نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

مشخصات بلاگ
نــــــــــور

" سَلامٌ عَلَی إل یاسِین "

منتظر مأیوس نیست. منتظر از درد هجر میسوزد

اما بشوق وصال سر زنده و امیدوار است .

انتظار یعنی امید به فردا

فردای وصال ...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی



ای میهمانان ملکوت! التماس دعا

پیامبر اکرم(ص)می فرمایند :

إنَّ مَن تَمَسَّکَ فی شَهرِ رَمَضانَ بِسِتِّ خِصالٍ غَفَرَ اللّه ُ لَهُ ذُنوبَهُ :
أن یَحفَظَ دینَهُ ، ویَصونَ نَفسَهُ ، ویَصِلَ رَحِمَهُ ، ولا یُؤذِیَ جارَهُ ،
ویَرعى إخوانَهُ ، ویَخزُنَ لِسانَهُ . أمَّا الصِّیامُ فَلا یَعلَمُ ثَوابَ عامِلِهِ إلاَّ اللّه ُ .


همانا هر کس در ماه رمضان ، شش کار را با قوّت انجام دهد ،
خداوندْ گناهانش را مى آمرزد: دین خود را حفظ کند، خویشتن را نگه دارد،
به خویشاوندانش نیکى کند، همسایه اش را نیازارد، حال برادرانش را
مراعات کند و زبان خویش را در کام نگه دارد.

امّا روزه ! پس پاداش روزه دار را جز خداوند نمى داند.





Related image

غفلت از راه های نفوذ دشمن

غفلت از راه های نفوذ نظامی یا فرهنگی دشمن عواقب بسیار خطرناکی دارد که هرگز جبران پذیر نیست.
در ماه شوال سال سوم هجرت، جنگ احد پیش آمد. احد کوه مشهوری در یک فرسخی مدینه است. قریش پس از جنگ بدر سخت آشفته بودند و کینه مسلمانان را در سینه می پروراندند. آنها همواره به دنبال تجهیز قوا بودند تا انتقام کشته های جنگ بدر را بگیرند تا این که پنج هزار نیرو آماده کردند و با سه هزار شتر و دویست اسب که با خود داشتند برای جنگ به سوی مدینه حرکت کردند. آنها جمعی از زنان را هم با خود همراه کردند تا در میان لشکر، بر کشته های خود گریه کنند و مرثیه بخوانند تا کینه ها بجوشد و دل ها بخروشد.

وقتی پیامبرصلی الله علیه وآله از حرکت آنها مطلع گردید خود را آماده کرد و با لشکر خود به احد آمد و مکانی را برای جنگ مشخص نمود و لشکر را صف آرایی کرد. از آنجایی که کوه «عینین» که در طرف چپ آنها بود شکافی داشت که دشمن می توانست آنجا کمین بزند و از آن به لشکر اسلام حمله ور شود عبداللَّه بن جبیر را با پنجاه کماندار بر آنجا گمارد تا مانع دشمن شوند و فرمود: اگر ما پیروز شویم و به غنیمت دست یابیم سهم شما را نگه می داریم و شما در صورت شکست یا پیروزی از این محل فاصله نگیرید. آن گاه برای آنها خطبه ای ایراد کرد.
مشرکین هم صف های نظامی خود را آراستند. خالد بن ولید با پانصد نفر سمت راست میدان جنگ را پوشش داد و عکرمه بن ابی جهل با پانصد نفر سمت چپ را عهده دار گردید و صفوان بن امیه فرمانده نیروهای سواره شد و عبدالرحمن بن ربیعه فرمانده تیراندازان گردید و آنها صد کماندار بودند و شتری که بت «هبل» را حمل می کرد پیش رو گذاردند و زنان را پشت لشکر قرار دادند و پرچم جنگ را به دست طلحه بن ابی طلحه سپردند. او هم اسب خود را حرکت داد و به میدان رزم آمد و مبارز طلبید. هیچ کس جرأت روبرو شدن با او را نداشت.

