نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

مشخصات بلاگ
نــــــــــور

" سَلامٌ عَلَی إل یاسِین "

منتظر مأیوس نیست. منتظر از درد هجر میسوزد

اما بشوق وصال سر زنده و امیدوار است .

انتظار یعنی امید به فردا

فردای وصال ...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱۳۳ مطلب با موضوع «گفتار دینی :: ایات و روایات» ثبت شده است

استغفار و نقش شگرف آن در زندگی

اسلام، دین فرصتهای بی پایان

استغفار به معنای طلب آمرزش از خداوند مهربان، همانند توبه از ویژگی های مهم شرایع مختلف الهی و آموزه های وحیانی کتاب های آسمانی به ویژه آموزه های وحیانی قرآن است. اسلام به انسان این امید را می دهد که در هر حالت و زمانی می توان به سوی خداوند بازگشت و هر آن چیزی را که از میان برده دوباره بازسازی کرد و این گونه نیست که همه راه ها به روی شخص بسته باشد، بلکه اگر همه راه ها بر روی آدمی بسته باشد، راه توبه و بازگشت بر او باز است و انسان تا دم آخر از هر گناه و خطای کوچک و بزرگ می تواند رهایی بجوید به جز آن که مرگ را در پیش چشم خویش دیده و فرشته مرگ جانش را در قبض گرفته باشد؛ تنها در این زمان است که دیگر توبه و استغفار تأثیری نخواهد داشت.

بنابراین اموری در اسلام مورد تأکید و توجه قرار گرفته است که به آدمی فرصت های مکرر می دهد تا خود را در مسیر کمالی قرار دهد و حتی اگر صدها بار توبه شکسته می تواند به سوی خداوند باز آید و خود را چنان بسازد که شایسته انسانیت است. از این رو دین اسلام را می توان دین فرصت های بی پایان به بشر دانست. انسان در چنین بینش و نگرشی هرگز دغدغه یاس و نومیدی ندارد، بلکه یاس و نومیدی از رحمت گسترده خداوندی به عنوان گناه بزرگ مورد سرزنش و نکوهش قرار گرفته است.

بسیاری از مردم باتوجه به این که راهی برای توبه و بازگشت در برخی از کارها نیست و خود را در آخر خط می بینند، اگر در حالتی قرار نگیرند که دست به خودکشی نزنند دست کم گرفتار افسردگی و یاس و سرخوردگی می شوند. افرادی را می شناسید که می گویند گناهانی را مرتکب شده اند که دیگر نمی توانند به سوی دین و ایمان بازگردند و دست خویش را به سوی خداوند دراز کنند. این افراد از آن جایی که خداوند را حداکثر موجودی در حد و اندازه های انسان های بسیار خوب قرار می دهند بر این باورند که خداوند نیز در نهایت به عنوان بهترین و مهربان ترین موجود خشمگین می شود و اجازه هرگونه بازگشتی را از شخص می گیرد؛ در حالی که این گونه بینش و نگرش نسبت به خداوند، نادرست و برخلاف آموزه های وحیانی است.

خداوند در تمام دوره زمانی که از آن به عمر شخص یاد می شود می کوشد تا به او فرصت های بی نهایت مکرر بدهد تا به سوی کمال مطلق راه خویش را بجوید و خود را در این مسیر کمالی عبودیت قرار دهد. از اشتباهات و خطاهای عمدی و غیرعمدی او می گذرد و اجازه نمی دهد تا شخص در هیچ مرحله و مرتبه ای به نومیدی و یاس از بازگشت دچار شود.

بنابراین انسان آزاد و مختار است و می تواند تا آخرین دم نیز راه خویش را انتخاب کند و از مسیر گمراهی و ضلالت جدا و در مسیر صراط مستقیم انسانیت و عبودیت قرار گیرد.

کارکردهای استغفار

آیات بسیاری از قرآن بر این نکته تاکید می ورزند که خداوند هیچ کوچک و بزرگ و خرد و کلانی را بی حساب و کتاب نمی گذارد. از جمله این آیات می توان به آیات ۷ و ۸ سوره زلزال اشاره کرد که می فرماید:فمن یعمل متقال ذره خیرا یره و من یعمل مثقال ذره شراً یره؛ هر کسی اندازه وزن ذره ای کار خیر و نیک و یا بد انجام دهد آن را در قیامت می بیند؛ و یا آیه ۶۱سوره یونس که خداوند در آن تاکید می کند:

«خداوند بر هر عملی شاهد و آگاه است وکوچک ترین امری در هستی نیست که برخدا مخفی و نهان باشد و درکتاب مبین نباشد» و هم چنین درآیه ۴۷ سوره انبیاء و نیز ۱۶ سوره لقمان و آیات دیگر که از آگاهی و بازخواست کوچک ترین اعمال ریز و درشت بندگان سخن می گوید؛ همه این آیات بیانگر آن است که چیزی خارج ازکتاب مبین نیست و بر نویسندگان نامه اعمال از رقیب عتید (ق آیه ۱۸) امری پوشیده نمی باشد.

