ﺯﺑﺎﻥ ﺍﻋﺪﺍﺩ ﺩﺭﻭﻍ ﻧﻤﯽ ﮔﻮﯾﺪ... ﮐﺴﺎﻧﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺟﻨﮓﻫﺎﯼ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪﻩﺍﻧﺪ ﺷﻤﺎﺭﺵ ﮐﺮﺩﻡ، ﺣﺎﻝ ﭼﻪ ﺍﺯ ﺷﻬﺪﺍﯼ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﻭ ﭼﻪ ﺍﺯ ﮐﺸﺘﻪﻫﺎﯼ ﺩﺷﻤﻦ، ﺳﭙﺲ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﺭﻗﺎﻡ ﻭ ﺍﻋﺪﺍﺩ ﺭﺍ ﻣﻮﺭﺩ ﺁﻧﺎﻟﯿﺰ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻫﻢ، ﻭ ﺑﺎ ﺟﻬﺎﻥ ﺣﺎﻝ ﺣﺎﺿﺮ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﮐﻨﻢ، ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺷﮕﻔﺖﺯﺩﻩ ﺷﺪﻡ. ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺷﻬﺪﺍﯼ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺟﻨﮓﻫﺎﯼ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠﯽﺍﻟﻠﻪﻋﻠﯿﻪﻭﺳﻠﻢ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﺪﺕ 10 ﺳﺎﻝ ﺑﻪ ﻃﻮﻝ ﺍﻧﺠﺎﻣﯿﺪ 262 ﺷﻬﯿﺪ ﺑﻮﺩ، ﮐﺸﺘﻪﻫﺎﯼ ﺩﺷﻤﻦ ﻧﯿﺰ 1022 ﮐﺸﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﻭ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺁﻣﺎﺭ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺣﺮﯾﺺ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺭﺍ ﺟﻤﻊ ﺁﻭﺭﯼ ﮐﻨﻢ ﺣﺘﯽ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻧﺒﺮﺩ ﺭﻭ ﺩﺭ ﺭﻭ ﮐﺸﺘﻪ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﻓﻘﻂ ﺑﺮ ﺭﻭﺍﯾﺎﺕ ﺻﺤﯿﺢ ﻭ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﻃﻤﯿﻨﺎﻥ ﺗﺎﮐﯿﺪ ﻣﯽﮐﺮﺩﻡ. ﻭ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺵ ﮐﻪ ﺩﺭ ﭘﯿﺶ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ، ﺗﻌﺪﺍﺩ ﮐﻞ ﮐﺸﺘﻪﻫﺎﯼ ﻃﺮﻓﯿﻦ ﻓﻘﻂ 1284 ﮐﺸﺘﻪ ﺑﻮﺩ. ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﮐﺴﯽ ﺍﯾﻦ ﺍﯾﺮﺍﺩ ﺭﺍ ﻭﺍﺭﺩ ﻧﮑﻨﺪ ﮐﻪ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺟﻨﮕﺠﻮﯾﺎﻥ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﻫﻢ ﮐﻢ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺳﭙﺎﻫﯿﺎﻥ ﺣﺎﺿﺮ ﺩﺭ ﺟﻨﮓﻫﺎ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻡ، ﻭ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﻧﯿﺰ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺷﮕﻔﺖ ﺯﺩﻩ ﺷﺪﻡ، ﻧﺴﺒﺖ ﺷﻬﺪﺍﯼ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺑﻪ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺳﭙﺎﻫﯿﺎﻧﺸﺎﻥ ﻓﻘﻂ %1 ﺍﺳﺖ، ﻭ ﻧﺴﺒﺖ ﮐﺸﺘﻪﻫﺎﯼ ﺩﺷﻤﻦ ﺑﻪ ﺳﭙﺎﻫﯿﺎﻧﺸﺎﻥ ﻧﯿﺰ ﻓﻘﻂ %2 ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺣﺴﺎﺏ ﻧﺴﺒﺖ ﮐﺸﺘﻪﻫﺎﯼ ﺩﻭ ﻃﺮﻑ ﺑﻪ ﮐﻞ ﺳﭙﺎﻫﯿﺎﻥ ﻓﻘﻂ 1.5% ﺍﺳﺖ. ﺍﯾﻦ ﺍﻋﺪﺍﺩ ﻧﺎﭼﯿﺰ ﺩﺭ 63 ﺟﻨﮓ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ! ﺩﻟﯿﻞ ﺭﻭﺷﻨﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﺩﺭ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺟﻨﮓﻫﺎﯼ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺟﻨﮓﻫﺎﯼ ﺧﻮﻧﯿﻨﯽ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺷﻦ ﺷﺪﻥ ﮐﺎﻣﻞ ﺍﯾﻦ ﻗﻀﯿﻪ، ﺗﻌﺪﺍﺩ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪﻩﻫﺎﯼ ﺟﻨﮓ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺩﻭﻡ ﺭﺍ ﺷﻤﺎﺭﺵ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﻧﺴﺒﺖ ﮐﺸﺘﻪﻫﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺟﻨﮓ ﺭﺍ ﺑﺎ ﮐﺸﺘﻪﻫﺎﯼ ﺟﻨﮓﻫﺎﯼ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﮐﺮﺩﻡ، ﻭ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﻏﺎﻓﻠﮕﯿﺮ ﺷﺪﻡ. ﻧﺴﺒﺖ ﮐﺸﺘﻪﻫﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺟﻨﮓ، %351 ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﺑﺎﺯ .. ﺍﻋﺪﺍﺩ ﺩﺭﻭﻍ ﻧﻤﯽﮔﻮﯾﻨﺪ ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺩﻭﻡ 15.6 ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺟﻨﮕﺠﻮ ﺷﺮﮐﺖ ﮐﺮﺩﻩﺍﻧﺪ، ﻭ ﺗﻌﺪﺍ ﮐﺸﺘﻪﻫﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺟﻨﮓ 54.8 ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﻧﻔﺮ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﯾﻌﻨﯽ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ 3 ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺟﻨﮕﺠﻮﻫﺎﯼ ﻣﻮﺟﻮﺩ! ﻭ ﺩﻟﯿﻞ ﺳﻪ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺑﻮﺩﻥ ﺍﯾﻦ ﺗﻌﺪﺍﺩ، ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺷﺮﮐﺖ ﮐﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﺳﺘﺜﻨﺎ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﮐﺸﺘﺎﺭ ﻏﯿﺮ ﻧﻈﺎﻣﯿﺎﻥ، ﺯﻧﺎﻥ ﻭ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﻣﯽﺯﺩﻧﺪ ﻭ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺗﻦ ﻣﻮﺍﺩ ﻣﻨﻔﺠﺮﻩ ﻭ ﺍﻧﻮﺍﻉ ﺑﻤﺐﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺷﻬﺮﻫﺎ ﻭ ﺭﻭﺳﺘﺎﻫﺎ ﻣﯽﺭﯾﺨﺘﻨﺪ، ﻭ ﺍﻧﺴﺎﻥﻫﺎﯼ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﻧﺴﻞ ﮐﺸﯽ ﻣﯽﺷﺪﻧﺪ، ﻭ ﻧﮋﺍﺩ ﺑﺸﺮﯼ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﻣﯽﺷﺪ، ﻋﻼﻭﻩ ﺑﺮ ﺗﺨﺮﯾﺐ ﺯﯾﺮﺳﺎﺧﺖﻫﺎ ﻭ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩ ﻭ ﺁﻭﺍﺭﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥﻫﺎ ﻧﻔﺮ. ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﻣﯽﺗﻮﺍﻥ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﺟﻬﺎﺕ ﯾﮏ ﻓﺎﺟﻌﻪﯼ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﻧﺎﻣﯿﺪ ﻭ ﺑﺮ ﮐﺴﯽ ﭘﻮﺷﯿﺪﻩ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﯼ ﺩﺭﮔﯿﺮ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻗﺘﻞ ﻋﺎﻡﻫﺎ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﯾﯽ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﻭ ﮐﻤﺎﮐﺎﻥ ﺍﻣﺮﻭﺯﻩ، ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﯼ ﻣﺘﻤﺪﻥ ﻭ ﭘﯿﺸﺮﻓﺘﻪ ﻣﯽﻧﺎﻣﯿﺪﻧﺪ، ﻣﺎﻧﻨﺪ، ﺑﺮﯾﺘﺎﻧﯿﺎ، ﻓﺮﺍﻧﺴﻪ، ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ، ﺁﻟﻤﺎﻥ، ﺍﯾﺘﺎﻟﯿﺎ ﻭ ﮊﺍﭘﻦ ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﺗﻤﺪﻧﯽ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺍﺯ ﭼﻪ ﭘﯿﺸﺮﻓﺘﯽ ﺩﻡ ﻣﯽﺯﻧﻨﺪ؟ ﻭ ﺣﺎﻝ ﮐﺠﺎﯾﻨﺪ ﺁﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺸﻮﻧﺖ ﻣﺘﻬﻢ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺗﺮﻭﺭﯾﺴﺖ ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ؟! ﺍﯾﻦ ﻧﺴﺒﺖﻫﺎﯼ ﻓﺎﺟﻌﻪ ﺁﻣﯿﺰ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺟﻨﮓﻫﺎﯼ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﺻﻠﯽﺍﻟﻠﻪﻋﻠﯿﻪﻭﺳﻠﻢ ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﮐﻨﯿﺪ. ﺑﺮﮔﺸﺘﻦ ﺑﻪ ﺍﺭﻗﺎﻡ ﻭ ﺍﻋﺪﺍﺩ ﻫﺮ ﻣﻨﺼﻔﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺴﯿﺮ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﯾﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ، ﺍﻣﺎ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﮐﻮﺭﯼ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﺗﺮﺟﯿﺢ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﺟﺰ ﺧﻮﺩ ﮐﺴﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﺳﺮﺯﻧﺶ ﻧﮑﻨﻨﺪ . . . . . . . . . ﺩﮐﺘﺮ ﺭﺍﻏﺐ ﺍﻟﺴﺮﺟﺎﻧﯽ، ﺳﺎﯾﺖ IslamStory ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻥ :ﺍﻧﺲ ﻣﺤﻤﻮﺩﯼ
