نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

مشخصات بلاگ
نــــــــــور

" سَلامٌ عَلَی إل یاسِین "

منتظر مأیوس نیست. منتظر از درد هجر میسوزد

اما بشوق وصال سر زنده و امیدوار است .

انتظار یعنی امید به فردا

فردای وصال ...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۶۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قرآن و عترت» ثبت شده است

هفت سؤال از امیرالمؤمنین(ع)

مردی نزد امیرالمؤمنین علیه السلام آمده و گفت:


از هفتاد فرسنگ دور به اینجا آمده ام تا هفت سؤال از شما بپرسم:

1- چه چیز از آسمان عظیم تر است؟

2- چه چیز از زمین پهناور تر است؟

علم بهتر است یا ثروت؟

3- چه چیز از کودک یتیم ناتوان تر است؟

4- چه چیز از آتش داغ تر است؟

5- چه چیز از زمهریر سردتر است؟

6- چه چیز از  دریا بی نیازتر است؟

7- چه چیز از سنگ سخت تر است؟


علی (ع) فرمود:

تهمت به ناحق از آسمان عظیم تر است.

حق از زمین وسیع تر است.

سخن چینی شخص نمّام از کودک یتیم ضعیف تر است.

آز و طمع از آتش داغ تر است.

حاجت بردن به نزد بخیل از مهریر سردتر است.

بدن شخص با قناعت از دریا بی نیازتر است.

قلب کافر از سنگ سخت تر است.

منبع : شبکه قرآن

غیرت و حمیت صفتی است که در مرتبه بسیار بالا قرار دارد؛ انسان غیور مورد علاقه و محبت پروردگار است زیرا که در برابر فحشاء و بی بندباری زن و فرزند و جامعه بی تفاوت نمی باشد. غیرت یکی از صفات و ویژگی‌های طبیعی انسان است. هر کس به صورت غریزی و فطری از آن برخوردار است.

غیرت عبارت است از تنفر طبیعی انسان از مشارکت دیگران در چیزی که محبوب او است.(1) وجود این صفت باعث آن می‌شود که آدمی از آنچه که دوست می‌دارد و یا وظیفه محافظت از آن بدو سپرده شده است، نگاهبانی نماید.

غیرت

قال علی علیه السلام : غَیْرَةُ الْمَرْأَةِ کُفْرٌ وَغْیْرَةُ الرَّجُلِ إیمَانٌ.(2) غیرت زن کفر است، و غیرت مرد ایمان.

شاید در نگاه اول، نتوان دریافت که مراد آن حضرت از بیان این کلمات چه بوده و تصور نمود که چنین کلامی، نشانگر دیدگاه تبعیض آمیز اسلام و پیشوایان دینی نسبت به زنان می باشد، اما با کمی دقت، چنین تصوری از بین خواهد رفت.

با بررسی سخن عرب زبانان، به این نکته پی خواهیم برد که آنان واژه "غیرت" را در مواردی به کار می گیرند که حساسیت و عکس العمل شدیدی نسبت به موضوعی پدید آید.ضمناً باید توجه کرد که ایمان و کفر به دو مرحله اعتقادی و عملی تقسیم می شود ، ممکن است فردی به لحاظ اعتقادی ، مطلبی را پذیرفته باشد اما به جهت عملی به لوازم آن پایبند نباشد لذا در اینجا دچار کفر عملی خواهد شد که این کفر به معنی کفر اعتقادی نیست اما انسان مومن و مسلمان ملزم است که میان اعتقاد و عمل، ملازمه ایجاد کند. منظور از «کفر» در روایاتی مانند این حدیث «غیرت زن کفر است» کفر عملی می باشد.

