نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

مشخصات بلاگ
نــــــــــور

" سَلامٌ عَلَی إل یاسِین "

منتظر مأیوس نیست. منتظر از درد هجر میسوزد

اما بشوق وصال سر زنده و امیدوار است .

انتظار یعنی امید به فردا

فردای وصال ...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۴۴ مطلب با موضوع «عترت :: اهل بیت (ع) :: احادیث» ثبت شده است

مشروعیت عزاداری بر ائمه اطهار (علیهم السلام)


چکیده:
تولی و تبری از فروع دین است. تولی و تبری امری قلبی و عملی است، از مظاهر تولی و تبری، عزاداری بر مصائب اهل بیت (علیهم السلام) است. در این مقاله ابتدا به واژه عزا در لغت و اصطلاح پرداخته شده و سپس دلایل مشروعیت عزاداری مورد بررسی قرار گرفته است.
ضرورت بررسی این موضوع در پاسخ به سؤالات ذیل نمود می یابد:
عزاداری مورد تایید و امضاء شرع می باشد یا نه؟
دلایل این مشروعیت چیست و چگونه ثابت می شود؟



میهمانی شد شروع ای عاشقان


نورحق کرده طلوع ای عاشقان






(
) حلول ماه  رمضان
مبارک باد ()





قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم

مَنْ مَنَعَهُ الصَّوْمُ مِنْ طَعَامٍ یَشْتَهِیهِ کَانَ حَقّاً عَلَى اللَّهِ أَنْ یُطْعِمَهُ مِنْ طَعَامِ الْجَنَّةِ وَ یَسْقِیَهُ مِنْ شَرَابِهَا

حضرت محمد که درود خداوند بر او و اهلش باد فرموده اند :

کسى که روزه او را از غذاهاى مورد علاقه ‏اش باز دارد برخداست که به او
از غذاهاى بهشتى بخورانند و از شراب هاى بهشتى به او بنوشاند.


بحار الانوار(ط-بیروت) ج 40 ، ص 331 ، ح 13





از منظر اسلام رفتار بین زن و شوهر چگونه باید باشد؟


کسی که اندک آشنایی با اسلام داشته باشد، از جایگاه رفیع خانواده در آن با خبر است. از نقطه آغاز تشکیل خانواده و اهمیت ازدواج، تا روابط فرزندان با والدین و روابط همسران با یکدیگر که هر کدام از این ها، بخشی از استحکام نهاد خانواده را تامین می کند.

کلید واژه مورد تاکید قرآن برای روابط بین همسران، که بسیار مکرر بیان شده است، واژه "معروف" است که روابط باید حتی در بدترین شرایط و موارد اختلاف باید به صورت شایسته و متناسب با کرامت باشد:

 عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ (۱۹ نساء) و با آنان، بطور شایسته رفتار کنید.

علی(ع) نمونه‌ اعجاب‌انگیز از برخوردهای سیاسی و قضایی تا رفتار با اهل‌فرهنگ

«تشیع یعنی خود را نمونه حضرت علی (ع) ساختن، با اسم که تشیع درست نمی شود، علی (ع) در زندگی خود در چه مسائلی حساسیت نشان می داد؟ از قبیل ریش و رادیو بود؟ دو چیز بطور عجیب نمایان است عدالت و حقوق اجتماعی و اسلامی و وحدت اسلامی ... سراسر زندگی علی مملو از حساسیت های دقیق درباره عدالت و حقوق اجتماعی اعم از سیاسی و قضائی است ...،

