نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

مشخصات بلاگ
نــــــــــور

" سَلامٌ عَلَی إل یاسِین "

منتظر مأیوس نیست. منتظر از درد هجر میسوزد

اما بشوق وصال سر زنده و امیدوار است .

انتظار یعنی امید به فردا

فردای وصال ...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۸۲ مطلب با موضوع «گفتار دینی :: فقه و فلسفه احکام» ثبت شده است

تاثیر نماز بر خود شکوفایی


امام صادق(ع) فرموده اند: نمازی که از ترس جهنم خوانده شود، نماز بردگان است. نمازی که به شوق بهشت خوانده شود، نماز تاجران است. اما نماز اولیاء الهی نمازی است که با عشق به خدا اقامه می شود.

"خود شکوفایی" (self–actualization) در مفهوم عمده و کلاسیک خود، نخستین بار توسط "کورت گلداشتاین"(روانپزشک آلمانی 1965ـ 1878) مورد بحث و بررسی قرار گرفت. او خود شکوفایی را به صورت توانایی ذاتی نیرومند موجود در هر فرد تعریف نمود که موجب شکوفا شدن استعدادهای مثبت او می گردد.(1)(شکوفا کردن فطرت نیک درونی)

گلداشتاین معتقد بود، برای آن که انسان به موفقیت های بزرگ دست یابد، باید با محیط  اطراف و زندگی خود به بهترین نحو ممکن، کنار بیاید و چنان چه محیط و زندگی، هر روز ضربه سنگین تری بر پیکره انسان وارد کنند(مثلا موجب بیماری انسان شوند)، انسان باید در بهبود روش مقابله خود با این قبیل مشکلات سعی بنماید تا بدین ترتیب به مرزهای"خودشکوفایی" (درک و فعال نمودن همه استعدادهای خود) نزدیک شود.

در این مورد، روانشناس دیگری به نام " کارل راجرز" ( 1987 ـ 1902) نشان داده است انسان هایی که توانایی فرمان دادن به خود(self–direction) را پیدا کنند و در حقیقت بتوانند به طور کامل افکار و اعمال خود را کنترل نمایند، به خود شکوفایی، که والاترین درجه انسانیت است، نائل خواهند شد.

از دیگر معتقدان به نظریه خود شکوفایی که آن را با مفاهیم عالی عجین کرد و به اوج قدرت رسانید، "آبراهام مزلو" ( روانشناس آمریکایی 1970 ـ 1908 ) است. تحقیقات گسترده و مطالعات عمیق" مزلو"  پیرامون این قبیل مقولات، سبب تکوین شاخه ای قدرتمند و پویا در روانشناسی امروز، موسوم به "روانشناسی انسان گرا" گردید.

"مزلو" خود شکوفایی را بالاترین و برترین نیاز انسان می دانست، که پس از ارضای نیازهای پایین تر انسان از جمله نیازهای جسمی(مثل غذا و مسکن)، نیازهای ایمنی، تعلق و محبت، نیاز به احترام، نیاز به دانستن و فهمیدن( که بعدا اضافه کرد)، قرار دارد. او خود شکوفایی (نیاز به تحقق خود) را در مورد 49 نفر از اشخاص سرشناس جهان (زنده و مرده) از جمله انیشتن، آبراهام لینکلن، باروخ ایپسنوزا، بندیکت(2) و ... مورد بررسی قرار داد.

"مزلو" بیان نمود : افراد معمولی در پی جبران کمبودهای جسمانی و روانی خود هستند، یعنی آنها در صدد ارضای نیازهای پایین ترند، ولی افراد عالی (خود شکوفاها) خواستار محقق ساختن استعدادهای درونی و بالقوه خود و شناخت و فهم دنیای پیرامونشان هستند.(3)

او نیازهای عالی افراد خود شکوفا را فهرست می کند و آن ها را "فرا نیاز" نام می نهد، از جمله این فرا نیازها می توان به حقیقت، قاطعیت، یگانگی و تمامیت، فرار از دوگانگی، سر زندگی و شادابی، یکتایی، کمال، نظم، عدالت، سادگی، استغنا، جامعیت و ... اشاره نمود.

حال اگر با این دیدگاه که "نماز کامل ترین پاسخ برای عالی ترین نیازهاست" به سراغ نظریات روانشناسان انسان گرا برویم، متوجه خواهیم شد که چگونه مفاهیم متعالی نماز در برگیرنده ی تمامی موضوعات مطرح شده در این نوع روانشناسی است.

به عنوان مثال اگر به یاد آوریم که نماز چگونه به انسان احساس امنیت روان می دهد و توانایی مقابله در برابر استرس ها را فزونی می بخشد، متوجه می شویم که نماز در برگیرنده ی آن قسمت از نظریات گلداشتاین است که "بهبود روش های مقابله با مشکلات را شرط لازم برای نزدیک شدن به مفهوم خود شکوفایی می دانست"، و یا اگر نظریه کارل راجرز پیرامون  self – direction (توانایی فرمان دادن به خود) را با توانایی که شخص نمازگزار، به مدد نماز در کنترل نفسانیات خود، پیدا می کند مقایسه نماییم، تصدیق خواهیم کرد که همه تعالیم نظریه روانشناسی انسان گرا، را می توان در نماز پیدا کرد.