در روایات اسلامی آمده است که خدای تعالی دارای صفت غیرت است . انسان‌های غیور را دوست دارد. به دلیل وجود همین صفت بود که کارهای زشت را حرام نموده است.«قال الصادق(علیه السلام): ان الله غیور یحب کل غیور و من غیرته حرم الفواحش ظاهرها و باطنها».(3)

قال علی علیه السلام :"وَإِیَّاکَ وَالتَّغایُرَفِی غَیْرِ مَوْضِعِ غَیْرَةٍ، فَإِنَّ ذلِکَ یَدْعُوالصَّحِیحَةَ إِلَى السَّقَمِ، وَالْبَرِیئَةَ إِلَى الرِّیَبِ"(4) بر حذر باش از اینکه در غیر جائیکه باید غیرت به‏خرج داد اظهار غیرت کنى،(که نشانه سوء ظن تو نسبت‏به او باشد)زیرا اظهار بى اعتمادى و سوء ظن،زنان را به ناپاکى،و بی گناهان را به آلودگى‏ سوق مى ‏دهد.

غیرت صفتی است که مردها لازم است تحصیل کنند تا نسل ها حفظ شود. اما زنان بالفطره به حفظ نسل علاقه دارند. احتیاج به پاسبانی به نام غیرت ندارند. امام علی (علیه السلام) نه غیرت صحیح بانوان را مورد انتقاد قرار داده و نه بر غیرت نادرست مردان، مهر تأیید می نهد
امام علی (علیه السلام) در این سخنان، به نکته روان شناسی مهمی اشاره کرده و حساسیت های بی مورد برخی مردان را که به بهانه غیرت ورزی، همسران خود را از هرگونه فعالیت اجتماعی باز می دارند، مورد انتقاد قرار داده است.

وقال علی علیه السلام : " قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِهِ، وَصِدْقُهُ عَلَى قَدْرِ مُرُوءَتِهِ، وَشَجَاعَتُهُ عَلَى قَدْرِ أَنَفَتِهِ،عِفَّتُهُ عَلَى قَدْرِ غَیْرَتِهِ"(5) اندازه هر کس به اندازه همت او است.و صداقت هر کس به اندازه‏شخصیت او است.و شجاعت هر کس به اندازه زهد و بى‏اعتنائى او(بارزشهاى‏مادى)است.و عفت هر کس به اندازه غیرت او است.

غیرت دینی خود نعمت ارزشمندی است که نصیب همه کس نشود، بسیاری از اشخاص هستند که اگر به ناموس و مقدسات مذهبشان هتاکی شود کوچکترین عکس العملی از خود نشان نمی دهند و مانند مردگان بی حرکت و بدون احساس از کنار آن می گذرند.

انواع غیرت

غیرت بر دو قسم است:
1-غیرت در مورد دین و دینداری؛ 2- غیرت نسبت به ناموس.
غیرت درباره دینداری این است که انسان در برابر اهانت به دین و یا عمل نشدن به دستورهای دین دلسوزی کند. نسبت به آن بی اعتنا نباشد. برای حفظ ارزش‌های اسلامی و رشد و گسترش آن در جامعه بشری کوشش نماید. امر به معروف و نهی از منکر را که از وظایف مهم اسلامی است،‌ ترک نکند.در تاریخ گذشته خاصه در زندگانی شیعیان و دوستداران مکتب اهل بیت علیهم السلام غیرت دینی را به خوبی می توان مشاهده کرد که اکثراً به جرم غیرت نسبت به معتقدات و مقدسات خود در حبس ها و شکنجه ها به سر می بردند و یاسر به دار می شدند.
غیرت در مورد ناموس به این است که بر محافظت زن و دختر و خواهران خود بکوشد؛ از بیرون رفتن بی جهت آنان جلوگیری کند؛ از مناظر شهوت آلود منع کند؛ از پوشیدن لباس نازک و تن نما آنان را بر حذر دارد؛ آنان را از گفتگو با نامحرمان منع کند. همواره سفارش به تقوا و حفظ حجاب نماید، تا آبروی خانوادگی و اجتماعی ‌آنان محفوظ بماند.

کلام آخر:
غیرت صفتی است که مردها لازم است تحصیل کنند تا نسل ها حفظ شود. اما زنان بالفطره به حفظ نسل علاقه دارند. احتیاج به پاسبانی به نام غیرت ندارند. امام علی (علیه السلام) نه غیرت صحیح بانوان را مورد انتقاد قرار داده و نه بر غیرت نادرست مردان، مهر تأیید می نهد.

