نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

مشخصات بلاگ
نــــــــــور

" سَلامٌ عَلَی إل یاسِین "

منتظر مأیوس نیست. منتظر از درد هجر میسوزد

اما بشوق وصال سر زنده و امیدوار است .

انتظار یعنی امید به فردا

فردای وصال ...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۲۳ مطلب با موضوع «قرآن :: درسی از قرآن» ثبت شده است

وای بر حق الناس وای بر بدهکاری!

آل یاسین - خق الناس

 

«حقّ النّاس»، اصطلاح مشهور در فقه و حقوق، به معناى حق مردم بر یکدیگر است؛ حقوقى که براى حفظ مصالح خاص دنیوى اشخاص و براى تثبیت حقى براى آنان وضع شده است. این حقوق شامل مال، جان، آبرو و موارد دیگر مرتبط با افراد جامعه می شود. در روایات اسلامی، بر رعایت حق الناس تأکید بسیار شده است، چنانکه بسیاری از مشکلات کنونی جوامع مختلف، ریشه در بی‌تفاوتی نسبت به حقوق دیگران دارد.

 

شخصی از یکی از علمای بزرگ تهران نقل می کرد، گفته بود که من در نجف طلبه بودم خبر آوردند که پدرت مرد، پدرش یکی از علمای بزرگ تهران بوده، پدرت مرد، جنازه پدرت را فرستادیم نجف می گوید: پدرم را آوردند نجف دفن کردیم چند وقتی از دفنش گذشت یک وقتی در خواب خدمت پدرم رسیدم، دیدم که گرفته است، دیدم خیلی بی نشاط است، تعجب کردم کسی هفتاد سال «قال الباقر و قال الصادق» گفت خدمت به اسلام کرده چرا باید اینقدر گرفته باشد؟! به او گفتم: بابا شما را بی نشاط می بینم، شما را گرفته می بینم گفتند: وای بر حق الناس وای بر بدهکاری، من هیجده تومان به مشهدی تقلی نعلبند بدهکارم، مرا گرفته اند نمی گذارند بروم سر جایم و مبتلا هستم و همین طور مرا نگاهداشته اند و می گویند چرا بدهی مردم را نداده ای، می گوید از خواب بیدارشدم تعجب کردم، پدرم بدهکار است یعنی چه، حق الناس یعنی چه می گوید نوشتم به برادرهایم در تهران که ببینید این مشهدی تقلی نعلبند کیست، آیا بابام به این شخص بدهکار است یانه. مدتی گذشت برادرها نامه نوشتند، بله رفتیم پیش مشهدی نعلبند گفتیم شما زا بابا ما چیزی طلب دارید گفت: بله، هیجده تومان از بابای شما می خواهم گفتیم چرا نگفتید، چرا نیامدی، بگیری، گفت: من گله دارم از بابایتان که چرا در دفترش ننوشته او باید در دفترش نوشته باشد. یک عالم هفتاد سال «قال الباقر، قال الصادق» گو، برای هجده تومان نگاهش داشته اند. میگویند چرا آقا در دفتر ننوشتی نمی خواست که ندهد، می خواست بدهد، اما در دفترش ننوشته بوده تسامح کرده بود، همان مقدار که بدهکار بوده آنجا نگاهش داشته اند. گفته اند آقا نمی شود بهشت بروی تا هیجده تومان مردم را بدهی، جهنمش این است، آخرتش این است دنیایش هم آتش است، آتش.

«ان الله یأکلون أموال الیتامی ظلماً انّما یأکلون فی بطونهم ناراً و سیصلون سعیراً».[1]

یعنی خانم مواظب باش، غذا شیر حرام دهان بچه ات نگذاری برای اینکه اگر شیر حرام دهان بچه بگذاری این شیر حرام آتش است آتش. یعنی آقا مواظب باشد افطار چه می خوری، قرآن میگوید: اگر مال مردم است، داری آتش می خوری، اما نمی فهمی. داری چرک و خون می خوری، نمی فهمی. مواظب باشد سحر چه می خوری، مواظب باشد سحر به زن و بچه ات چه می دهد اگر خداینکرده حرام باشد در روز قیامت همین زن و بچه روزه دار آنهایی که روزه شان درست است. آنهایی که بهشت می روند، نفرین می کنند به تو، می گویند: خدایا این بابا سحری حرام به ما داد، افطاری حرام به ما داد بازخواست ما را از این پدربکن.[2]

 

پی نوشت ها:

[1]  سوره نساء، آیه 10.

