نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

مشخصات بلاگ
نــــــــــور

" سَلامٌ عَلَی إل یاسِین "

منتظر مأیوس نیست. منتظر از درد هجر میسوزد

اما بشوق وصال سر زنده و امیدوار است .

انتظار یعنی امید به فردا

فردای وصال ...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۲۷۴ مطلب با موضوع «گفتار دینی :: مقالات و گفتارها» ثبت شده است

http://media.isna.ir/content/139202150092.jpg/3

شیخ "حسن بن فرحان المالکی" از علمای اهل سنت جهان عرب پس از هتک حرمت قبر صحابی جلیل القدر "حجر بن عدی" از سوی تروریست‌های سوریه،‌ با انتشار مطلبی به بررسی دقیق ریشه نبش قبر صحابه پرداخت.

 وی در مطلب خود "معاویة بن أبی سفیان" را اولین کسی در تاریخ معرفی کرد که قبر صحابه را نبش کرده بود و در واقع این اقدام زشت و حرام را سنت‌گذاری کرده است.

شیخ المالکی می‌افزاید: در کتب حدیث این ادعای بنده ثابت شده است. برای نمونه در کتاب "الجهاد لابن المبارک" جلد 1 / صفحه 84 آمده که معاویه اولین فردی بوده که در تاریخ اسلام نبش قبر کرده است.

این چهره سرشناس اهل سنت در ادامه افزود:‌ در کتاب "شرح الصدور" نوشته سیوطی در جلد 1 / صفحه 309 نیز روایت دیگر مشابهی آمده و در کتاب "عیون الأخبار" تألیف "ابن قتیبه" در جلد 1/ صفحه 255 نیز روایتی در این باره نقل شده است.

نبش قبر حضرت حمزه سلام الله علیها به دستور معاویه از جمله آن است.

محمد بن سعد در الطبقات الکبری می‌نویسد:

أَخْبَرَنَا شِهَابُ بْنُ عَبَّادٍ الْعَبْدِیُّ، قَالَ: أَخْبَرَنَا عَبْدُ الْجَبَّارِ بْنُ وَرْدٍ، عَنِ الزُّبَیْرِ، عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ، قَالَ: " لَمَّا أَرَادَ مُعَاوِیَةُ أَنْ یُجْرِیَ عَیْنَهُ الَّتِی بِأُحُدٍ کَتَبُوا إِلَیْهِ: إِنَّا لا نَسْتَطِیعُ أَنْ نُجْرِیَهَا إِلا عَلَی قُبُورِ الشُّهَدَاءِ "، قَالَ: " فَکَتَبَ: انْبُشُوهُمْ "، قَالَ: " فَرَأَیْتُهُمْ یُحْمَلُونَ عَلَی أَعْنَاقِ الرِّجَالِ کَأَنَّهُمْ قَوْمٌ نِیَامٌ، وَأَصَابَتِ الْمِسْحَاةُ طَرَفَ رِجْلِ حَمْزَةَ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ فَانْبَعَثَتْ دَمًا" (الطبقات الکبری ، ج 3، ص 10)

جابر بن عبد الله گوید: هنگامی که معاویه قصد کرد تا نهر خود را که در احد قرار داشت، جاری کند، عاملانش به او نامه نوشتند: این کار ممکن نیست؛ مگر این که آن را از روی قبور شهدا جاری کنیم. معاویه در جواب نوشت: قبور را نبش کنید (بشکافید). راوی گوید: دیدم مردم از سر و کول همدیگر بالا می‌رفتند (تا برای نبش قبر سبقت بگیرند) انگار که مردم در خواب بودند. در هنگام نبش قبر، کلنگی به پای حضرت حمزه سلام الله علیه اصابت کرد و خون از آن جاری شد.

گریه نبیّ مکرّم (ص)برای شرک امّت

عرض کردیم دلیل این که اولیاء ما در دل شب، گریه می‌کنند و ناله و فغان دارند، برای این است که نکند عمل آن‌ها بوی ریا بدهد. آن‌ها، هم برای عمل خودشان گریه می‌کنند و هم مثل نبیّ مکرّم(صلّی اللّه علیه وآله وسلّم) برای عمل امّت گریه می‌کنند. می‌ترسند، وحشت دارند که نکند ولو به ذرّه‌ای در عمل آن‌ها، ریا باشد.

روایت عجیبی وجود دارد که پیغمبر اکرم، خاتم رسل، حضرت محمّد مصطفی(صلّی اللّه علیه وآله وسلّم) به خاطر همین مسئله گریه می‌کنند. «وقد رَآهُ شَدَّادُ بنُ أوسٍ یَبکى رَسُولَ اللّه(صلّی اللّه علیه وآله وسلّم) فَسَألَهُ عمّا یُبکِیهِ؛ قال: إنّى تَخَوَّفتُ علی اُمَّتِى الشِّرکَ»  شدّادبن‌أوس نقل می‌کند: پیغمبر اکرم(صلّی اللّه علیه وآله وسلّم) را دیدم که گریه می‌کند. در حال گریه کردن سؤال کردم و خدمت حضرتش عرضه داشتم: آقا جان! چرا گریه می‌کنید؟ «فَسَألَهُ عمّا یُبکِیهِ»، فرمودند: من خوف دارم از این که امّتم به شرک دچار شوند، «قال: إنّى تَخَوَّفتُ علی اُمَّتِى الشِّرکَ».

