نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

مشخصات بلاگ
نــــــــــور

" سَلامٌ عَلَی إل یاسِین "

منتظر مأیوس نیست. منتظر از درد هجر میسوزد

اما بشوق وصال سر زنده و امیدوار است .

انتظار یعنی امید به فردا

فردای وصال ...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱۰۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گفتار بزرگان» ثبت شده است

5p0jqzhh5eveijt67lqn.jpg

وَ چقدر سَخت است که این عزیزترین عید را بدون آن عزیزترین غایب از نظر بگذرانیم

اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِک اَلفَرَج


آیا راهى به سوى تو هست که ملاقات شوى؟...

اگر تلف شدن من در رسیدن به تو باشد، در آن شتاب کن فداى تو شوم.

و به هرچه بخواهى در راه عشق خودت مرا آزمایش کن که آنچه را که رضاى تو در آن است انتخاب مى‏کنم.

قسم به جمال خودت که از او پوشیده‏اى و جلال خودت که او را سرگردان ساخته‏اى و در کوى تو عذاب را شربت گوارا مى داند.

دل من آب شد پس به او اجازه بده که تو را آرزو کند، در این قلب نیم رمقى براى امید و تمناى تو هست.

بنابراین درخواست برقرارى دولت کریمه حضرت مهدى ارواحنا له الفداء بهترین پاداش و عیدى است که مى‏توان در روز عید فطر از خداوند متعال آن را درخواست نمود.

سیدبن طاووس در ضمن اعمال روز عید از امام باقرعلیه السلام نقل مى‏کند: هنگامى که از منزل خارج شده و به سوى نماز عید مى‏روى دعاى اللّهم من تهیّأ را مى‏خوانى و هنگامى که به نام مبارک حضرت صاحب الزمان ارواحنا له الفداء رسیدى با آرزوى تحقق وعده الهى و استقرار حکومت عدل مهدوى ارواحنا له الفداء مى‏گویى: «اللّهم افتح لنا فتحاً یسیراً و انصره نصراً عزیزاً...اللّهم انّا نرغب الیک فى دولةٍ کریمةٍ تعزّ بها الاسلام و اهله و تذّلّ بها النّفاق و اهله...؛»


خداوندا براى ما فتح آسان عنایت فرما و آن حضرت را با نصرتى عزتبخش یارى نما،

پروردگارا! ما خواهان ایجاد دولت کریمه‏اى هستیم که با آن به اسلام و مسلمانان عزت بخشیده

و جبهه نفاق و اهلش را به خاک مذلّت بنشانى. (اقبال الاعمال، ج 1، ص 476.)





عید است و دلم خانه ویرانه، بیا

این خانه تکانـــدیم ز بیگانه، بیا


یک مـــــاه تمـــام میهمانت بودیم

یک روز به مهمانی این خانه بیا


عید بر شما مبارک

mci5e1jovhl4hen9rncc.jpg

لیلة القدر و ماه رمضان در الهی نامه علامه حسن زاده آملی


الهى ماه مبارک را حرام کردم که نه قدر روزه را دانستم و نه قدر قدر را، نه قرآن خواندم و نه سحر داشتم و نه سهر، در لیلة الجوائز جز شرمسارى چه مى برم خوشا بحال صائم که له فرحتان حین یفطر و حین یلقى ربه بدا به حالم که لى حزنتان، بار آلها آهم جهنم سوز است.

الهى واى بر آنکه در شب قدر فرشته بر او فرود نیامده با دیو همدم و همنشین گردد.

الهى شکرت که مجاز را قنطره حقیقت گردانیدى تا از لیلة القدر زمانى زمینى به لیلة القدر آسمانى رسیدم . الهى شکرت که در این شب مبارک به لیلة القدر رسیدم.

سفارشات علامه در ماه مبارک رمضان

هم اکنون در پی تحصیل کمال بوده باشید تا آتیه ای سعادتمند داشته باشید زیرا که باور کرده اید هر چیز تا به کمال نرسیده است قدر و قیمت ندارد. باید از همسالان و همزادان خود که شب و روز را به بیکاری و ولگردی و هرزگی به سر می برند، سخت دوری گزینید که رهزن شمایند.