یا اگر بخواهیم در مقابل لیست 49 نفره آبراهام مزلو، فهرست افرادی را قرار دهیم که صفات آنها، نه تنها در برگیرنده تمام ویژگی هایی باشد که مزلو درباره خود شکوفاها، بیان می کند، بلکه از جهت ارتباط با غیب و معنویت، دارای ویژگی های برجسته تر و مزید برآن ها هم باشد، کافی است به جمع نورانی "نمازگزاران اسوه" اشاره نماییم، چرا که همه این مؤمنین با بهره گرفتن از کامل ترین پاسخ، یعنی نماز، به تمامی فرا نیازهای خود رسیده اند.

حقیقت، قاطعیت، نیکی، یگانگی و تمامیت و فرا نیازهای دیگر، همگی در آموزش های نماز، حضور زنده و محسوس دارند و اگر هر کس برای وصول به هر یک از آن ها به نماز نزدیک شود، به فراخور حال خود، پاسخی عالی تر از حد تصور دریافت می کند. نماز تکرار شکوهمند درس خود شکوفایی در پیشگاه مبداء آفرینش است.

اما مفهوم دیگر در مورد خود شکوفایی که آبراهام مزلو به آن اشاره می کند، مفهوم تجربه اوج(peak  experience) است که در خود شکوفاها، فراوان پیش می آید. تجربه اوج، اتفاقی دوره ای و زود گذراست که در آن شخص ناگهان به یک احساس آگاهی و هوشیاری بسیار بالا، سرخوشی و جذبه عمیق، در آمیخته شدن و همسو شدن پر انسجام با همه عالم و دگرگونی در احساس زمان و مکان دست می یابد. این تجربه قوی غالبا در افرادی که از نظر روانی کاملا سالم هستند، رخ می دهد و قرار گرفتن در برابر این تجربه، آثار مفید و دیر پایی برجا می گذارد.(4)

اگر بخواهیم برای "تجربه اوج"، مفهومی جامع تر و همه شمول تر را پیدا کنیم، کافی است که باز هم به نماز روی نماییم و به آن بُعد نماز توجه کنیم که غرق در مضامین عارفانه است.

شاید کمتر کسی به این نکته فکر کرده باشد که منظور از کلمه "شما" در سومین سلام نماز (السلام علیکم و رحمه الله و برکاته) که تنها سلام واجب نماز است، کیست و این "سلام بر شما" به چه کسانی اطلاق می شود؟

عارفان نماز، این سلام نماز را "سلام عارفانه" آن دانسته اند، که خطاب به همه هستی و آفرینش و خطاب به همه موجودات حاضر در آن، از ذرات کوچک اتمی گرفته تا کهکشان های بی انتها سر داده می شود.

چرا که همه این اجزای آفرینش، بدون استثناء مشغول حمد و ثنای الهی اند و پیوسته و مداوم، توحید را اقرار می کنند و شاید به واسطه این حمد و تسبیح دایمی، مورد خطاب تنها سلام واجب نماز قرار می گیرند.

بدین ترتیب نمازگزار، پس از فرستادن سلام بر نبی گرامی اسلام(ص) (السلام علیک ایها النبی و رحمه الله و برکاته) و سلام بر همه بندگان صالح خدا از جمله خودش (السلام علینا و علی عباد الله الصالحین)، سرانجام بر تمام اجزای آفرینش سلام می فرستند و این جلوه ای شکوهمند از در آمیخته شدن و همسو شدن پر انسجام با همه عالم را که در تجربه اوج از آن بحث می شود، در خود دارد.

علاوه بر این، نمازگزار حقیقی، یعنی آنان که به تعبیر امام صادق(ع)، "نماز عاشقانه" به جای می آورند در راز و نیاز با معبود خویش، به چنان جذبه و خلسه ای وارد می شوند و چنان از حیطه زمان و مکان خارج می گردند که حتی اگر تیر دردناک و سهمگین از پای مبارک شان بیرون بکشند(منظور حضرت علی است)، هرگز از آن سرخوشی و جذبه عمیق خارج نمی شوند. چه عاشقانه بود نماز علی(ع) و چه زیباست تعبیر جاودانه علی(ع) از عشق .. آری! او که در قبله نماز به دنیا آمد و در محراب نماز رستگار شد و این گونه عشق را برای آفرینش، عظمت و معنا بخشید و جاودانه کرد.

و چه ملکوتی است، نماز فرزند علی(ع) و حضرت امام زمان(عج)، که جهان در انتظار عدالتش خون می گرید.

و چه عطشی است بی پایان، عاشقانش را برای اقامه نمازی با امامت او… .

-----------------------------------------------------------------------------------

پی نوشت ها:

1ـ ترجمه فارسی روانپزشکی کاپلان ـ سادوک جلد اول صفحه 545

2-"راث بندیکت" جزو استادان مزلو، در دانشگاه ویسکانن است. او همان کسی است که تحقیقات وسیعی در مورد تاثیر اجتماع و فرهنگ بر شخصیت انسان انجام داده است( رجوع کنید به تاثیر نماز بر ثبات شخصیت)

3-"روانشناسی شخصیت سالم" اثر : آبراهام مزلو، ضمنا برای مطالعه بیشتر مراجعه کنید به مقاله اندیشمندانه آقای مسعود آذربایجانی تحت عنوان "انسان کامل" در شماره نهم فصلنامه وزین : حوزه و دانشگاه

آیا هم کفو بودن در ازدواج مهم است؟

از شرایط بسیار مهم ازدواج هم کفو بودن زوجین است. «کفو» به‌معنی نظیر و مساوی است.[1]؛

هم کفو بودن زوجین در چهار مشخصه اصلی اعتقادات، مذهب، خانواده و فرهنگ مهم است، در حقیقت داشتن اعتقادات مشترک و توجه به همتایی مذهبی، خانوادگی و فرهنگی از جمله مؤلفه‌های ازدواج موفق است.