[2] آیت ا للّه العظمى مظاهرى، تربیت فرزند از نظر اسلام، 1جلد، چاپ و نشر بین الملل - تهران، چاپ: هفتم، 1386.

شب قدر

برخی از ابعاد اهمیت و فضیلت شب قدر

 

چنان که درک شب قدر، کاری است مشکل، بیان جایگاه و «قدر» شب قدر عملی است دشوار که تنها راه یافتگان به آن شب عزیز می توانند واقعیت و حقیقت آن را بیان دارند; چراکه قرآن به پیامبر خدا فرمود: «وما ادراک مالیلة القدر» ; «و تو چه دانی شب قدر چیست؟»

 

حجاب تا چه حد در رسیدن به معنویت می تواند موثر باشد؟

معنویت حقیقی، جز در قرب به خداوند تعالی نیست. و برای قرب به خداوند باید دو محور کلی را مد نظر قرار داد:
1.قرب و دوستی خدای تعالی با اطاعت از فرامین او حاصل می شود:
در قرآن، نشانه حقیقی دوست داران خدا، اطاعت از دستورات پیامبر (ص) شمرده شده است:
قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی‌ یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ؛(آل عمران/31) بگو: اگر خدا را دوست مى‌‌دارید از من پیروى کنید تا او نیز شما را دوست بدارد و گناهان تان را بیامرزد، که آمرزنده و مهربان است.
خدای تعالی ملاک قرب به خدا را ایمان و عمل صالح معرفی می کند:
وَ ما أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ بِالَّتی‌ تُقَرِّبُکُمْ عِنْدَنا زُلْفى‌ إِلاَّ مَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً؛(سباء/37) اموال و اولاد تان چیزى نیست که شما را به ما نزدیک سازد. مگر آنان که ایمان آورده‌ اند و کارهاى شایسته کرده‌‌اند.
2. رابطه دنیا و نزدیک شدن به خدای تعالی، رابطه شرق و غرب است. که نزدیک شدن به یکی، به معنای دور شدن از دیگری است.
حضرت علی (ع) می فرمایند: إِنَّ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةَ عَدُوَّانِ مُتَفَاوِتَانِ وَ سَبِیلَانِ مُخْتَلِفَانِ فَمَنْ أَحَبَّ الدُّنْیَا وَ تَوَلَّاهَا أَبْغَضَ الْآخِرَةَ وَ عَادَاهَا وَ هُمَا بِمَنْزِلَةِ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ مَاشٍ بَیْنَهُمَا کُلَّمَا قَرُبَ مِنْ وَاحِدٍ بَعُدَ مِنَ الْآخَرِ وَ هُمَا بَعْدُ ضَرَّتَانِ؛ دنیاى (حرام) و آخرت، دو دشمن متفاوت، و دو راه جداى از یکدیگرند، پس کسى که دنیا پرست باشد و به آن عشق ورزد، به آخرت کینه ورزد و با آن دشمنى خواهد کرد. و آن دو همانند شرق و غرب از هم دورند، و رونده به سوى آن دو، هر گاه به یکى نزدیک شود از دیگرى دور مى‌گردد، و آن دو همواره به یکدیگر زیان رسانند.( نهج البلاغه، حکمت 103)