این گروه روی سعادت را نخواهند دید چند روزی در مقام خیال به تازگی رنگ و رخسار خود سرگرم و به پوشاک های گوناگون بوقلمونی وطاووسی دل خوشند و به زودی نه آن را دارند نه این را نه کمالی تحصیل کرده اند که بدان دل گرم باشند، ناچارا باید بعدا تن به گدایی دهند و یا به دزدی و دیگر بیچارگی ها مزاحم اجتماع باشند و زندگی را بگذرانند.

با آنان همنشین نشوید که به شما بگویم نطفه و مربی و اجتماع و معاشر از اصولی اند که در سعادت وشقاوت انسانی دخلی بسزا دارند... .

باید دوستانم از روش نابخردان همواره دوری گزینند و بدانند که اکثر بزرگسالان عصر ما به حدبلوغ نرسیده اند و در راه آن نیستند که هر روزشان بهتر از روز پیش باشد.

siqeYBQP_535.jpg


داستان جوان گناهکار

«ملا فتح‏ اللَّه کاشانى» در تفسیر منهج الصادقین، و «آیت اللَّه کلباسى» در
کتاب انیس اللیل نقل کرده ‏اند:
در زمان «مالک دینار» جوانى از زمره اهل معصیت و طغیان از دنیا رفت.
مردم به خاطر آلودگى او جنازه ‏اش را تجهیز نکردند، بلکه در مکان پستی
محلّ پر از زباله‏اى انداختند و رفتن .
شبانه در عالم رؤیا از جانب حق تعالى به مالک دینار گفتند: بدن بنده ما را بردار
و پس از غسل و کفن در گورستان صالحان و پاکان دفن کن. عرضه داشت: او از
 گروه فاسقان و بدکاران است، چگونه و با چه وسیله مقرّب درگاه احدیّت شد؟

جواب آمد: در وقت جان دادن با چشم گریان گفت:

یا مَنْ لَهُ الدُّنیا وَ الآخِرَةُ إرْحَمْ مَن لَیْسَ لَهُ الدُّنیا وَ الآخرَةُ.
اى که دنیا و آخرت از اوست، رحم کن به کسى که نه دنیا دارد نه آخرت.

مالک،کدام دردمند به درگاه ما آمد که دردش را درمان نکردیم؟ 
 و کدام حاجتمند به پیشگاه ما نالید که حاجتش را برنیاوردیم؟



 ای خـدا ...اگر کنار لحظه هایم تو را ندارم 
تو خــود در کنــار لحظه هایم بـــاش ...
آخــر مـن هر بار ، شبیه طفلــی که جـز آغوش مادر سرپناهی نـدارد ... 
بــاز به تو بر می گــردم ... 

الهی بحق رحمتک الواسعه ...

siLshzed_535.jpg

7تیر، سال روز شهادت آیة الله دکتر سید محمد حسینی بهشتی، 1360.
به مسجدی در شهر بافق رفته بودم که این خاطره را برایم تعریف کردند: این مسجد، دو در دارد؛ یکی از پشت شبستان به خارج راه دارد و دیگری در ورودی عادی است. آقای بهشتی قبل از شهادت، به شهر ما سفر کرد تا در این مسجد، سخنرانی کند. منافقین هم از شهرهای دیگر با مینی بوس و دیگر وسایل نقلیه، برای به هم زدن جلسه و دادن شعار علیه شهید بهشتی، آمده بودند. خوشبختانه چون جمعیت داخل مسجد، مملو از طرفداران وی بود، نتوانستند جلسه سخنرانی را به هم بزنند. بعد از سخنرانی به وی اصرار کردیم از در پشت شبستان خارج شود تا منافقین نتوانند بیشتر از این علیه وی شعار دهند؛ ولی او به صورت جدی گفت: نه، اینها این همه راه را برای همین آمده اند که علیه من شعار بدهند؛ بگذارید چند مرگ بر بهشتی هم در حضور خود من بگویند.

در محضر استاد مجتهدی تهرانی


 عقربی که در قیامت پنج نفر را می خورد

پیامبر(ص) فرمودند: «در روز قیامت، از داخل جهنم عقربی خارج می شود که سر آن عقرب در آسمان هفتم است و دمش در ته زمین و دهانش هم از مشرق تا مغرب است. آن عقرب می گوید: آنهایی که با خدا و پیامبرش جنگ داشتند کجا هستند؟»

کتاب خطی «جواهرالاخبار» حدیثی برایتان می خوانم تا انشاء الله بانی پیدا شود و این کتاب را چاپ کند. پیامبرخدا(ص) فرمودند: «در روز قیامت، از داخل جهنم عقربی خارج می شود که سر آن عقرب در آسمان هفتم است و دمش در ته زمین و دهانش هم از مشرق تا مغرب است. آن عقرب می گوید: این من حارب الله و رسوله؟ آنهایی که با خدا و پیامبر خدا جنگ داشتند کجا هستند؟»