پس کفو هم بودن دو همسر یعنی تناسب هم‌شأنی و هم‌ترازی و در اصطلاح عرف یعنی با هم جور بودن، که از نظر اسلام هم اهمیت بسیاری دارد.

قرآن کریم در این‌باره می‌فرماید: «الْخَبِیثاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَ الْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثاتِ وَ الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبِینَ وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّباتِ أُولئِکَ مُبَرَّؤُنَ مِمَّا یَقُولُونَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ کَرِیم.»[نور، 26]؛ «زنان ناپاک از آن مردان ناپاکند و مردان ناپاک نیز به زنان ناپاک تعلّق دارند، و زنان پاک ازآن مردان پاک، و مردان پاک از آن زنان پاکند.»

پیامبراکرم صلی‌الله علیه و آله در بیاناتی فرمودند: «کسانی را که همتا و هم‌شأن یکدیگر هستند، ازدواج دهید و از کسانی که همتا و هم‌شأن شما هستند همسر بگیرید تا برای فرزندانتان مادر مناسبی باشد.» [2]

«وقتی اشخاص هم‌‏شأن برای خواستگاری آمدند، دخترتان را به آن‌ها بدهید و منتظر حوادث نباشید.»[3]

 «مرد مؤمن هم‌‏شأن زن مؤمن و مرد مسلمان نیز هم‏‌شأن زن مسلمان است.»[4]

اگر همسران در این جهات، نامتناسب و متفاوت باشند، غالبا در زندگی با مشکلات و ناسازگاری ها و تنش‌ها و عدم همکاری‌ها و ناراحتی‌ها مواجه خواهند شد. مثلا اگر یکی از آن‌ها از خانواده دیندار و مقید به ارزش‌ها و دیگری از خانواده  لاابالی یا کم تقید باشد در زندگی آینده غالبا با مشکلاتی جدی رو‌به‌رو خواهند شد. و همچنین اگر یکی اهل مطالعه و تحقیق و دیگری اهل تفریح و تجمل و شب نشینی، یا یکی دارای تحصیلات عالی و دیگری کم سواد باشد یا یکی از آن‌ها از خانواده ثروتمند و تجمل گرا و دیگری از خانواده تهیدست و ساده باشد یا یکی از آن‌ها دارای فرهنگ و آدابی ویژه و دیگری با فرهنگ و طرز تفکری دیگر باشد غالبا با مشکلاتی کم و یا زیاد مواجه می‌شوند و همکاری و هم‌فکری و تعاون لازم را ندارند.[5]

پس آن‌چه که باید در انتخاب همسر مورد توجه قرار گیرد، همتایى و تناسب از نظر و جنبه‌هاى مختلف است، زیرا اگر دختر و پسر هم‌شأن یکدیگر باشند و همدیگر را درک کنند، همچون دو کفّه ترازو در هر شرایطی در کنار هم خواهند بود و هیچ ناراحتی و کمبودی نمی‌‏تواند زندگی ‏آن‌ها را از هم فرو پاشد.

بنابراین دو انسانی که می‌خواهند یک عمر با هم زندگی کنند و در همه امور شریک باشند، حتما باید هماهنگ و هم‌سنخ و هم‌کفو باشند. چون هر قدر بین آن‌ها تناسب و سنخیت بیشتری باشد، درک متقابل آنان از یکدیگر بیشتر است، و آن پیوند استوارتر و لذت‌بخش‌تر خواهد بود.

------------------------------------------------------------------

پی‌نوشت:

[1].مجمع البحرین، ج‏1، ص359

[2].بحارالانوار، ج103

[3].نهج الفصاحه، ص37

[4].وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۴۴

[5].انتخاب همسر، ابراهیم امینی، ص 8 ـ 136.

سریع الاجابه ترین دعاها

  استجابت دعا، مانند هر پدیده‌ی دیگری، قوانین آداب و شروطی دارد که با وجود آن آداب و شرایط است که دعا به اجابت می‌رسد و اگر آن شرایط موجود نباشد، یا مانعی در استجابت آن باشد که ما به آن علم نداریم، اگر چه سریع الاجابة ترین دعا هم باشد، باز ممکن است مورد اجابت واقع نشود.[1]

دعـــــا

به هر حال چون ذکر متن دعاها در این خلاصه مقدور نیست، فقط به ذکر اسامی چند مورد که دارای اهمیت خاص هستند اشاره می‌شود:

1, دعای توسل:

