نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

مشخصات بلاگ
نــــــــــور

" سَلامٌ عَلَی إل یاسِین "

منتظر مأیوس نیست. منتظر از درد هجر میسوزد

اما بشوق وصال سر زنده و امیدوار است .

انتظار یعنی امید به فردا

فردای وصال ...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۹۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اعتقادات» ثبت شده است



پوشش زن در اسلام به این معنا است که‌، زن در معاشرت با مردان بدن خود را بپوشاند و از جلوه‌گری و خودنمایی خودداری کند. بنابراین‌؛ لزوم حجاب از سوی اسلام در حقیقت برای حفظ کرامت زن است تا مورد بهره‌برداری هوسبازان‌، قرار نگیرد.
درست است که حجاب‌، در ظاهر محدودیت زن را نشان می‌دهد؛ اما واقع و روح مسئله‌، حکایت از محدودیت کامیابیها به محیط خانوادگی و همسران مشروع و همچنین سلامت جامعه و حفظ آن از لجنزار فساد است‌. به طور کلی‌؛ فلسفة حجاب از چهار جهت قابل بررسی است‌:


1 ـ آرامش روانی‌:
زیرا آزادی معاشرتهای بی‌بند و بار، هیجانها و التهابهای جنسی را زیاد می‌کند. از سوی دیگر، غریزه جنسی نیز غریزه‌ای نیرومند است که هر چه بیشتر اطاعت شود، سرکش‌تر می‌شود. افزون بر این‌، تقاضای نامحدود، خواه ناخواه انجام نشدنی است و دست نیافتن به آنها منجر به اختلالات روحی و روانی می‌شود. لذا اسلام راه فساد جامعه را از سرچشمه می‌بندد. یعنی نگاه که اولین واسطة ارتباط زن و مرد است‌، باید کنترل شود. به مرد می‌گوید:
 «قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ...»(1)

به زن هم می‌گوید:
«قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن‌ّ و یحفظن فروجهن‌ّ ... »(2)

یعنی زن و مرد نباید چشم چرانی کنند و نباید به قصد لذت به هم نگاه کنند، و یک وظیفه خاص نیز برای زن دارد؛ و آن این که خود را از مردان بیگانه بپوشاند.

2 ـ استحکام پیوند خانواده‌:
اختصاص یافتن استمتاعات و التذاذهای جنسی به محیط خانوادگی و در کادر ازدواج مشروع‌، پیوند زن و شوهر را محکم می‌سازد و به هر یک از طرفین این اعتماد را می‌دهد که او تنها کسی است که مورد عنایت و علاقه شریک زندگی خود قرار دارد. در حالی که در جوامع غربی و سیستم‌های آزاد؛ رقیب و مزاحم‌، امنیت خاطر زوجین را از بین می‌برد.

3 ـ استواری اجتماع‌:
ارتباط حساب نشده و بی‌بند و باری‌ها، نیروی کار و فعالیت اجتماع را ضعیف می‌کند. اسلام با فعالیتهای فرهنگی‌، اقتصادی‌، اجتماعی زن و تحصیل او مخالف نیست‌. ولی با آلوده کردن محیط کار و فساد مخالف است‌. لذا در اجتماعی که حریم بین زن و مرد رعایت نشود، رکود فعالیتهای اجتماعی و انحطاط اخلاقی خواهد بود.

4 ـ ارزش و احترام زن‌:
زن از نظر عاطفی و تأثیر پذیری‌، همیشه بر مرد تفوق دارد. لذا با رعایت حریم بین خود و مرد باعث حفط ارزش و موقعیت خویش می‌شود. اسلام تأکید دارد که هر اندازه زن متین‌تر و با وقارتر باشد، احترامش افزوده می‌شود

خرقه ی آتشین
کمیل بن زیاد نخعی نیمه شبی همراه حضرت علی علیه السلام از مسحد کوفه خارج شدند در تاریکی شب از کوچه های کوفه عبور می کردند تا به خانه ای رسیدند از آن خانه صدای تلاوت قرآن به گوش می رسید، معلوم بود مرد پارسایی از بستر راحت برخاسته و باصدایی دانشین و پرشور قرآن می خواند آن چنان که گریه و بغض گلویش را گرفته بود کمیل سخت تحت تأثیر آن صدا قرار گرفت

آن مرد این آیه را می خواند:

(أ مَّن هُوَ قانِتٌ اناءَ اللَّیلِ ساجِداً وَ قائِماً یَحذَرُ الاخِرَةَ وَ یَرجُوا رَحمَةَ رَبِّهِ قُل هَل یَستَوی الَذینَ یَعلَمُونَ وَ الَّذینَ لایَعلَمُونَ إنَّما یَتذَکَّرُ أُولُوا الألباب)

{آیا کسانی که در زیورهای دنیا غرق هستند بهترند} یا آن کسی که در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قیام، از عذاب آخرت می ترسد و به رحمت پروردگارش امیدوار است؟! بگو آیا کسانی که می دانند یکسان هستند؟! تنها خردمندان متذکر می شوند.