اگر این گونه است که همه چیز از خرد وکلان در قیامت آورده و بنده نسبت به آن بازخواست می شود، پس نقش و کارکرد استغفار در این میان چیست ؟

پرسش دیگر آن که اگر هر کاری دارای تبعات و آثاری است که برخی از آنها آثار تکوینی و برخی دیگر آثار تشریعی می باشد، انسان چگونه می تواند از آثار طبیعی و تکوینی امری در امان بماند؟ مثلا اگر شخصی به صورت خطایی شرابی بنوشد بی گمان حتی اگر گناهی را مرتکب نشده باشد ولی به طور طبیعی مست می شود و نمی تواند از اثر طبیعی آن خود را برهاند. بنابر این شخص چگونه با استغفار می تواند از آثار و پیامدهای طبیعی وگناه و خطا در امان بماند؟

در پاسخ به پرسش نخست باید گفت آیاتی که مطرح شده و یا می شود نسبت به آخرت است. به این معنا که اگر شخص تا زمانی که در دنیاست توبه نکند و با کارهای خوب و اعمال نیک، کارهای بد و زشت خویش را نپوشاند می بایست پاسخ گوی آن اعمال ریز و درشتی باشد که توبه و استغفار نکرده و آن را به حال خویش رها کرده است.

بنابراین از مهم ترین کارکردهای استغفار پوشاندن گناهان ریز و درشتی است که شخص مرتکب می شود. خداوند در آیات بسیاری چون آیه ۵۸ سوره بقره و ۱۳۵ سوره آل عمران و آیه ۶۴ و آیه ۱۱۰ سوره نساء به این کارکرد و اثر استغفار اشاره می کند و با تأکید بر غفوریت خود می کوشد تا بندگانش را به استغفار دایمی تشویق نماید.

خداوند در آیه ۱۳۵ سوره آل عمران می فرماید کسی که کاری زشت نسبت به مردم انجام دهد و یا در حق خویش ظلم و ستم روا دارد می تواند با یاد کرد خدا و جایگاه وی از کار خویش استغفار و طلب آمرزش نماید.

تأکید بر ذکر الله پس از هر گناهی از آن روست که شخص با یاد خداوند به عظمت و جایگاه وی آگاه می شود و این که چگونه احساسات درونی و بیرونی و یا وسوسه های شیطانی به وی این جسارت را بخشیده تا در پیشگاه خداوند گناهی را مرتکب شود و اکنون شرمنده از وی و این که او خداوندی غفور است می تواند با استغفارجویی، به خود او پناه برد و از آن رحمت خداوندی بهره مند شود.

استغفار در مفهوم و کاربردهای قرآنی، به عنوان بازدارنده و پوشنده، عمل می کند. به این معنا که اگر برای عملی تبعات و آثار سوئی باشد، هنگام استغفار، به شخص این فرصت داده می شود تا گناه او مخفی و نهان شود و آثار خود را به سرعت نشان ندهد و یا آثار و تبعات آن دفع گردد.

ادامه مطلب را ببینید

تاثیر نماز در سبک زندگی

در روایتی از امام علی علیه السلام نقل شده که فرمود: مؤمن باید شبانه روز خود را به سه قسم تقسیم کند، زمانى براى نیایش و عبادت پروردگار، و زمانى براى تأمین هزینه زندگى، و زمانى براى واداشتن نفس به لذّت‏هایى که حلال و مایه زیبایى است. خردمند را نشاید جز آن که در پى سه چیز حرکت کند: کسب حلال براى تأمین زندگى، یا گام نهادن در راه آخرت، یا به دست آوردن لذّت‏هاى حلال. (1) در این مقاله به همه‌ جنبه‌ها و روش‌های موجود در زندگی یک فرد مسلمان نمی پردازیم بلکه تنها به یکی از مسایلی که در زندگی هر مسلمانی وجود دارد، اشاره می نماییم و تاثیر آن را به طور اجمالی و با نگاهی گذرا مرور می کنیم. در این نوشتار کوتاه، به بخش عبادت و نیایش (که مطابق روایت نقل شده، یکی از اوقات سه گانه زندگی اهل ایمان است) اشاره می کنیم و مشخصا به این موضوع می پردازیم که عبادتی مانند نماز چه مقدار می تواند در سبک زندگی دینی ما تاثیر داشته باشد.