محمد ابن‌بابویه دعای توسل را از ائمه (علیه السلام) نقل کرده و گفته است که این دعا را در هیچ امری نخواندم، مگر آن که اثر اجابت آن را به زودی یافتم دعای توسل از دعاهای مشهور است که در شب‌های چهارشنبه خوانده می‌شود. در این دعا با توسل به چهارده معصوم (علیه السلام) و واسطه قرار دادن آن‌ها به درگاه الاهی پس از اتمام دعا، حاجت خود را از خدا در خواست می‌کنیم. جملات صدر و ذیل آن چنین است: ”اللهم انی اسئلک و اتوجه الیک بنبیک نبی الرحمة…”‌؛ خدایا من از تو می‌خواهم و روی می‌آورم به سوی تو، به پیامبرت، پیامبر رحمت… ”یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله”‌؛ ای آبرومند نزد خدا، شفاعت کن برای ما نزد خدا.[2]
اسم اعظم خدای تعالی آن است که افتتاح او ”‌الله”‌‌ و اختتام او ”‌هو”‌‌ است، هر که اسم اعظم خدای تعالی را روزی یازده بار ورد خود قرار دهد، هرآینه هر امر مهمّ جزئی و کلّی برای او آسان شود و آن اسم اعظم پنج آیه از پنج سوره مبارکه بقره، آل عمران، نساء، طه و تغابن است، با این ویژگی که حروف آن نقطه ندارد و تغییری در اعراب آن‌ها صورت نمی‌گیرد

2, دعای فرج:

کفعمی در کتاب بلد الامین دعایی از حضرت علی (علیه السلام) نقل کرده که اگر شخص گرفتار، ترسیده، نگران و غم دیده، آن را بخواند، حق تعالی گشایش در کار او ایجاد می‌نماید، که ابتدا و انتهای این دعا چنین است:

”یا عماد من لا عماد له…”‌؛ ای پشتیبان کسی که پشتیبان ندارد… ”و افعل بی ما انت اهله”‌؛ با من چنان کن که تو اهل آنی[3]. و آن گاه پس از دعاء حاجت خود را بطلبد.

3, دعای اسم اعظم:

سید علیخان شیرازی در کتاب کلم طیب می‌نویسد: اسم اعظم خدای تعالی آن است که افتتاح او ”الله”‌ و اختتام او ”هو”‌ است، هر که اسم اعظم خدای تعالی را روزی یازده بار ورد خود قرار دهد، هرآینه هر امر مهمّ جزئی و کلّی برای او آسان شود و آن اسم اعظم پنج آیه از پنج سوره مبارکه بقره، آل عمران، نساء، طه و تغابن است، با این ویژگی که حروف آن نقطه ندارد و تغییری در اعراب آن‌ها صورت نمی‌گیرد:

الف. ”الله لا إله إلا هو الحی القیوم … ”‌ تا آخر آیة‌الکرسی.

ب.”الله لا اله الا هو …نزل علیک الکتاب …”‌.

ج. ”الله لا إله ان هو لیجمعنکم …”‌.

د.”الله لا إله ان هو له الاسماء …”‌.

ه.”الله لا إله الا هو و علی إلله…”‌. [4]
دعایی دیگر از امام جعفر صادق (علیه السلام) که هر کس یا رب یا الله بگوید به گونه‌ای که تا نفس او قطع شود، گفته می‌شود لبیک حاجت تو چیست؟

4, دعای مقاتل بن سلیمان از امام سجاد (علیه السلام):

امام سجاد (علیه السلام) به مقاتل بن سلیمان، دعایی را تعلیم داده، که مقاتل می‌گوید: هر کس این دعا را صد بار بخواند، دعایش مستجاب خواهد شد. ابتدا و انتهای این دعا چنین است:”الهی کیف ادعوک و انا…”‌؛ خدایا چطور بخوانم تو را و حال من منم… . ”‌تفرج عنی فرجا عاجلا غیر اجل نفسک و رحمتک یا ارحم الراحمین”‌ گشایش فوری بدون مدت دار، به من عطا کن به فضل و رحمت خودت، ای مهربان‌ترین مهربانان.[5]

5, دعای سریع الاجابة:

کفعمی در بلدالامین دعایی از امام موسی کاظم (علیه السلام) نقل کرده و فرموده: عظیم‌الشأن و سریع الاجابة است که جملات صدر و ذیل آن چنین است: ”اللهم انی اطعتک فی احبّ ا***اء الیک و هو التوحید”‌؛ خدایا من تو را اطاعت کردم در آن چه بیشتر دوست داری و آن یگانه دانستن تو است. ”و ارزقنی من حیث احتسب و من حیث لا احتسبه، انک ترزق من تشاء بغیر حساب”‌؛ روزی‌ام ده، از آن جا که گمان می‌برم و از آن جا که گمان نمی‌برم؛ زیرا تو هر که را بخواهی بی حساب روزی می‌دهی؛ پس از اتمام دعا حاجت خود را بطلب.[6]

6, دعایی از امام صادق (علیه السلام) وارد شده که فرمود: هر کسی ده بار یا الله بگوید، به او گفته می‌شود، لبیک، حاجت تو چیست؟.[7]

7, دعایی دیگر از امام جعفر صادق (علیه السلام) که هر کس یا رب یا الله بگوید به گونه‌ای که تا نفس او قطع شود، گفته می‌شود لبیک حاجت تو چیست؟.[8]

همه این دعاها را مرحوم شیخ عباس قمی در کتاب مفاتیح‌الجنان، فصل پنجم آورده است.

لازم به تذکر است که برای حاجت‌های خاص، دعاهای خاصی وارد شده است که برای کسب اطلاع از آن‌ها می‌توانید به کتاب مفاتیح‌الجنان مراجعه کنید.

 

پی نوشت ها :

[1] برای آگاهی بیشتر در باره ی دعا آداب و شرایط آن رجوع کنید به نمایه‌های:

الف. شرایط حتمی استجابت دعا، سؤال شماره 197 سایت اسلام کوئست.