امیرالمؤمنین علیه السلام همانند شیر غرنده با شمشیر خود به سوی او تاخت و رجز خواند. طلحه گفت: می دانستم که کسی جز تو به میدان من نمی آید و بر آن حضرت حمله کرد و شمشیری بر او فرود آورد. حضرت با سپر، جلوی آن ضربه را گرفت و سپس چنان شمشیری بر فرقش زد که مغزش بیرون ریخت و بر زمین افتاد.
علی علیه السلامبرگشت و رسول خداصلی الله علیه وآله از کشته شدن طلحه به دست او شادمان گشت و تکبیری بلند گفت و مسلمانان هم تکبیر گفتند.
با کشته شدن طلحه، برادرش مصعب علم را به دست گرفت و جلو آمد. امیرالمؤمنین علیه السلام او را هم کشت. یکایک از طایفه «بنی عبدالدار» عَلَم به دست می گرفتند و کشته می شدند تا آنکه کسی از این طایفه نماند. در پایان غلامی از آن قبیله که «صواب» نام داشت عَلَم را برافراشت. بدن بزرگ این غلام حبشی همانند گنبدی بود، وقتی به میدان آمد دهانش کف کرده و چشم هایش سرخ شده بود و می گفت: به خدا سوگند جز به کشتن محمد در برابر کشته هایمان راضی نمی شوم.
مسلمانان از او ترسیدند و جرأت رویارویی با او را نداشتند. امیرالمؤمنین علیه السلام ضربتی بر او زد که از کمر دو نیم شد. آن گاه مسلمانان حمله بردند و کفّار در هم شکستند و هر کدام به سویی گریختند و شتری که بت هبل را حمل می کرد در افتاد و هبل سرنگون شد. در این حال مسلمانان دست به جمع آوری غنایم آنها زدند.
کمانداران که مأموریت نگهبانی از شکاف کوه را داشتند چون مشاهده کردند که مسلمانان به جمع غنایم مشغولند برای جمع غنیمت از جای خود حرکت کردند. هر چه عبداللَّه بن جبیر فرمانده آنان ممانعت کرد توجهی نکردند و به سوی لشکرگاه دشمن رفتند تا به غنیمت دست یابند.

عبداللَّه با کمتر از ده نفر از شکاف کوه نگهبانی می داد. خالد بن ولید به اتفاق عکرمه بن ابی جهل با دویست تن از لشکریان که در حال کمین بودند بر عبداللَّه حمله آوردند و او را با چندنفری که با او بودند به شهادت رساندند و از شکاف کوه گذر کردند و شمشیر در میان مسلمین گذاردند. با این تحول پرچم مشرکین برافراشته گردید و فراری های دشمن باز گشتند. در این هنگام بود که به دروغ شایع کردند محمّد کشته شد.

مسلمانان از این خبر وحشت بار پا به فرار گذاشتند. امّا امیرالمؤمنین علیه السلام در پیش روی پیامبرصلی الله علیه وآله می جنگید و از هر طرف دشمن به قصد آن حضرت جلو می آمد او را دفع می کرد به طوری که بدن او پر از جراحت شد. در این جا بود که منادی «لافتی إلّا علی، لا سیف إلّا ذوالفقار» را از آسمان ندا داد و جبرئیل به پیامبرصلی الله علیه وآله عرض کرد این نصرت و جوانمردی است که علی آشکار می کند.

پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود: علی از من و من از علی هستم. جبرئیل علیه السلام فرمود: من هم از شما دو نفر هستم. عبداللَّه بن قمئته که یکی از مشرکان بود به قصد کشتن پیامبرصلی الله علیه وآله شمشیر کشید ولی چون مصعب پرچمدار لشکر پیامبرصلی الله علیه وآله بود اوّل به سراغ او رفت و دست راستش را قطع کرد، مصعب پرچم را با دست چپ گرفت آن گاه دست چپ او را هم قطع کرد و ضربه ای دیگر به او زد تا به شهادت رسید و پرچم بر زمین افتاد آن گاه عبداللَّه چند سنگ به دست گرفت و به سوی پیامبرصلی الله علیه وآله پرتاب کرد که ناگاه یکی از سنگ ها بر پیشانی آن حضرت خورد و خون از پیشانی او جاری شد و عتبه بن ابی وقاص سنگی بر لب و دندانآن حضرت زد و بعضی شمشیر بر او فرود آوردند امّا خداوند او را حفظ کرد.

در همین جنگ بود که «وحشی» برده جبیر بن مطعم قصد کشتن حمزه بن عبد المطلب کرد و در کمین او نشست تا وقتی که حمزه چون شیری آشفته با کفّار می جنگید، عمود آهنین خود را به سوی او پرتاب کرد و در بدنش فرو رفت و از مثانه اش خارج شد و به شهادت رسید. آن گاه وحشی به بالین حمزه آمد و جگر او را درآورد و به هند داد. هند قدری از جگر را در دهان خود گذارد امّا نتوانست بخورد و به هند جگرخوار مشهور شد و هر آنچه زیورهای قیمتی داشت به خاطر شهادت حمزه به وحشی عطا کرد.

