نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

مشخصات بلاگ
نــــــــــور

" سَلامٌ عَلَی إل یاسِین "

منتظر مأیوس نیست. منتظر از درد هجر میسوزد

اما بشوق وصال سر زنده و امیدوار است .

انتظار یعنی امید به فردا

فردای وصال ...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۲۷۴ مطلب با موضوع «گفتار دینی :: مقالات و گفتارها» ثبت شده است

سه شاخصه‌ی اخلاقی مؤمنین واقعی

«مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِی أَیُّوبَ عَنْ أَبِی عُبَیْدَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُ الَّذِی إِذَا رَضِیَ لَمْ یُدْخِلْهُ رِضَاهُ فِی إِثْمٍ وَ لَا بَاطِلٍ‏ وَ إِذَا سَخِطَ لَمْ یُخْرِجْهُ سَخَطُهُ مِنْ قَوْلِ الْحَقِّ وَ الَّذِی إِذَا قَدَرَ لَمْ تُخْرِجْهُ قُدْرَتُهُ إِلَى التَّعَدِّی إِلَى مَا لَیْسَ لَهُ بِحَقٍ‏.[۱]

امام باقر علیه السّلام فرمود: همانا مؤمن کسى است که چون راضى و خرسند باشد، رضایتش او را به گناه و باطلى وارد نکند و چون ناراضى شود از سخن حق خارجش نکند، و کسى است که چون قدرت یابد، قدرتش او را به آنچه حق ندارد نکشاند.»

مقدمه:

در این نوشتار سعی داریم با استفاده از یکی از روایات ارزشمند امام محمدباقر علیه السلام به سه مؤلفه ارزشمند انسان‌های مؤمن اشاره کنیم هدف از شرح این حدیث ارزشمند در واقع واقف شدن و معرفت پیدا کردن به شاخصه‌های ارزشمند مؤمنین واقعی می‌باشد.

دلیل عصمت انبیاء الهی چیست؟



یکی از خصوصیات مهم انبیاء عظام «عصمت» است. عصمت دارای مراتبی است؛ مرتبه اول آن عصمت از خطا و اشتباه در دریافت و ابلاغ وحی است؛ مرتبه دوم آن، عصمت از گناه و معصیت است؛ مرتبه سوم آن، عصمت از خطا و اشتباه در امور عادی زندگی است. شیعه بالاتفاق معتقد است جمیع انبیاء از ابتدای تولد تا پایان زندگی خود، معصوم بوده و دارای همه مراتب عصمت هستند و هرگز هیچ گناه، خطا یا اشتباهی از آنان صادر نمی‌شود.

اما دلیل شیعه بر این مدعا چیست؟

«توسل» شرک نیست

توسل


همچنان که در تفاسیر قرآن آمده: وسیله به معنی «تقرب جستن و یا چیزی که باعث نزدیکی به دیگری از روی علاقه و رغبت می شود» است .[۱]

خداوند به مقتضای لطف و رحمت بی انتهای خویش، اسباب و وسایل هدایت مردم را فراهم کرده است که یکی از آن وسایل فرستادن پیامبران و نزول کتب آسمانی و راهنمایی رهبران دینی است.

هر چند خداوند می تواند بدون واسطه، فیض خود را به موجودات برساند، ولی سنت الهی بر این تعلق گرفته که جهان هستی را بر اساس نظام اسباب و عوامل قرار دهد و فیض خود را تنها از راه علل و اسباب اعطا کند. در روایتی امام صادق(علیه السلام) می فرماید: "اَبَی اللهُ أنْ یَجْرِیَ الْاَشْیَاءُ اِلَّا بِالأسْبَابِ؛ [۲] خداوند امور و اشیا را از طریق علل و سببش جاری می سازد".
بر این اساس است که انسان در همه کارهای زندگی به اسباب و وسایل توسل می کند.

خداوند برای اعطای فیض خویش، راه ها و اسباب خیری را مشخص کرده است، مانند نماز، روزه، نیکی به یتیم، خدمت به مردم و غیره.