وقتی کمیل این آیه را با آن صدای پرسوز می شنید، چنان دگرگون شد که با خود گفت: ای کاش مویی بر بدن این قاری می شدم و صدای قرآن او را می شنیدم! حضرت علی علیه السلام از دگرگونی حال کمیل به خاطر آن صدای پرسوز و گداز آکاه شد و به او فرمود:

ای کمیل! صدای پراندوه این قاری تو را حیران و شگفت زده نکند؛ چرا که او از دوزخیان است و بعد از مدتی راز این سخن را به تو خواهم گفت. این سخن مولا، کمیل را از دو جهت شگفت زده کرد؛ یکی این که حضرت از دگرگونی درونی کمیل خبر داد و دیگر این که او را از دوزخی بودن آن خواننده ی قرآن باخبر کرد. مدتی گذشت تا این که جنگ نهروان پیش آمد.

در این جنگ کسانی که با قرآن سر و کار داشتند علی علیه السلام را کافر خواندند و با او به جنگ برخاستند. کمیل چون سربازی جانباز همراه علی علیه السلام بود و علی که شمشیرش از خون آن کوردلان مقدس مآب سیراب شده بود، متوجه کمیل شد، ناگهان نوک شمشیرش را بر سر یکی از هلاک شدگان فرود آورد و فرمود: ای کمیل! آن کسی که در آن نیمه شب قرآن را با آن سوز و گداز می خواند همین شخص است. کمیل سخت تکان خورد و به اشتباه خویش پی برد و دانست که نباید ظاهر افراد او را گول بزند. او در حالی که بسیار ناراحت بود، خود را روی قدم های بارک حضرت انداخت و از خدا طلب آمرزش کرد .

نقد صوفی نه همه صافی و بی غش باشد
ای بسا خـــرقه که مســـتوجب آتش باشد .





امید به هدایت، تاکی؟

سوال: از نگاه قرآن کریم، تا چه زمانی امید، به هدایت انسان وجود دارد؛ به عبارت دیگر  تا کدام مرحله می توان  به هدایت شدن کسی امیدوار بود؟

کدام آیه قرآن درباره حجاب است؟

حجاب

دو آیه قرآن به صورت صریح بحث حجاب را مطرح کرده اند.

آیه 31 سوره نور و آیه 59 سوره احزاب به طور صریح به این بحث پرداخته اند:

من به ولایت فقیه کار دارم، در ایران ولی فقیه عادل است

و ولی فقیه عادل متصل به معصوم است و حرف او برای ما حجت است.

“وثیق البطاط” رهبر جیش المختار در عراق است که مدتی پیش به مقر منافقین در عراق (لیبرتى) حمله کرده است.
 

چند روز قبل از حمله در یک مصاحبه تلویزیونی رسما اعلام می کند:

 

خدا رحمت کند حضرت امام خمینی و نگه دارد رهبر ایران را آیت الله خامنه ای و خدا لعنت کند صدام را.

 

مجری ناراحت شده، مى گوید: در جنگ ایران و عراق بسیاری از بچه های عراقی یتیم شدند و بی پدر!

 

سید جواب می دهد: خب شدند که شدند! جنگ است دیگر! تقصیر صدام بود که جنگ را آغاز کرد.
 

مجری: این همه بچه یتیم شد!

 

سید: تقصیر صدام بود.

 

(بعد از کلی جر و بحث…)

 

مجری: اصلا به این کارها کار نداریم گذشته را کار نداریم به الان کار داریم

اگر همین الان بین عراق با ایران جنگ بشود، شما طرف چه کسی را میگیری، ایران یا عراق؟

 

سید مختار: به صراحت میگویم که طرف ایران را می گیرم.

 

مجری: مگر نوری مالکی مشکل دارد؟

 

سید: نه من به نوری مالکی کاری ندارم من به ولایت فقیه کار دارم، در ایران ولی فقیه عادل است

و ولی فقیه عادل متصل به معصوم است و حرف او برای ما حجت است.

 

مجری: خب در عراق هم مرجعیت هم هست!

 

سید: نه، ولایت فقیه فقط در ایران است و ولایت فقیه بالاتر از مرجعیت است و حرف او از نظر سیاسی حجت است.

 

این کلیپ زیبا را حتما دانلود کنید:

 

۱۰٫۵ مگابایت
دانلود کلیپ تصویری
[لینک مستقیم]

اهلبیت تنها باب‌الحوائج‌ هستند نه قاضی‌الحاجات


با اینکه معروف است که امام کاظم (علیه السلام) و حضرت علی اصغر و حضرت عباس (علیهم السلام) باب الحوائج ‏اند، لیکن برآورنده اصلی حاجت‏ ها و قاضی الحاجات خداوند متعال است.