آن گاه هند به بالین حمزه آمد و گوش های آن حضرت و برخی دیگر از اعضای او را برید تا با خود به مکّه ببرد و گردنبند درست کند. برخی زنان دیگر هم با پیروی از هند بدن شهدای احد را مثله کردند.

در این جنگ هفتاد تن از یاران اسلام که حمزه سیّدالشهداء جزء آنها بود به شهادت رسیدند و ضربه بزرگی بر اسلام وارد گردید که این نتیجه غفلت و بی توجهی به دستور رهبری و دنیاطلبی آن عدّه از مسلمانان بود.

58284394614880549728.gif


شعر ویژه وفات حضرت خدیجه (س)






والا مقام ! ای مادر زهرا خدیجه

مادربزرگ زینب کبری خدیجه

خرج خدا شد ثروتت یک جا خدیجه

کوری چشم شور بعضی‌ها خدیجه ...

انگشتر عشق پیمبر را نگینی

الحق و الانصاف اُمّ المؤمنینی

هم گوهر نابی و هم گوهرشناسی

ای تاجر خوش ذوق ! پبغمبرشناسی

تنها نه در مکّه ، در عالم سرشناسی

از بیعتت پیداست که حیدر شناسی

عطر علی دارد سراپای وجودت

بانو! مِی ‌کوثر گوارای وجودت

بوی نبوّت را که استشمام کردی

بهر رواج دین حق اقدام کردی

اسلام را با همتت اسلام کردی

کفّار را با ثروتت ناکام کردی

بوده اساس دین و آیین پیمبر

اخلاق او ، اموال تو ، شمشیر حیدر

عیسی غلام همسرت تا روز محشر

مریم کنیز دخترت تا روز محشر

عصمت نخی از معجرت تا روز محشر

باقی ست نسل کوثرت تا روز محشر

مِهرت برای آسمان‌ها و زمین بس


مشروعیت عزاداری بر ائمه اطهار (علیهم السلام)


چکیده:
تولی و تبری از فروع دین است. تولی و تبری امری قلبی و عملی است، از مظاهر تولی و تبری، عزاداری بر مصائب اهل بیت (علیهم السلام) است. در این مقاله ابتدا به واژه عزا در لغت و اصطلاح پرداخته شده و سپس دلایل مشروعیت عزاداری مورد بررسی قرار گرفته است.
ضرورت بررسی این موضوع در پاسخ به سؤالات ذیل نمود می یابد:
عزاداری مورد تایید و امضاء شرع می باشد یا نه؟
دلایل این مشروعیت چیست و چگونه ثابت می شود؟

زندگی و سیره امام خمینی (ره)

خلاصه ای از زندگی امام

امام خمینی رحمه الله در روز 20 جمادی الثانی 1320 هجری قمری مطابق با 30 شهریور 1281 هجری شمسی هم زمان با سالروز ولادت حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام در شهرستان خمین از توابع استان مرکزی ایران در خانواده ای اهل علم و هجرت و جهاد و در خاندانی از سلاله زهرای اطهر علیهاالسلام به دنیا آمد.

پدر بزرگوار ایشان، مرحوم آیت اللّه سید مصطفی موسوی، از معاصران آیت اللّه العظمی میرزای شیرازی رحمه الله بود و در حالی که بیش از 5 ماه از ولادت امام نمی گذشت، به دست طاغوتیان و خوانین تحت حمایت عمّال حکومت وقت، به دلیل سر دادن ندای حق طلبی به شهادت رسید.

امام خمینی رحمه الله دوران کودکی و نوجوانی را تحت سرپرستی مادر مؤمنه اش، بانو هاجر، و عمه مکرمه اش، صاحبه خانم، گذراند. قسمتی از معارف متداول روز و علوم مقدماتی و سطح را نزد معلمان و علماء منطقه فرا گرفت و در سال 1298 ش عازم حوزه علمیه اراک شد، و در سال 1300 ش اندکی پس از هجرت آیت اللّه العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی به قم، رهسپار حوزه علمیه قم شد و به ادامه تحصیل علوم حوزوی پرداخت.