جبرئیل فرود می آید و می پرسد: چه کسانی را می خواهی؟ مقصودت از کسانی که با خدا و پیامبر خدا در جنگ بودند چه کسانی است؟
5e8fdf9d9c6dff737e84f407888b808c-425


در تعبدات کوه کندن از ما نخواسته اند،

سخت ترینشان نماز شب خواندن است که در حقیقت تغییر وقت خواب است نه بی خوابی.

بلکه نیم ساعت زودتر بخواب تا نیم ساعت زودتر بیدار شوی.

آیا می ترسی اگر بیدار شوی ، دیگر خوابت نبرد؟

اگر خواب بمانی در خواب هم ممکن است بمیری......
4dadc9735621772a6ee15eefca95cb35-425

اگر در همان الله اکبر ،

شخص متوجه باشد که دارد چه کار می کند

دیگر لازم نیست که تا آخر نماز خیلی زحمت بکشد !

به آن مقداراز نماز که دست خودتان است توجه کنید

بقیه نماز را خدا خودش درست می کند . . .

نماز، دو گروه را لعن می‌کند!

نماز

کسانی که نماز را در اول وقت نمی‌خوانند، نماز، آن‌ها را نفرین می‌کند و می‌گوید: خدا تو را ضایع و خراب کند، همان طور که تو مرا ضایع و خراب کردی.


دو گروه که نماز آن‌ها را لعن می‌کند!

در هر مرتبه هستید، تقوا داشته باشید

در هر مرتبه هستید،تقوا داشته باشید
در هر حال با خدا باشید و خدا را فراموش نکنید تا اینکه خودمان ، خودمان را فراموش نکنیم .

انسان با غرایز و تمایلات نیرومند درونی و سرمایه‌های بیرونی و ابزاری که در اختیار دارد، با بهره‌گیری نامناسب و سوء استفاده از آن‌ها قادر است خود، انسان‌ها و موجودات دیگر جهان را به فساد و تباهی بکشاند. در منابع اسلامی واژه‌ی تقوا که به معنی حفظ و حراست است، فراوان آمده و خلاصه‌ی آن صیانت انسان از فساد و گناه است.

 

خداوند متعال در آیات متعددی با بیانات گوناگون، انسان را به تقوا فرامی‌خواند. گاهی با تشویق و وعده‌های ثواب اخروی و پاداش نیک دنیوی و گاهی با تهدید و ترساندن از عذاب، او را از مخالفت با خود برحذر می‌دارد و به اطاعت و تقوا دعوت می‌کند.

 

و لذا بی گمان تقوا به عنوان مهم ترین فضیلت دینی و انسانی در بسیاری از کتاب های اخلاقی و اجتماعی، مورد بحث و تحلیل قرار گرفته و ابعاد مختلف آن از سوی بزرگان بررسی و تبیین شده است.

آن چه مهم می نماید، شناخت این فضیلت انسانی و دینی نیست، بلکه ایجاد آن و بهره گیری از آثار و پیامدهای مثبت دنیوی و اخروی آن است. این مهم نیز جز با تحمل مشقات و سختی ها، امکان ناپذیر است.

 

و می توان بیان نمود که در بینش قرآنی، تقوا هم راه و هم روش و هم بینش و نیز عمل است. تقوا دارای مراتبی است که ارتباط تنگاتنگی با مراتب ایمانی دارد. هر چه ایمان شخص استوارتر می شود، تقوا در وی نمودارتر می گردد. از این رو می توان گفت که تقوا بازتاب بیرونی ایمان است که در حوزه های مختلف اخلاقی و فقهی و هنجاری خود را نشان می دهد.

بنابراین انسان باتقوا کسی است که افکار، کردار و گفتار خویش را با معیار عقل و شرع تنظیم کند و هیچ کاری را بدون مشورت آن دو انجام ندهد و فرمان آنها را نیز زیر پا نگذارد.

