نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

مشخصات بلاگ
نــــــــــور

" سَلامٌ عَلَی إل یاسِین "

منتظر مأیوس نیست. منتظر از درد هجر میسوزد

اما بشوق وصال سر زنده و امیدوار است .

انتظار یعنی امید به فردا

فردای وصال ...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۲۶۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عکس مذهبی» ثبت شده است

می‌گویند پسری در خانه خیلی شلوغ‌کاری کرده بود.

همه‌ی اوضاع را به هم ریخته بود. وقتی پدر وارد شد،

مادر شکایت او را به پدرش کرد.
پدر که خستگی و ناراحتی بیرون را هم داشت، شلاق را برداشت.
پسر دید امروز اوضاع خیلی بی‌ریخت است،

همه‌ی درها هم بسته است،

 وقتی پدر شلاق را بالا برد، پسر دید کجا فرار کند؟

راه فراری ندارد!
خودش را به سینه‌ی پدر چسباند.

شلاق هم در دست پدر شل شد و افتاد.

شما هم هر وقت دیدید اوضاع بی‌ریخت است به سوی خدا فرار کنید.

«وَ فِرُّوا إلی الله مِن الله»
هر کجا متوحش شدید راه فرار به سوی خداست


1386781584580355_large.jpg
ac91803d72f6389719c1eeb4e123a7ab-425

امام صادق (ع):

نماز شب گناهان روز را از بین می برد.


فواید آثار نماز شب

1ـ زیبایی سیما
2ـ نشاط روحی
3ـ آمرزش گناهان
4ـ سلامت و عافیت بدن
5ـ سرگرمی مناسب و سالم
6ـ افزایش رزق و روزی
7ـ خشنودی خداوند
8ـ رفع گرفتاری ها
9ـ پرداخت قرض و دیون
10ـ نورانیت دل
11ـ نورانیت منزل
12ـ سعادت اخروی
13ـ دوستی خداوند
14ـ استجابت دعا
15ـ تقرب الهی
16ـ آرامش روحی و روانی
17ـ طولانی شدن عمر
مزایای نیایش در سحر گاهان
1. سحرگاهان مناسب ترین زمان برای استغفار و طلب آمرزش است
2. سحر گاهان زمان استجابت دعا و پذیرش اعمال و عبادت است
3. دوام سحر خیزی از شیوه های تقوا پیشگان است
4. هفت مرتبه استغفار روش پرهیزکاران و صالحان است
5. عبادت در سحر روح پرور و تکامل آفرین است
6. حالات معنوی و روحانی و جذب ملکوتی در دل و وجود انسان در سحر گاهان رخ می دهد
7. محیط آماده ی حضور قلب و راز و نیاز با خداست
8. نماز شب باعث صفای روح و تهذیب نفس وتربیت معنوی می گردد
9. رسیدن به تکامل روحی و روانی جز از طریق راز و نیاز در دل شب امکان پذیر نیست
10. سحرگاهان ، دانشمندان در حل مشکلات روحی و علمی بسیار موفق هستند
11. سحرگاهان بهار اولیای خداوندی است
12. سحرگاهان بهترین زمان برای نزدیکی به خدا و دوری از شیطان است
13. در دل شب در عبادت و ذکر خداوند ریا خود پسندی جای ندارد
14. صفوف فرشتگان آماده ی پذیرایی از شب زنده داران هستند
15. بیداری در سحرگاهان ، آدمی را از خواب غفلت بیدار می سازد .

خدایـــــــــــــا؛


بابت هر شبی که بی شکر سر بر بالین گذاشتم؛


بابت هر صبحی که بی سلام به تو آغاز کردم؛


بابت لحظات شادی که به یادت نبودم؛


بابت هر گره که به دست تو باز شد و من به شانس نسبتش دادم؛


بابت هر گره که به دستم کور شد و مقصر را تو دانستم؛


مرا ببخش ...


شاخه گل های رز صورتی pink roze flower


در شأن و منزلت بسم الله همین بس که به فرموده امیرالمومنین امام علی بن ابیطالب سلام الله علیه، اسرار کلام خداوند در قرآن است و اسرار قرآن در سوره فاتحه و اسرار فاتحه در "بسم الله الرحمن الرحیم" نهفته است.



گویند مردی بود منافق اما زنی داشت مومن و متدین.

این زن تمام کارهایش را با "بسم الله" آغاز می کرد. شوهرش از توسل جستن او به این نام مبارک بسیار غضبناک می شد و سعی می کرد که او را از این عادت منصرف کند.