هم زمان با فراگیری فقه و اصول به فراگیری ریاضیات، هیئت فلسفه، عروض، قوافی و فلسفه اسلامی و غرب و عالی ترین سطوح عرفان نظری و عملی پرداخت. او طی سالهای طولانی در حوزه علمیه قم به تدریس چندین دوره فقه، اصول، فلسفه و عرفان و اخلاق اسلامی پرداخت. در سال 40 و 41 ماجرای انجمنهای ایالتی و ولایتی موجب شد تا رهبری نهضت اسلامی مردم ایران را به عهده گیرد که با تلاشهای خستگی ناپذیر ایشان این نهضت در سال 1357 به پیروزی رسید. و بالاخره در 14 خرداد 1368 پس از عمری مجاهدت، به ملکوت اعلا پیوست.(1)

باشد که از اندیشه و رفتار آن رهبر فقید درس آموزیم.

الف : آثار معنوی تربیتی


Image result for ‫عکس نوشته حدیث در مورد روزه و رمضان‬‎


ب : آثار روحی روانی

Related image


ج : آثار درمانی و جسمی

Related image


د : نکات و دستورات مهم برای تغذیه  روزه داران

Related image

 


بسم الله الرحمن الرحیم

خدایا نزدیک کن مرا در این ماه به سوى خوشنودیت 

و برکنارم دار در آن از خشم و انتقامت 

و توفیق ده مرا در آن براى خواندن آیات قرآن 


به رحمت خودت اى مهربانترین مهربانان




ای خدا !
من تو را معشوقی دانم که به سودای شورانگیز عشقت دل باخته‌ام
و خود به شیفته‌ای مانَم که سوی کاروان پرشور عاشقانت تاخته‌ام
من از رسم عاشقانِ دل‌سوخته آموخته‌ام که خرسندی‌ات پیشه کنم
و چشم به این دوخته‌ام که از خَشمت اندیشه کنم
اگر آن را بسازی
من عشقی زیباتر بازم
و اگر تو خود بخواهی
من از دامنه‌ی ترس و هراسم می‌کاهم

ایزدا !
پس در دومین روز از این ماه، مرا به این دو خواسته رَه بنما :
از خشنودی‌ات افسرِ بهره‌ای مرا بر سر نِه
و از شعله‌های خشم و انتقام خویش رهایی‌ام ده

خدایا !
رمضان است و بهار قرآن
با روزان و شبانی همه نورباران
به هر برزن و کویی که روانه شویم
از نغمه‌ی دل‌انگیز آیه‌آیه‌ی کتابت دیوانه شویم

رمضان است و همه جا عشق باریده
و زمزمه‌ی آیات تو تا نهان‌خانه‌ی همه‌ی شیفتگان تو کشیده

بهار آفرینا !
مرا نیز بر سفره‌ی رنگ‌رنگ عشقت مهمان کن
و به کامی که خود در کامم می‌کنی قرآن‌خوان کن
از هر که به لطف و مهربانی شهره است، تو مهربان‌ترینی
پس امید آن دارم که غبارِ غم از چهره‌ی اندوه‌آلودِ من نیز برچینی





آثار‌وبرکات روزه بر جسم و روح انسان

مطالعات محققان نشان می دهد، روزه تاثیر شگرفی بر جسم و روح انسان دارد و نه تنها به تقویت جسم می پردازد بلکه در درمان بسیاری از بیماری ها نیز مفید است.

با فرا رسیدن ماه مبارک رمضان تمامی مسلمانان در سراسر دنیا روزه گرفته و در این ماه بیش از پیش به عبادت پروردگار خود می پردازند و روح خود را صیقل می دهند. اما روزه نه تنها بر روح انسان تاثیر دارد بلکه تاثیرات شگرفی نیز بر جسم و سلامت انسان به دنبال دارد.محققان انگلیسی در تحقیقات اخیر خود دریافتند روزه نه تنها باعث افزایش سوخت و ساز بدن، غلظت هورمون ها، افزایش قدرت سیستم ایمنی بدن، عملکرد مثبت الکترولیت ها و شاخص های خونی می شود بلکه می تواند از بروز بسیاری از بیماری هایی که در دوران پیری گریبانگیر اشخاص می شود نیز پیشگیری کند.

روزه می تواند بسیاری از بیماری ها مانند آلزایمر، ضعف حافظه، بیماری های چشمی و افسردگی که در نتیجه افزایش سن در روح و جسم اشخاص بروز می کند را کاهش دهد.