 

جایگاه تقوا در اخلاق اسلامی

در فرهنگ دینی، رکن اساسی اخلاق اسلامی تقواست و بدون آن، اخلاق و ایمان مفهومی ندارد همان طور که امیرمۆمنان ـ علیه السلام ـ فرمود:

«التَّقوی رَئیسُ الاَخلاقِ»[1]  و «لاینْفَع الایمانُ بِغیرِ تقوی»[2]

 

ارزندگی های دیگر تقوا عبارتند از:

1 . ملاک کرامت آدمی

درجه تقوا با درجات قرب الی الله و ارزشمندی انسان، نسبت مستقیم دارد و هر چه آدمی با تقواتر باشد به درگاه ربوبی نزدیکتر و از ارزش بیشتر برخوردار است. قرآن مجید بر این حقیقت، تصریح می کند:

«... انَّ اکرَمَکُم عندَ اللهِ اَتقیکُمْ اِنَّ اللهَ علیمٌ خَبیرٌ»[3]

گرامی ترین شما نزد خدا باتقواترین شماست، همانان خداوند بسیار دانا و آگاه است.

 

2 . معیار پذیرش اعمال

در دستگاه الهی، دو عنصر ارزشمند، معیار قبولی اعمال قرار می گیرد که عبارتند از اخلاص و تقوا. این دو اکسیر گرانبها با هر عملی همراه شوند آن را به درجه قبول می رسانند. و فقدان هر یک از آنها نیز، عمل را از درجه اعتبار ساقط می کند. گرچه از کمیّت قابل توجهی نیز برخوردار باشد. قرآن مجید، این نقش ارزنده تقوا را چنین بازگو می کند:

«... انَّما یَتَقَبَّلُ اللهُ مِنَ المُتَّقینَ»[4]

همانا خداوند (اعمال نیک و صالح را) تنها از باتقوایان می پذیرد.

 

همچنین عنصر تقوا سبب ارزشمندی مضاعف عمل صالح می گردد و اگر عمل، کم و کوچک هم باشد، آن را بزرگ و فراوان می کند، امام متقیان،‌ علی ـ علیه السلام ـ در این باره می فرماید:

«لا یَقِلُّ عَمَلٌ معَ التَّقوی و کیَفَ یَقِلُّ ما یُتَقَبَّلُ »[5]

هیچ عملی همراه با تقوا، اندک نیست، چگونه چیزی که قبول می شود، کم شمرده شود؟

 

یکی از یاران امام صادق ـ علیه السلام ـ به نام مفضّل بن عمر می گوید:

«خدمت امام صادق ـ علیه السلام ـ بودم، موضوع اعمال مطرح شد، من گفتم: عملم اندک و ضعیف است امام فرمود: خاموش باش و از خدا آمرزش بخواه! سپس فرمود: عمل اندک همراه با تقوا بهتر از عمل بسیاری است که خالی ازتقوا باشد. پرسیدم: چگونه؟ فرمود: آری! همانند مردی که به دیگران غذا می دهد، با همسایگانش مدارا می کند، درِ خانه اش به روی دیگران باز است ولی (با همه‌ این اعمال) چون درِ کار حرام به رویش باز شود، بدان درآید. این عمل (زیاد) بدون تقواست. اما مرد دیگری هیچ یک از اعمال یاد شده را انجام نمی دهد ولی اگر در برابر حرامی قرار بگیرد، آن را مرتکب نمی شود. (این هم عملِ کمِ باتقوا!)»[6]

 

در ادامه مقاله به ذکر نکاتی از آیت الله بهجت ره در مورد تقوا خواهیم پرداخت.

 

در هر مرتبه ای هستید ، تقوا را مراعات کنید

آیت الله بهجت خطاب به نوجوانانی که بعد از تشرف به زیارت امام رضا - علیه السلام- در مشهد خدمت ایشان رسیدند :

إنشاءالله مۆید ، مقبول الزیاره و محفوظ و معصوم از شرّ شیطانهای انس و جن و آفتهای دنیوی و اخروی و ظاهری و باطنی باشید.

در هر حال با خدا باشید و خدا را فراموش نکنید تا اینکه خودمان ، خودمان را فراموش نکنیم .

خداوند همیشه ، همه ی مردان و زنان مۆمن را موفق بدارد تا از صراط مستقیم به چپ و راست منحرف نشوند و از خداوند همیشه سعادت خودشان را بخواهند و تا ابد از شرّ و آفت شیطانهای انس و جن ، دوری کنند و به خدا و انبیاء او و اوصیای انبیاء و ملائکه ی مقرب ، نزدیک شوند .