اصلاح زندگی در پرتو نماز
ما وقتی به شرایط مقدماتی و درونی نماز نگاه کنیم، می بینیم که آن شرایط به گونه ای برنامه ریزی و چیدمان شده که شعاع تاثیرش، تمام زندگی نمازگزار را تحت تاثیر قرار می دهد. از جمله شرایط نماز مقدماتی و درونی نماز، رعایت اخلاص، پاک بودن و مباح بودن لباس و مکان نماز و بسیاری از آداب دیگر است. رعایت مجموع شرایط مقدماتی و محتوایی نماز، به زندگی یک فرد مسلمان جلوه ای ویژه می بخشد و سبک زندگی اش را به طور خاص و ویژه ای تغییر می دهد.

تمرین اخلاص به برکت نماز
در سراسر نماز، قصد قربت شرط صحیح بودن آن است، و اگر حتی بخش کوچکی از آن را براى غیر خدا انجام دهیم نماز باطل مى شود. یکی از شرایط صحت نماز آن است که انسان در نماز هیچ گونه قصد غیرخدایى نداشته باشد و این قصد قربت از لحظه ورود به نماز تا پایان آن همچنان ادامه یابد. ناگفته پیداست که انسان در لا به لاى این همه زرق و برق زمینی و جاذبه هاى دنیوی، اگر هر روز بتواند از همه چیز دل تهى کند و ریسمان معنوى روح خود را با ذات مقدّس اله گره بزند و چنان با او خلوت کند که راه نفوذ غیر را ببندد، چنین کسی به آسانی می تواند در دیگر امور زندگی اش هم در مسیر رضایت او قدم بردارد و تمام کارهای دیگر زندگی اش را برای او جهت گیری نماید .ما در نماز با گفتن «ایّاک نعبد و ایّاک نستعین» به عبودیّت و بندگى خالصانه خداوند اعتراف مى کنیم و توفیق دوام این اخلاص را از او مسئلت مى نماییم .

دوری از گناهان به برکت نماز
هرجا نماز پایگاه داشته باشد، شیطان بساط خود را جمع مى کند و هرکجا رشته نماز پاره شود، همه کمالات دیگر هم متفرق مى شوند. قرآن مى فرماید: «وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ» (عنکبوت/45)؛ و نماز را برپا دار، که نماز (انسان را) از زشتی ها و گناه باز مى‏دارد. نمازگزار نمى تواند در وقت نماز سستی نماید، لباس و مکانش حرام باشد، بدنش ناپاک و لقمه اش آلوده باشد؛ او به خاطر صحیح بودن نمازش، مجبور است یک سرى مراقبت ها از خود داشته باشد؛ ارتباطی که انسان از طریق نماز با خداوند متعال برقرار می کند، روحی قدسى به انسان مى بخشد که از ارتکاب آلودگى ها شرم داشته باشد. کجا دیده اید کسى از مسجد به سمت قمارخانه یا مراکز فساد برود؟ کجا دیده اید کسى از خانه خدا بیرون آید و براى دزدى وسایل مردم، پا به خانه آنها بگذارد؟ نمازگزار، به طور طبیعی به سمت نیکی ها و دوری از بدی ها پیش می رود. اگر نماز ضایع شد، به دنبال آن، هر گونه فساد و پیروى از انواع شهوات رخ می نماید. قرآن مى فرماید: «...فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَوات‏...» (مریم/59)؛ ...بعد از آنان، فرزندان ناشایسته‏اى روى کار آمدند که نماز را تباه کردند، و از شهوات پیروى نمودند...

نظافت و تمیزی در پرتو نماز
هر مسلمانی دست کم در سه نوبت، با شستن دست و صورت وضو می گیرد و لباس تمیز می پوشد و این عمل را در هر روز چندین مرتبه براى انجام نماز تکرار مى نماید. به طور طبیعی، تداوم این روحیه، چنین فردی را به نظافت و تمیزی پیوسته سوق می دهد و از نجاسات و سایر آلودگی ها به دور می دارد. نمازگزارى که مى داند استفاده از عطر و مسواک برای هر وعده نماز، چه مقدار در افزایش ثواب نمازش تاثیر دارد، به معطر نمودن و مسواک زدن برای هر وعده نماز ترغیب می شود و سایر جنبه های ظاهری اش را نیز متناسب با این نظافت و تمیزی، سامان می بخشد.

اقتصاد سالم در پرتو نماز
در نماز باید لباس و مکان و آبى که براى غسل و وضو و نماز استفاده مى شود، مباح و حلال باشد و اگر از طریق نامشروع یا غصبی تهیه شده باشد، نماز باطل می شود، لذا به طور طبیعی نمازگزار مجبور می شود برای صحت نمازش، درآمدی مشروع و حلال داشته باشد و در همه معاملات، حقوق دیگران را به طور کامل مراعات نماید. تاثیر فوق العاده ای که این بخش در سلامت اقتصاد جامعه می گذارد، غیر قابل انکار است.