12 نکته کوتاه و گویا درباره امام علی علیه السلام


پیامبر(ص): علی، شجاع ترین و قویدل ترینِ مردم است


نهج البلاغه کتابی جاودانه 

به قلم مرحوم حجت الاسلام و المسلمین علی موحدی ساوجی

سخنان امام علی علیه اسلام
 

علی بن ابی طالب علیه السلام نمونه عالی اسلام، و جلوه پرفروغ ایمان و تقوی، و قرآن ناطق است. رهبری است که جهان با نامش آشنا است. اعمال و خصال برجسته او، در حقیقت نمایشگر قرآن و سنت است. سخنانش، روشنگری است که پرده از روی این حقیقت برمی دارد .و خطوط و نقشهای آن را روشن می سازد.
گفتار علی علیه السلام چون از حقیقت و دانشی بیکران سرچشمه می گرفت و پس از کلام خدا-قرآن- و سخن پیامبر، برترین سخن بود، عالی ترین و بهترین اثر را در جانها می گذاشته و مانند قرآن مورد توجه همگان قرار می گرفته است و با حفظ و ضبط و آموزش و اقتباس در میان مسلمانان راه جاودانگی را می پیموده است. بلندی و اوج سخن علی علیه السلام نه تنها دوستان و شیعیان را به تحسین و تجلیل واداشته است بلکه دشمنان را هم مجذوب خود ساخته تا آنجا که معاویه می گوید:«جز پیامبر هیچکس بهتر از علی سخن ایراد نکرده است.»(1)
و علی علیه السلام بود که در فراز و نشیب زندگی و در گرما گرم جنگ، و آرامش صلح و برفراز منبر روحهای افسرده را صیقل می زد و در همه حال مقاصد عالی خود را به بهترین وجه بیان می کرد.(2)
از عبدالحمید«کاتب»-سخنور و نویسنده نامی و چیره دست عرب که از جوانی در بلاغت و ادبیت شهره گشت و نویسنده آخرین خلیفه اموی بود-پرسیدند چگونه بدین مرتبه رسیدی؟در پاسخ گفت:
«من هفتاد خطبه از خطبه های علی علیه السلام را حفظ کردم و همین در وجود من به منبع جوشانی از علم و ادب مبدل شد.»(3)و همچنین «ابن مقفع»بلاغت و ادبیت را از کلمات علی علیه السلام آموخت.(4)
و نیز «ابن نباته»خطیب معروف مصری متوفای(374ه)گفته:
«من با فرا گرفتن و حفظ صد فصل از پندهای علی علیه السلام گنجینه دانشی اندوخته ام که انفاق و دهش برآن می افزاید.»(5)

علم و دانش امام محمد باقر علیه السلام

بی گمان شخصیت علمی امام باقر علیه السلام در دوران حیات اوبسیار برجسته و محضر او همواره مملو از دانمشندان و دانشورانی بوده است که در جستجوی سرچشمه دانش بوده اند .ان چنان که از کودکی «شکافنده دانش ها »شناخته شده و سرآمد دانمشندان و عالمان روزگار بود.

                

  یاَ باقِرَ الْعِلْمِ لاَهْلِ التُّقى          وَ خَیْرَ مَنْ لَبّى عَلَى الاَجْبُلِ(1)

باقر(ع) : شکافنده علوم

  • در فصول المهمة آمده است: آن حضرت را بدین لقب مى‏ خواندند زیرا علوم را می شکافت‏  و باز مى ‏کرد.
  • در صحاح آمده است: «تبقر، یعنى توسع در علم».
  • و در قاموس گفته شده است: محمد بن على بن حسین را باقر مى‏ خواندند چون در علم تبحر داشت.
  • در لسان العرب نیز ذکر شده است: آن حضرت را باقر می خواندند چرا که علم را می ‏شکافت و به اصل آن پى می ‏برد و فروع علم را از آن استنباط مى ‏کرد و دامنه علوم را مى ‏شکافت و وسعت مى ‏داد.(2)

آوازه علم و دانش امام محمد باقر چنان در بین مردم پیچید که وی را «باقر» نامیدند، در زبان عرب آن حضرت به باقر شهرت داشت چون علم را می شکافت و اهل آن را می شناخت و شاخه های علم را گسترش می داد . در زبان عرب نیز «تبقر» به معنی توسع«گسترش داد»آمده است.(3)

ابن حجر در کتاب صواعق المحرقه می گوید: او را باقر نامیدند و بقر الارض به معنی شکافت زمین را و هویدا کرد نهفته ها و مکنونات آن را.او نیز معارف و علوم و حقایق احکام و لطایف را از گنجینه های نهان استخراج و آشکارا می کرد و این امور جز بر کسی که بصیرتش ربوده شده یا سرشت و باطنش به تباهی گراییده بر همگان مبرم و آشکار است.از این روست که آن حضرت را شکافنده و جامع علم و آشکار کننده و بالا رونده دانش خوانده اند(4)