پیامبران و ائمه و صلحا و شهدا قاضی الحاجات نیستند، ولی این بزرگواران به جهت نزدیکی به پیشگاه خداوند، اگر ما خدا را به حق ایشان بخوانیم و از خدا حاجت بخواهیم و یا از روح بلند این بزرگواران بخواهیم که برای ما دعا کنند و از خدا بخواهند حاجات ما روا شود، ممکن است و اشکالی ندارد.

این مطلب اختصاص به برخی از اولیای خدا ندارد. تمامی آن بزرگواران و ائمه دارای این مقام هستند حتی انسان می‏ تواند از روح پدر و مادر خود که فوت کرده‏ اند بخواهد که برایش دعا کنند.

در کتب روایی شیعه مطلبی از آن بزرگواران نقل نشده که صراحتاً دلالت کند بر این که بتوانیم حاجات خود را از امامان بخواهیم. در بحارالانوار بابی به عنوان "إنّ دُعَاءَ الأنْبِیَاءِ اسْتَجِیبَ بِالتَّوَسُّلِ وَ الْاِسْتِشْفَاعِ بِهِم صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ اَجْمَعِین" حدود شانزده روایت بدین مضمون نقل شده که می‏توانیم خدا را به حق این بزرگواران قسم بدهیم.[۱]

امّا این که بر سر زبان‏ها افتاده که حضرت ابوالفضل (علیه السلام) و علی اصغر (علیه السلام) و امام کاظم (علیه السلام) باب الحوائج هستند، در روایات چیزی در این باره نیامده و میان مردم مشهور شده است.

-------------------------------
۱. بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۳۱۹.

آیا القاب صدیق و فاروق به عمر وابوبکر داده شده است؟

( سلسله مباحث پاسخ به شبهات وهابیون و اهل سنت )


معروف و مشهور است که اهل سنت به عمر لقب فاروق و به ابوبکر لقب صدیق می دهند،در حالی که طبق کتب معروف مورد تاییدشان، این القاب مناسب شان این دو نفر نیست بلکه این القاب برای شخص دیگر ثابت شده است:



از مدینه تا خراسان شتربان امام بود.

مردی از روستاهای اصفهان. سنی مذهب. به خراسان که رسیدند امام کرایه شان را داد.

رو کرد به امام و عرضه داشت :

"پسرپیامبر ! دست خطی بدهید برا ی تبرک با خودم ببرم اصفهان ."

امام برایش نوشتند:

"دوست آل محمد باش ،هر چند خطاکار باشی.

دوستان و شیعیان ما را دوست بدار هر چند آنها هم خطا کار باشند."


دلیل عصمت انبیاء الهی چیست؟



یکی از خصوصیات مهم انبیاء عظام «عصمت» است. عصمت دارای مراتبی است؛ مرتبه اول آن عصمت از خطا و اشتباه در دریافت و ابلاغ وحی است؛ مرتبه دوم آن، عصمت از گناه و معصیت است؛ مرتبه سوم آن، عصمت از خطا و اشتباه در امور عادی زندگی است. شیعه بالاتفاق معتقد است جمیع انبیاء از ابتدای تولد تا پایان زندگی خود، معصوم بوده و دارای همه مراتب عصمت هستند و هرگز هیچ گناه، خطا یا اشتباهی از آنان صادر نمی‌شود.

اما دلیل شیعه بر این مدعا چیست؟

«توسل» شرک نیست

توسل


همچنان که در تفاسیر قرآن آمده: وسیله به معنی «تقرب جستن و یا چیزی که باعث نزدیکی به دیگری از روی علاقه و رغبت می شود» است .[۱]

خداوند به مقتضای لطف و رحمت بی انتهای خویش، اسباب و وسایل هدایت مردم را فراهم کرده است که یکی از آن وسایل فرستادن پیامبران و نزول کتب آسمانی و راهنمایی رهبران دینی است.

هر چند خداوند می تواند بدون واسطه، فیض خود را به موجودات برساند، ولی سنت الهی بر این تعلق گرفته که جهان هستی را بر اساس نظام اسباب و عوامل قرار دهد و فیض خود را تنها از راه علل و اسباب اعطا کند. در روایتی امام صادق(علیه السلام) می فرماید: "اَبَی اللهُ أنْ یَجْرِیَ الْاَشْیَاءُ اِلَّا بِالأسْبَابِ؛ [۲] خداوند امور و اشیا را از طریق علل و سببش جاری می سازد".
بر این اساس است که انسان در همه کارهای زندگی به اسباب و وسایل توسل می کند.