قطعا مسایل پرشماری در باب تاثیر نماز در زندگی افراد می توان نگاشت و قصد ما در اینجا، تنها اشاره ای کوتاه و گذرا به این موضوع بود. بدون تردید اگر نمازمان اصلاح شود، بسیاری از معضلات و مشکلات زندگی مان به خاطر جهت گیری صحیح در همه مسایل، حل خواهد شد. اگر معضلات و گره های کوری در زندگی مان وجود دارد، باید ببینیم کجای نمازمان می لنگد، همان را اصلاح کنیم و ایمان داشته باشیم که به برکت اصلاح این امانت بزرگ، سایر مشکلات زندگی مان نیز حل خواهد شد. حضرت آیت الله بهجت رحمة الله علیه می‌فرمود: کسی که در راه راست گام برمی‌دارد باید نمازش از ماه پیش بهتر باشد.(2)  

============

پی نوشت

1.نهج البلاغه، ص 545

2. نقل به معنا، بنده خودم از فرزند ایشان شنیدم که ملاک پیشترفت معنوی تحول در نماز است.

نویسنده: سید سجاد هاشمی

مساوی!!؟


زن در معدن زغال سنگ کار میکند تا با مرد مساوی شود.


زن ساعتها به دور از فرزندان کار میکند تا با مرد مساوی شود

 

زن فست فود را جایگزین پخت غذا میکند تا در عدم گذران زمان در آشپزخانه با مرد مساوی شود

 

زن ماشینهای سنگین را در بیابان می راند تا با مرد مساوی شود

 

زن تا دیر وقت بدون ترس در خیابان رفت و آمد میکند تا با مرد مساوی شود

 

زن در مسابقات رالی شرکت می کند تا با مرد مساوی شود

 

زن لباسهای مردانه می پوشد تا با مرد مساوی شود

 

زن برای سهیم شدن در تجارت جهانی نقش مهمی در تبلیغات(البته با بدن نیمه عریان وچهره بزک کرده اش) ایفا میکند تا با مرد مساوی شود


زن به تنهایی با دوستانش به مسافرت میرود تا با مرد مساوی شود


زن زیر بار مسئولیت ازدواج نمیرودتا به ظاهر با مرد مساوی شود


زن ریحانه بودنش را نادیده می انگارد تا با مرد مساوی شود


زن عفاف را دفن میکند وحجاب را رنگ بی رنگی میزند تا با مرد مساوی شود


آری! زن با مرد مساوی است : زن در انسانیت ورعایت تقوا با مرد مساوی است.


یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر وانثی وجعلناکم شعوبا

وقبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقیکم ان الله علیم خبیر

                                                   (سوره حجرات ایه13)


ای مردم ما شما را از یک مرد وزن افریدیم وشما را تیره ها وقبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید(اینها ملاک امتیاز نیست) گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست، خداوند دانا وآگاه است

کارهایی که منجر به نابودی اعمال نیک می شود.

نابودی اعمال


« یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ لا تُبْطِلُوا أَعْمالَکُمْ [محمد : 33  ]

اى مؤمنان! از خداوند فرمانبردارى کنید و از پیامبر فرمان برید و کردارهایتان را تباه نگردانید»

بدون شک هر انسانی بر اساس فطریات درونی خود، دوست دارد که خود را به خداوند متعال نزدیک کند. و این حس در همه ی انسانها، در هر دین ومذهبی وجود دارد. وآن دسته ایی از مردم هم که  با انجام معاصی واعمال ناشایست از خدای خود دور شده اند، به خاطر این بوده که اینگونه اشخاص در  اثر  غفلت جهل و نادانی وارد این عرصه شده اند.

 فراموش نکنیم که در درجه ی اول، آنچه که  برای پروردگار عالم مهم وحائز اهمیت است، خلوص ونیتی است که در اعمال و رفتار  ما وجود دارد، لذا برای خشنود کردن خدای سبحان ورسیدن به قرب حضرتش، جنس عمل ومقدار عمل خیلی مهم نیست، بلکه هر اندازه که اعمال نیک ما رنگ وصبغه ی الهی داشته باشند، مسلما به همان اندازه هم ما را به سمت خداوند متعال بالا خواهند برد.