پیامبری که آمده است همه را به وحدانیّت دعوت کند، «قُولوا : لا إلهَ إلاّ اللّه ُ تُفلِحوا»، برای شرک امّت گریه می‌کند! این شرک چیست که پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) گریه می‌کنند؟

حضرت در ادامه فرمودند: «أما إنّهُم لا یَعبُدُونَ صَنَماً ولا شَمساً ولا قَمَراً» آن‌ها بت یا خورشید و یا ماه را عبادت نمی‌کنند، صورت ظاهر این است که دیگر دست از شرک برداشتند، وحدانیّت حضرت حقّ را اعلان می‌کنند و خدا را عبادت می‌کنند.

پس چرا پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) گریه می‌کنند و می‌فرمایند: خوف دارم بر امّتم از شرک. نگرانی پیامبر(صلّی اللّه علیه وآله وسلّم) چیست؟ خودشان که فرمودند: آن‌ها بت‌پرست و یا خورشید و ماه‌پرست نیستند، پس چیست؟

فرمودند: «ولکنّهُم یُراؤونَ بأعمالِهِم». آن‌چه که عامل شده است پیغمبر(صلّی اللّه علیه وآله وسلّم) گریه کنند، اشک بریزند و برای امّت ناراحت باشند، این است که آن‌ها اعمال خود را ریاکارانه برای دیگران انجام  می‌دهند و این عمل ریاکارانه باعث شود خدای ناکرده تمام اعمال تباه شود.

اولیاء و انبیاء، به خصوص خاتم رسل(صلّی اللّه علیه وآله وسلّم)، دلسوز امّت هستند. مگر نفرمود: «لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ أَلاَّ یَکُونُوا مُؤْمِنین»، وقتی کسی دلسوز امّت هست، دلش هم می‌سوزد که نکند امّت اعمالشان را بیهوده از دست بدهند و آن‌ها را به باد دهند. برای همین اشک می‌ریزند. این حال اولیاء و انبیاء است، ترس دارند. پیامبر عظیم‌الشّأن(صلّی اللّه علیه وآله وسلّم) ترس دارند بر امّت که نکند عمل ریاکارانه انجام دهند. اولیاء خدا هم همین حال را دارند و حتّی خصّیصین، عرفا و عبّاد دائم در اضطراب و ناله هستند، دل شب گریه می‌کنند که نکند هم عمل خودشان، هم عمل محبّین آل‌الله باطل شود.

ادامه مطلب را ببینید

بررسی اعتقاد اهل سنت به ظهور مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه

بقیةالله العظم

اعتقاد به ظهور مصلح آخرالزمان که نامش «مهدى» و از اولاد پیامبر اسلام است، مورد اتّفاق همه ى فرقه هاى اسلامى است. صاحب کتاب عون المعبود (شرح کتاب سنن ابى داوود) مى نویسد:
بدان که در طول اعصار، مشهور بین همه ى اهل اسلام، این است که حتماً، در آخرالزمان، مردى از اهل بیت(علیهم السلام) ظهور مى کند که دین را یارى، و عدل را آشکار مى کند... نامش، مهدى است و عیسى، بعد از مهدى یا هم زمان با مهدى، نزول، و او را در کشتن دجال یارى، و در نماز به او اقتدا مى کند.
احادیث مربوط به مهدى(علیه السلام) را عدّه اى از بزرگان آورده اند، از آن جمله است، ابوداوود، ترمذى، ابن ماجه، بزار، حاکم، طبرانى، ابویعلى. سند این احادیث، برخى، صحیح و برخى دیگر، حسن و یا ضعیف است.[1]
یکى دیگر از علماى اهل سنّت مى نویسد:
روایات فراوانى درباره ى مهدى(علیه السلام) وارد شده به حدّى که به حدّ تواتر مى رسد. این امر، در میان علماى اهل سنّت شیوع دارد، به گونه اى که از جمله معتقدات آنان به شمار مى آید. این احادیث به طرق گوناگون و متعدّد، از صحابه و بعد از آنان، از تابعان، نقل شده است، به گونه اى که مجموع آن ها، مفید علم قطعى است. به همین دلیل، ایمان به ظهور مهدى، واجب است، همان گونه اى که این وجوب، در نزد اهل علم ثابت بوده و در عقائد اهل سنت و جماعت، مدوّن شده است.[2]
ابن کثیر نیز در البدایة و النهایة مى گوید:
مهدى، در آخرالزمان مى آید و زمین را پر از عدل و قسط مى کند، همان گونه که پر از جور و ظلم شده است. ما، احادیث مربوط به مهدى را در جلد جداگانه اى گرد آوردیم، همان گونه که ابوداوود در سنن خود، کتاب جداگانه اى را به آن اختصاص داده است.[3]
از این مطالب که از بزرگان اهل سنّت نقل شد، معلوم مى شود که مسئله ى مهدویّت و اعتقاد به ظهور مهدى(علیه السلام) جزء عقاید ثابت اهل سنّت و جماعت است و احادیث مربوط به ظهور آن حضرت، در میان آنان، به حدّ تواتر رسیده است.
کتاب هاى متعدّد و متنوعى درباره ى ظهور آن حضرت از سوى علماى اهل سنّت تألیف شده است به گونه اى که شیخ محمّد ایروانى در کتاب الإمام المهدی مى نویسد:
اهل سنّت، کتاب هاى متعدّدى در گردآورى روایات مربوط به امام مهدى(علیه السلام) و این که در آخرالزمان شخصى به اسم مهدى ظهور خواهد کرد، نوشته اند. تا حدّى که من اطلاع دارم، اهل سنّت، بیش از سى کتاب در این باره تألیف کرده اند.[4]