 

هر کسی – با هر مرتبه ای که دارد – اگر از خداوند و انبیاء و راه انبیاء و اوصیاء دوری کند ، آخرش به همان اندازه ی دوری اش ، پشیمان خواهد شد و هر کس در هر مرتبه و هر جا و هر کاری باشد ، با نزدیک شدن به آنان، آخر کارش سعادت و خوشحالی است .

امید دارم خدا همه را در صراط مستقیم به گونه ای حفظ و تثبیت کند که گمراهان را بتوانیم به راه بیاوریم ، نه اینکه آنانی را که در راه مستقیم هستند ، گمراه کنیم . 


پی نوشت ها:

[1]شرح غررالحکم، ج 1، ص 194.

[2]همان، ج 6، ص 412.

[3]حجرات (49)، آیه 13.

[4]مائده (5)، آیه 27.

[5]نهج‌البلاغه، حکمت 91، ص 1129.

[6]اصول کافی، ج 2، ص 76.



 آیت الله سبحانی درپاسخ به این پرسش که" گفته شود شیعیان قرآنی به نام

«مصحف فاطمه(سلام الله علیها)» دارند، این مطلب تاچه اندازه صحت دارد؟" این گونه پاسخ داده است:

پاسخ: واژة «صحف» در قرآن به معنای مطلق کتاب آمده است، چنان که می‌فرماید:

ـ «وَإِذا الصُّحُفُ نُشِرَتْ» .

«آنگاه که نامه‌های اعمال منتشر گردد».

ـ «إِنَّ هـذا لَفِـی الصُّحُـفِ الأُولـى * صُحُفِ إِبْراهیـمَ وَمُـوسـى»

«این، در صحیفه‌های نخستین، در کتاب ابراهیم و موسی است».

و همچنین«مصحف» نیز از همین ماده اخذ شده و به معنای دفتر یا کتاب جلد شده به کار می‌رفت و در صدر اسلام حتی پس از درگذشت پیامبر، مصحف» نام قرآن نبود بلکه هر کتاب مجلّدی را مصحف می‌نامیدند.

ابن ابی داوود سجستانی در باب گردآوری قرآن، در مصحفی از محمد بن سیرین نقل می‌کند: وقتی پیامبر | درگذشت، امیرالمومنین علی (علیه السلام) چنین گفت:

«سوگند یاد کرد علی که ردا بر دوش نیندازد مگر برای نماز جمعه، تا این که قرآن را در مجلدی جمع کنم».

این جمله‌ها حاکی است که در آن روزگار، مصحف به معنای دفتر بزرگ و یا کتابی مجلد بوده که اوراق را از پراکنده شدن حفظ می‌کرده، سپس به مرور زمان اختصاص به قرآن یافته است.

اتفاقاً روایات پیشوایان ما حاکی است که حتی در زمان آنان، لفظِ مصحف به معنای کتاب و یا دفتر مکتوب بوده است.

امام صادق (علیه السلام) فرمود:

«هر کس قرآن را از روی برگ‌های مجلد بخواند، از چشم خود بهره می‌گیرد».

و نیز در حدیثی دیگر آمده است:

«خواندن قرآن از روی برگ‌های مجلد، عذاب را از پدر و مادر کم می‌کند».

مورّخان درباره ترجمة خالد بن معدان می‌نویسند:

«خالد بن معدان دانش خود را در دفتری ضبط کرده بود که آن دکمه‌ها و دستگیره داشت».

خالد بن معدان از تابعین بوده و هفتاد صحابی را درک کرده است. و ابن اثیر ترجمه او را در ماده کلاعی آورده است

پس تا اینجا روشن شد که تا پایان قرن اول، لفظ «مصحف» به معنای کتاب مجلد و یا دفترچه جلد شده بود که افراد دانش و آگاهی خود را در آن ضبط می‌کردند. اگر بعدها قرآن را مصحف گفته‌اند، چون از ذهن‌ها بیرون آمد و بر برگ‌ها نوشته شد و به صورت مجلّد درآمد.

با توجه به این مسأله، نباید در شگفت باشیم که دخت گرامی پیامبر دارای مصحفی باشد و دانش و آگاهی‌های خود را، که از پدر بزرگوارش برگرفته بود، در آن بنویسد و برای فرزندان خود، به صورت بهترین میراث، به یادگار بگذارد.