خلاصه این دو در یک کلام " تقوا " است. و بسیار روشن است که رابطه تقوا و حجاب چگو نه است. حجاب یکی از دستورات خدای متعال است که بدون رعایت آن، نمی توان ادعای قرب به او یا معنویت را نمود.
و طبیعتا کسی که محافظتی از حجاب خود ندارد، غالبا به فکر جلب توجه نامحرمان و خودآرائی است. چگونه کسی می تواند همه توجه خویش را منعطف به خدا بکند و در صدد کسب معنو یات باشد، اما همه را ببیند؛ به جز خدای تعالی؟ در صدد کسب رضایت غیر مشروع نامحرمان بر بیاید و رضایت خدا را از بین ببرد؟ یا نفس اماره خو یش را پروار کند، اما نتیجه جهاد اکبر و مبارزه با نفس، که همان معنویت است را طالب باشد؟


منبع:سایت انوار طاها

صراط مستقیم

در تفسیر آیه شریفه اِهْدِنا الصِّراطَ المستَقیم نقل می کنند که صراط مستقیم یعنی صراطِ مصطفی صلی الله علیه و آله . و عبداللّه بن عباس شاگردِ علی علیه السلام در تفسیرِ آیه اِهْدِنَا الصِّراط الْمُستقیمِ گفته است: ای بندگان خدا! بگویید اِهْدِنا به حُبّ نبیّ صلی الله علیه و آله و اهلِ بیت گرامی اش.

ابی جعفرالباقر علیه السلام از پدر و او از جدش نقل کرده است که رسول اللّه صلی الله علیه و آله فرمود: هر کسی مشتاق است که از پل صراط مثل باد تند پاییزی بگذرد و خود را بدونِ حساب به بهشتِ جاویدان برساند، ولایتِ ولیّ و وصیّ و مصاحب و خلیفه من، علی بن ابی طالب علیه السلام را بپذیرد و بر دل بسپارد. و هرکسی می خواهد در آتش جهنّم سرنگون شود، ولایتِ علی بن ابی طالب علیه السلام را رها کند. به عزّت و جلالِ پروردگارم سوگند! علی علیه السلام باب اللّه است، هیچ کسی وارد نمی شود مگر از آن باب،و او صراط مستقیم است، علی علیه السلام آن کسی است که خداوند، در روز قیامت از ولایت او سؤال خواهد کرد.


فرق امامت و ولایت چیست؟

کلمه امام به معنای پیشوا است. کلمه پیشوا درست ترجمه کلمه امام در عربی است. خود کلمه امام یا پیشوا مفهوم مقدسی ندارد. پیشوا یعنی کسی که پیشرو است و عده ای تابع و پیرو او هستند، اعم از آنکه عادل و درست رو باشد و یا باطل و گمراه.[1]قرآن هم کلمه امام را در هر دو مورد به کار برده است. در یک جا می فرماید:

"وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یهْدُونَ بِأَمْرِنا"[2] "ما آنها را پیشوایان هادی به امر خودمان قرار دادیم".و در جای دیگر می فرماید:

"وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یدْعُونَ إِلَی النَّارِ"[3] "پیشوایانی که مردم را به سوی آتش می خوانند".



رابطه شب قدر با حجت زمان وامام عصر(عج)

خداوند متعال در چهارمین آیة سورة مبارکة قدر می فرماید :

تنزّل الملائکة و الرّوح فیها بإذن ربهّم من کلّ أمر.

فرشتگان و روح، در آن شب به دستور پروردگارشان با هر فرمانی (برای تقدیر هرکاری) فرود آیند .

از منظر اسلام رفتار بین زن و شوهر چگونه باید باشد؟


کسی که اندک آشنایی با اسلام داشته باشد، از جایگاه رفیع خانواده در آن با خبر است. از نقطه آغاز تشکیل خانواده و اهمیت ازدواج، تا روابط فرزندان با والدین و روابط همسران با یکدیگر که هر کدام از این ها، بخشی از استحکام نهاد خانواده را تامین می کند.