ادامه مطلب را ببینید

نماز رهبر

منبع : گروه اینرنتی رهروان ولایت

سوال: سلام، برای اینکه بدانیم نماز ما مقبول درگاه احدیت شده است چه کاری باید بکنیم؟ جایی دیدم نوشته بود خواندن  آیه الکرسی بعد از هر نماز باعث قبولی آن نماز می‌شود آیا این درست است؟ من بعضی مواقع در نماز حضور قلب ندارم فکرم سر نماز همه جا می‌رود آیا این نماز قبول است؟ برای ایجاد حضور قلب چکار کنم؟


پاسخ :
خداوند در قرآن کریم به فلسفه نماز اشاره کرده و می‌فرماید: نماز بگزار، که نماز آدمى را از فحشا و منکر باز مى‌‏دارد «1»
طبیعت نماز از آنجا که انسان را به یاد نیرومندترین عامل بازدارنده یعنى اعتقاد به مبدء و معاد مى‌‏اندازد داراى اثر بازدارندگى از فحشاء و منکر است و این اثر به قدرى اهمیت دارد، که در بعضى از روایات اسلامى به عنوان معیار سنجش نماز مقبول و غیر مقبول از آن یاد شده، چنان که امام صادق علیه السلام مى‏‌فرماید:
کسى که دوست دارد ببیند آیا نمازش مقبول درگاه الهى شده، یا نه؟ باید ببیند آیا این نماز او را از زشتى‏‌ها و منکرات باز داشته یا نه؟ به همان مقدار که بازداشته نمازش قبول است!«2»
نهى از فحشاء و منکر سلسله مراتب و درجات زیادى دارد و هر نمازى به نسبت رعایت شرایط داراى بعضى از این درجات است.
قبولی نماز انسان بستگی به حضور قلب او در نماز دارد، همان گونه که در روایتی از امام صادق ـ علیه السلام ـ است که می‌فرمایند:
همانا از نماز انسان، نصفش، ثلثش، ربعش یا خمسش بالا برده می‌شود و آن مقداری از نماز که توجّه قلبی داشته باشد بالا برده می‌شود«3»
و البته یکی از راه‌ها برای مقبول واقع شدن نماز در درگاه الهی، خواندن آیت الکرسی می‌باشد، همان گونه که از رسول خدا روایت شده است که فرمودند:
علی جان! هرکس آیت الکرسی را بعد از هر نمازی بخواند،چه نماز مستجبی باشد و چه نماز واجب،نوشته می‌شود که نمازش مورد قبول قرار گرفت و آن شخص در امان خداست و پروردگار عالم او را محافظت می‌کند«4»
حجت السلام قرائتی در کتاب آشنائی با نماز ص 58 چند راه کار جهت ایجاد حضور قلب در نماز معرفی می‌کند که عبارتند از:
یکى از راه‏‌هاى کسب حضور قلب، دانستن معناى نماز و در نظر آوردن ترجمه کلماتى است که انسان در نماز مى‏‌گوید.
راه دیگر، انتخاب مکانى براى نماز است که رفت و آمدها و سر و صداها، صحبت‌‏ها، عکس‏‌ها و تابلوها، او را به خود مشغول نسازد.
راه دیگر، انجام مستحباتى است که پیش از نماز و هنگام نماز، رعایت آن‌ها به نمازگزار حالت توجّه بیشترى مى‌‏دهد و او را به یاد خدا و بندگى خویش مى‌‏اندازد.
وقتى به ملاقات یک شخصیّت برجسته مى‌‏روید، بهترین لباس را مى‌‏پوشید و مؤدّب در نزد او مى‏‌ایستید و یا مى‌‏نشینید و از هر کارى که برخلاف ادب باشد، پرهیز مى‏‌کنید، به سخنان او کاملًا گوش مى‏‌دهید و به آنچه خودتان مى‌‏گوئید، کاملًا توجّه دارید و در سراسر لحظه دیدار، آن شخص در نظرتان است.
خدا برترین موجود است و هستى همه موجودات به او بستگى دارد. ما، بنده‌ه‏اى نیازمند و ناتوان، که از نعمت‌‏هاى او برخورداریم، به شکرانه نعمتهایش به عبادت و نماز مى‏‌ایستیم. توجّه به این «جایگاه» که ما در مقابل «اللَّه» داریم، دل را نرم مى‏‌کند، خضوع و خشوع و فروتنى مى‌‏آورد.
نماز، «ذکر خدا» است. هر چه بیشتر دلمان حاضر و قلبمان متوجّه عظمت خدا و نیاز خودمان باشد، نمازمان سازنده‌‏تر است.

منابع:
1: اتْلُ ما أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتابِ وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ ما تَصْنَعُونَ «سوره عنکبوت آیه 45»
2: انْ أَحَبَّ أَنْ یَعْلَمَ أَقُبِلَتْ صَلوتُهُ أَمْ لَمْ‏تُقْبَلْ؟ فَلْیَنْظُرْ: هَلْ مَنَعَتْهُ صَلوتُهُ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ؟ فَبِقَدْرِ ما مَنَعَتْهُ قُبِلَتْ مِنْهُ!«« مجمع البیان»، جلد 8، صفحه 285»
3: اَن العبدَ لیُرفعُ لهُ مِن صلاتهِ نصفُها او ثلُثها او ربعُها او خمسُها و ما یرفعُ لهُ الّا ما اقبلَ علیهِ بقلبهِ «بحارالانوار، ج 84، ص 238.»