روزی کیسه ای پر از طلا به زن داد تا آن را به عنوان امانت نکه دارد زن آن را گرفت و با گفتن " بسم الله الرحمن الرحیم" در پارچه ای پیچید و با " بسم الله " آن را در گوشه ای از خانه پنهان کرد، شوهرش مخفیانه آن طلا را دزدید و به دریا انداخت تا همسرش را محکوم و خجالت زده کند و "بسم الله" را بی ارزش جلوه دهد.

وی بعد از این کار به مغازه خود رفت. در بین روز صیادی دو ماهی را برای فروش آورد آن مرد ماهی ها را خرید و به منزل فرستاد تا زنش آن را برای نهار آماده سازد.

زن وقتی شکم یکی از آن دو ماهی را پاره کرد دید همان کیسه طلا که پنهان کرده بود درون شکم یکی از ماهی هاست آن را برداشت و با گفتن "بسم الله" در مکان اول خود گذاشت.

شوهر به خانه برگشت و کیسه زر را طلب کرد. زن مومنه فورا با گفتن "بسم الله" از جای برخاست و کیسه زر را آورد شوهرش خیلی تعجب کرد و سجده شکر الهی را به جا آورد و از جمله مومنین و متقین گردید.

[خزینةالجواهر ص 612]
منبع : سایت سبطین

الهی ما همه بیچاره ایم و تو چاره ای 
              و ما همه هیچ کاره ایم و تو همه کاره ای
الهی از روی آفتاب و ماه و ستارگان شرمنده ام ،
ازانس و جان شرمنده ام ،
       حتی از روی شیطان شرمنده ام ، 
که همه در کار خود استوارند واین سست عهد ،ناپایدار.
الهی تو پاک آفریده ای ما آلوده کرده ایم.
الهی اگر ستار العیوب نبودی ما از رسوایی چه می کردیم؟
الهی به سوی تو آمده ام 
                به حق خودت مرا به من برمگردان............



من به ولایت فقیه کار دارم، در ایران ولی فقیه عادل است

و ولی فقیه عادل متصل به معصوم است و حرف او برای ما حجت است.

“وثیق البطاط” رهبر جیش المختار در عراق است که مدتی پیش به مقر منافقین در عراق (لیبرتى) حمله کرده است.
 

چند روز قبل از حمله در یک مصاحبه تلویزیونی رسما اعلام می کند:

 

خدا رحمت کند حضرت امام خمینی و نگه دارد رهبر ایران را آیت الله خامنه ای و خدا لعنت کند صدام را.

 

مجری ناراحت شده، مى گوید: در جنگ ایران و عراق بسیاری از بچه های عراقی یتیم شدند و بی پدر!

 

سید جواب می دهد: خب شدند که شدند! جنگ است دیگر! تقصیر صدام بود که جنگ را آغاز کرد.
 

مجری: این همه بچه یتیم شد!

 

سید: تقصیر صدام بود.

 

(بعد از کلی جر و بحث…)

 

مجری: اصلا به این کارها کار نداریم گذشته را کار نداریم به الان کار داریم

اگر همین الان بین عراق با ایران جنگ بشود، شما طرف چه کسی را میگیری، ایران یا عراق؟

 

سید مختار: به صراحت میگویم که طرف ایران را می گیرم.

 

مجری: مگر نوری مالکی مشکل دارد؟

 

سید: نه من به نوری مالکی کاری ندارم من به ولایت فقیه کار دارم، در ایران ولی فقیه عادل است

و ولی فقیه عادل متصل به معصوم است و حرف او برای ما حجت است.

 

مجری: خب در عراق هم مرجعیت هم هست!

 

سید: نه، ولایت فقیه فقط در ایران است و ولایت فقیه بالاتر از مرجعیت است و حرف او از نظر سیاسی حجت است.

 

این کلیپ زیبا را حتما دانلود کنید:

 

۱۰٫۵ مگابایت
دانلود کلیپ تصویری
[لینک مستقیم]

تجلی یازدهم که بر طلوعی بی‏زوال تکیه دارد،
درد را چه عمیق درک کرده است،
تبسم قدسی لحظاتش، همه صبر بود
و اشک‏های هماره نیمه شب‏هایش،
تمام شوق وصال!

می ‏دید و می ‏نگریست که حقارت دنیا،
در تغافل مردم،
به ارزشی جدال برانگیز تبدیل شده است.

رنج می ‏برد از این که انسان،
آن سوی این هیچستان خاک را جست‏جو نمی ‏کند
و به فراتر از خود نمی‏ اندیشد!

مهربانی محض بود و صبر تمام!