خوشبختانه فرزندان فاطمه(سلام الله علیها) حقیقت و واقع این مصحف را شناسانده وگفته‌اند: این مصحف، جز یک رشته آگاهی‌هایی که از پدر بزرگوارش شنیده و یا از طریق دیگر به دست آورده، چیز دیگری نیست. اکنون برخی از روایات را می‌آوریم:

حسن بن علی‘ فرمود : «نزد ما جامعه‌ای است که در آن حلال وحرام وارد شده و مصحف فاطمه(سلام الله علیها) هست در حالی که در آن کلمه‌ای از قرآن نیست بلکه املای رسول خدا | و خطّ امیرالمومنین علی (علیه السلام) است و همگی در اختیار ماست».

امیرالمومنین علی (علیه السلام)  با عنایت کامل یادآور می‌شود که در آن حلال و حرامی نیست تا مبادا تصور شود وحی تشریعی بر دخت پیامبر نازل می‌شده است.

امام صادق(علیه السلام) در روایت دیگر در توصیف مصحف فاطمه می‌گوید:

«به خدا سوگند، کلمه‌ای از قرآن شما در آن نیست. راوی می‌گوید: پرسیدم: آیا در آن دانش است؟ امام در پاسخ می‌گوید: بله، ولی نه از دانش‌های معمولی».

با توجه به آنچه گفته شد، روشن می‌گردد که مصحف فاطمه(سلام الله علیها) ارتباطی به قرآن ندارد و کسانی که آن را دستاویزی برای تحریف قرآن قرار داده‌اند، اگر مغرض نباشند، ناآگاهانه و بدون تحقیق درباره واقعیت آن سخن می‌گویند.

اکنون واقعیت را برای خوانندگان بیان می‌کنیم:

«محدّث» در اسلام


یکی از معارف مسلم در میان علمای اسلام، وجود افراد «محدَّث» در میان مسلمانان است. فرد «محدَث» پیامبر نیست و بر او وحی نازل نمی‌شود، ولی در عین حال، فرشتگان، با وی سخن می‌گویند و سخن آنان را می‌شنود، و لذا او «محدَّث» بر وزن اسم مفعول نام گرفته‌ است؛ زیرا که فرشته با او «حدیث» می‌گوید. بخاری نقل می‌کند که پیامبر | فرمود:

«در میان پیشینیان از بنی‌اسرائیل، مردانی بودند که با آنها ـ از عالم غیب ـ سخن گفته می‌شد، بدون این که پیامبر باشند. و اگر در میان امت من چنین فردی باشد، آن عمر بن خطاب است»

کلینی در کتاب کافی بابی تحت عنوان «إنّ الأَئِمَّةَ مُحَدَّثُونَ، مُفَهّمُونَ» آورده و روایاتی در این مورد نقل کرده است. تمام این روایات حاکی از آن است محدّث به کسی می‌گویند که صوت فرشته را می‌شنود، ولی او را نمی‌بیند. آنگاه اضافه می‌کند: ائمه اهل بیت^ همگی «محدّث» هستند.

فاطمه «محدَّثه» است


دخت گرامی پیامبر | به خاطر کمال وجودی، از افراد «محدّث» به شمار می‌رود؛ یعنی صدای فرشته را می‌شنید، ولی او را نمی‌دید و این جریان، زمانی رخ داد که پدر والامقامش درگذشت. غم و اندوه او را فرا گرفت. در این هنگام جبرئیل امین به فرمان الهی فرود آمد. اخباری را از آینده، برای او بازگو می‌نمود و از این طریق، مایه تسلیت و تسلّی خاطر او را فراهم می‌آورد. اکنون ویژگی‌های مصحف فاطمه(سلام الله علیها) را از زبان فرزندان او بیان می‌کنیم:

امام صادق(علیه السلام) می‌فرماید: آنگاه که خدا پیامبرش را قبض روح کرد، اندوه فراوانی فاطمه(سلام الله علیها) را در برگرفت. خداوند فرشته‌ای را فرستاد تا او را تسلیت بگوید. فاطمه(سلام الله علیها) امیر مؤمنان را از آنچه می‌شنید، آگاه ساخت.  امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمود: هرگاه صدای فرشته را شنیدی، مرا آگاه کن تا آنچه می‌گوید، بنویسم. این گزارش‌ها که از طریق فرشته به فاطمه(سلام الله علیها) می‌رسید و او در اختیار امیرالمومنین علی (علیه السلام) می‌نهاد، در دفتری جمع شد و نام مصحف به خود گرفت، ولی در آن چیزی از حلال و حرام نیست، بلکه تنها گزارش‌هایی از آینده است.