کلید واژه مورد تاکید قرآن برای روابط بین همسران، که بسیار مکرر بیان شده است، واژه "معروف" است که روابط باید حتی در بدترین شرایط و موارد اختلاف باید به صورت شایسته و متناسب با کرامت باشد:

 عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ (۱۹ نساء) و با آنان، بطور شایسته رفتار کنید.

h9b_photo_2017-04-16_13-45-03.jpg

موجودات فضایی در آموزه‌های وحیانی

مطلبی که از دیر باز ذهن بشر را به خود مشغول داشته این است که آیا غیر از کره زمین در کرات و آسمان‌های دیگر نیز موجودات زنده‌ای یافت می‌شوند، البته با توجه به وسعت و عظمت جهان آفرینش که همه دانشمندان در برابر آن کاملا شگفت زده هستند، با همه تحقیقات انجام شده از بزرگی و وسعت و تعداد کهکشان‏ها و ستارگان و کرات، هنوز اطلاعات دقیقی در دست ندارند.

برای مثال در کهکشان ما که یکی از میلیون‌ها کهکشان شناخته شده‌‍ است، بیش از 150000 میلیون ستاره ثابت شمرده شده که میان آن‏ها تعداد قابل توجهی ستاره شبیه خورشید ما وجود دارد. بنابراین با توجه به عظمت عالم آفرینش، بعید است که حیات و زیست، مخصوص کره ما باشد و کرات دیگر از موجودات زنده، بی بهره باشند.

کما اینکه خداوند متعال در قرآن مجید با بیانی روشن به موجودات زنده در آسمان‏ها تصریح می‏کند و در توصیف قدرت خدا در آیه 29 سوره شوری می‏‌فرماید: "و از آیات او است آفرینش آسمان‏ها و زمین و آن چه از جنبندگان در آن‏ها گسترش داده است".

همچنین در آیه93 سوره مریم با صراحت می‌فرماید: "تمام کسانی که در آسمان‏ها و زمین‏ها می‏باشند، بنده او هستند".

بعد از این مطلب، در آیه 94 همین سوره فرموده‌ است: "خداوند همه آن‏ها را شمارش کرده و به دقت شمرده‌ است".

پس در نتیجه کاملاً منطقی و طبیعی است که فرد موحد و خداشناس که آفرینش تمام جهان را از روی حکمت خداوندی دانسته و بر این اساس حیات و زیست را تنها مخصوص کره زمین نداند؛ چون کاملاً بعید به نظر می‏رسد که در میلیاردها ستاره هیچ کدام جز کره زمین مسکونی نباشد و همه حکم بیابان‏های خشک و خالی و خاموش را داشته باشند و موجود زنده‏‌ای، مطلقاً در هیچ یک دیده نشود.

ولیکن برخی کیهان شناسان، احتمال وجود حیات در دیگر سیارات منظومه شمسی را بسیار ضعیف می‌دانند، چون اعتقاد دارند عطارد و زهره بسیار سوزان و خفه کننده و مریخ سرد و مشتری و زحل در "امونیک" و "متان" غوطه‏‌ورند، ولیکن احتمال دارد این نوع داوری‏ها درباره کرات منظومه شمسی نیز چندان منطقی نباشد، چون ممکن است اگر خود را در یکی از این سیارات قرار دهیم، درباره زمین می‏گوییم: زمین از گاز کشنده، اکسیژن احاطه شده است و نمی‏توانیم بفهمیم که چگونه ساختمان بدن انسان با اکسیژن سازگاری دارد.

کاملاً مشخص است که علم تجربی نمی‏‌تواند در مورد وجود موجودات زنده در آسمان‏ها و کرات دیگر نظر قطعی و یقینی اظهار نماید، هرچند که ممکن است در آینده نتایج بهتری بدست آید چون که دانش‌‏های بشری در حال پیشرفت و تغییر و تکامل دائمی است.