از جمله اسباب و عوامل، نزول فیض و رحمت الهی، وجود انسان های به حق رسیده یعنی امامان و پیامبران هستند.
امام علی (علیه السلام) در روایتی، وسائلی ذکر کرده که برای نزدیک شدن انسان به خدا می توان از آنها بهره برد، مانند ایمان به خدا و پیامبر و جهاد در راه خدا و کلمه اخلاص (لا اله الا الله) و نماز و زکات و روزه و حج و عمره و صله رحم و انفاق و کارهای نیک.[۳]
همان طوری که امور برشمرده، وسیله نزدیکی به خداوند هستند، استمداد از ارواح مطهر پیامبران و اولیای الهی نیز وسیله تقرب به خداوند است که در قرآن و روایات بدان اشاره شده است. قرآن مجید می فرماید:"وابتغوا الیه الوسیله"؛ به سوی او وسیله به دست آورید. [مائده، آیه ۳۵] پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در مورد شیوه توسل فرمود: "الَّلهُمَّ انِّی أسْألُکَ وَ أتَوَجّهُ اِلَیْکَ بِنَبیّکَ نَبِیِّ الرَّحْمَةِ".[۴]

بنابراین توسل، لازمه زندگی انسان در جهان هستی است که بر آن قانون اسباب و عوامل حکم‌فرما است.

در این بین، پیامبران و امامان به جهت نزدیکی و قرب به خداوند، نیز به خاطر این که صفات الهی در آنان به گونه کامل تر از دیگر موجودات تجلی یافته است، مورد توسل قرار می گیرند. اینان تجلی گاه صفات خداوندند، یعنی همان گونه که خداوند رحمان و رحیم و جبار و سمیع و علیم است، در حد نازل تر، صفات و اسمای الهی در این انسان های به خدا پیوسته و تجلی یافته است. پس شایسته ترین افراد برای توسل و شفاعت و رسیدن به خداوند این انسان های صالح هستند.

انسان با توسل به پیامبران و امامان، به مرتبه نازل وجود الهی تمسک و توسل یافته است.
اضافه می کنیم که توسّل یعنی کسی را در پیشگاه خداوند شفیع قرار دادن.
 البته آدمی می‏ تواند و مجاز است که مستقیماً از خداوندحاجت خود را بخواهد؛ ولی اگر بتواند در این مسیر دعای دیگران ـ به خصوص مقرّبان به درگاه الهی را هم همراه خودش کند، احتمال تأثیر بیش‏تری در کار خواهد بود. ولی اگر خداوند به طور کلی فراموش گردد و تنها وسایط دیده شوند،بدیهی است که این امر با آموزه‏های دینی و قرآنی سازگاری ندارد.

اما اینکه چرا به ائمه (علیهم السلام) توسل می‏ جوییم؟ علت‏ های مختلفی دارد:
مهمترین آن دستور خداست، خداوند در قرآن فرموده است: "وَابْتَغُوا اِلَیْهِ الْوَسِیلَهِ" [مائده آیه ۳۵]؛ به سوی خداوند وسیله برگیرید، این وسیله می‏ تواند اعمال صالح باشد و می‏ تواند شخص صالح و وجیهی باشد. زیرا انسان آلوده و گنهکار چون از ساحت قرب الهی دور است با استشفاع از محبوبین درگاه خدا تضمین بهتری برای درخواست خود می‏ یابد.

در قرآن نیز آیاتی در مورد توسل به اولیا آمده است. فرزندان یعقوب هنگام پشیمانی از گناه خود به یعقوب(علیه السلام) گفتند: "یَا اَبَانَا اسْتَغْفِرْلَنَا" [یوسف آیه ۹۷] ؛ ای پدر! تو برای ما طلب آمرزش نما.

 در آیه دیگر می‏ فرماید: "وَلَوْ اَنَّهُمْ اِذْ ظَلَمُوا اَنْفُسَهُمْ جَاوُءکَ فَاسْتَغْفِرْوالله وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواللهَ تَوَّاباً رَحِیماً" [نساء آیه ۶۴]؛ اگر به هنگام ستم برخویش نزد تو آیند "ای پیامبر" واستغفار کرده و تو نیز برای آنان استغفار کنی خدا را توبه پذیر و مهربان خواهند یافت".

 

پی نوشت :
۱ . تفسیر نمونه، ج۴، ص ۴۶۴.
۲ . کافی،چ۱، ص ۱۸۳.
۳ . نهج البلاغه ، خطبه ۱۰۹ ، فیض الاسلام.
۴ .سنن ابن ماجه، ج۱، ص ۴۴۱.


هر قدر گناه سنگین باشد، به سنگینى توجیه گناه نیست؛

چرا که گنهکار معترف به گناه، غالباً به سراغ توبه مى رود،

اما مصیبت، زمانى شروع مى شود که پاى توجیه گرى‌ها در میان آید،

که نه تنها راه توبه را به روى انسان مى‌بندد،

بلکه، او را در گناه راسخ‌تر و جرى‌تر مى‌سازد.