4: دعوات راوندی ص 84 ح 215 عدةالداعی ص 293.

عناصر وهابی گروهک تروریستی موسوم به "ارتش آزاد سوریه" در شنیع ترین اقدام هتاکانه خود از بدو آغاز فعالیت های فرقه ای در کشور سوریه که با هدف دامن زدن به آتش تفرقه بین مسلمانان انجام گرفته است، با حمله به مرقد مطهر "حُجر بن عدی" (رحمة الله علیه) و تخریب ضریح و نبش قبر آن صحابی جلیل القدر، پیکر تازه و آغشته به خون او را بیرون کشیده و با خود به سرقت بردند.


گزارش مشرق حاکی است یگان موسوم به "هماهنگی منطقه عدرا البلد در حومه دمشق" وابسته به ارتش آزاد سوریه، با انتشار این خبر در صفحه فیسبوک خود و انتشار تصاویر این هتک حرمت بی سابقه، اعلام کرد: «این بارگاه "حجر بن عدی الکندی" یکی از قبور معروف نزد شیعیان در "عدرا البلد" در غوطه واقع در حومه دمشق است که قهرمانان ارتش آزاد سوریه، آن را نبش کرده و جنازه را به مکان ناشناخته دیگری منتقل کرده و دوباره دفن کردند تا دیگر این مکان، مرکزی برای شرک ورزیدن به خدا نشود.»
 
 
 
بر اساس این گزارش، این اقدام شنیع، ساعاتی پیش از سخنرانی اخیر دبیرکل حزب الله لبنان درباره هشدار به گروهک های وهابی فعال در سوریه انجام شده است.
ادامه مطلب را ببینید

هفت ویژگی بنده واقعی

بنده و معبود

چطور میتوانیم بفهمیم به حقیقت عبودیت پی برده ایم ؟

می گویند : ابوطلحه انصاری در مدینه باغی داشت و کسی که درمدینه باغ داشت امتیاز خوبی بود . روزی داشت قرآن میخواند . این آیه را خواند : از آنچه دوست دارید انفاق کنید . پیش خودش گفت : من این باغ را دوست دارم . پیش پیامبر رفت و گفت : من می خواهم این باغ را انفاق کنم . این حقیقت قرآن خواندن است . یعنی کسی که این طوری از قرآن اثر پذیرفت.

 ملا فیض کاشانی کتابی بنام محجة البیضا نقل میکند : یک جوانی در مدینه خیلی زیبا عبادت می کرد . دختری عاشق این جوان شد . عشق مجازی . این دختر روزها می آمد و نماز او را تماشا می کرد ولی پسر به او محل نمیگذاشت . روزی دختر جلوی او را گرفت و گفت : من از عشق تو دارم می میرم . تو شهوت و غریزه نداری و اصلا به من نگاه نمی کنی . جوان گفت : من هم شهوت دارم و چه کسی از گناه بدش می آید ؟ انسان به خودش فشار می آورد که گناه نکند ولی یک آیه دست من را می بندد . این که خدا می گوید : من چشم اشاره شما و نیت شما را می دانم . وقتی خدا این را می داند ، من چطور می توانم این گناه را انجام بدهم . یعنی نماز خواندن در مسجد کوفه این اثر را روی او گذاشته بود . میگویند : خانم با این آیه تغییر کرد .

شبی که رسول اکرم به معراج رفت ، خدا از او سوال کرد : ای احمد چه زمانی بنده ، بنده ی واقعی من است ؟ گفت : نمی دانم . البته ندانستن در برابر پروردگار . خدا فرمود : اگر هفت ویژگی در بنده ای بود ، او بنده ی واقعی من است . اگر نماز ، روزه ، دعا و انفاقتان در شما این هفت شاخصه را نشان داد و احساس می کنید که این حالات را که البته درجه دارد ، در شما ایجاد می کند ، این حقیقت عبادت است .

          ادامــــــــه مطلب را ببینید




شهید مطهری درباره مرحوم آیت الله العظمی بروجردی می
گویند:
در
همین کسالت قلبی که ایشان پیدا کرده بودند که منتهی به فوت ایشان شد، ظاهرا سه چهار روز هم بیشتر طول نکشید؛ گفتند یک روزی ایشان در همان حال، خیلی متأثر بود و گفت که من خیلی ناراحتم از اینکه کاری نکرده ام و میروم.

آنهایی که دور و بری هستند خیال می کنند در این مسائل هم تملق گفتن خیلی خوب است می گویند: ای آقا، شما چه می فرمایید؟ شما الحمدلله این همه توفیق پیدا کردید، این همه خدمتها که شما کردید کی کرده؟! ای کاش ما هم مثل شما بودیم. شما که الحمدلله کارهایی که کردید خیلی درخشان است.


ایشان اعتنا نکرد به این حرفها و در جواب آنها این جمله را که حدیث است گفت: خلّص العمل فان الناقد بصیر بصیر (1) یعنی عمل را خالص بگردان که آن که نقد می کند، صرافی می کند و عمل را در محک می گذارد، او خیلی آگاه و بیناست، از زیر نظر او کوچکترین عمل مغشوشی بیرون نمی رود، یعنی چه می گویید ما کار کردیم؟! از کجا که این عملهای ما عملی باشد که واقعا خلوص داشته باشد؟ برای خدا بودنش را شما از کجا اینقدر تأمین می کنید؟ (2)


آیت الله صافی گلپایگانی نقل می کنند:

ایشان اگر درباره کسی سخن می گفت، هیچ گاه افراط و تفریط نمی کرد. هم خودش تملق نمی کرد و هم از تملق دیگران خوشش نمی آمد.