چه بسا در طول عمر خود، برای تقرب جستن به درگاه حق، اعمال نیک وخداپسندانه ایی انجام داده باشیم، ولی در اثر بی تقوایی و حسادت به دیگران و غفلت و جهل دینی،  آن اعمال را ضایع وتباه کرده باشیم. که در این صورت نه تنها به قرب الهی نرسیده ایم،  بلکه بین خود وخدای خود،  فاصله  هم ایجاد کرده ایم.

ادامه مطلب را ببینید

ماه رجب از جمله ماه‌های بسیار پر فضیلت در اسلام است که بسیاری از معصومان به ویژه پیامبر مکرم اسلام (ص) بر انجام اعمال عبادی در آن تاکید فراوان کرده‌اند.
ایسنا:  مشروح تقویم و اعمال ماه رجب بنا بر منابع دینی به شرح زیر است:

روز اول: مطابق بعضى از روایات، روز ولادت امام محمد باقر (ع) در سال 57 هجرى.

روز سوم: روز شهادت امام على النقى (ع) در سال 254 هجری.

روز دهم: روز ولادت امام محمد تقى (ع) طبق بعضى از روایات.

روز سیزدهم: روز ولادت امیر مومنان على بن ابى طالب (ع) در داخل کعبه؛ 12 سال قبل از بعثت رسول خدا (ص).

روز پانزدهم: مطابق برخى از نقل‌ها، روز وفات حضرت زینب کبری (س) در سال 63 هجرى.

روز هجدهم: روز وفات جناب ابراهیم، فرزند رسول خدا (ص).

روز بیست و پنجم: روز شهادت امام موسى بن جعفر (ع) در سال 183 هجرى.

روز بیست و ششم: مطابق روایتى، روز وفات حضرت ابوطالب (ع).

روز بیست و هفتم: بعثت پیامبر گرامى اسلام (ص).

ماه رجب و ماه‌هاى شعبان و رمضان، از ماه‌هاى بسیار پرفضیلت هستند و از تعبیرات بعضى از روایات این‌گونه برمى‌آید که ماه رجب در میان این سه ماه، امتیاز خاصى دارد؛ تا آنجا که ماه رجب «ماه خدا» نامیده شده و ماه شعبان «ماه پیامبر» و ماه مبارک رمضان «ماه امت».

ماه رجب یکى از ماه‌هاى حرام است که آغاز و ادامه جنگ در آن با دشمنان اسلام حرام است (مگر جنگ دفاعى) و جنایات نیز در این ماه‌ها (ماههاى حرام) دیه سنگین‌ترى دارد.

پیغمبر اکرم (ص) ماه رجب را «ماه أصَبّ» نامیده‌اند زیرا رحمت خدا در این ماه بر امت فرو مى‌ریزد.

از روایات متعددى که درباره روزه‌هاى ماه رجب ـ حتى یک روز از آن ـ وارد شده است، اهمیت فوق‌العاده این ماه و عبادت و خودسازى در آن کاملا روشن مى شود که در اینجا به گوشه‌اى از آن اشاره مى‌شود:

ادامه مطلب را ببینید

امام باقر

«الکافی» معتبرترین کتاب حدیثی شیعه هشت جلد دارد دو جلد اول آن اصول، پنج جلد بعدی آن (3-7) فروع و جلد هشتم آن روضه کافی نام دارد. مولف جلیل القدر این کتاب مرحوم کلینی (م 329 ق) در روضه کافی جریانی را از امام باقر علیه السلام نقل می کند که برای شیعیان و ارادتمندان به آن حضرت بسیار گوارا و نوید بخش است.


راوی این روایت حَکَمِ بْنِ عُتَیْبة است. او می گوید:


در خدمت امام باقر علیه السّلام بودم و اطاق آکنده از جمعیّت بود ناگاه پیرمردى که بر عصاى خود تکیه داشت، پیش آمد تا به در اطاق ایستاد.

عرض کرد: السلام علیک یا ابن رسول الله و رحمة الله و برکاته و بعد سکوت کرد. امام پاسخ داد: علیک السلام و رحمة الله و برکاته.

بعد پیرمرد رو کرد به سایر جمعیت که در آنجا بودند و به آنها نیز سلام کرد. همه جواب سلامش را دادند. در این موقع رو به جانب حضرت نمود و گفت: یا ابن رسول الله مرا نزدیک خود بنشان فدایت شوم به خدا سوگند من شما و کسى که شما را دوست داشته باشد را دوست دارم و این علاقه برای مطامع دنیایی نیست.

با دشمن شما دشمنم و از او کناره مى‏گیرم و به خدا سوگند این نفرت و دشمنی نیز بواسطه اختلاف شخصی نیست و با هم پدر کشتگى نداریم [به دلیل پیروی از شما از آنها کناره گیری می کنم].