از جابر جفی یکی از شاگردان ممتاز امام علیه السلام سئوال شد چرا آن حضرت را باقر نامیدند؟ پاسخ داد:

زیرا که او شکافت علمی را شکافتنی و آشکار و ظاهر ساخت، ظاهر ساختنی که غیر از او ساخته نبود.(5)

آوازه شهرت علم و دانش امام باقر:

  • آوازه شهرت امام باقر تا دوردست های سرزمین های اسلام رسیده بود چنانکه می گویند:

«در حلقه درس او مردم «خراسان» حضور دارند و اشکالات علمی خود را مطرح می کنند»(6)

  • محمد بن منکر از دانشمندان اهل سنت می گوید:

«باور نداشتم که علی بن الحسین علیه السلام فرزندی از خود به یادگار بگذارد که دانش و بینشش مانند خود او باشد،تا این که پسرش محمد بن علی علیه السلام را دیدم. آن سان که من می خواستم او را اندرز دهم ،ولی او مرا اندرز داد».(7)

  • عبد الله عطاء نیز در مورد گستردگی دانش امام می گوید:
  • هرگز دانمشندان را بی مقدار جز در محضر محمد بن علی علیه السلام ندیدم و من خود حَکَم بن عُتیبُه را با آن جایگاه بلندی که در دانش نزد مردم داشت در برابر آن جناب به سان کودکی یافتم که پیش روی استاد زانو زده باشد(8)
  • شیخ کشّى از محمّد بن مسلم روایت کرده که گفت :

در هر امر مشکلى که رو مى کرد از حضرت امـام مـحـمـدبـاقـر عـلیـه السـلام سـؤ ال مـى کـردم تـا آنـکه سى هزار حدیث از آن حضرت سوال کردم و از حضرت صادق علیه السلام شانزده هزار حدیث .(9)

  • از حبّابه والبیّه روایت شده که گفت : دیدم مردى را در مکه در وقت عصر در ملتزم یا مابین بـاب کـعـبـه و حـجـر کـه مـردمـان بـه حـضـرتـش اجـتـمـاع کـردنـد و از مـعـضـلات مسائل سؤ ال کردد و باب مشکلات را استفتاح نمودند، و آن حضرت با آن زمان اندک از جاى بـرنـخـاسـت تـا در هـزار مـسـاءله ایـشـان را فـتـوى داد آنـگـاه بـرخـاسـت و روى بـه رحل خود نهاد و منادى با صوت بلند ندا برکشید:
  • انَّ هذا النّورُ الاَبْلَجُ المُسَرَّجُ وَ النَّسیمُ الاَرِجُ وَ الْحَقُّ الْمَرِجُ؛
  • یعنى بدانید این است نور روشن و درخشان که بندگان را به طریق دلالت فرماید.
  • و این است نسیم خوشبوى وزان که جان جهانیان را به نسایم معرفت و دانش معطر گرداند، و این اسـت آن حقى که قدرش در میان مردمان ضایع مانده است یا از خوف دشمنان مضطرب است و جماعتى را دیدم که مى گفتند کیست این شخص ؟ در جواب ایشان گفتند محمّد بن على باقر و شکافنده غوامض علوم ناطق از فهم محمّد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب علیهم السلام .
  • ابـن شـهـر آشـوب گفته است : که گفته اند از هیچ کس از فرزندان حسن و حسین علیهم السلام ظـاهـر نـگـردیـد آنـچـه ظـاهـر شـد از آن حـضـرت تـفـسـیـر و کـلام و فـتـاوى و احـکـام حـلال و حـرام ، و حـدیـث جـابـر رضـى اللّه عـنه درباره آن حضرت مشهور است و معروف و فقهاء مدینه و عراق به تمامت مذکور داشته اند
  • و خبر داده است مرا جدم شهر آشوب و منتهى بـن کـیـابـکـى الحـسـیـنى به طرق کثیره از سعید بن مسیّب و سلیمان بن اعمش و ابان بن تغلب و محمّد بن مسلم و زرارة بن اعین و ابوخالد کابلى که جابر بن عبداللّه انصارى در مسجد رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلم مى نشست و همى گفت :( یـا بـاقـِرُ یـا بـاَقـِرَ الْعـِلْمِ ) ، مردم مدینه مى گفتند، جابر پریشان سخن مى گـویـد، جـابـر رحـمـه اللّه مـى فـرمـود: سوگند به خداى که من بیهوده و پریشان سخن نـگـویم لکن شنیدم از رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلم که فرمود: اى جابر! همانا درک خـواهـى نـمـود مـردى از اهـل بـیـت مـرا کـه نـام او نـام مـن و شـمـائل او شـمـائل من باشد بشکافد علم را شکافتنى پس این فرمایش پیغمبر صلى اللّه علیه و آله و سلم واداشت مرا به آنچه مى گویم .(10)