ب. نحوه و چگونگی تشخیص مصلحت در دعا، سؤال شماره 721 سایت اسلام کوئست.

[2] مفاتیح‌الجنان، دعای توسل، ص 225,

[3] همان؛ دعای فرج.

[4] همان، آیات اسم اعظم، ص 224,

[5] همان، دعای مقاتل بن سلیمان، ص 236,

[6] مفاتیح‌الجنان، دعای سریع الاجابة، ص 237 و 754,

[7] اصول کافی، کتاب الدعاء، باب: هر کس ده بار یا الله بگوید.

[8] همان، باب هر کس یا الله یا رب بگوید تا نفس بند آید.

نحوه بیان کردن مسایل جنسی برای نوجوانان در سن تکلیف
 
غریزه جنسی یکی از غرایز نیرومند،‌ حساس و زندگی ساز انسان است و در حیات روانی و جسمانی او تاثیرات به‌سزایی دارد. برخی از رفتارها و برخی بیماریهای جسمانی و روانی نیز از این غریزه مایه می گیرد. از همین رو، اگر عاقلانه و به طور صحیح پرورش یابد زندگی قرین خوشی و آسایش می گردد و اگر در طریق افراط و تفریط واقع شود، ممکن است صدها ضایعه جسمانی و روانی به دنبال بیاورد «مرحله‌ نوجوانی و جوانی مهمترین و حساس ترین دوره‌ زندگی انسان است که با بلوغ و دوره‌ شکوفایی همراه است و نوجوان و جوان با بحرانهای زیادی روبرو است.» لذا امر تربیت، هدایت و تعدیل غریزه جنسی نوجوانان و جوانان امری بس خطیر و حساسی است، که ظرافت های خاصی را می طلبد و باید با علم و درایت کافی صورت پذیرد.

دوره نوجوانی:

این مرحله که با بیداری غریزه‌ جنسی و بلوغ همراه است، از حدود 11 تا 12 سالگی آغاز می شود. اساس بلوغ، فعال شدن غده های جنسی است که در اثر این فعالیت، دگرگونی ویژه ای در نوجوان پدید می آید، و با یک سری علائم و تظاهرات جسمانی و روانی توام است. نوجوان به علت این انقلاب عظیم جسمی گاهی دچار تنش غریزه شده و تجلیات و تمایلات جنسی در وجودش اوج می گیرد. این حساسیت شدید از حدود 15 سالگی آغاز و تا 19 سالگی ادامه می یابد.
نوجوانان غالباً با والدین و مربیان در رابطه با مسایل جنسی ارتباط مناسبی ندارند و نمی توانند سوالات خویش را با آنان بی پرده میان بگذارند، در نتیجه یا مشکلات خود را در دل نگه می دارند یا از دوستان و معاشران خود سوال می کنند. باید بدانیم که رفتار جنسی و احساس نیاز و تمایلات جنسی، فقط منحصر به بیداری این غریزه نیست، بلکه رفتار جنسی در انسان ها تحت تاثیر دو عامل هورمون ها و تجربه و یادگیری است.(1)

از شب و روز ترویه و عرفه توشه برگیریم.

یوم الترویه:
روز هشتم ذی‌الحجه روز ترویه است و روزه‌اش فضیلت بسیار دارد و روایت شده است که کفاره‌ شصت سال است و غسل در این روز مستحب است.


فضیلت شب عرفه
شب عرفه از لیالی متبرکه و نورانی می‌باشد. آن شب، لحظه مناجات و خلوت با حضرت دوست و برآورنده حاجات است. در این شب عزیز توبه مورد قبول حضرت حق قرار می‌گیرد و دعا به درگاه او مستجاب خواهد بود. فضیلت شب عرفه به اندازه‌ای است که اگر کسی آن را به عبادت بگذارند، اجر صد و هشتاد سال عبادت را خواهد داشت. آورده شده کسی که در آن شب به زیارت امام حسین علیه السلام و سرزمین پر بلای کربلا برود؛ و تا روز عید در آنجا بماندن، از شر آن سال در امان بماند.



دعاهای مخصوص شب عرفات در مفاتیح الجنان مرحوم شیخ عباس قمی آمده است.

(مفاتیح الجنان)


روز عرفه و اهمیت آن
اگر چه روز عرفه به اسم عید نامیده نشده، اما از اعیاد بزرگ مسلمانان به حساب می‌آید. عرفه روزی است که خدای عالمیان بندگان محتاج خود را به عبادت و طاعت خود دعوت کرد.
و سفره‌های جود و احسان و رحمت خویش را برای آنان گسترانیده است. شیطان در این روز خوارتر از همیشه، حقیرتر از هر زمانی و رانده شده‌تر از هر ساعتی می باشد. و خشمناک‌ترین اوقات خود را می‌گذراند. در روایت آمده است: حضرت امام سجاد علیه السلام شنید که شخصی در روز عرفه دست گدایی به طرف خلق خدا دراز کرده و حاجت خود را از مردم طلب می‌نماید. پس حضرت به آن شخص فرمود: وای بر تو! آیا در روز عرفه هم حاجت خود را از مردم طلب می‌نمایی!؟ و حال آنکه در این روز امید می‌رود فضل خدا حتی شامل بچه‌هایی که در شکم مادرانشان هستند نیز بشود و آنها سعادتمند گردند.