به خدا سوگند حلال شما را حلال و حرام شما را حرام می دانم و در انتظار برپایی حکومت عدل شما خاندانم. [1] با این عقیده و روشی که دارم آیا امید به نجات من هست؟

امام باقر علیه السلام دوبار به او فرمود: نزدیک من بیا!


پیرمرد جلو آمد و حضرت او را پهلوى خود نشاند. آنگاه فرمود: پیرمرد! مردى خدمت پدرم على بن الحسین رسید و همین سؤال تو را از او پرسید. پدرم امام سجاد علیه السلام به او فرمود:

وقتى جانت به اینجا رسید - با دست اشاره به حلقوم خود نمود - با قلبی مطمئن ، دلی آرام و با شوق فراوان با فرشته‏هاى اعمال روبرو می شوى اگر [با این عقیده و روشی که داری] از دنیا رفتی خدمت پیامبر و على و حسن و حسین و على بن الحسین علیهم السلام خواهی رسید. اگر هم زنده ماندی ؛ خداوند در همین دنیا چشم تو را روشن می کند [2] و در هر صورت تو در مقامات عالیه با ما خواهى بود.


پیرمرد [که به نظر انتظار این همه لطف و کرامت را نداشت با تعجب] عرض کرد: چه فرمودید؟


امام باقر علیه السلام دو مرتبه سخنان خود را تکرار کرد. پیرمرد از خوشحالى و تعجب گفت الله اکبر ؛ اگر بمیرم خدمت رسول خدا و امیرالمومنین و امام حسن و امام حسین و على بن الحسین می رسم و در وقت جان دادن با قلبی مطمئن ، دلی آرام و با شوق فراوان با فرشته‏هاى اعمال روبرو می شوم و اگر [هم تا وقت ظهور] زنده مانده و آن زمان را درک کردم خدا زندگى خوشى برایم فراهم می کند و با شما در درجات عالیه خواهم بود؟ پیرمرد این را که گفت فریاد به گریه بلند کرد و شروع کرد به هاى هاى گریستن. در نهایت اختیار از کف داد و بر زمین افتاد. اهل مجلس نیز با دیدن این حال پیرمرد به گریه افتادند و آنها نیز شروع کردند به بلند بلند گریه کردن.


در حالی که امام باقر علیه السّلام‏ با انگشت، اشک از دیدگان مبارک خود می زدود ؛ پیرمرد سربلند کرد و از امام علیه السلام خواست تا دست مبارک خود را به او دهد. امام علیه السلام دست خود را به او داد. او دست امام علیه السلام را گرفت و بوسید و بر دو دیده و صورت خود گذاشت. سپس جامه از روى شکم خود بالا زده دست امام را روى شکم و سینه خود نهاد. بعد از جاى خود بلند شد و با گفتن «السلام علیکم» از امام و اهل مجلس خداحافظی کرد و از خانه خارج شد.

امام علیه السلام همان طورى که پیرمرد می رفت به او نگاه می کرد. بعد رو به جمعیت فرمود: « مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَنْظُرَ إِلَى رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ فَلْیَنْظُرْ إِلَى هَذا ، هر که مایل است یک نفر بهشتى را ببیند به این پیرمرد نگاه کند.»

حکم بن عتیبه راوى حدیث می گوید: من خانه مصیبت زده‏اى را ندیده بودم که مثل این مجلس گریه کنند (چنان تحت تاثیر نیت پاک پیرمرد و لطف امام قرار گرفته بودند که همه با صداى بلند گریه می کردند.) [3]

 



پی نوشت:

1. اصل عبارت این است: «وَ اللَّهِ إِنِّی لَأُحِلُّ حَلَالَکُمْ وَ أُحَرِّمُ حَرَامَکُمْ وَ أَنْتَظِرُ أَمْرَکُم‏» که ما آن را با توجه به شرح ملا صالح مازندرانی، ج‏11، ص 416 اینگونه ترجمه کردیم.

2. خلاصه اینکه اگر تا قبل از ظهور از دنیا رفتی با ما اهل بیت خواهی بود و اگر ماندی خدا تو را با درک زمان ظهور دلشاد خواهد کرد. همان ج11 ص 416

3. الکافی ، ج‏8، ص 77


گریه نبیّ مکرّم (ص)برای شرک امّت

عرض کردیم دلیل این که اولیاء ما در دل شب، گریه می‌کنند و ناله و فغان دارند، برای این است که نکند عمل آن‌ها بوی ریا بدهد. آن‌ها، هم برای عمل خودشان گریه می‌کنند و هم مثل نبیّ مکرّم(صلّی اللّه علیه وآله وسلّم) برای عمل امّت گریه می‌کنند. می‌ترسند، وحشت دارند که نکند ولو به ذرّه‌ای در عمل آن‌ها، ریا باشد.