شیطان نیز با یک مقایسه غلط، نافرمانى صریح خود را در برابر خداوند

 توجیه کرد گفت: «من از او بهترم؛ مرا از آتش آفریده اى و آدم را از گل»!

 چگونه ممکن است موجودى شریف تر براى موجودى پست تر سجده کند!

حضرت على(علیه السلام) مى فرمایند: «یَابْنَ آدَمَ، إذا رَأَیْتَ رَبَّکَ سُبحَانَهُ یُتابِعُ عَلَیْکَ نِعَمَهُ وَأَنْتَ تَعْصِیهِ فَاحْذَرْهُ اى فرزند آدم، هنگامى که ببینى پروردگارت پى در پى نعمت هایى را بر تو مى فرستد در حالى که تو معصیت او را مى کنى بترس (که مجازات سنگینى در انتظار توست)».(1)

آدمى را از نافرمانى خدا، در حالى که نعمتهاى الهى پیاپى به او مى‏رسد، به وسیله ترس از خدا برحذر داشته است، توضیح آن که چون سپاس دائمى زمینه‏ساز فزونى نعمت است، ناسپاسى در برابر نعمت، و نافرمانى خداوند که مستلزم ناسپاسى است، موجب فزونى نیافتن نعمت بلکه زمینه براى کاستى نعمت و نزول بلاست، چنان که خداى تعالى فرموده است:


"وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ[4]" ؛ (سوره ابراهیم 7) یعنى: اگر ناسپاسى کنید به عذاب سختى گرفتارتان مى‏کنیم .

و همین است جاى ترس از خدا. «واو»، در سخن امام: «و انت‏» واو حالیه است
در مقابل معاصى و گناهانى که بندگان انجام مى دهند، خداوند با انسان سه نوع معامله مى کند:

دنیا با بحران معنویت مواجه است. این عبارتی است که بارها در رسانه‌‌ها مطرح می‌شود. بحرانی که جوانان را به سوی اموری متضاد جهت رهایی از این بحران می‌کشاند. لذا هر ازگاهی فرقه‌های عجیب و غریب سربرمی آورد تا تشنگان معنویت را سیراب کند یا سرگرم نماید. در این میان برخی از ادیان و مذاهب غیرابراهیمی و حتی گاه انسان ساز به عنوان فلسفه جایگزین معنویت معرفی می‌شود؛ چرا که نیاز به معنویت نیازی طبیعی است و اگر پاسخ داده نشود، انسان دچار بحران‌های روحی و روانی می‌شود. از این رو حتی مخالفان دین در غرب نیز در اندیشه جایگزین سازی معنویت با فلسفه‌های انسانی به عنوان دین انسانی بودند.
با این همه تفاوت‌های آشکاری میان ادیان ابراهیمی به ویژه اسلام و غیرابراهیمی وجود دارد. این تفاوت تنها در روش‌‌ها نیست، بلکه در اهداف غایی است. اهداف غایی همان چیزی است که از آن به فلسفه دین یاد می‌شود.
نویسنده در این مطلب بر آن است تا گوشه ای از تفاوت‌های میان ریاضت شرعی در اسلام و عرفان اسلامی را با ریاضت و عرفان غیراسلامی به ویژه ریاضت‌های مبتنی بر مبنای هندوئیسم، بودیسم و آنچه به عنوان عرفان سرخ پوستی مطرح شده بیان کند.
 
ریاضت مبتنی بر ربانی شدن

خانه‌داری شغل نیست، هنر است


اینکه یک زن بتواند با تمام چالش‌هایی که ممکن است بر سر راهش قرار بگیرد، محیط خانه را گرم و صمیمی نگه دارد و آرامش را بر فضای خانه حاکم کند، هنری بزرگ و یک جهادی واقعی است.


زنان خانه دار

رهبر فرزانه انقلاب، خانه‌داری را یک هنر می‌دانند؛‌ اینکه یک زن بتواند با تمام چالش‌هایی که ممکن است بر سر راهش قرار بگیرد، محیط خانه را گرم و صمیمی نگه دارد و آرامش را بر فضای خانه حاکم کند، هنری بزرگ و یک جهادی واقعی است که شعبه‌ای از جهاد اکبر و جهاد با نفس محسوب می‌شود. به تأکید رهبر انقلاب، یک مرد، زمانی در جامعه مفید و مۆثر خواهد بود که همسرش در خانه، او را همراهی و حمایت کند و به عبارت دیگر، خیالش از خانه و خانواده‌ای که خانمش بالای سر آن‌هاست راحت باشد.