(مفاتیح الجنان)


اعمال روز عرفه
1. غسل پیش از زوال خورشید
2. رفتن به زیارت امام حسین علیه السلام که هر کس چنین کند، ثواب هزار حج و هزار عمره و هزار جهاد و بلکه بالاتر را نصیب خود کرده است. و اگر کسی در عرفه زیر قبه‌ی حضرت امام حسین علیه السلام باشد ثوابش بیشتر از کسی است که در عرفات باشد.
3. بعد از نماز عصر در زیر آسمان دو رکعت نماز بخواند. و در پیشگاه خدا به گناهان خود اعتراف کند.
4. خواندن دعای عرفه
5. اعمال و دعاهایی در این روز وارد شده که می‌توان به مفاتیح الجنان مراجعه کرد.

(مفاتیح الجنان)

 

هشتم ذی الحجه روز ترویه است و این روزی است که حجاج نیت حج تمتع می نمایند و محرم شده از مکه سمت منی حرکت می نمایند و شب را در آنجا بیتوته می کنند و صبح عرفه به جانب عرفات رهسپار می گردند.

علت نام گذاری:

ترویه در لغت به معانی زیر آمده است:

سیراب کردن، سیراب گردانیدن، کسی را بر روایت شعر داشتن، در کاری اندیشه کردن اندیشیدن، در کار و نگریستن پایان آن را و تعجیل نکردن در جواب[1]

در علل الشرایع در سر نامیدن این روز به ترویه حدیثی از امام صادق علیه السلام که راوی می گوید: از حضرت پرسیدم چرا روز ترویه را روز ترویه نامیده اند؟

حضرت فرمود: زیرا در عرفات آب نبود و حاجی ها روز هشتم ذی حجه از مکه آب برمی داشتند و به عرفات می بردند و برخی از ایشان به بعضی دیگر می گفتند: تروّیتم، تروّیتم (سیراب شدید، سیراب شدید) لذا به خاطر همین، روز هشتم را روز ترویه نامیدند.[2]

باز نقلی دیگر آمده است که زمانی که ابراهیم علیه السلام مأمور شد خانه کعبه را بسازد مکان آن را نمی دانست در نتیجه خداوند جبرئیل سلام الله علیه را نازل کرد تا مکان خانه را برای ابراهیم مشخص کند و خداوند تعالی پایه های کعبه را از بهشت نازل فرمود و حجرالاسود نیز نازل شد. سپس ابراهیم برای کعبه دو در قرارداد، دری در سمت مشرق و دری در سمت مغرب که مستجار نامیده می شود. وقتی ساخت کعبه به اتمام رسید ابراهیم و اسماعیل حج بجا آوردند و جبرئیل در روز هشتم ذی حجه (روز ترویه) بر آن دو نازل شد و گفت برخیزید و آب جمع آوری کنید، چون در زمین عرفات آبی وجود ندارد. به همین دلیل این روز، روز ترویه (یعنی ذخیره کردن آب) نامیده شد. سپس ابراهیم گفت پروردگارا این شهر را محلی امن قرار بده و اهل آن را از میوه ها بهره مند کن...(سوره ابراهیم/35)

امام صادق علیه السلام فرمود: منظور از بهره مندی از ثمرات، ثمره قلوب یعنی محبت مردم و تمایل آنها نسبت به مکه است تا به سوی آن بروند.[3]

معنای اقامه نماز چیست؟

نماز صبح

به نظر می‏رسد با توجه به ریشه لغوی اقامه، که از قیام ـ در مقابل قعود است ـ اقامه نماز را به معنای برپایی آن بگیریم در مقابل آن زمین ماندن و زمین‌گیر شدن و بی‏اعتنایی به آن است و این معنا دارای مصادیقی است:

الف ـ گزاردن درستِ نماز با حدود و شرایط آن؛

ب ـ به جای آوردن نماز به نحو کامل و احسن؛

ج ـ تداوم در برپایی نماز؛

د ـ تلاش برای مطرح کردن و گسترش نماز در جامعه.

 

راغب در مفردات گوید: «و لم یأمر تعالی بالصّلوة حیثما امر و لا مدح به حینما مدح الاّ بلفظ الاقامة تنبیها انّ المقصود منها توفیة شرائطها لا الاتیان بهیئاتها...؛1 در تمام مواردی که خداوند به نماز امر یا مدح به آن کرده است واژه اقامه نماز آمده است تا به این معنا توجه داده شود که مقصود از نماز، گزاردن نماز واجد شرایط است نه تنها به جای آوردن هیأت نماز(بدون روح).»

 

در قرآن کریم، اقامه نماز با ویژگی‏های ذیل مطلوب است:

 

قمر در عقرب چه روزی است؟!