روایت عجیبی وجود دارد که پیغمبر اکرم، خاتم رسل، حضرت محمّد مصطفی(صلّی اللّه علیه وآله وسلّم) به خاطر همین مسئله گریه می‌کنند. «وقد رَآهُ شَدَّادُ بنُ أوسٍ یَبکى رَسُولَ اللّه(صلّی اللّه علیه وآله وسلّم) فَسَألَهُ عمّا یُبکِیهِ؛ قال: إنّى تَخَوَّفتُ علی اُمَّتِى الشِّرکَ»  شدّادبن‌أوس نقل می‌کند: پیغمبر اکرم(صلّی اللّه علیه وآله وسلّم) را دیدم که گریه می‌کند. در حال گریه کردن سؤال کردم و خدمت حضرتش عرضه داشتم: آقا جان! چرا گریه می‌کنید؟ «فَسَألَهُ عمّا یُبکِیهِ»، فرمودند: من خوف دارم از این که امّتم به شرک دچار شوند، «قال: إنّى تَخَوَّفتُ علی اُمَّتِى الشِّرکَ».

پیامبری که آمده است همه را به وحدانیّت دعوت کند، «قُولوا : لا إلهَ إلاّ اللّه ُ تُفلِحوا»، برای شرک امّت گریه می‌کند! این شرک چیست که پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) گریه می‌کنند؟

حضرت در ادامه فرمودند: «أما إنّهُم لا یَعبُدُونَ صَنَماً ولا شَمساً ولا قَمَراً» آن‌ها بت یا خورشید و یا ماه را عبادت نمی‌کنند، صورت ظاهر این است که دیگر دست از شرک برداشتند، وحدانیّت حضرت حقّ را اعلان می‌کنند و خدا را عبادت می‌کنند.

پس چرا پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) گریه می‌کنند و می‌فرمایند: خوف دارم بر امّتم از شرک. نگرانی پیامبر(صلّی اللّه علیه وآله وسلّم) چیست؟ خودشان که فرمودند: آن‌ها بت‌پرست و یا خورشید و ماه‌پرست نیستند، پس چیست؟

فرمودند: «ولکنّهُم یُراؤونَ بأعمالِهِم». آن‌چه که عامل شده است پیغمبر(صلّی اللّه علیه وآله وسلّم) گریه کنند، اشک بریزند و برای امّت ناراحت باشند، این است که آن‌ها اعمال خود را ریاکارانه برای دیگران انجام  می‌دهند و این عمل ریاکارانه باعث شود خدای ناکرده تمام اعمال تباه شود.

اولیاء و انبیاء، به خصوص خاتم رسل(صلّی اللّه علیه وآله وسلّم)، دلسوز امّت هستند. مگر نفرمود: «لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ أَلاَّ یَکُونُوا مُؤْمِنین»، وقتی کسی دلسوز امّت هست، دلش هم می‌سوزد که نکند امّت اعمالشان را بیهوده از دست بدهند و آن‌ها را به باد دهند. برای همین اشک می‌ریزند. این حال اولیاء و انبیاء است، ترس دارند. پیامبر عظیم‌الشّأن(صلّی اللّه علیه وآله وسلّم) ترس دارند بر امّت که نکند عمل ریاکارانه انجام دهند. اولیاء خدا هم همین حال را دارند و حتّی خصّیصین، عرفا و عبّاد دائم در اضطراب و ناله هستند، دل شب گریه می‌کنند که نکند هم عمل خودشان، هم عمل محبّین آل‌الله باطل شود.

ادامه مطلب را ببینید

پیامبر اکرم (ص) فرمودند :
پروردگارم هفت چیز را به من سفارش فرمود: اخلاص در نهان و آشکار، گذشت از کسى که به من ظلم نموده، بخشش به کسى که مرا محروم کرده، رابطه با کسى که با من قطع رابطه کرده، 
و سکوتم همراه با تفکّر و نگاهم براى عبرت باشد.



پنج جمله زیبا از رسول اکرم (ص) :

1 - شما را مژده می دهم و شما به دیگران مژده بدهید که: هر کس شهادت دهد که خدایی بجز خدای یگانه نیست و بدان معتقد باشد وارد بهشت می شود.

2 - خدا روزی بنده مومن خویش را از جایی که انتظار ندارد می رساند.

3 - نشان منافق سه چیز است: سخن به دروغ گوید، از وعده تخلف کند و در امانت خیانت نماید.

4 - آیا دوست داری دلت نرم شود و حاجت خود بیابی، بر یتیم رحمت آور، وی را بنواز و از غذای خویش بدو بخوران تا دلت نرم شود و حاجت خود بیابی. 