به عنوان مثال:

آقایی که فرد ملایی بود و در تعبیر خواب هم وارد، گفت: کسی خواب دیده است:

»تمام صفحات قرآن از بین رفته است و تنها یک صفحه مانده است«.

من تعبیر کرده ام:

«آن صفحه باقی مانده جناب عالی هستید!»

مرحوم آیت الله بروجردی، بسیار نارحت شدند، به طوری که با آن آقا دعوا کردند و فرمودند: «چرا این حرفها را میزنید؟»


یا شاعری درباره امیرالمؤمنین(علیه السلام) شعری گفته بود و چند بیتی هم درباره آیت الله بروجردی سروده بود؛ سروده اش را آورده بود خدمت ایشان. روش آیت الله بروجردی این بود که: به شاعرانی که برای ائمه (علیهم السلام) شعر میگفتند صله می دادند.

او خود نقل می‏کرد:

«اشعار را در محضر مرحوم آیة‏اللّه بروجردی خواندم، ولی علی‏رغم انتظار من، احساس کردم که ایشان سخت ناراحت شدند و من با خود گفتم: ما آمدیم ایشان را شاد کنیم قضیه به عکس شد.»


این آقا شعرش را که خواند، آیت الله بروجردی، به او صله ندادند. با این که برای امیرالمؤمنین(علیه السلام) شعر خوبی گفته بود. چند بار، خدمتشان عرض کردم: ایشان شعر خوبی گفته اند

.

آقا با عصبانیت، فرمود:

«این دروغها چیست که درباره من گفته است؟ کجا من گفتم اینها را بگوید؟»


عرض کردم: شما فقط برای شعر امیرالمؤمنین(علیه السلام) صله بدهید، چون انصافاً شعر خوبی است.


خلاصه با زحمت زیاد، ایشان را قانع کردیم که به این آقا هم صله ای بدهند. خیلی در این امور دقت داشتند که تعبیرها، هیچ وقت، خلاف واقع نباشد.


یادم هست: یک وقتی من و آقای اخوی، به همراه ایشان، در داخل حیاط نشسته بودیم. خدمتکار آمد گفت: عده ای از مردم آمده اند خدمت شما برسند.


آقا فرمودند: «من حال ندارم خسته ام.»


عرض کردم: بروند بگویند: آقا مسرور شدند و سلام رساندند. ولی الآن نمی توانند بیایند.

آقا فرمود: «مسرور نشدم که بگویند مسرور شدم!»

 

شخصی تقویمی چاپ می کند و عکس آن بزرگوار را روی جلد آن به چاپ می رساند. این شخص برای کاری خدمت آیت الله می رسد. گویا تقویم را به گونه ای در دست می گیرد یا صورتی پیش می آید که ایشان متوجه چاپ عکس خود، در تقویم می شوند. در این هنگام به آن شخص می فرمایند   :«خیال می کنی می توانی با این کارها مرا بازی بدهی؟ خیر این طور نیست.»


 آیت الله جعفر سبحانی نقل می کنند:

از خصوصیات اخلاقی ایشان این بود که: تظاهر به تقدس نمی کرد. یک بار ندیدم ایشان در جلسه ای بنشیند و تسبیح در دست بگیرد و ذکر بگوید.

البته مقصود این نیست که هر کس تسبیح در دست می گیرد و ذکر می گوید تظاهر به مقدسی می کند؛ زیرا ممکن است، خالصانه باشد. (3)


پاورقی: .........................................................

 (1) بحار، ج13، ص431 با اندکی اختلاف.

 (2) کتابخانه طهور.

 (3) سایت تبیان.

منبع: پایگاه اطلاع رسانی آیت الله بروجردی



شراب,خوردن شراب

 

علاوه بر آیات و روایات امروزه از نظر علمى نیز مضرات مصرف مواد الکلى به اثبات رسیده است. دانشمندان به این واقعیت اعتراف داشته‏اند که از جمله آثار زیان بخش شراب، پیامد سویى است که روى مغز و عقل مى‏گذارد و آن را از کار مى‏اندازد. روشن است که با از بین رفتن عقل، پرده شرم و حیا دریده مى‏شود. در نتیجه میدان به دست غرایز حیوانى مى‏افتد. انسان به صورت حیوانى وحشى و لجام گسیخته درمى‏آید.
نوشابه‏ هاى الکلى پس از استفاده سریعاً جذب خون مى‏شود . خون در مسیر خود مغز را بى نصیب نمى‏گذارد، در نتیجه عمل سلسله اعصاب رو به ضعف مى‏رود و خویشتن دارى که ارادى و منشأ شرم و حیا در انسان و مانع از بروز کارهاى زشت است، از دست مى‏رود.
همانطور که امام رضا علیه السلام فرمودند: خدا شراب را بدان جهت حرام کرد که مایه فساد و بازداشتن عقل از درک حقایق و از بین بردن شرم و حیا است.