سخنان گوهر بار امام باقر علیه السلام درباره علم:

  • همه جنبدگان حتی ماهیان دریا بر طالب علم سلامی می فرستند.(بحارالانوار،ج1،ص137)
  • برای کسی که از میان شما علم را فرا دهد،اجر و پاداش علم آموزی است و برای او فضل و برتری بیش از آن است ،پس از دانشمندان علم را فراگیرید و آن را به برادرانتان فرا دهید همانطوری که دانشمندان به شما آموزش دادند.
  • هر کس دانش را فراگیرد برای فخرفروشی به دانشمندان یا بر کم خردان بتازد یا با آن نظر مردم را به خود جلب کند جایگاهش پر زا آتش می شود،به راستی ریاست جز بر اهلش شایسته نیست.(11)
  • من کراهت دارم کسی بیش از علم و دانش خود حرف بزند
  • از اخلاق مومن چاپلوسی و حسادت نیست مگر در فراگرفتن علم و دانش

پی نوشت ها:

(1)الارشاد،ج2،ص226؛شیخ عباس قمی،الانوار البهیه،قم،موسسه النشر الاسلامی،1417،ه.ق،چاپ اول،ص135- آفاق اندیشه (نگاهی به زندگانی امام باقر(علیه السلام)ابوالفضل هادی منش،مرکز پژوهش های صداو سیما،سروش مهر:1383،ص21

(2)سیره معصومان،سید محسن امین عاملى،ترجمه‏ :على حجتى کرمانى‏:تهران:سروش،1376،ج‏6،ص:14-15

(3)فی رحاب ائمه اهل البیت،ص-10و11

(4)همان،ص40- هدایتگران راه نور،زندگانی باقر العلوم،آیت الله محمد تقی مدرسی،تهران: انتشارات محبان الحسین،1380،ص33

(5)معانی الاخبار،ص65- سیره عملی اهل البیت علیهم السلام،سید کاظم ارفع،موسسه تحقیقاتی فیض کاشانی،1372،ص9.

(6)بحارالانوار،ج 42،ص357

(7)اعیان الشیعه ج1،ص652 و الارشاد ج2،ص232.

(8)ارشاد،ج2،ص230؛کشف الغمه،ج2،ص329)منتهی الامال،ص133- آفاق اندیشه (نگاهی به زندگانی امام باقر(علیه السلام)ابوالفضل هادی منش،مرکز پژوهش های صداو سیما،سروش مهر:1383،ص21-22

(9)منتهی الامال ،حاج شیخ عباس قمی،ویرایش:دکتر عقیقی بخشایشی،عبدالرحیم نصری خراسانی،قم:نوید اسلام،1386،ج2،ص133

(10)همان،ص134.