 5 - اگر می خواهید پیش خداوند منزلتی بلند یابید خشونت را به بردباری و محرومیت را به عطا تلافی کنید.




پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله سوره مطفّفین را برای اهل مدینه تلاوت فرمود سپس افزود: پنج چیز در برابر پنج چیز است. عرض کردند: اى رسول خدا ، کدام پنج در مقابل کدام پنج است؟ فرمود:

1 - هیچ قومى عهدشکنى نکردند مگر این که خداوند دشمنانشان را بر آنها مسلّط ساخت.
2 - هیچ جمعیتى به غیر حکم الهى حکم نکردند مگر این که فقر در میان آنها زیاد شد.
3 - در میان هیچ ملّتى فحشا ظاهر نشد مگر این که مرگ و میر در میان آنها فراوان گشت.

4 - هیچ گروهى کم فروشى نکردند مگر این که زراعت آنها از بین رفت و قحطى آنها را فرو گرفت.

5 - هیچ قومی زکات را منع نکرد مگر این که باران از آنها قطع شد.



هفت ویژگی بنده واقعی

بنده و معبود

چطور میتوانیم بفهمیم به حقیقت عبودیت پی برده ایم ؟

می گویند : ابوطلحه انصاری در مدینه باغی داشت و کسی که درمدینه باغ داشت امتیاز خوبی بود . روزی داشت قرآن میخواند . این آیه را خواند : از آنچه دوست دارید انفاق کنید . پیش خودش گفت : من این باغ را دوست دارم . پیش پیامبر رفت و گفت : من می خواهم این باغ را انفاق کنم . این حقیقت قرآن خواندن است . یعنی کسی که این طوری از قرآن اثر پذیرفت.

 ملا فیض کاشانی کتابی بنام محجة البیضا نقل میکند : یک جوانی در مدینه خیلی زیبا عبادت می کرد . دختری عاشق این جوان شد . عشق مجازی . این دختر روزها می آمد و نماز او را تماشا می کرد ولی پسر به او محل نمیگذاشت . روزی دختر جلوی او را گرفت و گفت : من از عشق تو دارم می میرم . تو شهوت و غریزه نداری و اصلا به من نگاه نمی کنی . جوان گفت : من هم شهوت دارم و چه کسی از گناه بدش می آید ؟ انسان به خودش فشار می آورد که گناه نکند ولی یک آیه دست من را می بندد . این که خدا می گوید : من چشم اشاره شما و نیت شما را می دانم . وقتی خدا این را می داند ، من چطور می توانم این گناه را انجام بدهم . یعنی نماز خواندن در مسجد کوفه این اثر را روی او گذاشته بود . میگویند : خانم با این آیه تغییر کرد .

شبی که رسول اکرم به معراج رفت ، خدا از او سوال کرد : ای احمد چه زمانی بنده ، بنده ی واقعی من است ؟ گفت : نمی دانم . البته ندانستن در برابر پروردگار . خدا فرمود : اگر هفت ویژگی در بنده ای بود ، او بنده ی واقعی من است . اگر نماز ، روزه ، دعا و انفاقتان در شما این هفت شاخصه را نشان داد و احساس می کنید که این حالات را که البته درجه دارد ، در شما ایجاد می کند ، این حقیقت عبادت است .

          ادامــــــــه مطلب را ببینید


لزوم تحصیل حضور قلب:


الف) نماز بی حضور قلب، نماز حقیقی نیست و وقتی نماز از حقیقت و باطن خود جدا شود و به صورت یک عمل بی روح در آید، تمام ثمرات و فوایدی که در آیات و روایات، برای نماز آمده، در چنین نمازی وجود ندارد، چه بسا موجب دوری از خدا هم بشود. 


امام صادق می فرمایند:

«ان العَبدَ لَیرفَعُ مِن صَلاتِهِ نِصفُها اَو ثُلثُها اَو رُبعُها اَو خُمسُها وَ ما یرفَعُ لَه اِلّا ما اَقبَل عَلیه بِقَلبه:

همانا از نماز انسان، نصفش، ثلثش، ربعش یا خمسش بالا برده می شود و آن مقدار از نماز که توجه قلبی داشته باشد، بالا می رود.»



در روایت دیگری امام صادق می فرمایند:

«عَلَیکَ بِالاِقبالِ عَلی صَلاتِکَ فَانّما یحسَبُ لَکَ فیها ما اَقبَلَکَ عَلیه مِنها بِقَلبِکَ:

برتوست که توجه قلبی در نمازت داشته باشی، پس همانا محسوب می شود برایت از نمازت، آن مقداری که در قلبت، توجه به نماز داشتی.»