می خواست برگرده جبهه، بهش گفتم:
پسرم! تو به اندازه ی سنّت خدمت کردی بذار اونایی برن جبهه که نرفته اند
چیزی نگفت و ساکت یه گوشه نشست…
… وقت نماز که شد ، جانمازم رو انداختم که نماز بخونم دیدم اومد و جانمازم رو جمع کرد...
خواستم بهش اعتراض کنم که گفت:
این همه بی نماز هست! اجازه بدید کمی هم بی نمازا ، نماز بخونند.
دیگه حرفی برا گفتن نداشتم خیلی زیبا ، بجا و سنجیده جواب حرف بی منطقی من رو داد
چطور میتوانیم بفهمیم به حقیقت عبودیت پی برده ایم ؟
می گویند : ابوطلحه انصاری در مدینه باغی داشت و کسی که درمدینه باغ داشت امتیاز خوبی بود . روزی داشت قرآن میخواند . این آیه را خواند : از آنچه دوست دارید انفاق کنید . پیش خودش گفت : من این باغ را دوست دارم . پیش پیامبر رفت و گفت : من می خواهم این باغ را انفاق کنم . این حقیقت قرآن خواندن است . یعنی کسی که این طوری از قرآن اثر پذیرفت.
ملا فیض کاشانی کتابی بنام محجة البیضا نقل میکند : یک جوانی در مدینه خیلی زیبا عبادت می کرد . دختری عاشق این جوان شد . عشق مجازی . این دختر روزها می آمد و نماز او را تماشا می کرد ولی پسر به او محل نمیگذاشت . روزی دختر جلوی او را گرفت و گفت : من از عشق تو دارم می میرم . تو شهوت و غریزه نداری و اصلا به من نگاه نمی کنی . جوان گفت : من هم شهوت دارم و چه کسی از گناه بدش می آید ؟ انسان به خودش فشار می آورد که گناه نکند ولی یک آیه دست من را می بندد . این که خدا می گوید : من چشم اشاره شما و نیت شما را می دانم . وقتی خدا این را می داند ، من چطور می توانم این گناه را انجام بدهم . یعنی نماز خواندن در مسجد کوفه این اثر را روی او گذاشته بود . میگویند : خانم با این آیه تغییر کرد .
شبی که رسول اکرم به معراج رفت ، خدا از او سوال کرد : ای احمد چه زمانی بنده ، بنده ی واقعی من است ؟ گفت : نمی دانم . البته ندانستن در برابر پروردگار . خدا فرمود : اگر هفت ویژگی در بنده ای بود ، او بنده ی واقعی من است . اگر نماز ، روزه ، دعا و انفاقتان در شما این هفت شاخصه را نشان داد و احساس می کنید که این حالات را که البته درجه دارد ، در شما ایجاد می کند ، این حقیقت عبادت است .
ادامــــــــه مطلب را ببینید