بسم الله الرحمن الرحیم


خدایا قرار بده روزه مرا در آن روزه داران واقعى 

وقیام وعبادتم در آن قیام شب زنده داران 

و بیدارم نما در آن از خواب بى خبران 


و ببخش به من جنایتم را در این روز اى معبود جهانیان 

و در گذر از من اى بخشنده جنایات کاران






خدایا !
تو خود مَرا در پی خویش کشاندی
و در راه سُتوار و هموارت راندی
و به روزه‌‌ام فرا خواندی
تو خود مرا گفتی که از بام تا شام، خوراک و نوشاک واگذارم
و چشم و گوش و زبان خویش پاس دارم

امروز آغازین روزی است که از سحرگاهان نقره‌ای
به صف روزه‌داران پیوسته‌ام
دهان از هر خوردی بَربسته‌ام
و در پیِ پیمان تو نشسته‌ام

پس بار الها !
روزه‌ام را آن‌سان بگردان که بر روزه‌دارانِ راستین می‌پسندی
و مرا آن گونه به ریسمان سُتوارِ خویش بر بَند که
دوستان خاص خود بِدان می‌بندی

روز آفرینا !
شب همه شب، روزنه‌هایی فراخ می‌گشایی
و بندگانِ از بند رهیده‌ات را
که به کرانه‌های امن دریای رحمت تو رسیده‌اند، می‌ستایی
روزه‌ی روزانه را براتِ پذیرش نیایش‌های شبانه می‌خواهی
و با راز و نیازی هر چند کوتَه، از بار جانکاهِ گناهِ بندگانت می‌کاهی

آنان که در تاریکای شامگاهان دست نیاز به سوی تو دراز می‌کنند
و نام‌های زیبای تو را با آهنگی دل‌انگیز آواز می‌کنند
پاسخی زوتَر می‌ستانند
و توسن تازانِ خویش خوش‌تر می‌رانند

بار پروردگارا !
بیداری سحرگَهان مرا بپذیر
و مرا نیز در شمار بندگان شب‌زنده‌دارت دست بگیر

جان‌بخشا !
روزه را جان‌مایه‌ی بیداری جانِ شیفته‌ی ما نهاده‌ای
و با ناخوردن و ناشامیدن، ما را فَرافرشته گردانده‌ای
ما غفلتیان اما، آن‌سان در خواب سنگین آسان فرو شده‌ایم
که گوییا مرده‌ایم و گمشده‌ایم
جز با سیلی‌های پیاپی تو که
خود نوازش‌گرِ رخسار ما است
از رؤیای دیرین خویش به در نمی‌آییم
و جز با بیدارباش‌های پیوسته‌ات که
هوش‌بخشِ اندام‌های رنجور و تبدارِ ما است
خواب نوشین وا نمی‌نهیم
تنها این تویی که ما را بیدار می‌نُمایی
و سنگینی خواب از دیدگان خسته‌ی ما می‌رُبایی

کردگارا !
در نخستین روز ماه رمضان
ما را از خوابی که غفلت‌زدگان را فرا گیرد، وا رَهان

خدایا !
در بی‌آبانِ گنه سرگشته‌ایم،
فرمان تو نادیده
و دستور تو ناشنیده
رخشِ خویش خوانده
و به این سو و آن سو رانده‌ایم
نه چشم از ناپسند بسته‌ایم
نه از بندِ نیرنگ‌های رنگ‌رنگ رسته‌ایم
اینک به این خوشیم که اذانِ رمضان در آذانِ ما نشسته
و گل‌های رحمت رُسته
امید به این بسته‌ایم که
در نخستین روز سپیدِ این ماه نورانی، عهد خویش از سر گیریم
و پیمانِ خویش بپاییم تا بمیریم

مهربانا !
که همه‌ی جهان و جهانیان بر سفره‌ی رحمتِ بی‌منت تو نشسته‌اند
و دل به بخشایشِ سربه‌سر جان‌بخشِ تو بسته‌اند
از کَرد‌های ناپسندِ من درگذر
و مرا در حلقه‌ی یاران در آور

آمرزگارا !
که همه‌ی ناخوش‌کرداران امید آمرزش از تنها تو دارند
و توبه‌پذیریِ تو را چشم‌انتظارند
نافرمانی‌های فراوانی را که از من فرمان‌گریز دیده‌ای فرو پوشان
و مرا در حسرت مَنشان







 


نمی دانم چه سّری است در رمضان، که سحرهایش این گونه غوغا می کند.

نمی دانم چه سّری است در رمضان، که سحرهایش پرده از دیدگان بیدار

کنار می زند تا نیافتنی ها را به چشم ببینند و به گوش بشنوند...

سحرهای رمضان چشیدنی است.