قمر در عقرب سال 1392 شمسی


همانطورکه می دانید قمر یا همان ماه تقریبا هر 2 روز و نیم یکبار در طول چرخش 1 ماهه تقریبی خود به یکی از صور فلکی حمل و ثور و جوزا و سرطان و اسد و سنبله و میزان و عقرب و قوس و جدی و دلو و حوت که اینها برابرند با همان ماه فروردین تا اسفند شمسی خودمان وارد می شود.
تمام قدما و حکما بالاتفاق بر این موضع اجماع دارند که بخاطر تاثیرات ناگهانی و قدرتمند ماه در زمانیکه قمر در صورت فلکی عقرب قرار دارد نبایست بکارهای اساسی چون ازدواج – مسافرت – اعمال جراحی و شروع کارهای مهم پرداخت و فقط کشاورزی و آبیاری در این زمان سودمند است.همه باور دارند که ماه بر جزر و مد اقیانوسها – باز و بسته شدن صدفها چه تاثیری دارد .هر مامور پلیسی میتواند بشما بگوید که اداره پلیس در شبهایی که قرص ماه کامل است دچار چه مشکلاتی میباشد و حتی در آسایشگاههای بیماران روانی نیز در بدر کامل ماه نا آرامیها بیش از زمانهای دیگر است.شاید یکی از دلایل سفارش اسلام به روزه گرفتن در اول و وسط و آخر ماه قمری این باشد چرا که روزه آب بدن را کاهش داده و بدن انسان نیز که حدود 85٪ مواد تشکیل دهنده اش آب است کمتر تحت تاثیرات ماه قرار میگیرد تاثیراتی که بر روی آب اقیانوسها و دریاها نیز میگذارد.بقراط حکیم همو که پزشکان قسم نامه اش را میخوانند میگوید کسی که بدون در نظر گرفتن حرکت و چرخش ستارگان و سیارات به حرفه طبابت میپردازد فردی ابله است!!!!!و در ادامه هشدار داده که : هرگز آن قسمت از بدن را که قمر از علامت فلکی آن در حال عبور است با آهن (چاقو و تیغ جراحی و ....) لمس نکنید!!!!! شاید با مواردی از این دست زیاد برخورد کرده باشید که دکتر پس از عمل جراحی بسیار با قاطعیت میگوید که عمل با موفقیت انجام پذیرفت اما پس از چند روز بیمار میمیرد. یا فرد یک جراحی کوچک مثلا در آوردن یک خال گوشتی انجام داده اما 6 ماه است که دستش به عفونت و ناراحتی این موضع بند شده است. یادتان باشد اولا ازآنجاکه قمر در هر صورت فلکی 2 روز و نیم بیشتر نیست پس نیازی به عقب انداختن طولانی نوبت عمل نیست و ثانیا کسانی نیز که اینهارا خرافات میپندارند بهتر است لااقل با احتیاط بیشتری عمل نمایند چون اگر چنین چیزی باشد که پس آسیب نمی بینند و اگر نباشد نیز چیزی را ازدست نخواهند داد. پس سعی کنید کلا در مواقع قمر در عقرب از انجام امور مهم و جراحی خودداری کنید ودیگر اینکه بر اساس نرم افزارهای نجوم و یا تقویمهای نجومی که در بازار یافت می شود براساس نکات مهم زیراگر خدای ناکرده نیاز به جراحی داشتید حتما موقعیت نجومی قمر در هرکدام از بروج 12گانه را  مد نظرتان قرار دهید.

ادامه مطلب را ببینید

اسرار وضو



ای کسانیکه ایمان بخدا آوردید، برخیزید از برای نماز و بشویید رویها، و دستها را تا مرفق و مسح کنید سر و پاها را تا دو کعب(9 مائده)

ای بپندار وجود آلوده، خود را پاک ساز
کاین طهارت سالک ره را، نمازی می کند.

تلخیص وضو، عبارت از دو شستن و دو مسح است.

وضو نیز که خود در جزو طهارت ظاهر است، دارای آداب ظاهریه و باطنیه می باشد، و در این هر دو نیز اسرار و رموزی نهفته است، که ما به لحاظ دوری جستن از اطاله کلام و خودداری از ایجاد ملال برای خوانندگان عزیز، بدون تفکیک آن دو، اجمالا بذکر بعضی از آن اسرار و رموز اکتفا می نماییم:

همین وضو، که عبارت از دو شستن و دو مسح است( و شاید برخی از عوام الناس بنظر ناچیزی بر آن بنگرند) با قطع نظر از ازاله چرک ظاهر و پلیدیهای جسمی که موجب حفظ بهداشت عمومی بدن است، دارای حکمتها، تذکرات، تنبیهات و بیدار باشهایی است که هر گاه فرد نمازگزار بدانها پی برده و همانطور که در اخبار ائمه اطهار علیهم السلام است و بوسیله علماء والامقام و حجج اسلام (کثر الله امثالهم و ایدهم بتاییداته) ترجمه و تلخیص گردیده و راه اجرای آنرا نموده اند معمول گردد، اصلاح باطن را متضمن بوده و بالفطره اصلاح نفس نیز بر آن مرتبت خواهد بود.

با رعایت آن آداب و اسرار، همینکه نمازگزار، دل از غیر خدا پاک ساخت، نیمی از عمل معرفتش کامل گشته و خود را با خدایتعالی مانوس می یابد، تدریجا بسیاری از حقایق را در باطن خود دریافته و در نیمه دیگر از عمل معرفت، نوبت بتابش انوار جلال عظمت الهی میرسد. 

                     ادامه مطلب را ببینید

غیبت ، حقّ الناس ، آبروی افراد

  غیبتحق الناس است زیرا آبروی خلق خدا را می برد


لذا ارزش آبروی هر کس = ارزش جان و مال او

 

تا صاحب حق راضی نشود خدا او را نمی بخشد و ای بسا غیبت می کند و دسترسی برای جلب رضایت طرف پیدا نمی کند و این بار گناه برای همیشه بر دوش او می ماند . آنها که غیبت را وسیله تفریح و سر گرمی مجالس خودشان قرار می دهند اگر در این عواقب بیندیشند ، قطعاً تجدید نظر خواهند کرد .