ولیکن از متون دینی و آموزه‌های وحیانی از جمله آیات قرآن می‏‌توان استنباط کرد که موجودات دیگر در آسمان‏ها و چه بسا در کرات دیگر وجود دارند، امّا این که همانند انسان‏ها باشند و یا حتی موجودات دارای شعور باشند و خلاصه اینکه نوع و کیفیت آنها برای ما معلوم نیست، هرچند که وجود آنها از نظر آموزه‌های وحیانی قطعی است کما اینکه پژوهش‌های تجربی و علمی نمی‌‏تواند وجود آن را نفی کند.

اهمیت چشم پوشی از نامحــــرم


قُلْ لِلْمُۆْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذٰلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ‌

به مردان با ایمان بگو: «دیده فرو نهند و پاکدامنى ورزند، که این براى آنان پاکیزه ‏تر است، زیرا خدا به آنچه مى‏ کنند آگاه است.»

                                                       سوره مبارکه نور – آیه۳۰


                  eyewatchlooksee


نگاه نکردن به نامحرم و حفظ چشم از گناه علاوه بر اینکه تاثیر زیادی بر بالا بردن شخصیت دارد و ارزش اجتماعی ما را بالا می برد فواید بیشمار دیگری نیز دارد :

اول ـ رهای قلب از حسرت. کسی که چشم خود را برای دیدن نامحرم آزاد می گذارد حسرتش ‏بیشتر می گردد، آنچه را چشم به قلب انتقال می دهد مضر واقع می شود، چون چشم چیز هایی را می ‏بیند که رسیدن به آن در مقدور شخص نیست، او نمی تواند صبر کند و این نهایت رنج است.

دوم ـ چشم پوشیدن از نامحرم قلب را نورانی و روشن می سازد و این درخشش در چشم، روی و ‏دیگر اعضای بدن نمایان می گردد، مثل این اینکه نگاه نداشتن چشم ظلمت و افسردگی در پی دارد. ‏

سوم ـ نگاه داشتن چشم باعث صحت فراست و حواست انسان می گردد.

وقتی که قلب انسان با نور صحت و فراست منور گردید، همانند آیینه ‏جلا دارد می گردد که در آن معلومات همانگونه ای که هست تجلی می کند.

چهارم ـ دروازه های علم و دانش برای این شخص باز می گردد، اسباب کسب علم و معرفت ‏برایش به آسانی مهیا می گردند، این خود به سبب منور بودن قلب است، وقتی دل روشن می شود ‏حقیقت اشیاء در آن دیده می شود و برایش به سرعت تمام، شناخت دست می دهد.

چشم پوشیدن از نامحرم قلب را نورانی و روشن می سازد و این درخشش در چشم، روی و ‏دیگر اعضای بدن نمایان می گردد، مثل این اینکه نگاه نداشتن چشم ظلمت و افسردگی در پی دارد.

این شناخت و ‏معرفت از یکی به دیگری رسوب می کند. کسی هم که چشم خود را کنترل نکرد ، قلبش مکدر و تاریک می شود و دروازه های علم و معرفت به رویش بسته می شوند.‏

پنجم ـ این عمل به قلب قوت، ثبات و شجاعت می بخشد، خداوند متعال قدرت بصیرت را با ‏قدرت حجت و استدلال همگام به او می بخشد.

امام حسن علیه السلام می فرماید : پیروان هوا و هوس کسانی هستند که؛ اگر قاطر ها آنها را پایمال کنند و زیر ‏پای اسب ها شوند، باز هم سایه ی معصیت در دلهایشان است، خداوند از این ابا می ورزد که کسی ‏را خوار و ذلیل کند مگر کسانی را که نا فرمانی او را می کنند.‏

ششم ـ این عمل یک خوشحالی روانی به قلب می دهد که از لذت نظر به نامحرم به مراتب ‏خوبتر و زیباتر است، چون این شخص با دشمن خود یعنی شیطان قهر نموده، شهوت خود را لبیک ‏نگفته و بر نفس خود غالب آمده است.

انسان وقتی به خاطر خدا از لذت های زود گذر چشم ‏می پوشد و شهوت خود را مهار می کند ، خداوند در عوض برایش خوشی ها و لذت های کامل تری را نصیب می گرداند.‏