ضرورت حضور و نقش‌آفرینی زنان در محیط خانواده و امن نگه داشتن خانه با گرمای حضوری سبز به عنوان مادر یا همسر، تا اندازه‌ای است که رهبر انقلاب یکی از شروطی را که به عنوان جواز حضور زنان در صحنه فعالیت‌های اجتماعی مطرح می‌کنند، ایفای نقش مادری و همسری و کدبانوگری خانم‌ها در خانه است. به عبارت دیگر می‌توان گفت، خانه دژی است که مدیریت آن در دستان زنان خانواده است و خانه‌داری، رموز این مدیریت زیبای زنانه است.

وقتی نقش مادری به نقش‌های زنان اضافه می‌شود، مسئولیت و تعهد آنان بسیار گسترده‌تر و متعالی‌تر می‌شود. حالا دیگر پای یک موجود ظریف دیگر در میان است؛ موجودی که تارهای عاطفه‌اش، ظریف‌تر از ابریشم و شکننده‌تر از شیشه‌ای نازک است و فقط سر انگشتان ظریف مادر است که می‌تواند گره‌های روحی کودکان را باز کند تا دچار چالش‌های عاطفی نشود، فقط و فقط مادر است که این وظیفه خطیر را به عهده دارد. در برابر این، اما برای انجام یک شغل ممکن است ده‌ها نفر آمادگی داشته باشند، چون یک شغل تعریف شده، هر قدر هم مهم و تأثیرگذار باشد، منحصر به فرد نیست، اما مادری، نقشی است که منحصراً از سوی یک مادر ایفا می‌شود.

خودش هم نمی‌داند ساعت کاری‌اش در طول شبانه‌روز چند ساعت است. اصلاً انگار ساعت کاری خاصی ندارد. هرچند تقریباً از ساعت 6 صبح هر روز بیدار می‌شود تا صبحانه را آماده کند. 6:30  همسرش را از خواب بیدار می‌کند و میز صبحانه را می‌چیند. کمی بعدتر نوبت بیداری و حاضر کردن بچه‌هاست. بعد هم که باید تا مدرسه برود و فرزندانش را راهی کند. سر راه برگشت به خانه، خریدهای روزانه را باید انجام دهد. تازه بعد از خرید روزانه و چک و چانه زدن با کسبه و ایستادن در صف نان و سبزی و از این طرف به آن طرف دویدن، نوبت به شست و شو، پخت و پز و رفت و روب می‌رسد. سر ظهر باید ناهارش حاضر باشد و بعد هم خودش مهیای بیرون رفتن از منزل شود.

باید بچه‌ها را از مدرسه به خانه بیاورد و ناهارشان را بدهد. بعد از ناهار و جمع و جور کردن آشپزخانه و شستن ظرف‌ها هم نوبت به رسیدگی به درس و مشق بچه‌ها می‌رسد. بعد از ظهر اما با نزدیک شدن بازگشت همسر از سر کار باید شاداب باشد و خستگی کار روزانه را از تن بیرون کند، اگرچه سر کار نبوده که خسته شود، از صبح تا شب در خانه بود و در نهایت کار خانه را انجام داده است! با این همه، وقتی از او می‌پرسند: شغلت چیست؟ لبخندی می‌زند و می‌گوید:‌ «شاغل نیستم، خانه دارم.»

با این اوصاف، آیا خانه‌داری شغل نیست؟ آیا زنان خانه‌دار نمی‌توانند فعال اجتماعی محسوب شوند؟ یک زن شاغل، آیا خانه‌دار نیست؟ و بر عکس، یک زن خانه‌دار، شاغل؟!

نماز، دو گروه را لعن می‌کند!

نماز

کسانی که نماز را در اول وقت نمی‌خوانند، نماز، آن‌ها را نفرین می‌کند و می‌گوید: خدا تو را ضایع و خراب کند، همان طور که تو مرا ضایع و خراب کردی.


دو گروه که نماز آن‌ها را لعن می‌کند!