مشروبات الکلى به پنج دلیل از محرّمات شمرده مى شود:


دلیل اول - کتاب (قرآن)
در قرآن کریم آیات فراوانى وجود دارد که حرمت مشروبات الکلى را به زبان کنایه و یا موردى بیان مى کند، ولى ما به صریح ترین آنها مى پردازیم:
1ـ «انّما الخمر و المیسر و الانصاب و الازلام رجس من عمل الشیطان فاجتنبوه لعلکم تفلحون؛ (مائده (5) آیه 90)
تحقیقاً شراب و انواع قمار و بت پرستى و یا سنگ هایى که براى قربانى نصب شده و چوبه هاى قرعه (براى کشف امور غیبى)، پلیدى از کارهاى شیطان است، از آن دورى گزینید، شاید رستگار شوید.»
«انما یرید الشّیطان ان یوقع بینکم العداوة و البغضاء فى الخمر و المیسر...؛ (مائده (5) آیه 91) شیطان مى خواهد کینه توزى و دشمنى را از طریق شراب و قمار در میان شما بیفکند و تضادهاى داخلى را تشدید نماید و شما را از یاد خدا و نماز باز دارد، آیا باز هم دست از آن بر نمى دارید.»
«یسئلونک عن الخمر و المیسر قل فیهما اثم کبیر و منافع للناس و اثمهما اکبر من نفعهما؛ (بقره (2) آیه 219)
تو را از شراب و قمار مى پرسند، بگو: در آن دو گناهى بزرگ است و سودهایى براى مردم و گناهشان از سودشان بیشتر است.»
به اجماع فقهاى شیعه و سنّى، شراب، نجس و حرمت آن محرز است. اکثر عالمان دینى مشروبات را حتى به نام دارو نیز تجویز نمى کنند، چرا که خداوند متعال شفایى در حرام قرار نداده است. تمام فقیهان اسلامى براى شراب خوار اجراى حد شرعى (هشتاد ضربه شلاق) را واجب نموده اند


دلیل دوم - احادیث نبوى و علوى (سنت)
در مجامع شیعه و سنّى، این حدیث معروف است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) ده گروه را لعنت کرده است که به گونه مستقیم یا غیر مستقیم در شراب سازى دخالت دارند: 1 - کسى که درخت انگور را به نیت شراب غرس کند؛ 2 - آن که بدین قصد از درخت تاک پاسدارى نماید؛ 3 - خریدار مشروبات؛ 4 - فروشنده آن؛ 5 - کسى که مى نوشد؛ 6 - کاسبى که از شراب فروشى پولى به دست مى آورد؛ 7 - فشار دهنده انگور به انگیزه ساختن شراب؛ 8 - افرادى که مشروبات را حمل و نقل مى کنند؛ 9 - تحویل گیرنده آن؛ 10 - ساقى یا کسى که شراب براى دیگرى مى برد. ( فروع کافى، چاپ جدید، ج 6، ص 430 – 429)
در اسلام هیچ گناهى تا این حد نکوهیده نشده است. پیامبر (صلی الله علیه و آله) به حضرت على (علیه السلام) فرمود: «اگر همه گناهان را در خانه اى جمع کنند، کلید آن شراب است.» ( وسائل الشیعه، ج 17، ص 271)
امام على (علیه السلام) مى فرماید: «خداوند شراب و مى گسارى را براى سلامت عقل حرام کرده است.» ( نهج البلاغه، حکمت 252)
امام صادق (علیه السلام) نیز فرمود: «اگر کسى دخترش را به شراب خوار بدهد مانند این است که او را در آتش انداخته است.» (وسائل الشیعه، ج 17، ص 249)
نوشاب‏ه هاى الکلى پس از استفاده سریعاً جذب خون مى‏شود . خون در مسیر خود مغز را بى نصیب نمى‏ گذارد، در نتیجه عمل سلسله اعصاب رو به ضعف مى ‏رود و خویشتن دارى که ارادى و منشأ شرم و حیا در انسان و مانع از بروز کارهاى زشت است، از دست مى‏ رود


دلیل سوم - عقل
برخى از عقلاى جهان به خصوص پزشکان متعهد بر اساس موازین عقلى و علمى و بلکه مشاهدات حسى معتقدند الکلِ مسکِر انسان را از حالت عادى خارج مى سازد و براى مدت زمانى او را در مستى و بى خبرى نگه مى دارد و در این حالت هرگونه عمل خطرناک و یا شرم آورى از وى امکان صدور مى یابد.


دلیل چهارم - اجماع
به اجماع فقهاى شیعه و سنّى، شراب، نجس و حرمت آن محرز است. اکثر عالمان دینى مشروبات را حتى به نام دارو نیز تجویز نمى کنند، چرا که خداوند متعال شفایى در حرام قرار نداده است. تمام فقیهان اسلامى براى شراب خوار اجراى حد شرعى (هشتاد ضربه شلاق) را واجب نموده اند.


دلیل پنجم - علوم طبیعى (علم پزشکى)
(منظور از علوم طبیعى، استنتاجاتى است که متفکران از آن دارند. هنگامى که علم خطرات و مضرّات شراب را کشف مى کند، عقل حرمت آن را اعلام مى دارد.)
از نظر علم پزشکى نیز حرمت شراب، محرز است، زیرا کتاب هاى متعددى درباره زیان هاى آن از سوى پزشکان دل سوز نوشته شده است.

نتیجه سبک شمردن نماز در بیان حضرت زهرا ء (س)

منبع : کلوب / کلوب امام رضا (ع)

در روایت آمده که سرور زنان، حضرت فاطمه زهرا ، دختر سرور پیامبران- که درودهاى خداوند بر او و پدر و همسر و پسرانِ اوصیایش باد- از پدر بزرگوارش حضرت محمّد صلّى اللَّه علیه و آله پرسیدند :

اى پدر جان! سزاى مردان و زنانى که نماز را سبک بشمارند (به نماز بی اعتنایی کنند)، چیست؟ فرمودند : اى فاطمه، هر کس چه مرد باشد و چه زن، نمازش را سبک بشمارد، خداوند او را به پانزده مصیبت گرفتار مى‏نماید:

شش مصیبت در دنیا، و سه مصیبت هنگام مرگ، و سه مصیبت در قبرش، و سه مصیبت در قیامت هنگام بیرون آمدن از قبر.