(11)شکافنده علوم امام محمد باقر علیه السلام:محسن ماجراجو،قم:انتشارات اصباح،1390

جلوه اى از اخلاق امام محمد باقر علیه السلام

کار و کوشش

محمّد بن منکدر مى گوید: من گمان نمى کردم على بن الحسین علیه السلام جانشینى برتر از خود بنهد، تا آنکه پسرش محمّد بن على را دیدم و خواستم او را پند دهم ولى او مرا پند داد، دوستانش گفتند: امام علیه السلام به چه چیزى تو را پند داد؟
گفت: در ساعتى بسیار گرم به بخشى از نواحى مدینه رفته بودم، حضرت امام باقر علیه السلام را دیدم که مشغول کار بود، پیش خود گفتم: مردى از مردان بزرگ قریش در این ساعت با این حال در طلب دنیاست! سوگند مى خورم که او را قاطعانه موعظه کنم.
نزدیک او شدم و سلام کردم، نفس زنان جواب سلامم را داد. از شدّت گرما عرق از سر و رویش مى ریخت. به او گفتم: خدا کارت را به صلاح آورد، بزرگى از بزرگان قریش آن هم در این ساعت در طلب دنیاست، اگر مرگت از راه رسد و تو در این حال باشى چه مى کنى؟
امام فرمود: به خدا سوگند اگر مرگم برسد و در این حال باشم بى تردید به من رسیده در حالى که در طاعتى از طاعات خدا هستم که به وسیله آن ارزش وجودم را از تو و از مردم حفظ مى کنم. من از مرگ زمانى مى ترسم که مرا در رسد و من بر گناهى از گناهان باشم! گفتم: خدا رحمتت کند! خواستم تو را موعظه کنم تو مرا موعظه کردى.1

انفاق جوانمردانه

حسن بن کثیر مى گوید: از تهیدستى و جفاکارى برادران ایمانى نزد حضرت امام باقر علیه السلام شکایت کردم، حضرت فرمود: برادر بدى است برادرى که هنگام بى نیازیت به تو توجه داشته باشد و زمان تنگدستى ات با تو قطع رابطه کند! سپس به غلامش فرمان داد تا کیسه اى که هفتصد درهم در آن بود به من داد و فرمود: این را هزینه کن و هنگامى که به پایان رسید مرا خبر ده.2

خسته نشدن از نیکوکارى

یاران حضرت امام باقر علیه السلام مى گویند: آن حضرت میان پانصد تا ششصد هزار درهم به ما اجازه مى دادند که کمک کنیم و هرگز از صله به برادران و کسانی که برای حاجت نزد او می آمدند و آرزومندان و امیدوارانش، ملول و خسته نمى شدند.3

بردبارى شگفت در برابر نصرانى

مردى نصرانى مسلک به حضرت امام باقر علیه السلام از روى توهین گفت: تو بقرى! حضرت فرمود: نه من باقرم. گفت: تو پسر آن زن آشپزى، فرمود: آشپزى هنر و حرفه اوست، گفت: تو فرزند زنى سیاه چهره و بد زبانى! فرمود: اگر راست مى گویى خدا او را بیامرزد و اگر دروغ مى گویى خدا تو را بیامرزد. نصرانى به سبب این برخورد بردبارانه مسلمان شد.4

مهمان دوستى عاشقانه

سلمى کنیز حضرت امام باقر علیه السلام مى گوید: همواره برادران دینى اش بر او وارد مى شدند و از نزد او نمى رفتند مگر آنکه آنان را به پاکیزه ترین غذا پذیرایى مى کرد و لباسى نیکو بر آنان مى پوشانید و درهم هایى به آنان مى بخشید! من به حضرت مى گفتم: به سبب این دست و دل بازى تهیدست مى شوى، حضرت پاسخ مى گفت: اى سلمى! نیکى و حسنه دنیا جز صله به برادران دینى و کارهاى پسندیده نیست.
او هرگز از هم نشینى با برادران خسته نمى شد و مى فرمود: میزان دوستى برادر دینى نسبت به خودت را، به آنچه در قلب تو نسبت به اوست بشناس. هرگز از او شنیده نشد که به سائل بگوید: اى سائل! در وجودت برکت باد، و نه اى سائل! این را برگیر! بلکه او مى فرمود: آنان را با بهترین نام هاشان بخوانید.5