مطلبی که از دیر باز ذهن بشر را به خود مشغول داشته این است که آیا غیر از کره زمین در کرات و آسمانهای دیگر نیز موجودات زندهای یافت میشوند، البته با توجه به وسعت و عظمت جهان آفرینش که همه دانشمندان در برابر آن کاملا شگفت زده هستند، با همه تحقیقات انجام شده از بزرگی و وسعت و تعداد کهکشانها و ستارگان و کرات، هنوز اطلاعات دقیقی در دست ندارند.
برای مثال در کهکشان ما که یکی از میلیونها کهکشان شناخته شده است، بیش از 150000 میلیون ستاره ثابت شمرده شده که میان آنها تعداد قابل توجهی ستاره شبیه خورشید ما وجود دارد. بنابراین با توجه به عظمت عالم آفرینش، بعید است که حیات و زیست، مخصوص کره ما باشد و کرات دیگر از موجودات زنده، بی بهره باشند.
کما اینکه خداوند متعال در قرآن مجید با بیانی روشن به موجودات زنده در آسمانها تصریح میکند و در توصیف قدرت خدا در آیه 29 سوره شوری میفرماید: "و از آیات او است آفرینش آسمانها و زمین و آن چه از جنبندگان در آنها گسترش داده است".
همچنین در آیه93 سوره مریم با صراحت میفرماید: "تمام کسانی که در آسمانها و زمینها میباشند، بنده او هستند".
بعد از این مطلب، در آیه 94 همین سوره فرموده است: "خداوند همه آنها را شمارش کرده و به دقت شمرده است".
پس در نتیجه کاملاً منطقی و طبیعی است که فرد موحد و خداشناس که آفرینش تمام جهان را از روی حکمت خداوندی دانسته و بر این اساس حیات و زیست را تنها مخصوص کره زمین نداند؛ چون کاملاً بعید به نظر میرسد که در میلیاردها ستاره هیچ کدام جز کره زمین مسکونی نباشد و همه حکم بیابانهای خشک و خالی و خاموش را داشته باشند و موجود زندهای، مطلقاً در هیچ یک دیده نشود.
ولیکن برخی کیهان شناسان، احتمال وجود حیات در دیگر سیارات منظومه شمسی را بسیار ضعیف میدانند، چون اعتقاد دارند عطارد و زهره بسیار سوزان و خفه کننده و مریخ سرد و مشتری و زحل در "امونیک" و "متان" غوطهورند، ولیکن احتمال دارد این نوع داوریها درباره کرات منظومه شمسی نیز چندان منطقی نباشد، چون ممکن است اگر خود را در یکی از این سیارات قرار دهیم، درباره زمین میگوییم: زمین از گاز کشنده، اکسیژن احاطه شده است و نمیتوانیم بفهمیم که چگونه ساختمان بدن انسان با اکسیژن سازگاری دارد.
کاملاً مشخص است که علم تجربی نمیتواند در مورد وجود موجودات زنده در آسمانها و کرات دیگر نظر قطعی و یقینی اظهار نماید، هرچند که ممکن است در آینده نتایج بهتری بدست آید چون که دانشهای بشری در حال پیشرفت و تغییر و تکامل دائمی است.
ولیکن از متون دینی و آموزههای وحیانی از جمله آیات قرآن میتوان استنباط کرد که موجودات دیگر در آسمانها و چه بسا در کرات دیگر وجود دارند، امّا این که همانند انسانها باشند و یا حتی موجودات دارای شعور باشند و خلاصه اینکه نوع و کیفیت آنها برای ما معلوم نیست، هرچند که وجود آنها از نظر آموزههای وحیانی قطعی است کما اینکه پژوهشهای تجربی و علمی نمیتواند وجود آن را نفی کند.