مصیبتهایى که در دار دنیا بدان مبتلا مى‏گردد عبارتند از : ....

1- خداوند، خیر و برکت را از عمر او برمى‏دارد.

2- خداوند، خیر و برکت را از روزى‏اش برمى‏دارد.

3- خداوندبلند مرتبه نشانه صالحان را از چهره او پاک مى‏فرماید.

4- در برابر اعمالى که انجام داده پاداش داده نمى‏شود.

5- دعاى او به سوى آسمان بالا نمى‏رود و مستجاب نمى‏گردد.

6- هیچ بهره‏اى در دعاى بندگان شایسته خدا نداشته و مشمول دعاى آنان نخواهد بود.

و مصائبى که هنگام مرگ به او مى‏رسد بدین ترتیب است:

1- با حالت خوارى و پستی جان مى‏دهد.

2- گرسنه مى‏میرد.

3- تشنه جان مى‏سپارد، به گونه‏اى که اگر آب تمام رودخانه‏هاى دنیا را به او بدهند، سیراب نگشته و تشنگى‏اش برطرف نخواهد شد.

و مصیبتهایى که در قبرش بدان گرفتار مى‏گردد بدین قرار مى‏باشد:

1- خداوند فرشته‏اى را بر او مى‏گمارد تا او را در قبر نگران و پریشان نموده و از جایش برکند.

2- خداوند گور را بر او تنگ مى‏گرداند.

3- قبرش تاریک مى‏شود.

و مصائبى که در روز قیامت، هنگام بیرون آمدن از قبر، بدان مبتلا مى‏شود، عبارت است از:

1- خداوند فرشته‏اى را بر او مى‏گمارد تا در حالى که مردم به او مى‏نگرند، او را به صورت بر زمین بکشد.

2- سخت از او حساب مى‏کشند.

3- خداوند هرگز نظر رحمت به او ننموده و از بدیها پاکیزه‏اش نمى‏گرداند، و براى او عذاب دردناکى خواهد بود.

فلاح السائل و نجاح المسائل ؛ ؛ ص22

متن عربی روایت :

أَرْوِی بِحَذْفِ الْإِسْنَادِ عَنْ سَیِّدَةِ النِّسَاءِ فَاطِمَةَ ابْنَةِ سَیِّدِ الْأَنْبِیَاءِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهَا وَ عَلَى أَبِیهَا وَ عَلَى بَعْلِهَا وَ عَلَى أَبْنَائِهَا الْأَوْصِیَاءِ أَنَّهَا سَأَلَتْ أَبَاهَا مُحَمَّداً ص فَقَالَتْ یَا أَبَتَاهْ مَا لِمَنْ تَهَاوَنَ بِصَلَاتِهِ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ قَالَ یَا فَاطِمَةُ مَنْ تَهَاوَنَ بِصَلَاتِهِ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ ابْتَلَاهُ اللَّهُ بِخَمْسَ عَشْرَةَ خَصْلَةً سِتٌّ مِنْهَا فِی دَارِ الدُّنْیَا وَ ثَلَاثٌ عِنْدَ مَوْتِهِ وَ ثَلَاثٌ فِی قَبْرِهِ وَ ثَلَاثٌ فِی الْقِیَامَةِ إِذَا خَرَجَ مِنْ قَبْرِهِ فَأَمَّا اللَّوَاتِی تُصِیبُهُ فِی دَارِ الدُّنْیَا فَالْأُولَى یَرْفَعُ اللَّهُ الْبَرَکَةَ مِنْ عُمُرِهِ وَ یَرْفَعُ اللَّهُ الْبَرَکَةَ مِنْ رِزْقِهِ وَ یَمْحُو اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ سِیمَاءَ الصَّالِحِینَ مِنْ وَجْهِهِ وَ کُلُّ عَمَلٍ یَعْمَلُهُ لَا یُؤْجَرُ عَلَیْهِ وَ لَا یَرْتَفِعُ دُعَاؤُهُ إِلَى السَّمَاءِ وَ السَّادِسَةُ لَیْسَ لَهُ حَظٌّ فِی دُعَاءِ الصَّالِحِینَ وَ أَمَّا اللَّوَاتِی تُصِیبُهُ عِنْدَ مَوْتِهِ فَأَوَّلُهُنَّ أَنَّهُ یَمُوتُ ذَلِیلًا وَ الثَّانِیَةُ یَمُوتُ جَائِعاً وَ الثَّالِثَةُ یَمُوتُ عَطْشَاناً فَلَوْ سُقِیَ مِنْ أَنْهَارِ الدُّنْیَا لَمْ یُرَوِّ عَطَشَهُ وَ أَمَّا اللَّوَاتِی تُصِیبُهُ فِی قَبْرِهِ فَأَوَّلُهُنَّ یُوَکِّلُ اللَّهُ بِهِ مَلَکاً یُزْعِجُهُ فِی قَبْرِهِ وَ الثَّانِیَةُ یُضَیَّقُ عَلَیْهِ قَبْرُهُ وَ الثَّالِثَةُ تَکُونُ الظُّلْمَةُ فِی قَبْرِهِ وَ أَمَّا اللَّوَاتِی تُصِیبُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِذَا خَرَجَ مِنْ قَبْرِهِ فَأَوَّلُهُنَّ أَنْ یُوَکِّلَ اللَّهُ بِهِ مَلَکاً یَسْحَبُهُ عَلَى وَجْهِهِ وَ الْخَلَائِقُ یَنْظُرُونَ إِلَیْهِ وَ الثَّانِیَةُ یُحَاسَبُ‏ حِساباً شَدِیداً وَ الثَّالِثَةُ لَا یَنْظُرُ اللَّهُ إِلَیْهِ وَ لَا یُزَکِّیهِ وَ لَهُ عَذَابٌ أَلِیم‏

