد و سعی در حفظ آن دارد. هر چند در این راه معضلات خاص خود را دارد. مثل آنکه دایره قوانین حقوقی و جزائی این گونه جوامع، تا حداکثر ممکن گسترده می شود. در حالی که در جوامع انسانی، نباید قوه قهریه عامل تعیین کننده حداکثری باشد. بلکه باید جامعه به گونه ای رشد بیابد که اکثر امور آن، با اراده و اختیار انسانی افراد و حسن انتخابشان به سامان برسد.


همچنان که در این جوامع، ناکارآمدی سیستم های قضائی، با پوشش کاملی از جانب سیستم های اخلاقی درمان نمی شوند. و اخلاق در این جوامع، هرگز نمی تواند به میزان رشد و بالندگی اش در جوامع دینی برسد. و بدون دین، حقیقتا نمی توان انگیزه هایی استوار برای حفظ اخلاق بنا نهاد.


البته این تلقی به وجود آمده است که در کشورهای غربی، اخلاقی بهتر از اخلاق در جوامع ما وجود دارد. در حالی که این مساله جای تامل بیشتری دارد.


مسائلی نظیر رانندگی بهتر و مراعات قوانین، اصولا با مکانیزم های پیشرفته نظارتی به وجود آمده اند و نمی توان آن را در حیطه اخلاق به شمار آورد. و برای فهم دقیق تر اخلاق در جوامع غربی، می توانیم به مسائلی نظیر نوع روابط خانوادگی آنها، میزان حمایت و مساعدت آنها به یکدیگر و ... نگاه کنیم که در این عرصه ها بدون جبر قانونی، هرگز نظیر آنچه در جوامع ما وجود دارد، در آنجا دیده نمی شود.