حقوق همسر

حسن بن زیّات بصرى مى گوید: من با دوستم بر حضرت امام باقر علیه السلام وارد شدیم در حالى که آن حضرت در اطاقى مفروش نشسته بودند و بالاپوشى قرمز بر تن داشتند و محاسن خود را اصلاح کرده، سرمه به چشم کشیده بودند.
پرسش هایى از او پرسیدیم، هنگامى که برخاستیم به من فرمود: اى حسن! فردا تو و دوستت نزد من بیایید گفتم: آرى، فدایت شوم!
چون فردا رسید با دوستم خدمت حضرت رسیدم، در اتاقى بود که جز حصیر فرشى نداشت و پیراهن خشن بر تن او بود، رو به دوستم کرده، فرمود: برادر بصرى! دیروز بر من وارد شدى و من در اتاق همسرم بودم، دیروز نوبت او بود، اتاق، اتاق او بود و کالاى اتاق هم کالاى او، خود را برایم آراسته بود و بر عهده من بود که من هم خود را براى او بیارایم به آن گونه که او براى من خود را آراسته بود. به دلت چیزى نسبت به من نگذرد.
دوستم گفت: فدایت گردم، به خدا سوگند بر دلم چیزى گذشت اما اکنون خدا آن را از میان برد و دانستم حق در همان است که گفتى.6

دعاى دسته جمعى

حضرت امام صادق علیه السلام مى فرماید: هرگاه پدرم را حادثه اى محزون مى کرد، زنان و کودکان را جمع مى کرد، سپس دست به دعا برمى داشت و آنان آمین مى گفتند.7

تسلیم در برابر خدا

گروهى به محضر امام باقر علیه السلام مشرّف گشته، مواجه با بیمارى طفلى از آن حضرت شدند و از حضرت اندوه و بى قرارى دیدند، گفتند: به خدا سوگند اگر حادثه اى به او برسد مى ترسیم چیزى را که از او نمى پسندیم ببینیم.
زیاد درنگ نکرده بودند که صداى ناله بر او شنیدند، حضرت گشاده رو غیر از آن حالى که داشت، بر دوستان وارد شد؛ به حضرت گفتند: خدا ما را فداى تو کند، از آنچه از تو دیدیم مى ترسیدیم که اگر حادثه اى پیش آید تو را به حالى شدیدتر ببینیم که ما را اندوهگین کند! حضرت فرمود: ما دوست داریم نسبت به کسى که دوستش داریم سلامت و عافیت یابیم، هنگامى که فرمان خدا برسد نسبت به آنچه او دوست دارد تسلیم هستیم.8

آزادى در برابر یک ضربت تازیانه

حضرت امام صادق علیه السلام مى فرماید: پدرم هنگام مرگش غلامان بدش را آزاد کرد و غلامان خوبش را نگاه داشت، به او گفتم: اى پدر! آنان را آزاد و اینان را نگاه داشتى؟ فرمود: آنان را که آزاد کردم در مدتى که نزد من بودند از جانب من ضربتى به آنان رسید بنابراین آزادى آنان در برابر آن ضربت.9

مناجات شبانه

اسحاق بن عمار مى گوید: حضرت امام صادق علیه السلام به من فرمود:
رختخواب پدرم را پهن مى کردم و به انتظارش مى ماندم تا بیاید، وقتى به رختخواب مى رفت و خوابش مى برد، من به سوى رختخوابم مى رفتم. شبى دیر به نزد من آمد. در جستجویش به مسجد آمدم و آن هنگامى بود که مردم به خواب رفته بودند. ناگهان او را در مسجد تنها به حال سجده دیدم، ناله اش را شنیدم که مى گفت:

سُبحَانَکَ اللَّهُمَّ رَبِّى حَقّاً حَقّاً، سَجَدتُ لَکَ یَا رَبِّ تَعَبُّداً وَ رِقّاً، اللَّهُمَّ إنَّ عَمَلِى ضَعیِفٌ فَضَاعِفُه لِى،

اللَّهُمَّ قِنِى عَذَابَکَ یَومَ تَبعَثُ عِبَادَکَ، وَتُب عَلَیَّ إنَّکَ أنتَ التَّوَابُ الرَّحِیمُ.


خدایا! از هر عیب و نقصى منزهى، به حقیقت که پروردگار منى.