جاماندگان از کاروان حسینی و مهدوی

اشاره: یکی از عبرتهای مهم قیام امام حسین ع نگاه به افرادی است که از همراهی امام خود در روزهای قیام علیه ناراستی ها بازماندند. نگاه به شخصیت، فکر و عمل این گروه به عنوان نمونه ای کاربردی، دامنه همراهی با امام زمان در هر عصر را مشخص می­کند

و آفات و عواملی که مانع از همراهی با امام به ویژه در روزهای سخت می­گردد، نمودار می­سازد. کم نبوده اند کسانی که در طول تاریخ دم از دفاع از حق می زدند ولی در زمانه حساس امتحان جای خالی کرده­اند و هریک به دلیلی حق را تنها گذاشته ­اند. مساله از آنجا اهمیتش در این دوران افزون می­گردد که بدانیم امام عصر ع قرار است قیامی سراسری و عمومی علیه همه ناراستی ها و ستمهای عالم برپا کند و در این راه به یارانی مؤمن و استوار نیاز دارد که ذره ای در فکر و عمل از امام خود فاصله نگیرند. این قیام از لحاظ وسعت و هدف، بسیار عظیم و سنگین است و به این دلیل پایداری و آمادگی فوق العاده می طلبد.


آنان که امام را یاری نکردند :

با نگاه به حوادث و وقایع سال 60 و 61 هجری به افراد و جریاناتی بر می خوریم که گرچه در صف مخالفان و دشمنان امام حسین ع نبودند و بر ایشان شمشیر نکشیدند، اما در زمان قیام حسینی و در آن هنگامه تنهایی امام، به یاریشان نشتافتند و ایشان را تنها گذاردند. شاید بتوان این افراد را به گروه های زیر تقسیم نمود:

1-   گروهی که عدم همراهی ایشان با امام ناشی از عدم شناخت شخص و یا شخصیت امام بود. شاید بسیاری از مسلمانان آن روزگار به ویژه کسانی که از مرکز مذهبی اسلام (حجاز) دور بودند، به دلیل جهل اطلاعاتی و نیز تبلیغات مسموم اموی از جایگاه شخصی امام حسین ع و اهل بیت پیامبر واقف نبودند. بسیاری دیگر نیز اگرچه امام ع را نواده پیامبر ص می دانستند ولی مقام امامت و  ولایت برای ایشان قایل نبودند و ایشان را تنها در حد اهل بیت پیامبر ص و یکی از صحابه قبول داشتند.

2-   گروهی که امام را از نظر شخصی و شخصیتی می شناختند اما دلایلی دیگر مانع از همراهی ایشان با امام بود. این افراد که برخی از خواص و شخصیتهای معروف آن روزگار نیز از جمله ایشان بودند، به واسطه برخی عوامل در آن برهه حساس از یاری امام شانه خالی کردند. شاید بتوان اهم دلایل این عدم همراهی را در موارد زیر خلاصه نمود:

اسناد زیارت عاشورا

آیا زیارت عاشورا زیارتى مستند و قابل اعتماد است و صدور آن از معصوم(علیه السلام) صحت دارد؟

یک. بررسى سند زیارت عاشورا در کامل الزیارات


آنچه که دانش رجال در میان شیعه و عامه درباره شخصیت ها آورده و رجال شناسان بدان پرداخته اند بحث ارزشمند و گسترده اى است که سالیان دراز باید تا قدر و منزلت اندکى از آنان را پى برد. امروزه اگر بر خوان گسترده حدیث شناسى نشسته ایم، حاصل زحمات اندیشه ورانى است که روزگار سختى را گذراندند.

بررسى سند زیارت عاشورا، یکى از این نمونه هاست که ما به نقل آن پرداخته ایم.

شاید قدیمى ترین نقل زیارت عاشورا در کتاب ارزشمند کامل الزیارات نوشته مرحوم «ابن قولویه قمى» آمده باشد که به دو طریق نقل شده است: «حدثنى حکیم بن داودبن حکیم و غیره، عن محمدبن موسى الهمدانى، عن محمد بن خالد الطیالسى، عن سیف بن عمیره و صالح بن عقبه، جمیعاً، عن علقمه بن محمد الحضرمى، و محمدبن اسماعیل، عن صالح بن عقبه، عن مالک الجهنى، عن ابى جعفر الباقر(علیه السلام)».
نقل مذکور یک طریق متصل و مسند از مرحوم ابن قولویه تا به امام باقر(علیه السلام) است که در میانه سند محمدبن خالد الطیالسى از دو تن از راویان به نام، این روایت را از علقمه بن محمد حضرمى نقل مى کند.
و طریق دوم که مرسل مى باشد و آن نقل از محمدبن اسماعیل از صالح بن عقبه از مالک جهنمى از امام باقر(علیه السلام) است. که ما طریق مرحوم ابن قولویه را به محمدبن اسماعیل بن بزیع به طور مستقل مورد بررسى و ارزیابى قرار داده ایم.