زنجیرهای اسارت را بر دست و پای خود تحمل کرد
تا مردم، زمین‏ گیر نشوند؛
تا جهانی را از اسارت در خاک برهاند.

در موضع علم و مناظره،
مقتدرانه قد علم کرد تا انسان را
از جهالت دست و پاگیر خویش نجات دهد.

پایگاه‏های مردمی‏ اش،
گسترده ‏ترین مدرسه‏ های خودسازی و جامعه‏ پروری بود.
اما افسوس که کم بودند آنان که این را فهمیدند!

چه غریبانه گذشت!
زهد، کمترین محصول درخت ایمان اوست
و کرامت،
کوتاه‏ترین سایه شاخ و برگ‏ های عظمتش.

مدینه، از ربیع‏ الاول 231 هجری،
موازنه حضور او را در خاک دنبال می ‏کرد
و در جست‏جوی مجالی برای عرضه
حقیقت او به بیکرانه‏ ها بود.

تا آن‏که سامرا، بلوغ پذیرش او را در خود حس کرد
و چیزی نگذشت که امام،
به اتفاق پدر بزرگوارش، سکونت در آن دیار را برگزید.

اینک امامی 28 ساله،
در گوشه سامرا سر بر بالین شهادت می‏گذارد.

شش سال است که بار سهمگین ولایت را
بر شانه‏ های شکوه و استوار خویش حمل می‏کند.

نه... نه... نه بر شانه‏های خسته
و نه بر دوش زخمی خویش،
بلکه این رسالت آسمانی را در ژرفای باور
و در اعماق جان خویش، ثبت کرده است.

معتمد عباسی، تا لحظه ‏ای دیگر،
به خواسته بزرگ خود می‏رسد.

سال‏های اسارت و غم،
سال‏های غم و تنهایی
روزهای تنهایی و سکوت...

آه، چه غریبانه گذشت؛
چه معصومانه سپری شد!

رفت و فردا را به موعود(
عجل الله تعالی فرجه الشریف) سپرد

امام، دل به فردایی سپرده است

که موعودش علیه‏السلام ،
حقیقت دین را فریاد زند.

می‏رود و دنیا را با همه فرازها و نشیب‏هایش،
با همه پستی‏ها و بلندی‏هایش به او می‏سپارد.

به او می ‏سپارد، دردهای نهفته ‏ای را
که جز در و دیوارهای اتاق کوچکش در سامرا،
احدی تاب گفتنش را نداشت.

اسارت و سکوت حسنی علیه‏السلام
باز هم در قصه حماسی او رقم خورده است.

باشد تا خروش و فریاد حسینی‏اش،
نصیب فرزندش مهدی(عج) شود.



آیا القاب صدیق و فاروق به عمر وابوبکر داده شده است؟

( سلسله مباحث پاسخ به شبهات وهابیون و اهل سنت )


معروف و مشهور است که اهل سنت به عمر لقب فاروق و به ابوبکر لقب صدیق می دهند،در حالی که طبق کتب معروف مورد تاییدشان، این القاب مناسب شان این دو نفر نیست بلکه این القاب برای شخص دیگر ثابت شده است:


پایان ماه روضه شده غم گرفته ام 



هیئت تمام گشته و ماتم گرفته ام


بعد از دو ماه گرفت صدا های ذاکران


تازه دلم شکسته شده دم گرفته ام


بعد از دو ماه که در مطبت هستم ای طبیب


از درد عشق گفتم و مرهم گرفته ام
 

مرهم برای درد دلم اشک روضه بود


اینگونه بوده اشک دمادم گرفته ام
 

شبها چقدر گم شده ام بین کوچه ها


وقتی سراغ هیئت و پرچم گرفته ام

 
از مادرت بپرس ، نوکریم را قبول کرد ؟


آیا برات کرببـــــــــــــلا هم گرفته ام ؟

 

افسوس می خورم که زخیرات سفره ات


از دست مهر مادرتان کم گرفته ام

 

دلتنگ می شوم به خدا بر محرمت


خرده مگیریم زچه ماتم گرفته ام

 
ای روضه خوان ادامه بده اشک و آه را


شعر وداع نه ..... شور محرم گرفته ام



از مدینه تا خراسان شتربان امام بود.

مردی از روستاهای اصفهان. سنی مذهب. به خراسان که رسیدند امام کرایه شان را داد.

رو کرد به امام و عرضه داشت :

"پسرپیامبر ! دست خطی بدهید برا ی تبرک با خودم ببرم اصفهان ."

امام برایش نوشتند:

"دوست آل محمد باش ،هر چند خطاکار باشی.

دوستان و شیعیان ما را دوست بدار هر چند آنها هم خطا کار باشند."