چگونه با امام زمان (عج) ارتباط برقرار کنیم؟

منبع : کلوب امام رضا (ع)

باید به این نکته توجّه داشت که شناخت و ایمان نسبت به امام زمان - عجل الله تعالی فرجه الشریف - و استواری در آن، بر هر چیز دیگر، مقدم است چرا که در عصر امامان پیشین، کسانی بودند که در کنار ائمه عصمت و طهارت زندگی می‌کردند ولی چون نسبت به آن برگزیدگان ‌الهی، معرفت و ایمان نداشته‌اند، بهره‌ای از آنها نبرده و چه بسا با آنها هم مخالفت کرده‌اند.

حال ما چه کنیم که بتوانیم امام زمان خویش را بشناسیم و انس و ارتباط حقیقی با آن حضرت برقرار نماییم؟ در اینجا به برخی از مهمترین راه‌های آن اشاره می‌نماییم : تقوا و عشق و محبت به آن سرور.


برای رسیدن به این مرحله، علاوه بر انجام واجبات و ترک محرمات تا حد امکان باید مستحبات را هم انجام دهد و از شبهات و مکروهات هم دوری کند.

تــــــقـــــــوا سبب نورانیت و قرب به حضرت ‌ولی‌عصر - عجل الله تعالی فرجه الشریف - و اتصال روحی با آن حضرت می‌شود. در توقیع شریف امام زمان-عجل الله تعالی فرجه الشریف- به شیخ مفید،‌‌امام می‌فرماید: «... پس هر فردی از شما عمل کند به آن چیزی که به وسیله آن به محبت ما نزدیک می‌شود و دوری کند از آن چیزهایی که به وسیله آن به اکراه و خشم ما نزدیک می‌شود. پس به درستی که امر ظهور ما یک دفعه و ناگهانی است، در وقتی که توبه برای فرد، نفعی ندارد و نجات نمی‌دهد او را از عقاب ما، پشیمانی بر رفتارهای ناپسند. خداوند شما را با الهامات غیبی خود ارشاد و توفیقات خویش را در سایه رحمتش نصیب شما فرماید.»
خداوند متعال می‌فرماید: ای بنده من اطاعتم کن تو را مثل خودم قرار می‌دهم. من زنده هستم و نمیمیرم، تو را هم زنده قرار می‌دهم و نمیمیری و من بی‌ نیاز هستم و محتاج نمی‌ شوم، تو را هم بی ‌نیاز قرار می‌ دهم که محتاج نمی‌ شوی. من هر چه را اراده کنم تحقق پیدا می‌کند، تو را هم به صورتی قرار می ‌دهم که هر چه را بخواهی تحقق پیدا می ‌کند.

در تشرف علی بن ابراهیم بن مهزیار، امام زمان -عجل الله تعالی فرجه الشریف- همین نکته را باز تذکر نموده‌اند که پسر مهزیار نقل می‌کند که پس از توسلات عدیده‌ای در یک سفر در جستجوی آن وجود مقدس به مکه مشرف می‌شود، شبی در مسجدالحرام مقابل درب کعبه شخص وارسته‌ای را می‌بیند که پس از سلام و معرفی خود، به این‌ که از سوی حضرت مأمور بردن پسر مهزیار به جهت پابوسی حضرت بقیه الله -عجل الله تعالی فرجه الشریف- است، از پسر مهزیار می ‌پرسد: چه چیزی را طلب میکنی ای ابالحسن؟

گفتم: امامی که محجوب و مخفی از عالم است.

گفت: او از شما پوشیده و مخفی نیست و لکن اعمال بد شما او را از شما پوشانده و مخفی ساخته است.
وقتی آن شخص پس از مقدماتی، علی بن مهزیار را خدمت حضرت صاحب الامر -عجل الله تعالی فرجه الشریف- می‌برد حضرت در قسمتی از سخنانشان خطابه به او می‌ فرماید: ای ابوالحسن شب و روز توقع و انتظار آمدن تو را داشتم، چه چیز آمدنت را نزد ما تأخیر انداخت؟
پسر مهزیار در جواب می‌گوید: ای آقای من تا الان کسی را نیافته بودم که مرا راهنمایی کند.
حضرت فرمودند: کسی را نیافتی که راهنمائیت کند؟!
آنگاه با انگشتان مبارکشان بر روی زمین فشار دادند و سپس فرمودند: و لکن شما اموالتان را زیاد نمودید، ضعفاء مؤمنین را دچار حیرت ساختید و بین خود قطع رحم نمودید پس الان برای شما چه عذری مانده است؟
پس مهمترین عامل، که موجب ایجاد انس با مولایمان امام زمان -عجل الله تعالی فرجه الشریف- و از بین رفتن موانع بهره ‌مندی از فیض حضور آن حضرت می‌گردد تقوا، پرهیزکاری و ترک محرمات و انجام واجبات الهی است.

 ادامــــــــــــــــه مطــــلب را ببــــــینید