 

پی نوشت ها:
1-مجمع البحرین، ج3، ص346.
2-نهج البلاغه ،حکمت 124
3- میزان الحکمه ح15263.
4-نهج البلاغه،نامه 31
5-همان،حکمت 47

 

مخلص قهر نمی‌کند. مخلص باختن ندارد. مخلص عقده‌ای نمی‌شود. مخلص راضی است. مخلص تسلیم است. «صِبْغَةَ اللَّه‏» رنگ خدایی کردن. مخلص همه چیزها را خوب می‌بیند. دل به خدا بسته، می‌گوید: لابد خدا اینطور می‌خواهد. تسلیم خداست.هرچه باشد راضی‌ام. گیر نمی‌دهد. مخلص گیر خودش نیست.
او باید به من سلام کند. چه خبر است؟ پیغمبر به بچه‌ها سلام می‌کرد. این کیه که حالا باید به شما سلام کند؟ گیر کرده، می‌گوید: چون او باید سلام کند، پس حالا که سلام نکرده پس اهانت کرده، من هم به او محل نمی‌گذارم، حرف هم بزند جوابش را نمی‌دهم.





***********************************************

«وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَة» (بقره/138)، «صبغ» با (ص) و (غ) یعنی رنگرزی. صباغ یعنی رنگرز. رنگ خدا، رنگ الهی، «صِبْغَةَ اللَّه‏» (بقره/138) یعنی رنگ‌آمیزی الهی. اگر کسی نیتش خوب باشد، اصلاً شکست ندارد. شما نیتت این است که صله رحم بروی. می‌روی در خانه‌ی عمه، عمو، خاله، دایی، خواهر، برادر، بستگان. در را می‌زنی و می‌بینی که ایشان نیستند. کاش نیامده بودیم. وقت ما تلف شد. آن اجری که با ملاقات عمه و خاله داشتی، آن اجر را به شما می‌دهند. آدم خوش نیت سوخت ندارد.

**************


********


اسرار تسبیحات حضرت زهرا (علیهاالسلام)

 

اسرار تسبیحات حضرت زهرا (علیهاالسلام)

 

 

نجات از شقاوت

تسبیحات حضرت زهرا(علیهاالسلام) از آثار و برکات بسیارى برخوردار است که از جمله‏ى آنها نجات یافتن از شقاوت و بدبختى است. هر انسانى به تناسب بینش و نگرشى که به جهان هستى و وجود پرآشوب خود دارد به دنبال خوشبختى است، و به عبارتى دیگر یکى از مهمترین مسائلى که همه‏ى انسانها را آگاه یا ناآگاه به خود مشغول داشته است به طورى که کارهاى زندگى و برنامه‏هایشان را در جهت وصول به آن پى‏ریزى مى‏کنند، مسئله‏ى رسیدن به سعادت و گریز از شقاوت است.

 

منتهى از آنجایى که انسان اختیار دارد؛ راه خودش را باید آزادانه انتخاب کند. لذا انسان بعد از این که راه برایش نمایان شد، گاهى حسن انتخاب به خرج مى‏دهد و راه هدایت مى‏پیماید، و گاهى سوء انتخاب به خرج داده و راه ضلالت و گمراهى پیش مى‏گیرد. و این مسئله شقاوت و سوء عاقبت مسئله‏اى است که همه‏ى آنان که به خود آمده‏اند، از آن مى‏ترسند و آنها که بصیرت ندارند و در خواب غفلت عمر مى‏گذرانند از آن نیز به غفلت به سر مى‏برند.

 

لذا آن دسته که داراى بصیرت هستند، به لحاظ خوف از شقاوت همیشه دست به دعا و ذکر بلند مى‏کنند و با تضرع و اصرار از خداى خویش طلب دورى از شقاوت و رسیدن به سعادت مى‏نمایند. مداومت بر تسبیحات حضرت فاطمه(علیهاالسلام)، موجب محفوظ ماندن از شقاوت و بدبختى است.