پروردگارا! برایت از روى بندگى سجده کردم،

خدایا! عملم ضعیف است، آن را برایم دو چندان کن،

خدایا! مرا از عذابت، روزى که بندگانت را برمى انگیزى حفظ کن

و توبه مرا بپذیر، زیرا تو بسیار توبه پذیر و مهربانى.10
__________________________
پی نوشت:

(1) - الکافى: 5/ 73، حدیث 1؛ الارشاد، مفید: 2/ 161؛ وسائل الشیعة: 17/ 19، باب 4، حدیث 21872؛ بحار الأنوار: 46/ 350.
(2) - الارشاد، مفید: 2/ 166؛ روضة الواعظین: 1/ 204؛ بحار الأنوار: 46/ 287، باب 6، حدیث 6.
(3) - الارشاد، مفید: 2/ 167؛ کشف الغمة: 2/ 127؛ بحار الأنوار: 46/ 288، باب 6، حدیث 9.
(4) - المناقب: 4/ 207؛ بحار الأنوار: 46/ 289، باب 6، حدیث 12.
(5) - کشف الغمة: 2/ 118؛ بحار الأنوار: 46/ 290، باب 6، حدیث 15.
(6) - الکافى: 6/ 448، باب لبس المعصفر، حدیث 13؛ مکارم الأخلاق: 80؛ وسائل الشیعة: 5/ 32، باب 17، حدیث 5817؛ بحار الأنوار: 46/ 293.
(7) - الکافى: 2/ 487، باب الإجتماع فى الدعاء، حدیث 3؛ عدة الداعى: 158، الإجتماع فى الدعاء.
(8) - الکافى: 3/ 226، باب الصبر والجزع والإسترجاع، حدیث 14؛ وسائل الشیعة: 3/ 276، باب 85، حدیث 3641؛ بحار الأنوار: 46/ 301.
(9) - من لا یحضره الفقیه: 4/ 231، باب النوادر الوصایا، حدیث 5548؛ وسائل الشیعة: 19/ 419، باب 84، حدیث 24874؛ بحار الأنوار: 46/ 300.
(10) - الکافى: 3/ 323، باب السجود والتسبیح والدعاء فیه، حدیث 9؛ حلیة الأولیاء: 3/ 187؛ بحار الأنوار: 46/ 301، باب 6، حدیث 45.


منبع: اهل بیت علیهم‏ السلام عرشیان فرش نشین، شیخ حسین انصاریان


                                    


برای هیچ کدام از یاران رسول خدا (ص) باورکردنی نبود
که ظرف چند دقیقه یک تل بزرگ از خار و هیزم و خاشاک فراهم شود؛
آن هم در این بیابان کویری و لم یزرع.

آن روز رسول خدا (ص) با عده‌ای از یاران در بیابانی کویری فرود آمدند.
هنگام صرف غذا فرارسیده بود. پیامبر (ص) به اصحاب فرمودند
که هرکدام به سمتی روانه شوند و قدری هیزم
برای تهیه‌ی آتش و پختن غذا تهیه کنند.

پیامبر اکرم (صلی ا لله علیه واله):

و من مشی الی مسجد یطلب فیه الجماعه کان له بکل خطوه سبعون الف حسنه، و یرفع له من الدرجات مثل ذلک، فان مات و هو علی ذلک و کل الله به سبعین الف ملک یعودونه فی قبره و یبشرونه و یونسونه فی وحدته و یستغفرون له حتی یبعث؛ (وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۳۷۲) (امالی طوسی، ج ۲، ص ۳۰۷)

کسی که به قصد شرکت در نماز جماعت به سوی مسجد گام برمی دارد، خداوند متعال در مقابل هرگامی که برمی دارد، هفتاد هزار حسنه به او پاداش می دهد و به همین میزان نیز درجات وی بالا خواهد رفت و اگر در چنین حالی بمیرد، خداوند متعال هفتاد هزار فرشته را مأمور می نماید تا در قبر به دیدار او رفته، وی را بشارت دهند و در تنهایی قبر، انیس او باشند و تا روز قیامت برایش طلب آمرزش کنند.