پیشگیری یا درمان غیبت :

غیبت مانند بسیارى از صفات رذیله و مذموم تدریجاً به صورت یک بیمارى روانى در مى آید به گونه اى که غیبت کننده از کار خود لذت مى برد و از این که پیوسته آبروى این و آن را بریزد احساس رضا و خشنودى مى کند و این یکى از مراحل بسیار خطرناک اخلاقى است .

اینجاست که غیبت کننده باید قبل از هر چیز به درمان انگیزه هاى درونى غیبت که در اعماق روح اوست و به این گناه دامن مى زند ، بپردازد . انگیزه هائى همچون بخل ، حسد ، کینه توزى ، عداوت و خودبرتربینى . باید از طریق خودسازى و تفکر در عواقب سوء این صفات زشت و نتایج شومى که ببار مى آورد و همچنین از طریق ریاضت نفس ، این آلودگی ها را از جان و دل شسته تا بتواند زبان را از آلودگى به غیبت باز دارد سپس در مقام توبه بر آید . در مجموع رعایت امور زیر برای پیشگیری یا درمان غیبت کار ساز است :

 

1- از آنجا که عوامل زیادی در بروز و ظهور این صفت زشت مؤثر بوده باید به سراغ آنها رفت . حسد ، کینه توزی ، انحصار طلبی ، انتقام جویی ، کبر و خود برتربینی از عوامل مهمی می باشد که آدمی را به سراغ غیبت می فرستد و تا اینها از وجود انسان ریشه کن نشود صفت رذیله غیبت هم ریشه کن نخواهد شد .

 

2- توجه به پیامد های سوء معنوی و مادی ، فردی و اجتماعی که هر گاه انسان به این نکات توجه کند که غیبت او را از چشم مردم می اندازد ، به عنوان فردی خائن و حق نشناس و ضعیف و ناتوان در جامعه معرفی می کند ، پیوند اعتماد و اطمینان را در جامعه متزلزل می سازد قطعاً تجدید نظر خواهد کرد .

3- غیبت کننده باید به این حقیقت توجه کند که غیبت کردن یکی از نشانه های بارز ضعف و ناتوانی و فقدان شخصیت و عقده خود کم بینی است و او با غیبت کردن این صفات درونی خود را آشکار می سازد و پیش از آنکه شخصیت اجتماعی طرف را بشکند ، شخصیت خود را در هم می کوبد .

 

۴- برای ترک غیبت مخصوصاً در مورد کسانی که غیبت برای آنها به صورت یک عادت در آمده قبل از هر چیز مراقبت شدید و نظارت اکید بر زبان است ، پرهیز از معاشرت با دوستانی که او را به غیبت تشویق می کنند ، ترک مجالسی که مهیا برای غیبت است ، کلیه اموری که وسوسه غیبت در او ایجاد می کند . یکی از انگیزه های غیبت ، تبرئه خویشتن است مثلاً می گوید اگر من مرتکب گناه شدم فلان کس که از من بهتر است همین عمل و یا عملی بدتر از کار من را انجام داده است .

 

در حدیثی از امام علی (ع) آمده است :

« ما عمر مجلس بالغیبه الا خرب من الدین »

« مجلسی به وسیله غیبت آباد نشد مگر این که از نظر دین خراب گشت »

 

خداوند سبحان در قرآن کریم می فرماید :

« و لا یغتب بعضکم بعضا أیحب أحدکم أن یأکل لحم أخیه میتا فکرهتموه

و اتقوا الله إن الله تواب رحیم  »

 

« و هیچیک از شما دیگرى را غیبت نکند ، آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ به یقین همه شما از این امر کراهت دارید تقواى الهى پیشه کنید که خداوند توبه پذیر و مهربان است . »

(سوره مبارکه حجرات ، آیه 12)

 

از آنجا که ممکن است افرادى که آلوده به بعضى از گناهان ظن و گمان بد و تجسس و عیبجویی و غیبت می باشند با شنیدن این آیات متنبه شوند و در صدد جبران بر آیند ، در پایان آیه راه را به روى آنها گشوده و مى فرماید : « تقواى الهى پیشه کنید و از خدا بترسید که خداوند توبه پذیر و مهربان است . » نخست باید روح تقوا و خدا ترسى زنده شود و به دنبال آن توبه از گناه صورت گیرد تا لطف و رحمت الهى شامل حال آنها شود .

 

کفاره غیبت :

پیامبر خدا (ص) فرمودند :

« تَستَغفِرُ اللَّهَ لِمَنِ اغتَبتَهُ کلَّما ذَکرتَهُ »

« کفّاره اش این است که هر گاه به یاد کسى که از او غیبت کرده اى افتادى ، از خداوند برایش آمرزش بخواهى »

 

« إذا اغتابَ أحَدُکم أخاهُ فلْیَستَغفِرِ اللَّهَ فإنَّها کفّارَةٌ لَهُ »

« هر گاه یکى از شما غیبت برادرش را کرد ، از خداوند آمرزش بطلبد زیرا این کفّاره گناه اوست »

 

« مَن تَطَوَّلَ على أخِیهِ فی غِیبةٍ سَمِعَها فیهِ فی مَجلِسٍ فَرَدَّها عَنهُ رَدَّ اللَّهُ عَنهُ ألفَ بابٍ مِن السُّوءِ فی الدنیا و الآخِرَةِ »

 

« هر کس در مجلسى بشنود که از برادرش غیبت مى شود و آن را از او دفع کند ، خداوند هزار باب بدى را در دنیا و آخرت از او دفع کند »