 

از این رو شایسته نیست که از برکات و آثار آن غفلت نموده و در انجام آن کوتاهى و سستى نماییم. امام صادق(علیه‏السلام) در این رابطه مى‏فرماید: «یا ابا هارون، انا نامر صبیاننا بتسبیح فاطمه علیهاالسلام کما نامرهم بالصلاه، فالزمه، فانه لم یلزمه عبد فشقى»(1)؛ اى ابا هارون! ما بچه‏هاى خود را همانطور که به نماز امر مى‏کنیم به تسبیحات حضرت فاطمه(علیهاالسلام) نیز امر مى‏کنیم. تو نیز بر آن مداومت کن، زیرا هرگز به شقاوت نیفتاده است بنده‎ای که بر آن مداومت نموده است.


امام صادق(علیه‏السلام) در این رابطه مى‏فرماید: اى ابا هارون! ما بچه‏هاى خود را همانطور که به نماز امر مى‏کنیم به تسبیحات حضرت فاطمه(علیهاالسلام) نیز امر مى‏کنیم. تو نیز بر آن مداومت کن، زیرا هرگز به شقاوت نیفتاده است بنده‎ای که بر آن مداومت نموده است.

 

و نیز از این حدیث شریف استفاده مى‏شود که شایسته است والدین محترم، تسبیحات حضرت زهرا (علیهاالسلام) را مانند نماز به فرزندانشان تعلیم کنند، باشد که مشمول این حدیث گردند.

 

ادامه مطلب را ببینــــــــــید




حدیثی که بر سنگ قبر شرق شناس آلمانی نقش بسته است!!

بر روی سنگ قبر آنه ماری شیمل ( Annemarie Schimmel ) با خط زیبای نستعلیق این کلمات نورانی از امیر المؤمنین علی ع نقش بسته است که:



( الناس نیام فاذا ماتوا انتبهوا. مردم خوابند و وقتی می میرند بیدار خواهند شد )



آنه ماری شیمل یکی از معدود مستشرقانی بود که بسیاری از وجوه تاریخ اسلام را با انصاف نگریسته است به گونه ای که برخی او را عاشق جهان اسلام تلقی می کنند. عاشقی که هزینه عشق خود به جهان اسلام را نیز پرداخته است.

سائل از گوشه‌ی مسجد برخاست ، پرسید:
 یا علی ، به من بگو واجب کدام است ؟ واجب تر کدام است ؟ 
نزدیک کدام است ؟ نزدیک تر کدام است ؟ 
عجیب کدام است ؟ عجیب تر کدام است ؟ 
مشکل کدام است ؟ مشکل تر کدام است ؟


امیرالمومنین (ع) در پاسخ فرمود:
واجب ، ترک گناه است و واجب‌ تر از آن توبه‌ی از گناه است.
نزدیک ، قیامت است و نزدیک تر از آن مرگ است.
عجیب ، بی‌وفایی دنیاست و عجیب تر از آن دل بستن 
به این دنیای بی‌وفاست.
مشکل ، سرازیر قبر شدن است و مشکل تر از آن 
با دست خالی سرازیر قبر شدن است.

سخن امام علی(ع) درباره اهل قبور



امام علی علیه ‏السلام ـ عند رُجُوعِهِ مِن صِفِّینَ و إشرافِهِ على القُبُورِ بظاهِرِ الکُوفَةِ ـ : یا أهلَ الدِّیارِ المُوحِشَةِ ، و المَحالِّ المُقفِرَةِ ، و القُبورِ المُظلِمَةِ ، یا أهلَ التُّربَةِ ، یا أهلَ الغُربَةِ ، یا أهلَ الوَحدَةِ ، یا أهلَ الوَحشَةِ ، أنتُم لَنا فَرَطٌ سابِقٌ ، و نَحنُ لَکُم تَبَعٌ لاحِقٌ ، أمّا الدُّورُ فَقَد سُکِنَتْ ، و أمّا الأزواجُ فَقَد نُکِحَتْ ، و أمّا الأموالُ فَقَد قُسِمَتْ . هذا خَبَرُ ما عِندَنا فَما خَبَرُ ما عِندَکُم ؟

ثُمَّ التَفَتَ إلى أصحابِهِ ـ فقال :