خداوند برای اعطای فیض خویش، راه ها و اسباب خیری را مشخص کرده است، مانند نماز، روزه، نیکی به یتیم، خدمت به مردم و غیره.

از جمله اسباب و عوامل، نزول فیض و رحمت الهی، وجود انسان های به حق رسیده یعنی امامان و پیامبران هستند.
امام علی (علیه السلام) در روایتی، وسائلی ذکر کرده که برای نزدیک شدن انسان به خدا می توان از آنها بهره برد، مانند ایمان به خدا و پیامبر و جهاد در راه خدا و کلمه اخلاص (لا اله الا الله) و نماز و زکات و روزه و حج و عمره و صله رحم و انفاق و کارهای نیک.[۳]
همان طوری که امور برشمرده، وسیله نزدیکی به خداوند هستند، استمداد از ارواح مطهر پیامبران و اولیای الهی نیز وسیله تقرب به خداوند است که در قرآن و روایات بدان اشاره شده است. قرآن مجید می فرماید:"وابتغوا الیه الوسیله"؛ به سوی او وسیله به دست آورید. [مائده، آیه ۳۵] پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در مورد شیوه توسل فرمود: "الَّلهُمَّ انِّی أسْألُکَ وَ أتَوَجّهُ اِلَیْکَ بِنَبیّکَ نَبِیِّ الرَّحْمَةِ".[۴]

بنابراین توسل، لازمه زندگی انسان در جهان هستی است که بر آن قانون اسباب و عوامل حکم‌فرما است.

در این بین، پیامبران و امامان به جهت نزدیکی و قرب به خداوند، نیز به خاطر این که صفات الهی در آنان به گونه کامل تر از دیگر موجودات تجلی یافته است، مورد توسل قرار می گیرند. اینان تجلی گاه صفات خداوندند، یعنی همان گونه که خداوند رحمان و رحیم و جبار و سمیع و علیم است، در حد نازل تر، صفات و اسمای الهی در این انسان های به خدا پیوسته و تجلی یافته است. پس شایسته ترین افراد برای توسل و شفاعت و رسیدن به خداوند این انسان های صالح هستند.

انسان با توسل به پیامبران و امامان، به مرتبه نازل وجود الهی تمسک و توسل یافته است.
اضافه می کنیم که توسّل یعنی کسی را در پیشگاه خداوند شفیع قرار دادن.
 البته آدمی می‏ تواند و مجاز است که مستقیماً از خداوندحاجت خود را بخواهد؛ ولی اگر بتواند در این مسیر دعای دیگران ـ به خصوص مقرّبان به درگاه الهی را هم همراه خودش کند، احتمال تأثیر بیش‏تری در کار خواهد بود. ولی اگر خداوند به طور کلی فراموش گردد و تنها وسایط دیده شوند،بدیهی است که این امر با آموزه‏های دینی و قرآنی سازگاری ندارد.

اما اینکه چرا به ائمه (علیهم السلام) توسل می‏ جوییم؟ علت‏ های مختلفی دارد:
مهمترین آن دستور خداست، خداوند در قرآن فرموده است: "وَابْتَغُوا اِلَیْهِ الْوَسِیلَهِ" [مائده آیه ۳۵]؛ به سوی خداوند وسیله برگیرید، این وسیله می‏ تواند اعمال صالح باشد و می‏ تواند شخص صالح و وجیهی باشد. زیرا انسان آلوده و گنهکار چون از ساحت قرب الهی دور است با استشفاع از محبوبین درگاه خدا تضمین بهتری برای درخواست خود می‏ یابد.

در قرآن نیز آیاتی در مورد توسل به اولیا آمده است. فرزندان یعقوب هنگام پشیمانی از گناه خود به یعقوب(علیه السلام) گفتند: "یَا اَبَانَا اسْتَغْفِرْلَنَا" [یوسف آیه ۹۷] ؛ ای پدر! تو برای ما طلب آمرزش نما.

 در آیه دیگر می‏ فرماید: "وَلَوْ اَنَّهُمْ اِذْ ظَلَمُوا اَنْفُسَهُمْ جَاوُءکَ فَاسْتَغْفِرْوالله وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواللهَ تَوَّاباً رَحِیماً" [نساء آیه ۶۴]؛ اگر به هنگام ستم برخویش نزد تو آیند "ای پیامبر" واستغفار کرده و تو نیز برای آنان استغفار کنی خدا را توبه پذیر و مهربان خواهند یافت".

 

پی نوشت :
۱ . تفسیر نمونه، ج۴، ص ۴۶۴.
۲ . کافی،چ۱، ص ۱۸۳.
۳ . نهج البلاغه ، خطبه ۱۰۹ ، فیض الاسلام.
۴ .سنن ابن ماجه، ج۱، ص ۴۴۱.