أما لَو اُذِنَ لَهُم فی الکَلامِ لأَخبَرُوکُم أنَّ خَیرَ الزّادِ التَّقوى   نهج البلاغه


ترجمه حدیث :

امام على علیه ‏السلام در بازگشت از صفّین و هنگام نزدیک شدن به گورستان کوفه فرمود :


اى ‏خفتگان خانه‏ هاى تنهایى، و جاهاى خشک و خالى، و گورهاى ظلمانى! اى خاک ‏نشینان، اى ساکنان دیار غربت، اى تنهاشدگان، اى بى همدمان! شما پیش از ما رفتید و ما نیز در پى شما آمده به شما خواهیم پیوست . اما خانه‏ هایتان! دیگران در آن سکونت گزیدند؛ اما زنانتان! با دیگران ازدواج کردند و اما اموال شما! در میان دیگران تقسیم شد! این خبرى است که ما داریم؛ حال شما چه خبر دارید؟ امام سپس رو به یاران خود کرد و فرمود : بدانید که اینان اگر اجازه سخن گفتن داشتند، به شما خبر مى‏ دادند که : بهترین ره توشه، تقوا است .

726_small.jpg

مرحوم آیت الله العظمی اراکی می فرمودند: 
مرحوم آخوند ملا محمد کبیر، قطعه زمینی در اطراف سلطان آباد اراک داشتند که در آن، زراعت می کرد و نان سال اهل و عیال خود را از آن زمین به دست می آورد. 
یک وقت که حاصل زمین را خرمن کرده بود ودر دشت، خرمن های دیگری نیز وجود داشت، کسی عمداً یا سهواً آتش روشن می کند، باد می وزد و آتش به خرمن ها می افتد و خرمن ها یکی پس از دیگری در آتش می سوزد. 
شخصی نزد مرحوم آخوند کبیر می رود و می گوید: چرا نشسته ای! نزدیک است خرمن شما آتش بگیرد. 
آخوند کبیر تا این سخن را می شنود عبا و عمامه اش را می پوشد و قرآن به دست بر سر خرمن می رود و رو به آتش می ایستد و خطاب به آن می گوید: 
ای آتش! این نان اهل و عیال من است، تو را به این قرآن قسم می دهم این خرمن را نسوزانی . 

در حالی که تمام خرمن های دیگر خاکستر شده بود این یک خرمن سالم ماند! هر کس می آمد و می دید، انگشت حیرت به دندان می گزید و متحیر می شد که چطور این خرمن سالم مانده است. 
این بزرگواران تربیت شده و درس گرفته از مکتب حضرت ابراهیم علیه السلام هستند که چون خداوند به آتش امر کرد: {یا نار کونی برداً و سلاماً علی ابراهیم}، آموخته اند که هر چیزی ممکن است به امر خداوند و به اذن او انجام گیرد.
بزرگان دین نیز هنگام مشکلات، با توجه به آیات قرآن و زندگی معصومین علیهم السلام، مصائب را از خود دور یا تحمل آن را به خود شیرین می کردند!
یا رب این آتش که در جان من است / سرد کن آن سان که کردی بر خلیل

جراحی بدون بی هوشی !

آورده اند: 
مرحوم آیت الله العظمی سید احمد خوانساری بیماری زخم معده داشتند که احتیاج به عمل جراحی داشت، از طرفی ایشان سالخورده و از لحاظ جسمی ناتوان بودند و تحمل جراحی بدون بیهوشی نیز ممکن نبود.

پیش از آن که عمل جراحی آغاز شود، ایشان اجازه بی هوش کردن را به پزشک ندادند [چون به نظر ایشان در وضعیت بی هوشی، تقلید مقلدینشان دچار اشکال می شد] از این رو به پزشکان معالج فرمودند: 
هر گاه من مشغول قرائت سوره مبارکه انعام شدم، شما مشغول عمل شوید من توجه ام به قرآن است و در این صورت هیچ مشکلی پیش نمی آید. [ایشان آن چنان به قرآن توجه پیدا میکردند که احساس درد نمی کردند.] همان طور هم شد و با تمام شدن عمل جراحی، قرائت سوره مبارکه انعام نیز به پایان رسید!